طبقات مفسران شيعه ، جلد پنجم

عبدالرحيم عقيقى بخشايشى

- ۷ -


3ـ مقام شفاعت است كه به حضرت رسول (ص ) اعطا شده است .
4ـ حوضى است در بهشت .
5ـ علما امت اسلامى مى باشند.
6ـ مقام نبوت است .
7ـ دين اسلام است كه رسول اكرم به آن مبعوث گرديده است .
8ـ كثرت افراد مسلمين است .
9ـ فضائل كثيرى است از علم و معرفت و قدرت بر خرق عادت و اخلاق كريمه .
10ـ بلندى نام مبارك حضرت اوست .
11ـ خصوص علم است كه در آن خير كثير مى باشد.
12ـ خصوص خلق و خوى نيكوست .
13ـ خصوص همين سوره مختصر است كه با كوچكى خود, معجزه باهره است ومشتمل بر اخبار به غيب است كه دشمن رسول اكرم (ص ) پايدار نخواهد بود.
14ـ تمام نعمتهايى است كه حق متعال به پيغمبراكرم (ص ) اعطا فرموده است .
15ـ و آن به نظر نگارنده متعين است , همان خصوص كثرت ذريه است , نه به اين معنى كه مقصود از كـوثـر جـمـيع ذريه طيبه رسول خدا (ص ) هم باشد, بلكه به حسب ظاهر, مقصود مردم عرب , كسى را كه اولاد ذكور نداشت , ابتر, يعنى بلاعقب مى گفتند.
پس از اين جريان , اين سوره مباركه نازل شد.
نگارنده مى گويد: چون گفته اند: فاطمه زهرا (ع ), سال دوم بعثت متولد شده وعبداللّه نيز بعد از بعثت متولد شده پس بنابراين , در موقع وفات عبداللّه فاطمه (ع )موجودبوده است .
مقتضاى اين داستان و همچنين آيه شريفه اين است كه در هنگام نزول , ديگر حضرت رسول (ص ) فرزند پسر نداشته است و قاسم قبلا وفات كرده بوده است .
قـريـنـه دوم , خود آيه شريفه است كه نزديك به صريح است كه در مقابل گفته دشمنان است كه مى گفتند: حضرت رسول (ص ) ابتر است .
مـتـعـال مـى فرمايد به تو اعطا كرديم , مربوط به نسل است والا هيچ تناسب نداشت كه بعداز ((انا اعطيناك الكوثر)) بفرمايد ((ان شانئك هو الابتر)). بدون نسل است .
بلاعقب است , يعنى علم داشته باشند و هر دو بلاعقب باشند.
اسـت كه مى خواهد حق متعال , براى پيغمبر اثبات كند مزيتى را كه دشمن آن مزيت راندارد, اين است كه دودمان باقى ندارد و مى خواهد بفرمايد كه شما دودمان باقى دارى .
پس بايد كوثر مربوط به نسل باشد.
الابتر)) بقا نسل است .
3ـ آيـه ظاهر است در اين كه كوثر را اعطا فرموده است و اين انعام تحقق پيدا كرده است , چون در مقام امتنان فعل ماضى استعمال فرموده است و مفاد آن , اين است كه ما به تو داديم كوثر را.
بـلـكه كثرت ذريه هم نيست , براى اين كه در آن هنگام , كثرت ذريه صورت وقوع خارجى نداشته است .
پيغمبر اكرم (ص ) پسرهاى فراوانى بدهد و از آنها نسلهاى كثيرى به وجود آيد.
بـعـدا تو صاحب نسل فراوان خواهى شد, به واسطه فرزندانى را كه بعدا به تو مى دهم ولذاخداوند مـتعال از ابراهيم نسلى به ايشان اعطا نفرمود, با اينكه خداوند متعال , بعد از اين سوره شريفه او را به ايشان اعطا فرمود.
مـورد نزول و ذيل سوره مباركه و معلوم شد اين انعام مضى و تحقق يافته است و نيزمعلوم شد كه كوثر مرادف با كثرت نيست , بلكه مورد يك فردى است كه از او كثرت حاصل مى شود و توضيح اين مطلب , محتاج به ذكر چند مطلب است .
1ـ اين كه از مراجعه به لغت و موارد استعمال , على الظاهر كلمه ((كوثر)) مرادف باشئ كثيرنيست , براى اين كه شيخ طوسى (رحمة اللّه تعالى ) در ((تبيان )) كوثر را معنى كرده است به : ((الشئ الذى من شانه الكثره )) و بعدا به خير كثير هم معنى كرده است .
است چون خير در او بركت و كثرت و زيادتى است , به اين جهت كوثر بر آن هم اطلاق مى شود.
در لسان العرب و قاموس , موارد استعمال كوثر را كه ذكر كرده است از اين قرار است :.
غبار در هم پيچيده و مرد كثيرالخير, چنانچه در اين شعر است : ((و كان ابوك ابن العقائل كوثرا)) و نهرى است در بهشت كه نهرهائى از او منشعب مى شود:.
از اين كه مثل شيخ (قده ) به مطلق كثير معنى كرده است و اين كه لسان العرب موارد استعمال را ذكـر كـرده اسـت , ديگر براى اين كه بعضى از اهل لغت , مطلق كثير معنى نموده اند, حجتى باقى نـيـسـت بـراى ايـن كه آنان در صدد دقت در حدود معنى نيستند, بلكه در مقام بيان شرح الاسم مى باشند.
2ـ اين كه ظاهر آيه شريفه , مسلما وارد در نسل پيغمبر است , به دو قرينه :.
يكى مورد نزول است كه اكثر مفسرين نقل كرده اند.
تفسير قمى مطابق نقل مجمع البيان چنين است .
عـاص بـن وائل سـهـمى نازل شده است و شرح آن چنين است كه : نبى اكرم (ع ), ازمسجدالحرام خارج مى شد و در همان هنگام , عاص سهمى وارد مى شد.
مسجد, دو نفر با هم ملاقات كرده و با هم مذاكره مى كردند.
صناديد قريش در مسجد نشسته بودند.
صـحـبـت مـى كـردى ؟ گفت : با اين مرد ابتر (اين مرد بلاعقب ) و اين جريان موقعى بود كه تازه عبداللّه , پسر حضرت رسول (ص ) كه از جانب خديجه متولد شده بود, وفات كرده بود.
مرحوم مجلسى (قدس سره ) از ابن عباس نقل مى كند كه :.
((اول كـسى كه از فرزندان حضرت رسول (ص ) متولد شده , قاسم بود, پس از آن زينب , بعد از آن رقيه , بعد از آن فاطمه , بعد از آن ام كلثوم و بعد از آن عبداللّه , قاسم مردپس از آن عبداللّه مرد.
قسمتى از تفسير نامبرده بود كه محض تبرك نقل شد.
آثار و تاليفات :.
1ـ ابـتـغـا الفضيلة فى شرح المكاسب المحرمه يك دوره فقه استدلالى پيرامون مكاسب محرمه و خيارات كه جلد نخستين آن انتشار يافته است .
2ـ كتاب الطهاره .
زير طبع است ). خدمات اجتماعى :.
مـرحـوم آية اللّه حائرى به سان والد بزرگوار خود, داراى صفاى باطن و روح لطيفى بودنسبت به ايـتـام و افراد بى سرپرست سخت دلسوز و حساسيت داشت از اين جهت درشهرستان قم دست به تـاسـيـس مؤسسات نيكوكارى زد كه بتواند از اين طريق خدماتى رابه نفع گروههاى فوق انجام دهد.
1ـ صندوق ذخيره علوى .
دبيرستان دين و دانش .
فوق و نشر فرهنگ عالى اسلام انجام داده اند.
نمونه اى از ابراز عشق او به خاندان عصمت (ع ). در خصال آمد كه نور هشتمين ـــــفتاب آسمان علم و دين .
لابس خلعت زخلوتگاه دوست ـــــنكه راز ((علم الاسما)) در اوست .
مظهر اسما خلاق مبين ـــــجانشين ذات رب العالمين .
گفت هر كس كاو بيايد سوى من ـــــترك كوى خود كند در كوى من .
من بديدارش روم ديگر سرا ـــــوارهانم زائرم را از بلا.
او اگر يك بار آيد نزد من ـــــمن سه بار او را بيابم در محن .
اندران هنگامه پرهيمنه ـــــكه گهى از ميسره گه ميمنه .
نامه هاى بندگان از خوب و بد ـــــسوى صاحب نامه ها پران شود.
در پناه خود همى گيرى مرا ـــــبا جميع دوستان و اقربا.
در دلم نور معارف افكنى ـــــ و از خرافات جهان , دورم كنى .
از تو خواهم اى ولى اتقيا ـــــاى مهين سبط اميرالاوصيا.
وقت مردن كلبه ام روشن كنى ـــــاز قدومت گلخنم گلشن كنى .
روى مهر تو بهشت است اى رضا ـــــبلكه باشد از بهشت اكبر رضا.
آنچه گفتم خواه از رب الوجود ـــــنكه او بود است و غير او نبود.
سيصدو هشتاد و نه بعد از هزار ـــــچون شد از هجرت بياد وصل يار.
((حائرى )) گفت اين چكامه بهر دوست ـــــچشم وى همواره در تشريف اوست .
سيدى دعبل ز تو چيزى نخواست ـــــخود مشرف شد بخلعت فوق خواست .
ليك مى خواهم صله , بى انتها ـــــوين طلب باشد زمثل توروا.
وين طمع نبود زموجودى كه او ـــــبا وجود مطلق آمد, روبرو ((93)).
در جمادى الثانى 1389 ه ق در مشهد مقدس سروده شد و در مرقد مطهر قرائت گرديد.
وفات او:.
وفات آن بزرگوار در 15 اسفند 1364 ش برابر با 24 جمادى الثانى سال 1406 رخ ‌داد و موجب تاثر فراوان حوزه هاى علميه و مردم متدين قم گرديد.
اوليا محشور فرمايد!.

لطايفى از قرآن دكتر مهدى ركنى .

(چـاپ 1406 هـ ق ) .
بـرگـزيـنـنده و فراهم آورنده ى آن , دكتر محمد مهدى ركنى يكى از اعلام ادب فارسى و تفسيرى , در قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
اين تفسير در يك مجلد به زبان فارسى و سبك عرفانى شامل بخشى از قرآن كريم است كه تلخيص كننده از كشف الاسرار و عدة الابرار ميبدى به مذاق خود تلخيص وگزينش , و مطالب مورد نظر خود را از آن گردآورى نموده است .
مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى (ع ) انتشار يافته است ((94)).

و تفاسير آية اللّه حسن زاده آملى .

(چـاپ 1406 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحـتـرم آن حكيم الهى و عارف صمدانى آيت اللّه حسن حسن زاده آملى يكى از اساتيد برجسته ى حوزه علميه قم و از كاوشگران معارف الهى در قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
تاكنون دو اثر قرآنى پديد آمده است :.

1ـ تصحيح خلاصة المنهج :

خلاصة المنهج تلخيصى است از تفسيرشريف ((منهج الصادقين فى تفسير القرآن المبين )),تاليف ملا فتح اللّه كاشانى كه به دست خود مؤلف صورت پذيرفته است .
آنـچـه كـه لازم اسـت , خـاطـر نشان گردد اين است كه مرحوم ملا فتح اللّه كاشانى تفسير منهج وخـلاصـه ى آن را بنابر قرائت ابوبكر بن عياش از عاصم تفسير فرموده و قرائت مشهورى كه قرآن بدان تلاوت مى شود, بنابر قرائت حفص از عاصم است .
اسـتـاد آيـة اللّه حـسـن زاده آمـلـى (دام توفيقه ) علاوه بر تصحيح دوره ى كامل خلاصة المنهج , رسـاله اى نفيس در تمييز موارد اختلاف دو قرائت ياد شده تاليف كرده كه درآخر خلاصه به طبع رسيده است .
ذوالـفنون ميرزا ابوالحسن شعرانى (رضوان اللّه تعالى عليه ) منتشر كرد, چرا كه در آن زمان ايشان از شهرت علمى بالايى برخوردار بودند و استاد طلبه اى جوان و گمنام .
مشروح جريان فوق همواره با تمام رساله ى مزبور در نكته ى 638 و يك نكته ذكرگرديده است .

2ـ انسان و قرآن :

مجموع مطالب اين كتاب همان گونه كه از نامش پيداست گرد دو محور دورمى زند: الف : قرآن .
حـضـرت اسـتاد در محور نخست , از عظمت و بى نهايتى قرآن , از مراتب و درجات قرآن و از اينكه قـرآن كـتـاب بـرهان و عرفان است و اينكه قرآن مادبة اللّه است و مطالبى ازاين دست , به تفصيل بحث مى كند.
كـامـل بـه عـنـوان حـامـل و ظرف قرآن ـ منتقل مى شود و با بررسى و بيان مطالبى و ارائه ادله وشواهدى , ضمن فصول و مراحلى اثبات مى كند, يكى از مصاديق , بلكه اهم مصاديق ليلة القدر كه قـرآن در آن نـازل شـده اسـت , بـنيه ى طيبة محمدى (ص ) و آنانى كه وارث او ومصاديق انسان كاملند, مى باشد.
استاد, خود در بيان چگونگى تاليف اين كتاب چنين فرموده اند:.
((آنچه كه ما را در تاليف كتاب انسان و قرآن كمك فراوانى كرد دو مفتاحى بود كه يكى را از جناب اسـتـادم آية اللّه حاج شيخ محمد تقى آملى (قدس سره ) و ديگرى را ازجناب استادم آية اللّه ميرزا ابوالحسن رفيعى قزوينى (قدس سره ) دريافت داشتم .
را كـه از مـرحـوم حـاج شيخ محمد تقى آملى گرفتيم , اين است , روز جمعه اى بود رفتم خدمت ايـشـان , عرضه داشتم آقاجان من قريب دو سال است كه راجع به ليلة القدر,رواياتى را جمع آورى مـى كـنـم , در اين مسير برايم مشكلاتى پيش آمده كه مهم ترين آنهاعبارت است از اينكه روى چه اسـاسـى لـيـلة القدر, از هزار ماه بهتر است , در حالى كه همه ى ما مى دانيم شب چيزى نيست جز بـودن زمـين در سايه ى خودش ؟ آن جناب فرمودند: در آن حديثى كه امام صادق (ع ) مى فرمايد: جده ى من فاطمة زهرا ـ عليهاالسلام ـ ليلة القدر است , تامل بفرماييد.
حالت هيمانى به من دست داد.
ليلة القدر نباشند, در حالى كه يازده قرآن ناطق از اين ليلة القدر متولد شدند؟.
و اما آنچه را كه از مرحوم رفيعى قزوينى دريافت داشتيم , مقاله اى است در بيان ليلة القدر و مراتب آن كه از نسخه ى دستخط مبارك ايشان , استنساخ كرديم .
الـبته لازم به ذكر است كه اين كتاب علاوه بر امور ياد شده مشتمل بر دو مقاله ى ديگر است كه به مناسبت روى آوردن بحث به درج آن دو اقدام شده , مى باشد.
الف : اثرى مؤثر وجيزه اى نفيس در بيان حروف فواتح سور از جناب شيخ ‌الرئيس ابن سينا.
ب : مـقاله اى در تفسير كريمه ى ((الراتلك آيات الكتاب الحكيم , اكان للناس عجبا))از آية اللّه سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى (قدس سره ). رسيده است .
انسان و قرآن در سال 1365 ه.
تهران در 264 صفحه وزيرى و در چاپ دوم به سال 1369 ه.
انتشار يافته است ((95)).
انتظار مردم :.
البته كار قرآنى معظم له منحصر به اين دو اثر نيست .
حكمت الهى خميرمايه مى گيرد.
مـسـتـقـلى پيرامون تمام آيات قرآنى را از ايشان داشته باشند به ترتيبى كه پايه گذار تفسيرنوين اجـتـمـاعى و علمى در حوزه ى علميه قم استاد عالى قدر ايشان علامه طباطبايى بوده اند و استاد جـوادى آمـلـى هـمـواره با رهنمودها و افاضات آن استاد بزرگ , مشغول فيض افكنى و نورافشانى هستند.

تفسير آيه ى مباهله شيخ عبداللّه السبيتى .

(چـاپ 1406 هـ ق ) .
مـؤلـف عـالـيـقدر آن محقق مدقق , علامه بزرگوار شيخ عبداللّه سبيتى از اعلام تفسيرى قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
آثار تفسيرى او شرح و تفسير آيه مباركه مباهله ((96))

است .
از اسـتـاد, سـيـد صدر شرف الدين در سال 1366 ش / 1974 م در يك جلد, با قطع رقعى در152 صفحه , در مطبعة الكتاب بغداد, چاپ و منتشر شده است .
روش تفسيرى :.
وى نـخـست , مطالبى را در فضيلت اهل بيت پيامبر (ع ) به رشته ى تحرير درآورده ,سپس داستان مـنـاظـره ((وفـد نجران )) با رسول خدا و دعوت آنان به مباهله و نزول آيه شريفه مباهله و حضور رسول اللّه (ص ) با نزديكترين اعضاى خانواده خود براى مباهله ومحاجه را شرح داده است .
وى از مـنـابـع گـوناگونى از كتاب هاى تفسير, تاريخ و حديث اهل سنت , براى اثبات گفته هاى خـويـش سود جسته است كه از آن منابع مى توان : صحيح بخارى , صحيح ترمذى , مسند احمد بن حنبل , تاريخ طبرى , سيره ابن هشام , تفسير طبرى , تفسير كبيرو... را نام برد.
# # #.

تفسير سيد مرتضى واعظ برقعى قمى .

(چاپ 1407 ه ق ) .
واعظ نامى سيد مرتضى بن سيد عيسى برقعى قمى يكى از گويندگان مذهبى شـهرستان قم مى باشد او تحصيلات خود را پيش آية اللّه العظمى مرعشى و سيد على اكبر برقعى و حاج ميرزاابوالفضل قمى انجام داده است و در مسير وعظ و منبر گام برداشته است .
نـكـتـه هـاى تاريخى و لطيفه هاى مفيد فرهنگى داشت و يكى از گويندگان خوش ذوق وخوش قريحه بود.
آثـار و تـالـيـفـاتـى دارد كـه از آن ميان ـ اسرار الصلوة ـ تفسير سوره هاى يس و النجم والضحى و معوذتين , گنجينه ى اسرار, مخزن المصائب , صحيفة الابرار مى باشد.
وفات او:.
وفات او در سال 1407 مطابق 1366 ش .

تفاسير سيد على اكبر قرشى ارموى .

(چـاپ 1407 هـ ق ) .
مـؤلـف عـالـيقدر آنها حجة الاسلام و المسلمين آقاى سيد على اكبر قرشى بنابى ارموى يكى از اعيان تفسيرى قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
از اين نويسنده پركار دو نوع تفسير بر قرآن مجيد در دست داريم :.

1ـ قاموس قرآن (6 جلد):

قاموس قرآن پيرامون شرح لغات قرآن و تفسير آنها يكى از تفاسير رايج عصرى مى باشد.
آن از 12/2/1349 شروع و به سال 31/2/1354پايان يافته است .
نيست بلكه گذشته از آن در نوبت خود يك نوع تفسير موضوعى و دائرة المعارف مخصوص قرآنى مى باشد.

2ـ تفسير احسن الحديث (12 جلد):

تفسير مستقل و ساده و روان جهت جوانان مى باشد.
((تفسير ممتاز)) انتخاب كرده بودند.
چـنـيـن نيتى نداشته اند ولى بعدا اين نام را عوض نموده و نام ((احسن الحديث )) گرفته شده از خود قرآن را انتخاب نمودند((98)). در اين تفسير ابتدا آياتى كه مطالب آنها با يكديگر مرتبط است آورده مى شود.
پس ازآن آيات ترجمه مى شوند و كلمه هايى كه نياز به شرح دارند, تبيين مى گردند.
مـرحـلـه بـعدى مطالب لازم تحت عنوان شرحها آورده شده است و هر يك از آيات به وسيله آيات ديـگـر يـا روايـات اهـل بيت (ع ) يا با مطالبى كه خود مفسر شرح داده شده اندـ در پايان نكته ها و برداشتهايى كه از آن آيات استفاده مى شود مطرح مى شود.
منابع تفسيرى مؤلف از تفاسير پيشينيان مى باشد.
نكته ها به مباحث موضوعى پرداخته است .
بـراى خـوانـنـدگـان فـارسـى زيـان كـه بخواهند تذكرات اجتماعى و تربيتى را مورد توجه قرار دهند ((99)).
اين تفسير در دوازده مجلد توسط بنياد بعثت تهران به قطع وزيرى در 1407 به چاپ رسيده است .
ايـن تـفـسير با ويراستارى اديب اريب حجة الاسلام و المسلمين جناب آقاى بكائى نيز همراه بوده است .
بيوگرافى مؤلف :.
مـؤلـف عـالـيـقـدر در سال 1347 ق مطابق 1307 ش در بناب متولد و در سال 1332پس از طى مـقـدمـات عـلوم دينى عازم قم شد, و از محضر اساتيد بزرگوارى چون : شهيدصدوقى , آيت اللّه سلطانى و مرحوم آية اللّه العظمى بروجردى بهره ها برد.
پس از رحلت آيت اللّه بروجردى و حضور حضرت امام خمينى (ره ) در صحنه سياسى كشور به صف مـبارزين پيوست و بارها مورد اذيت و آزار عناصر ساواك , قرارگرفت و پس از ممنوع المنبر شدن در سال 1357 به بافت كرمان تبعيد گرديد.
سـال 58 بـه خـبـرگـان قـانـون اسـاسـى راه يـافـت و در سـال 1361 بـه عـضويت در مجلس خـبـرگـان رهـبـرى , انتخاب شد و در حال حاضر مسئوليت هاى نمايندگى مقام معظم رهبرى درجـهـاد سـازنـدگـى و نـمـايندگى ولى فقيه را در دانشگاه اروميه و دانشگاه علوم پزشكى را به عهده دارند.
معظم له در حدود سال 1332 ق در اروميه متوطن , و از آن زمان تا تاكنون به تحقيق و تدريس به صورت مرسوم مشغول بوده و جلسه تفسيرى هم قبلا در اروميه داير نموده بودند.
پيرامون قرآن مجيد مى باشد.
سخنى درباره كتاب و نويسنده آن :.
نگارنده در سال 1389 ه.
فـوق انسان )) كه زير نظر اينجانب در قم چاپ مى شد, نگاشته بود, كه محض تجديدخاطره , عينا در اينجا بازگو مى شود تا يادآور خدمات ارزنده اين عالم تلاش گر وخدمتگزار بوده باشد.
((دانـشـمـنـد مـحـتـرم حجة الاسلام والمسلمين جناب آقاى حاج سيد على اكبر قرشى يكى از نـمـونـه هـاى بـارز و درخشان مكتب تربيتى حوزه علميه قم مى باشند كه اكنون درمركز استان آذربـايـجـان غربى اقامت گزيده و مشغول خدمات ارزنده ى علمى و دينى مى باشند, بيوگرافى علمى ايشان در دو كلمه خلاصه مى شود: بيان و قلم .
معظم له در زمينه وعظ و خطابه داراى بيانات گرم و سخنان نافذ و در عرصه ى تاليف , قلم شيوا و توانائى دارند, هر وقت به سراغ ايشان رفته ام يا در عرش منبر, مشغول ايراد خطابه و تقرير مطلب علمى و اجتماعى بوده يا در پشت ميز تحرير, سرگرم مطالعه و تنظيم نوشته هاى خود ديده ام , از ايـن رو بـه مـجـاهـد آگـاهـى شباهت دارند كه هميشه درجبهه ى مبارزه به صورت آماده باش , سرگرم دفاع از حريم و حدود اسلامى است .
علما همانندشان فراوان باد!.
تـاكـنـون كـتـاب هـايى به نام : ((شخصيت امام حسن مجتبى (ع ))), ((سيرى در تعاليم اسلام )) ازايـشـان چـاپ گـرديده است و كتابى كه اكنون در دست داريد يكى ديگر از اثار ارزنده ى ايشان مـى باشد كه مطالب تاريخى و اجتماعى به صورت تجزيه و تحليل كامل , بااحساسات عاليه و شور عميق نويسنده به هم آميخته و تصوير جالبى از زندگانى و صحنه جانبازى قهرمان جاودان كربلا و شـخـصـيت مافوق انسان معمولى اباعبداللّه الحسين (ع ) وساير جانبازان فضيلت و شهامت را به وجود آورده است كه درسها و فلسفه هاى اين قيام تاريخى را پيش چشم خواننده مجسم مى سازد.
نـگـارنـده ى سـطور, روى همبستگى هاى ارادت و مودتى كه با مؤلف معظم در ميان هست براى سهولت امر, افتخار نظارت و مباشرت امور چاپى كتاب را در قم به عهده گرفتم .
نمودم .
خـوانـنـده گـرامى نيز گردد آن وقت احساس خواهد كرد كه چه امانت گرانبهايى را دراختيار دارد.
مسالت مى دارد.
17 ربيع الاول 1389 ه قم ـ دار التبليغ اسلامى .
آثار و تاليفات :.
1ـ المعجم المفهرس لالفاظ الصحيفة الكاملة .
2ـ شخصيت حضرت مجتبى (ع ). 3ـ مرد مافوق انسان حسين بن على (ع ). 4ـ معاد از نظر قرآن و علم .
5ـ سيرى در تعاليم اسلام .
6ـ الاخلاق و الاداب .
7ـ خاندان وحى (پيرامون زندگى 14 معصوم (ع )). 8ـ اعلام نهج البلاغه ((101)).
روش تفسيرى :.
در ايـن تـفسير ابتدا قسمتى از آيات كه به نظر نگارنده به هم مربوطاند نوشته شده ,سپس ترجمه آنها نيز ذيل آن آيه آمده است آنگاه مطالب تفسيرى زير سه عنوان : كلمه ها,شرحها و نكته ها گفته شده است .
بررسى شده است .
برداشت هايى كه مى شود از آيات كرد و مطالبى كه مربوط به آنهاست مد نظر قرارمى گيرد.
رسيده است .
12 ((102)).

دروس فى التفسير آيت اللّه فهرى .

(چـاپ 1407 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحـترم آن , آية اللّه سيد احمد فهرى زنجانى يكى از اعلام تفسيرى قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
آيـة اللّه سـيد احمد فهرى كه هم اكنون نمايندگى مقام معظم رهبرى در سوريه ولبنان و امامت جـمعه و جماعت شيعيان سوريه را در مصلاى زينبيه (ع ) بر عهده دارديكى از عالمان پژوهشگر و اخلاقى و تربيتى مى باشد كه در سال 1341 در زنجان متولد وتحصيلات خود را در حوزه زنجان و قم و در پايان در نجف اشرف انجام داده است و دراين حوزه اخير از محضر مبارك آية اللّه العظمى سيد ابوالقاسم خوئى , شيخ عبدالكريم زنجانى و امام خمينى (رضوان اللّه تعالى عليهم ) استفاده ها برده است .
پـس از پايان تحصيلات دست به تاليف و ترجمه كتاب هاى اخلاقى و تربيتى زده اند كه يكى از آنها تاليف تفسير شريف ((دروس فى التفسير)) مى باشد.
تفسير ايشان در دو جلد وزيرى قرار دارد هر كدام در 300 صفحه و در لبنان به چاپ رسيده است .
است و مجموعا شامل سوره هاى آخر قرآن مجيد از سوره ((الفجر)) تا سوره ((الناس ))مى باشد كه به صورت درس هايى كه بر جمعى از مشتاقان قرآن , القا مى نموده اند انجام پذيرفته است .
آغاز جلد اول آن سوره العلق و پايان آن سوره الناس مى باشد.
آغاز جلد دوم سوره الفجر و پايان آن سوره الانشراح مى باشد.
مؤلف محترم در اين تفسير ضمن نقل آرا مفسران شيعه از صاحب التبيان تاالميزان قبساتى نيز از آرا و افكار فلسفى و عرفانى امام خمينى (ره ) آورده است .
آثار و تاليفات :.
از معظم له آثار و تاليفات متعددى به يادگار است كه از آن ميان : عبداللّه بن سبا وغوغاى سقيفه ـ تـرجـمـه و شرح مبانى منطقى استقرا شهيد صدر ـ شرح و ترجمه خصال صدوق ـ شرح و ترجمه غيبت نعمانى ـ تعريب آداب الصلوة امام خمينى (ره ) ـ تعريب سر الصلوة امام خمينى (ره ) ـ شرح و تعريب طلب و اراده امام خمينى (ره ) ـ رساله لقااللّه ـ تعليم و تربيت از نظر شهيد ثانى (ره ) و امام خـمـينى (ره ) ـ ترجمه و شرح صحيفه سجاديه (ع ) ـ شمع سحر فارسى و عربى ـ ترجمه و تتميم الطريق الى اللّه تعالى ـ شرح چهار حديث از چهل حديث امام خمينى ـ بحثى پيرامون اولى الامر و الـولايـة ـ پرواز درملكوت (2 جلد) مراقد اهل بيت (ع ) در شام ـ اسرار حج و مناسك امام خمينى (ره ) ـوحدة المرجعية و القياده ـ آهى سوزان بر مزار شهيدان ـ سالار شهيدان ابا عبداللّه الحسين و كـتـاب حاضر دروس فى التفسير (2 جلد) به اين ترتيب مجموع تاليفات ايشان تاكنون به24 جلد رسـيـده اسـت و شـكـر خدا را هنوز با نشاط و توانى كه دارند ضمن انجام مسئوليت هاى عبادى و سياسى , مشغول تاليف و تصنيف و تحقيق نيز مى باشند.
متعال بر عمر و تاييداتشان بيفزايد!.

معارف قرآن استاد مصباح يزدى .

(چـاپ 1407 هـ ق ) .
مـؤلـف آيـة اللّه اسـتاد شيخ محمد تقى مصباح يزدى يكى از چهره هاى بارز حـوزه عـلـمـيـه قم , و از فارغ التحصيلان مكتب تفسيرى علامه طباطبائى (قدس سره الشريف ) درقرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم مى باشند.
استاد مصباح يزدى در راه تبيين قرآن به زبان روز, زحمات فراوانى كشيده اند وكتاب معارف قرآن او, شـامـل خداشناسى ـ كيهان شناسى ـ انسان شناسى ـ يكى از آن تلاش هاى صادقانه اى است كه ايـن شـاگـرد مـخـلـص علامه طباطبائى در راه آشنا ساختن نسل جوان با معارف عاليه ى قرآن بـرداشـته اند و براى تدريس در دبيرستانها و مراكزعاليه آموزشى آماده نموده اند معارف قرآن در 3جـلـد قرار دارد كه از سوى انتشارات ((در راه حق قم ))در سال 1407 ه ق در تيراژ 3300 نسخه در 520 صفحه چاپ و انتشار يافته است .
مؤلف بزرگوار در آغاز كتاب , هدف آنرا چنين ترسيم مى كند:.
((قرآن كريم , بزرگترين هديه الهى براى انسانها است كه ايشانرا به سوى سعادت جاودانى هدايت ميكند, قرآن مهم ترين دليل برحقانيت اسلام و رسالت پيامبرگرامى (ص ) است كه همواره با بيان اعجاز خويش , حجت را بر همه آدميان تمام مى كند.
قـرآن مـعـتبرترين سند براى اثبات معارف واحكام اسلامى است كه خداوندمتعال بقا آنرا ضمانت فرموده , و از تحريف مصون داشته است .
قـرآن بـزرگـترين محور اتحاد بين همه مسلمانان است كه مى تواند مرجعى براى رفع اختلافات فرقه اى و گروهى باشد, و خطوط اصلى دين را به همه حق جويان بنماياند.
بـا ايـنـهمه , مسلمانان اهتمام كافى به شناختن حقايق و پيروى از دستور آن نكرده اندو به همين جـهـت پـيـام آور رحمت الهى شكايت به درگاه پروردگار ميبرد: ((وقال الرسول يارب ان قومى اتخذوا هذا القرآن مهجورا)). در عـصـر مـا اسـتـاد گـرانقدر علامه طباطبائى ـ رضوان اللّه عليه ـ پرچم احيا قرآن رادر حوزه عـلميه ى قم برافراشتند و با تدريس و نوشتن تفسير ((الميزان )) گامى بلند در اين راه برداشتند كه خداى متعال پاداشى درخور عظمت خويش , به ايشان عطا فرمايد.
گنجانيدن يك دوره تفسير كامل در برنامه هاى درسى , ميسر نيست و انتخاب بخشهائى ازآن هم , كـارى دشـوار اسـت و بـراى آگاهى از نظام فكرى اسلام , چندان سودمند نيست ازاينروى بر آن شـديم مطالب قرآنى را دسته بندى كرده در ضمن يك سيستم منطقى با بيانى موجز و متناسب با كـلمات درسى و در عين حال ساده و روان عرضه كنيم تا با اصلاحاتى كه از طرف صاحب نظران ذيصلاح , انجام مى گيرد به صورت متن درسى درآيد.
سـپس استاد مصباح با توجه دادن به ارزش و اهميت و نقش قرآن در هدايت ورهبرى , مطالب آنرا به صورت زير دسته بندى مى كند:.
1ـ خداشناسى : شامل مباحث شناخت خدا ـ توحيد صفات و كليات افعال .
2ـ جهان شناسى : شامل مباحث آفرينش جهان .
3ـ انسان شناسى : شامل مباحث آفرينش انسان ويژگيهاى روح - كرامت و شرافت انسان .
4ـ راه شـناسى : شامل مباحث شناختهاى عادى انواع علم حضورى و حصولى متعارف و غيرعادى الهام و وحى .
5 ـ راهـنـمـاشـنـاسى : شامل مباحث تاريخ انبيا و ويژگيهاى آنان و كتابهائى كه برايشان نازل , و محتويات آنها.
6ـ قرآن شناسى : شامل مباحث كلى در مورد قرآن و ويژگيهاى آن ـ هدف و كيفيت نزول .
7ـ اخلاق يا انسان سازى قرآن : شامل مباحث خودشناسى و خودسازى و مباحث خير و شر در افعال بندگان .
8 ـ برنامه هاى عبادى قرآن : شامل مباحث نماز ـ روزه ـ حج ـ قربانى ـ دعا و ذكر.
9ـ احكام فردى قرآن : شامل مباحث حلال ـ حرام ـ درخوردنيها و نوشيدنيهاـتجمل و زينت .
10ـ احـكام اجتماعى قرآن : شامل مباحث : اجتماعى , حقوق سياسى , اقتصادى كه شامل : بخشهاى احـكـام مـدنى ـ احكام اقتصادى , احكام قضائى ـ احكام جزائى ـ احكام سياسى ـ احكام بين المللى است .
بدين ترتيب معارف قرآن از نقطه ى آغاز هستى شروع , و به ترتيب مراحل خلق وتدبيرى مورد بحث واقع ميشود و به بيان ويژگيهاى جامعه ى آرمانى انسان ختم مى گردد و در همه ى مراحل ارتباط با محور اصلى ((اللّه )) كاملا محفوظ است .

تفسير مستند جز عم سيد حمزه موسوى .

(چـاپ 1407 هـ ق ) .
مـؤلـف عاليقدر آن حجة الاسلام و المسلمين آقاى سيد حمزه موسوى نزيل مشهدمقدس يكى از اعيان تفسيرى قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
تفسير او مربوط به جز آخر قرآن سوره شريفه ى ((عم يتسائلون عن النبا العظيم ))مى باشد.
ايـن تـفـسـيـر در سـال 1407 در تـبريز به خط عبداللهى دلفراتى در 255 صفحه به طبع رسيده است ((103)).
آثار و تاليفات :.
1ـ تفسير جز عم .
2ـ آداب مـعـاشـرت از نـظـر قـرآن و عـتـرت در سـال 1363ش در 252 صـفحه به چاپ رسيده است ((104)).
3ـ ازدواج و آداب مـعـاشـرت زوجـيـن از نـظـر قـرآن و عـتـرت چـاپ تهران 1365 ش در 127 صفحه ((105)).
البته اين دو تاليف اخير نيز جنبه ى تفسيرى و قرآنى دارند و مى توان آنها را درشمار تفاسير آورد.

الاخلاق القرآنية السيد الاعرجى .

(چـاپ 1407 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحترم آن دانشمند بزرگوار آقاى زهير اعرجى از كاوشگران شيعه مقيم بيروت در قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
اين اثر تفسيرى به صورت موضوعى در 336 صفحه وزيرى , تنظيم و انتشار يافته است .
توسط دار الزهرا للطباعة و النشر و التوزيع , بيروت به چاپ رسيده است ((106)).

فرهنگ لغات قرآن دكتر محمد قريب .

(چـاپ 1407 هـ ق ) .
مـؤلـف آن دانشمند فرزانه , اديب اريب مرحوم دكتر محمد قريب يكى از ادبا ومفسران در قرن چهاردهم و اوايل پانزدهم هجرى مى باشد.
اين اثر قرآنى به نام ((تبيين اللغات )) در دو مجلد تهيه و تنظيم گرديده است و درتاريخ 1407 ه ق از سوى انتشارات بنياد در دو مجلد در 1502 صفحه چاپ و انتشار يافته است .
در آغـاز آن گويد: ((راز عجيبى در آيات قرآن نهفته است عرب و عجم با همين كلمات و حروف , سخن مى گويند ولى در طول قرون و اعصار از همين مردم سخندان يكى نتوانسته است و نخواهد توانست مانند آنرا حتى يك سوره انشا كند... .
اطلاق تفسير به اين قبيل معجمات و شرح و الفاظ و تـبـيين لغات يك نوع مجازگوئى و استعارت مى باشد نه آنكه بر مفهوم دقيق و كامل تفسير بوده بـاشـد بـه هـمان اعتبار كه به تفاسير صدر اسلام كه نوعا تبيين لغات و تفهيم معانى بودند تفسير مى گوئيم مانند تفسير ابن عباس و ديگران .

تفاسير حجة الاسلام يعقوب جعفرى .

(چاپ 1408 ه ق ) .
مؤلف آن فاضل گرامى و نويسنده نامى ,جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاى حـاج شـيـخ ‌يـعـقـوب جعفرى مراغى يكى از نويسندگان خوش ذوق مجله ((درسهائى از مكتب اسلام ))در قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
از ايشان سه اثر قرآنى چاپ يا در دست انتشار مى باشد:.

1ـ بينش تاريخى قرآن :

اين كتاب پيرامون سنن تاريخى و تبيين علل و حوادث تاريخى قرآن انجام پذيرفته است و از سوى دفتر نشر فرهنگ اسلامى در تاريخ فوق به چاپ رسيده است ((107)).
نـويسنده گرامى آيات تاريخى قرآن را با توجه به سنن حاكمه جهان خلقت , موردتفسير و تحليل قرار داده است .

2ـ سيرى در علوم قرآن :

اين اثر قرآنى پيرامون علوم و معارف عاليه قرآن و تفسير برخى از آياتى است كه در اين رابطه وجود دارد.
العمل هاى مخالفين قرآن , آداب تلاوت قرآن , ويژگى هاى قرآن , شيوه هاى پيام رسانى قرآن , نسخ و انسا, آشنايى با چند اصطلاح قرآنى مورد بررسى قرار داده است .
در 400 صفحه وزيرى از سوى انتشارات اسوه در سال 1415 به چاپ رسيده است .

3ـ تفسير نور تابان :

اخـيـرا اطلاع يافتيم كه مؤلف محترم در حال نگارش تفسير بر كل آيات و مجموع سوره هاى قرآن مجيد مى باشد و در اين امر تا چند جز نيز پيش رفته اند.
ايشان قلمى روان و متقنى دارند.
رساندن اين اثر بزرگ قرآنى از خداوند متعال مسئلت مى نماييم .

انوار الايات صدر الافاضل هندى .

(مـتـوفـى 1408 هـ ق ) .
مـؤلـف مـحـتـرم آن صـدر الافاضل سيد مرتضى حسينى هندى يكى از صدرنشينان معارف قرآنى در هندوستان در قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم هجرى مى باشد.
اثر تاليفى او پيرامون تفسير سوره شريفه ((حجرات )) مى باشد كه در 49 صحفه گردآمده است و توسط انتشارات لاهور پاكستان , به چاپ رسيده است ((108)).

تفسير نوين استاد محمدتقى شريعتى .