(1) -
ـ مجمعالبيان طبرسي ج8، ص 413 ـ و با اندك تفاوتي در ثواب الاعمال مرحوم صدوق
ره. ج1، ص138 آمده است.
(2) -
ـ مجمعالبيان طبرسي ج8، ص 413 ـ و با اندك تفاوتي در ثواب الاعمال مرحوم صدوق
ره. ج1، ص138 آمده است.
(3) -
ـ همان.
(4) -
ـ در اين ارقام، بسم الله الرحمن الرحيم به حساب نيامده و گرنه 84 آيه، 733 كلمه
و 3018 حرف ميشود.
(5) -
ـ سوره نمل، آيه 30.
(6) -
ـ تفسير الميزان، ج1، ص15.
(7) -
ـ سوره مباركه نور آيه شريفه 39.
(8) -
ـ بحارالانوار،ج49، ص183ـ184.
(9) -
ـ يا مَنْ سَبَقت رَحمَتهُ غَضَبهُ. اي كسي كه رحمتش بر غضبش پيش گرفته.
(10) -
ـ از بررسي آيات قرآن و روايات به اين نتيجه ميتوان رسيد كه اكثر مردم در
مجموع يعني بعد از گذشت عالم برزخ و عذابهاي قيامت و دوزخ اهل نجاتند و كساني كه
مخلّد در آتش دوزخ باشند و به طور هميشگي عذاب شوند نه تنها نيسنند بلكه خيلي هم
كمند و اين خود نتيجه سبقت رحمت خداوندي بر قهاريت اوست.
(11) -
ـ سورة «طه» آيه 41: وَاصطَنَعْتُكَ لنفسي. اي موسي من ترا براي (مقام رسالت
و محبت) خود آراستم.
(12) -
ـ سورة طه،آيات 14ـ13، ترجمه: من تو را براي رسالت خود برگزيدم. پس آنچه به تو
وحي ميكنم گوش فرا ده. (بدانكه) منم خداي يكتا هيچ خدايي جز من نيست.
(13) -
ـ مجمعالبيان- تفسير نورالثقلين، ج1، ص14-
(14) -
ـ قال الصادقُ: ياسين اِسْمُ رَسُولِ الله صلّي الله عليهِ و آله والدَّليلُ
عليهِ قولُهُ: إنَّكَ فَمِنَ المُرْسَلين (بحارالنوار ج23 ص168) ياسين اسم رسول
خدا(ص) است بدليل آنكه خداوند در آيه بعد از آن ميفرمايد: «تو تحقيقاً از
فرستادگان خداوندي هستي»
نكته: مرحوم علامه بزرگوار محمدباقر مجلسي رحمةالله عليه رواياتي در بحارالانوار
ضبط نمودهاند كه آل ياسين را آل محمد -عليهمالسّلام- معنی كردهاند و ياسين يعني
حضرت محمّد(ص)-كه در جلد 23 از صفحه 167 تا 177 آمده است-
(15) -
ـ عَنْ اَبي جَعْفَر-علیه السلام- قال: انّ لِرَسُولِ الله(ص) اثْني عَشَرَ
اِسماً خَمْسَةٌ مِنْها في القرانِ، محمدٌ و احمدٌ و عبدُالله و يس و نون. حضرت
امام محمدباقر(ع) فرمودهاند: براي رسول خدا(ص) دوازده اسم است كه پنج تاي آن در
قرآن آمده است: محمد و احمد و عبدالله و يس و نون. (مجمعالبيان ج8 ص414)
(16) -
ـ البته در بعضي روايات براي يس هم به وسيلةائمه هدي عليهم صلواتالله تفاسيري
شده از جمله: عَنِ الصَّادقِ(ع)... و اَمّا يس فَاِسْمُهُ منْ اَسْماءِ
النَّبِيّ(ص)، مَعْناهُ يا اَيُّهِا السَّامِعُ لِوَحْيي... از امام ششم-علیه
السلام- است كه فرمودند. يس نامي از نامهاي مبارك پيامبراكرم(ص) است و معنايش اين
است: اي شنوندة وحي من... (بحارالانوار، ج6، ص86)
(17) -
ـ سورة آلعمران آيه 7. ترجمه: اوست خدايي كه قرآن را بر تو فرستاد كه برخي از
آن كتاب آيات محكم است (و احتمال و اشتباهي در او راه نيابد) كه آنها اصل و مرجع
ساير آيات كتاب خدا خواهد بود و برخي ديگر آيات متشابه است (و به سهولت درك معني و
فهم مقصود از او نشود) تا آنكه گروهي كه در دلهايشان ميل به باطل هست از پي متشابه
رفته تا به تأويل كردن آن (در اين راه) شبهه و فتنهگري پديد آرند، در صورتي كه
تأويل آن را كسي جز خدا نداند و اهل دانش گويندما به همه آن كتاب گرويديم كه همه
محكم و متشابه قرآن از جانب پرورگار ما آمده و به اين دانش پي نبرند، جز خردمندان.
(18) -
ـ عَنْ عَليٍّ–علیه السّلام- لانسِبَنَّ الاِسلامَ نِسْبَةً لم يَنْسِبْهْ
اَحَدٌ قَبْلي ولايَنْسِبْهُ اَحَدٌ بَعْدي: الاِسْلامْ هُوَ التَّسليم،
والتَّسليمُ هُوَ التَّصديق، والتَّصديقُ هُوَ اليَقين، والْيَقينُ هوالاَدآءُ
والأدآء هُوالعَمَل... (بحارالانوار-ج68- ص309)
(19) -
ـ.... عَنْ حَمْزَةِ بنِ الطَّيار أنَّ اَبَاعَبْدِالله–علیه السّلام- : اَخَذَ
بِيَدي ثُم عَدَّالاَئمَّةَ اماماً اماماً يَحْسَبُهُمْ حتي اِنْتَهي اِلي اَبي
جَعفَرٍ–علیه السّلام- فَكَفَّ، فَقُلتٌ جَعَلَني الله فِداكَ لَوْفَلَقْتَ
رُمّانَةً فَاَحْلَلْتَ بَعْضَها لَشَهَدْتُ اَنَّ ما حَرَّمْتَ حَرامٌ و ما
اَحْلَلْتَ حلالٌ فَقالَ: فَحَسْبُكَ اَنْ تَقُولَ بِقَوْلِهِ وَ ما اَنَا
مِثْلَهُمْ، لي مالَهُمْ وَ عَلَيَّ ما عَلَيْهِمْ، فَاِنْ اَرَدْتَ أنْ تَجي
مَعَ الَّذينَ قالَ الله تَعالي «يَومَ نَدْعُوا كُلُّ اُناسٍ بِامامِهِم» فَقُلْ
بِقَولِه
(تفسير نورالثقلين، ج3، ص193، خ339)
حمزه بن طيار گويد: حضرت صادق(ع) دستم را گرفتند و ائمه را يك يك شمردند تا امام
محمدباقر(ع) و ديگر چيزي نفرمودند. عرض كردم خداوند مرا فداي شما گرداند، اگر شما
اناري را بشكافيد، بعضي از آنرا حلال بدانيد و بعضي را حرام، شهادت ميدهم آنچه را
حرام دانستيد حرام، و آنچه را حلال فرموديد حلال است. پس فرمودند: كافي است تو را
كه بگويي من هم مثل آنانم. (يعني مثل ائمه) هر چه به نفع آنان باشد به سود من هم
هست و هر چه به زيانشان تمام شود براي من نيز زيان است. پس اگر اراده كردهاي كه
آورده شوي با كساني كه خداوند فرمود: «روزي همه مردم را با امامشان فرا ميخوانيم»
تو همه مثل او بگو كه تسليم محض بود تا با امامت محشور شوي. (كسي كه ميگويد من
شيعه و دنباله روي كسي هستم بايد در تمام موارد، پيرو خوبي باشد نه اينكه هر كجا
ملايم با طبع اوست قبول كند و هر جا برايش سخت و طاقت فرساست امام را تنها بگذارد)
نكته: ابن طيار، مرد بزرگواري است كه مورد احترام و تجليل و تكريم امام–علیه
السّلام- بوده و حضرت پس از درگذشت او دربارهاش فرمودند: ابن طيار از ما اهلبيت
خوب دفاع ميكرد.
(20) -
ـ بحارالانوار، ج47، ص124.
(21) -
ـ سورة بقره آيه 208 «اي اهل ايمان همه متفقاً نسبت به اوامر الهي در مقام
تسليم برآييد و از وساوس (تفرقهانگيز) شيطان پيروي ميكند كه او همانا شما را
دشمني آشكار است.»
(22) -
ـ سورة لقمان، آيه 22 «و هر كه روي تسليم و رضا به سوي خدا آرد و نكوكار باشد،
چنين كسي به محكمترين رشته الهي چنگ زده و بدانيد كه پايان كارها به سوي خداست»
(23) -
ـ سورة بقره، آيه 130هيچكس از آئين پاك ابراهيم روي نگرداند، مگر اينكه نادان
و بيخرد باشد، زيرا ما ابراهيم را در دنيا به شرف رسالت برگزيديم و البته در آخرت
هم از شايستگان است.
(24) -
ـ سوره بقره آيه 131. «هنگامي كه خداوند به او فرمود: اي ابراهيم سر به فرمان
خدا فرو آور. عرض كرد: مطيع فرمانم.
(25) -
ـ اَشْهَدُ اَنَّكَ تَسْمَعُ كَلامي وَ تَرُدُّ سَلامي و اَنَّكَ حَيٌّ عِنْدَ
رَبِّكَ مرزوقٌ... شهادت ميدهم كه شما سخنم را ميشنويد و سلامم را پاسخ ميدهد و
شما زندهايد و نزد پروردگار روزي ميخوريد...
(26) -
ـ سوره الذاريات، آيه 56. «و ما خلق جن و انس را نيافريديم مگر براي اينكه مرا
(به يكتايي) پرستش كند (و عبد و بنده من باشند)
(27) -
ـ سوره آلعمران، آيه 7 «ايمان به آن آورديم، همه آيات از طرف پروردگار ماست.»
(28) -
ـ سورة حجر، آيه 9. «البته ما قرآن را بر تو نازل كرديم و ما هم او را محققاً
حفظ خواهيم كرد»
(29) -
ـ سوره فصّلت آيه 42. «هرگز از پيش و پس (آينده و گذشته حوادث عالم) اين كتاب
حق، باطل وارد نشود زيرا كه فرستادة خداي مقتدر حكيم ستوده صفات است»
(30) -
ـ سورة اسراء، آيه 88، «بگو (اي پيامبر) اگر جن و انس متفق شوند كه مانند اين
قرآن كتابي بياورند هرگز نتوانند هر چند همه پشتيبان يكديگر باشند»
(31) -
ـ اگر بخواهيم به زبان ساده فقط به ظاهر آيات بنگريم از جمله تحدّيهاي قرآن
عبارتست از: الف) تحدّي به كل قرآن: قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاِنْسُ وَ الجِنُّ
عَلي اَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذا القُرانِ لاَ يأتُوُنَ بِمِثلهِ (اگر جن و انس دست
به دست هم دهند كه مثل اين قرآن را بياورند، نميتوانند). ب) تحدّي به ده سوره از
قرآن: قُلْ فَأْتُوا بَعَشْرِ سُوَرٍَ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ (اگر ميپنداريد اين
كتاب به دروغ به خدا نسبت داده شده، شما هم ده سوره مثلش را بياوريد) ج) تحدّي به
يك سوره: وَانِْ كُنْتُمْ فِي رَيبٍ ممّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا
بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ (اگر در اين كتابي كه فرو فرستاديم بر بنده خود، شك داريد،
سورهاي مثل آن بياوريد) ميبينيم كه خيلي جالب در اين ميدان، مبارز طلبيده پيدرپي
با دشمن مماشاه و مدارا نموده كه اگر كسي ادعايي دارد ميتواند خود را نشان دهد،
ولي بيش از 14 قرن است كه كسي نتوانسته حتي يك سوره مثل اين كتاب شريف، به جهان
دانش عرضه كند. با اين وجود آيا ميتوان باز هم در الهي بودن اين كلام، به خود
كوچكترين ترديد راه داد؟!
(32) -
ـ «دارالندوه» ايواني در مكّه بود كه به صورت پاتوق توطئهگران عليه اسلام در
آمده بود و داراي خاطرات فراوان و فراموش ناشدني است.
(33) -
ـ مجمعالبيان ص378، ج10. «فَقالَ: وَ الله لَقَدْ سَمِعْتُ مِنْ مُحَمَّدٍ
اِنفاً كَلاماً ما هُوِ مِنْ كَلامِ الأنْسِ وَ لا مِنْ كَلامِ الجِنِّ وَ اِنَّ
لَهُ لَحَلاوةٌ وَ اِنَّ عليه...» وليد گفت: به خدا قسم از محمد كلامي را شنيدم كه
گفتار، جن و انس نيست چه شيوا و شيرين است و ...
(34) -
ـ اين جريان از ابنعباس نقل شده در كتاب بحارالانوار علامه مجلسي ج18، ص198.
(35) -
ـ سوره مدّثر آيات 11 تا 28: «اي رسول! به من واگذار كار انتقام آن كس كه او را
تنها آفريدم (مراد، وليدبنمغيره است ) و به او مال و ثروت فراوان بذل كردم و پسران
بسيار (هفت يا سيزده تن) حاضر به خدمت نصيبش گردانيدم. و اقتدار و مكنت دارم و (با
اين همه كفران نعمت) باز هم از من طمع افزوني دارد هرگز! (بر نعمتش نميافزايم) كه
او به آيات ما دشمني ورزيد. به زودي او را در آتش دوزخ ميافكنم. اوست كه فكر و
انديشه كرد. پس كشته باد، چقدر (بد) انديشيد. باز هم كشته باد، چه بد انديشه كرد.
پس (از روي كينه تدبير كرد و) نظر كرد. سپس چهره در هم كشيد و رو ترش نمود، آنگاه
روي (از قرآن و اسلام) گردانيد و تكبر و نخوت آغاز كرد و گفت (اين قرآن محمد(ص)) به
جز سحر بيان سحرانگيز هيچ نيست. اين (آيات) گفتار بشري بيش نيست. او را (اين منكر و
مكذب قرآن را به كيفر كفر و لجاجت) به آتش دوزخ مياندازم. و تو (اي رسول من) چگونه
تواني يافت كه سختي عذاب دوزخ تا چه حد است. شراره آن از دوزخيان هيچ باقي نگذارد و
همه را بسوزاند و محو نمايد.
(36) -
ـ برخورد معاندين از جمله وليدبنمغيره با رسول اكرم(ص) در كتاب بحارالانوار
ج18، ص175 وج 18 صفحات 186، 187 و 197 بيان شده است.
(37) -
ـ سوره نساء آيه 82: «آيا در قرآن از روي فكر و تأمل نمينگرند، در حاليكه اگر
از جانب غيرخدا بود اختلاف زيادي در آن مييافتند»!
(38) -
ـ بحارالانوار، ج21، ص106.
(39) -
ـ بحارالانوار، ج21، ص105.
(40) -
ـ بحارالانوار علامه مجلسي ره، ج6، ص144، و نيز از حضرت اميرالمؤمنين(ع) هم در
بحارالانوار ج6، ص140 نقل شده است.
(41) -
ـ سوره زمر آيه 42: «خداست آن كه وقت مرگ جان (خلائق) را ميگيرد و نيز آنكسي
را هنوز وقت مرگش نرسيده در خواب روحش را قبض ميكند»
(42) -
ـ سوره سجده آيه 11 «اي رسول ما بگو فرشته مرگ كه مأمور قبض روح شماست شما را
قبض روح ميكند»
(43) -
ـ سوره انفال آيه 50: «و اگر ببيني كافران را هنگامي كه فرشتگان جان آنها را
ميگيرند و ...»
(44) -
ـ اِنّ جَميعَ القُرْآنِ في باءِ بِسْمِ الله وَاَنَا نُقْطَةُ تَحتَ الباء
(اسفار اربعة / صدرالمتألهين شيرازي ره: ج 7 / ص33)
(45) -
ـ سوره جمعه آيه 3: اوست خدايي كه ميان عرب امّي (يعني قومي كه خواندن و نوشتن
نميدانست) پيغمبري (بزرگوار) از همان مردم برانگيخت تا بر آنان آيات او را تلاوت
كند و آنها را پاك كند (و تزكيه نمايد) و كتاب (الهي) را تعليم دهد و حكمت (الهي)
بياموزد، با آنكه پيش از اين، همه در گمراهي آشكاري بودند.
(46) -
ـ سوره انعام، آيه 153: «و اين است راه راستم، پيروي آن كنيد، و از راههاي
ديگر كه موجب تفرقه و پريشاني شما از راه خداست، متابعت نكنيد، اينست سفارش خدا به
شما، باشد كه پرهيزكار شويد.»
(47) -
ـ سوره روم آيه 30. ترجمه: پس تو اي رسول (با همه پيروانت) مستقيم روي به جانب
آئين پاك اسلامآور و پيوسته از طريق دين خدا كه فطرت خلق را بر آن آفريده است
پيروي كني كه هيچ تغييري در خلقت خدا نبايد داد. اين است آئين استوار حق وليكن اكثر
مردم از حقيقت آن آگاه نيستند.
(48) -
ـ سوره احزاب آيه 40. ترجمه: محمد- صلّ الله علیه و آله و سلّم- پدر هيچيك از
مردان شما نيست ليكن او رسول خدا و خاتم انبياست و خدا هميشه بر همه چيز آگاهست.
(49) -
ـ اين روايت شريف به اسناد مختلف در جلد پنجم عقبات الانوار (ميرسيد حامد حسين)
آورده شده و اسناد آن را از اهل سنت نقل فرموده و مورد بحث و بررسي قرار گرفت است و
در كتاب كنزالعمال از پيامبراكرم(ص) و از خود حضرت امير(ع) در چند مورد آمده است،
در كتب شيعه هم به قدري فراوان نقل شده كه قابل احصاء و شمارش نيست. بعلاوه مرحوم
سلطانالواعظين شيرازي- ره- در كتاب شبهاي پيشاور از 64 كتاب با اسناد مختلف اين
روايت را از علماء اهل سنت نقل فرموده است. اين روايت از روايات متواتر است نزد
شيعه و سني و هيچ ترديد در آن نيست كه از شخص پيامبراكرم(ص) رسيده است حتي در
كفايةالطالب (باب 7 ص149) محمدبنيوسف گنجي ميگويد: هذا حَديثُ مُتَّفِقٌ عَلي
صِحَّتِهِ رُواةُ الاَئِمَةِ الاَعلامِ الحُفّاظِ» اين حديث را راويان بزرگ همگي بر
صحتش اتفاق نظر دارند.
(50) -
ـ سوره فصلت، آيه 42. و هرگز از پيش و پس (آينده و گذشته) اين كتاب حق، باطل
نشود (تا قيامت حكمش باقي است)...
(51) -
ـ سوره سباء آيه 28، ما ترا جز براي اينكه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهي
و (از عذابش) بترساني نفرستاديم.
(52) -
ـ پيامبراكرم(ص) فرمودند: من شما را ترك ميكنم ولي دو چيز گرانمايه بين شما
ميگذارم، قرآن خدا و عترتم را.... اين روايت شريف نزد علماء شيعه و سني متواتر است
كه هيچ جاي ابهام و ترديدي نيست و تنها با 35 سند مرحوم سلطان الواعظين در شبهاي
پيشاور (ص225) حدود 35 كتاب از علماء اهلسنت با آدرس دقيق بيان فرمودهاند كه اين
روايت معمولاً در صفحات متعددي با اسناد مختلف آن بيان شده و در كتاب كنزالعمال
(ج1، ص172) حدود 19 سند نقل شده است.
(53) -
ـ دانشمندان امت من مثل انبياء بنياسرائيلند (بحارالانوار ج2، ص22).
(54) -
ـ الهيات شفا ـ بوعليسينا فصل 3 ـ مقاله 10، ص443.
(55) -
ـ سوره مائده آيات 44 و 45 و 4 7 هر كس به خلاف آنچه خدا فرستاده حكم كند پس آن
كس از كفار خواهد بود. (در آيه ديگر او را ظالم تلقي فرموده و در آيه بعد، چنين كسي
را فاسق ميداند)
(56) -
ـ سوره اعراف آيه 157 «و احكام پررنج و مشقتي را كه (از جهل و هوي) چون زنجير
به گردن خود نهادهاند همه را بردارد»
(57) -
ـ اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: كسي كه خود را شناخت تحقيقاً پروردگارش را شناخته.
(58) -
ـ درباره معرفت رب ومعرفت نفس در رسالة لقاء الله مرحوم حاج ميرزا جوادآقا ملكي
تبريزي و الميزان علامه طباطبايي (ج6، ص176ـ169) روايات متعددي آمده و اين روايت
درج 69 / ص 228 بحارالانوار آمده است.
(59) -
ـ كسي كه كوشش او شكمش باشد ارزش او به اندازه چيزي است كه از شكمش خارج
ميشود.
(60) -
ـ سوره مائده، آيه 32 «... هر كس نفسي را بدون حق قصاص و يا بيآنكه فساد و
فتنهاي در روي زمين كند به قتل رساند مثل اين است كه همه مردم را كشته و هر كه
نفسي را حيات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آنست كه همه مردم را حيات بخشيده است»
(61) -
ـ عن اَبي عَبدِ الله(ع): اَلْمُؤْمِنُ اَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الكَعْبَةِ مؤمن
حرمت و احترامش از كعبه بيشتر است. (بحارالانوار ج68، ص16) عن النبي(ص)
«الْمُؤْمِنُ اَكْرَمُ عَلَي الله مِنْ ملائِكتِهِ المُقَرَّبين» مؤمن نزد خداوند
از ملائكه مقربين گراميتر است. (كنزالعمال ج1، ص164، خ821) عن النبي(ص): إنَّ
المُؤمِنَ يُعْرَفُ فِي السَّمآءِ كَما يَعْرِفُ الرَّجُلُ اَهْلَهُ و وَلَدَهُ و
اِنَّهُ لَاَكْرَمُ عَلَیِ الله عَزَّوجَل مِنْ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ «مؤمن در آسمانها
شناخته شده است همانطوري كه مرد اهل و عيالش را مي شناسد و تحقيقاً مؤمن نزد خداوند
عزوجل از ملك مقرب گراميتر است. (بحارالانوار ج68، ص19) درباره عظمت مؤمن روايات
فراوان است كه در كتاب بحارالانوار علامه مجلسي ـ قدس سره ـ ج71، ص158 و ج67، ص65 و
ج 75، ص153 و ... آمده است.
(62) -
ـ سورة انعام آية 18. «بگو اي پيامبر» خداوند كمال اقتدار و توانايي را بر
بندگان دارد و او هميشه درستكار و به همه امور (عالم) آگاه است.
(63) -
ـ عَنْ النَّبي(ص): اِنَّ الله تَعالي خَلَقَ مِأَةَ رَحْمَةٍ يَوْمَ خَلَقَ
السَّمواتِ والاَرضِ كُلُّ رشحمَةٍ مِنْها طِباقٌ ما بَيْنَ السَّماءِ وَ الاَرْضِ،
فَاهبَطَ رَحْمةً مِنها اِلَیِ الاَرْضِ فيها تراحُمَ الخَلْقِ و بِها تَعطفُ
الوالِدَةُ عَْي وَلدِها، و بِها تَشْرِبُ الطَّيرُ و الوُحُوُشُ مِنَ السماءِ، و
بِها تَعيشُ الخَلايِقُ (كنزل العمال ـ خ 10464). پيامبر اكرم فرمودند: وقتي كه
خدايتعالي آسمانها و زمين را خلق فرمود صد رحمت خلق كرد كه همة آنها را در بين
آسمان و زمين قرار داد. يك رحمت از آن صد را به سوي زمين پائين آورد كه از اوست رحم
كردن مردم به يكديگر و به خاطر آن است عطوفت مادري به فرزندش و نوشيدن پرندگان و و
درندگان و بخاطر همان است زندگي خلايق...
(64) -
ـ فِي الدُّعا عَنْ عَلي بن الحُسَين(ع): يا مَنْ هُوَ اَبَرُّبي من الوالِدِ
الشّفيقِ اَنْتَ مَوْضِعُ اُنسي فِي الخَلْوَةٍ اِذا اَوْحِشنِيَ المَلكانْ
(بحارالانوار علامة مجلسي ج94، ص157). اي كسي كه بر من از پدر مهربان بهتري در خلوت
وقتي فكر تنهايي مرا به وحشت مياندازد، تو محل انس مني.
(65) -
ـ سوره كهف، آية 110، ترجمه: بگو من بشري چون شما هستم الا اينكه به من وحي
ميشود...
(66) -
ـ والشمس و ضحيها و القمر اذا تليها و النهار اذا جليها و الليل اذا يغشيها و
السماء و ما بنيها و الارض و ما طحيها و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها قد
افلح من زكيها و قد خاب من دسيها 1ـ قسم به آفتاب 2ـ و قسم به تابش آن هنگام رفتنش
3ـ و قسم به ماه كه به دنبال آفتاب آيد 4ـ و قسم به روز هنگامي كه جهان را روشن
سازد 5- و قسم به شب وقتیکه عالم را در پرده سیاهی کشید 6- و قسم به آسمان بلند 7ـ
و قسم به آن كه اين كاخ رفيع را بنا كرد. 8ـ و قسم به زمين 9ـ قسم به آن كه آن را
گسترد 10ـ و قسم به نفس خود (ناطقه ـ فكر كنندة انسان) 11ـ و قسم به آنكه او را
نيكو آفريد: تحقيقاً هر كسي نفس خود را از گناه و بدكاري پاك و منزه سازد به يقين
رستگار خواهد بود و هر كس او را به كفر و گناه آلوده سازد، زيانكار خواهد گشت.
(67) -
ـ سوره اعراف، آيه 58. ترجمه: زمين پاك نيكو گياهش به اذن خدا نيكو برآيد و
زمين خشن ناپاك بيرون نياورد جز گياه اندكي و كمثمر، اينگونه ما آيات قدرت خود را
هر نوع ميگردانيم براي قومی كه شكر خدا به جاي آرند.
(68) -
ـ سورة اسراء، آيه 84 . به خلق بگو كه هر كس بر حسب ذات و طبيعت خود عملي انجام
خواهد داد و خداي شما بر آنكه راه هدايت يافته از همه كس آگاهتر است.
(69) -
ـ سورة شعراء آيات 89ـ90. «آنروز مال و فرزند نفع ندهد، تنها آنكس سود برد كه
با دلي پاك (از شرك و ريا) بدرگاه خدا آيد.
(70) -
ـ سورة انفال، آيه 32 و چون باز لجاجت كردند و گفتند خدايا اگر اين به راستي بر
حق و از جانب تو است پس يا بر سرمان از آسمان سنگ ببار يا ما را به عذابي دردناك
گرفتار ساز.
(71) -
ـ از جمله مصاديق آيه عبارتست از: 1ـ وقتي كه پيامبر(ص) فرمودند خدايتعالي مرا
مبعوث فرموده كه با همه پادشاهان جهان بجنگم و اين دين را بر عالم مستولي كنم،
ابوجهل حسادت ورزيد و خواست اگر راست است سنگ بر او افتد. 2ـوقتي حضرت رسول(ص)
فضائل اميرالمؤمنين(ع) را بيان ميفرمودند، حارث بن عمر والفهري حسادت كرد و... 3ـ
در جريان غديرخم لقمان بن حارث نتوانست حق را تحمل نمايد و ... 4ـ نضربن حارث فضايل
حضرت امير(ع) و فاطمه(س) و امام حسن و امام حسين(ع) را نتوانست تحمل بكند و در
خواست عذاب كرد و معذب شد (از نورالثقلين، تفسير برهان، مجمعالبيان، بحارالانوار و
...)
(72) -
ـ ابن جوزي كه از علماء سنت است گويد: اتفق علماء السير علي ان قصةالغدير كانت
بعد رجوع رسول الله من حجةالوداع من الثامن عشر من ذيالحجة من الصحابة و من
الاعراف و ممن يسكن حول مكه والمدينه مأئة و عشرون الفاً و هم الذين شهدوا معه
حجةالوداع و سمعوا منه هذه المقاله. ترجمه: همة دانشمندان سيرهنويس اتفاق قول
دارند كه داستان غدير بعد از بازگشت نبياكرم(صلوات الله عليه) از حجةالوداع روز
هجدهم ذيحجة اتفاق افتاده و با حضرت، از صحابه و اعراف و كساني كه اطراف مكه و
مدينه سكني داشتند همراه بودند كه تعدادشان 000/120 نفر ميشد و همگي خطبه غدير را
از حضرت شنيدهاند. (بحارالانوار ج37، ص150).
(73) -
ـ عَنْ جَعْفَرَ بنَ مُحمد الصُادِق عَنْ ابائِهِ عَلَيْهِم السَّلام قالَ:
لَمّا نَصَبَ رَسُولُ الله صلي الله عَلَيهِ وَ آلهِ وَ سَلَّم علياً عليهالسّلام
يَوْمَ غَديرخُم فَقالَ: مَن كُنْتُ مَولاه فَعَليٌ مَولاه، طارَ ذلِكَ فِي
البِلاد، فَقَدِمَ عَلَي النَّبي(ص) النّعمانُ بن الحارثِ الفهري فَقالَ:
اَمَرْتَنا مِنَ الله اَنْ نََشهدَ ان لا اله الا الله وَ اِنَّكَ رَسُول الله و
امَرْتَنا بِالْجِهاد و الحَجَ و الصّومِ و الصَّلوة و الزكوة فَقَبلناها، ثُمَّ
لَمْ تَرْضِ حتّي نَصَبْتَ هذا الغُلام فَقُلْتَ: مَنْ كُنْتُ مولاه، فَعَليٌ
مولاه، فَهذا شَيْيٌ مِنكَ اَوْاَمرٌ مِن عِنْدِ الله؟ فقالَ: وَ الله الذي لا اله
الا هُوَ هذا مِنَ الله، فَوَلي النّعمان بن الحارث و هُوَ يَقول «اَلَلهُمَّ اِن
كانَ هذا هُوَ الحَقُّ مِنْ عِنْدكَ فَاَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارةً مِنَ السَّماء»
فَرَماهُ اللهِ بِحَجَرٍ عَلي رَأْسِهِ فَقَتلَهُ (تفسير نورالثقلين ج2/151ـ خ80)
امام صادق(ع) از پدران بزرگوارشان نقل فرمودند: وقتي كه پيامبراكرم(ص) حضرت علي(ع)
را روز غديرخم به امامت و خلافت نصب فرمودند و گفتند: هر كه را من مولاي اويم علي
مولاي اوست. اين مطلب در شهرها پيچيد. نعمان بن حارث فهري محضر حضرت شرفياب شد و
عرض كرديد ما را به جهاد و حج و روزه و نماز و زكوة، ما هم همه را قبول كرديم. سپس
به همين جا بسنده نكردي تا اين جوان را نصب كردي و گفتي: هر كه را من مولاي اويم
عليش مولاست اين از خود شماست يا امر پروردگار است. حضرت فرمودند: به خدايي كه
معبودي جز او نيست اين پيام و امر از جانب او است. پس نعمان بن حارث در حاليكه دور
ميشد، ميگفت: «پروردگارا اگر اين همان حق است از نزد تو، پس سنگي از آسمان بر من
بباران» در همين حال سنگي از بالا بر سر او فرود آمد و جان سپرد.
(74) -
ـ عَنِ الرّضا عَلَيه السَّلامُ عَنْ ابائِهِ عَنْ اَميرالمؤمنين عَلَيهُم
السَّلام قالَ: قالَ رسُول الله صلي الله عليه و آله: يا عليٌ انتَ اوَّلُ من
يدخِلُ الجَنَة و بِيَدكَ لوائي وَ هُوَ لِواُء الحَمدِ (عيون اخبارالرضا ج1 ص304)
حضرت علي بن موسيالرض عليه الاف التحيه و الثناء از قول پدران بزرگوارشان از
اميرالمؤمنين(ع) نقل فرمودند كه فرمود: پيامبر(ص) فرمود: اي علي تو اول كسي هستي كه
داخل بهشت ميشوي و به دست تو پرچم من است.
(75) -
ـ سورة مباركة اسرا آية 71. «روزي كه مردم را به امامشان ميخوانيم»
(76) -
ـ سوره مائده، آيات 83 و 84 و چون آياتي را كه به رسول فرستاده شده استماع كنند
اشك از ديده آنها جاري ميشود زيرا حقانيت آن را شناخته وگويند بارالها ما (به رسول
تو و كتاب آسمانيش قرآن) ايمان آورديم. نام ما را در زمره گواهان صدق او بنويس. و
گويند چرا ما به خدا و كتاب حق كه برايمان آمده ايمان نياوريم در حاليكه اميد آن
داريم كه پروردگارمان در قيامت ما را داخل در زمره صالحين گرداند»
(77) -
ـ سورة انفال آيه 32.
(78) -
ـ سوره بقره آيه 171، ترجمه: «كفار از شنيدن و گفتن و ديدن حق» كر و گنگ و
كورند زيرا عقل خود را بكار نميگيرند»
(79) -
ـ سوره روم آيه 52. «تو نميداني مردگان (مرده دلان كفر) را سختي بشنواني و يا
كران (باطن) را كه از گفتارت روي ميگردانند (به حقيقت) شنوا كني»
(80) -
ـ سوره شعراء، آيه 3 (اي پيامبر) گوئيا چون ايمان نميآورند ميخواهي (از
ناراحتی) خود را بكشي.
(81) -
ـ سوره فاطر آيه 22. ترجمه: «و تو نميتواني آنان را كه در قبرها هستند،
بشنواني. تو فقط ترساننده آنها هستي» (با توجه به اين نكته كه پيامبر(ص) به
مردههاي گورستان كاري نداشتند و براي هدايت آنان هم مبعوث نشده بودند، ميفهميم
منظور از مردگان، همان مرده دلان روي زمين هستند)
(82) -
ـ سوره فصلت آيه 25. «و وعدة عذاب الهي بر آنها حتم و لازم گردد چون امتاني از
جن و انس كه (غرق دنيا بودند و با كفر و عصيان) در گذشتند و سخت زبون و زيانكار
شدند.
(83) -
ـ سوره اعراف آيه 58 و زمين خشن ناپاك جز گياهي اندك و كمثمر ببار نياورد.
(84) -
ـ عَنُ عَلّيٍ عَلَيهِ السَّلامُ «في صِفَةِ الزُّهاد» وَ يَروْنَ اَهْلَ
الدُّنيا يُعَظِّمُونَ مَوْثَ اَجُسادِهِمْ و هُمْ اَشَدُّ اِعظاماً لِمَوتِ
قُلُوبِ اَحيائَهُمْ (نهجالبلاغه خطبه 230). حضرت اميرالمؤمنين(ع) در بيان صفات
زهاد فرمودند: و زهاد ميبينند اهل دنيا را كه اجساد مردههاي خود را بزرگ
ميدارند در حاليكه بايد خيلي بيش از اينها قلبهاي مرده زندههاي خود را بزرگ
بدارند. (يعني قلبهاي مردة اينها كه نفس ميكشند بيشتر بايد مورد توجه قرار گيرد از
اينكه به مردههاي خود و آباد كردن گورستانها همت گمارند)
(85) -
ـ شيطان در دهان او انداخت (كه بگويد)
(86) -
ـ سوره انعام آيه 121، و بدانيد كه اهريمنان (شياطين جن و انس) سخت بدوستان و
پيروان خود وسوسه ميكنند.
(87) -
ـ اگر نبود كه شياطين بر دل فرزندان آدم نزديك نميشدند تحقيقاً نظر به ملكوت
ميكردند. (بحارالانوار ج70، ص59).
(88) -
ـ اين روايت به حضرت اميرالمؤمنين(ع) هم منسوب است كه فرمودهاند: تغر و تضر و
تمر (نهجالبلاغه ـ حكمت 415)
(89) -
ـ سورة مجادله آيه 19 شيطان بر «دل» آنها سخت احاطه كرده كه فكر و ذكر خدا را
بكلي از يادشان برده ...
(90) -
ـ سوره شعرا آيه 227 «و آنانكه ظلم و ستم كردند، به زودي خواهند دانست كه به چه
كيفرگاه و دوزخ انتقامي، بازگشت ميكنند»
(91) -
ـ سوره مزمل، آيه5 «ما به وحي خود كلام بسيار سنگين (و گرانماية قرآن) را بر تو
القاء ميكنيم»
(92) -
ـ سوره سباء آيه 28 «و ما تو را جز براي اينكه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت
دهي و (از عذابش) بترساني نفرستاديم»
(93) -
ـ سوره ص، آيات 82 تا 84 «شيطان گفت (حال كه مهلت يافتم) به عزت و جلال تو قسم
كه تمام خلق را گمراه خواهم كرد، مگر خاصان از بندگانت را كه تو خود آنها را خالص
گردانيدي. خداوند فرمود گفتار تو مورد تصديق است و چنين ميكني اما من هم دوزخ را
از تو دنبال كنندگان تو پر خواهم كرد.
(94) -
ـ عن الصادق(ع): دِرْهَمُ ربا اَعظمُ عِندالله مِن سَبعينَ زنيةٍ بذات مَحرمٍ
في بيت الله الحرام امام صادق(ع): يك درهم ربا نزد خداي تعالي از هفتاد بار زناي با
محارم در خانه خدا بزرگتر است. (بحارالانوار، ج103، ص117)
(95) -
ـ سوره اعراف، آيه 58. «زمين پاك نيكو به اذن خدا، گياهش نيكو برآيد و زمين خشن
ناپاك، جز گياه اندك و كمثمر بر نياورد. اينگونه ما آيات قدرت را ميگردانيم (و به
هر بيان توضيح ميدهيم) براي قومي كه شكر خدا به جاي آرند)
(96) -
ـ سوره اعراف آيه 179.
(97) -
ـ قال الصادق(ع): فَلا بُدَّ لِلْعَبدِ مِنْ خالِص النيةَ في كُلِّ حَرَكَةٍ و
سُكونٍ، لِاَنَّهُ اِذا لَمْ يَكنْ بِهذا المَعني يَكُونُ غافِلاً، وَ الغافلون قد
ذمهم الله تعالي فقال: ان هم الا كالانعام بل هم اضل سبيلاً و قال اولئك هم
الغافلون (مصباح الشريعه 53ـ54، بحارالانوار ج70، ص210) حضرت امام صادق(ع) فرمودند:
پس بنده به ناچار بايد در همه حركات و سكناتش نيت خالص داشته باشد چرا كه اگر داراي
اين حالت نباشد غافل است، و غافلان را خداي تعالي مورد ملامت قرار داده كه فرمود:
آنها چون چهارپايان هستند بلكه راهشان بيشتر در گمراهي است و فرمود: آنها خود،
غافلانند.
(98) -
ـ سوره مزمل آيه 20 ترجمه: هر چه (از شب) را (بيمشقت) آسانست، به تلاوت قرآن
پردازيد خدا بر احوال شما آگاه است كه برخي مريض و ناتوانيد و بعضي به سفر براي كسب
و تجارت از كرم خدا روزي ميطلبيد و گروهي ديگر در راه خدا (شب و روز) به جنگ و
جهاد مشغوليد پس در هر حال هر چه ميسر است به تلاوت قرآن بپردازيد و...
(99) -
ـ سوره نمل، آيه 80، ترجمه: همانا تو (با آنكه پيامبر به حق و مطلقي، باز هم)
نميتواني كه مردگان (و مردهدلان) را سخني بشنواني يا كران (باطن) را كه (به
گمراهي) از گفتارت روي ميگردانند، به حقيقت شنوا كني.
(100) -
ـ سوره فاطر، آيه 22 و 23 ترجمه: زندهها با مردهها برابر نيستند خداوند هر
كه را بخواهد شنواي (كلام حق) سازد ولي تو (اي رسول ما) هرگز نميتواني كساني را كه
در گور (كفر وجهالت) فرو رفتهاند، شنوا كني. تو جز آنكه خلق را (از كيفر اعمال بد)
بترساني به كاري مأمور نيستي (و اين زندهدلان علم و ايمان هستند كه متنبه ميشوند
و مردگان جهل و عصيان كه در گور لجاجتها مدفونند، هرگز نميتوانند پندپذير باشند)
(101) -
ـ سوره شعراء آيه 2، ترجمه: اي رسول ما (تو چنان در انديشه خلقي) كه ميخواهي
خويش را براي اينكه آنها ايمان نميآورند بكشي.
(102) -
ـ بحارالانوار (ج71، ص328) و نهجالبلاغه (حكم 297)
(103) -
ـ روايت از امام صادق(ع) است. (بحارالانوار، علامة مجلسي ره ج71، ص327)
(104) -
ـ سوره نور آيه 21. و اگر فضل و رحمت خدا شامل شما نبود احدي از شما پاك و
پاكيزه نميشد، ليكن خدا هر كه را بخواهد منزه و پاك ميگرداند كه خدا شنوا و
داناست.
(105) -
ـ سوره منافقون، آيه 6 ترجمه: (اي رسول ما) خواه براي آنان(منافقين) طلب آمرزش
بكني يا نكني، خداوند آنها را نميبخشد، تحقيقاً خداوند قوم نابكار (و گنهكار) را
هيچوقت هدايت نخواهد كرد.
(106) -
ـ سوره قصص، آيه 50 ترجمه: پس (اي رسول ما) هرگاه به تقاضاي تو پاسخ نتوانند
داد (اشاره به آيه قبل واتمام حجت پيامبر) در اين صورت بدان كه (اين مردم تنها پيرو
هواي نفسند و كيست گمراهتر از آنكس كه راه هدايت خدا را رها كرده و از هواي نفس
خود پيروي كند؟ البته خداوند وقم ستمكار (و معاند را پس از اتمام حجت) هرگز هدايت
نخواهد كرد.
(107) -
ـ سوره نحل، آيه 107. ترجمه: اين غضب و عذاب بر آنها بدين سبب است كه حيات
فاني دنيا را بر حيات ابدي آخرت برگزيدند (آخرت را فداي دنيا كردند و به آخرت كافر
شدند) و خدا هرگز كافران را هدايت نخواهد كرد.
(108) -
ـ غير از اين سه گروه گنهكار، ستمكار و هويپرست و كافر خداوند در قرآن سه
دسته ديگر را كه هدايت نميكند نام برده است: الف) اِنْ تَحْرِص علي هُدَيُهم
فَاِنَّ الله لا يَهْدي مَنْ يُضِلُّ ترجمه: (اي رسول ما) گرچه بسيار حريص و مشتاق
هدايت خلق هستي (وليكن) خدا گمراهان را (پس از اتمام حجت) هدايت نميكند. (سوهر نحل
آيه 37) ب) اِنَّ الله لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفّار ترجمه: همانا خداي متعال
دروغگوي ناسپاس را هدايت نميكند (سوره زمر، آيه 3) ج) اِنَّ الله لا يَهْدي مَنْ
هُوَ مُسْرِفٌ كَذَابٌ ترجمه: خداوند البته كساين را كه اسرافكننده دروغگو هستند،
هدايت نميكند (سوره غافر آيه 28) پس مجموع كساني كه در اين چند آيه آمده و مورد
لطف خداوندي نيستند، عبارتند از: گنهكار، ستمكار و هويپرست، كافر، گمراه (معاند)،
دروغگوي ناسپاس،و اسرافكننده دروغگو.
(109) -
ـ سوره آلعمران، آيه 26. بگو اي پيغمبر! بار خدايا اي پادشاه ملك هستي، تو هر
كه را خواهي ملك و سلطنت بخشي و از هر كه بخواهي بگيري و به هر كه خواهي عزت و
اقتداردهي و هر كه را خواهي خوار گرداني، هر چيزي بدست توست و تنها تو بر هر چيز
توانايي.
(110) -
ـ سوره فاطر آيه 8: آيا آن كس كه كردار زشتش به چشم، زيبا جلوهگر شده و (از
خودپسندي) هر بد كه مرتكب شده در نظرش نيكو آمده (مانند مرد متواضع و حقيقت بين
است؟) خدا هر كه را خواهد گمراه سازد (يعني به گمراهي واگذارد) و هر كه را بخواهد
هدايت فرمايد، پس تو «اي رسول گرامي» نفس شريف خود را بر هدايت اين مردم به غم و
حسرت نينداز كه خدا به هر چه اينان كنند كاملاً آگاه است (و بر نيك و بدشان پاداش
ميدهد).
(111) -
ـ سوره نحل، آيه 112. «و خدا براي شما مثل آورد، مثل شهري را (چون شهر مكه) كه
در آن امنيت كامل حكمفرما بود و اهلش در آسايش و اطمينان زندگي ميكردند و از هر
جانب روزي فراوان به آنها ميرسيد، تا آنكه اهل آن شهر نعمت خدا را كفران كردند،
خدا هم به موجب آن كفران و معصيت، طعم گرسنگي و بيمناكي را به آنها چسبانيد»
(112) -
ـ قالَ اَبو عَبدِالله(ع): اِنَّ الله لَيُصلِحَ بِصَلاحِ الرَّجُل المُؤمِنِ
وَلَدَهُ وَ ولدَ وَلَدِهِ و اهل دويْرَيَةَ وَ دُوَیراتٍ حَوْلَهُ، فَلا يَزالُونَ
في حِفظِ الله لِكَرامَتِهِ عَلَي الله (مجمعالبيان، ج6، ص488، بحارالانوار، ج70،
ص153). حضرت امام صادق(ع) فرمودند: همانا خداوند متعال به خاطر خوبي مرد مؤمن فرزند
او و نوههايش را و نيز اهل خانه و همسايگان خانهاش را صالح قرار ميدهد. و پيوسته
در كنف حفظ خداوندي هستند چون خداوند آن مؤمن را گرامي ميدارد.
(113) -
ـ سوره نساء، آيه 9 ترجمه: و بايد بندگان از مكافات عمل خود بترسند (و با
يتيمان مردم نيك رفتار باشند) كساني كه ميترسند كودكان ناتوان از آنها باقي ماند و
زيردست مردم شوند، پس بايد از خدا بترسند و سخن به اصلاح و درستي گويند (و راه
عدالت پويند).
(114) -
ـ عَنْ اَبيعَبْدِالله عَلَيهِ السَّلامُ قالَ: كانُ مُوسي اَعْلَمُ مِنَ
الخِضْرِ حضرت صادق(ع) فرمود: حضرت موسي از حضرت خضر اعلم بود. (بحارالانوار ج13،
ص303).
(115) -
ـ سوره كهف، آيه 82.
(116) -
ـ عَن ابي عبدالله(ع): قالَ لَمّا اَقامَ العالِمُ الجِدارِ اوْحَي الله
تَباركَ و تَعالي اِلَِی مُوسي(ع): اِنّي مُجازِي الابناءَ بِسْعِي الاباءِ اِنْ
خَيْرلً فَخَيْرو وَ اِنْ شَراً فَشَرٌّ حضرت امام جعفرصادق(ع) فرمودند: وقتي كه
عالم (حضرت خضر(ع)) ديوار را بنا كرد خداوند تبارك و تعالي به حضرت موسي(ع) وحي
فرمود: البته من فرزندان را به كوشش پدران مزد ميدهم، اگر نيك باشد نيك و اگر شر
باشد شر (فروع كافي ج2، ص74ـ73 ـ بحارالانوار ج13، ص296).
(117) -
ـ سوره انفال، آيات 50 و 51 ترجمه: و اگر بنگري سختي حال كافران را هنگامي كه
فرشتگان جان آنان را ميگيرند و بر روي و پشت آنها ميزنند و ميگويند بچشيد عذاب
سوزنده را و آن به خاطر چيزي است (اعمال زشتي) كه با دست خود از پيش فرستادهايد و
خداوند به هيچ يك از بندگان هرگز ظلم روا نميدارد.
(118) -
ـ سوره آلعمران، آيه 30 ترجمه: روزي كه هر كس هر كار نيكويي كه كرده همه را
(پيش روي خود) حاضر ميبيند و آنچه بد كرده آرزو ميكند كه ايكاش ميان او و عمل بدش
مسافتي دور فاصله بود! خداوند شما را از عقاب خود ميترساند كه او در حق بندگان بس
مهربانست.
(119) -
ـ سوره الحاقه، آيه 18 تا 24. ترجمه: آن روز كه در پيشگاه خدا حساب شما را
حاضر كنند هيچ كار از اسرار مخفي شما پنهان نخواهد ماند. پس كسي كه نامة عملش را به
دست راستش دهند، گويد بيائيد نامة مرا بخوانيد. من ملاقات اين روز حساب را معتقد
بودم. اين چنين كسي در عيش و زندگاني رضايتبخش خواهد بود. در بهشت عالي مرتبه كه
ميوههاي آن هميشه در دسترس (بهشتيان) است. (و خطاب رسد كه از طعام و شرابهاي لذيذ
بهشت) بخوريد و بياشاميد. گوارا باد بر شما كه اين پاداش اعمال گذشته (دنيا) شما
است كه براي امروز پيش فرستادهايد.
(120) -
ـ عَنِ النَّبِي(ص) قالً: لَمّا اُسْرِيَ بي اِلَي السَّماءِ دَخَلْتُ
الجَنَّةَ فَرُأَيْتُ فيها قيعاناً، وَ رَأَيتُ فيها مَلائِكَةًّ يَبْنُونَ لِبنَةً
مِنْ ذَهَبِ ولبنَةً مِنْ فِضَّةٍ، وَ رَبَّما اَمْسَكُوا، فَقُلْتُ لَهُمْ: ما
لَكُمْ قَدْ اَمْسَكتُمْ؟ قالوا: حَتّي نَجينَا النَّفَقَه، قُلْتَ وَ ما
نَفَقَتَكُم؟ قالُوا: قَوْلُ المُؤْمنِ سُبْحانَ الله و الحَمْدُلِلهِ و لا اِلهَ
اِلاَّ الله وَ الله اكْبَرُ فَاِذا قالَ: بَنينا وَ اِذا سَكَتَ اَمَسَكْنا
(وسائلالشيعه ـ ابواب ذكر ج4، ص1208). پيامبر اكرم(ص) فرمودند: وقتي مرا به مراجع
بردند داخل بهشت شدم پس مكان وسيعي را ديدم. در آنجا فرشتگان را ديدم كه خشتي از
طلا و خشتي از نقره روي هم بنا مينهادند و گاه دست نگهميداشتند. به آنان گفتم: چرا
گهگاه از كار درست ميكشيد؟ گفتند: تا خرج ما برسد. پرسيدم خرج شما چيست؟ گفتند
گفتار مؤمن (سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و اللهاكبر) پس وقتي كه او
بگويد ما مشغول كار ميشويم و وقتي ساكت شود از كار ميايستيم.
(121) -
ـ سوره تحريم، آيه 6.
(122) -
ـ في تَفسير العَياشي عَنِ الصّادِقِ(ع) عَنْ آبائِهِ(ع): قالَ
اَميرُالمُؤمنين(ع): اِنَّ اَهْلَ النّار لَمَا غَلَي الزَّقُومُ و الضَّريعُ في
بُطوُنِهِمْ كَغِلي الحَميم سَأَلُوا الشَّرابَ فَأوُتُوا بِشَرابٍ غَساقِ و صَديدٍ
يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسيغُهُ و يَأتيهِ المُوتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما
هُوَ بِمَيّتٍ وَ مِنْ وَرائِهِ عَذابٌ غَليظٌ وَ حميمٌ یغلی فی جهنم مُنْذُ
خُلِقَت كَالْمُهْل يَشْويِ الوُجُوهُ بِئسَ الشَّرابِ وَ سائتْ مُرْتَفقاً (تفسير
العياشي ج2، 223). در تفسیر عياشي آمده از امام صادق(ع) از پدران بزرگوارشان نقل
فرموده: كه حضرت اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: وقتي اهل آتش زقوم (ميوهاي است تلخ در
دوزخ) و ضريع (علفي بدبود و طعم در جهنم) در شكمشان ميجوشد مثل جوشيدن آب جوش، آب
طلب ميكنند پس غسق (آب پليدي است در جهنم) و صديد برايشان ميآورند تا بنوشند.
روايتي ديگر هم از امام محمدباقر(ع) از امام علي(ع) كه از پيامبراكرم(ص) نقل
كردهاند كه اگر قطرهاي از زقوم بر كوههاي زمين ريخته شود طاقت تحمل ندارد و به
پائينترين جاي زمين فرو ميرود چه رسد به كسي كه زقوم، ميوه و طعامش باشد
(بحارالانوار ـ ج8، ص302).
(123) -
ـ عَنِ النَّبِي(ص) فِي قَولِه تَعالي: وَ يُسْقي مِنْ ماءٍ صَديدٍ قالَ:
يُقْرَبُ اِليْه فیُكْرِهُ، فَاِذا اُدنِيَ مِنهُ شَوي وجْهُهُ، و وَقَعَ فرُوَةَ
رَأسِهِ، فَاِذا شَرِبَ قَطَّعَ اَمعائَهُ حَتّي يَخْرُجَ مِنْ دُبُرهِ، يَقُولُ
الله «وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقُطِّعَ اَمعاءَ هُمْ» و يَقُولُ: «وَ ان
يَسْتَغيثُوا يُغا ثوابِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوي الوجوه» (بحارالانوار ج8، ص244).
از پيامبراكرم نقل شده كه درباره آيه شريفه «و يسقي من ماء صديد» فرمودند: «آن آب
دوزخ را» نزديك او ميآورند پس ناخوش دارد آن را. ولي وقتي نزديكش آورده ميشود از
آن آب صورت او بريان و پوست سرش كنده ميشود و وقتي از آن مينوشد رودههايش
تكهتكه ميشود تا از او دفع گردد. خداوند متعال فرمايد؛ و نوشانيده مي شود آبي داغ
كه رودههايش را پارهپاره ميكند و ميفرمايد اگر استغاثه و فريادخواهي كند به
دادش ميرسند به آبي كه مثل مس گداخته صورتها را بريان ميكند.
(124) -
ـ سوره مباركه حج، آيه 22، وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَديدٍ
(125) -
ـ جابر جعفي عن ابيجعفر(ع): ثُمَّ يَضْربُ علي رَأسِهِ ضَرْبَةً فَيَهْوي
سَبْعينَ اَلْفَ عامٍ حتّي يَنْتَهيَ اِلي عَيْنٍ لَها آنِسیةً ثُمَّ يًضْرِبُ عَلي
رَأسِهِ ضَرْبَةً فَيَهوي سَبعين اَلْفَ عامٍ حَتّي يُواقِعُ السَّعير ثُمَّ
يَضْرِبُ عَلي رأسِهِ ضَرْبَةَ فَیهَوي سَبْعينَ اَلْفَ عامٍ حَتِّی يَنْتَهي اِلي
شَجَرَةِ الزَّقَومِ در روايتي مفصل، جابر جعفي از حضرت محمدباقر(ع) نقل ميكند كه
فرو رفتن اهل عذاب و انواع عذابشان را حضرت بيان فرمودهاند؛ از جمله: با ضربهاي
به سر او كوبيده ميشود كه هفتاد هزار سال پرتاب ميشود به پائين تا به چشمه آب گرم
دوزخ ميرسد (بحارالانوار ج8، ص 323ـ317 اختصاص 359ـ356)