طبقات مفسران شيعه ، جلد چهارم

عبدالرحيم عقيقى بخشايشى

- ۱۱ -


آيات بينات آية اللّه محمد حسين شهرستانى .

(م 1315 ه ق ). مـؤلـف عـالـيـقدر آن حجت حق آية اللّه سيد محمد حسين بن سيد محمد على حسينى مرعشى شهرستانى يكى از اعلام فقهى و تفسيرى شيعه در قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
در بـيـن آثـار و تـالـيـفـات ايـن فـقيه ربانى كه طبق گزارش صاحب الذريعه به 100عنوان بالغ مى گردد, يك اثر قرآنى جلب توجه مى كند.
اين اثر قرآنى پيرامون شناخت خداوند متعال و اثبات صانع متعال و رد سخنان طبيعيون ماده گرا مـى بـاشد و مشتمل بر يك مقدمه , 5 فصل و يك خاتمه مى باشد كه مؤلف محترم در سال 1299 از تاليف آن فراغت حاصل نموده و در ايران به چاپ رسيده است .
آغاز آن :.
((حمد بى حد و ثناى بى شمار مالك الملكى را سزد )) ((326)).
بيوگرافى اجمالى :.
عـلامـه حـاج ميرزا محمد حسين بن امير محمد على كبير حسينى مرعشى شهرستانى متولد در كرمانشاه به سال 1255 ه ق مى باشد كه زندگى علمى و اجتماعى آن بزرگوار در محدوده ى اين مختصر نمى گنجد سخن اساسى كه در اين مورد مى توان اظهار نمود آن است كه بيت شهرستانى يكى از بيوت علم و فضيلت شيعه مى باشد تاكنون استوانه هاى بزرگ فقهى اجتماعى علمى از اين خاندان برخاسته اند كه مورد ترجمه ى مايكى از پيشتازان آن خاندان مى باشد.

گفتار حاج آقا بزرگ تهرانى :.

صاحب نقبا البشر مى نويسد: ((آل شهرستانى يكى از خاندان هاى بلند و باشرافت و در حائر مقدس حـسـيـنـى مى باشد و جمعى از نوابغ و بزرگان از آن بيت جليل برخاسته اند كه از ميان آنان سيد مـحـمـد تـقى (عموى مترجم له ), علامه ميرزا مهدى شهرستانى و ديگران از آن بيت برخاسته اند آنگاه به تفصيل به خدمات علمى و اجتماعى وى مى پردازد((327)). وفات او:.
وفات او در سال 1315 رخ داده است .

الوجه الوسيم فيما يتعلق ببسم اللّه .

(م 1316 ه ق ). مـؤلـف آن قـاضـى احـمـد بـن مـحمد جرافى صنعانى يكى از اعلام فقهى و تفسيرى زيدى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
مـؤلف آن كه داراى آثار فقهى و تفسيرى متعددى مى باشد و از آثار او ((تفسيرالوجه الوسيم فيما يـتـعـلـق بـبـسـم اللّه الـرحمن الرحيم )) و ديگر ((الاشكال فى قضية الزيب بنت الرسول (ص ))), ((الـترغيب و الترهيب )), ((تقرير ما كان عله المختار و عترته النجباالابرار)), ((التقليد فى مسائل الاصـول و الـتـوحـيد)), ((حكم شهادة مجروح العداله )), ((حكم قاطعة الصلوة من المسلمين )), ((الدليل القهار فى الرد على الصوفية الاشرار)), ((رافع الحجاب و كاشف النقاب )), ((شفا العليل )), ((الطلاق ثلاث )) و ديگر عناوين فقهى , اصولى ,تاريخى مى باشد((328)).

تفاسير ملا على استرابادى .

(م 1316 ه ق ). مؤلف آنها شيخ على بن ملا محمدجعفر استرابادى مشهور به ((شريعتمدار))مى باشد او كه صاحب چند تفسير مى باشد كه دو مورد آن پيرامون آيات الاحكام مى باشد.
مـؤلـف آن يـكـى از شـاگردان بارز علامه شيخ محمدحسن صاحب جواهر و علامه شيخ مرتضى انـصـارى و پـدر عـاليقدرش ملامحمدجعفراسترآبادى (سابق الذكر) و ديگراساتيد مى باشد او نيز همانند پدر سر مكنون او, يكى از اجلا علما متبحر در معقول ومنقول بلكه در اغلب فنون اسلامى و عـلـوم غـريـبه و صنائع عجيبه بود در جودت فكر وذكاوت ذهن , حدت فكر, حسن سليقه , شدت حافظه , سلامت نفس و جامعيت در انواع علوم و فنون ـ همتا نداشته است او نيز همانند پدر ثروت عـظـيـم علمى و يادگارهاى ارزنده تاليفى مشحون از تحقيقات و نظريات عاليه خود به يادگار گـذاشـته است ازتاليفات ارزشمند او سه اثر نفيس و ارزنده تفسير آيات الاحكام قرآنى و قاموس قرآن مى باشد:.

1ـ الدرر الايتام فى انموذج تفسير آيات الاحكام .

تلخيص و گزيده ى كتاب نخستين به ترتيب كتاب هاى فقهى مى باشد و اين كتاب تفسيرى نيز در الذريعه ج 8 ص 119 و ريحانة الادب ج3 ص 210 معرفى شده است .

2ـ نثر الدرر الايتام فى تفصيل تفسير آيات الاحكام .

در الذريعه ج 1 ص 42 و ج 24 ص 52 و ريحانة الادب ج3 ص 210 و ديگر كتب تراجم و تذكره شرح و تفصيل آن آمده است .
مراكز نگهدارى .
نـسـخـه اصلى كتاب اخير با خط مؤلف در كتابخانه عمومى آية اللّه المرعشى تحت رقم 3877 در فـهـرسـت آن ج10 ص 263 مـوجود مى باشد سرآغاز آن ((الحمدللّه الذى انزل الفرقان مجمع بيان الـبـحـريـن , كـشافا الاسرار التنزيل فجعله منهج الصادقين )) و پايان آن ((وتوهم صيرورة القبيح بالذات حسنا بالعرض غير وجيه لعدم تصورا لحسن الوصى فى هذا المقام )) ((329))

.

3ـ كنز التفاسير.

قـامـوس لـغـات قرآن كريم به ترتيب حروف اوائل قرآن كريم برحسب تلفظ وتعيين جايگاه آن از سوره و تعيين آيه مى باشد كه مؤلف محترم آنرا به امر و سفارش والدعاليقدرش انجام داده است و شـروع تـالـيف آن سال 1259 هجرى مطابق با اعداد((كنزالتفاسير)) و پايان كار آن در سال 1265 بوده است كه مطابق با اعداد ابجدى ((كنوزالتفاسير))مى باشد.
آغاز آن :.
((الحمدللّه الذى انزل الفرقان نورا يتوقد مصباحه اما بعد فاستها من اللّه الهادى سيف الدين )). اين قاموس قرآنى كه نوعى تفسير لفظى قرآن مجيد مى باشد تحت كد 2227 به خطى در فهرست نسخه هاى كتابخانه آية اللّه مرعشى معرفى و در آن كتابخانه نگهدارى مى شود ((330)).
كتاب درهاى ناياب او, آيات احكام را به ترتيب كتابهاى فقهى گردآورى پس هرآيه اى را با عناوين ((در يتيم )) تفسير نموده شان نزول و ناسخ و منسوخ آنها را بيان داشته است .
ايـن كـتـاب , فهرست مانندى است بر كتاب ((الدر المنثور)) كه مؤلف پركار به روزهشتم شعبان 1268 ه پس از پايان دادن به تفسير كنزالتفاسير بدان شروع كرده است .
آغاز آن :.
((الحمدللّه الذى انزل الفرقان مجمع بيان البحرين كشافا لاسرار التنزيل فجعله منهج الصادقين )) .
انجام ناتمام :.
(( وتـوهـم صـيـرورة الـقـبـيـح بالذات حسنا بالعرض غير وجيه لعدم تصور الحسن العرضى فى هذاالمقام )). مركز نگهدارى .
ايـن رسـالـه در 101 بـرگ تـحت كد 3877 در فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه آية اللّه مرعشى معرفى و در آن كتابخانه نگهدارى مى شود ((331)).

4ـ الوجه الوسيم :.

يـكـى ديـگـر از كارهاى قرآنى او رساله اى به نام ((الوجه الوسيم فى ما يتعلق به بسم اللّه الرحمن الرحيم )) مى باشد كه حاج آقا بزرگ در الذريعه به آن متعرض شده است ((332)). عـالـم بـزرگوار تاليفى به نام ((سر الخطاب فى تفسير الكتاب )) نيز دارد كه پيرامون علوم قرآنى مى باشد اين كتاب پيرامون فضيلت قرآن و روايات مربوط به در بر گيرنده مقدمه مفصلى است كه مشتمل بر امور پنجگانه ذيل مى باشد:.
1ـ ذكر قاريان هفتگانه مشهور.
2ـ واجبات و مستحبات قرائت .
3ـ معانى اسما قرآن و سور و جز آنها.
4ـ اعجاز قرآن و بيان وجوه اعجاز.
5ـ كيفيت گردآورى قرآن مجيد.
آغاز آن :.
((الـحـمـدللّه الـذى جـعـل كـتـابـه فرقانا فرق به بين حلاله و حرامه و قرآنا اعرب به عن شرائع احكامه ومهيمنا على كل كتاب انزله )). ايـن تـفسير در كتابخانه آية اللّه مرعشى در قم موجود و در فهرست آن تحت كد7636 به احتمال قوى با خط مؤلف معرفى شده است )) ((333)).

5ـ درر الاحكام .

ايـن تفسير ضمن پانزده كتاب ديگر مى باشد كه هر يك از آنها مختص به يك علم او علوم مى باشد كتاب دهم در تفسير و تشريح متشابه و غريب و كتاب يازدهم درتجديد وترتيب مى باشد.

تفاسير صفى على شاه .

(م 1316 ه ق ). مـؤلـف و نـاظـم آنـهـا حـاج ميرزا حسن بن محمد باقر اصفهانى ساكن تهران و ملقب به ((صفى عليشاه )) يكى از مفسرين اوائل قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
مؤلف آن از عرفا نامدار نعمة اللهى و يكى از مؤلفين و مفسرين اين قرن محسوب مى باشد.
او داراى دو اثر قرآنى است :.
1ـ تفسير منظوم قرآن :.
تـفـسـير صفى كه مثنوى عارفانه در تفسير همه ى آيات قرآن مى باشد كه درسال1306 آغاز و در سـال 1308 بـه پـايـان برده است چاپ آن در سال 1308 در دو جلد انجام پذيرفته است اين تفسير نـخست توسط موسوى خوانسارى تحرير و استنساخ شده است و مجددا در سال 1368 ه ق چاپ و انتشار يافته است .
آغاز آن :.
از پى تفسير قرآن مجيد ـــــ باشد از حق عمر و توفيقم اميد.
تا به شكر آنكه دادم نطق و كام ـــــ معنى قرآن به نظم آرم تمام .
ابتدا از نام خويش اندر كتاب ـــــ با رسول رحمت آمد در خطاب .
باب گنج علم خود, ذات قديم ـــــ كرد بسم اللّه الرحمن الرحيم .
باب رحمت را به خلقان كرد باز ـــــ تا به رحمت سوى او گيرند ساز.
انجام آن :.
اين درج گهر كه جان فزاينده بود ـــــ بر خلق زحق , رحمت پاينده بود.
غافل پى تاريخ سرانجامش گفت ـــــ تفسير صفى راه نماينده بود.
اين رباعى ماده تاريخ اتمام آن مى باشد:.
من خوبترين ترجمه قرآنم ـــــ من معجزه نبى بهين برهانم .
تاريخ خود از زبان خود مى گويم ـــــ تفسير صفى هادى گمراهانم ((334)).
ايـن تـفسير همان طور كه گفته شد در دو جلد رحلى واقع شده است : جلد نخستين آن تا سوره كهف و جلد دوم آن تا پايان قرآن كريم مى باشد.
صاحب الذريعه در اين باره مى نويسد:.
((ايـن تـفـسير به نظم فارسى تاليف حاج ميرزا حسن بن محمدباقر اصفهانى نزيل تهران ملقب به صفى عليشاه نعمة اللهى (متولد 1251 و متوفى 1316 ه در تاريخ نظم خويش گويد: ((تاريخ من ار طلب كنى خود گويم ـ تفسير صفى هادى گمراهانم ))((335)). صاحب ادبيات فارسى در اين باره مى نويسد:.
مـؤلـف ايـن تـفـسـير يكى از اعضاى عمده سلسله نعمت اللهى است كه از كودكى به گروه عرفا پـيوست و در بيست سالگى براى ديدن ميرزا كوچك وصال از اصفهان به شيراز رفت , و او وى رابه شـاگردى پذيرفت بعدها همراه او رهسپار كرمان شد در سال1280 ه از راه هند آهنگ مكه كرد و در برگشت از حج , چهار سال در هند ماند سروده خود را به نام ((زبدة الاسرار)) در اسرارشهادت در بمبئى به چاپ رساند سپس به كربلا و ازآنجا به يزد رفت .
او گـذشـته از زبدة الاسرار تاليفات ديگرى به نامهاى : ((عرفان الحق )) ((بحرالحقايق ))((ميزان المعرفه )) نيز دارد.
2ـ تفسير سوره يوسف :.
اين تفسير پيرامون داستان زندگى آن پيامبر بزرگ و عاليقدر الهى نگاشته شده است كه چاپ آن در سـال 1320 هـ ق هـمـراه ((اسـرار الـمـعـارف و بـحـر الـمـعارف )) در يك مجلد قرار گرفته است ((336)). اسـرار المعارف نيز خود اثر قرآنى مى باشد اين كتاب در سال 1320 ه ق توسطكتابفروشى اقبال به چاپ رسيده است ((337))

.
ديگر آثار:.
1ـ زبدة الاسرار پيرامون اسرار شهادت حضرت ابى عبداللّه الحسين (ع ). 2ـ بحر الحقايق كه ديوان ((الحقائق )) و ((عرفان الحق )) نيز مى گويند.
وفات او:.
وفـات ايـن عـارف نـامـى در سـال 1316 ه ق در تهران رخ داد و در منزل شخصى خويش مدفون گرديد كه هم اكنون مزار و مورد توجه دوست داران و عاشقان اومى باشد ((338)).

حواشى القران سيد حسن فسائى نحوى .

(م 1316 ه ق ). مـؤلـف آن سـلالـة الاطياب سيد ميرزا حسن فسائى يكى از اعيان تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
او كـه در سـال 1237 در فسا پا به عرصه حيات نهاده است تحصيلات خود را درزادگاه خويش و حـوزه هـاى عـلميه تعقيب نموده است تا به مرحله تاليف و تحقيق نائل آمده است از آثار او تفسير ((حواشى القرآن )) مى باشد كه پيرامون قرآن كريم به وجود آمده است .
او اين تفسير را از چهار تفسير مورد اعتماد انتخاب و گزينش نموده است ومنتخبات او در حاشيه قرآن معروف به قرآن حسن نگاشته آمده است ((339)).

تفسير مصابيح الانوار شيخ عبدالغفور يزدى .

(م 1316 ه ق ). مؤلف آن عالم بارع شيخ عبدالغفور بن محمد بن حاج محمد طاهر نوه تاجرمعروف اصفهانى يزدى يكى از اعيان تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
تـفسير مصابيح الانوار بنا به معرفى مؤلف تاريخ يزد يكى از آثار قرآنى مربوط به آن عالم مى باشد و در اين كتاب از وجود آن خبر داده است ((340)).

تفسير آية النور نور على شاه .

(م 1317 ه ق ). مؤلف آن نور على شاه اصفهانى يكى از اعيان عرفانى و تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
اين كتاب به زبان فارسى پيرامون تفسير آيه نور مى باشد كه در سال 1317 به چاپ رسيده است .
محل نگهدارى :.
مـخـطـوط آن در كتابخانه مركزى دانشگاه تهران تحت شماره 88722 و كتابخانه مجلس شوراى اسـلامـى تهران تحت شماره 12 از مجموعه 5850 و كتابخانه ملك تهران تحت شماره 5536 قرار دارد ((341)).

تفسير شيخ محمد رضا واعظ همدانى .

(م 1318 ه ق ). مـؤلـف آن واعظ نامى مرحوم حاج محمد رضا بن ميرزا محمد بن علينقى همدانى (واعظ تهرانى ) يكى از اعلام علماى تهران و از مفسران عاليقدر قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
او بـه تفسير بخشى از سوره هاى مباركه قرآن پرداخته است و چون اجل مهلت نداد و به علت ابتلا بـه بـيـمـارى سـل نتوانست تا پايان قرآن تفسير را ادامه دهد از اين رونوشته هاى او همراه تفسير جـدش ((الدر النظيم )) كه معرفى آن گذشت چاپ گرديد او به سال 1318 از دنيا رخت بر بست روحش شاد باد.

تفسير صالحى برغانى .

(م 1319 ه ق ). مـؤلـف آن عالم جليل القدر شيخ محمدعلى فرزند شيخ محمد صالح برغانى قزوينى يكى از اعلام فقهى و كلامى و تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
تـفـسـير او مجموعه اى از رسائل به زبان عربى و فارسى پيرامون بخشى از قرآن كريم است مؤلف مـحـترم در اين اثر بعضى از آيات و سوره هاى مورد نظر خود را عنوان كرده سپس با مشرب ملايم متشرعه , به رد شيخيه و بابيه پرداخته و اعتقادات خود را به سبك كلامى و فلسفى با بهره گيرى از روايات خاندان عصمت و طهارت (ع ) بيان كرده است .
ايـن تفسير از جمله تفاسيرى است كه مشاجرات و برخوردهاى عقائد تند قرن سيزدهم را منعكس مى كند و تاريخ تاليف آن از 1263 تا 1266 ه ق مى باشد.
از جـمـلـه سوره هايى كه مؤلف عنوان كرده است سوره هاى حمد, اخلاص , اعلى ,الرحمن و القدر مـى بـاشـد و از آياتى كه در رد شيخيه و بابيه عنوان كرده است آيه ((فلما راى القمر بازغا قال هذا ربى )) است اين تفسير به فارسى و در رد سيد عليمحمد باب است كه صريح اقوال او را با روايات و به سبك استدلالى رد كرده است و نيز تفسير آيه مؤدة ازسوره شورى ((قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى )) و تفسير آيه نور ((اللّه نورالسموات و الارض )) مى باشد.
محل نگهدارى :.
ايـن مـجموعه ضمن مخطوطات موقوفه پدرش شيخ محمد صالح برغانى حائرى در كربلا موجود است ((342)).

جواهر الايمان فى ترجمة تفسير القران سيرجانى .

(م 1319 ه ق ). مـؤلف آن شيخ محمد باقر بن محمد اسماعيل يزدى سيرجانى كرمانى مكنى به ((ابو جعفر)) يكى از مفسران عاليقدر قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
اصـل و ريـشـه ى او از دارالايمان يزد مى باشد ولى او خود در سيرجان از توابع كرمان به دنيا آمده است سپس به هندوستان مهاجرت , در آن ديار مشغول انجام وظايف دينى و تبليغات مذهبى بوده است .
از آثار و تاليفات او تفسير((جواهرالايمان فى ترجمة تفسير القرآن )) مى باشد كه درسال 1319 ه ق به پايان برده است ((343)).

تفاسير مولى ملا محمد حسين بروجردى .

(چاپ 1320 ه ق ). مـؤلـف آنـهـا عـالم بارع محمد حسين بن آقا باقر بروجردى يكى از اعيان تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
او تـالـيـفى به نام ((النص الجلى )) دارد كه در پايان آن اسامى تاليفات خويش را آورده است از آن ميان از تفسيرى به نام ((اسرار التنزيل )) نام مى برد كه ملخص تفسير بزرگى است كه نگاشته اند.
كـتـاب فـوق در تاريخ 1320 ه ق پس از وفات مؤلف با مباشرت فرزندش آقانورالدين طبع و چاپ شده است .

1ـ النص الجلى .

اثـر قرآنى او ((النص الجلى )) است كه در تفسير و شرح و بيان 40 آيه از قرآن كريم مى باشد كه در شـان حضرت على (ع ) نازل گرديده است و مؤلف محترم پس از استخراج آيات مذكوره به شرح و بيان ادله وارده بر تنصيص امامت امير المؤمنيون (ع ) با اسانيدفريقين مبادرت كرده است و آن را بـر يك مقدمه و چهل آيه منظم كرده است كه توسطفرزندش نورالدين بروجردى در 13209 ه ق در 300 صـفحه در تهران و مجددا در سال1330 توسط چابخانه ميرزا عباس تجديد چاپ و انتشار يافته است .

2ـ تفسير كبير بروجردى .

ايـن تـفسير در چند مجلد به زبان عربى شامل تمام قرآن كريم به شيوه ى كلامى بابهره گيرى از احاديث ائمه اطهار (ع ) مى باشد.

3ـ التنزيل .

مـؤلـف مـحترم در آخر مصنفاتش آورده است كه او تفسيرى موسوم به اسرار((التنزيل )) دارد كه خلاصه اى از تفسير بزرگى است كه نگاشته اند.
ايـن تـفسير در تاريخ 1320 پس از وفات مؤلف با مباشرت آقا نورالدين طبع وچاپ شده است و در پـايـان آن فـهرست كتاب هاى مؤلف را آمده كه از آنها تفسير كبيرنامبرده است و كتاب موسوم به ((اسرار التنزيل )) از آن استخراج شده است ((344)).

تفسير دو آيه از قرآن كريم ملا محمدتقى كاشانى .

(م 1321 ه ق ). مـؤلـف آن مـلا مـحـمـد تـقـى بيگ بن محمد حسين كاشانى يكى از فقها و اعيان تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
او كـه مـؤلـف ((هـدايـة المرشدين فى رد المضلين )) در پاسخ هانرى مارتين چاپ تهران 1312 و تـوضـيـح الايـات و وسيلة النجاة مى باشد به گفته ى محمد حسن خان اعتمادالسلطنه در زمره فقيهان و دانشمندان نامى بوده است .
تـفـسير شريف او پيرامون دو آيه ى مباركه ((رب المشرقين و رب المغربين )) (آيه17 ـ 16 از سوره 55 و آيه ى شريفه : فلا اقسم برب المشارق والمغارب )) و آيه ى 40 ازسوره هفتادم مى باشد.
مركز نگهدارى :.
ايـن اثـر تـفـسـيرى در دانشگاه تهران ج 13 ص 3239 تحت شماره 4271 به خامه ى خود نگارنده موجود مى باشد ((345)).

تفسير آيه ى نور شيخ هادى تهرانى .

(م 1321 ه ق ). مـؤلف آن محقق مدقق , شيخ هادى محمد بن حاج مهدى نجم آبادى معروف به سنگلجى تهرانى , يكى از اعلام بزرگوار قرن چهاردهم هجرى و يكى از اساطين علوم عقلى عقلى و عرفانى در قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
او به علت سكونت در محله ى سنگلج موسوم به اين نام گشته است .
او داراى دو رساله ى تفسيرى مى باشد:.
1ـ تفسير آيه نور.
ايـن كتاب در سال 1319 ق تحرير يافته و در يك جلد, قطع بغلى , داراى 152صفحه در تهران , به چاپ (سنگى نسخ ) رسيده است .
روش تفسيرى :.
مفسر در تفسير آيه شريفه نور, تحقيقات گسترده اى را به عمل آورده است مباحث ادبى , از قبيل : نـحـو, صرف و را به گونه ى دقيق دنبال كرده و نظر خويش را پس ازبيان آراى گوناگون بيان كرده و ديدگاه هاى مفسران را به گونه ى مستدلى بررسى و نظرمطلوب را برگزيده است .
اصـطـلاحـات عرفانى را بسيار به كار برده و ديدگاه هاى عرفانى را نيز بررسى كرده است روايات مـعـتـبـر شيعى را ذكر و تحليل كرده و نتيجه ى مطلوب را پس از بررسى گرفته است به عنوان نمونه :.
((عـجيب اين است كه مفسران بدون تعقل دچار ياوه گويى شده اند زيرا آنان در اين آيه , چيزى را مـدعـى هـسـتند كه امكان حصول آن براى آنان نيست و عجيب تر از همه اين است كه اصحاب ما (اماميه ) نيز مسلك ديگر مفسران را پيموده اند چنانكه از گفته هاى مرحوم طبرسى روشن است و ما آنچه را كه در مجمع البيان آمده است , متعرض مى شويم :.
((اللّه نور السموات والارض )) در معناى آن اختلاف كرده اند, بر چند وجه :.
وجه اول آن است كه خداوند هادى اهل آسمان و زمين است اين قول از ابن عباس نقل شده است .
وجـه دوم ايـن است كه خداوند نور آسمان و زمين به سبب شمس و قمر است اين قول از حسن و ابوالعاليه و ضحاك روايت شده است .
وجـه سوم اين است كه خداوند زينت دهنده آسمان به ملائكه و زينت دهنده زمين به سبب انبيا و علماست اين قول از ابى بن كعب نقل شده است )). ولى بعد از نقل اقوال مختلف از مجمع البيان چنين مى نويسد:.
((امـا وجـه اول كـه از ابـن عـباس روايت شده است , قولى است شك و ترديدى در آن نيست , زيرا منطبق بر موازين (شرع ) بوده و كلمات معصومين نيز اين قول را گواهى مى كند.
و امـا آنـچـه از ضحاك و دو هم نظرش , نقل شد, غلطى است واضح , زيرا نور به معناى حقيقى كه براى شمس و قمر ثابت باشد, صحيح نيست كه بر خداوند حمل شود,چون چيزى كه مخلوق خدا باشد, صحيح نيست بر خود خداوند حمل شود.
و اما قول سوم از قول دوم هم خرافى تر است , زيرا زينت از ظاهرترين خواص نور نيست , تا به اعتبار آن قائل به مجاز شويم )) ((346)).
2ـ تحرير العقلا.
((كـتـاب تـحـريـر الـعقلا با تقريظ مرحوم اديب ابوالحسن خان بن محمد حسين خان ذكا الملك متخلص به ((فروغى )) شروع گرديده است ((347)). خـوشبختانه نسخه اى از آن كتاب در كتابخانه اينجانب موجود مى باشد كتاب به صورت رقعى در 295 صـفـحه با سه صفحه اصلاحيه الحاقى در سال 1312 شمسى مطابق1352 هجرى قمرى در مـطـبعه ارمغان به چاپ رسيده است و نمونه ى خط نويسنده درصفحه نخست كليشه شده است مـقـدمـه ى بسيار جالب و خواندنى در شرح حال خاندان مرحوم حاج شيخ هادى در آن گنجانده شـده است و به سيره صحيحه ى علماى سلف ,اشارات زيبائى دارد جائى كه گويد: ((زهد و تقوا و احـاطـه و تـبحر بزرگان اين خاندان برفنون فقاهت و احكام شريعت تؤام به خشكى ذوق و تنگى مـيدان نظر كه به حفظ اقوال وصرف حوصله در قيل و قال متوقف مانده باشد, نبوده بلكه زهد و تـقوى از بى آلايشى فطرت و توسعه ى علم منقول از كثرت فهم و استعداد ايشان فراهم و به لطف ادراك دردقـايق ادب و غور نظر در معقول منضم بوده است ))((348)) از اين سخن تمام مطالب تفسير رانيز مى توان يافت .
وفات او:.
او در سال 1321 رخت از دنيا بربست و در مدرسه اى كه كنار خانه اش بودمدفون گرديد.

تفسير ايضاح المشتبهات ملا محمد كاشانى .

(م 1321 ه ق ). مـؤلـف آن مـلا مـحمدتقى بن محمد حسين كاشانى نزيل تهران و متوفى در آن سرزمين , يكى از اعلام قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
او مؤلف كتاب ((هداية المرشدين فى رد المضلين )) در پاسخ هانرى مارتين چاپ تهران 1312 ه ق و ((توضيح الايات )) و ((وسيلة النجات )) مى باشد به گفته محمد حسن خان اعتماد السلطنه وى در زمره فقيهان و دانشمندان بنام بوده است .
تفسير شريف او پيرامون دو آيه مباركه ((رب المشرقين و رب المغربين )) (آيه 17 ـ16 سوره 55) و آيه شريفه : ((فلا اقسم برب المشارق و المغارب )) (آيه 40 سوره 70)مى باشد.
اثر ديگر قرآنى او ((توضيح الايات )) مى باشد كه حكم ((المعجم المفهرس قرآن )) رادارد ((349)).
محل نگهدارى :.
كـتـابـخانه دانشگاه تهران بر اساس فهرست آن جلد 13 ص 32 ـ 39 تحت شماره4271 كه به قلم خود نويسنده تفسير مى باشد و در فهرست كتابخانه آستان قدس رضوى نيز آمده است .

تفسير آيات الائمه لاريجانى .

(م 1321 ه ق ). مـولـف آن آيـة اللّه سـيـد مـحمد على بن سيد مهدى حسينى تهرانى لاريجانى نياكى معروف به تيرفروش يكى از اعيان كلامى و تفسيرى فرن چهاردهم هجرى مى باشد.
اين اثر قرآنى به زبان فارسى در يك مجلد در شرح و بيان و تاويل آياتى است كه مربوط به امامت و ولايـت و فـضائل خاندان عصمت و طهارت به ويژه اميرالمؤمنين على بن ابيطالب (ع ) مى باشد او در ايـن كتاب از طريق روايات و كلام به بحث و بررسى وتفسير پرداخته است اين كتاب در 1316 در 342 صفحه وزيرى در تهران چاپ سنگى گرديده است ((350)).

تفسير بحر الحقايق ملك .

(م 1321 ه ق ). مـؤلـف آن مرحوم ميرزا فضل اللّه بن جمال الدين الميثمى تهرانى يكى از اعيان تفسيرى شيعه در قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
موضوع تفسير او پيرامون سوره توحيد و كشف اسرار و رازهاى يكتايى خالق جهان مى باشد ((351)).

تفسير سورة الرحمن والزمر والشمس .

(م 1322 ه ق ). مـؤلـف آنـهـا عـالـم بارع مولى شيخ حسين بن على سجاسى زنجانى يكى از اعيان تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
تفسير سوره هاى ثلثه فوق در يك مجلد قرار دارد ((352)).

انوار البصائر شيخ حسن بن محمد.

(زنده در 1322 ه ق ). مـؤلـف آن عـالم بارع , شيخ حسن بن محمد از شاگردان علامه وحيد بهبهانى يكى ازكاوشگران معارف قرآنى در اوايل قرآن چهاردهم هجرى مى باشد.
اثـر قـرآنـى او محتوى رشته هاى گوناگون اسلامى و پيرامون معارف متنوعه آن مى باشد و جلد اخير آن كه در دار القرآن آيت اللّه العظمى گلپايگانى نگهدارى مى شودپيرامون تفسير آيات احكام و فروع دين مى باشد.
محل نگهدارى :.
از مـراكـز نـگـهدارى آن مشهد كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى فهرست ج 11ص 527 تحت شماره 7448 و قم دارالقرآن آيت العظمى گلپايگانى مى باشد اين نسخه فقط مربوط به جلد ششم مى باشد ((353)).

تفسير آيه عدل و احسان عبداللّه اريانى .

(م 1323 ه ق ). مؤلف آن قاضى على بن عبداللّه اريانى يكى از اعيان فقهى و تفسيرى زيدى دراوائل قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
هـمـگان مى دانند كه تامين عدل و عدالت اجتماعى يكى از اركان و اصول زيديه مى باشد به حدى كـه قيام با شمشير را در راه تامين آن فرض و واجب همگانى اعلام مى دارند و امام مفترض الطاعه كسى است كه در راه تامين آن اتكا و اعتماد بر قبضه ى شمشير داشته باشد.
تفسير فوق پيرامون آيه ى شريفه : ((ان اللّه يامر بالعدل والاحسان )) مى باشد ((354)).
آثار و تاليفات :.
او عـلاوه بر اين اثر تفسيرى , تاليف ديگرى به نام ((ارجوزة فى الفقه )) و كتاب سيره و تاريخ به نام ((الدر المنضود فى سيرة الامام المنصور)) دارد((355)).

كشف الحقائق محمد كريم علوى .

(تاريخ فراغت 1323 ه ق ). مـؤلـف آن عـالـم بزرگوار, مير محمد كريم نواده حاج مير جعفر علوى حسينى موسوى باكوئيى آذربايجانى قاضى شهر باكو از مفسران عاليقدر قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
نام كامل تفسير او ((كشف الحقايق عن نكت الايات )) مى باشد.
ايـن تـفـسـيـر شـريـف كـه عـموما در 2396 صفحه قرار دارد اخيرا توسط دانشمندمحترم حاج عـبـدالـمجيد صادق نوبرى به فارسى ترجمه شده است مؤلف عاليقدر درانگيزه تاليف مى نويسد: ((ايـنـجـانب پس از فراغت از تحصيل و كسب فيض از محضرمشايخ بزرگوار و تحصيل تجربيات دريـافـتم كه كليد تمام علوم و معارف و اساس و پايه تمدن بشرى و تهذيب اخلاق آنان , فقط قرآن كريم مى باشد كه هدايت جويان مى تواننداز هدايت هاى آن بهره مند شوند از ايزد متعال خواستم به عنوان خدمت به هم زبانان آذرى خودم مبادرت به تفسير و تبيين آيات و رموز و نكات آن نمايم بى آنـكـه بـه قـواعدنحوى و صرفى يا جهات معانى و بلاغتى آن اشارتى نموده باشم تا اينكه وسيله ى آگـاهـى و بـيـدارى آنـان شـده باشم در اين تفسير به اندازه وسع و توان خويش گام برداشتم و درمـورد خـرافـات و عـاداتـى كـه بـا احـكـام قـرآن مـخـالـفـت دارد توضيحاتى دارم و نام آنرا ((كـشـف الـحـقـايـق عن الايات و الدقايق )) موسوم نمودم و از تاليف آن شب پنجشنبه ده دقيقه ازساعت 11 شب 23 ذبقعده 1323 فارغ شدم اين تفسير در سه مجلد قرار گرفته است وترجمه آن بـه زبان فارسى توسط دانشمند محترم آقاى حاج عبدالمجيد صادق نويرى درتاريخ 1380 مطابق آبانماه 1339 هجرى شمسى صورت پذيرفته است .
اين تفسير دو بار به چاپ رسيده است كه بار نخست به صورت خشتى و در يك مجلد كامل و بزرگ و بار ديگر به صورت وزيرى در 3 مجلد منتشر شده و بار سوم درسال 1411 توسط سازمان تبليغات اسلامى تهران به زيور طبع آراسته شده است .
نمونه اى از اين تفسير:.
((1ـ والـعـاديـات ضـبحا:(قسم به اسبان مجاهدين ) اسلام كه در جهاد با كفار ومشركين كر و فر نـموده به شدت نفس مى زنند فالموريات قدحا:آن اسبان در جهاد راه خدا با سم هاى خود آتش از سنگ بيرون مى آورند.
فالمغيرات صبحا:ناگهان هنگام صبح بروى مشركين ريخته آنها را اسير و غارت كرده اند.
فـاثـرن به نقعا فوسطن به جمعا: (آنوقت از حركتشان گردى برانگيخته و به سبب گرد جماعتى داخـل مشركين گشته به جهاد مشغول مى شوند) خلاصه آنكه خداوند تعالى به اسبان مجاهدين اسـلام كـه سبب اعتلا دين اسلام هستند قسم مى خورد تا مردم به اهميت جهاد, توجه كنند و در موقع لزوم پيشقدم باشند.
ان الانـسـان لـربـه لكنود:(در حقيقت انسان به نعمت هاى خداوند متعال , به شدت كفران كننده است ). خـلاصـه ى تـاويل آنست انسان عموماناسپاس و كفران كننده نعمت است بايد باتعميم و همگانى نمودن معارف قرآن و اعتقاد به خداى تعالى , آنرا چاره نمود.
و انه على ذالك لشهيد: (در حقيقت خود انسان به كفران نعمت كردنش , شهادت دهنده است ). و انـه لـحـب الخير لشديد: (در حقيقت انسان براى گردآورى مال شديدا حريص مى باشد و لذا در انفاق و احسان كردنش بخل ورزيده و امساك مى كند). افلا يعلم اذا بعثر ما فى القبور, و حصل ما فى الصدور: آيا انسان نمى داند زمانى كه اهل قبور حيات يـافـتـه اخـراج از قبر شوند و اسرار قلوب جمع شده و خير و شر ازيكديگر تميز داده ان ربهم بهم يومئذ لخبير: در حقيقت در آنروز به تمام حالات و اعمال آنها عالم و به تمام مردم جزا خواهد داد.
رسول خدا (ع ) فرمودند هر شخصى كه سورة العاديات را قرائت كند خداوندمتعال بر او ده حسنه عطا مى فرمايد.
انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا )) ((356)).

تفاسير سيد ابوالقاسم رضوى لاهورى .

(م 1324 ه ق ). مـؤلـف آنـهـا مـولانا سيد ابوالقاسم بن سيد حسين بن نقى رضوى قمى مقيم لاهوريكى از اعيان تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
او يـكـى از مروجان مذهب شيعه در شبه قاره هند بوده و داراى آثار و تاليفات سودمند و متعددى مى باشد كه از آن ميان دو تفسير ارزشمند مى باشد كه به طور مختصرمعرفى مى گردد:.

1ـ لوامع التنزيل و سواطع التاويل .

اين تفسير در 30 جلد طراحى شده است و هر جلد آن به يك جز از قرآن كريم اختصاص يافته است بـعـضـى از مـجـلـدات ايـن تفسير در هندوستان به چاپ رسيده است داراى قطع بسيار بزرگ ـ بـزرگتر از قطع رحلى ـ و جلد اول آن در برگيرنده هفتصد وپنجاه صفحه با احتسابى كه ايشان داشـته اند در هر جلد يك جز از قرآن , سيزده جلد ازتفسير به خامه ى خود آن مرحوم نگاشته شده اسـت كه اجل مهلت نداده و چشم از جهان فرو بسته است و از آن به بعد به خامه ى پسرش مرحوم سـيد على حائرى ادامه پيدا كرده است و وى نيز راه پدر را تعقيب نموده و هر جلد را اختصاص به يك جز از قرآن مجيدداده است اين كار تا اواسط جلد بيست و هفتم ادامه يافته است و عمر فرزند نيز كفاف تكميل اين اثر بزرگ را نداده است .
ده جـلـد از ايـن تـفـسـيـر شريف به گونه ى متفرق در هند به چاپ رسيده است و آنهاعبارت از مـجلدات 1ـ2ـ3ـ6ـ8ـ9ـ13ـ14ـ15ـ16 خوشبختانه مقدار قابل توجهى از اين تفسير به خط پدر و پـسـر در كـتـابـخـانه آية اللّه مرعشى در قم موجود است از جمله جلدهاى7 ـ8ـ10 ـ 14ـ 15ـ17ـ 18ـ19ـ 20ـ21ـ 3 2 ـ 24ـ25ـ26ـ27.
در جـلـد اول ايـن تـفسير تقاريظ فراوانى از سوى علما و مراجع بزرگ بر آن نگاشته شده است كه نـشانگر ارزش علمى اين تفسير مى باشداز آنجمله تقريظ رئيس شيعه مرحوم آية اللّه العظمى حاج مـيـرزا مـحمد حسن شيرازى (قدس سره ) متوفى 1312مى باشد كه اين تقريظ در معرفى تفسير كفايت مى كند:.
وى پـس از حـمـد و ثـنـا مى نويسند: در لوامع التنزيل و سواطع التاويل الحاوى لمعالم التفسير و التاويل و المحتوى لغررالفوائد والمتضمن لدررالمقاصد فمااتقن مبانيه وارق معانيه و احسن نظامه و احـكـم قـوامـه , حـيـث انه اجتنى اثمارها من مغارس العلوم والحكمة وازهارها من رياض النبوة والامامة موشحة بالمناسبات , ذوقية و محلاة بالدقايق العقلية اللهم اجعل سعيه مشكورا)). ((لـوامـع الـتـنزيل شامل دانشها و حقائق تفسير و تاويل و سرشار از فوائد زيبا وارجمند و درهايى اسـت كه جستجوگران بايد به آنها دست يابند مؤلف محترم به يمن بهره گيرى از سرچشمه هاى علوم و حكمت واستفاده و نورگيرى از باغ نبوت و امامت ,مبانى كتاب را استوار و از معانى لطيف و ظـريـف , آنـرا آكنده و سرشار ساخته است و كتاب را با ريزه كارى هاى عقلى آراسته نموده است خدايا سعى و تلاش او را قبول فرما.
مـرحـوم آيـة اللّه الـعـظـمى فاضل اردكانى (متوفى 1305 يا 1302) نيز در تقريظى كه داده اندمى نـويـسـند: ((خداوند مؤلف جليل را به پاس تلاش و كوشش سختى , كه درتحقيق حقايق قرآنى و كـشـف دقـايـق تـاويـل آن انجام داده اند خير و اجر عنايت فرمايد,مطالب كتاب كه جز از خامه ى دانشوران برجسته نخواهد تراويد, عقلها رامبهوت مى كند)). در جلد اول تفسير حدود 35 صفحه تحت سى عنوان پيرامون مباحث تفسيرى وعلوم قرآنى آمده اسـت وى منابع تفسير خود را اعم از شيعه و سنى و در عرصه هاى گوناگون حديث , كلام , تاريخ معرفى مى كند كه حدود 22 تفسير و تعدادى از كتاب هاى حديث و كلام شيعه و حدود 18 تفسير و كتب حديث و كلام از منابع عامه و اهل سنت راتشكيل مى دهد.
بـنـا به اظهار نظر اهل خبره اگر اين تفسير امروز به صورت وزيرى چاپ شود كمتراز بحارالانوار نمى شوديعنى در حدود 110 جلد وزيرى .
گفتار حاج آقابزرگ :
در كـتـاب نـقـبـا الـبـشـر ص 66 مـعرفى وى به صورت كامل انجام پذيرفته است تفسيروى يك تـفـسيربزرگ فارسى در چندين مجلد متعارف مى باشد ولى بخشى از آن انتشاريافته است فرزند بـرومـندش سيدعلى آنرا به اتمام رسانده است پس چند جلد گشته است و از مجلدات آن تا سال 1326 بـرخـى بـه چاپ رسيده است و تقريظاتى از سوى علما برآن افزوده اند تاكنون 16 مجلد جز قرآن از سى جز آن در آمده است و تصميم برآنست تفسير را در سى مجلد كامل به پايان برساند)).
 گفتار مرحوم خيابانى :
كـتـابـشـنـاس معروف صاحب علما معاصرين مى نويسد: ((تفسير لوامع التنزيل وسواطع التاويل تفسير مفصل مبسوطى است مشتمل بررسى مجلد و محتوى برتحقيقات شريفه و مطالب مهمه و احوال علما اخيار و اخبارائمه اطهار(ع ) و در تصانيف مطالب در ضمن مجلد اول لوامع در دو قسم بودن باران مى نويسد: در در منثور مروى است كه بارانى كه از آسمان است در آن گياه مى رويد و آنچه از درياى شور ابر مى دارد حركت آن و ابر و رعد و برق شيرين مى سازد واز آن سبزه نمى رويد در كـتاب المطر ابوالدنيا از ابن عباس روايت كرده است كه خدا مى آفريند مرواريد را در اصداف از بـاران آسـمـان دانه ى بزرگ از قطره بزرگ و دانه ى كوچك از قطره كوچك مى باشد ص 125 آن تفسير ))((357)). چاپ :.
در سـال 1325 در لاهـور چـاپ سـنـگـى انـجـام گرفت كه موقع چاپ جلد سيزدهم آن ,مؤلف درگـذشت و بقيه ى مجلدات هيجده گانه را سيدابوتراب رضوى لاهورى متولد1288 ق به اتمام رسانيد.