تفسير كاشف (جلد سوم)
سوره هاى مائده تا انفال
علامه محمد جواد مغنيه مترجم : موسی دانش
- پىنوشتها -
1-
حج 22، آيه 32.
2- بقره 2، آيه 238.
3- بقره 2، آيه 194.
4- بقره 2، آيه 168.
5- حشر 59، آيه 7.
6- توبه 9، آيات 32 - 33.
7- بديهى است كه مراد نويسنده اين است كه
پيروان اسلام ، اين ابزارها را در اختيار ندارند (مترجم .)
8- انعام 6، آيه 38.
9- احزاب (33) آيه 37.
10- البته بيشتر مورخان مسلمان ماه وفات
پيامبر اسلام را، ماه صفر ذكر كرده اند (مترجم .)
11- شيعه اين حديث را از منابع زيادى از
اهل سنت نقل كرده و علمايشان در پيرامون آن كتابهاى ويژه اى نوشته اند. آخرين آنها
علامه امينى از علماى نجف اشرف در عصر حاضر است . وى كتابى در 12 جلد به نام الغدير
تاءليف نموده كه تقريبا مشتمل بر پنج هزار صفحه است . وى راويان حديث مزبور را نام
برده كه 120 نفر از آنها صحابى ، 84 نفر تابعى و 360 نفر پيشوا و حافظ حديث هستند.
در ميان اين راويان ، حنفى ، شافعى و پيشوايان ديگر مذاهب به چشم مى خورند. علامه
امينى همه اين مطالب را از كتب اهل سنت نقل كرده است . اين كتاب هم اكنون در كتاب
فروشى هاى عراق ، ايران و لبنان به فروش مى رسد.
12- مرجع بزرگ شيعه ، آية الله سيد محسن
حكيم نيز بر طهارت اهل كتاب فتوا داده است .
13- مائده 5، آيه 96.
14- بقره 2، آيه 249.
15- احزاب 33، آيه 53.
16- انعام 6، آيه 145.
17- بقره 2، آيه 221.
18- ممتحنه 60، آيه 10.
19- هود 11، آيه 52.
20- انفال 8، آيه 24.
21- بقره 2، آيه 185.
22- روم 30، آيه 8.
23- عنكبوت 29، آيه 65.
24- عنكبوت 29، آيه 46.
25- آل عمران 3، آيه 63.
26- اعراف 7، آيه 157.
27- مائده 5، آيات 116 - 117.
28- مسيحيان سه نوع شورا دارند: اول :
شوراى مسكونى كه تمام رهبران كليسا از تمام نقاط زمين گرد هم مى آيند و اگر حكمى
صادر كنند، اين حكم قابل رد نيست . دوم : شوراى فرقه اى كه به فرقه اى خاص اختصاص
دارد. سوم : شوراى اقليمى كه به منطقه خاصى اختصاص دارد. شايسته است بدين نكته
اشاره كنيم كه ابو حنيفه مى گويد: خدا احكام واقعى ندارد و هر چه را مجتهد نظر مى
دهد، همان حكم خداست ؛ بدين معنا كه حكم خدا همان چيزى است كه فرد بدان حكم مى كند،
چه رسد به اين كه يك گروه و يا شورا بدان حكم كند.
29- من اين مضمون را عينا در برخى احاديث
منقول از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) ديدم .
30- فعل ((يقتلوا))
در آيه از باب تفعيل است و يكى از معانى باب تفعيل ، ((تكثير
و مبالغه )) مى باشد. (مترجم )
31- منظور اين است كه در مبتدا مفهوم شرط
وجود دارد بنابراين گويى ((فاء)) در
جواب شرط آمده است (مترجم .)
32- نساء 4، آيه 65.
33- بقره 2، آيه 99.
34- آل عمران 3، آيه 97.
35- بقره 2، آيه 254.
36- بقره 2، آيه 140.
37- اسراء 17، آيه 74.
38- ممتحنه 60، آيه 8 و 9.
39- توبه 9، آيه 56.
40- شعرا 26، آيه 215.
41- فتح 48، آيه 29.
42- شايسته يادآورى است اكنون كه شما
خوانندگان محترم ، اين سطور را مى خوانيد جنگ ويتنام پايان يافته است و بساط حكومت
نژاد پرست در رودزياى سابق (زيمبابوه كنونى ) و آفريقاى جنوبى برچيده شده است
(مترجم ).
43- فرقان 25، آيه 2.
44- احزاب 33، آيه 6.
45- بقره 2، آيه 238.
46- نساء 4، آيه 175.
47- ملك 67 آيه 15.
48- متن عربى اين تفسير در سال 1968؛ يعنى
يك سال پس از جنگ ژوئن 1967 چاپ شد. از آن زمان تا كنون ، اسرائيل يك جنگ كلاسيك
ديگر را در اكتبر 1973 بر اعراب تحميل كرد و بارها نيز به لبنان حمله كرد (مترجم .)
49- انفال 8، آيه 25.
50- نك : تفسير آيه 55 از همين سوره .
51- همانا من و قيار در آن سرزمين غريب
هستيم (مترجم .)
52- تحريم 66، آيه 12.
53- مريم 19، آيه 42.
54- نساء 4، ا يه 123.
55- كهف 18، آيه 110.
56- آل عمران 3، آيه 19.
57- صف 61، آيه 6.
58- مائده 5، آيه 66.
59- بقره 2، آيه 224.
60- آل عمران 3، آيه 140.
61- توبه 9، آيه 75 - 76.
62- بقره 2، آيه 191.
63- زغن ، مرغ گوشت ربا يا موش ربا (مترجم
.)
64- رعد 13، آيه 40.
65- مصراعى از يك بيت شاعر پرآوازه عرب
ابوالعلاء مصرى است (مترجم .)
66- زخرف 43، آيه 53 - 51.
67- حجر 15، آيه 3.
68- محمد 47، آيه 12.
69- نساء 4، آيه 153.
70- مغنى ، باب شهادات .
71- مزمل 73، آيه 5.
72- هدف اين نيرنگ باز اين است كه عيسى را
بر محمد صلى الله عليه و آله و به صورتى ظريف ، برترى دهد... اما آنان كه محمد را
ديدند دانستند كه او كيست . نگ : ((حواريان محمد و حواريان
عيسى )) در تفسير آيه بعدى (113).
73- نحل 16، آيه 68.
74- قصص 28، آيه 7.
75- ابراهيم 14، آيه 36.
76- زخرف 43، آيه 32.
77- روم 30، آيه 8.
78- ق 50، آيه 6.
79- يونس 10 آيه 24.
80- يوسف 12، آيه 103.
81- فرقان 25، آيه 7.
82- حجر 15، آيه 95.
83- عنكبوت 29، آيه 61.
84- فاطر 35، آيه 28.
85- ق 50، آيه 29.
86- بقره 2، آيه 207.
87- شورى 42، آيه 11.
88- اسراء 17، آيه 67.
89- نمل 27، آيه 14.
90- فاطر 35، آيه 8.
91- نمل 27، آيه 80.
92- رعد 13، آيه 12.
93- مؤ منون 23، آيه 55 - 56.
94- لقمان 31، آيه 34.
95- زمر 39، آيه 42.
96- انفطار 82، آيه 10 - 12.
97- به تواتر نقل شده كه جد پيامبر اكرم
(صلى الله عليه و آله و سلم ) عبدالمطلب قسم ياد كرد هرگاه خداوند ده پسر به وى
روزى كند يكى از آنها را قربانى نمايد. قرعه بر پدر پيغمبر (صلى الله عليه و آله و
سلم )، عبدالله اصابت كرد. اين ماجرا با اين عقيده كه ، جميع اجداد پيامبر اكرم
(صلى الله عليه و آله و سلم ) بر دين ابراهيم (عليه السلام ) بودند، منافات دارد.
98- مجادله 58، آيه 11.
99- هود 11، آيه 71.
100- نمل 27، آيه 14.
101- انبياء 21، آيه 104.
102- يونس 10، آيه 5.
103- اسراء 17، آيه 7.
104- غاشيه 88، آيه 25 - 26.
105- حجرات 49، آيه 7.
106- نوح 71، آيه 5 - 6.
107- فاطر 35، آيه 43.
108- زمر 39، آيه 18.
109- جن 72، آيه 13.
110- آل عمران 3، آيه 193.
111- مريم 19، آيه 76.
112- محمد 47، آيه 17.
113- زمر 39، آيه 23.
114- انبياء 20، آيه 2.
115- انفال 8، آيه 23.
116- توبه 9، آيه 81.
117- فاطر 35، آيه 24.
118- شايسته يادآورى است كه فعل
((يردوهم )) در آيه از ريشه
((ردى )) به معناى هلاكت مشتق است نه
از واژه ((رد)) تا، چنان كه مولف
محترم اشاره مى كند، ((رد)) به معناى
((هلاكت )) باشد (مترجم .)
119- فصلت 41، آيه 40.
120- معانى اين واژه ها در گذشته بيان شد.
121- ابراهيم 14، آيه 7.
122- يونس 10، آيه 12.
123- ابراهيم 14، آيه 22.
124- مائده 5، آيه 3.
125- اعراف 7، آيه 144.
126- بقره 2، آيه 55.
127- هود 11، آيه 39.
128- فريسيان عقيده دارند كه مردگان به
همين دنيا باز مى گردند تا در دولت مسيح كه به زودى خواهد آمد شركت كنند. صدوقيان
مى گويند: پس از مردن ، مطلقا زندگى وجود ندارد نه در دنيا و نه در آخرت . حسديان
عقيده دارند كه تمام مردم باهم برابرند. عبدالواحد وافى ، اءلاسفار المقدسة .
129- اعراف 7، آيه 38.
130- آل عمران 3، آيه 84.
131- معناى ((اختيار))
از ناحيه خداوند به بندگانش را هنگام تفسير آيه 94 از سوره مائده بيان كرديم .
132- شورى 42، آيه 30.
133- حجر 15، آيه 97.
134- مزمل 73، آيه 5.
135- هود 11، آيه 81.
136- مجادله 58، آيه 6.
137- كهف 18، آيه 37.
138- ص 38، آيه 85.
139- اعراف 7، ا يه 27.
140- فاطر 35، آيه 6.
141- نحل 16، آيه 81.
142- بقره 2، آيه 257.
143- بقره 2، آيه 268.
144- عموم دو معنا دارد: يكى عموم
استغراقى ، نظير ((جا كل رجال البلد؛ تمام مردان شهر آمدند)).
مقصود اين است كه حتى يك نفر هم باقى نمانده است . درگيرى عموم بدلى همانند
اءريد رجلا من
البلد؛ يكى از مردان شهر را مى خواهم ؛ يعنى هر مردى كه باشد. واژه
((كل )) براى استغراق وضع شده ، لكن
گاهى به معناى بدل به كار مى رود؛ چنان كه در آيه به همين معناست .
145- كهف 18، آيه 104.
146- نساء 4، آيه 163.
147- فاطر 35، آيه 10.
148- زخرف 43، آيه 81.
149- اعراف ، نام اين مكان است ؛ اما برزخ
، فاصله زمانى ميان مرگ و رستاخيز مى باشد.
150- حديد 57، آيه 14.
151- يوسف 12، آيه 87.
152- مومن 40، آيه 108.
153- مريم 19، آيه 64.
154- قمر 54، آيه 50.
155- ابراهيم 14، آيه 34.
156- اسراء 17، آيه 57.
157- حجر 15، آيه 49 - 50.
158- حجر 15، آيه 80.
159- شترى كه ده ماه از باردارى آن گذشته
باشد (مترجم .)
160- ذاريات 51، آيه 44.
161- شعراء 26، آيه 163.
162- يونس 10، آيه 101.
163- توبه 9، آيه 63.
164- زخرف 43، آيه 51.
165- از آن جا كه ((متبر))
در آيه اسم مفعول است و اسم مفعول به فعل مجهول شباهت دارد، به نظر مى رسد كه
((ما)) نايب فاعل ((متبر))
است نه فاعل آن (مترجم .)
166- شورى 42، آيه 51.
167- بقره 2، آيه 26.
168- بقره 2، آيه 194 - 195.
169- مائده 5، آيه 45.
170- حجر 15، آيه 9.
171- نحل 16، آيه 119.
172- ر.ك : بخش ((هدايت
و گمراهى )) ج 1، از همين تفسير، آيه 2 از سوره بقره .
173- بقره 2، آيه 54.
174- يونس 10، آيه 49.
175- فاطر 35 آيه 45.
176- يونس 10، آيه 108.
177- قصص 28 ، آيه 15.
178- طه 20، آيه 79.
179- يونس 10 آيه 9.
180- عنكبوت 29، آيه 69.
181- ق 50، آيه 37.
182- مؤ منون 23، آيه 55 - 56.
183- بقره 2، آيه 32.
184- ذاريات 51، آيه 49.
185- حج 22، آيه 78.
186- ابوبكر مالكى ، معروف به ابن عربى
معافرى ، احكام القرآن . 187- زمر 39، آيه
53.
188- انعام 6، آيه 54.
189- ملك 67، آيه 15.
190- توبه 9، آيه 33.
191- طه 20، آيه 46.
192- نور 24، آيه 2.
193- محمد 47، آيه 17.
194- در تفسير آيه 47 از سوره مائده بيان
كرديم كه هرگاه واژه كفر به عمل نسبت داده شود، مراد از آن ، فسق و گناه است و
هرگاه فسق به عقيده نسبت داده شود، مراد از آن ، كفر است . بنابراين ، مراد از كفر
كسى كه براى زندگى كار نمى كند، كفر عملى است نه كفر عقيدتى .
195- فصلت 41، آيه 5.
196- نساء 4، آيه 147.
197- توبه 9، آيه 28.
198- جن 72، آيه 15.
199- مجادله 58، آيه 21.
200- بقره 2، آيه 155.
201- قصص 28، آيه 80.
202- نحل 16، آيه 126.
203- توبه 9، آيه 111.
204- يوسف ، آيه 52.
205- محمد 47، آيه 4.
206- عقيل بن ابى طالب پيش از واقعه بدر
اسلام آورد و مشركان او را به زور به جنگ پسر عمويش محمد (صلى الله عليه و آله و
سلم ) آوردند و او به دست برادرش على (عليه السلام ) اسير شد.
207- مائده 5، آيه 95.
208- توبه 9، آيه 71.
209- انفال 8، آيه 73.
210- جاثيه 45، آيه 19.
211- توبه 9، آيه 67.
212- شيخ محمد غزالى در كتاب فقه السيره
(ص 142، چاپ 1953) گفته است : اين درست است كه پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و
سلم ) على (عليه السلام ) را نسبت به خود به منزله هارون نسبت به موسى قرار داد و
اين ، روايت برادرى پيامبر با على را تاييد مى كند.
|