مقدمه ناشر
بسم اللّه الرّحمن
الرّحيم
((قد جائكم من
اللّه نور و كتاب مبين ))
به راستى كه از جانب خداوند، نور وكتابى روشنگر
به سوى شما آمده است .
قرآن كريم از آغاز نزول تا به امروز، همواره مورد توجّه انديشمندان ،
زبدگان و متفكّران بوده است واز زواياى گوناگون به تدبّر و تاءمّل در
آن پرداخته واز اين رهگذر آثار گرانقدرى از خود به يادگار گذارده اند.
در طول تاريخ بيشترين شرح وتفسير بر قرآن مجيد نوشته شده است و اين
كتاب ، تنها كتاب آسمانى است كه بى هيچ نقصان وزيادتى در زمين باقى
مانده است . آياتش مانند ستارگان آسمان ، اهل زمين را به صراط مستقيم
راهنمايى مى كند و در لابلاى آيات نورانى آن ، آئين نامه ى زندگانى
مسلمانان گنجانده شده است و براى دست يابى به اعماق ژرف آن بايد آيات
آن را بگونه اى تبيين كرد كه براى همگان قابل فهم باشد. بى دليل نيست
كه از زبان انديشمندان بزرگى همچون علاّمه طباطبائى صاحب تفسير الميزان
به ضرورت نگارش تفسيرى نو از قرآن در هر چند سال يكبار، تاءكيد شده است
كه اين اعتراف ، نشان از غناى مفاهيم قرآن كريم و عظمت معانى آن دارد.
گرچه مساءله تفسير در جامعه ما رونق مطلوب را پيدا نكرده امّا در
سالهاى اخير، فعاليت هاى چشمگيرى در زمينه ترويج فرهنگ قرآن و مهجوريت
زدايى از آن صورت گرفته است .
از توفيق بزرگ خدمتگزارى به ساحت قرآن كريم ، شمّه اى نيز به لطف و
منّت الهى ، نصيب ستاد تفسير قرآن كريم شده است كه به گوشه اى از آن
اشاره مى كنيم :
1- تشكيل جلسات و كلاسهاى تفسير قرآن .
2- تشكيل دوره هاى كارورزى و جلسات توجيهى براى فارغ التحصيلان حوزه
هاى علميه .
3- طرّاحى و اجراى مسابقات تفسيرى در حوزه هاى علميه ، دانشگاه ها و
مدارس ، به همراه جوائزى ارزنده .
4- اجراى مسابقات مقاله نويسى در موضوعات قرآنى .
5 در ماه رمضان سال 80، در مرحله ى اوّل مسابقه تفسير سوره يوسف و در
مرحله بعد تفسير سوره حجرات برگزار گرديد كه با استقبال بى سابقه ى
جوانان و مراكز فرهنگى (آموزش و پرورش ، دانشگاه ها، نيروهاى مسلّح ،
مساجد، سازمان ها و ادارات و...) به يك حركت عظيم ملّى تبديل شد و تا
آنجا اوج گرفت كه در فاصله اى كوتاه بيش از يك ميليون جلد كتاب به
منظور برگزارى مسابقه سراسرى ، چاپ و توزيع گرديد.
جمع آورى نظرات به ما نشان داد كه يكى از راه هاى اُنس با تفسير، همين
استفاده از تعطيلات تابستان و بهار قرآن ، ماه رمضان است كه البتّه با
عرضه ى كتاب مختصر، روان ، ارزان وزيبا همراه باشد.
ستاد تفسير قرآن كريم با همكارى مركز فرهنگى درسهايى از قرآن ، تفسير
سوره قَصص را كه يكى از آثار ارزشمند حجة الاسلام والمسلمين محسن
قرائتى مى باشد، به تمام علاقمندان عرضه مى نمايد، البتّه به منظور
توسعه ى هرچه بيشتر كار، متن اين كتاب بدون هيچ محدوديتى در اختيار
مراكز فرهنگى قرار مى گيرد تا به هر شكلى مايلند آن را نشر دهند.
در پايان از خوانندگان عزيز تقاضا داريم چنانكه در زمينه ى برگزارى
مسابقات تفسير قرآن ويا مطالب اين كتاب ، پيشنهاد و انتقادى دارند،
نظرات خود را به نشانى : تهران ميدان فلسطين ستاد مركزى اقامه نماز
ستاد تفسير قرآن كريم ص .پ . 6373/14155 ارسال نموده و يا با تلفن :
8893928 و 8893950 و نمابر 8905150 تماس برقرار نمايند.
ستاد تفسير قرآن كريم
مقدّمه ى مؤلّف
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمدللّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على سيّدنا
و نبيّنا محمّد و اهل بيته الطاهرين
در زمانى زندگى مى كنيم كه انواع تبليغات ، توطئه ها و انحرافات ، فطرت
، عقل و دين انسان ها را مورد تهاجم قرار داده است .
جاى ترديد نيست كه هرچه تاريكى بيشتر شود به نور بيشترى نياز داريم و
هرچه امواج خطرناك تر شوند، كشتى مطمئن ترى لازم است .
قرآن ، نور الهى و پيامبر واهل بيت او عليهم
السلام كشتى نجاتند، ولى بهره گيرى از اين دو سرچشمه ى زلال ،
نياز به شناخت و ايمان دارد.
لذا بايد به سراغ قرآن برويم ، امّا نه در حدّ تلاوت و تجويد، بلكه در
حدّ تدبّر و تفسير و بالاتر از آن در حدّ عمل و تبليغ .
گاه با خود مى گويم :
اى كاش ، در مساجد ما پس از اداى نماز، پنج دقيقه اى يك آيه ى قرآن
تفسير مى شد.
اى كاش ، در نشريّات و روزنامه هاى ما يك ستون كوتاه براى مفاهيم قرآنى
باز مى شد.
اى كاش ، فارغ التحصيلان ما توان تلاوت صحيح قرآن و آشنايى با معارف آن
را داشتند.
اى كاش ، محتواى منابر و برنامه مراكز تبليغى ما، بر محور قرآن و حديث
بود.
اى كاش ، براى هر سنّ و صنفى ، آيات مخصوص آنان تفسير و در اختيارشان
قرار مى گرفت .
اى كاش ، در كنار مسابقات حفظ و تلاوت ، مسابقات تفسير رونق بيشترى مى
يافت .
و اى كاش ،...
به هرحال توفيق الهى شامل شد و در طول ده سال گذشته ، تفسير بيش از
بيست و پنج جزء قرآن كريم در برنامه آينه وحى راديو گفته شد كه پس از
تكميل و اصلاح و بازبينى ، به نام تفسير نور چاپ و در اختيار علاقمندان
قرار گرفت .
بعضى سوره هاى قرآن با هدف گسترش فرهنگ مطالعاتى تفسير قرآن ، به صورت
جداگانه و در قطعى كوچك به چاپ رسيد تا همگان بتوانند در هر مكانى آن
را به همراه داشته و مطالعه نمايند.
در اين راستا و با توجّه به استقبال كم نظير اقشار مختلف مردم مخصوصا
جوانان ، سوّمين اثر (كتاب حاضر)، تهيه و در اختيار شما عزيزان قرار
گرفته است كه تقاضا داريم ضمن مطالعه دقيق ، ما را از نقطه نظرات خود
آگاه سازيد.
محسن قرائتى
سيماى سوره ى قصص
اين سوره هشتاد و هشت آيه دارد و قبل از هجرت ، در مكّه نازل
شده است . به مناسبت ورود كلمه ((قَصَص
)) در آيه ى 25، اين سوره نيز
((قَصص ))
نام گزفته است كه به معناى ((بيان سرگذشت
)) مى باشد.
آيات 3 تا 46 اين سوره بطور مفصّل به ماجراى حضرت موسى وفرعون وآيات
انتهايى آن نيز به داستان قارون مى پردازد و به سرنوشت صابران نيكوكار
و فاسدان گناهكار اشاره مى فرمايد.
اگر چه در سى و چهار سوره از سوره هاى قرآن كريم به نحوى از ماجراى
حضرت موسى و فرعون سخن رفته ولى تنها در اين سوره است كه به تمام
زواياى زندگى آن حضرت از تولّد، كودكى ، جوانى تا ازدواج ، نبوّت و
دعوت به يكتاپرستى توجّه شده است .(1)
بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
ترجمه :
به نام خداوند بخشنده مهربان .
(1) طسَّمَّ
(2) تِلْكَ ءَايَتُ الْكِتَبِ الْمُبِينِ
ترجمه :
طا، سين ، ميم . اينها آيات كتاب روشنگر است .
(3) نَتْلُواْ عَلَيْكَ مِن نَّبَإِ مُوسَى
وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
ترجمه :
ما بخشى از سرگذشت موسى و فرعون را براى (آگاهى ) گروهى كه ايمان مى
آورند، بدرستى بر تو مى خوانيم .
پيام ها :
1- قرآن ، معجزه ابدى اسلام ، از همين حروف الفباى عربى تشكيل
شده است ، اگر آن را كلام بشر مى دانيد شما نيز مثل آن را بياوريد.
طسم ، تلك آيات
2- كتاب هدايت وتربيت بايد روشن و شفّاف باشد.
الكتاب المبين
3- بيان سرگذشت پيشينيان ، نشانه ى قانونمند بودن سنّت هاى الهى در
تاريخ است . اگر تاريخ ، حساب و كتاب و قانون نداشت ، ما نمى توانستيم
از آن براى زندگى امروز خود استفاده كنيم .
نتلوا... من نباء موسى ... لقوم يؤ منون
4- در نقل تاريخ ، به فرازهاى مهمّ و عبرت آموز توجه كنيم . (
((نباء))
به خبر مهم گفته مى شود)
5 مبارزه با طاغوت ها و ستمگران ، در راءس وظايف انبياست .
نباء موسى وفرعون
6- داستان هاى قرآن ، خُرافه ، خيالى و گزافه نيست .
نباء موسى وفرعون بالحقّ
7- هدفِ قرآن از بيان داستان ، هدايت مؤمنان است .
لقوم يؤ منون
8 اوّلين شرط هدايت ، قابليّت است . لقوم يؤ
منون
(4) إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِى الاَْرْضِ
وَجَعَلَ اءَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَآئِفَةًمِّنْهُمْ
يُذَبِّحُ اءَبْنَآءَهُمْ وَيَسْتَحْىِنِسَآءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ
الْمُفْسِدِينَ
ترجمه :
همانا فرعون در سرزمين (مصر) سركشى كرده و مردم آنجا را فرقه فرقه
نموده است ، گروهى از آنان را به زبونى و ناتوانى كشانده ، پسرانشان را
سر مى برد و زنانشان را (براى كنيزى ) زنده نگه مى دارد. براستى كه او
از تبهكاران است .
نكته ها :
كلمه ((شِيَع
)) جمع ((شيعة
))، در اصل به معناى دنباله روى و تبعيّت است ولى از
آنجا كه در يك گروه ، معمولا بعضى از بعضى ديگر پيروى مى كنند، به
معناى گروه نيز مى آيد.
كلمه ى ((نساء))
به معناى زنان است ، ولى شايد در اين آيه مراد دختران باشند، زيرا در
برابر پسران قرار گرفته اند.
كلمه ((فرعون ))
نام شخص نيست ، بلكه عنوان پادشاهان مصر بوده است . چنانكه
((كسرى ))
عنوان پادشاهان ايران و ((قيصر))
عنوانِ پادشاهان روم بوده است .(2)
پيام ها :
1- شناخت اوضاع و احوال جوامع در هنگام ظهور و بعثت پيامبران ،
امرى راهگشاست . اِنّ فرعون ...
2- در شناخت نظام ها، اشخاص مهم نيستند، بلكه عملكردها اهميّت دارند.
انّ فرعون علا فى الارض (نام
((فرعون ))
به خاطر عملكرد استكبارى و متجاوزانه اوست )
3- تكبّر و گردنكشى ، زمينه ى هر فساد و گناه است .
علا فى الارض ... يستضعف ... يذبّح ...
4- تفرقه اندازى ، بارزترين اهرم سلطه مستكبرين بر مردم است .
جعل اهلها شيعاتا وقتى مردم اتّحاد و
همبستگى داشته باشند، طاغوت ها قدرتى ندارند و نمى توانند كارى از پيش
ببرند.
5 تفرقه ، مقدّمه ى ذلّت پذيرى است . ابتدا مردم گروه گروه و متفرّق مى
شوند سپس به استضعاف كشيده مى شوند. شيعا يستضعف
6- اعمال خلاف كارگزاران به پاى حاكم نيز حساب مى شود. در اين آيات
تمام جنايات ياران فرعون ، به شخص او نسبت داده شده است .
جعل ، يستضعف ، يذبّح
7- خداوند، مساءله تفرقه افكنى را قبل از قتل و كشتار ذكر فرموده است .
شايد به خاطر آن كه تفرقه زمينه ى كشتن و يا مهم تر از كشتن است .
شيعا... يذبّح
8 تفرقه افكنان مفسدند. كان من المفسدين
آرى هر جامعه كه حاكمش متكبّر، مردمش متفرّق ، نيروهاى فعّالش مورد
تهديد و منافعش در كام طبقه مرفّه باشد، جامعه اى فرعونى و طاغوتى است
.
(5) وَنُرِيدُ اءَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ
اسْتُضْعِفُواْ فِى الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اءَئِمَّةًوَ
نَجْعَلَهُمُ الْوَرِثِينَ
ترجمه :
وما اراده كرده ايم كه بر كسانى كه در زمين به ضعف و زبونى كشيده شدند،
منّت گذاريم و آنان را پيشوايان ووارثين (روى زمين ) قرار دهيم .
نكته ها :
كلمه ى ((منّت
)) در اينجا به معناى نعمت بزرگ و با ارزش است ،(3)
نه منّت زبانى كه بازگو كردن نعمت به قصد تحقير ديگران باشد و مسلّما
كار زشت و ناپسندى است .
شكّى نيست كه هرگاه اراده ى الهى بر تحقّق امرى تعلّق گيرد، آن مسئله
قطعا عملى خواهد شد و هيچ مانعى نمى تواند سدّ راه آن گردد، قرآن مى
فرمايد: ((انّما اءمره اِذا اءراد شيئا
اءن يقول له كُن فيكون ))(4)
همانا فرمان اوست كه هرگاه چيزى را اراده كند كه باشد، پس آن چيز خواهد
بود و محقّق خواهد شد.
با اينكه همه نعمت ها از جانب خداوند است وبندگان در هر نعمتى رهين
منّت او هستند، لكن او در خصوص چند نعمت ، تعبير به منّت فرموده كه
طبعا از اهميّت بالاى آنها حكايت دارد، از جمله :
الف : نعمت اسلام . كذلك كنتم مِن قبل
فمَنّاللّه عليكم
(5)
ب : نعمت نبوّت . لقد مَنّ اللّه على المؤمنين
اذ بَعثَ فيهم رسولا(6)
ج : نعمت هدايت . بل اللّه يمُنّ عليكم اءن
هَداكم
(7)
د: نعمت حاكميّت مؤمنان . و نُريد اءن نمُنّ على
الّذين استضعفوا فى الارض ...
در روايات بسيار، حضرت مهدى عليه السلام
وحكومت آن بزرگوار در آخرالزمان مصداق اين آيه معرّفى شده است .(8)
مسئله حاكميّت مستضعفان بر زمين ، با عبارات و بيان هاى مختلفى در قرآن
آمده است :
الف : وَعَداللّه الّذين آمنوا منكم و عملوا
الصالحات ليستخلفنّهم فى الارض
(9) خداوند به كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته انجام
داده اند، وعده خلافت در زمين را داده است .
ب : و لقد اهلكنا القرون من قبلكم لمّا ظلموا
... ثم جعلناكم خلائف فى الارض
(10) بعد از آنكه اقوام ستمگر پيشين را هلاك كرديم ...
شما را جانشينان زمين قرار داديم .
ج : انّ الارض يرثها عبادى الصالحون
(11) بندگان صالح ، وارث زمين مى شوند.
د: واورثناالقوم الّذين كانوايستضعفون مشارق
الارض و مغاربها(12)
ما مستضعفان را وارث شرق و غرب زمين گردانديم .
ه : لنهلكنّالظالمين ولنسكننّكم الارض من بعدهم
(13) ما ستمگران را نابود وبعد از آن شما را ساكن زمين
مى گردانيم .
پيام ها :
1- حكومت جهانى مستضعفين و حمايت از مظلومان تاريخ ، اراده
وخواست الهى است . نُريد
2- در حكومت خودكامه طاغوتى ، نيروهاى كارآمد به ضعف ونابودى كشانده مى
شوند. استضعفوا
3- خداوند از آينده جهان خبر مى دهد. نجعلهم
ائمّة ...
(6) وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِى الاَْرْضِ وَنُرِىَ
فِرْعَونَ وَهَمَنَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّاكَانُواْ يَحْذَرُونَ
ترجمه :
وبه آنان (مستضعفين ) در زمين ، قدرت وتمكّن بخشيم ، و از ناحيه آنان
به فرعون و (وزيرش ) هامان و سپاهيانشان آنچه را كه از آن بيمناك بودند
نشان دهيم .
پيام ها :
1- مستضعفان ماءيوس نشوند كه خداوند به آنان نيز قدرت مى دهد.
و نُمكّنَ لهم
2- اگر چه كيفر اصلى طاغوت ها در جهان ديگر است ، ولى در دنيا نيز از
قهر الهى در امان نخواهند بود. نُرىَ... ما
كانوا يَحذرون
3- خداوند، كافران را به دست مؤمنان ، ذليل و خوار مى گرداند.
نُرىَ... ماكانوا يَحذرون
(7) وَاءَوْحَيْنَآ إِلَىَّ اءُمِّ مُوسَىَّ
اءَنْ اءَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَاءَلْقِيهِ فِى الْيَمِّ
وَلاَتَخَافِى وَلاَ تَحْزَنِىَّ إِنَّ ارَآدُّوهُ إِلَيْكِ
وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ
ترجمه :
و ما به مادر موسى الهام كرديم كه او را شير بده ، پس هرگاه (از
فرعونيان ) براو بيمناك شدى ، او را (در جعبه اى گذاشته و) به دريا
بيفكن و (از اين فرمان ) مترس و (از دوريش ) غمگين مباش ، (زيرا) ما او
را به توبازمى گردانيم و او را از پيامبران قرار مى دهيم .
(8) فَالْتَقَطَهُ ءَالُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ
لَهُمْ عَدُوّاً وَحَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَمَنَ وَجُنُودَهُمَا
كَانُواْخَطِئِينَ
ترجمه :
پس (مادر موسى چنان كرد، چيزى نگذشت كه ) فرعونيان ، او را (ديده و از
آب ) برگرفتند تا سرانجام ، دشمن و مايه اندوهشان گردد. همانا فرعون و
هامان و سپاهيانشان خطاكار بودند.
نكته ها :
به فرعون گفته شده بود كه امسال كودكى به دنيا مى آيد كه اگر
بزرگ شود تو را سرنگون مى كند. او دستور داد تمام نوزادانى را كه به
دنيا مى آيند بكشند، امّا همين كه موسى به دنيا آمد، خداوند به مادرش
الهام كرد كه او را شير دهد، آنگاه در صندوقى گذارده و به دريا اندازد.
در اين آيه نسبت به مادر حضرت موسى ، دو امر، دو نهى و دو بشارت آمده
است : دو امر: ((اَرضعيه اَلقيه
))، دو نهى : ((لا
تخافى لا تحزنى ))، دو بشارت :
((رادّوه جاعلوه ))
كلمه ((خوف ))،
در مورد احتمال خطر و كلمه ((حُزن
)) در مورد نگرانى قطعى بكار مى رود.(14)
مراد از دريا در اين آيه ، رود عظيم نيل در كشور مصر است كه به جهت
بزرگى و عظمت ، دريا خوانده شده و كاخ فرعون در ساحل آن بنا شده بود.
پيام ها :
1- در اضطراب ها و بن بست ها، خداوند بهترين هادى و حامى است .
مادر موسى از قتل فرزندش توسّط ماءموران فرعون ، به شدّت ترسيده بود،
ولى خداوند به او الهام كرد كه چگونه عمل كند.
اوحينا
2- زن نيز مى تواند مورد الهام الهى قرار گيرد.
اوحينا الى امّ موسى
3- نزول امدادهاى غيبى با بهره گيرى از امكانات مادّى منافاتى ندارد.
شيردادن و در صندوق گذاردن ، منافاتى با توكّل ندارد.
ارضعيه
4- در هيچ شرايطى نبايد شير مادر را از فرزند دريغ داشت .
ارضعيه
5 در دستورات الهى اسرارى نهفته است كه شايد در نظر ابتدايى ، معقول
نيايد. القيه فى اليم
6- در راه اجراى فرامين الهى ، نه از چيزى بترسيم و نه نسبت به مسئله
اى نگران باشيم . لا تخافى و لاتحزنى
(مادر موسى دو نگرانى داشت : يكى ترس از كشته شدن فرزند و ديگرى غم
فراق او، كه خداوند هر دو را همان گونه كه در آيات بعد خواهيم خواند به
نحو احسن جبران فرمود.)
7- آنچه در راه خداوند داده شود، به بهترين وجه باز مى گردد.
القيه رادّوه ، جاعلوه من المرسلين (مادر
موسى به فرمان خداوند فرزندش را رها كرد، اما خداوند هم او را برگرداند
و هم به مقام نبوّت رساند.)
8 خداوند، اخبارى از غيب را در اختيار افرادى كه بخواهد قرار مى دهد.
جاعلوه من المرسلين
9- فرعون واسطه ى نجات موسى از دريا شد، ولى سرانجام به دست او در همان
دريا غرق گرديد. التقطه آل فرعون ليكون لهم
عدوّا و حزنا(آرى خدا مى تواند نوزاد بى دست وپا را در دريا حفظ
كند، ولى انسان صاحب دست وپا را غرق سازد)
10- وقتى خداوند بخواهد، دشمن انسان نيز ماءمن و ملجاء او مى شود.
التقطه آل فرعون (عدو شود سبب خير، گر
خدا خواهد.)
گر نگهدار من آن است كه من مى دانم
شيشه را در بغل سنگ نگه مى دارد.
11- خواست انسان در مقابل اراده ى الهى بى اثر است .
ليكون لهم عدوّا و حزنا
فرعون گمان كرد كه هديه اى براى او رسيده است امّا خداوند اراده فرموده
بود كه دشمنش را در دامان او بپروراند.
12- فرعون و وزير و لشكريانش طرح دادند و عمل كردند، ولى تدبير خداوند
همه ى آنها را خنثى كرد. كانوا خاطئين
(9) وَقَالَتِ امْرَاءَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ
عَيْنٍ لِّى وَلَكَ لاَتَقْتُلُوهُ عَسَىَّ اءَن يَنفَعَنَآ اءَوْ
نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَهُمْ لاَيَشْعُرُونَ
ترجمه :
و (چون ) همسر فرعون (احساس كرد كه آنان قصد كشتن كودك را دارند خطاب
به فرعون ) گفت : او را نكشيد (كه او) روشنى چشم من و توست . شايد به
ما سودى برساند يا او را به فرزندى بگيريم ولى آنها نمى فهميدند (كه چه
كسى را درآغوش خويش مى پرورانند)
نكته ها :
در زندگى حضرت موسى ، چند زن ، نقش محورى و اساسى داشته اند:
مادر موسى ، خواهر موسى ، زن فرعون و همسر موسى ، در اين آيه نقش زن
فرعون در جلوگيرى از قتل او بيان شده است .
پيام ها :
1- زنان ، داراى اراده اى مستقلّ و نقشى مؤثّرند.
قالت امراءت فرعون
(زن فرعون ، راءى فرعون را تغيير داد و شوكت ، سلطنت وثروت فرعون هيچ
يك مانع او نشد)
2- با طرح پيشنهادات صحيح و سريع ، از القاى طرح هاى انحرافى جلوگيرى
كنيم . قبل از آنكه فرعون تصميم خود را ابراز كند، همسرش راه درست
برخورد با مسئله را القا نمود. قالت امراءت
فرعون قُرّة عين لى و لك لاتقتلوه
3- در بيان پيشنهادات از كلمات عاطفى ودلنشين استفاده كنيم .
قُرّة عين لى ولك
4- دلهاى همه به دست خداست . او مى تواند سخت ترين دلها همچون دل فرعون
را نيز نرم سازد. قُرّة عين لى و لك
5 در برخورد با منكرات ، ابتدا از راه عاطفه وارد شويم و سپس به امر و
نهى بپردازيم . قرة عين لى و لك لا تقتلوه
6- از نهى از منكر زبانى ، غفلت نورزيم كه بسيار كارساز است .
لا تقتلوه (زن فرعون با گفتن
((لاتقتلوه ))
از كشته شدن موسى جلوگيرى كرد، چنانكه يكى از برادران يوسف با گفتن
((لاتقتلوا يوسف ))
از كشته شدن يوسف جلوگيرى كرد.)
7- زنان در نهى از منكر، سابقه اى درخشان دارند.
لاتقتلوه
8 طاغوت ها از ابتدايى ترين عواطف انسانى نيز بى بهره اند و نياز به
تذكّر دارند. لا تقتلوه
9- فوائد امر ونهى را بگوييم تا مردم آسان تر بپذيرند.
لاتقتلوه عسى اءن يَنفعنا
10- در نظام طاغوتى ، ملاك وضع يا لغو قوانين ، هوسها و منافع شخصى
طاغوت هاست . (قانون قتلِ عام نوزادانِ پسر، بر اساس منافع شخصى فرعون
وضع شد و باز بر پايه اميد به منافع آينده در مورد نوزاد آب آورده
(حضرت موسى ) همين قانون لغو گرديد.) لا تقتلوه
عسى اءن يَنفعنا
11- برخى انسان ها در ظاهر بسيار بلند پروازند، ولى درباطن اسير
نيازهاى درونى خويش هستند. فرعون كه ادّعا مى كرد:
انَاربّكم الاعلى سرانجام مى پذيرد كه
ممكن است يك نوزاد آب آورده براى او سودمند واقع شود.
عسى اءن يَنفعنا
12- خداوند، فرعون را از فرزند پسر محروم داشته بود تا او با پذيرش
نوزاد از آب آورده ، به حقارت و عجز خود بيشتر پى ببرد.
نتّخذه ولدا
13- گاه ايجاد علاقه ومحبّت ميان افراد بر اساس يك خط غيبى است كه خود
طرفين نيز از آن غافلند. وهم لا يشعرون
(10) وَاءَصْبَحَ فُؤَادُ اءُمِّ مُوسَى فَرِغاً
إِن كَادَتْ لَتُبْدِى بِهِ لَوْلاََّ اءَن رَّبَطْنَاعَلَى قَلْبِهَا
لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
ودل مادر موسى (از هر چيز، جز فكر فرزند) تهى شد (و) اگر قلب او را
استوار نساخته بوديم تا از ايمان آورندگان (به وعده ى ما باقى ) بماند،
همانا نزديك بود كه (به واسطه جزع وفزع ) آن (راز) را افشا كند.
(11) وَقَالَتْ لاُِخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ
بِهِ عَن جُنُبٍ وَ هُمْ لاَيَشْعُرُونَ
ترجمه :
و(مادر موسى ) به خواهر او گفت : (صندوق حامل موسى را) دنبال كن پس
او از دور وى را زير نظر داشت ، در حالى كه (دشمنان ) متوجّه نبودند
(كه آنكه او را تعقيب مى كند خواهر موسى است و از اين تعقيب ،چه هدفى
دارد).
نكته ها :
تفسير الميزان ، آيه ى و اصبح فؤ اد اُمّ
موسى فارغارا با توجّه به سياق و ظاهر آيات قبل و بعد، چنين
معنا نموده اند: دلِ مادر موسى به واسطه ى وحى الهى آرام گرفت و ديگر
خوف و ترسى نداشت واگر آن وعده الهى نبود، مادر موسى به سبب شدّت
اضطراب ، آن راز را افشا مى كرد.
مادر موسى بعد از آنكه فرزندش را در صندوقى گذارده و در دريا انداخت ،
به خواهر موسى ماءموريت داد تا مخفيانه اين جريان را پيگيرى كند. او
نيز بدور از چشم ماءموران حكومتى ، صندوق را دنبال كرد تا اينكه از
دريا نجات يافت و در دامان همسر فرعون قرار گرفت . او همچنان موسى را
زير نظر داشت تا اينكه متوجّه شد درباريان فرعون بدنبال دايگانى براى
شيردادن به كودك هستند. امّا موسى هيچ سينه اى را نمى پذيرد، سرانجام
خواهر موسى با طرح پيشنهاد دايگى مادرش ، و پذيرش دربار، تعقيب و
مراقبت و ماءموريتش خاتمه يافت .
پيام ها :
1- افشاى اسرار از نشانه هاى سستى و ضعف ايمان است .
لتبدى به لولا ان ربطنا على قلبها
2- آرامش دلها به دست خداست . ربطناعلى قلبها
3- يكى از نشانه هاى ايمان ، آرامش خاطر و دل آرام است .
ربطنا... لتكون من المؤمنين
4- آنچه در نظر الهى مهمّ است ، ايمان است و زن و مرد تفاوتى ندارند.
لتكون من المؤ منين در صورتى كه بايد مى
فرمود: ((من المؤمنات
))
5 زنان ودختران نيز بايد از تدبيرهاى لازم در مسائل اجتماعى برخوردار
باشند. قالت لاخته قصّيه
6- در امور حساسيّت برانگيز، كارها را به ديگران واگذار كنيم .
لاُخته در ماجراى موسى
عليه السلام حساسيّت بر روى مادر بيشتر
بود و امكان داشت كه مطلب افشا گردد.
7- توكّل بخدا به معناى بى تفاوتى در مسائل نيست . با اينكه مادر موسى
زن باايمانى بود، ولى باز هم دخترش را براى تعقيب ماجرا فرستاد.
من المؤمنين ، قالت لاخته قُصّيه
8 در برخورد با نظام هاى طاغوتى و خفقان آور، تعقيب ومراقبت امرى ضرورى
است . قُصيّه
9- براى حفظ اسرار، عادّى سازى در رفتار يك امر لازم است .
عن جُنُب (خواهرموسى از دور صندوق برادر
را زير نظر داشت ، تا اين مراقبت بسيار عادّى باشد وسبب حساسيّت وتحريك
دشمن نشود.)
10- مؤمن بايد ماءموريّت خود را بدور از توجّه دشمن به انجام برساند.
و هم لا يشعرون
11- براى آنكه دشمن به اهداف ما پى نبرد، حركات خود را در برابر او
كنترل كنيم . و هم لايشعرون
(12) وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن
قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ اءَدُلُّكُمْ عَلَىَّ اءَهْلِ بَيْتٍ
يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَصِحُونَ
ترجمه :
و ما (به دهان گرفتن سينه ى ) زنان شيرده را از پيش بر او ممنوع كرديم
، پس (خواهر موسى كه ماءموران را در جستجوى دايه ديد) گفت : آيا مى
خواهيد شما را بر خانواده اى راهنمايى كنم كه سرپرستى او را براى
شمابپذيرند و براى او خيرخواه باشند؟
نكته ها :
((مراضع ))
جمع ((مرضع ))،
يعنى زنان شيرده و دايه .
پيام ها :
1- اگر خداوند نخواهد، تشكيلات عريض و طويلى همچون دستگاه فرعون
نيز از تاءمين غذاى يك كودك عاجز مى ماند.
حرّمنا
2- ابتدايى ترين كارها مثل مكيدن نوزاد نيز با اراده ى الهى است و اگر
او نخواهد، اتّفاق نخواهد افتاد. حرّمنا
3- رضاع و سپردن نوزاد به دايه براى شيردادن ، سابقه اى تاريخى و
طولانى دارد. المراضع
4- وقتى سر انسان متكبّر به سنگ خورد، راهنمايى و پيشنهاد ديگران ،
حتّى يك فرد ناشناس را نيز به راحتى مى پذيرد.
فقالت هل ادلّكم
5 پيشنهادات خود را در رابطه با چيزى كه حساسيّت برانگيز است ، بطور
عادّى مطرح كنيم . هل ادلّكم
6- در برابر دشمن بايد زيرك بود. (خواهر موسى نامى از مادر موسى به
ميان نياورد و نگفت : ((عل ى اُمّه
))، بلكه آن را به صورت ناشناس ذكر كرد.)
على اهل بيتٍ
7- نيازمندى هاى نوزاد، منحصر در غذا نيست ، بلكه او به خانواده وكانون
محبّت نيز احتياج دارد و لذا خواهر موسى سخن از سرپرستى همه جانبه كرد،
نه تنها تغذيه . يكفلونه
8 پيشنهادات خود را به گونه اى مطرح كنيم كه مخاطب ، آن را به نفع خود
بداند. يكفلونه لكم
9- كفالتى ارزشمند است كه با خيرخواهى ومحبّت همراه باشد.
يكفلونه لكم و هم له ناصحون
(13) فَرَدَدْنَهُ إِلَىَّ اءُمِّهِ كَىْ
تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلاَ تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ اءَنَّ وَعْدَ اللّهِ
حَقُّ وَلَكِنَّ اءَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ
ترجمه :
پس ما (اينگونه ) او را به مادرش باز گردانيديم تا روشنى چشم او باشد و
غم نخورد و بداند كه هماناوعده الهى حقّ است ، ولى بيشتر مردم نمى
دانند.
نكته ها :
گاهى اوقات عناوين براى انسان ، مزاحم ومانعند. مثلا در اين
ماجرا مادر موسى پذيرفت كه به عنوان دايه فرزندش را شير دهد، زيرا
عنوان مادر، سبب قتل فرزندوآزار مادر مى شد.
پيام ها :
1- وعده هاى الهى تخلّف ندارد. در آيه ى هفتم خداوند وعده داد
كه نوزاد را به مادر برگرداند و در اين آيه مى خوانيم كه او را
برگرداند. انّا رادّوه اليك رددناه الى اُمّه
2- نوزاد، نور چشم مادر است . كى تَقَرّ عينها
3- براى اهل حقّ، اهداف مهم است ، نه عناوين .
رددناه الى اُمّه سرانجام ، فرزند به آغوش مادر بازگشت گرچه اين
بار، مادر به عنوان دايه استخدام شد، ولى عنوان مهم نيست ، برگشتن
نوزاد مهم است .
4- مادر به واسطه ارتباط عميق با فرزند، بيشترين نقش را در زندگى او
دارد. الى اُمّه (در اينجا نامى از پدر
موسى به ميان نيامده است .)
5 گاه رازدارى مادر وخواهر مى تواند حيات انسان را تاءمين نمايد.
الى اُمّه (مادر وخواهر موسى ، سالها راز
مادرى را كتمان كردند.)
6- عاقبت ، سختى ها بسر آمده و فراق به وصال خواهد انجاميد.
رددناه الى اُمّه كى تَقَرّ عينها(پس از
مدّت ها نگرانى و غم ، سرانجام خداوند، موسى را به مادر بازگرداند.
اِنّمع العسر يسرا)
7- اگر خداوند بخواهد، يك انسان ، مايه اميد ونور چشم دو گروه متضاد
(خاندان فرعون و خاندان موسى ) مى شود. قُرّة
عينٍ لى ولك تَقَرّ عينها
8 انبساط وشادى ، وحزن واندوه ، در بينايى انسان تاءثير دارد.
تَقَرّ عينها چنانكه دورى حضرت يوسف ،
باعث نابينايى حضرت يعقوب گرديد. وابيَضّت عيناه
من الحُزن
(15)
9- ايمان به خداوند داراى مراحل و درجاتى است . مادر موسى بانويى مؤمنه
بود، ((رَبَطنا على قلبها لتكون من
المؤمنين )) امّا يك مؤمن نيز بايد به
مرحله يقين و علم عميق برسد. لتَعلم اءنّ وعد
اللّه حقّ
10- فلسفه و دليل بعضى حوادث ، درك حقّانيّت وعده هاى الهى است .
لتَعلم اءنّ وعد اللّه حقّ
11- اكثر مردم ظاهربين هستند و دركى از اسرار حكيمانه ونقشه هاى
مدبّرانه ى خداوند ندارند. اكثرهم لا يعلمون
(14) وَلَمَّا بَلَغَ اءَشُدَّهُ وَاسْتَوَىَّ
ءَاتَيْنَهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذَلِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ
ترجمه :
چون موسى نيرومند شد و كامل گرديد، به او حكمت و دانش عطا كرديم و ما
اينگونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم .
نكته ها :
((اءشدّ))
از ((شدّت ))،
به معنى نيرومند شدن و ((استوى
)) از ((استواء))
به معناى كمال خلقت واعتدال آن است .
عبارت ((حُكما و عِلما))
سه مرتبه در قرآن مجيد آمده كه در همه موارد، حُكم بر علم مقدّم شده
است . ((حُكم ))
به معناى فهم درست و قدرت بر داورى صحيح و ((عِلم
)) به معناى داشتن آگاهى و اطلاعات است .
پيام ها :
1- اوّلين شرط پذيرش مسئوليّت ، بلوغ جسمانى و توان فكرى و روحى
است . و لمّا بَلَغ
2- بلوغ واقعى ، تنها به رشد جسمى و نيروى جنسى نيست ، بلكه به كمال
فكر و عقل نيز وابسته است . و لمّا بَلَغ اءشدّه
و استوى
3- وعده هاى الهى ، تخلّف ناپذير است . جاعلوه
من المرسلين ولمّا بَلغ ... آتيناه
4- نزول الطاف الهى زمينه ى مناسب مى خواهد. و
لمّا بَلَغ ... آتيناه
5 حكمت بر علم مقدّم است . حُكما و علما
6- لطف به نيكوكاران ، سنّت الهى است . وكذلك
7- پاداش نيكوكاران ، منحصر به آخرت نيست . و
كذلك نجزى المحسنين
(بهره مند شدن موسى از حكمت ودانش ، پاداش الهى در برابر احسان اوست .)
(15) ودَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ
مِّنْ اءَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلاَنِ هَذَا مِن
شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَثَهُ الَّذِى مِن شِيعَتِهِ
عَلَى الَّذِى مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىفَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ
هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَنِ إِنَّهُ عَدُوُّ مُّضِلُّ مُّبِينٌ
ترجمه :
وموسى وارد شهر شد، در حالى كه مردم (از ورودش ) بى خبر بودند، پس در
آنجا به دو مرد برخورد كه با يكديگر نزاع مى كردند، اين يكى از
طرفدارانش و آن (ديگرى ) از دشمنانش بود. پس آن كه از پيروان موسى
بود، از او در برابر دشمنش يارى خواست . پس موسى (به حمايت از دوست
خود) مُشتى بر او زد كه كار او را ساخت (و با همان مشت كشته شد)، موسى
(از اين پيشامد تكانى خورد و) گفت : اين از كار شيطان بود، همانا او
دشمن گمراه كننده ى آشكارى است .
نكته ها :
ظاهرا حضرت موسى قبل از نبوّتش ، بيرون از شهر زندگى مى كرده
است ، واين يا بخاطر حركات انقلابى او بوده كه در آنجا بسر مى برده و
يا بخاطر اينكه كاخ فرعون كه موسى عليه السلام
در آن زندگى مى كرده ، خارج از شهر قرار داشته است .
سؤ ال : اگر پيامبران خدا معصومند، پس مشت زدن و آدم كشتن موسى
عليه السلام چه توجيهى دارد وچگونه تفسير
مى شود؟
پاسخ : كلمه ((هذا))
در جمله ى ((هذا من عمل الشيطان
)) به نزاع و ستيز آن دو مرد اشاره دارد
نه به عمل حضرت موسى ، يعنى اين درگيرى كار شيطان است .
حضرت موسى قصد كشتن آن مرد را نداشت و فقط بخاطر دفاع از يك مؤمنى دست
به اين كار زد. از اين روى خداوند از قتل او انتقاد نكرده و در جاى
ديگر مى فرمايد: و قَتَلت نفسا فنجّيناك من
الغَمّ(16)
تو يكى از فرعونيان را به قتل رساندى ودچار غم واندوه شدى و ما تورا از
غم نجات داديم .
پيام ها :
1- مصلحان جامعه بايد گاهى به صورت ناشناس و غير رسمى ، بدون
نام و عنوان در ميان مردم حاضر شوند. دخل
المدينة على حين غفلة من اهلها
2- حضرت موسى قبل از نبوّت نيز داراى يار و پيرو بود.
مِن شيعته
3- گرچه موسى بزرگ شده كاخ فرعون بود، ولى مردم مستضعف به خاطر تفكّر
ومنش ، او را حامى و رهبر خود مى دانستند.فاستغاثه
4- دفاع و حمايت از مظلومان ، شيوه اولياى الهى است .
فوَكَزه موسى
5 انبيا، افرادى پرقدرت ، با غيرت ، جوانمرد، مظلوم نواز وظلم ستيز
بوده اند. فوكزه موسى
6- مردان خدا در صورت لزوم بادشمن درگير مى شدند و از زور بازو بهره مى
بردند. فوَكَزه موسى
(16) قَالَ رَبِّ إِنِّى ظَلَمْتُ نَفْسِى
فَاغْفِرْ لِى فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
ترجمه :
(موسى ) گفت : پروردگارا! همانا من به خويشتن ستم كرده ام ، پس
مراببخش ، پس (خداوند) او را آمرزيدبدرستى كه او آمرزنده ى مهربان است
.
نكته ها :
سؤ ال : جمله ى ((ظَلمتُ نَفسى
)) به خودم ظلم كردم ، از زبان كسى كه به
پيامبرى مى رسد چه معنايى دارد؟
پاسخ : مراد از ظلم به خود در اينجا، گرفتار شدن به آثار اجتماعى قتل
غير عمد است ، نه گناه ، تا با مقام عصمت منافات داشته باشد. زيرا
خداوند، حضرت موسى را مخلَص مى داند؛ ((اِنّه
كانَ مُخلَصا))(17)
و كسى كه به اين درجه نائل گرديد ديگر گناه نمى كند، زيرا شيطان خود
اقرار كرده است كه قدرت نفوذ در مخلصين را ندارد. ((فَبِعزّتِك
لاُغويّنّهم اَجمَعين اِلاّ عبادكَ منهُم المخلَصين
))(18)
پيام ها :
1- در دعا، خداوند را با كلمه مباركه ى ((ربّ))
بخوانيم . قال ربّ
2- هر چند كار خلاف ، عمدى نباشد ولى نبايد از آثار طبيعى و وضعى آن
غافل بود. ظَلمتُ نفسى (حضرت موسى به قصد
نجات يك مؤمن وارد صحنه شد و ناخواسته مرتكب قتل گرديد و در واقع
گناهكار بحساب نمى آمد، امّا اين عمل ، كار او را دشوار كرد و اين يك
آفت بود.)
3- افراد صالح حتّى در برابر كجى هاى غير عمدى نيز بلافاصله استغفار مى
كنند و از تبعات آن دورى مى گزينند. فاغفرلى
(حضرت موسى با استغفار خود چند چيز را از خداوند درخواست كرد، هم محو
آثار اجتماعى كار خود را، هم برطرف شدن نگرانى از آينده را و هم دفع
توطئه هاى انتقام جويانه ى فرعونيان را.)
4- دعاى انبيا مستجاب است . فَغَفرلَه
(17) قَالَ رَبِّ بِمَآ اءَنْعَمْتَ عَلَىَّ
فَلَنْ اءَكُونَ ظَهِيراً لِّلْمُجْرِمِينَ
ترجمه :
(سپس موسى ) گفت : پروردگارا! بخاطر (قدرت و) نعمتى كه بر من ارزانى
داشتى ، پس هرگز پشتيبان تبهكاران نخواهم بود.
نكته ها :
شايد مراد از نعمت در جمله ى ((انعمت
علىَّ))، غفران و بخشش الهى باشد.
پيام ها :
1- قدرت جسمى ،از نعمت هاى الهى است .
بما اَنعمتَ علىَّ (موسى قدرتى داشت كه با يك مشت توانست كافرى
را از پا در آورد.)
2- شكر نعمت هاى الهى ، دورى از ستم به ديگران است .
بما اَنعمتَ علىّ فلَن اءكون ظَهيرا للمجرمين
شكرانه ى بازوى توانا
بگرفتن دست ناتوان است
3- همكارى با گنهكاران نيز گناه است . فلن
اءكونَ ظَهيرا للمجرمين
(به گفته ى روايات ، راضى بودن به گناه ديگران هم گناه بحساب مى آيد.)
(18) فَاءَصْبَحَ فِى الْمَدِينَةِ خَآئِفاً
يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِى اسْتَنصَرَهُ بِالاَْمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ
قَالَ لَهُ مُوسَىَّ إِنَّكَ لَغَوِىُّ مُّبِينٌ
ترجمه :
(ولى از آن پس ، موسى به سبب اين قتل ) در شهر نگران و ترسان گرديد (و
هر لحظه انتظار حادثه اى را مى كشيد) پس ناگهان (مشاهده كرد) همان
كسيكه ديروز از او يارى طلبيده بود، با فرياد از او كمك مى خواهد!،
موسى به او گفت : بدرستى كه تو در گمراهى آشكارى هستى !.
پيام ها :
1- هر ترسى مذموم نيست ، ترس از نرسيدن به اهداف خود و يا
دستيابى دشمن به آرزوهايش ، ترس پسنديده است .
خائفا يَتَرقّب
2- از بازتاب كارها و تصميمات خود مراقبت كنيم .
يَتَرقّب
3- با وجود آنكه موسى در كاخ فرعون زندگى مى كرد، ولى با مردم رابطه
داشت و در ميان آنان به شخصى مصلح شهرت يافته بود.
يَستَصرخُه
4- اگر در جايى وظيفه تقيّه است و بايد به خاطر مصالحى اهداف مكتوم
بماند، نبايد هر روز دست به تحرّك وآشوبى زد و عدم رعايت اين موضوع ،
گناه محسوب مى شود. اِنّك لَغَوىُّ مُبين
5 خودى هاى بى توجّه را بايد توبيخ كرد و نبايد به خاطر حزب و گروه ،
خلاف آنان را ناديده گرفت . اِنّك لغَوىُّ مبين
(19) فَلَمَّآ اءَنْ اءَرَادَ اءَن يَبْطِشَ
بِالَّذِى هُوَ عَدُوُّ لَّهُمَا قَالَ يَمُوسَىَّ اءَتُرِيدُاءَن
تَقْتُلَنِىكَمَا قَتَلْتَ نَفْساً بِالاَْمْسِ إِن تُرِيدُ إِلاَّ
اءَن تَكُونَ جَبَّاراً فِى الاَْرْضِ وَ مَاتُرِيدُ اءَن تَكُونَمِنَ
الْمُصْلِحِينَ
ترجمه :
پس چون (موسى ) خواست به آن كسى كه دشمن هر دوى آنها بود حمله كند (و
با او درگير شود، او) گفت : اى موسى ! آيا تصميم گرفته اى كه مرا (هم )
به قتل برسانى ، همان گونه كه ديروز (نيز) انسانى را كُشتى ؟! تو جز
زورگويى در روى زمين هدفى ندارى و نمى خواهى كه از مصلحان باشى .
نكته ها :
كلمه ((بَطش ))
به معنى خشم همراه با شدّت وقدرت است .
پيام ها :
1- انتقاد از خلاف دوستان ، نبايد سبب رها كردن و حمايت نكردن
از حقّ آنان شود. (با اينكه حضرت موسى در آيه قبل با جمله
((اِنّك لغوىّ مبين ))
از يار خود انتقاد كرد، ولى باز هم تصميم به حمايت از او گرفت )
اءرادَ اءن يَبطش
2- در همه جا موعظه كارساز و كافى نيست ، گاهى زور و قدرت لازم است .
اءراد اءن يَبطش
( ((وقار))
به معناى وارفتگى و بى حالى نيست ، حضرت موسى دو روز پى در پى درگيرى
خيابانى داشت .)
3- در نظام استكبارى ، فرعون كه نوزادان معصوم را عمدا به قتل مى
رساند، خدا خوانده مى شود! ولى موسى كه بدون قصد قتل به دشمن كافر ضربه
اى وارد مى كند و منجر به مرگ او مى شود، جبّار معرّفى مى شود!!
تَكون جبّارا فى الارض
(20) وَجَآءَ رَجُلٌ مِّنْ اءَقْصَا
الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَىَّ إِنَّ
الْمَلاََيَاءْتَمِرُونَ بِكَلِ يَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّى لَكَ
مِنَ النَّصِحِينَ
ترجمه :
و (در اين هنگام ) مردى از دورترين نقطه شهر (كه مركز استقرار فرعونيان
بود) شتابان (به سوى او) آمد و گفت : اى موسى ! همانا سران قوم در مورد
تو مشورت مى كنند تا تو را بكشند، پس (فورا از اينجا) خارج شو، همانا
كه من ازخيرخواهان و دلسوزان تو هستم .
(21) فَخَرَجَ مِنْهَا خَآئِفاً يَتَرَقَّبُ
قَالَ رَبِّ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ
ترجمه :
پس (موسى ) از شهر خارج شد در حالى كه نگران و ترسان بود. گفت :
پروردگارا! مرا از (دست ) اين گروه ستمگر نجات ده .
نكته ها :
مراد از كلمه ى ((رَجُل
)) در اين آيه ، همان
((مؤمن آل فرعون )) است كه
سوره ى ((مؤمن ))
(غافر) به نام اوست . او ايمان خود را كتمان و در لباس تقيّه به موسى
كمك مى كرد.
پيام ها :
1- حضرت موسى در دربار فرعون ، عامل نفوذى و طرفدار داشت .
جاء رجل
2- كمك به ظالم در هر شكلى حرام است ، ولى ورود و نفوذ در دستگاه براى
كمك به اهل ايمان كارى پسنديده است . جاء رجل
(حضور علىّ ابن يَقطين يكى از ياران امام كاظم
عليه السلام در دستگاه ظلم بنى عبّاس نيز
از همين باب بود.)
3- طاغوت ها براى امنيّت و آسايش بيشتر خود، در ميان مردم و مركز شهر
زندگى نمى كنند. اَقصَى المدينة
4- در حفظ جان مردم ، نهايت تلاش خود را بكار ببريم .
يَسعى
5 گاه ، خبررسانى به موقع وسوز و سرعت در كار، سرنوشت يك ملّت را عوض
مى كند. يسعى (چه بسا كه اگر اين مرد،
اخبار را به موسى عليه السلام نمى رساند
و آن حضرت از شهر بيرون نمى رفت ، بدست ماءموران فرعون كشته مى شد.)
6- يك انسان انقلابى مثل موسى ، جبهه ى كفر و مهره هاى آن را به اضطراب
و تكاپو مى اندازد. اِنّ المَلاء يَاءتَمِرون
7- اطرافيان طاغوت ها نيز در جرم آنها شريك هستند.
يَاءتَمِرون بك
8 افشاى توطئه ها وطرحهاى خائنانه واجب است .
يَاءتمِرون بك
9- مصلحان جامعه بايد همواره آمادگى هجرت و آوارگى را داشته باشند.
فَخَرج
10- به هشدارهاى دلسوزانه بها دهيم و نصيحت ديگران را بپذيريم .
فَاخرُج فَخَرَج
11- شجاعت ، به معناى در دسترسِ دشمن قرار گرفتن نيست .
فخَرَج
12- زندگى انبيا غالبا با آوارگى واضطراب همراه بوده است .
فخَرَج
13- سعى و همّت خود را بكار بريم ، ولى نتيجه را از خداوند بخواهيم .
فخَرَج قال رَبّ نَجّنى
14- دعا بايد با تلاش و حركت همراه باشد. فخَرَج
منها قال رَبّ نَجّنى
15- رهبران الهى ، در همه حالات از خداوند استمداد مى كنند.
ربّ نَجّنى من القوم الظالمين ،
ربّ اِنّى ظَلمتُ نفسى فاغفرلى
(19)، ربّ بما اءنعمتَ علّى فلن
اءكونَ ظهيرا للمجرمين
(20) وربّ انّى لمااءنزلتَالىّ
من خيرفَقير(21)