آداب سخن و سخنوری

جعفر اسلامی فر

- ۵ -


10-رعايت مناسبت‌هاي ويژه

(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسي بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لآَياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ)(131)

و در حقيقت، موسي را با آيات خود فرستاديم [ و به او فرموديم ]كه قوم خود را از تاريكيها به سوي روشنايي بيرون آور، و روزهاي خدا را به آنان يادآوري كن، كه قطعاً در اين [ يادآوري ]براي هر شكيبايِ سپاسگزاري عبرتهاست.

مجالسي كه در مناسبت‌هاي خاص و يا در زمان مواليد ائمه ( علیهم السلام ) و يا شهادت ايشان برگزار مي‌گردد و يا به‌طور كلي در ماه‌هاي خاص مثل رجب، شعبان، رمضان و غيره تشكيل مي‌شود به‌صورت ضمني جهت‌دهي منبر را مشخص مي‌كند. مبلّغ در هر زمينه‌اي ـ اعتقادي و اخلاقي و اجتماعي ـ بخواهد سخن گويد، بايد اشاره‌اي به اين مناسبت‌ها داشته باشد.

از ميان معارف موجود براي اين ماه‌ها، و وقايع تاريخي مرتبط با آن، بسياري از كلمات ديني را مي‌توان به مردم منتقل كرد. در دعاها، تعقيبات نماز، مناجات‌ها و يا احاديث پر بار اهل بيت ( علیهم السلام ) همه چيز نهفته است و فقط مراجعه، ‌مطالعه و انس با آن است كه نياز يك مبلّغ را برطرف مي‌كند.

در مراجعه به بعضي مجالس مشاهده مي‌شود كه مبلّغ و يا سخنران به‌گونه‌اي دور از مناسبت خاص سخن مي‌گويد كه به‌خوبي عدم مطالعة او در اين مناسبت و عدم رجوعش به كتاب‌ها در اين زمينه ملموس است، او از محفوظات گذشتة خود در موضوعات متفرقه، وقت منبر و مجلس را پر مي‌نمايد.

توجه به مناسبت‌هاي ويژة متناسب با مستمعين

مبلّغ بايد مناسبت‌هاي زماني و مكاني را با حال مستمعين متناسب كرده و سخني را مطرح كند كه ضمن در برداشتن مناسبت‌هاي ويژة متناسب با مخاطب اعم از جوانان، زنان، دولت مردان، كارمندان، كارگران ، معلمان و اساتيد باشد.

دربارة هر انديشه و فكري و در اطراف موضوعات مرتبط با هر گروه، مطالب بسياري است كه مي‌تواند مورد بحث قرار گيرد، ولي بايد مهم‌ترين و بهترينش را انتخاب كرد.

پس در يك محفل، گزينه‌هاي متفاوت بايد مد نظر مبلغ باشد:

1ـ مناسبت زماني و مكاني

2ـ علم و ويژگي‌هاي مخاطبين

3ـ انتخاب موضوعي كه متناسب با اين دو باشد.

روايات

1ـ امام علي ( علیه السلام ) فرمود:

لِكلِّ مقامٍ مَقالٌ (132)

براي هر موقعيت و جايگاهي، سخني مرتبط با آن لازم است.

2ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) فرمود:

الْعِلْمُ أَكْثَرُ مِنْ أَنْ يُحْصَي فَخُذْ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ أَحْسَنَهُ.(133)

علم زيادتر از آن است كه شمرده شود، پس از هر چيزي بهترين آن را بگير.

3ـ امام علي ( علیه السلام ) فرمود:

كانَ رَسُولُ الله ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) يَخْطِبُنا فَيُذَكِّرنا بِأَيَّامِ اللهِ.(134)

رسول خد ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) هرگاه خطبه مي‌خواند ما را به ايام الله يادآوري مي‌كرد.

11-توجه به نظم و انضباط در زمان جلسات

(بَلي مَنْ أَوْفي بِعَهْدِهِ وَاتَّقي فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ)(135)

آري، هر كه به پيمان خود وفا كند، و پرهيزگاري نمايد، بي ترديد خداوند، پرهيزگاران را دوست دارد.

تمام رفتار مبلغين عزيز در تحت نظر و مراقبت شديد مردم است. گاهي يك عمل مباح و يا مكروه كه از جايگاه روحاني و معنوي يك مبلغ ديني بعيد است، باعث دوري افراد از او شده و سخنان او را بي تأثير مي‌نمايد. گاهي يك عمل خلاف شأن روحاني، او را از ديد مستمعين مي‌اندازد و تمام علم و فضل او را تحت‌الشعاع خود قرار مي‌دهد، تا چه رسد به اين‌كه يك روحاني و سخنران دچار معصيتي شود و يا حقوق ديگران را ناديده بگيرد.

وقتي صاحب مجلس و مستمعين منتظر آمدن شخص مبلغ هستند و وقت خود را جهت شنيدن آيات و روايات گذاشته‌اند، اما ببينند در ساعت مقرر مجلس شروع نشد و علت آن بي نظمي سخنران و يا بدقولي او مي‌باشد، نسبت به اين قشر عظيم مبلغين دين چه ديدگاهي پيدا خواهند كرد؟

گاهي عزيزان روحاني تعداد جلساتي را كه متعهد به شركت و سخنراني در آن مي‌شوند، در يك شب آنقدر زياد است كه حتي فرصت استراحت در بين آن را ندارند و از مجلسي به مجلس ديگر دويدن و نگاه‌هاي تند و معنا دار مردم آنقدر او را از چشم مردم مي‌اندازد كه چندين عذرخواهي و عذرتراشي هم قانع كنندة آنان نيست.

رعايت تقوا در گرو رعايت نظم

تقوا و پاكي در گرو نظم حاصل مي‌شود و كسي كه نظم ندارد بي‌شك بي‌تقوايي كرده است. مبلغ بايد سعي نمايد در مدت زماني كه به مجالس گوناگون قول مي‌دهد، نسبت به رفت و‌ آمد از مجلسي به مجلس ديگر و حتي براي پاسخ‌گويي به سؤالات مستمعين بعد از جلسه، نيز زماني را اختصاص دهد تا دچار مشكل نشود.

در وصيت حضرت علي ( علیه السلام ) ، تقوا در كنار نظم آمده است، يعني يكي از راه‌هاي رسيدن به تقوا، نظم در كارهاست و بي نظمي باعث گناه و يا ظلم به ديگران خواهد بود.

روايات

1ـ امام علي ( علیه السلام ) فرمود:

أُوصِيكُمَا وَجَمِيعَ وُلْدِي وَأَهْلِي وَمَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَي اللَّهِ وَنَظْمِ أَمْرِكُم‏(136)

شما (حسن و حسين ( علیهم السلام ) ) و همه فرزندانم و اهل و عيالم و هر كس نامه‌ام به او مي‌رسد سفايش مي كنم به تقواي الهي و نظم در كارها.

2ـ امام علي ( علیه السلام ) مي‌فرمايد:

الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّي يَعِد.(137)

كسي كه چيزي از او خواسته‌اند، تا وعده نداده، آزاد است.

3ـ امام علي ( علیه السلام ) فرمود:

اَلْمَنْعُ الجَمِيلُ اَحْسَنُ مِنَ الْوَعْدِ الطَّوِيل.(138)

رد كردن ديگران به‌صورت زيبا، بهتر است از وعده دادن و آن‌ها را معطل خود كردن.

4ـ امام علي ( علیه السلام ) فرمود:

لا تَعِدَنَّ عِدَةً لاتَثِقُ مِنْ نَفسِكَ بِانِجازِها.(139)

به چيزي كه اطمينان به برآورده كردن آن نداري وعده نده.

5ـ امام صادق ( علیه السلام ) فرمود: پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) فرمودند:

إِنَّ أَقْرَبَكُمْ مِنِّي غَداً وَأَوْجَبَكُمْ عَلَيَّ شَفَاعَةً أَصْدَقُكُمْ لِلْحَدِيثِ وَآدَاكُمْ لِلْأَمَانَةِ وَأَحْسَنُكُمْ خُلُقاً وَأَقْرَبُكُمْ مِنَ النَّاسِ.(140)

نزديك‌ترين شما به من در روز قيامت راستگوترين در گفتار و امانت‌دارترين و با وفاترين (شما در عهد و پيمان) و خوش اخلاق ترين و نزديك‌ترين شما به مردم است.

6ـ امام رضا ( علیه السلام ) فرمود:

إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ نَرَي مَا وَعَدْنَا عَلَيْنَا دَيْناً كَمَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّه ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) .(141)

ما اهل بيتي هستيم كه آنچه وعده دهيم برخود دَين مي‌دانيم، همانگونه كه رسول خد ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) چنين بود.

12-هدف، تربيت و اصلاح

(هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأُْمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ)(142)

اوست آن كس كه در ميان بي سوادان فرستاده‌اي از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد، و [ آنان ]قطعاً پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند.

در يك محفل ديني و يا سخنراني، تمامي امكانات مادي و معنوي در اختيار مبلّغ قرار مي‌گيرد. وقت مخاطبين، فكر و ذهن آنها كه از با ارزش‌ترين نعمت‌هاي الهي است در اختيار مبلغ است و يا به عبارت ديگر، مردم اين نعمت‌هاي ارزشمند را در اختيار او مي‌گذارند تا مطلبي بر معلوماتشان و نوري بر معرفتشان افزوده شود. مبلغ بايد هدف خود را تبليغ دين و رساندن پيام انبيا قرار دهد، تا در پرتو كلام قرآن و اولياي الهي ( علیهم السلام ) ، مردم به نور هدايت دست يابند.

وظيفة مبلّغ در مجالس ترحيم

بعضي از آفات سخنراني‌هاي مبلّغين اين است كه، هدف‌ها به فراموشي سپرده شده و سخنان تحت تأثير وقايع و انگيزه‌هاي ديگر قرار مي‌گيرد. كه از آن جمله مي‌توان به موارد ذيل اشاره كرد:

الف: تعريف و تمجيد از اشخاصي كه داراي فعاليت‌هاي نيكو و پسنديده‌اي هستند. تعريف از شخصي كه معصوم نيست و احتمالاً در كنار كارهاي به‌ظاهر پسنديده، رفتارهاي ناپسند ديگري هم داشته باشد، كه مبلغ و سخنران از آن بي خبر است، در حالي كه مردمي كه شنوندة سخن او هستند آن عيب‌ها را مي‌دانند و اين تمجيدها موجب تمسخر و يا ريشخند حضار مي‌شود. بايد در اين گونه مواقع، رفتار خوب و عمل پسنديده را تمجيد كرد، نه شخص را، همانگونه كه در تذكر دادن و نصيحت كردن، بايد از عمل زشت فرد ابراز نرضاايتي و انزجار كرد نه از شخص.

ب: در محافل سوگواري، مبلغ تمام هدف و همت خود را تزكية حضار و استفادة صحيح از مجلس سوگواري و حضور عزاداران قرار دهد و در اين مكان و زمان كه همة دل‌ها متوجة عالم آخرت است تذكرات خود را متوجة حضار كند، تمجيد از ميت و ذكر كلماتي شبيه خلد آشيان، جنّت مكان و.... كه ماية دلخوشي مصيبت ديدگان است، جز از دست دادن زمان نصيحت و فرصت انذار، چيز ديگري عايد مبلغ نمي‌كند.

ج: در اين گونه مجالس، وظيفه اين است كه معارف الهي و حكمت پروردگار و ارزش مؤمنين در اطاعت از خداوند را گوشزد كنيم، تسليم مقدرات خدا بودن و همة مقدرات او را بر خواسته از حكمت دانستن، كه از ويژگي‌هاي مهم مؤمن است، مورد توجه باشد و به پاداش صابرين در مصائب و اجر فراوان آنها اشاره شود و اينكه مؤمنان واقعي در مصائب شاكرند و صابر؛ به عالم آخرت توجه دارند و زندگي دنيا را محل گذر و منزل موقت مي‌دانند.

روايات

1ـ امام رضا ( علیه السلام ) فرمود:

التَّهْنِئَةُ بِآجِلِ الثَّوَابِ أَوْلَي مِنَ التَّعْزِيَةِ بِعَاجِلٍ الْمُصِيبَةِ.(143)

تهنيت گفتن به‌ خاطر ثواب فراوان آخرتي اولي وسزاوارتر است از تعزيه و تسليت بر مصيبت دنيايي.

2ـ امام باقر ( علیه السلام ) فرمود:

تَعْزِيَةُ الْمُسْلِمِ لِلْمُسْلِمِ الَّذِي يُعَزِّيهِ اسْتِرْجَاعٌ عِنْدَهُ وَتَذْكِرَةٌ لِلْمَوْتِ وَمَا بَعْدَهُ وَنَحْوُ هَذَا مِنَ الْكَلام.(144)

تعزيه و تسليت مسلمان به برادرش به اين است كه، كلمة استرجاع را نزد او بخواند (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ) و او را يادآوري به مرگ و بعد از مرگ و مانند آن از احوال قيامت كند.

13-حفظ آرامش و وقار

(الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)(145)

همان كساني كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مي گيرد. آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مي يابد.

حفظ آرامش و اطمينان روحي براي سخنران از ضروري ترين مسائل است. او نيازمند تمركز و توجه خاص به محفل و مطلب مورد بحث است و تمركز فكر بر مطلب، در زمان آرامش و اعتماد به نفس ممكن است نه در زمان اضطراب و تزلزل روحي، اسباب و عللي كه باعث تزلزل روحي مي شود چند چيز است:

علل تزلزل روحي

1ـ حضور بعضي از بزرگان يا شخصيت‌هاي علمي در مجلس

2ـ خروج بعضي از مستمعين از جلسه، كه در ذهن متكلم و گوينده، عدم رضاايت او از سخنان خطور خواهد كرد.

3ـ سؤالات بعضي از مستمعين در بين سخن، در حالي‌كه مبلّغ محترم رشتة كلام را از دست مي‌دهد.

4ـ گوشزد كردن خطاي گوينده به او از جانب مستمعين

هر كدام از اين‌ها به نوعي تشويش خاطر و اضطراب را در گوينده ايجاد مي‌كند. لذا با توجه به قسمت‌هاي قبل كه دربارة آمادگي كامل و اعتماد به نفس و توكل بيان شد، مبلغ بايد كنترل جلسه را همچنان در دست داشته باشد و با ذكر و ياد پروردگار و يا فرستادن صلوات جمعي، ادامة سخنان خود را بيان كند. صبر و تحمل و بي‌تاب نشدن لازمة تبليغ معارف دين است.

روايات

1ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) در ضمن نصايحي به شمعون فرمودند:

فَطُوبَي لِمَنْ تَوَقَّرَ وَلِمَنْ لَمْ تَكُنْ لَهُ خِفَّةٌ وَلا جَاهِلِيَّةٌ وَعَفَا وَصَفَح‏(146)

خوشا به حال كساني كه وقار و متانت داشته باشند و از كارهاي جاهلانه و سبك و جلف دور باشند ، خطاي ديگران را بخشيده و از آنان درگذرند.

2ـ امام علي ( علیه السلام ) در صفات متقين فرمود:

فِي الزَّلازِلِ وَقُورٌ وَفِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ.(147)

در سختي ها آرام و در ناگواري‌ها بردبار است.

14-پرهيز از گفتار، رفتار و حركات اضافه و غير ضروري

هدف گوينده و مبلغ دين اين است كه، مطلب خودش را به‌ خوبي به شنوندگان برساند و مفاهيم مورد نظر خود را به آنها تفهيم كند، ولي اگر كلامي و يا حركتي كه جلب توجه مخاطب كرده و او را از اصل سخن دور كرده و به عبارت ديگر، حواس او را از حقيقت بحث پراكنده مي‌كند از مبلغ صادر شود، در واقع با هدف او در تضاد است و زحمات او را بي‌ثمر مي‌كند. مواردي كه مي‌تواند توجه مخاطب را از اصل مطلب دور كند بسيارند:

ذكر چند مورد :

1ـ بلند كردن صدا بيشتر از حد نياز، و يا عدم رعايت تناسب بين صدا و موضوع، اگر بحث حماسي است يا تاريخي و يا سخن در موعظه و تذكرات اخلاقي است، در هر كدام بايد صدا و بلند و كوتاهي آن مورد دقت قرار گيرد.

2ـ يكنواختي از ابتدا تا انتها و عدم تغيير صدا و لحن بيان

3ـ عدم رعايت عدالت در نگاه كردن به مستمعين و خيره شدن به فردي خاص و يا به سَمتي معين و عدم توجه و نگاه به افراد ديگر.

4ـ تكرار كلمات به صورت غلط و يا دور از ذهن مخاطب، مثل اينكه «يِك» را «يَك» بگويد.

5ـ تكرار بعضي كلمات ويژه به صورت عادت مثل: «به عرضا مي‌رساند، عرضا شود به اينكه، مثلاً، في المثل» و يا اين كه بعضي بعد از جمله‌اي كلمه‌اي را تكرار مي‌كنند مثل كلمة: «چي شد؟ توجه كرديد؟» كه تكرار بي روية آن، براي مخاطب خسته كننده و ملال‌آور است.

6ـ حركات اضافي و خارج از متعارف دست و سر، مثل چرخاندن زبان به دور لب‌ها و تكرار آن، صاف كردن صدا و سرفه كردن زياد، حركت زيادي دست ها و بيش از اندازه بالا و پايين بردن آن‌ها، كه هم مبلغ را از وقار و متانت خارج نموده و هم براي مخاطب زجرآور مي‌شود.

روايات

1ـ امام صادق ( علیه السلام ) فرمود:

الْعَالِمُ لا يَتَكَلَّمُ بِالْفُضُولِ(148)

عالم به سخنان اضافي سخن نمي‌گويد.

2ـ امام علي ( علیه السلام ) فرمود:

طُوبَي لِمَنْ... أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَأَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ(149)

خوشا بحال كسي كه اضافه از مالش را انفاق كند و اضافه از زبانش را نگه دارد.

3ـ امام علي ( علیه السلام ) مي‌فرمايد:

كَثْرَةُ الْهَذْرِ يُمِلُّ الْجَليسَ وَيُهينُ الرَّئيسَ.(150)

زيادي خطا و باطل در سخنان، همنشين را ملول كرده و موجب پستي و خواري رئيس خواهد بود.

15-نوشتن سخنان بعد از سخنراني

يكي از چيزهايي كه براي سخنران لازم است، نوشتن آن بعد از انجام سخنراني است. فضاي معنوي جلسات ديني پر از رحمت و الطاف الهي است كه هر لحظه شامل شركت كنندگان مي‌شود كه از جملة اين عنايات، نكاتي است كه در ذهن گوينده آمده و از بايگاني ذهن او خارج شده و ضرورت طرح آن نكته يا داستان يا واقعة تاريخي و يا حديث كه حقيقتاً مرتبط با موضوع مورد بحث هم هست احساس مي‌شود و حال آنكه قبل از منبر هر چه فكر كرده اين مطالب به ذهن او خطور نكرده است؛ لذا مي‌توان گفت: بعضي از احاديث و يا قضاياي تاريخي و يا حتي سبك ورود به بحث و يا ضرب‌المثل‌هاي مطرح شده در بين سخنراني از عنايات و الطاف الهيه است كه به بركت مجلس اهل‌بيت ( علیهم السلام ) شامل حال گوينده و شنونده شده است، پس اين لطف خاص را بايد غنيمت شمرد و با نوشتن از فراموشي مجدد آن جلوگيري نمود.

بعضي از اساتيد، ضمن تأكيد اين نكته، بيان داشتند يك موضوع را در سه محفل و در سه زمان متفاوت مطرح، هر دفعه نكات جديد و دقيقي بيان شد و در واقع احساس گرديد اين مطالب هدية خداوند به مخاطبان بود كه بر زبان ما جاري كرد، پس قدر مجلس اهل‌بيت ( علیهم السلام ) و شركت كنندگان عزيز در محفل ديني را بايد دانست كه اينان باعث رشد علمي و عنايات خاص پروردگار به سخنران مي‌شوند.

فوايد نوشتن و يادداشت كردن سخنان:

1ـ مطالب گفته شده فراموش نمي‌گردد.

2ـ اگر اشكال و يا نقصي در مطالب و بيان آن بوده، مورد توجه و دقت بيشتر قرار مي‌گيرد.

3ـ تعيين مقدار پراكنده‌گويي.

4ـ محاسبة نفس و ارزيابي عمل.

روايات

1ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) فرمود:

الْمُؤْمِنُ إِذَا مَاتَ وَتَرَكَ وَرَقَةً وَاحِدَةً عَلَيْهَا عِلْمٌ تَكُونُ تِلْكَ الْوَرَقَةُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ سِتْراً فِيمَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّار.(151)

وقتي مؤمن مي‌ميرد و از خود كاغذي كه بر آن علمي نوشته شده به‌ جا مي‌گذارد، آن كاغذ بين او و آتش ستر و پوشش خواهد بود.

2ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) فرمود:

قَيِّدُوا الْعِلْمَ بِالْكِتَاب‏(152)

علم را به وسيلة نوشتن در بند كنيد.

3ـ امام كاظم ( علیه السلام ) فرمود:

لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَإِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَتَابَ إِلَيْهِ.(153)

از ما نيست كسي كه هر روز به حساب خود رسيدگي نكند، پس اگر كار خوبي كرده از خدا تشكر و طلب توفيق بيشتر نمايد و اگر عمل زشتي انجام داده استغفار و توبه كند.

4ـ امام علي ( علیه السلام ) فرمود:

لَوِ اعتَبَرْتَ بِما صَنَعتَ مِنْ ماضِي عُمْرِكَ لَحَفِظْتَ ما بَقِيَ(154)

اگر به آنچه در گذشته كرده‌اي عبرت بگيري ما بقي عمر را مراقبت بيشتر خواهي كرد.

5ـ امام علي ( علیه السلام ) فرمود:

مَنْ اَعْجَبَه قَولُهُ فَقَدْ غَرَبَ عَقْلُه(155)

كسي كه از گفتار خودش خوشش آيد عقلش از او دور شده است.

6ـ امام صادق ( علیه السلام ) فرمود:

الْقَلْبُ يَتَّكِلُ عَلَي الْكِتَابَةِ(156)

دل به نوشته اطمينان و آرامش پيدا مي‌كند.

7ـ امام صادق ( علیه السلام ) فرمود:

احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا(157)

نوشته جات خود را محفوظ داريد كه در آينده به آن نياز پيدا مي‌كنيد.

16-پرهيز از ورود به مباحث حزبي

در اين باره به بيانات رهبر فرزانة انقلاب، حضرت آية‌الله خامنه‌اي اشاره مي‌كنيم كه فرمودند:

از دو طرف نبايد لطمه بخوريم: نه ما بايد مسائل سياسي را به كلي از حيطة حرف و گفت و تلاش و مجاهدت تبليغي خودمان خارج كنيم، آن چنان كه دشمنان روي آن ده ها سال سرمايه‌گذاري كردند، ولي نهضت اسلامي آمد و اين سرمايه‌گذاري را آتش زد و از بين برد و گفتار و انديشة سياسي را وارد متن فعاليت هاي ديني كرد، و نه از اين طرف بايد بيفتيم كه تصور كنيم همه منبر، همة تبليغ، همة مخاطبه با مردم و با مؤمنين، ‌يعني اين كه بنشينيم مسائل آمريكا و اسرائيل و مسائل سياسي را تحليل كنيم، نخير، يك كار واجب‌تر اگر نباشد، ‌واجب ديگري وجود دارد و آن دل مخاطب شماست. دل و جان و فكر او را بايستي تعمير و آباد و سيراب كنيم.(158)

و در بياني ديگر به روحانيون توصيه كردند: اعتقاد من اين است كه، در اختلافات سياسي موجود خطي، بايد كمتر دخالت كرد و به يك معنا اصلاً نبايد دخالت كرد؛ (روحانيون) كوشش كنند هرچه بيشتر خود را از درگيري‌ها دور نگه دارند. يعني آن جنبة پدري و عمومي را براي همة مردم داشتن؛ هر دو قشر متعرضا با يكديگر را فرزندان خود دانستن. اين‌ها را بايستي رعايت كرد تا روحانيت همواره بالاتر از اختلافات بماند.(159)

مراقب باشيد كه، دسته‌بندي‌ها و جناح‌بندي‌هاي سياسي در حوزه نفوذ و رشد نكند. جهت سياسي طلاّب همان جهت سياسي نظام و انقلاب است. همان جهت انقلاب را بايد ان شاءالله در تبليغات و در برخورد با مردم ـ قولاً و عملاً ـ پي بگيريد.(160)

مبلّغ حق باشيم نه حزب خاص

وقتي منبرها تحت تأثير تعريف و تمجيد از افراد و گروه‌هاي خاص كه داراي افكار و سليقه هاي مشخص هستند قرار گيرد و مبلغ به دنبال تأييد يك فكر و يا سليقة سياسي باشد، ديگر نمي‌تواند مبلغ خوبي براي دين باشد، اگرچه شايد آن حزب و يا فكر سياسي و اجتماعي فكر خوب و از جهاتي مورد پسند دين باشد، ولي بايد توجه داشت كه مبلغ، كار انبيا را در پيش گرفته است و مدار حركت انبيا بيان حق و حقيقت است. مبلغ بايد هميشه حق مدار باشد نه حزب مدار.

17-استقلال در انتخاب موضوع

(وَ إِنْ كادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنا غَيْرَهُ وَإِذاً لاَتَّخَذُوكَ خَلِيلاً * وَلَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلاً)(161)

و چيزي نمانده بود كه تو را از آنچه به سوي تو وحي كرده‌ايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندي و در آن صورت تو را به دوستي خود بگيرند. و اگر تو را استوار نمي‌داشتيم، قطعاً نزديك بود كمي به سوي آنان متمايل شوي.

از جمله اموري كه مبلغين با آن برخورد دارند و نيازمند دقت فراوان است انتخاب موضوع قابل استفاده براي سخنان در مجالس ديني است كه بايد تمامي عوامل مختلف به طور كامل مد نظر قرار گيرد. رعايت تناسب بين سخنان و علم و آگاهي مستمعين، توجه به نيازهاي واقعي مخاطبان، شناخت و آگاهي از فضاي حاكم بر جلسه و بعضي ديگر از عناويني كه براي انتخاب يك موضوع خوب، لازم است، در گذشته به آنها اشاره شد. البته نكتة مهم اين است كه بعد از بهره گيري از همة عوامل، انتخاب موضوع به عهدة شخص مبلغ است و استقلال او در اين باره بايد حفظ شود.

مبلّغ، ابزار ديگران

مبلغ در انتخاب مطالب، نبايد از ديگران جهت‌گيري داشته باشد، تا وسيله و ابزاري براي رسيدن ديگران به اهداف خود نشود. گاهي افرادي موضوع سخنراني را مشخص مي‌كنند وبه مبلغ جهت مي‌دهند كه گر چه در مواردي بدون غرضا و هدف خاصي است و فقط جنبة مشاوره‌اي دارد، ولي گاهي هدف آنان رساندن مطالب خود به ديگران از زبان روحاني و مبلغ است. در چنين مواردي ذكاوت و هوشياري روحاني است كه به كمك او آمده و از وسيله و ابزار شدن او جلوگيري مي‌كند.

سخن طبق وظيفه نه ميل ديگران

گاهي مبلغ از ديگران جهت‌گيري ندارد ولي نه آنچه را كه مردم نياز دارند و تذكرش ضروري است، بلكه موضوعي كه خوشايند مخاطب است، انتخاب مي‌كند. نوع بحث، موضوع انتخابي، طرز بيان و لحن را آن چنان انتخاب مي‌كند كه مستمع را جذب و او را از خود رضاي نگه دارد. از آية شريفه‌اي كه به آن اشاره شد فهميده مي‌شود، بعضي‌ها به قصد دگرگون كردن نظرات سخنران، خود را به او نزديك مي‌كنند و با سخناني وسوسه‌انگيز به او القا مي‌كنند كه اگر چنين و چنان بگويد ما او را دوست خواهيم داشت و او را به انتخاب موضوعات مورد پسند آنان وادار مي‌كنند و البته در آن زمان براي اين مستمع خاص آن مبلغ بهترين و عالمترين است.

مثلاً : در محفلي كه مستمعين آن فقط سخن از امام زمان ( عَجَّل‏ اللّه‏ تعالي فرجَه الشریف ) را مي‌پسندند و يا مبلّغ مي‌داند براي جذب و حفظ آنان بايد از نظام جمهوري اسلامي و يا از بعضي مسئولين صراحتاً انتقاد كند و يا از بعضي علماي دين كه رويه فكري خاص خود را دارند انتقادهاي تند كند و البته در اين موقع احسنت گويان به او فراوان و موجبات خوشآيند آنان فراهم است وليكن همين شخص حاضر نيست كه فسق آشكار را در همين افراد صراحتاً تذكر دهد و در جهت اصلاح آنان برآيد؛ چرا كه اين چنين تذكري آنان را آزرده خواهد كرد و ديگر از او تمجيد نخواهند نمود. اگر چه اين مبلغ محترم براي اين كوتاهي خود توجيهاتي هم دارد كه اگر چنين است حفظ حرمت علماي دين و اصل نظام اسلامي كه بر مبناي محبت و مودت به اهل بيت پيامبر ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) پايه‌ريزي شده است دلايل فراوان و مهمي را دارد. پس اگر فردي توجيهاتي را مي‌بيند بايد اين دلايل روشن را هم ببيند.

روايات :

1ـ پيامبر اكرم ( صلی اللّه علیه و آله وسلم ) فرمودند:

الْحَقُّ ثَقِيلٌ مُرٌّ وَالْبَاطِلُ خَفِيفٌ حُلْوٌ وَرُبَّ شَهْوَةِ سَاعَةٍ تُورِثُ حُزْناً طَوِيل(162)

حق سنگين و تلخ است و باطل سبك و شيرين، و چه بسا خواهش كم و محدود كه حزني طولاني را به بار مي‌آورد.

2ـ امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند:

الْعِزُّ أَنْ تَذِلَّ لِلْحَقِّ إِذَا لَزِمَك‏(163)

عزت و سربلندي اين است كه در برابر حق ذليل و تسليم باشي اگر بر تو لازم و واجب شد.

3ـ امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند:

أَتْقَي النَّاسِ مَنْ قَالَ الْحَقَّ فِيمَا لَهُ وَعَلَيْه‏(164)

باتقوا ترين مردم كسي است كه در آنچه به نفع او يا به ضرر اوست فقط حق را بگويد.

4ـ امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند:

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ مِنْ خَلْقِهِ الْمُتَلَوِّنَ فَلَا تَزُولُوا عَنِ الْحَقِّ وَأَهْلِه(165)

بدانيد كه خداوند در بين خلقش از انسان‌هاي متلوّن (متناسب با هرجا رنگ عوض مي‌كنند) بدش مي‌آيد، پس هيچگاه از حق و طرفدار حق فاصله نگيريد.