تفسير نور
(جلد اول)
حجة الاسلام و المسلمين حاج
شيخ محسن قرائتى
- ۲۰ -
تفسير آيه : (219) يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ
وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَآ إِثْمٌ كَبِيرٌ
وَمَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا اءَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْئَلُونَكَ
مَاذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الاَْيَتِ
لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ
ترجمه آيه :
از تو درباره شراب و قمار مى پرسند، بگو: در آن دو گناهى بزرگ است و منافعى (مادّى
) نيز براى مردم دارند. (ولى ) گناه آن دو از سود آنها بزرگ تر است . (همچنين ) از
تو مى پرسند كه چه انفاق كنند؟ بگو: افزون (بر نياز خودرا)، خداوند اينچنين آيات را
براى شما روشن مى سازد تا شايد انديشه كنيد.
نكته ها:
O كلمه ((اثم
)) به گفته ى راغب در مفردات ، به كارى گويند كه انسان را در انجام
كارهاى خير كُند و سست كند.
O سؤ ال اوّلِ مردم درباره ى حكم خمر و ميسر است . كلمه
((خمر)) به معناى پوشش است و لذا به پارچه
اى كه زنان سرِ خود را با آن پوشانده و مراعات حجاب مى كنند،
((خمار)) مى گويند. از
آنجا كه شراب ، قدرت تشخيص را از عقل گرفته و در واقع آن را مى پوشاند، به آن
((خمر)) مى گويند.
همچنين كلمه ى (مَيسر) از ((يسر))
به معناى آسان است . گويا در قمار، طرفين مى خواهند مال همديگر را به آسانى
بربايند.
اين آيه در پاسخ پرسش آنها مى فرمايد: شرابخوارى و قماربازى ، گناهان بزرگى هستند،
گرچه ممكن است منافعى داشته باشند. چنانكه عده اى از راه كشت انگور يا شراب فروشى و
گروه هايى با داير كردن قمارخانه ، ثروتى بدست مى آورند. در كتاب هاى علمى وتربيتى
، آثار وعوارض منفى شراب و قمار به تفصيل بازگو شده است .
در اينجا فهرستى از آنچه در تفسيرنمونه در باب زيان هاى شراب وقمار آمده است ، مى
آوريم :
1 كوتاه شدن عمر.
2 عوارض منفى در كودكان . مخصوصاً اگر آميزشى در حال مستى صورت گيرد.
3 گسترش فساد اخلاقى و بالا رفتن آمار جنايات از قبيل : سرقت ، ضرب و جرح ، جرائم
جنسى و افزايش خطرات و حوادث رانندگى . از يكى از دانشمندان نقل شده است كه اگر
دولت ها نيمى از شراب فروشى ها را ببندند، ما نيمى از بيمارستان ها و تيمارستان ها
را مى بنديم .
قمار نيز از جمله عوامل هيجان ، بيمارى هاى عصبى ، سكته هاى مغزى و قلبى ، بالا
رفتن ضربان قلب ، بى اشتهايى ، و رنگ پريدگى و ... است . همچنان كه بررسى كنندگان ،
سى درصد آمار جنايات را مرتبط با قمار دانسته اند. در ضمن قمار، در شكوفايى اقتصادى
نقش تخريبى داشته و نشاط كار مفيد را از بين مى برد. در بعضى از كشورهاى غير اسلامى
نيز در سال هايى قمار را ممنوع و غير قانونى اعلام كرده اند. مثلاً انگلستان در سال
1853، شوروى در سال 1854 و آلمان در سال 1873 قمار را ممنوع اعلام كردند.
O سؤ ال دوّمِ مردم درباره ى انفاق است كه مى پرسند چه
چيزى را انفاق كنند؟ آيه در جواب مى فرمايد: ((عفو))
را! عفو در لغت علاوه بر گذشت و آمرزش به معناى حدّ وسط، مقدار اضافى ، و بهترين
قسمت مال آمده است و هر يك از اين معانى نيز با آيه سازگار است و ممكن است مراد از
عفو، همه ى اين معانى باشد. يعنى اگر خواستيد انفاق كنيد، هم مراعات اعتدال را
نموده و همه ى اموالتان را يكجا انفاق نكنيد تا خود نيازمند نشويد و هم در موقع
انفاق ، از بهترين اموال خود بدهيد. چنانكه قرآن در جاى ديگر مى فرمايد: (لن تنالوا
البرّ حتّى تنفقوا ممّا تحبّون )(633)
به نيكى نمى رسيد مگر از آنچه دوست داريد انفاق كنيد.
O در تفاسير آمده است كه تحريم شراب به صورت تدريجى
بوده است . زيرا اعراب ، گرفتار شراب بودند و لذا آيات ، به تدريج آنها را آماده
پذيرش تحريم نمود. ابتدا اين آيه نازل شد: (تتّخذون منه سكرا و رزقا حسنا)(634)
از انگور، هم نوشابه ى مست كننده و هم رزق نيكو بدست مى آيد. يعنى شراب ، رزق حسن
نيست . بعد اين آيه نازل شد: (فيهما اِثم كبير و منافع للناس و اِثمهما اكبر) ضرر
شراب و قمار براى مردم ، بيشتر از منفعت آنهاست . و سپس اين آيه نازل شد: (لاتقربوا
الصلوة و انتم سُكارى )(635)
به هنگام نماز نبايد مست باشيد. و در خاتمه حرمت دائمى و علنى بيان شد؛ (انّما
الخمر و الميسر... رجس من عمل الشيطان )(636)
شراب و قمار... نجس و از اعمال شيطان هستند.
پيام ها:
1 شراب و قمار، هر دو عامل فساد جسم و روح و مايه ى غفلت هستند. لذا در قرآن در
كنار هم مطرح شده اند. (الخمر والميسر)
2 از انديشه و امنيّت ، پاسدارى كنيد. با تحريم شراب ، از عقل و فكر، و با تحريم
قمار، از آرامش و سلامتى روحى و اقتصادى پاسدارى شده است . (فيهما اثم كبير... و
اثمهما اكبر)
3 در برخوردها، انصاف داشته باشيد. بدى هاى ديگران را در كنار خوبى هاى آنها
ببينيد. آيه از منافع شراب وقمار چشم نمى پوشد وموضوع را به نحوى مطرح مى كند كه
قدرت تعقّل و تفكّر در انسان زنده شود. (فيهما اثم كبير ومنافع للناس واثمهما اكبر)
4 در محرّمات گاهى ممكن است منافعى باشد. (منافع للناس )
5 در جعل قوانين بايد به مسئله اهمّ ومهمّ توجّه كرد. (منافع للناس و اثمهما اكبر)
6 احكام الهى بر اساس مصالح و مفاسد است . (اثمهما اكبر)
7 آشنايى با فلسفه احكام ، گامى به سوى پذيرش آن است . (اثمهما اكبر)
8 گناهان ، كبيره و صغيره دارند. (اثمهما اكبر)
تفسير آيه : (220) فِى الْدُّنْيَا وَالاَْخِرَةِ
وَيَسْئَلُونَكَ عَنِ الْيَتَمَى قُلْ إِصْلاَ حٌ لَهُمْ
خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَنَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ
الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللّهُ لاََعْنَتَكُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
ترجمه آيه :
(تا انديشه كنيد) در دنيا و آخرت . و از تو درباره يتيمان مى پرسند، بگو: اصلاح
امور آنان بهتر است و اگر زندگى خود را با زندگى آنان بياميزيد (مانعى ندارد،) آنها
برادران (دينى ) شما هستند. خداوند، مفسد را از مصلح باز مى شناسد و اگر خدا مى
خواست شما را به زحمت مى انداخت ، (و دستور مى داد در عين سرپرستى يتيمان ، زندگى و
اموال آنها را بكلّى از اموال خودجدا سازيد، ولى خداوند چنين نمى كند.) همانا او
عزيز و حكيم است .
نكته ها:
O جمله (فى الدنيا والاخرة )، يا مربوط به مسئله انفاق
است كه در آيه قبل آمده است ، يعنى انفاق شما براى آسايش دنيا و آخرت باشد، نه همه
مال را خرج كنيد كه باعث زحمت شما در دنيا شود، و نه بخل ورزيد كه مايه محروميّت
شما از ثواب آخرت باشد،(637)
و يا اينكه مربوط به تفكّر باشد كه در پايان آيه قبل اشاره شد. يعنى انسان بايد در
مسائل دنيا و آخرت فكر كند و براى آخرت خود از همين دنيا چيزى را كسب كند و در
مبداء و معاد و اسرار هستى و آفريده ها و قوانين حاكم فكر كند و تا آنجا كه مى
تواند، مسائل را با تعقّل و انديشه قبول كند هر چند شرط پذيرش مكتب ، آگاهى بر همه
اسرار نيست .(638)
O در تفاسير آمده است : وقتى آيه دهم سوره نساء نازل
شد، كه خوردن مال يتيم ، خوردن آتش است ، افرادى كه در منزل يتيمى داشتند به اضطراب
افتادند. برخى يتيمان را از خانه بيرون كردند وبعضى ظرف وغذاى يتيم را جدا نمودند
به طورى كه براى يتيم و صاحب خانه مشكلاتى بوجود آمد. آنان به حضور پيامبرصلّى
اللّه عليه و آله رسيده و از رفتار با يتيمان سؤ ال نمودند، پيامبر جواب داد: اصلاح
امور يتيمان ، از رها كردن آنهابهتر است ، نبايد به خاطر آميخته شدن اموال آنان با
اموال خودتان ، ايتام را رها كرده و از مسئوليّت اداره آنها شانه خالى كنيد، آنان
برادران دينى شما هستند و مخلوط شدن اموال آنان با زندگى شما، در صورتى كه هدف ،
حيف و ميل اموال آنها نباشد مانعى ندارد و بدانيد خداوند مفسد را از مصلح باز مى
شناسد.
پيام ها:
1 دنيا وآخرت را سطحى ننگريد و در آن فكر كنيد. (يتفكّرون فى الدنيا و الاخرة )
2 رها كردن كار يتيمان ، مصلحت نيست ، بلكه به نيّت خير و با چشم برادرى معاشرت
نمودن با آنان مصلحت است . (قل اصلاح لهم خير)
3 هرگونه اصلاح در وضعيّت يتيمان ، ارزش است . كلمه ((اصلاح
)) به صورت مطلق آمده تا شامل همه ى اصلاحات اعمّ از اصلاح مالى ، علمى
، عملى ، تربيتى و دينى بشود. (اصلاح لهم خير)
4 يتيمان ، نه برده و نه فرزند ما هستند، بلكه برادر كوچك ما و جزء خود ما هستند.
(فاخوانكم )
5 نه افراط و نه تفريط، نه به نام اصلاح ، اموال ايتام را بخوريد و نه از ترس فساد،
آنان را رها كنيد كه خداوند مصلح و مفسد را مى شناسد. (واللّه يعلم المفسد من
المصلح )
6 اگر بدانيم خداوند افكار ونيات ما را مى داند، فساد و خلاف نمى كنيم . (واللّه
يعلم المفسد)
7 تكليفِ فوق طاقت در اسلام نيست . (لو شاء اللّه لاعنتكم )
8 آسان گيرى دستورات ، كارى حكيمانه است . (لو شاء اللّه لاعنتكم انّ اللّه عزيز
حكيم )
تفسير آيه : (221) وَلاَ تَنْكِحُواْ الْمُشْرِكَتِ حَتَّى
يُؤْمِنَّ وَلاََمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُّشْرِكَةٍ
وَلَوْ اءَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنْكِحُواْ الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ
لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ اءَعْجَبَكُمْ اءُوْلََّئِك
يَدْعُونَ إِلىَ الْنَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوا إِلىَ الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ
بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ ءَايَ تِهِلِل نَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
ترجمه آيه :
وبا زنان مشرك ، ازدواج نكنيد تا ايمان آورند وقطعا كنيز با ايمان از زن (آزاد)
مشرك بهتر است ، اگرچه (زيبايى يا ثروت يا موقعيّت او) شما را به شگفتى درآورد. و
به مردان مشرك ، زن ندهيد تا ايمان آورند وقطعا برده با ايمان از مرد (آزاد) مشرك
بهتر است ، هر چند (زيبايى و موقعيّت و ثروت او) شما را به شگفتى وادارد. آن مشركان
(شما را) به سوى آتش دعوت مى كنند، در حالى كه خداوند با فرمان و دستورات خود، شما
را به بهشت وآمرزش فرا مى خواند وآيات خويش را براى مردم روشن مى كند تا شايد
متذكّر شوند.
نكته ها:
O ازدواج با همسران غير مؤ من ، مى تواند تاءثير منفى
بر تربيت فرزندان و نسل آينده انسان بگذارد، چنانكه ممكن است آنها عامل جاسوسى براى
بيگانه باشند. گرچه آيه درباره ى ازدواج با غير مسلمانان است ، ولى هر نوع معاشرتى
كه ايمان انسان را در معرض خطر قرار دهد ممنوع است .
پيام ها:
1 مسلمانان ، حقّ پيوند خانوادگى با كفّار را ندارند. (ولا تنكحوا)
2 دفع خطر، مهم تر از كسب منفعت است . در ازدواج با مشرك دو احتمال در پيش است :
يكى آنكه مشرك ايمان آورد. ديگر آنكه مؤ من مشرك شود. از آنجايى كه خطر مشرك شدن مؤ
من مهم تر است ، لذا اسلام ازدواج قبل از ايمان را نهى نموده است . (لا تنكحوا
المشركات حتّى يؤ منّ)
3 در انتخاب همسر، ايمان اصالت دارد و ازدواج با كفّار ممنوع است . (و لا مة مؤ منة
خير)
4 در ازدواج ، فريب جمال ، ثروت و موقعيّت ديگران را نخوريد. (و لو اعجبتكم ... و
لو اعجبكم )
5 مقام و مال و جمال ، جاى ايمان را پر نمى كند. (ولواعجبكم )
6 به ضعيفان و محرومان با ايمان بهاداده و با آنان ازدواج كنيد. (لامة مؤ منة ...
لعبد مؤ من خير)
7 ازدواج مى تواند وسيله اى براى دعوت به مكتب باشد. (حتى يؤ منوا)
8 غرائز بايد در مسير مكتب كنترل شود. (حتى يؤ منّ... حتّى يؤ منوا)
9 ايمان مايه ى ارزش است ، گرچه در بنده و كنيز باشد وشرك رمز سقوط است ، گرچه در
حر و آزاد باشد. (لامة مؤ منة خير من مشركة )
10 پدر، حقّ ولايت بر ازدواج دخترش دارد. در مسئله داماد گرفتن ، به پدر خطاب مى
كند كه دختر خود را به مشركان ندهيد. (لا تنكحوا)
11 اوّل ايمان ، بعد ازدواج . فكر نكنيد شايد بعد از ازدواج ايمان بياورند. (حتى يؤ
منّ... حتّى يؤ منوا)
12 از نفوذ عوامل مشرك در تاروپود زندگى مسلمانان ، جلوگيرى كنيد و توجّه به خطرات
مختلف اين نوع ازدواج ها داشته باشيد. (اولئك يدعون الى النار)
13 همسر بد، زمينه ساز جهنّم است . (يدعون الى النار)
14 عمل به دستورات الهى ، راه رسيدن به بهشت است . (واللّه يدعو الى الجنّة )
15 مغفرت ، با توفيق و اذن الهى است . بر خلاف مسيحيّت كه آمرزش را بدست بزرگان خود
مى دانند. (و المغفرة باذنه )
16 انسان ، واقعيات را به طور فطرى در مى يابد. بيان احكام فقط براى يادآورى است .
(لعلّهم يتذكّرون )
تفسير آيه : (222) وَيَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ
هُوَ اءَذىً فَاعْتَزِلُواْ الْنِّسَآءَ
فِى الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ
فَاءْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ اءَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْتَوَّبِينَ
وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ
ترجمه آيه :
و از تو درباره حيض (ايام عادت ماهانه زنان ) سؤ ال مى كنند، بگو: آن مايه ى رنج و
آزار است ، پس در حالت قاعدگى از (آميزش با) زنان كناره گيرى كنيد، و با آنها
نزديكى ننماييد تا پاك شوند. پس هنگامى كه پاك شدند (يا با غسل كردن طاهر شدند)،
آنگونه كه خداوند به شما فرمان داده با آنها آميزش كنيد.همانا خداوند توبه كنندگان
را دوست دارد و پاكان را نيز دوست دارد.
نكته ها:
O درباره برخورد با زنان در ايام حيض ، يهود بسيار سخت
گير و نصارى بى تفاوتند. در تورات مى خوانيم : هركس زن را در حال حيض لمس كند، تا
شام نجس است . رختخواب آن زن نجس و هر كجا بنشيند نجس است . هركس بستر او را لمس
كند بايد لباس خود را بشويد. و هركس چيزى را كه او بر آن نشسته لمس كند بايد خود را
بشويد و تا شام نجس است . و اگر مرد با او هم بستر شود تا هفت روز نجس است . و اگر
روزهاى بيشتر از قاعده خون ببيند، نجس است .(639)
در مقابل اين حكمِ سخت تورات ، نصارى حتّى آميزش جنسى را در ايّام حيض جايز مى
دانند.
امّا اسلام ، راه ميانه و اعتدال را برگزيده و در ايّام حيض ، تنها آميزش جنسى را
ممنوع دانسته است ، و هرگونه معاشرت و نشست و برخاست با زنان هيچگونه مانعى ندارد.
O اسلام ، دين جامعى است و براى هر يك از سؤ ال هاى
مورد طرح در زندگى بشرى پاسخى دارد. در آيات قبل بارها با جمله ى (يسئلونك ) سؤ
الات مردم از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله را نقل و پاسخ هاى آنرا بيان نمود.
گاهى سؤ ال از جنگ است و گاهى از قمار و شراب ، و گاهى از انفاق . و در اين آيه نيز
سؤ ال از مسائل زنان . اين نشانه ى جامعيّت يك مكتب است كه حتّى در مورد آميزش جنسى
، احكام دارد و مى فرمايد: (من حيث امركم اللّه ) يعنى خداوند در تمام مسائل جزئى و
كلّى ، مادّى و معنوى فرمان دارد.
O زن در ايام حيض به لحاظ جسمى ، آمادگى آميزش جنسى
ندارد و كسالت و اختلال مزاج كه براى زن پيش مى آيد، او را نسبت به آميزش بى نشاط
مى سازد. همچنين در اين ايام كه رحم زن در حال تخليه خون است ، آمادگى پذيرش نطفه
را ندارد و طبق اظهار نظر دانشمندان ، ممكن است انتقال آلودگى هاى خون از مجراى
مرد، او را براى هميشه عقيم سازد.
در روايات نيز آمده است : اگر فرزندى در اين ايام نطفه اش منعقد شود، به لحاظ
جسمى و روحى مشكلاتى خوهد داشت .(640)
پيام ها:
1 انبيا، مرجع و پاسخ گوى سؤ الات مردم هستند. (يسئلونك عن المحيض )
2 در سؤ ال كردن ، حيا بى معنا است . (يسئلونك عن المحيض )
3 بيان دليل و فلسفه احكام ، در پذيرش آن مؤ ثر است . در اين آيه ابتدا دليل حرمت
مقاربت را بيان فرموده و سپس دستور به عدم نزديكى مى دهد. (هو اذىً فاعتزلوا
النساء)
4 احكام الهى بر اساس حفظ مصالح ودفع مفاسد مى باشد. (هو اذًى فاعتزلوا النساء فى
المحيض )
5 قاعدگى ، دوره اى سخت براى زن است . (هو اذىً)
6 كسب لذّت از همسر هم حدّ ومرزى دارد. (فاعتزلوا النساء فى المحيض )
7 همسر بايد مراعات همسر را بكند. اكنون كه او در ناراحتى است ، شما كام گيرى
نكنيد. (فاعتزلوا النساء فى المحيض )
8 آميزش جنسى بايد همراه با رعايت بهداشت باشد. (حتى يطهرن )
9 در آميزش با همسر، بايد احكام الهى مراعات شود. (فاذا تطهّرن فاتوهنّ من حيث
امركم اللّه )
10 اگر مقاربتى انجام گرفت وتوبه كرديد، خداوند شما را مى بخشد. (انّ اللّه يحبّ
التّوابين )
11 توبه و برگشت از لغزش ، راه محبوبيّت نزد خداوند است . (يحبّ التوّابين )
12 علاقه و محبّت خود را نسبت به نادمان و توبه كنندگان اظهار كنيم . (انّ اللّه
يحبّ التوابين )
تفسير آيه : (223) نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَاءْتُوا
حَرْثَكُمْ اءَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ
لاَِنْفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ اءَنَّكُمْ مُّلقُوهُ وَبَشِّرِ
الْمُؤْمِنِينَ
ترجمه آيه :
زنان شما كشتزار شمايند، هرجا وهرگاه كه بخواهيد، به كشتزار خود درآييد (وبا آنان
آميزش نمائيد) و (در انجام كار نيك ) براى خود، پيش بگيريد واز خدا پروا كنيد
وبدانيد كه او را ملاقات خواهيد كرد، وبه مؤ منان بشارت ده .
نكته ها:
O در اين آيه ، زنان به مزرعه و كشتزارى تشبيه شده اند
كه بذر مرد را در درون خود پرورش داده و پس از 9 ماه ، گل فرزند را به بوستان بشرى
تقديم مى كنند. همچنان كه انسان ، بدون كشت و مزرعه از بين مى رود، جامعه بشرى نيز
بدون وجود زن نابود مى گردد.
زنان وسيله ى هوسبازى نيستند، بلكه رمز بقاى نسل بشر هستند. پس لازم است در آميزش
جنسى ، هدف انسان توليد يك نسل پاك كه ذخيره قيامت است باشد و در چنين لحظات و
حالاتى نيز هدف مقدّسى دنبال شود. جمله ى (واتّقوا اللّه ) هشدار مى دهد كه از
راههاى غير مجاز، بهره جنسى نبريد و به نحوى حركت كنيد كه در قيامت سرافراز باشيد و
اولاد و نسلى را تحويل دهيد كه مجسمه ى عمل صالح و خيرات آن روز باشند.
پيام ها:
1 همسر مناسب همچون مزرعه ى مناسب است و سلامت بذر، شرط توليد بهتر است . (نسائكم
حرث لكم )
2 بذر و زمين ، هر دو در توليد نقش مهمّى دارند. زن و مرد نيز در بقاى نسل آينده
نقش اساسى دارند. (حرث لكم )
3 در كنار ممنوعيّت هاى موسمى ، بهره گيرى هاى دراز مدّت است . در آيه قبل فرمود:
(فاعتزلوا) در اين آيه مى فرمايد: (فاءتواحرثكم )
4 در آميزش ، مرد بايد به سراغ زن برود. (فاتوا حرثكم )
5 غرائز نيز بايد جهت خدايى بگيرند. اگر هدف از آميزش ، فرزندانى پاك و ذخيره قيامت
باشد، آن نيز رنگ الهى مى گيرد. (قدّموا لانفسكم )
در صحيح بخارى آمده است : اولياى خدا در آميزش قصد مى كنند كه صاحب فرزندانى جهادگر
شوند.
6 اگر نسل پاك تحويل دهيد، خودتان بهره مند خواهيد شد. (قدّموا لانفسكم )
7 زن ، نه كالاست و نه منشاء تاريكى ، بلكه او بنيان گذار آبادى ها و سرمايه گذار
تاريخ و فرستنده هداياى اخروى است . (نساؤ كم حرث لكم ، قدّموا لانفسكم )
8 زاد و ولد، هدف اصلى ازدواج است . (قدّموا لانفسكم )
9 در مسائل جنسى ، تقوا را مراعات كنيد. (فاتوا حرثكم ... واتقوا اللّه )
10 خواسته هاى نفسانى بايد با تقوا كنترل شود. (اءنّى شئتم ... واتقوا اللّه )
11 ايمان به آخرت ، بهترين وسيله ى رسيدن به تقوا مى باشد. (اتّقوا اللّه واعلموا
انّكم ملاقوه )
تفسير آيه : (224) وَلاَ تَجْعَلُوا اللّهَ عُرْضَةً
لاَِيْمَنِكُمْ اءَنْ تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ
وَتُصْلِحُواْ بَيْنَ الْنَّاسِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ترجمه آيه :
براى نيكى كردن و پروا داشتن واصلاح بين مردم ، خدا را دستاويز سوگندهاى خود قرار
ندهيد. همانا خداوند شنوا و دانا است .
نكته ها:
O در تفاسير متعدّد از جمله مجمع البيان و روح البيان
در شاءن نزول اين آيه آمده است كه ميان داماد و دخترِ يكى از ياران پيامبر اكرم
صلّى اللّه عليه و آله بنام عبداللّه بن رواحه اختلافى پيش آمد، او سوگند ياد كرد
كه براى اصلاح كار آنها هيچ دخالتى نكند. آيه نازل شد و اينگونه سوگندها را ممنوع
ساخت .
O كلمه (اءيمان ) جمع ((يمين
)) به معناى سوگند. و كلمه ى (عُرضة ) به معناى ((در
معرض قرار دادن )) است .
O سوگند را وسيله اى براى توجيه وفرار از مسئوليّت خود
قرار ندهيد وبه هر مناسبتى از خداوند ونام مقدّس او خرج نكنيد، اين كار خود نوعى
جراءت و بى ادبى است . امام صادق عليه السّلام فرمود: ((لاتحلفوا
باللّه صادقين و لا كاذبين ))(641)
نه راست و نه دروغ ، به خدا سوگند ياد نكنيد.
پيام ها:
1 احترام نام خداوند و مقدّسات بايد حفظ شود. (ولا تجعلوا اللّه عرضة لايمانكم )
2 سوگند، نبايد مانع انجام كار نيك واصلاح ميان مردم قرار گيرد. (لاتجعلوا اللّه
عُرضة لايمانكم )
3 ارزشهاى والا و كارهاى خير، نبايد با بهانه هاى بى جا ترك شوند. (اءن تبرّوا)
4 به هوش باشيد كه خداوند گفتارها را مى شنود و ناگفته ها را نيز مى داند. براى هر
سخن و فكرى ، حسابى باز كنيد. (سميع عليم )
تفسير آيه : (225) لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِى
اءَيْمَنِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاِخذُكُمْ بِمَا
كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ
ترجمه آيه :
خداوند، شما را به خاطر سوگندهاى لغو (كه بدون قصد ياد كرده ايد،) مؤ اخذه نمى كند،
امّا به آنچه دلهاى شما (از روى اراده و آگاهى واختيار) كسب كرده ، مؤ اخذه مى كند
وخداوند آمرزنده وحليم (بردبار) است .
نكته ها:
O سوگندهايى كه از روى بى توجّهى و يا در حال عصبانيّت
و بدون فكر و اراده و يا پر حرفى وعجله و سبق لسان از انسان سرمى زند، ارزش حقوقى
ندارد. مسئوليّت ، تنها در برابر سوگندهايى است كه با توجّه و در حال عادّى ، به
نام مقدّس خداوند براى انجام كار مفيد ياد شود. اين قبيل سوگندها شرعاً واجب الاجرا
مى باشد و شكستن آن حرام مى باشد و كفّاره آن عبارت است از: اطعام ده فقير، يا
اعطاى لباس به آنها، و يا آزاد كردن يك برده و در صورت عدم امكان هيچ يك از اينها،
سه روز روزه گرفتن .(642)
پيام ها:
1 مسئوليّت انسان ، وابسته به اراده و انتخاب اوست . خداوند لغزش هايى را كه در
شرائط غير عادّى از انسان صادر شود، مى بخشد. (لا يؤ اخذكم اللّه باللغو)
2 انگيزه و نيّت ، ملاك ثواب وعقاب است . (كسبت قلوبكم )
3 يكى از جلوه هاى حِلم ومغفرت الهى ، گذشت از خطاهاى غير عمدى انسان است . (لا يؤ
اخذكم اللّه ... غفور رحيم )
تفسير آيه : (226) لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ
تَرَبُّصُ اءَرْبَعَةِ اءَشْهُرٍ فَإِنْ فَآءُو
فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ترجمه آيه :
براى كسانى كه (به قصد آزار همسر،) سوگند مى خورند كه با زنان خويش نياميزند، چهار
ماه مهلت است . پس اگر (از سوگند خود دست برداشته و به آشتى ) برگشتند، (چيزى بر
آنها نيست و) خداوند آمرزنده و مهربان است .
نكته ها:
O كلمه ى ((ايلاء))
به معناى سوگند خوردن براى ترك آميزش جنسى است . اين كار را بعضى از مردان در زمان
جاهليّت براى در تنگنا قرار دادن همسران مى كردند و بدينوسيله آنان را در فشار روحى
و غريزى قرار مى دادند. نه خود همسرِ مفيدى بودند و نه آنان را با طلاق دادن آزاد
مى كردند. اين آيه به مردان چهار ماه فرصت مى دهد كه تكليف همسران خود را روشن
كنند، يا از سوگند خود برگشته و با همسر خويش زندگى كنند و يا رسماً او را طلاق
دهند. البتّه اين مدّت چهار ماه ، نه به خاطر احترام به سوگند نارواست ، بلكه به
جهت آن است كه هر مردى در شرايط عادّى نيز تا چهار ماه بيشتر حقّ عدم آميزش را
ندارد.
پيام ها:
1 اسلام ، حامى مظلومان است . زنان ، در طول تاريخ مورد ظلم وتضييع حقوق قرار گرفته
اند وقرآن بارها از آنها حمايت نموده است . (للذين يؤ لون من نسائهم )
2 مبارزه با بساط سنّت هاى خرافى و جاهلى ، از اصول وظايف انبيا است . (للذين يؤ
لون )
3 انسان براى بدترين كارها، گاهى مقدّس ترين نام ها را دستاويز قرار مى دهد. (يؤ
لون )
4 توجّه به حقوق ونيازهاى روحى و غريزى زن ، يك اصل است . (تربّص اربعة اشهر)
5 براى بازگشت افراد و اتخاذ تصميم عاقلانه ، فرصتى لازم است . (اربعة اشهر)
6 به جاى دعوت به طلاق ، بايد مردم را به ادامه زندگى تشويق كرد. مرد و زن بدانند
بازگشت به زندگى ، رمز دريافت مغفرت و رحمت خداوندى است . (فان فاءُو فانّ اللّه
عفور رحيم )
تفسير آيه : (227) وَإِنْ عَزَمُواْ الْطَّلَقَ فَإِنَّ
اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ترجمه آيه :
و اگر تصميم به طلاق گرفتند (آن هم با شرائطش ، مانعى ندارد.) همانا خداوند شنوا و
داناست .
نكته ها:
O اين آيه ى كوتاه ، در عين اينكه طلاق را بلامانع مى
داند، ولى در مفهوم آن ، اين هشدار و تهديد نيز وجود دارد كه اگر مردان تصميم بر
طلاق گرفتند، ديگر وعده ى مغفرت و رحمت در كار نيست و خداوند نسبت به كردار آنان
شنوا و آگاه است و مى داند كه آيا هواپرستى ، شوهر را وادار كرده تا از قانون طلاق
سوء استفاده كند و يا اينكه براستى وضعيّت خانوادگى چنان اقتضا مى كرد كه از همديگر
جدا شوند؟
پيام ها:
1 اسلام ، طلاق را با همه تلخى ها و زشتى هايش مى پذيرد، ولى بلا تكليف گذاشتن همسر
را نمى پذيرد. (و ان عزموا الطلاق )
2 تصميم طلاق با مرد است . (عزموا)
3 در طلاق ، قصد جدّى لازم است . (عزموا)
4 از هواپرستى وتصميمى كه زندگى زن را تباه مى كند پرهيز نماييد. (فانّ اللّه سميع
عليم )
تفسير آيه : (228) وَالْمُطَلَّقَتُ يَتَرَبَّصْنَ
بِاءَنْفُسِهِنَّ ثَلَثَةَ قُرُوَّءٍ وَلاَ يَحِلُّ لَهُنَّ
اءَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِىَّ اءَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ
بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ اءَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِى
ذَلِكَ إِنْ اءَرَادُواْإِصْلاَ حاً وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِى عَلَيْهِنَّ
بِالْمَعْروفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
ترجمه آيه :
زنان طلاق داده شده ، خودشان را تا سه پاكى در انتظار قرار دهند. (يكى پاكى كه طلاق
در آن واقع شده و دو پاكى كامل ديگر وهمين كه حيض سوم را ديد، عده او تمام مى شود.)
و اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند، براى آنها روا نيست كه آنچه را خدا در رحم
آنها آفريده است ، كتمان كنند. و شوهرانشان اگر سر آشتى دارند، به بازآوردن آنها در
اين مدّت ، (از ديگران ) سزاوارترند و همانند وظائفى كه زنان بر عهده دارند، به نفع
آنان حقوقى شايسته است ومردان را بر زنان مرتبتى است . وخداوند توانا وحكيم است .
نكته ها:
O ((قُرء))
به معناى پاك شدن و به معناى عادت ماهيانه ، هر دو آمده است ، ولى اگر به صورت
((قُروء)) جمع بسته شود به معناى پاك شدن
است و اگر به صورت
((اَقراء)) جمع بسته
شود به معناى عادت ماهانه است .
O مهلتِ عدّه ، ضامن حفظ حقوق خانواده است . زيرا در
اين مدّت هم فرصتى براى فكر و بازگشتن به زندگى اوّليه پيدا مى شود و هيجان ها
فروكش مى كند، و هم مشخّص مى گردد كه زن باردار است يا نه ، تا اگر تصميم بر ازدواج
ديگرى دارد، نسل مرد بعدى با شوهر قبلى اشتباه نگردد.
O امام صادق عليه السّلام فرمود: در مسئله حيض ، پاك
شدن و باردارى ، گواهى خود زن كافى است و شهادت و سوگند و يا دليل ديگرى لازم نيست
. امّا بر زنان حرام است كه خلاف واقع بگويند. و بايد شرايط خود را بى پرده بگويند
كه اگر كتمان كنند، به خدا و قيامت ايمان ندارند.
O رجوع مرد به همسر در ايّام عدّه ، تابع هيچگونه
تشريفات خاصّى نيست ، برخلاف طلاق كه شرايط و تشريفات زيادى را لازم دارد. البتّه
اين مدّت ، مخصوص گروهى از زنان است ، ولى طلاقِ زنان باردار، يائسه يا زنانى كه
آميزش جنسى با آنان صورت نگرفته ، احكام خاصّى دارد كه خواهد آمد.
پيام ها:
1 زن به محض طلاق ، حقّ ازدواج با ديگرى را ندارد. (و المطلقات يتربّصن )
2 در طلاق ، نبايد فرزندان از حقوق خود محروم شوند. (ما خلق اللّه فى ارحامهنّ)
3 بهترين ضامن اجراى قوانين ، ايمان به خداوند است . (لا يحلّ لهنّ... ان كُنّ يؤ
منّ)
4 اولويّت در ادامه زندگى ، با شوهر اوّل است . (بعولتهنّ احقّ بردّهنّ)
5 حسن نيّت در رجوع ، يك اصل است . مبادا شوهر فقط به خاطر مسائل جنسى رجوع كند و
دوباره بى تفاوت گردد. (ان ارادوا اصلاحاً)
6 مسئوليّت ، حقّ آور است . هركسى وظيفه اى بردوش گرفت ، حقّى نيز پيدا مى كند.
مثلا والدين در مورد فرزند وظيفه اى دارند و لذا حقّى هم بر فرزند دارند. (ولهنّ
مثل الّذى عليهنّ)
7 در برخورد با زن ، بايد عدالت مراعات شود. (و لهنّ مثل الّذى عليهنّ)
8 در جاهليّت بر ضرر زنان ، قوانين قطعى بود كه اسلام آن ضررها را جبران كرد. (لهنّ
مثل الذى عليهنّ) ((عليهن ))
دلالت بر ضرر مى كند.
9 تبعيض ، در شرائط يكسان ممنوع است ، ولى تفاوت به جهت اختلاف در انجام تكاليف يا
استعدادها يا نيازها مانعى ندارد. (وللرّجال عليهنّ درجة )
10 مردان حقّ ندارند از قدرت خود سوء استفاده كنند كه قدرت اصلى از آن خداوند است .
(عزيز حكيم )
11 عدّه نگه داشتن ، از برنامه هاى حكيمانه ى الهى است . (واللّه عزيز حكيم )
|