مباني تعليم و تربيت در قرآن و احاديث

رضا فرهاديان

- ۲۸ -


بخش سوم احكام و قوانين زندگى

انسان موجودى است اجتماعى و براى زندگى در جامعه، نياز به قوانين و برنامه هاى صحيحى دارد كه چگونگى ارتباط خود را با ديگران تنظيم نمايد. قوانين زندگى انسان در قرآن تحت عنوانهاى مختلف در زمينه هاى حقوقى، اقتصادى، سياسى، فردى، اجتماعى و خانوادگى بيان گرديده است. در واقع، سعادت و رستگارى فرد و جامعه، در گرو رعايت و عمل به احكام و قوانينى است كه در قرآن تحت عنوان اوامر و نواهى الهى ذكر گرديده است و در فقه اسلامى از آنها به عنوان «واجب» و «حرام» ياد مى شود. به طور كلى فلسفه وجوب و حرمت احكام ريشه در صلاح و فسادى دارد كه مستقيماً آثار مطلوب و عواقب نامطلوب آنها در رفتار و كردار انسان ظاهر مى گردد.

بنابراين، در اصل، عمل واجب و خوب داراى مصلحت؛ و عمل بد و حرام، داراى مفسده اى است كه از ديدگاه تعليم و تربيت، در رفتار و اخلاق فردى و اجتماعى انسان بازتاب مثبت و يا منفى دارد.

زندگى اجتماعى

تجارت

أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَوا (1) .

خدا معامله را حلال و ربا را حرام كرده است.

لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَلَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَطِلِ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَرَةً عَن تَرَاضٍ (2) .

اموال يكديگر را به ناحق مخوريد، مگر آن كه تجارتى باشد كه هر دو طرف بدان رضايت داده باشيد.

وام و دين

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ (3) .

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، چون وامى تا مدتى معين به يكديگر [قرض ] دهيد، آن را بنويسيد.

وَ إِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَ أَن تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (4) .

و اگر وامدار تنگدست بود، مهلتى بايد تا توانگر گردد و اگر دانا باشيد بدانيد كه چون بر او ببخشاييد برايتان بهتر است.

ازدواج و تشكيل خانواده

وَ أَخَذْنَ مِنكُمْ مِّيثَقًا غَلِيظًا (5) .

و زنان از شما پيمانى محكم گرفته اند.

وَ أَنْكِحُوا الْأَيَمَى مِنكُمْ وَ الصَّلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَآئِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَآءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ (6) .

مردان بى زن و زنان بى شوهر و مستخدمين خود را كه شايسته باشند همسر دهيد. اگر بينوا باشند خدا به كرم خود توانگرشان خواهد ساخت.

وَ لاَ تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ ءَابَآؤُكُمْ مِّنَ النِّسَآءِ إِلاَّ مَاقَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَحِشَةً وَ مَقْتًا وَ سَآءَ سَبِيلاً* حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَتُكُمْ وَ بَنَاتُكُمْ وَ أَخَوَتُكُمْ وَ عَمَّتُكُمْ وَ خَلَتُكُمْ وَ بَنَاتُ الْأَخِ وَ بَنَاتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهَتُكُمْ الَّتِى أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَوَتُكُم مِّنَ الرَّضَعَةِ وَ أُمَّهَتُ نِسَآئِكُمْ وَ رَبَئِبُكُمُ الَّتِى فِى حُجُورِكُمْ مِّن نِّسَائِكُمُ الَّتِى دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلَئِلُ أَبْنَآئِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَبِكُمْ وَ أَن تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا * وَ الُْمحْصَنَتُ مِنَ النِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُكُمْ كِتَبَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ أُحِلَّ لَكُمْ مَّا وَرَآءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بَأَمْوَلِكُمْ مُّحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَفِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيَضَةً وَ لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيَما تَرَضَيْتُمْ بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (7) .

با زنانى كه پدرانتان به عقد خويش درآورده اند ازدواج مكنيد، مگر آن كه پيش از اين چنان كرده باشيد. زيرا اين كار، زنا و مورد خشم خدا است و شيوه اى است ناپسند. مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه هايتان و خاله هايتان و دختران برادران و دختران خواهرانتان و زنانى كه بر شما حرام شده اند و دختران زنانتان كه در كنار شما هستند، هرگاه با آن زنان همبستر شده ايد بر شما حرام شده اند. ولى اگر همبستر نشده ايد، گناهى مرتكب نشده ايد و نيز زنان پسرانى كه از پشت شما هستند بر شما حرام شده اند و نبايد دو خواهر را در يك زمان به زنى گيريد. مگر آن كه پيش از اين چنين كرده باشيد. هر آينه خدا آمرزنده و مهربان است و نيز زنان شوهردار بر شما حرام شده اند، مگر آنها كه به تصرف شما در آمده باشند. از كتاب خدا پيروى كنيد و جز اينها، زنان ديگر هرگاه درطلب آنان از مال خويش مهرى بپردازيد و آنها را به نكاح در آوريد نه به زنا، بر شما حلال شده اند و زنانى را كه از آنها تمتع مى گيريد، مهرشان را بدهيد و پس از مهر معيّن، در قبول هر چه هر دو بدان رضا بدهيد گناهى نيست. هر آينه خدا دانا وحكيم است.

وَ ءَاتُوا النِّسَآءَ صَدُقَتِهِنَّ نِحْلَةً (8) .

و مهر زنان را به طيب خاطر به آنها هديه دهيد.

الطَّلَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَنٍ (9) .

اين طلاق دو بار است و از آن پس يا به نيكو وجهى نگه داشتن يا به نيكو وجهى رها ساختن.

وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ (10) .

و به بهترين وجه با زنان رفتار كنيد.

حفاظت از اموال

وَ لَا تُؤْتُوا السُّفَهَآءَ أَمْوَلَكُمْ الَّتِى جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا (11) .

اموالتان را به دست سفها ندهيد، (اموالى) كه خداوند آنها را اساس اجتماع قرار داده است،(بلكه زمام آنها را خود به دست گيريد و به اندازه ضرورت) آنان را خوراك و پوشاك دهيد، و به خوبى با آنان سخن گوييد.

حَجْر

وَ ابْتَلُوا الْيَتَمَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ ءَانَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَلَهُمْ وَ لَاتَأْكُلُوهَآ إِسْرَافاً وَ بِدَاراً أَن يَكْبَرُوا وَ مَن كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَن كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا (12) .

يتيمان را آزمايش كنيد تا هنگامى كه بالغ شده و تمايل به ازدواج پيدا كنند. آن گاه اگر آنها را دانا به درك مصالح زندگى خود يافتيد، اموالشان را به آنها باز دهيد و با اسراف و عجله مال آنها را حيف و ميل نكنيد. بدين انديشه كه مبادا بزرگ شوند و اموالشان را از شما بگيرند و سرپرستان يتيم هر كدام كه دارا هستند، از تصرف در مال يتيم خوددارى كنند و كسى كه نيازمند است، در مقابل نگهدارى و حفاظت مال يتيم به قدر متعارف از آنها ارتزاق كند و هرگاه خواستيد اموال آنها را رد كنيد بايد شاهد و گواه گيريد، و البته كافى است كه خداوند محاسبه كننده باشد.

جُعالة (تعيين پاداش)

قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَ لِمَنْ جَآءَ بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَ أَنَاْ بِهِ زَعِيمٌ (13) .

(مأموران) گفتند: ما پيمانه ملك را گم كرده ايم، به هر كس كه آن را پيدا كند يك بار شتر جايزه مى دهيم و من (رئيس انبار) پرداخت اين جايزه را تضمين مى كنم.

رهن

وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَنٌ مَّقْبُوضَةٌ (14) .

و اگر در سفر بوديد و نويسنده اى نيافتيد، گرو [پول ] قبض شده را به عنوان وثيقه بدهى، قرار دهيد.

مضاربه (شركت سرمايه و كار)

وَ ءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِى الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ (15) .

و برخى براى كسب و تجارت به سفر مى روند و از فضل خدا روزى مى طلبند.

مالكيت و انفاق

وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُّسْتَخْلَفِينَ فِيهِ (16) .

و از آنچه كه خداوند شما را جانشين خود در آنها ساخته است، انفاق كنيد.

وَ ءَاتُوهُمْ مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِى ءَاتَيكُمْ (17) .

و از مال خدا كه در اختيار شماست به آنها بپردازيد.

نذر

يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا (18) .

(بندگان خدا كسانى هستند) كه به نذر و عهد خود وفا مى كنند و از روزى كه شر و سختى اش گسترده است (روز رستاخيز) بيمناكند.

ثروتهاى عمومى (انفال)

يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنتُمْ مُّؤْمِنِينَ (19) .

از تو درباره انفال مى پرسند، بگو: انفال از آن خدا و فرستاده اوست؛ بنابراين، تقوا داشته باشيد و ميان خود بايكديگر سازش كنيد و از خدا و پيامبرش فرمانبردارى كنيد، اگر ايمان داريد.

مَآ أَفَآءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِى الْقُرْبَى وَالْيَتَمى وَ الْمَسَكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَىْ لاَ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَآءِ مِنكُمْ (20) .

آن غنيمتى كه خدا از مردم شهرها نصيب پيامبرش كرده است از آنِ خداست و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و مسافران در راه مانده، تا اموال [فقط] در انحصار توانگران از شما دست به دست نشود.

ارث

لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَلِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَآءِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَلِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَنَصِيبًا مَّفْرُوضًا (21) .

از هرچه پدر و مادر و خويشاوندان به ارث مى گذارند، مردان را نصيبى است و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان به ارث مى گذارند چه اندك و چه بسيار زنان را نصيبى است؛ نصيبى معين.

پرداخت حق

يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِى أَوْلَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَآءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَ إِن كَانَتْ وَحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ وَلَدٌ فإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُلُثُ فِإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِى بِهَآ أَوْ دَيْنٍ ءَابَآؤُكُمْ وَ أَبْنَآؤُكُمْ لاَ تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيماً حَكِيماً * وَ لَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإنْ كَانَ لَهُنَّ وَلدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَآ أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الُّثمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَآ أَوْ دَيْنٍ وَ إِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَلَةً أوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُوا أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَآءُ فِى الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَآ أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَآرٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ (22) .

خدا در باره فرزندانتان به شما سفارش مى كند كه سهم پسر برابر سهم دو دختر است و اگر دختر باشند و بيش از دو تن، دو سوم ميراث از آنهاست و اگر يك دختر بود نصف بر دو، اگر مرده را فرزندى باشد، هر يك از پدر و مادر يك ششم ميراث را برد و اگر فرزندى نداشته باشد و ميراث بران تنها پدر و مادر باشند، مادر يك سوم دارايى را برد. امّا اگر برادران داشته باشند، سهم مادر، پس از انجام وصيتى كه كرده و پرداخت وام او يك ششم باشد و شما نمى دانيد كه از پدران و پسرانتان كدام يك شما را سودمندتر است. اينها حكم خداست كه خدا دانا و حكيم است. اگر زنانتان فرزندى نداشتند، پس از انجام دادن وصيتى كه كرده اند و پس از پرداخت دين آنها، نصف ميراثشان از آن شماست و اگر فرزندى داشتند يك چهارم آن و اگر شما را فرزندى نبود پس از انجام دادن وصيت كه كرده ايد و پس از پرداخت دين آنها، نصف ميراثشان از آن شماست و اگر فرزندى داشتيد يك چهارم آن و اگر شما را فرزندى نبود، پس از انجام دادن وصيت كه كرده ايد و پس از پرداخت وامهايتان يك چهارم ميراثتان از آن زنانتان است و اگر داراى فرزندى بوديد، يك هشتم آن و اگر مردى با زنى بميرد و ميراث بر وى نه پدر باشد و نه فرزند او، اگر او را برادر يا خواهرى باشد، هر يك از آن دو يك ششم برد و اگر بيش از يكى بودند، همه در يك سوم مال پس از انجام دادن وصيتى كه كرده است، بى آن كه براى وارثتان زيانمند باشد و نيز پس از اداى دينش، شريك هستند. اين اندرزى است از خدا به شما و خدا دانا و بردبار است.

وَ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَلِىَ مِمَّا تَرَكَ الْوَلِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَنُكُمْ فََاتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ (23) .

براى همه، در آنچه پدر و مادر و خويشاوندان نزديك به ميراث مى گذارند، ميراث برانى قرارداديم و بهره هر كس را كه با او قرارى نهاده ايد بپردازيد.

يمين (قسم)

لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِى أَيْمنِكُمْ وَ لَكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الْأَيْمَنَ فَكَفَّرَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَكِيِنَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّرَةُ أَيْمَنِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُواْ أَيْمَنَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ ءَايتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (24) .

خداوند شما را به سبب سوگندهاى لغوتان بازخواست نخواهد كرد. ولى به سبب شكستن سوگندهايى كه به قصد مى خوريد بازخواست مى كند و كفاره آن اِطعام ده مسكين است، از غذاى متوسطى كه به خانواده خويش مى خورانيد، يا پوشيدن آنها يا آزاد كردن يك بنده، و هركه نيابد، سه روز روزه داشتن. اين كفاره قسم است، هر گاه كه قسم خوريد، به قسمهاى خود وفا كنيد. خدا آيات خود را براى شما اين چنين بيان مى كند، باشد كه سپاسگزار باشيد.

ديات

وَ مَن قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصَّدَّقُوا فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُم مِّيثَقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا* وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خلِداً فِيهَا وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيماً (25) .

و هر كس كه مؤمنى را به خطا بكشد بايد كه بنده اى مؤمن را آزاد كند يا خونبهايش را به خانواده اش تسليم كند، مگر آن كه خونبها را ببخشد و اگر مقتول، مؤمن و از قومى است كه دشمن شماست، فقط بنده مؤمنى را آزاد كند و اگر از قومى است كه با شما پيمان بسته اند، خونبها به خانواده اش پرداخت شود و بنده مؤمنى را آزاد كند و هر كس كه بنده اى نيابد، براى توبه، دو ماه پى درپى روزه بگيرد و خدا دانا و حكيم است و هر كس مؤمنى را به عمد بكشد، كيفر او جهنم است كه در آن همواره خواهد بود و خدا بر او خشم گيرد و لعنتش كند و برايش عذابى بزرگ آماده سازد.

قصاص

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِى الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِوَ الْأُنثَى بِالْأُنثَى فَمَنْ عُفِىَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَىْ ءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَآءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَنٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَ لَكُمْ فِى الْقِصَاصِ حَيَوةٌ يأُوْلِى الْأَلْبَبِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (26) .

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، درباره كشتگان بر شما قصاص مقرر شد. آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن. پس هر كس كه از جانب برادر خود عفو گردد، بايد كه با خشنودى از پى اداى خونبها رود و آن را به وجهى نيكو بدو پردازد. اين حكم، تخفيف و رحمتى است كه از جانب پروردگارتان و هر كه از آن سرباز زند، بهره او عذابى است دردآور. اى خردمندان! شما را در قصاص كردن زندگى است. باشد كه پروا كنيد.

وصيت

كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيرًا الْوَصِيَّةُ لِلْولِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَآ إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ * فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (27) .

هرگاه يكى از شما را مرگ فرا رسد و مالى بر جاى گذارد، مقرر شد كه درباره پدر و مادر و خويشاوندان، از روى انصاف وصيت كند و اين شايسته پرهيزگاران است پس هر كس كه آن وصيت را بشنود و آن گاه دگرگونش سازد، گناهش بر آن كسى است كه آن را دگرگون ساخته است خدا شنوا و داناست. هرگاه بيم آن رود كه وصيت كننده اى در وصيت خويش دستخوش ستم يا گناهى شده باشد، اگر كسى به اصلاح ميان آنان بپردازد، مرتكب گناهى نشده است، خدا آمرزنده و مهربان است.

شهادت

وَ الَّذِينَ هُم بِشَهدتِهِمْ قَآئِمُونَ (28) .

و [مؤمنان ] كسانى [هستند] كه شهادت خويش به حق ادا مى كنند.

وَ الَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ (29) .

و آنان كه به دروغ شهادت نمى دهند. (مؤمنان)

ولايت

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمنتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعاً بَصِيراً * يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنزَعْتُمْ فِى شَىْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْأَخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأَوِيلاً (30) .

خدا به شما فرمان مى دهد كه امانتها را به صاحبانشان باز گردانيد و چون در ميان مردم به داورى نشينيد به عدل داورى كنيد. خدا شما را چه نيكو پند مى دهد. هر آينه او شنوا و بيناست. اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولوالامر خويش فرمان بريد و چون در امرى اختلاف كرديد، اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، به خدا و پيامبر رجوع كنيد. در اين خير شماست و سرانجامى بهتر دارد.

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ (31) .

جز اين نيست كه دوست و سرپرست شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى كنند.

حكومت و قانون

وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ (32) .

براى آن مردمى كه اهل يقين هستند، چه حكمى از حكم خدا بهتر است؟

اكل و شرب

يَأَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِى الْأَرْضِ حَلَلاً طَيِّباً (33) .

اى مردم از آن چيزهاى حلال و پاكيزه كه در زمين است بخوريد.

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنزِيرِ وَ مَآ أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَآ أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالْأَزْلَمِ ذلِكُمْ فِسقٌ (34) .

حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوك و هر حيوانى كه به هنگام كشتنش نام ديگرى جز اللَّه را بر او بگويند و آنچه خفه شده باشد، يا به سنگ زده باشند، يا از بالا درافتاده باشد، يا به شاخ حيوانى ديگر بميرد يا درندگان از آن خورده باشند، مگر آن كه ذبحش كنيد و نيز هر چه بر آستان بتان ذبح شود و آنچه به وسيله تيرهاى قمار قسمت كنيد كه اين كار خود نافرمانى است.

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ وَ مَآ أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَبَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلآإِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (35) .

جز اين نيست كه مردار و خون و گوشت خوك و آنچه كه به هنگام ذبح نام غير خدا بر آن بخوانند، بر شما حرام كرد. امّا كسى كه ناچار شود، هرگاه كه از حد نگذراند و بى ميلى جويد، گناهى مرتكب نشده است، كه خدا آمرزنده و بخشاينده است.

أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ الْأَنْعَمِ إِلَّا مَا يُتْلى عَلَيْكُمْ (36) .

بهائم و حيوانات براى شما حلال گرديد. [جز آنچه بعداً برايتان گفته خواهد شد.]

حدود

وَ الَّتِى يَأْتِينَ الْفَحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِى الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوفَّيهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً (37) .

و از زنان شما آنان كه مرتكب فحشا مى شوند، از چهار تن از خودتان بر ضد آنها شهادت بخواهيد. اگر شهادت دادند، زنان را در خانه محبوس داريد تا مرگشان فرا رسد يا خدا راهى پيش پايشان نهد.

وَ الَّذَانِ يَأْتِيَنِهَا مِنكُمْ فََاذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَ أَصْلَحَا فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمَآ إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّاباً رَّحِيماً (38) .

و آن دو تن را كه مرتكب آن عمل [زشت ] شده اند، بيازاريد و چون توبه كنند و به صلاح آيند از آزارشان دست برداريد؛ زيرا خدا توبه پذير و مهربان است.

الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِى فَاجْلِدُواْ كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ وَ لَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِى دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْأَخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ الزَّانِى لَايَنكِحُ إلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الُْمحْصَنَتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُواْ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَآءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَنِينَ جَلْدَةً وَ لَاتَقْبَلُواْ لَهُمْ شَهَدَةً أَبَداً وَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَسِقُونَ * إِلَّا الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ* وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَجَهُمْ وَ لَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَآءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَدَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَدتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّدِقِينَ وَ الْخَمِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَذِبِينَ وَيَدْرَؤُاْ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَدتِ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَذِبِينَ* وَ الْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَآ إِن كَانَ مِنَ الصَّدِقِينَ (39) .

زنان و مردان زناكار را هر يك صد ضربه بزنيد، اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد، مباد كه در حكم خدا نسبت به آن دو دستخوش ترحم گرديد و بايد كه به هنگام تنبيه كردنشان گروهى از مؤمنان حاضر باشند. مرد زناكار جز زن زناكار، يا مشرك نمى گيرد و زن زناكار را جز مرد زنا كار يا مشرك نمى گيرد و اين بر مؤمنان حرام شده است. كسانى را كه زنان عفيف را به زنا متهم مى كنند و چهار شاهد نمى آورند، هشتاد ضربه بزنيد، و از آن پس هرگز شهادتشان را نپذيريد كه مردمى فاسقند و كسانى كه زنان خود را به زنا متهم مى كنند و شاهدى جز خود ندارند، شهادت هر يك از آنها را چهار بار شهادت است، به نام خدا كه از راستگويان است و بار پنجم بگويد كه لعنت خدا بر او باد، اگر از دروغگويان باشد و اگر آن زن چهار بار به خدا سوگند خورد كه آن مرد دروغ مى گويد، حد از او برداشته مى شود و بار پنجم بگويد كه خشم خدا بر او باد، اگر مرد از راستگويان باشد.

وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا جَزَآءً بِمَا كَسَبَا نَكَلاً مِّنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ فَمَن تَابَ مِن بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌرَّحِيمٌ (40) .

دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر كارى كه كرده اند ببريد. اين عقوبتى است از جانب خدا كه پيروزمند و حكيم است. هر كس پس از كردار ناپسندش توبه كند و به صلاح آيد، خدا توبه او را مى پذيرد، كه او آمرزنده و مهربان است.

مَن قَتَلَ نَفْسَاً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِى الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً (41) .

هر كس، انسانى را نه به قصاص قتل كسى يا ارتكاب فسادى بر روى زمين بكشد، چنان است كه همه مردم را كشته باشد.

قضا

يَدَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَكَ خَلِيفَةً فِى الأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ (42) .

اى داود! ما تو را خليفه روى زمين قرار داديم. در ميان مردم به حق داورى كن و از پى هواى نفس مرو كه تو را از راه خدا منحرف سازد.

وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (43) .

و اگر بين افراد حكم كنى به عدالت حكم كن كه خدا عدالت پيشگان را دوست دارد.

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمنتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَان سَمِيعاً بَصِيراً (44) .

خدا به شما فرمان مى دهد كه امانتها را به صاحبانشان بازگردانيد و چون در ميان مردم به داورى نشينيد به عدل داورى كنيد. خدا شما را چه نيكو پند مى دهد. هر آينه او شنوا و بيناست.

پى‏نوشتها:‌


1- بقره (2) آيه 275.
2- نساء (4) آيه 29.
3- بقره (2) آيه 282.
4- بقره (2) آيه 280.
5- نساء (4) آيه 21.
6- نور (24) آيه 32.
7- نساء (4) آيه 22-24
8- نساء (4) آيه 4.
9- بقره (2) آيه 229.
10- نساء (4) آيه 19.
11- نساء (4) آيه 5.
12- نساء (4) آيه 6.
13- يوسف (12) آيه 72.
14- بقره (2) آيه 283.
15- مزمل (73) آيه 20.
16- حديد (57) آيه 7.
17- نور (24) آيه 33.
18- انسان (76) آيه 8.
19- انفال (8) آيه 1.
20- حشر (59) آيه 7.
21- نساء (4) آيه 7.
22- نساء (4) آيه 11-12
23- نساء (4) آيه 33.
24- مائده (5) آيه 89.
25- نساء (4) آيه 92-93
26- بقره (2) آيه 179.
27- بقره (2) آيه 181-182
28- معارج (70) آيه 33.
29- فرقان (25) آيه 72.
30- نساء (4) آيه 58-59
31- مائده (5) آيه 55.
32- مائده (5) آيه 50.
33- بقره (2) آيه 168.
34- مائده (5) آيه 3.
35- بقره (2) آيه 173.
36- مائده (5) آيه 1.
37- نساء (4) آيه 15.
38- نساء (4) آيه 16.
39- نور (24) آيه 4-9
40- مائده (5) آيه 39.
41- مائده (5) آيه 32.
42- ص (38) آيه 26.
43- مائده (5) آيه 42.
44- نساء (4) آيه 58.