اسلام پزشك بى دارو

احمد امين شيرازى

- ۷ -


شاهى  
شاهى نيز يكى از سبزيهاى خوردنى است ، ولى از نظر خاصيت از سبزيهاى نيست كه در مقام عالى قرار گرفته باشد، البته داراى مقاديرى ويتامين (آ و ب ) و مقدار بيشترى ويتامين (ث ) مى باشد.
در اسلام جزو خوراكيهاى مكروه بحساب نيامده ولى خوردن اين سبزى را در شب باعث تحريك جذام در آنهايى كه استعداد اين بيمارى را دارند دانسته اند.
عن النبى (ص ) ما من عبد بات وفى جوفه شى من هذه البقلة الا بات الجذام يرفرف على راسه حتى يصبح اما ان يسلم و اما ان يعطب (373)
هر كسى هنگام شامگاهان شاهى بخرود جذام (همانند مرغى شكارى ) تا صبحگاهان در اطراف او به پرواز است يا از بيمارى نجات مى يابد يا گرفتار آن ميشود.
پس از اين كلام استفاده ميشود كه در اين گياه نيست به افراد مستعد بيمارى جذام ، نيروى تحريك و تاءثر هست و ممكن است با كمك عوامل ديگر اين بيمارى ، ضخص را دچار سازد، مضمون اين سخن در روايات ديگرى نيز وارد شده است .
((انواع تره تيزك از سبزيهاى مفيد مى باشند، ولى از آنجايى كه نبايد در خوردن هيچ خوراكى افراط كرد در خودرن اين سبزيهاى مفيد هم افراط جايز نيست مخصوصا براى افراد لاغر و سوداوى مزاجها، يعنى كسانى كه ترشح سيب آدم در آنها زياد است ....
هر كس شب تره تيزك بخورد رگ جذامش بحركت مى آيد، ما ميدانيم كه تره تيزك ترشحات بينى را زياد مى كند و رگ جذام هم در بينى است ، املاح ((يد)) مانن ((يدور دو پتاس )) همين تره تيزك ترشح بينى را زياد مى نمايند))(374)
عن ابى عبدالله (ع ) - ((قال من اكل الجر جير بالليل ضرب عليه عرق الجذام من انفه و بات ينزف الدم ))(375)
امام ششم فرمودند: هر كس در شب شاهى بخورد ماده بيمارى جذام در بينى او تحريك مى شود، و خونهاى صاف او كم و در عوض خون هاى كثيف و سوخته اش بسيار مى شود در اين روايت تحريك بيمارى را از بينى دانسته و ما مى دانيم كه اغلب ، بيمارى جذام از بينى شروع مى شود.
((تره تيزك و انواع ديگر آن كه به نام بولاغ اوتى و شاهى ناميده مى شوند داراى يد و آهن و فسفر مى باشند و مقادير زيادى ويتامين (ث ) دارند و ادرار را زياد مى كنند.
اين گياهان بر عكس توت فرنگى مهيج مى باشند و اين خاصيت مربوط به ((يد)) مى باشد زيرا اين گياهان ترشح سيب آدم را كمى زياد مى كنند و از اين رو مهيج مى باشند(376)
((و از همين نظر كه مهيج است گياه شناسان قديم كاسنى و خرفه و سركه را مصلح شاهى مى دانستند))(377)
شاهى داراى چندين نوع است : بيابانى ، بستانى و بستانى آن سه قسم است كه براى هر يك از رگ و بذر آن علائم مخصوصى است مثلا بيابانى آن تند و تيزتر و گل آن زرد رنگ است و در زبان عربى هم بواسطه انواع مختلف آن نامهاى مختلفى دارد مانند جرجير و رشاد.
آويشن شيرازى  
بهترين آويش در شيراز پيدا مى شود، و به اصطلاح شيرازيها دو قسم است . 1 - آويشن باريك 2 - آويشن پهن چنانكه از نامش پيدا است برگهاى آويشن پهن بيضى شكل است ، و برگهاى آويشن باريك كمى درازتر و باريك است ، آويشن باريك اغلب در كوهها ديده مى شود.
((آويشن كوهى ، گياهى است كه در سرازيرى صخره كوهها كه در مقابل آفتاب است در جنگلها و اراضى غير مزروع بطور خودرو مى رويد ساقه آن بنفش رنگ و ارتفاع آن گاهى به نيم متر مى رسد.
و در لاهيجان و طالش و آستارا و فارس مى رويد... آويشن آبى و آويشن شيرازى يكى از گياهان شفا بخشى است كه در درمان و معالجه بيماريهاى مختلف ، اعجاز مى كند، و از اين جهت است كه بايد آن را از گرانبهاترين گياهان دارويى روى زمين بدانيم ))(378)
پيشوايان اسلام بقدرى اين گياه را مفيد مى دانسته اند كه حضرت رضا(ع ) مى فرمودند: آويشن تنها داروى اميرالمومنين بوده است .
1 - عن ابى الحسن (ع ) قال كان دواء اميرالمومنين (ع ) الصعتر.(379)
2 - و كان يقول - يقوى المعدة ، و يقطع البلغم و هو امان من اللقوة (380)
و نيزحضرت رضا مى فرمودند: آويشن معده را تقويت مى كند، و بلغم را بر طرف مى نمايد، آويشن نيز انسان را از لقوه در امان نگاه مى دارد، (لقوه - مرضى است كه در صورت انسان پيدا مى شود، و لب و دهان يا فك بطرفى كج مى شود).
((خواص طبى و درمانى آويشن شيرازى اين است كه ضد درد و تشنج است و خون را به جريان انداخته و اعمال اعضاء جنسى و تناسلى را در بدن تحريك و تقوين مى كند، هوش و قوه ادراك را زياد مى كند، قابض و مقوى است و براى نارسايى كبد يعنى وقتكيه كبد ضعيف شده است و خوب كار نمى كند مفيد است . آويشن در عفونتهاى ريوى ، زكام ، برنشيت ، آسم ، گريپ ، آنژين ، سوء هضم و تخمه ، دل درد ورم امعاء نيز مصرف مى شود...
گلهاى خشك آويشن كوهى ، مقوى معده ، نيروبخش ، خلط آور، قاعده آور، ضد درد و تشنج و بطور خفيف عرق آور است ))(381)
پرفسور ((تروسو)) درباره آويشن مى گويد:
((آويشن دشمن سم است )) آويشن تازه يا خشك آن را در عفونتهاى ريوى ، زكام ، برونشيت ، آسم ، گريپ ، خستگى و كوفتگى دست و پا، آنژين ، سوء هضم و تخمه ، دل درد و ورم امعاء مصرف مى كنند.
عصاره آويشن به نام ((تيمول )) است كه خاصيت ضد عفونى موثرى بر مجارى تنفس و جهار هاضمه دارد، سمومى كه در آنجا جمع شده بكلى از بين مى برد و جريان خون را منظم مى سازد... اگر چند برگ آويشن رابه غذاى خرگوشتها اضافه كنيم از نفخ شكم آنها جلوگيرى خواهد كرد و هيچوقت آنها گاز معده پيدا نخواهند كرد.))(382)
مردى در خدمت امام هشتم (ع ) از رطوبت مزاج و علاج آن سئوال نمود آن حضرت باو دستور داد كه آويشن را بكوبد و ناشتا به دهان خود بريزد.
عن ابى الحسن (ع ) انه شكا اليه الرطوبة ، فامره ان يستف الصعتر على الريق (383)
زيادى بلغم و رطوبت به اصطلاح امروز كمى ترشح ((سيب آدم )) در انسان است ، و امام (ع ) آويشن را معالج آن دانسته و به همين سبب به آن مرد نگفته آويشن را به صورت دم كرده بنوش ، زيرا در صوتيكه دم شود چون مخلوط با آب است باز نمى تواند جبران بلغم و رطوبت را نمايد.
بخش پنجم :گلها و روغنها 
قسمت پنجم اين كتاب ، گلها و روغنها است ، منظور از روغنها، همه چربيها است ، از نظر اسلام يك قسمت از روغنهاى حيوانى كه ذيلا شرح داده مى شود براى خوردن تجويز شده و نيز بعضى از روغنهاى نباتى مثل روغن زيتون و مانند آن بخ خوردنش تاءكيد شده و يك قسمت از روغنهاى نباتى ، براى استعمالهاى خارجى بدن تعيين گرديده است .
روغنهاى حيوانى 
روغنهاى حيوانات حلال گوشت ، هر چند حرام يا مكروه نيست ، اما در باره آنها چندان تعريفى هم نيامده است ، فقط از ميان همه ، روغن گاو مورد تحسين قرار گرفته و به خوردن آن سفارش شده است :
عن ابى عبدالله (ع ) قال ((قال اميرالمومنين (ع ) سمون البقر شفاء))(384)
امام صادق (ع ) مى فرمايد: كه على (ع ) مى فرمود روغنهاى گاوى ، شفا دهنده دردها هستند.
از نظر دانش غذاشناسى ، خوردن پيه و دنبه ساير چربيهاى حيوانى و نيز زياد خوردن روغنهاى آنها كه از كره گرفته شده پسنديده نيست .
((امروز هيچ كس نيست كه منكر ضرر چربيهاى حيوانى باشد، زيرا علاوه بر فشارى كه بر كبد وارد مى سازند، مسئول اصلى و مسبب واقعى تصلب شرائين شناخته شده اند.
نكته اى كه بايد اينجا تذكر دهيم ، اين است كه چربى حيوانى را با روغن حيوانى نبايد اشتباه كرد.
چربى حيوانى عبارت است از پيه و دنبه و چربيهايى كه بين پوست و گوشت حيوان واقع شده است .
و رغن حيوانى عبارت است از كره ذوب كرده ، و اين زيانهايى كه به چربى حيوان نسبت مى دهند ارتباطى با روغن حيوانى ندارد.
خطرناكترين نوع چربى حيوانى ، طبقه اى است ك بين پوست و گوشت قرار گرفته است ، اين چربى داراى غدد لنفاوى است ، گلبولهاى سفيدى كه اين غدد دارند ميكروبهاى خطرناك را مى خورند يعنى آنها را محاصره كرده و از عمل باز ميدارند و در قسمتهاى چربى دفن مى نمايند، ولى وقتى حيوان مرد ميكروبها آزاد مى شوند و فعاليت خود را از سر مى گيرند و به اين جهت است كه مى گويند چربيهاى حيوانى هميشه آلوده مى باشند))(385)
ولى با اين همه ، در روايات ما همچنانكه از روغن گاو تعريف شده ، از پيه آن نيز در بعضى موارد، بعنوان دواء و خارج كننده درد ياد شده است :
عن ابى عبدالله قال : من اكل لقمة شحم اخرجت مثلها من الداء(386)
امام ششم فرمودند: هر كس يك لقمه پيه بخورد بهمان مقدار درد و رنج از بدنش بيرون مى رود.
گفتيم روغن گاو به منزله دوايى است كه درد را از بين مى برد، ولى نه براى همه كس زيرا كسانى كه از چهل سال بالاتر رفته اند، از خوردن آن طبق دستور اسلام (بويژه هنگام شب ) منع شده اند.
قال الصادق (ع ): نعم الادام السمن و انى لا كرهه للشيخ (387)
امام ششم (ع ) فرمودند: روغن ، غذاى خوبى است ولى آن را براى پيرمرد دوست ندارم .
عن ابى عبدالله (ع ) قال : اذا بلغ الرجل خمسين سنة فلايبيتن و فى جوفه شى ء من السمن (388)
و نيز در جاى ديگر ميفرمايد: وقتى انسان به پنجاه سالگى رسيد، سزاوار نيست كه در وقت شام از روغن استفاده نمايد.
اينك لازم است زيانهاى چربى هاى حيوانى را بررسى نمائيم :
الف : تصلب شرائين  
((وقتى در ديواره رگهاى تن ، ماده مومى شكل ((كولسترول )) پيدا شود رگها سخت شده و حالت تصلب شرائين دست مى دهد، و در اين حالت است كه قبل از اين كه خون فشار آورد رگها سفت و سخت مى شود و دهانه آنها تنگ مى شود و نمى گذارد خون به راحتى و آسانى از معبر رگها عبور كرده و به نقاط مختلف بدن سير نمايد و در نتيجه ، خون فشار مى آورد و بيمارى فشار خون به وجود مى آيد.
چندين سال است كه علم و دانش در مقابل اين بيمارى قد علم كرده و به مبارزه پرداخته است ولى كسانكيه به اين بيمارى مبتلا مى شوند، و همچنين پزشكانى كه به معالجه اين بيماران مى پردازند يك زبان مى گويند:
((تصلب شرائين لازمه پيرى است ، و اين دو يعنى پيرى و تصلب شرائين لازم و ملزوم يكديگرند و بايد تسليم شد و عوارض آنرا به جان خريد.
در زمان حاضر وضع نامساعدى پيش آمده و من خودم به چشمم ديده ام كه صدها نفر از مردم علاقه مند و دانا، موفق شده اند جلو تصلب شرائين را به وسيله رژيم غذايى بگيرند، و غذاى خود را از موادى ترتيب داده آن كه چربى نداشته هر روز بر مقدار مصرف ويتامين مى افزوده و مقدار زيادى آب سبزيهاى شفا بخش را خورده اند و در عوض ، هفت ماه تا يك سال با تعقيب اين شور، بكلى سالم شده اند.
من خوشنودم از اينكه مى توانم اعلام كنم كه ما امروز علت اصلى و واقعى بيمارى تصلب شرائين را مى دانيم ))(389)
ب : كبد و كيسه صفرا 
چربيهاى خارج از حد نيز تاثيرات ناگوارى بر روى كبد كه يكى از مهمترين اعضاء بدن است مى گذارد، و كيسه صفرا دچار اختلال مى نمايد.
((دكتر ((روژر گلنارد)) يكى از پزشكان معروف و سرشناسى است كه در ((ويشى )) مطب داشته و در معالجه امراض كبد و كيسه صفرا شهوت جهانى دارد و بيماران بيشمارى كه براى معالجه به او مراجعه مى كنند از او مى پرسند:
علت اينكه دسته معينى از مردم در معرض حمله و خطر بيمارى كيسه صفرا هستند چيست ؟ دكتر نام برده مرتب براى اين سئوال كنندگان متعدد، جواب مى دهد سه عامل بزرگ در اختلال كيسه صفرا تاءثير دارد:
1 - جنس زن . (منظور زياده روى و افراط در شهوت رانى است ) 2 - چربى و روغن 3 - تجاوز سن از چهل سالگى ))(390)
روغن زيتون 
درخت زيتون برگهاى دراز و باريك و گلهاى خوشه اى دارد، ميوه آن بيضى شكل است .
درخت زيتون در كشور ما در رودبار، گرگان ، دره سفيد رود، منجيل ، افشار، حاجى لر و بلوچستان به عمل مى آيد.
290
و اصولا زمينهاى مناسب براى پرورش درخت زيتون زمينهاى گرم كنار درياى مديترانه است بهمين علت است كه در يونان و ايتاليا و سواحل مديترانه و در كشورهاى شمال آفريقا و فلسطين اين درخت از قديم كاشته شده است درخت زيتون مى تواند تا دو هزار سال عمر كند ولى بشر طى كه سرما و يخبندان شديد، آنرا خشك نكند.
ميوه زيتون ، خام خورده مى شود و از آن نيز روغن هم مى گيرند.
روغن زيتون مايعى است شفاف كمى سبز رنگ يا زرد طلايى ، روغن زيتون در حرارت 15 درجه بايد كاملا شفاف باشد و همين كه حرارت ، به ده درجه تنزل كرد بايد كدر گردد و در درجه صفر بايد منجمد و دانه شده و در بيست درجه زير صفر بايد كاملا بسته شود.
روغن زيتون به دو صورت مصرف مى شود:
1 - به صورت خوراكى
2 - به صورت چرب كردن و ماليدن ببدن .
300
روغن زيتون خوراكى  
از روغنهايى كه مورد توجه بسيار پيشوايان اسلام بوده ، روغن زيتون است ، به طورى كه آنرا با سركه يك خورش معمولى بسيار خوب مى دانستند.
عن ابى عبدالله (ع ) قال : كان احب الاصباغ الى رسول الله (ص ) الخل و الزيت ، و قال هو طعام الانبياء(391)
امام ششم (ع ) مى فرمايد: بهترين خورشها نزد رسول خدا(ص ) سركه و روغن زيتون بوده و نيز آن حضرت فرمودند: اين غذا، غذاى انبياء است .
خوردن روغن زيتون با سركه از نظر غذايى قابل دقت و توجه است كه بعدا شرح خواهيم داد.
عن ابى عبدالله (ع ) الخل و الزيت من طعام المسلمين (392)
حضرت صادق (ع ) فرمودند: روغن زيتون و سركه جزو غذاهاى مسلمانان است .
پيامبر اكرم (ص ) روغن زيتون را بر طرف كننده صفرا و بلغم و مقوى اعصاب و نيكو كننده اخلاق و باعث پاكى نفس و از بين برنده غم و اندوه مى دانستند.
و درباره خودرن آن سفارش فرمودند.
عن النبى (ص ): عليكم بالزيت فانه يكشف المرة و يذهب البلغم و يشد العصب و يحسن الخلق و يطيب النفس و يذهب باالغم (393)
((روغن مايع زيتون ، سرشار از ويتامين ها و املاح معدنى خصوصا پتاسيم است ، و قرنها است كه روغن زيتون با نان ، يكى از منابع اصلى غذايى را به انسان ارزانى داشته است ))(394)
((روغن زيتون براى توليد سوخت بدن ارزش زياد دارد زيرا صدگرم آن 234 كالرى حرارت مى دهد و از اين جهت يك غذاى نيروبخش است - و كسانى كه مى خواهند سلامتى داشته باشند بايد به اين اكسير، علاقمند شوند.....
روغن زيتون نرم كننده و ملين است و براى رفع عوارض كليه ها و سنگهاى صفرا وى و قولنجهاى كليوى و كبدى و رفع يبوست ، بسيار نيكوست ....
خوردن كمى زيتون با غذا اشتها را زياد مى كند و ترشحات غدد مخصوصا صفرا را اصلاح مى نمايد ولى زياده روى در خوردن آن ، باعث زيادى ترشحات اين دو غده مى گردد و باعث بى خوابى و لاغرى است و از اين جهت خوردن آن به اشخاص چاق و بلغمى مزاج توصيه مى شود))(395)
به اين ترتيب روغن زيتون هم سنگهاى صفراوى را از بين مى برد و هم مناسب بلغمى مزاجهاست .
در روايات اسلامى خوردن آن را با سركه تجويز كرده اند، و ما وقتى به كتب قدما نگاه مى كنيم مى بينيم روغن زيتون را صفرايى مى دانند، و براى آن مصلح مى نويسند، مصلح يعنى اصلاح كننده خاصيت آن ، و بهترين مصلح آن را سركه مى دانند از اين رو اگر كسى روغن زيتون را با سركه مصرف كند چنانكه امروزه هم سالادها را اينطور مى سازند ديگر باعث لاغرى و بى خوابى نمى شود و ويژه اشخاص چاق و بلغمى مزاج نخواهد بود.
عن الرضا(ع ) انه قال ((نعم الطعام الزيت يطيب النكهة و يذهب البلغم و يصفى اللون و يشد العصب و يذهب باالوصب و يطفى الغضب )) (396)
امام هشتم (ع ) مى فرمايد: روغن زيتون غذاى خوبى است ، زيرا بوى دهان را خوشبو مى نمايد و بلغم را بر طرف مى سازد، صورت را صفا و طراوت مى دهد اعصاب را تقويت نموده ، مرض و درد را مى برد و شراره غضب را در نهاد انسان خاموش مى سازد.
خوشبويى دهان و طراوت صورت مربوط به كبد است .
((روغن قند و تنبلى كبد بسيار نافع است خوردن روغن زيتون جهت باز كردن زنگهاى تيره معجزه مى كند))(397)
((يك قاشق سوپ خورى ، روغن مايع زيتون ، براى اشخاصى كه از كبد مى نالند، داروى شفابخش ممتازى است و بايد صبح ناشتا آنرا بخورند، يك قاشق سوپ خورى روغن زيتون اگر صبح ناشتا خورده شود علاوه براينكه هيچ گونه دل دردى به وجود نمى آورد، مجارى روده ها را چرب كرده و به توده غذاهايى كه در آنجا جمع شده اند اجازه ميدهد راه عادى خود را آهسته آهسته طى كنند.
از طرف ديگر روغن زيتون وقتى صبح ناشتا ميل شود كمك به كبدهاى تنبل مى كند و كيسه صفرا هم به فعاليت افتاده از توليد و تكثير ميكربها در امعاء جلوگيرى مى نمايد.
كسانيكه نمى توانند مصرف روغن زيتون را صبح ناشتا تحمل كنند و آنرا با ميل بخورند مى توانند با آب ليمو آنرا مخلوط سازند، بعلاوه چنين اشخاصى مى توانند به هر وعده غذاى خود يك قاشق قهوه خورى ، روغن زيتون را مخلوط كرده و مصرف نمايند و بدين ترتيب رفته رفته به مصرف روغن زيتون عادت كرده و آنرا بدون هيچ گونه ناراحتى و دل به هم خوردگى خواهند خورد))(398)
رابطه بسيار مستقيمى بين سلامت جسم و صحت روان موجود است بطوريكه هر كدام در ديگرى اثر مستقيم دارند و البته وقتى كبد خوب كار كند و كيسه صفرا فشار نياورد و ساير اعضا هر يك كار خود را بنوبه انجام بدهند، قسمت عمده عصبانيتها و نگرانيها و بد اخلاقيها بر طرف مى شود، به همين جهت در كلام پيامبر اكرم (ص ) و امام رضا(ع ) اين دو نكته قابل توجه است كه فرمودند:
((خوردن روغن زيتون سبب حسن خلق و خاموش ساختن غضب است ))
مصارفى خارجى  
روغن زيتون را براى نرمى پوست ببدن و موهاى سر ميمالند و در اسلام به اين موضوع سفارش شده ، چنانكه بخوردن آن نيز سفارش شده بود، از جمله :
1 - قال رسول الله ، ((كلوا الزيت و ادهنوابه فانه من شجرة مباركة ))(399)
روغن زيتون را بخوريد و به بدن بماليد زيرا از درخت با بركتى است .
2 - فى وصيته لعلى (ع ) قال يا على كل الزيت و ادهن به فانه من اكل الزيت و ادهن به لم يقريه الشيطان اربعين يوما(400)
از سفارشهاى پيامبر اكرم (ص ) به على (ع ) است ، كه روغن زيتون بخور و ببدن بمال ، زيرا كسانى كه از اين دو استفاده مى كنند، تا 40 روز (مدت زيادى ) از ميكروبها محفوظند.
((براى مصارف خارجى ، يعنى روغن مالى پوست و مو، كهنه آن بهتر از تازه است و روغن كهنه كه هفت سال مانده باشد در تسكين آلام مفاصل ، بهتر از روغن بلسان است ))(401)
روغن زيتون درمان پوستهاى خشك و پژمرده است .
((اگر پوست شما خشك است متوجه باشيد كه آب را زياد گرم نكنيد و پيش از اينكه وارد آب گرم شويد يك قاشق مرباخورى روغن زيتون را در آب بريزيد و سپس با صابون توالت كه خيلى چرب باشد خود را صابون زده و شستشو دهيد وقتى كاملا تميز شديد و استراحت كرديد نصف آب گرم را ازوان بيرون كنيد و بجاى آن شير آب سرد را باز كنيد تا وان پرشود و سپس ‍ با دست ، آب سرد و گرم را مخلوط كنيد تا آب وان رفته رفته سرد شود و سپس سه دقيقه در آن وان بخوابيد خواهيد ديد كه بدن شما سوزن سوزن شده و قرمز مى گردد، احساس خستگى مى كنيد، اما شما ابدا سردتان نمى شود، پس از اين كار خودتان را لاى حوله بزرگى بپيچانيد و خشك كنيد و سپس به رختخواب رفته و عضلات بدنتان را آزاد بگذاريد تا هر چه غم و اندوه واقعى و يا خيالى داريد از شما دور شوند))(402)
براى جلوگيرى از ريزش موهاى سر، بايد ده روز پى در پى سر را با روغن زيتون مالش داد و قبل از خواب آن را بست و خوابيد و صبح كه از خواب برخاست آنرا با آب ملول (نيمگرم ) و با صابون (مارسى )(403) شست ...
براى معالجه سواد، مدت يك هفته صد گرم برگ تاج ريزى سياه را در دويست گرم روغن زيتون بخيسانيد و اين روغن رامثل كمپرس بر روى پوست بماليد اگر پوست پا يا دست شماترك خورده است براى معالجه آن به اندازه مساوى گلسرين و روغن زيتون را مخلوط كرده و پوست خود را روغن مالى و چرب كنيد.
بچه هايى كه استخوان نرم دارند و يا مبتلا به ((راشى تيسم )) و كم خونى هستند بايد تن آنها را روغن زيتون مالش داد.
اگر روغن زيتون را با سير كوبيده مخلوط كنند روغن بوجود مى آورد كه براى انواع رماتيسم و درد عضلات و يا اعصاب ، گرانبها است و بايد با دست آنرا روى موضوع درد بمالند و ماساژ دهند))(404)
گل بنفشه 
گل بنفشه دو قسم است 1 - بنفشه معطر 2 - بنفشه سه رنگ
بنفشه معطر در حاشيه جنگلها بيشه ها و كنار جويبارها مى رويد و چون گلهاى آن در طب زياد مصرف مى شود بعضى هم آنرا مى كارند و از اساس ‍ آن در عطر سازى استفاده مى كنند.
برگهاى گل بنفشه معطر، كامل و بزرگ و به واسطه دمبرگ بزرگى به ريشه متطل است و ريشه آن پر مو و رشته رشته است ، و ساقه ندارد و برگها و گل آن مستقيما از ريشه در مى آيد وقتى بنفشه در كنار جويبارها و بيشه ها به گل مى نشيند پيام آور بهار است .
شما گل و برگ بنفشه را در فروردين با دقت بچينيد و سعى كنيد روى هم انباشته نكنيد، بلكه آنرا در سبدى بصورت طبقات نازك بريزيد و در جايى كه هوا عبور كند بگذاريد تا خشك شود گل بنفشه سه رنگ در ايران بنام بنفشه فرنگى معروف است و در نواحى شمال ايران كه هوا مرطوب و از نظر آب و هوا چون كشورهاى اروپايى است ميرويد.
بنفشه سه رنگ به حالت وحشى مى رويد و گلها و برگ آن كوچكتر از بنفشه اى است كه مى كارند گلهاى بنفشه سه رنگ از اواسط ماه فروردين پيدا مى شود و تا ماه مهر دوام مى آورد و در گلهاى آن رنگ بنفش سير و سفيد و زرد ديده مى شود و هر گاه پنج گلبرگ دارد.
بنفشه چه دارد؟ 
((تمام قسمتهاى گياه بنفشه مخصوصا ريشه آن داراى ويولين است ، طبق آخرين تجربه هاى علمى كه روى گياه بنفشه بعمل آورده اند معلوم شده است بنفشه داراى موسيلاژ، آسيد ساليسيليك ، ماده رنگى ، معلوم ، قند ايرون ، آسيد ماليك و ويولين مى باشد))(405)
اسلام و بنفشه  
براى بنفشه در اسلام دو مصرف ديده مى شود.
1 - مصرف داخلى 2 - مصرف خارجى
درباره مصرف داخلى آن پيامبر اكرم (ص ) مى فرمايد: لو علم الناس ما فى البنفسج لحسوه حسوا(406)
اگر مردم مى دانستند خداوند در بنفشه چه خواصى قرار داده است از آن بسيار مى خورند.
((بنفشه اگر تازه باشد شكم را استراحت مى دهد، صفرا را كم مى كند، سينه را پاك كرده و آنژين را درمان مى كند، شما وقتى بنفشه را براى درمان برونشيت ، سياه سرفه ، گريپ ، ميگرن ، زكام ، و يا اختلالات كليه مصرف مى كنيد فوائد آنرا مشاهده خواهيد كرد.
در پزشكى جديد برگهاى بنفشه را براى درمان سرطان ، داروى متوثرى مى دانند و در حال حاضر مشغول مطالعه درباره آن هستند، در سال 1905 يك پزشك انگليسى به نام (گوردون ) اعلام داشت كه بنفشه را خيسانيده و آن را به عنوان مصرف داخلى و خارجى به كار برده و ناراحتى دمل هاى دردناك را آرام و حجم آنها را كم كرده است ))(407)
و مى بينيم پيشوايان اسلام در مورد درمان بيماريها به وسيله بنفشه دستوراتى داده اند، از جمله امير المومنين (ع ) مى فرمايد:
اكسروا حر الحمى بالبنفسج و الماء البارد(408)
حرارت تب را بوسيله بنفشه و آب خنك از بين ببرند.
((پيروان مكتب بقراط حكيم ، بنفشه را براى سردرد، آفتاب زدگى و بيماريهايى عفونى همراه با تب و لرز تجويز مى كردند.
((نيمر)) و ((لوكل )) با موفقيت ، بنفشه را در معالجه برو نشيت بكار برده اند(409)
درمان برونشيت (410) 
((جوشانده گل بنفشه خشك را با عسل ، شيرين كنيد و هر روز سه تا پنج بارو هر بار يك فنجان از آنرا بنوشيد))(411)
مصارف استعمال خارجى بنفشه نيز فروان است و براى درمان انواع آنژين ، برفك ، خون ريزى لثه و امراض پوستى ، به كار مى رود.
((درمان آنژين (412) 30 تا 50 گرم گل بنفشه خشك را در يك ليتر آب سرد بريزيد و ظرف محتوى آنرا روى آتش بگذاريد تا به جوش آيد، سپس آتش ‍ را خاموش كنيد و 15 دقيقه بگذاريد بماند تادم بكشد بعد آن را به عنوان دواى غرغره مصرف كنيد.
براى درمان برفك نيز به همين طريق بايد از گل بنفشه استفاده نمود و اگر برفك در دهان است آن را غرغره كنيد و اگر درجاى ديگر است مانند محلول شستشو مصرف نماييد .
و نيز با همين جوشانده اگر روزى دو بار دهان را شستشو دهيد تحريكات لثه ها را متوقف مى كند و آنها را محكم مى سازد و در نتيجه ديگر دچار خونريزى لثه ها نمى شويد))(413)
روغن بنفشه  
پيشوايان اسلام در مصارف استعمال خارجى بنفشه به روغن آن تاءكيد فرموده اند و روغن بنفشه را در چند مورد براى ماليدن ، به سر و بدن يا پيشانى و در موارد ديگر، براى چكاندن در بينى تجويز نموه اند: قال ابو عبدالله (ع ) ((نعم الدهن البنفسج ليذهب بالداء من الراس و العين فادهنوا به ))(414)
امام صادق (ع ) مى فرمودند: روغن بنفشه روغن بسيار خوبى است زيرا دردهاى سر و چشم را از بين مى برد، پس آنرا بكار ببريد.
((ديوسكوريد برگ بنفشه را بصورت ضماد براى ورم چشم و اختلافات بصرى مصرف مى كرد))(415)
عن ابى عبدالله (ع ) دهن الحاجبين بالبنفسج فانه يذهب بالصداع (416)
امام ششم مى فرمايد: روغن بنفشه را به ابروان خود بماليد زيرا سردرد را از بين مى برد.
در زمان امام صادق (ع ) مردى از استر افتاده بود و مغزش صدمه ديده بود، آنحضرت فرمودند روغن بنفشه در بينى او بچكانيد، با اين دستور آن مرد بزودى بهبود يافت ))(417)
دانشمندان اثرات نيكوى بنفشه را بر زخمهاى جلدى بسيار گفته اند، و ليكن پيشوايان اسلام ، بنفشه را به كمك روغن ها (مانند كنجد يا بادام ) موثر و بهتر دانسته اند.
((برگهاى بنفشه را در كمى آب مى پزند و آنرا له كرده و به صورت ضماد در مى آورند و براى معالجه ترك خوردن و زخمهاى جلدى سرپستان خانمها استفاده مى كنند، در اين مورد بخصوص ، برگهاى تازه بنفشه را هم ميتوان له كرده و بصورت ضماد استعمال كرد))(418)
((جوشانده بنفشه خشك را به ترتيبى كه تهيه آن را در مورد آنژين شرح داديم آماده كنيد و مثل محلول شستشو با قطعه اى پنبه روى بثورات زخمهاى جلدى خود بماليد))(419)
طبق تجربيات زياد، در مواقعى كه بينى ، خشك مى شود يا انسان گريب شده باشد و بينى او گرفته شده باشد، روغن بنفشه ، بهترين درمان است .
گل ختمى 
گل ختمى گياهى اس كه گاهى ارتفاع آن به يك مترونيم مى رسد، ساقه آن گرد و داراى رنگ سبز پريده و پوشيده از كركهاى نرمى است .
برگهاى ختمى ضخيم و داراى كرك و سفيد رنگ و زاويه دار مى باشد، ريشه گل ختمى گرد و دودكى شكل و در خارج از خاك سفيد رنگ است و داراى نشاسته ، صمغ ، ماده ملونه زردرنگ ، مواد سفيده اى ، آسپاراژين ، تيائين ، تانن و روغن به مقدار ثابت مى باشد گل ختمى در ماه تير و مرداد گل مى دهد و گلهاى آن بزرگ و به رنگ سفيد يا صوتى مى باشد.
گل ختمى هر چند مصارف گوناگونى در استعمالات داخلى دارد ولى موارد استعمال خارجى آن نيز حائز اهميت است ، خواص استعمالات خارجى آن نظير گل بنفشه است .
در اسلام از گل ختمى بعنوان يكى از بهترين چيزهايى كه باعث شستشوى سر و صورت است ، نامبرده شده و خواصى براى آن دراين قسمت بيان گرديده :
1 - قال امير المومنين (ع ) ((غسل الراس بالختمى يذهب بالدرن و ينفى الاقذار))(420)
على (ع ) فرمود: شستشوى سربا ختمى ، چرك و كثافات را از بين مى برد.
2 - سمعت ابالحسن (ع ): ((غسل الراس باالختمى يوم الجمعة من السنة و يحسن الشعر و البشر، و هو امان من الصداع (421)
امام هشتم ميفرمايد: شستشو دادن سر را با گل ختمى در روز جمعه جزو دستورات پيغمبر اسلام (ص ) است علاوه بر اين داراى خواصى است مانند اينكه موها و صورت را زيبا مى نمايد، و از سردرد جلوگيرى مى كند.
حمام تسكين دهنده  
((گل و ريشه ختمى چون در آب خيس شود، لعاب زيادى از آن بيرون مى آيد كه آنرا براى شستشوى بدن بكار مى برند و گاهى حمام ته نشين به آن ميگريند، اين قسم حمام تسكين دهنده است و در موردى كه پوست ، خارش داشته باشد و ياورم كرده باشد مفيد خواهد بود))(422)
((براى شستشوى زخمها، سابقا از مطبوخ گل ختمى استفاده مى كردند، و هنوز هم براى زرد زخم ، معمول است و هيچ يك از داروهاى گران قيمت امروز، جاى آن را نگرفته است ))(423)
بخش ششم : عوامل مرگ تدريجى 
بعضى از خوردنيها و آشاميدنيها كه جزو غذاهاى بسيار مرسوم ملتها شده اند، صرف نظر از اين كه فاقد مواد ويتامينى ، و قدرت غذائى هستند، براى انسان بطور تدريج ، ايجاد مرگ مصنوعى مى نمايند.
دخانيات  
دخانيات كلمه اى است عربى مشتق از ((دخان )) كه در لعنت به معنى دود است ، بنابراين هر چه ايجاد دود كند به نام دخانيات ناميده مى شود، ولى در اصطلاح امروز، دخانيات به توتون ، تنباكو، و مشتقات اينها مانند سيگار، چپق ، و قليان گفته مى شود.
دخانيات چنانچه از معنى آن پيداست غير از دود چيزى نيست و دود همان كلمه اى است كه انسان از شنيدن آن تنفر دارد، زيرا كلمه دود انسان را بياد تاريكيهات ، تيره گيها و خفقانه مى اندازد، دود يعنى ظلمت و فشار روح و دل .
آرى همين دخانيات است كه جسم و روح ما را مى فشارد، صورت گلگون جوانان را به تيرگى و سياهى مى كشاند، و قلب روشن آنان را تير و تاريك مى سازد، و همان دود است كه اخلاق نيكوى انسانها را به تندى و عصبانيت ، تبديل مى كند.
دخانيات همان دودى است كه بشر با يك كبريت آنرا روشن مى كند، و بوسيله آن خرمن زندگى خود را به آتش مى كشد، و در اين خرمن ، قبل از هر چيز سلامت خود را مى سوزاند و سپس در آمد روزانه خود را كه براى بيشتر افراد، با كندن جان ، فراهم مى شود به آتش مى كشد حال بهتر است با تركيبات اصلى اين دود و دخان بيشتر آشنا شويم .
تركيبات شيميايى ، توتون و دود آن عبارتند از:
((1 - نيكوتين 2 - گاز كربنيك 3 - اسيد استيك و اسيد سيانيدريك 4 - الكل متيليك 5 - آمونياك 6 - پريدين
1 - ((نيكوتين )) در سال 1828 بوسيله ((پوست وت و ايمان )) كشف شد، اگر محلول يك يا دو در صد نيكوتين خالص به قورباغه تزريق شود، مرگ آن حتمى است براى كشتن خرگوش 4/1 تزريق آن كافى است و براى كشتن سگ 2/1 تا دو قطره .
2 - ((گاز كربنيك )) همه مى دانند موجب خفگى است .
3 - ((اسيد استيك و اسيد سيانيدريك ))، با يك قطره اين اسيد يك انسان را مى شود نابود ساخت .
4 - ((الكل متيليك ))، باعث كورى چشم است .
5 - ((آمونياك ))، همان چيزى است كه از فساد مواد آلى تهيه مى شود.
6 - ((پريدين )) مولد سرطان است .
بايد ديد كسى كه روزى 20 عدد سيگار مى كشد تا چه اندازه خود را به مرگ تدريجى مبتلا كرده است :
در 20 عدد سيگار:
نيكوتين
پريدين
آمونياك
اسيد سيانيدريك
اسيد كربن
بد نيست از معتادين به دخانيات بپرسيم به جاى پول دادن و خريدن اين همه سموم و بعد كشيدن و مسموم شدن ، بهتر نيست اين پولها را صرف ميوه هاى شيرين و گوارا بنماييد؟
بعضى از افراد معتاد براى سيگار كشيدن خود دليل مى آورند و مى گويند: كشيدن سيگار باعث آرامش فكر و اعصاب است ولى اين دليل صحيح نيست ، زيرا:
((استعمال دخانيات در حين انجام كارهاى سنگين دو چندان ضرر مى رساند. كسى كه در اثر فشار كار زياد جسمى ، استراحت مى كند بنا به گفته فيزيولوزيست ها دين خود را در قبال اكسيژن ادا مى كند. در موقع اشتغال به كار سنگين احتياج به اكسيژه آنقدر افزايش مى يابد كه بدن در آن حالت با نقس كشيدن هاى پى در پى تند و عميق و تشديد كار قلب ، نمى تواند اكسيژن را تاءمين كند و در نتيجه نقص اكسيژن گيرى ، خستگى توليد مى شود.
رفع خستگى انسان پس از كارهاى سنگين با تنفس عميق بايد توام باشدت تا مواد حاصله در حين كار در اثر اكسيداسيون از بين بروند، استعمال دخانيات در چنين وضعى موجب كمبود اكسيژن گيرى گرديده و از نيروى كار مى كاهد.
روى اين اصل مشاهده ((اسكى بازى )) كه در حال اسكى سيگار به دهن دارد و يا ورزشكارى كه بخاطر سيگار خميازه مى كشد چقدر ملال انگيز است ))(424)
دخانيات و ويتامن ث
((دخانيات ويتامين ((ث )) بدن را فاسد مى نمايد و شخص معتاد را زود پير مى كند، زنان معتاد كمتر بار دار ميشوند و زود يائسه مى گردند، زخم معده معتادين دير جوش مى خورد.
قطران دود كه به صورت جرم مى باشد ايجاد سرطان مى نمايد))(425)
قندهاى مصنوعى 
يكى از مواد لازم بدن ، مواد قندى است يعنى شيرينيها، چنانكه چربيها نيز قسمت ديگرى از مواد ضرورى بدن را تشكيل مى دهند، ولى مواد قندى ضرورى را بايست از قندهاى طبيعى تاءمين نمود، مثلا با خوردن خرما، عسل ، چغندر.... كاملا مواد قندى بدن تامين مى شود قندهاى مصنوعى بواسطه داشتن مقاديرى داروهاى شيميايى براى سلامت بدن مضر است و جزء عوامل مرگهاى تدريجى محسوب مى شود.
((لبو تمام مواد لازم را از نظر ويتامين و آنزيم جهت هضم و جذب قند دارد، قندى كه با كمك داروهاى شيميايى از چغندر گرفته مى شود فايد اين عوامل مفيد بوده و براى اينكه در بدن سوخته و نيروى لازم را تحويل دهد ناچار است كه اين عوامل را از غذاهاى ديگر و ذخاير بدن گرفته انسان را دچار كمبود آنها ساخته و موجب گرسنگى نامرئى گردد و سرانجام بيماريهايى ايجاد نمايد.
قند سفيد يك غذاى محرك و بيمارى زاست و در زندگى نيمه مصنوعى شما از غذاهاى كشنده مسحوب مى شود مرگ تدريجى كه از خوردن قند سفيد به انسان دست مى دهد، عامل بسيارى از ناخوشيها و ناراحتيهاى جسمى و روحى است ، دندان را خراب مى كند، خون را كثيف مى نمايد.
كبد را كه سكان كشتى بدن است خراب مى نمايد و سلسله اعصاب را ضعيف مى سازد.
به اين جهت من به شما توصيه مى كنم كه براى شيرين كردن كام خود، حتى المقدور از شيرينيهاى طبيعى مثل عسل ، مويز، شيره ، خرما و لبو استفاده نماييد، و اگر خواستيد قند سفيد بخوريد از قند نيشكر بهره مند شويد))(426)
چاى - قهوه - انواع كولاها 
چاى و كولاها خصوصا چاى خوراكى جزو رژيمهاى عموم خانواده هاست ، عمومى ترين وسيله پذيرايى هر مهمانى است ، قهوه هم كم و بيش ‍ در بعضى خانواده ها استعمال مى شود.
با آنكه چاى و قهوه و همين طور كولاها فاقد مواد ضرورى و لازمند متاءسفانه نزد بيشتر خانواده ها بحسب عادت از رايج ترين آشاميدنيها مى باشند.
((يك دسته ديگر از غذاهاى ضد حياتى ، اجسام دو محلولى هستند كه در آب و روغن حل مى شوند.
خاصيت اين اجسام اين است كه به كمك آب به طرف سلولهاى بدن مى روند و در چربى غشاء سلولها مخصوصا سلولهاى عصبى حل شده داخل آنها راه يافته سبب تخدير و بى حس كردن سلولهاى مى شوند.
مهمترين اين اجسام دو محلولى عبارتند از الكل ، مرفين ، ترياك ، كافئين ، قهوه و چاى ، تئوبرملين و كاكائو.
اشخاص معمولا بدون آنكه مسموميت اين مواد را منكر شوند خود را بوسيله آن مسموم مى كنند... ما صبح بجاى آنكه ميوه بخوريم صبحانه خود را با چاى شروع مى كنيم ، و تا آخر شب هر موقع هوس نماييم خود را مسموم مى سازيم .
كولاها نيز آشاميدنيهايى هستند كه مقدارى كافئين دارند، و حتى مقدار اين سم در آنها دو برابر يك قهوه بسيار تند است ، كولاها توليد زخم معده كرده و ميناى دندان را فاسد مى كنند.
ليمو نادها، آشاميدنيهاى بسيار بدى هستند زيرا اگر با قند سفيد درست شوند ضررهاى بسيار دارند و زود فاسد مى شوند و حال آنكه ليمو ناد سازها براى جلوگيرى از ترش شدن آن معمولا ((ساخارين )) كه سم كبد است استعمال مى نمايند))(427)
چاى و قهوه عامل خوابى و ريزش موى سر است .
((بعضى از سموم مثل كافئين كه در چاى و قهوه وجود دارد خواب را كم مى كند))(428)
((يكى از عوامل موثر ريزش و سفيد شدن موى سر قهوه است ، در آزمايشگاه به عده زيادى از خوكچه هاى هندى كه خوب تغذيه شده بودند مقدارى قهوه خوراندند پى از مدتى ديدند كه در اين حيوانات عوارض ‍ كمبود ويتامين هاى (ب ) ظاهر شده است ، بعد از آزمايش و تشرح دقيقى كه در آنها به عمل آمد معلوم شد قهوه اى كه به اين حيوانات خورنده شده است تمام ويتامين هاى (ب ) را در معده و روده ها حل كرده و به خارج دفع و نگذاشته است جذب خون و بدن شود))(429)
قسمت دوم تاءثير اخلاق بر جسم و بدن 
اخلاق سرمايه سلامتى است  
قمست دوم كتاب مربوط به اخلاق است .
ما اگر سلامت انسانها را به دقت مورد نظر قرار بدهيم بايستى از دو جهت قضاوت نماييم .
يكى از جنبه روح و اخلاق ، دوم از نظر جسم و بدن .
بهداشت را نمى توان از دريچه بدن ديد، زيرا ما خود به تجربه دريافتيم كه ناراحتيهاى روحى و هيجانهاى درونى علاوه بر آنكه باعث اختلال فكر و تشويق خاطرند در بدن نيز آثار بدى دراند و مزاج را از صراط مستقيم صحت و اعتدال منحرف مى كنند و منشا بيماريهاى مختلفى مى شوند:
حسد 
مثلا يكى از بيماريهاى روانى حسد است ، شخص حسود هر چند مواظبت جهات بهداشت را بنمايد ولى شراره هاى حسد كه در ((اندرون )) وجودش زبانه مى كشد، اعصاب او را خورد كرده ، سلامت وى را مى سوازند.
على (ع ) مى فرمايد:
((العجب لغفلة الحساد عن سلامة الاجساد))(430)
جاى شگفتى است كه افراد حسود از سلامت بدن خود غافلند.
نااميدى 
نا اميد بودن به آينده كه نتبجه اش غم و اندوه است يكى از حالات روحى و روانى است كه براى بشر ارمغانى غير از درد و مرض نمى آورد. على (ع ) ميفرمود:
الحزن يهدم الجسد(431)
اندوه و غم بدن را ويران مى كند.
هر كه غم جهان خورد كى برد از حيات بر
رو تو غم جهان مخور تا ز حيات بر خورى
روح و بدن به قدرى با يكديگر مرتبط و متحدند كه حالات نيك و بد هر يك در ديگرى اثر مى گذارد و اين مطلب مورد قبول كليه دانشمندان ديروز و امروز جهان است ، بدن آدمى تحت تاءثير حالات روان است ، و روان نيز تحت تاءثير حالات بدن مى باشد.
كسى كه دچار نگرانى و تشويق خاطر است و در ضمير خود احساس ‍ ناراحتى و بى قرارى مى كند، خواه و ناخواه اين حالت روانى آثار نامطلوبى روى بدن او مى گذارد و جسم وى را از مسير سلامت و اعتدال منحرف مى كند. على (ع ) مى فرمود:
((الهم نصف الهرم ))(432)
اندوه نيمى از پيرى است .
در تحقيقات علمى دانشمدان ثابت شده است كه يك قسمت ملاحظه از بيماريهاى نواحى مختلف بدن ، ناشى از هيجانهاى روحى و نگرانى هاى روانى است ، براى درمان اساسى اين قبيل بيماران لازم است در درجه اول به ريشه مرض توجه شود و قبل از معالجات پزشكى و دارويى بايد با نگرانيها و بيقراريهاى جان مبارزه كرد و آنها را از صفحه خاطر بيمار بر طرف نمود.
((هفتاد در صد از بيمارانى كه به پزشكان مراجعه مى كنند در صورتى كه خويشتن را از قيد ترس و نگرانى آزاد سازند مى توانند شخصا خود را معالجه كنند. از جمله مى توان سوء - هاضمه عصبى ، بعضى از زخمهاى معده ، اختلالات قلبى ، مرض به خوابى ، بعضى سر دردها و چند نوع فلج را از آن طبقه دانست .
دكتر ((ژوزف منتاكو)) مولف كتاب ((اختلالات عصبى معده )) نيز نظير همين را مى گويند: ((آنچه مى خوريد باعث فرحه (433) معده نمى شود، بلكه آنچه شما را مى خورد (نگرانى ) موجب پيدايش اين زخم است )) دكتر ((الواريز)) كه در كلينيك ((مايو)) كار مى كند مى گويد: شدت و ضعف زخمهاى معده اغلب نسبت مستقيم با شدت و ضعف درجه هيجانات درونى دارد اين گفته متكى به آزمايش و مطالعه در پانزده هزار بيمارى است كه براى اختلالات معده به كلينيك ((مايو)) مراجعه كرده اند و چهار پنجم آنها اساس و علت طبى براى بيمارى معده خود نداشتند.
ترس ، نگرانى ، حسد، خود پسندى فوق العاده ، عدم لياقت در سازش با محيط، اكثرا علل موثر بيمارى هاى معده و زخمهاى آن مى باشد، زخم معده باعث مرگ شما است ، و مطابق مندرجات مجله ((لايف )) در بين امراض مهم و خطرناك ، رتبه دهم را حائز است .
برادران ((مايو)) كه كلينيك آنها معروفيت فراوان دارد اعلام داشته اند كه نصف بيشتر تختخوابهاى بيمارستانها را كسانى اشغال كرده اند كه گرفتار ناراحتى عصبى مى باشند و مرض آنها از فساد و خراب بودن اعصابشان نيست ، بلكه از هيجانهاى درونى ، محروميت ، تشويش ، نگرانى ، ترس ، عدم موفقين و نااميدى ، سرچشمه ميگيرد...
هم اكنون روى ميزم كتابى از دكتر ((ادوراد پودلسك )) تحت عنوان (جلو نگرانى را بگير و سالم و راحت زندگى كن )) قرار دارد كه فصول بر جسته آن را از اين قرار است : نگرانى با قلب چه ميكند؟ فشار خون از نگرانى بوجود مى آيد، رماتيسم ممكن است از نگرانى باشد، نگرانى چگونه معده شما را ضعيف مى كند؟، نگرانى و غدد درقى ، مرض قند از نگرانى بوجود مى آيد، ((دكتر ويليام ماك گونيگل )) در انجمن دندان پزشكان آمريكا اظهار داشت : نگرانى باعث خرابى و فساد دندان مى شود، و اينطور نطق خود را ادامه داد: هيجانات و احساساتى كه مولد نگرانى و ترس است باعث بر هم خوردن توازن كلسيم بدن شده و دندان را فاسد مى كند))(434)
گفتيم اخلاق ، سرمايه سلامت است ، پس بايد صفات بد را ترك كنيم و خصال نيكوى خود را بسر حد كمال برسانيم قرآن مجيد در مورد تحولها و دگرگونيهايى كه در زندگى افراد پيش مى آيد چنين مى گويد:
((ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم ))(435)
خداوند هيچ گروهى را عوض نمى كند، مگر آنكه آن گروه در خود تغيير و تحولى ايجاد نمايند.
((برگسون فيلسوف فرانسوى مى گويد: وجود يعنى تغيير و تحول ، تحول يعنى رشد و تكامل ، رشد و تكامل يعنى به خلفت خود ادامه دادن ))(436)

next page

fehrest page

back page