تفسير نور
(جلد هشتم)
حجة الاسلام و المسلمين حاج
شيخ محسن قرائتى
- ۹ -
3 تنبيه بدنى
مجرم ، براى تاءديب او وحفظ عفت عمومى لازم است . (فاجلدوا)
4 در روابط نامشروع هر دو طرف به يك ميزان تنبيه مى شوند.
(كل واحد)
5 حدود كيفر بايد از طرف خداوند معين شود. (ماءه جلدة )
6 در مجازات مجرمين ، ترحم و تحت تاءثير عواطف قرار گرفتن ، ممنوع است .
(لا تاءخذكم بهما راءفة )
7 محبّت و راءفت بايد در مدار شرع باشد. (لا تاءخذكم بهما
راءفة )
8 دين ، تنها نماز وروزه نيست ؛ حدود الهى نيز از اركان دين است .
(فى دين اللّه )
9 صلابت و قاطعيّت در اجراى قوانين ، در سايه ى ايمان به مبداء و معاد به دست مى
آيد.
(اِن كنتم تومنون بالله واليوم الا خر)
10 اجراى حدود نشانه ى ايمان به خداست . (ان كنتم تؤ منون )
11 مجازات بايد به گونه اى باشد، كه مايه عبرت ديگران شود.
(وليشهدعذابهما)
12 زناكار، علاوه بر شلاق و شكنجه ى جسمى ، از نظر روحى نيز بايد زجر ببيند.
(وليشهد عذابهما طائفة ...)
13 حضور مردم ، اهرمى است براى كنترل قاضى ومجرى .
(وليشهد...طائفة )
14 از حضور مؤ منان در صحنه ، براى نهى از منكر استفاده كنيم .
(وليشهد)
15 تنها مسلمانان حقّ حضور در مراسم اجراى حدّ الهى را دارند.
(من المؤ منين )
(3) اَلزَّانِى لاَ يَنكِحُ إِلا زَانِيَةً اءَوْ مُشْرِكَةً
وَالزَّانِيَةُ لاَ يَنكِحُهَآ إِلا زَانٍ اءَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ
ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه :
مرد زناكار، جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نكند. و زن زناكار جز مرد زناكار يا
مشرك را به همسرى نگيرد. واين زناشويى بر مؤ منان حرام است .
نكته ها :
O اين آيه ، حال و هواى آيه ى ((الخبيثات
للخبيثين والخبيثون للخبيثات )) را دارد كه در آيه 26
همين سوره مى آيد. .
O علاوه بر تنبيه جسمى با شلاق و تنبيه روحى و اجتماعى
، بدليل حضور مردم به هنگام اجراى حدّ، بايد محدويّت هاى ديگرى نيز براى زناكار
باشد.
O در روايات آمده است كه حكم اين آيه در باره ى كسانى
است كه به زنا شهرت دارند. و اگر زناكارى توبه كرد مى تواند مانند ديگران با فرد
دلخواهش ازدواج كند.(142)
O امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند زناكار را در
برابر مؤ من نام برده و اين نشان مى دهد كه زناكار مؤ من نيست .(143)
پيام ها :
1 در ازدواج مساءله ى كفو بودن ، يك اصل است . (زنان و مردان ناپاك ، لايق همسران
پاك نيستند). (الزّانى لا ينكح الاّ زانيه )
2 افراد فاسد، در جامعه ى اسلامى مطرودند. (لا ينكح الاّ...)
3 زناكار در كنار مشرك قرار گرفته است . (زانية او مشركة )
4 مردان و زنان مؤ من ، بايد همسران پاك و پاكدامن انتخاب كنند.
(حرم ذلك على المؤ منين )
(4) وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَتِ ثُمَّ لَمْ
يَاءْتُواْ بِاءَرْبَعَةِ شُهَدَآءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَنِينَ جَلْدَةً
وَلاَ تَقْبَلُواْ لَهُمْ شَهَدَةً اءَبَداً وَاءُوْلََّئِكَ هُمُ الْفَ سِقُونَ
ترجمه :
و كسانى كه نسبت زنا به زنان پاكدامن وشوهردار مى دهند و چهار شاهد نمى آورند، پس
هشتاد تازيانه به آنان بزنيد و گواهى آنان را هرگز نپذيريد كه آنان همان افراد
فاسقند.
نكته ها :
O از امام صادق عليه السلام پرسيدند: چرا براى اثبات
قتل دو شاهد لازم است ، ولى براى اثبات زنا چهار شاهد؟ حضرت فرمود: شاهد قتل ، براى
تنبيه يك نفر شهادت مى دهد، امّا شاهد زنا براى كيفر دو نفر (زن و مرد زناكار)
گواهى مى دهد.(144)
پيام ها :
1 تهمت ، به منزله ى پرتاب تير وهجوم به آبروى مردم است .
(يرمون )
2 تهمت زدن به زنان همسردار و پاكدامن ، كيفر سخت ترى دارد
(المحصنات )
3 دفاع از حريم زنان پاكدامن واجب است . (يرمون المحصنات ...
فاجلدوهم )
4 از ميان تهمت هاى گوناگون ، تهمت زنا حدّ و قانون معين دارد و قرآن با صراحت بر
آن تكيه كرده است . (ثمانين جلدة )
5 تهمت به قدرى مهم است كه در مجازات مجرم ، فاصله ى تهمت زنا با خود زنا بيست ضربه
شلاق است . (ماءة جلدة ثمانين جلدة )
6 كسى كه حتّى يك بار به ديگران تهمت بزند شهادتش اعتبار ندارد.
(لا تقبلوا لهم شهادة ابدا)(آرى ، زبان ، انسان را مطرود دنيا و آخرت مى
كند)
7 براى حفظ آبروى مردم ، گاهى افراد متعدّدى شلاق مى خورند.
(فاجلدوهم )
8 گواهى كافر، بعد از ايمان پذيرفته مى شود، ولى گواهى مسلمان تهمت زننده هرگز
پذيرفته نمى شود. (ابداً)
9 تهمت ، هم عقوبت بدنى دارد، (فاجلدوهم )هم اجتماعى ،
(لا تقبلوا لهم شهادة ابدا)و هم اخروى . (اولئك هم
الفاسقون )
10 كسانى كه به زنان پاكدامن تهمت مى زنند، سرآمد فاسقانند.
(هم الفاسقون )
11 شرط گواه و شاهد بودن ، عدالت است و گواهى فاسق قبول نيست . (لا تقبلوا
لهم شهادة ... هم الفاسقون )
(5) إِلا الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ
وَاءَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه :
مگر كسانى كه پس از آن (تهمت زدن ) توبه كنند و در مقام اصلاح و جبران برآيند، كه
قطعاً خداوند آمرزنده و مهربان است .
نكته ها :
O در حديث مى خوانيم : توبه كسى كه آبروى زنان پاكدامن
را با تهمت زنا برده ، اين است كه در محضر مردم گفته خود را تكذيب نمايد.(145)
پيام ها :
1 توبه ، سبب تجديد حيات دينى و اجتماعى است . (الاّ الّذين
تابوا واصلحوا)
2 پيروان اسلام هرگز به بن بست نمى رسند. (الاّ الّذين تابوا)
3 توبه ، بايد با اصلاح و جبران اشتباه و عمل نيك همراه باشد.
(تابوا واصلحوا)
4 نااميدى ممنوع است . (اِنّ اللّه غفور رحيم )
5 باز بودن راه توبه براى همه ، نشانه ى رحمت الهى است .
(رحيم )
(6) وَالَّذِينَ يَرْمُونَ اءَزْوَجَهُمْ وَلَمْيَكُن
لَّهُمْ شُهَدَآءُ إِلا اءَنفُسُهُمْ فَشَهَدَةُ/ اءَحَدِهِمْ اءَرْبَعُ
شَهَدَتٍ بِاللّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّدِقِينَ
ترجمه :
و كسانى كه به همسران خود نسبت زنا مى دهند، و جز خودشان شاهدى ندارند، هر يك از
آنان براى اثبات ادّعاى خود بايد چهار مرتبه به خدا سوگند ياد كند كه قطعاً از
راستگويان است .
(7) وَالْخَمِسَةُ اءَنَّ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَيْهِ إِن
كَانَ مِنَ الْكَذِبِينَ
ترجمه :
ودر پنجمين بار بگويد: لعنت خدا بر او اگر از دروغگويان باشد!
(8) وَيَدْرَؤُاْ عَنْهَا الْعَذَابَ اءَن تَشْهَدَ
اءَرْبَعَ شَهَدَتٍ بِاللّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَذِبِينَ
ترجمه :
و عذاب (سنگسار) را از زن دفع مى كند اينكه زن (در مقام دفاع ) چهار بار به خدا قسم
بخورد كه قطعا آن مرد (در اين نسبتى كه به من مى دهد) از دروغگويان است .
(9) وَالْخَمِسَةَ اءَنَّ غَضَبَ اللّهِ عَلَيْهَآ إِن كَانَ
مِنَ الصَّدِقِينَ
ترجمه :
و در مرتبه پنجم بگويد: غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگويان باشد.
(10) وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ ورَحْمَتُهُ
وَاءَنَّ اللّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ
ترجمه :
و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود (رسوا مى شديد و نظام خانوادگى شما مختل مى
شد) قطعاً خداوند توبه پذير و حكيم است .
نكته ها :
O وقتى آيه ى چهارم اين سوره نازل شد و حكم نسبت دادن
زنا به زنان پاكدامن را بيان كرد ((سعدبن عباده
)) (يكى از انصار) گفت : يا رسول اللّه ! اگر مردى وارد خانه شد و فاسقى
را در كنار همسر خود ديد چه كند؟ اگر فرياد بزند، شلاق مى خورد، چون يك نفر است و
شاهد هم ندارد. اگر سكوت كند، غيرتش اجازه نمى دهد. اگر به دنبال يافتن شاهد برود،
كار زنا تمام مى شود. به هر حال آيه ى مربوط به هشتاد ضربه شلاق ، براى سعد مساءله
ى پيچيده اى شده بود. در اين ميان شخصى به نام ((هلال
بن اميه )) با اضطراب وارد شد و به پيامبر صلى الله
عليه و آله عرض كرد: زنم را با مردى در حال زنا ديدم ، به خدا سوگند راست مى گويم .
پيامبر صلى الله عليه و آله ناراحت شد. اصحاب آن حضرت نيز هيجان زده شدند كه اين
مرد، هم ناموسش را در چنين حالى ديده است و هم شلاق خواهد خورد، زيرا شاهدى ندارد
تا سخن خود را ثابت كند. ناگهان اين آيه نازل شد ((والّذين
يرمون ...)) كه اگر مردى به همسرش نسبت زنا داد و
شاهدى نداشت ، به جاى آوردن چهار شاهد، چهار بار بگويد:
((اُشهد باللّه انّى لمن الصادقين
)) خدا را گواه مى گيرم كه من از راستگويانم . و براى تحكيم و تثبيت
ادّعاى خود يك بار هم اين جمله را بگويد: ((لعنة
اللّه علىّ ان كنتُ من الكاذبين )) لعنت خدا بر من
اگر از دروغگويان باشم .
زن نيز همچون مرد حقّ دارد از خود دفاع كند، زيرا ممكن است مردى با چهار سوگند دروغ
، همسر خود را به سنگسار شدن محكوم كند و براى هميشه آبروى او و بستگانش را ببرد.
اسلام كه حامى حقوق همگان است براى پيشگيرى از وقوع اين كار، به زن نيز اجازه داده
است تا براى اثبات پاكدامنى خود و نجات از سنگسار شدن ، چهار بار سوگند ياد كند و
چنين بگويد: ((اُشهد باللّه انّه لَمِن الكاذِبين
)) خدا را گواه مى گيرم كه همسرم از دروغگويان است . و براى محكم كارى
بيشتر بگويد: ((غَضِب اللّه علىّ اِن كان من الصادقين
)) قهر و غضب خدا بر من اگر همسرم از راستگويان باشد.
در پنجمين جمله ى مرد ((لعنت خدا))
بود و در پنجمين جمله ى زن ، ((غضب خدا))
كه از لعنت شديدتر است ، زيرا حساسيّت كسى كه مورد تهمت قرار گرفته است بيشتر است و
براى نجات از سنگسار شدن حاضر است غضب خدا را تحمّل كند.
به هر حال در محضر قاضى و حاكم اسلامى اين ده جمله (پنج جمله از مرد و پنج جمله از
زن ) گفته مى شود كه در اصطلاح به اين كار، ((لعان
)) (يكديگر را لعن كردن ) مى گويند. در اين مورد مسائل فقهى و حقوقى
خاصّى مطرح است . قاضى و حاكم اسلامى بايد زن و شوهر را موعظه نمايد و سعى كند لعان
واقع نشود و در صورت لزوم اجرا، آن دو را به مكان هاى مقدّس مانند
((مسجدالحرام )) و ((مسجدالنّبى
)) و يا مسجد ديگرى ببرد و رو به قبله بنشاند، آن گاه مراسم لعان انجام
گيرد.
O با اجراى لعان و سوگند خوردن زن و شوهر و گفتن جمله
هاى ذكر شده ، اسلام قوانينى را در نظر گرفته است كه بايد به آنها عمل شود:
1 زن و مرد، بدون صيغه ى طلاق ، براى هميشه از يكديگر جدا مى شوند و حقّ مراجعه و
ازدواج مجدد ندارند.
2 مرد هشتاد ضربه شلاق نمى خورد و زن سنگسار نمى شود.
3 اگر فرزندى از آن زن متولد شود متعلق به خود اوست نه مرد.
O از اين چند آيه استفاده مى شود كه قرار دادن چهار
شاهد يا چهار سوگند آن هم با لعنت و غضب براى اثبات زنا، نشانه ى آن است كه خداوند
با فضل و رحمت خود از طريق اينگونه احكام مانع رسوايى شده و گرنه هر روز هزاران مرد
و زن يكديگر را رسوا و قبيله ها و فاميل ها را به تباهى مى كشاندند.
آرى ، دفاع زن از شخصيّت و آبروى خود و نجات او از سنگسار شدن با گفتن چند جمله ،
نشانه ى فضل الهى است و اگر چنين نبود بسيارى از افراد سنگسار مى شدند، و آبروهايى
بر باد مى رفت و خانواده هايى متلاشى مى شد. (ولولا فضل اللّه
)
پيام ها :
1 آبرو و حفظ آن در اسلام مورد توجّه است . (اءربع شهادات
باللّه )
(قانون چهار سوگند و يك لعنت براى كنترل مردم از رسوا كردن يكديگر است )
2 در خصوص همسر، چهار سوگند و يك لعنت ، به جاى چهار شاهد پذيرفته است .
(اِن لم يكن لهم شهداء... فَشَهادةُ اءحدهم اءربع شهادات )
3 اسلام ، حامى حقوق زن است . زن نيز با چهار سوگند مى تواند اتّهامى را كه مرد با
چهار سوگند اثبات كرده ، از خود دفع كند. (اءربع شهادات ...
اءربع شهادات )
4 اسلام براى پيشگيرى از فرو پاشى نظام خانواده ، علاوه بر چهار بار خدارا گواه
گرفتن ، گفتن جمله ى پنجمى را نيز بر هر يك از طرفين واجب كرده است .
(والخامسه )
5 با سوگند زن راه سوء استفاده مردها بسته مى شود (و يدرؤ ا
عنها العذاب )
6 نفرين در شرايطى جايز است . (غضب اللّه عليها)
7 سود اجراى قوانين و دستورات خداوند براى خود مردم است . (و
لولا فضل اللّه عليكم )
8 عذر پذيرى خداوند هميشه با مصلحت و حكمت همراه است . (تَوّابٌ حكيم )
9 قوانين كيفرى اسلام ، احكامى سنجيده و برخاسته از حكمت الهى است .
(حكيم )
(11) إِنَّ الَّذِينَ جَآءُو بِالاِْفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ
لاَ تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ
لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الاِْثْمِ وَالَّذِى تَوَلَّى
كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ
ترجمه :
قطعاً كسانى كه آن دروغ بزرگ را (در ميان ) آوردند، گروهى متشكل از خود شما بودند.
آن را براى خود شر نپنداريد، بلكه آن (در نهايت ) به نفع شماست . هر كدام از آنان
بدان اندازه از گناه كه مرتكب شده است ، به كيفر رسد وبراى كسى كه بخش بزرگ گناه را
بر عهده گرفته عذاب بزرگى است .
نكته ها :
O كلمه ى ((اِفك
)) در لغت به معناى انصراف از حقّ به باطل است . تهمت زدن نيز نوعى
پوشاندن حقّ و جلوه دادن باطل است .
O برخى مفسّران درباره ى شاءن نزول اين آيه گفته اند:
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در هر سفرى با قيد قرعه يكى از همسرانش را همراه
خود مى برد. در جنگ
((بنى مصطلق )) عايشه
را برد. وقتى كه نبرد پايان يافت و مردم به مدينه باز مى گشتند، عايشه براى تطهير و
يا يافتن دانه هاى گردنبند گمشده اش از قافله عقب ماند. يكى از اصحاب كه او نيز از
قافله دور مانده بود، عايشه را به لشكر رساند. بعضى افراد به عايشه و آن صحابى ،
تهمت ناروا زدند. اين اتهام به گوش مردم رسيد، پيامبر ناراحت شد و عايشه به خانه ى
پدر رفت و گريه ها كرد تا آن كه اين آيه نازل شد.(146)
O جمعى ديگر از مفسّران و مخصوصاً نويسنده تفسير
((اطيب البيان )) با استفاده از روايات
متعدّد و مستند نقل مى كنند كه اين آيه درباره ى ((ماريه
قبطيه )) (يكى ديگر از همسران رسول خدا) است ، كه
خداوند به او فرزندى به نام ((ابراهيم
)) داد ولى پس از 18 ماه از دنيا رفت . عايشه و حَفصِه گفتند: اى رسول
خدا! چرا گريه مى كنى ؟ ابراهيم فرزند تو نبود، بلكه شخص ديگرى غير از تو با ماريه
همبستر شده و ابراهيم متولد شده است . خليفه اوّل و دوّم نيز سخن دخترانشان را
تاءييد كردند و اينجا بود كه اين آيه نازل شد.
O علاّمه جعفر مرتضى در كتاب گرانقدرش (حديث الافك ) مى
گويد: شاءن نزول آيه درباره ى ماريه ى قبطيه است . و اصل ماجرا تهمتى ناروا بود،
زيرا مردى كه به همبستر شدن با ماريه متهم شده بود هيچ گونه آلت مردى نداشت ، و اين
زمانى روشن شد كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله حضرت على عليه السلام را براى
تحقيق به سوى آن مرد فرستاد، او با ديدن على عليه السلام فرار كرد و بالاى درختى
رفت . همين كه روى درخت ، جان خود را در خطر ديد پايين آمد و در آن حال لباسش كنار
رفت و بدنش نمايان شد و روشن شد كه او آلت مردى ندارد. على عليه السلام ماجرا را به
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گفت و در اينجا بود كه اين آيه نازل شد وعايشه ،
حفصه وشيخين شرمنده شدند و پاكدامنى آن بانوى محترمه ثابت شد.
گفتنى است كه در مورد هر دو شاءن نزول سؤ الاتى مطرح است ولى هدف ما در اين تفسير،
پيام گيرى از متن آيات است و درباره ى شاءن نزولها بحث گسترده اى نداريم .
O در گناه افك چندين گناه نهفته است : دروغ ، سوءظن به
مؤ من ، ايذاءمؤ من ، قَذف ، اهانت ، آزردن پيامبر صلى الله عليه و آله ، تضعيف
خاندان رسالت و شايعه پردازى .
پيام ها :
1 برخى از اصحاب رسول اللّه صلى الله عليه و آله عادل نبودند.
(جاءو بالاِفك )
2 گاهى شايعه سازان ، با سازماندهى قبلى و قصد توطئه ، شايعه را القا مى كنند.
(عُصبة )(((عُصبة
)) يعنى گروه متشكّل و متعصّبى كه هدفى را دنبال مى كند)
3 شايعه سازان در ميان خود شما هستند. (منكم )
4 گاهى در پيش آمدها وتهمت هاى ناروا منافعى وجود دارد. (مانند روشن شدن چهره ى
مخالفان ، پيدا شدن هوشيارى ، امدادهاى الهى براى مظلوم )
(لاتحسبوه شرّا لكم )
5 اميد دادن به خودى ها در برابر توطئه و تهمت بدخواهان لازم است .
(بل هو خيرٌ لكم )
6 كيفرهاى الهى ، عادلانه ومتناسب با اعمال ماست . (لكلّ
امرىٍ منهم ما اكتسب )
7 در گناهان دسته جمعى ، هر يك از شركا به مقدار سهم خود مجرم است .
(لكلّ امرىٍ منهم ما اكتسب من الاثم )
8 انسان زمانى مجرم و مقصّر است كه با علم و قصد گناه كند.
(اِكتسب من الاثم )
9 پيامد گناه هر كس گريبان گير خود اوست . (لكلّ امرىٍ منهم
مَا اكتسب من الاثم )
10 مجازات كسى كه مسئوليّت و نقش اصلى را دارد بزرگ تر است .
(والّذى تَولّى كِبره ... عذابٌ عظيم )
(12) لَوْلاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ
وَالْمُؤْمِنَتُ بِاءَنفُسِهِمْ خَيْراً وَ قَالُواْ هَذَآ إِفْكٌ
مُّبِينٌ
ترجمه :
چرا زمانى كه تهمت را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خويش گمان خوب نبردند
و نگفتند كه اين تهمت بزرگ وآشكار است ؟
نكته ها :
O خداوند در اين آيه ، مسلمانان را به خاطر بدگمانى به
همسر پيامبر و آسيب پذيرى آنان در برابر شايعات ، توبيخ مى كند.
O قرآن گاهى به جاى كلمه ى ((ديگران
)) كلمه ى ((شما))
را به كار برده است تا به مسلمانان بگويد همه ى شما يكى هستيد. مثلا به جاى اين كه
بگويد: به ديگران نيش و طعنه نزنيد مى فرمايد: (لا تَلمِزوا
اَنفسكم )(147)
به خودتان نيش نزنيد. و به جاى اين كه بگويد: وقتى كه وارد خانه اى شديد به ديگران
سلام كنيد، مى فرمايد: (فسَلّموا على اَنفسِكم )(148)
به خودتان سلام كنيد.
در اين آيه نيز به جاى اين كه بگويد: به ديگران حسن ظن داشته باشيد مى فرمايد:
((باءنفسهم خيرا)) به
خودتان حسن ظن داشته باشيد.
O در قرآن كريم ، كلمه ى ((لولا))
در موارد متعدّدى براى انتقاد و توبيخ به كار رفته است كه در اين جا چند مورد را مى
آوريم :
1 (لولا يَنهاهم الرّبّانيّون )(149)
چرا علما نهى از منكر نمى كنند؟!
2 (لولا اذ سَمعتُموه )(150)
چرا هر شنيده اى را مى پذيريد؟!
3 (لولا جاءوا عليه باَربعة شُهداء)(151)
چرا براى سخن نارواى خود چهار شاهد نمى آورند؟
4 (لولا تَستَغفرون )(152)
چرا از خدا آمرزش نمى خواهيد؟
5 (فلولا اذجاءهم باءسُنا تَضرّعوا)(153)
چرا زمانى كه عذاب ما به آنان رسيد، تضرّع نكردند؟
6 (فلولا تَشكرون )(154)
چرا شكرگزار نيستيد؟
7 (فلولا تصدّقون )(155)
چرا تصديق نمى كنيد؟
8 (فلولا تذكّرون )(156)
چرا عبرت نمى گيريد؟
9 (فلولا نَفَر من كلّ فِرقَة مِنهم طائفة لِيَتفقّهوا فِى
الدّين )
(157) چرا از هر فرقه اى دسته اى كوچ نمى كنند تا در دين آگاهى پيدا
كنند؟
پيام ها :
1 دامن زدن به شايعه و پخش آن ، ممنوع است . (((لولا))
نشانه ى توبيخ از سوءظن و پخش شايعات است )
2 در جامعه ى اسلامى بايد روحيه ى حسن ظن حاكم باشد. (ظَنّ
المؤ منون و المؤ منات باءنفسهم خَيرا)(حسن ظن ، يكى از آثار ايمان است ).
3 همه ى مردم در برابر آبروى يك ((فرد))
مسئولند. (المؤ منون والمؤ منات )
4 بنى آدم اعضاى يكديگرند. تهمت به هر عضوى از جامعه ى اسلامى ، همانند تهمت به
ديگر اعضاست . (باءنفسهم خَيرا)
5 اصل اوّليه در عمل مسلمان ، صحت است ، مگر جرم او با دليل ثابت شود.
(ظَنّ المؤ منون والمؤ منات باءنفسِهم خَيرا)
6 حفظ حريم پيامبر صلى الله عليه و آله و خانواده اش بر هر مؤ منى واجب است .
(لولا... قالوا هذا إ فك مبين )
7 در برابر شنيده هاى ناروا در مورد مؤ منان ، سكوت ممنوع است .
(لولا... قالوا هذا إ فك مبين )
(13) لَوْلاَ جَآءُو عَلَيْهِ بِاءَرْبَعَةِ شُهَدَآءَ
فَإِذْ لَمْ يَاءْتُواْ بِالشُّهَدَآءِ فَاءُوْلََّئِكَ عِندَ اللّهِ
هُمُ الْكَ ذِبُونَ
ترجمه :
چرا چهار شاهد بر صحت آن تهمت نياوردند؟ پس چون گواهان لازم را نياوردند، آنان نزد
خدا همان دروغگويانند.
پيام ها :
1 جامعه ى ساده دل ، زودباور و ياوه گو، توبيخ مى شود.
(لولاجاءو عليه باَربعة )
2 اتهام زنا اگر ثابت نشود، نسبت دهنده ى آن دروغگو است . (هم
الكاذبون )
(14) وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِى
الدُّنْيَا وَالاَْخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِى مَآ
اءَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ
ترجمه :
و اگر فضل و رحمت الهى در دنيا و آخرت بر شما نبود، به سزاى آن سخنان كه مى گفتيد،
قطعا عذابى بزرگ به شما مى رسيد.
نكته ها :
O كلمه ى ((اءفَضتم
)) از ((اِفاضة ))
در موردى به كار مى رود كه در مسئله اى بسيار گفتگو شود و همه را به خود مشغول سازد
و اين نشان مى دهد كه تهمت به همسر پيامبر مسئله ى روز شده و همه در آن غرق و به آن
مشغول بودند.
پيام ها :
1 انسان خوش باور و بى مبالات در معرض پذيرش تهمت ها، توطئه ها وعذابى سخت است .
(و لولا... لمسّكم عذاب عظيم )
2 امّت اسلامى تحت حمايت و لطف خداست . (و لولافضل اللّه ...)
3 هيچ كس از خداطلبى ندارد. رحمت و لطف او از فضل اوست نه از استحقاق ما.
(فضل اللّه عليكم و رحمته )
4 شايعات به منزله ى گردابى است كه برخى در آن غرق مى شوند.
(اَفَضتم فيه )
(15) إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِاءَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ
بِاءَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَ
تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَهُوَ عِندَ اللّهِ عَظِيمٌ
ترجمه :
آنگاه كه از زبان يكديگر (تهمت را) مى گرفتيد وبا آنكه علم نداشتيد دهان به دهان مى
گفتيد واين را ساده وكوچك مى پنداشتيد در حالى كه آن نزد خدا بزرگ است .
نكته ها :
O زبان ، تنها عضوى است كه در طول عمر انسان ، از حرف
زدن ، نه درد مى گيرد و نه خسته مى شود. شكل و اندازه ى آن كوچك امّا جرم و گناه آن
بزرگ است . چه بسيارند انسان هاى كافرى كه با گفتن يك جمله (شهادت به يگانگى
خداوند) مسلمان و پاك مى شوند و يا مسلمانانى كه با گفتن كفر به خدا، يا انكار
احكام دين ، كافر و نجس مى شوند. زبان از يك سو مى تواند با راستگويى ، ذكر و دعا و
نصيحت ديگران ، صفا بيافريند و از سوى ديگر قادر است با نيش زدن به اين و آن ،
كدورت ايجاد كند. زبان كليد عقل و چراغ علم و ساده ترين و ارزان ترين وسيله ى
انتقال تمام علوم و تجربيات است .
علماى اخلاق درباره ى زبان كتابها و مطالب بسيارى نوشته اند.
پيام ها :
1 پذيرش آنچه بر سرزبان هاست ، بدون تحقيق محكوم است .
(تلقونه باَلسِنتكم )
2 سخن بايد بر اساس علم باشد. (تقولون باَفواهِكم ما ليس لكم
به علم )
3 آبروى مردم را ساده ننگريم . (و تَحسِبونَه هَيّنا)
4 نقل تهمت ها و شايعات از گناهان كبيره است . (و هو عنداللّه
عظيم )
5 كوچكى يا بزرگى گناه را بايد خداوند تعين كند. (عنداللّه
عظيم )
6 همه ى اصحاب پيامبر اكرم عادل نبودند، بلكه گروهى از آنان مرتكب گناه بزرگ (تهمت
به همسر پيامبر) شدند. (تَقولون باَفواهِكم ... و هو عنداللّه
عظيم )
7 همه ى محاسبات انسان واقع بينانه نيست . (تَحسِبونه هَيّنا
و هو عنداللّه عظيم )
(16) وَلَوْلاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ
لَنَآ اءَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَنَكَ هَذَا بُهْتَنٌ
عَظِيمٌ
ترجمه :
چرا هنگامى كه (آن تهمت را) شنيديد، نگفتيد: ما را نرسد كه در اين تهمت بى دليل (از
پيش خود) حرفى بزنيم (پروردگارا) تو منزّهى ، اين بهتانى بزرگ است .
نكته ها :
O بزرگى و كوچكى گناه ، گاهى به خاطر متعلّقات و آثار
آن است و گاهى به خاطر انجام دهنده ى آن .
O در سه آيه پى درپى كلمه ى عظيم آمده است ؛ يك بار
(عذابٌ عظيم )
و دو بار (با دو بيان ) (بهتانٌ عظيم )تا
بگويد گناه بزرگ كيفر بزرگ دارد.
O سخن ناروا نسبت به مردم سبب بُهت آنان مى شود، لذا به
آن ((بُهتان )) گفته مى
شود.
پيام ها :
1 نهى از منكر واجب است . (و لولا اذ سَمعتموه )(سخن
گفتن براى دفاع از آبروى مسلمان واجب است )
2 انسان در برابر شنيده ها، مسئول است . (لولا اذسمعتموه )
3 هنگام برخورد با مسائل مهم سبحان اللّه بگوييد. (سبحانك )
4 تمام دنيا متاع قليل است ، ولى بهتان به مسلمان نزد خداوند عظيم است .
(بهتانٌ عظيم )
(17) يَعِظُكُمُ اللّهُ اءَن تَعُودُواْ لِمِثْلِهِ اءَبَداً
إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
ترجمه :
خداوند شما را موعظه مى كند كه اگر ايمان داريد هرگز امثال اين تهمت ها را تكرار
نكنيد.
(18) وَيُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الاَْيَتِ وَاللّهُ عَلِيمٌ
حَكِيمٌ
ترجمه :
خداوند براى شما آيات خود را بيان مى كند و او دانا و حكيم است .
پيام ها :
1 مردم به موعظه نياز دارند. (يَعِظُكم اللّه )
2 واعظ اصلى خداست . (يَعِظُكم اللّه )
3 ايمان شرط تاءثير موعظه است . (يَعِظُكم اللّه ... اِن كنتم
مؤ منين )
4 موعظه بايد در مسير حفظ آبروى مردم و جلوگيرى از سوء ظن باشد.
(يَعِظُكم اللّه اءن تَعودوا لمثله )
5 دامن زدن به سوءظن وافترا، سبب محو ايمان است . (يَعِظُكم
... ان كنتم مؤ منين )
6 پشيمانى كافى نيست ، گناه را هم نبايد تكرار كرد. (تَعودوا
لمثله )
7 تكرار نكردن تخلّف ، نشانه ى ايمان است . (تَعودوا لمثله
اِن كنتم مؤ منين )
8 تهمت نزنيد و عمل مسلمان را حمل بر صحّت كنيد. (اءن تَعودوا
لمثله )
9 گناهكاران را به توبه از گناه موعظه كنيد. (يَعِظُكم اللّه
اءن تَعودوا لمثله )
10 سرچشمه دستورات اسلام ، علم و حكمت الهى است . (عليمٌ حكيم
)
11 مقتضاى علم و حكمت الهى بيان آيات براى مردم و رها نكردن آن هاست .
(و يُبيّن اللّه ... عليمٌ حكيم )
(19) إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ اءَن تَشِيعَ الْفَحِشَةُ
فِى الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمْ عَذَابٌ اءَلِيمٌ
فِى الدُّنْيَا وَالاَْخِرَةِ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَاءَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ
ترجمه :
همانا براى كسانى كه دوست دارند زشتى ها درباره ى اهل ايمان شايع گردد، در دنيا
وآخرت عذاب دردناكى است ، و خداوند مى داند و شما نمى دانيد.
|