صفاى باطن در پرتو رمضان

سيد محمد شفيعى

- ۲ -


پرخورى در نظر علامه نراقى :
علامه نراقى در جامع السعادات (80) و معراج السعاده (81) درباره پرخورى و تاءثير منفى آن ارزيابى جامعى دارد كه ذيلا به گوشه اى از آن اشاره مى شود.
از جمله امورى كه محقق نراقى در تعليم و تربيت به آن توجه كرده است ، اين است كه انسان از همان دوران كودكى ياد بگيرد كه به اندازه بخورد و از پرخورى و شكم بارگى پرهيز نمايد تا زمينه تعليم و تربيت صحيح در وى از بين نرود.
محقق نراقى بر اساس روايات زيادى كه در مذمت و عوارض پرخورى وارد و به تجربه براى وى ثابت شده است ، تاءثير منفى آن را به صورت زير تبيين مى كند:
فردى كه پرخورى مى كند، ابتدا دركش نسبت به حقايق محدود مى شود و فكرش خوب كار نمى كند، اهتمام به تحصيل را از دست مى دهد؛ به ويژه آنچه بايد با دل بيابد، نمى يابد و از اسرار ملكوت كه قلب دريافت مى كند، محروم مى ماند.
دوم اينكه ، پرخورى مانع عبادت شايسته مى گردد و نمى گذارد شخص از عبادتش لذت ببرد. سوم اينكه ، پرخورى موجب قساوت قلب مى شود و مانع از بروز عطوفت و راءفت به ديگران مى شود. چهارم اين كه ، پرخورى خواب را زياد مى كند و باعث تضييع وقت شخص مى گردد. پنجم اينكه ، پرخورى باعث بيمارى هاى جسمانى مى شود و فرد را از صحت و سلامتى دور مى سازد.
ششم اينكه ، پرخورى شهوت برانگيز است و به حدى باعث تحريك جنسى مى شود كه ممكن است فرد را به شهوت رانى جنسى بكشاند.
هفتم اينكه ، با برانگيختن شهوت جنسى ، زمينه بيمارى هاى روانى و اخلاقى ويژه اى مى آيد.
محقق نراقى در اين خصوص مى گويد: شهوت شكم ، سرچشمه بيماريها و آفات و شهوات ديگر است ؛ زيرا با شكم بارگى شهوت جنسى به هيجان مى آيد و باعث روى آوردن به آميزش هاى بسيار مى شود، و اين دو ميل و رغبت به جاه طلبى و مال جويى را افزون مى كند تا به خوراك و آميزش بيشتر دست يابد، و به دنبال آن انواع بيمارى هاى روانى از حسادت و هم چشمى ، ريا، تفاخر، عجب و كبر پديد مى آيد، و از اينها حقد و دشمنى پيدا مى شود و اين همه ، آدمى را، خواه ناخواه به دست يازيدن به گناهان ، ستمگرى و تجاوز و منكرات و فحشا مى كشاند.
جهت پيشگيرى از اين مشكل رفتارى ، محقق نراقى گوشزد مى كند كه اولا؛ تربيت شونده از عوارض منفى شكم بارگى آگاه شود و مفاسد شخصيتى و اخلاقى آن را درك و به اين حقيقت توجه كند كه سلامت بدن ، اهتمام به تحصيل و فراگيرى دانش ، تيزهوشى و فهم درست حقايق ، رقت قلب و عطوفت ، صفاى دل و علاقه به ذكر و عبادت پروردگار و... همه و همه با شكم بارگى به خطر مى افتد. ثانيا؛ با اراده قوى و برنامه ريزى درست ، سعى كند در غذا خوردن ، اعتدال را رعايت نمايد و به ميانه روى عادت كند و حتى با زحمت و تكلف ، از افراط در خوردن پرهيز نمايد.
4. بيدارى عواطف بشرى
بدون شك روزه يكى از عوامل بيدارى عواطف انسانى است . آدمى از طريق روزه ، در مى يابد كه بر فقرا و گرسنگان چه مى گذرد؛ در واقع روزه دار را با مصائب و درد بينوايان و مستمندان آشنا مى كند و عواطف و احساسات انسانى وى را بيدار و به فعاليت وا مى دارد. لذا در ماه مبارك رمضان ، كمكها و رسيدگى به احوال فقرا و مساكين بيشتر به چشم مى خورد. امام صادق (ع ) در مقام بيان فلسفه روزه به اين حقيقت اشاره كرده و مى فرمايد: خدا روزه را واجب گرداند تا نادار و توانگر مساوى شوند، و توانگران طعم گرسنگى را بچشند تا بر فقيران و گرسنگان ترحم كنند(82) 5. تقويت روحيه آخرت گرايى
ترديدى نيست كه روزه دارى توجه به امور ماورايى ، روحيه آخرت گرايى و نيز زهد و رزى نسبت به زندگى مادى را در انسان تقويت مى كند. بر اين اساس حالت توجه به سراى ابدى در آدمى بيش از بيش متجلى مى شود.
امام هشتم (ع ) فرمود: راز وجوب روزه آن است تا آدمى ، مشكل گرسنگى و تشنگى را بچشد و در پيشگاه خدا، متواضع گردد، احساس نياز كند، اجر خود را بخواهد و صبر و بردبارى را پيشه سازد، در نهايت اين نياز، زمينه ساز توجه به نيازمنديهاى وى در قيامت گردد (83).
همچنين فرمودند: مردم به انجام روزه ، ماءمور شدند تا طعم گرسنگى و تشنگى را بچشند و به ياد آخرت بيعتند. همچنين ، خاضع و متواضع و نيازمند و محتاج به ياد خدا، عارف و صبور در برابر گرسنگى ها و تشنگى ها باشند تا آنكه مستحق پاداش الهى گردند. از شهوات زودگذر، به خاطر توشه زندگى جاويد چشم بپوشند، به فقر و تنگدستى تنگدستان بينديشيد و واجبات مالى خود را ادا كنند (84).
6. تقويت روحيه غفران طلبى
در ميان علماى علم كلام ، واژه ، تكفير و واژه حبط بچشم مى خورد كه هر كدام گوياى حقيقتى در باب زوال حسنات و سيئات اند و از آنجا كه حسنات ، باعث نابودى سيئات مى شود، كلمه تكفير بكار مى رود المكفر عنهم سيئاتهم ؛ ولى در مورد عكس آن حبط بكار مى رود: لاءن اشركت ليحبطن عملك ؛ اگر شوك بورزى ، عمل نيك تو، حبط مى شود از پا در مى آيد.
روزه يكى از عوامل تكفير است ؛ يعنى باعث از بين رفتن گناهان مى شود لذا ماه رمضان را رمضان خوانده اند به خاطر آنكه گناهان در اين ماه از بين مى روند، بر اين اساس ، روحيه غفران طلبى در اين ماه داراى ارج ويژه اى است .
پيامبر اكرم (ص ) در آستانه ماه مبارك رمضان در خطبه اى خاطر نشان كردند: آدم بدبخت كسى است كه از غفران الهى در اين ماه محروم بماند. (85)
المتقى در كتاب مجمع الزوائد (86) و طبرانى در كتاب معجم الكبير (87) نقل مى كنند كه : اولين روزى كه پيامبر اكرم (ص ) بر منبر قدم نهادند، بر روى هر يك از پله هاى سه گانه آن آمين گفتند. گويا كسى دعا مى كرد و آن حضرت آمين مى گفتند. در پايان آن خطبه اصحاب پرسيدند: چرا هنگام بالا رفتن بر منبر، آمين مى گفتيد؟
پيامبر اكرم (ص ) پاسخ داد: هنگامى كه روى پله اول قدم نهادم ، جبرئيل نازل شد و تا وقتى كه پا روى پله دوم و سوم منبر گذاشتم ، در كنارم حضور داشت . او اين چنين دعا كرد: دور باد از رحمت خدا كسى كه عاق والدين باشد؛ دور باد از رحمت خدا كسى كه نام شما را يا رسول الله ! بشنود، ولى صلوات ختم نكند؛ دور باد از رحمت حق ، كسى كه ماه رمضان او بگذرد آمرزيده نشود؛ من نيز هر بار، آمين گفتم .
7. روزه و آرامش روانى
در پرتو روزه ، انسان به آرامش روحى دست مى يابد و در برابر نگرانى و اضطراب مقاومت مى كند و مغلوب گرفتاريها و ناملايمات نمى گردد. روش پيامبر (ص ) اين بود كه وقتى چيزى وى را محزون مى كرد، روزه مى گرفت و به نماز مى پرداخت : كان النبى اذا حزنه امر استعان بالصوم و الصلاة (88) امام صادق (ع ) فرمودند: هر گاه براى كسى واقعه اى هولناك رخ داد، فورا روزه بگيرد (89).
فخر رازى در تفسير معروف خود، ذيل آيه 28 سوره رعد مى نويسد: قلب آدمى در باب توجه به عالم مادى و عالم غير مادى دو حالت متضاد و متفاوت پيدا مى كند: آنگاه كه دل انسان ، غرق درياى توجه به ماديات شود، دچار اضطراب ، مى شود. لكن آنگاه كه غرق در تفكر در امور ماورايى و معنويات گردد، به حالت سكون نفسانى و اطمينان و آرامش باطن و آسايش خاطر دست مى يابد. (90)
8. عبادت بى نظير ثواب و ارزش معنوى روزه
هر عبادتى ، پاداش مشخصى دارد، جز روزه و اين مساءله به نوبه خود بى نظير بودن روزه را ثبات مى كند. در حديثى آمده است : ابى امامه يكى از ياران پيامبر (ص ) مى گويد، به پيامبر (ص ) عرض كردم : اى رسول خدا (ص )، مرا به عملى شايسته راهنمايى كن . حضرت فرمودند: روز بگير؛ زيرا كه روزه همتا ندارد، و ثوابش بى اندازه است . بار ديگر عرض ‍ كردم : يا رسول الله (ص ) مرا به عملى شايسته هدايت فرما، مجددا فرمودند: بر تو باد به روزه گرفتن ؛ زيرا روزه از نظر ثواب و فضيلت مشابه ندارد. براى بار سوم عرض كردم : يا رسول الله (ص ) مرا به عملى نيك راهنمايى فرما. فرمودند: بر تو باد به روزه گرفتن زيرا مثل و مانندى در عبادت براى روزه نيست .(91)
9. پاكسازى دل و افزايش نور معرفت
روزه مايه زدودن زنگارها از دل و باعث صفاى باطن از ناپاكى و آلودگى هاست . پيامبر اكرم (ص ) فرمود: روزه ماه رمضان و سه روز در هر ماه اول ، وسط و آخر هر ماه زنگار دل را از بين مى برد. (92)
ابو بصير از امام صادق (ع ) پرسيد: روزه سالانه چيست ؟ امام (ع ) پاسخ داد: در آغاز، پايان و وسط هر ماه روزه گرفتن ، پاداش روزه سالانه را دارد. امام (ع ) خاطر نشان كرد كه : اين روزه ها اضطراب ها و دلهره ها و زنگارهاى دل را از بين مى برد. (93)
روزه دل را از گناه و معصيت پاك مى كند، به روح صفا و جلا مى بخشد و باعث تقويت و افزايش نور معرفت مى شود؛ انسان در پرتو روزه و دورى از گناه و محرمات و گرايش به معنويات زمينه تجلى نور معرفت را در وجود خود فراهم مى كند.
10. تجلى خلوص
روزه ذاتا امرى ناآشكار است و زمينه ساز خلوص آدمى است ، امام خمينى (ره ) مى فرمايد: انسان بايد تكليف خود را عمل كند. اگر بخواهد خودنمايى نمايد، از اول شكست خورده است . (94) بايد آنچه تكليفمان است عمل كنيم . (95) مهم اين است كه مقصد، مقصد واحد باشد. هر چند از راههاى مختلف بدان برسيم . (96)
پيامبر اكرم فرمود: معيار و ملاك اعمال انسان نيت وى است (97)؛ يعنى عملى ارزش دارد، كه از روى اخلاص انجام داده شده باشد. برترين تجلى اخلاص همان است كه اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: خداوندا! تو را نه به خاطر ترس از آتش جهنم عبادت مى كنم و نه به طمع بهشت ، بلكه چون تو را سزاوار پرستش يافتم ، عبادت مى كنم . (98)
ريا كارى  
نقطه مقابل اخلاص ، ريا است . ريا در دنيا موجب كاهش ارزش و اعتبار عمل عبادى مى شود و در آخرت ، سقوط منزلت انسان را در پى دارد.
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: روز قيامت ، ريا كار با چهار اسم مورد خطاب قرار مى گيرد: يا كافر، اى فاجر، اى غادر حيله گر و اى خاسر زيانكار، عمل تو حبط شد و امروز بهره اى نخواهى داشت ، اجر خويش را از كسى كه براى او انجام مى داده اى طلب كن . (99)
امام باقر (ع ) فرمودند: حراست و نگهدارى عمل از خود عمل مشكل تر است . راوى عرض كرد: منظور شما چيست ؟ امام فرمودند: وقتى انسان عملى براى خدا بدور از چشم مردم انجام دهد در نامه عمل او ثبت مى شود، ولى چناچه بعدا آن را بازگو كند، عمل موصوف از زمره يك عمل سرى محو و به عنوان يك عمل علتى در نامه عمل او ثبت مى گردد. اگر او بار ديگر آن عمل را ريا كارانه بازگو كند، در اين وقت ، آن عمل از ديوان خوبيهاى وى محو شده و به عنوان يك عمل ريائى در ديوان گناهان او ثبت مى گردد. (100)
جلوه هاى اخلاص  
علامه ورام در مجموعه از امام حسن عسكرى (ع ) نقل مى كند كه : ابوذر رحمه الله به پيامبر اكرم (ص ) گفت : حدود 60 عدد گوسفند رمه دارم ، و دوست ندارم كه به خاطر نگهدارى آنها در باديه ها و به سر ببرم و از محضر شما به دور بمانم ، البته فردى را به عنوان چوپان استخدام كرده ام ولى خوب عمل نكرد... چه كار كنم ؟ پيامبر (ص ) فرمود: ابد فيها در باديه اى به نگاهدارى آنها بپرداز! ابوذر به چوپانى مشغول گشت ، روز هفتم بود كه پيش پيامبر آمد و گفت : يا رسول الله ! قصه عجيبى رخ داد! پيامبر فرمود: و ما هى آن قصه چيست ؟ ابوذر گفت : مشغول نماز بودم كه گرگى گوسفندانم حمله كرد در دلم گذشت كه چكنم ؟ نماز را رها كنم و به دفاع از رمه ، بپردازم يا رمه را به خدا بسپارم و به نماز ادامه بدهم و با خود انديشيدم گرچه رمه مرا گرگ نابود كند ولى آنچه برايم باقى است مرا كفايت مى كند و آن همان اعتقاد به توحيد، رسالت محمد، دوستى با على كه بزرگترين انسان بعد از رسول خدا است و محبت به ائمه طاهرين از فرزندان او و جدايى و مبارزه با دشمنان آنان ، مهمترين سرمايه معنوى زندگى من هستند.
در برابر اين سرمايه هاى معنوى ، هر چه از دست آدمى برود قابل تحمل است لذا به نماز ادامه دادم . ناگهان ديدم گرگ يكى از گوسفندها را با خود مى برد در اين هنگام شيرى پيدا شد و گرگ را دريد و گوسفند را به گله برگرداند و بانگ برآورد اى ابوذر به انجام نماز خود برقرار باش و خدا مرا موكل ساخت تا از رمه تو حراست كنم تا نماز تو به پايان رسد، اى ابوذر برو پيش پيامبر (ص ) از سوى من ابلاغ سلام كن و بگو كه خدا رفيق تو ابوذر را كه حافظ شريعت تو است گرامى داشت و شيرى را جهت حراست از رمه اش به كار گماشت ، با گفتار ابوذر همه حضار تعجب كردند.
در حديث ديگرى آمده است ، جمعى از ياران رسول خدا (ص ) به تماشاى صحنه پرداختند و شير را در حال چوپانى يافتند.
فصل دوم : عوامل تضعيف ابهت روزه 
در اين فصل سخن از عواملى است كه باعث كاهش ارزش روزه مى شوند، گرچه اين عوامل فراوان اند؛ ولى مهمترين آنان عبارت اند از:
1. افكار ناپسند  
روزه ظاهرى همان خوددارى ارادى و مطيعانه از خوردن اغذيه است ، ولى روزه نفس ، عبارت است از: خوددارى حواس پنجگانه از افعال ناستوده و خوددارى دل از نيتهاى پليد.
قلب انسان روزه دار بايد همسو با خود صائم باشد؛ آدم روزه دار از بسيارى از كارها خوددارى مى كند؛ قلب او هم بايد به خاطر حفظ حريم روزه از افكار آلوده و عصيان آميز پرهيز و اجتناب نمايد و هر گونه افكار ناپسند را از سر خود بيرون كند. اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: روزه قلب از انديشه روى آوردن به گناه از روزه شكم از خوردن غذا برتر است . (101)
همچنين آن حضرت (ع ) فرمود: روزه قلب بهتر از روزه زبان و روزه زبان بهتر از روزه شكم است . (102)
2. لقمه ناپاك و اثر آن  
روزه بايد با لقمه پاك و بدور از هر گونه شبهه گرفته شود، بنابراين چنانچه انسان بدون توجه و رعايت حلال و حرام و لقمه شبهه ناك روزه بگيرد، روزه از ارزش و اعتبارى كه شرع برايش تعيين كرده برخوردار نخواهد بود.
پرهيز از حرام خوارى 
انسان ها از لحاظ به دست آوردن اموال و دارايى ، چهار دسته اند:
1. دسته اى از راه حرام به دست مى آورند و در راه حرام خرج مى كنند.
2. دسته اى از راه حرام به دست مى آورند و در راه حلال مصرف مى كنند.
3. دسته اى از راه حلال به دست مى آورند و در راه حرام مصرف مى كنند.
4. دسته اى نيز از راه حلال به دست آورده و در راه حلال نيز مصرف مى كنند.
الدنيا مزرعة الآخرة (103). اگر مال و ثروت در دست انسان با ايمان و عاقل قرار گيرد، دنيا و آخرت خويش را آباد خواهد ساخت . (104) بايد توجه داشت كه اسلام نه با كاپيتاليسم و سرمايه دارى همراه است و مالكيت مطلقه آدميان را امضا مى كند و نه با الغاى مالكيت فردى و تصويب مالكيت مطلقه دولتى موافق است ؛ در اسلام طبق ديدگاهى مستقل ، مالكيت مشروع و محدود، قابل قبول و مورد احترام است .
انواع لقمه حرام : 
الف حرام ذاتى ، شامل اشربه و ماءكولاتى كه اسلام آنها را نجس دانسته است .
ب حرام عارضى ، عبارت اند از: اموال نامشروع ، اموالى كه از راه حرام به دست مى آيد و يا اموال حلالى كه حقوق الهى آن ادا نشده باشد.
اهتمام به خوردن حلال و پرهيز و اجتناب از حرام خوارى يكى از نشانه هاى بارز پيروى از خط حق است .
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: واى به حال كسى كه روزه خود را با غذاى حرام افطار كند (105)؛ آرى ، روزه ، با غذاى حلال ، روزه راستين است .
آثار منفى مال حرام 
1. عبادت با مال حرام مورد قبول واقع نمى شود. روزه انسان حرام خوار بدون پاداش است و حج وى بدون اجر خواهد بود؛ كسى كه با مال حرام به حج رود، موقع لبيك گفتن به او جواب رد داده مى شود.(106)
2. پيامبر اكرم (ص ) فرمود: كسى كه از مال و نعمت حلال استفاده كند، از صفاى باطن و قلب رقيق برخوردار مى شود و چشمهاى او از خوف خدا مى گريد و براى به اجابت رسيدن دعاهاى او مانعى وجود نخواهد داشت . (107)
3. در وصيت رسول خدا (ص ) به على (ع ) آمده است : اى على ! پنج چيز سبب مرگ قلب مى شود؛ زياد خوردن و زياد خوابيدن و زياد خنديدن و اندوه زياد و خوردن مال حرام موجب زوال و از بين رفتن ايمان مى شود. (108)
جبهه بندى و صف آرايى در برابر حق يكى از آثار لقمه حرام است ؛ در روز عاشورا امام (ع ) به سپاه كفر فرمود: شكم هاى شما از حرام پر شده است ، لذا حرف حق را نمى شنويد. (109)
3. سخن چينى  
نمامى ، به نوبه خود از عوامل كاهش ارزش روزه است و اثرات و پيامدهاى خطرناكى دارد؛ از جمله :
الف كاهش اعتبار روزه : 
پيامبر (ص ) فرمود: چهار چيز موجب تباهى روزه و بطلان كارهاى خير مى شود، يكى از آن چهار چيز نمامى سخن چينى است . (110)
ب عذاب قبر: 
در رهنمودهاى پيامبر (ص ) به اميرالمؤ منين (ع ) آمده است : يا على ! از غيبت و نمامى بپرهيز؛ زيرا غيبت ، روزه را از پا در مى آورد و سخن چينى نيز باعث عذاب قبر است . (111)
4. عاق والدين  
روزه دار علاوه بر انجام واجبات و مستحبات و ترك مبطلات روزه و احيانا مكروهات ، بايد از هر گونه والدين آزارى بپرهيزد؛ روزه كسى كه والدين او از وى ناراضى هستند، ارزشى ندارد. (112)
در قرآن مى خوانيم : خدا مقرر داشت كه : جز او را نپرستيد و در حق پدر و مادر خود نيكى كنيد نيكوكار باشيد و آنگاه كه هر دو يا يكى از آنها با پيرى رسيدند نسبت به آنها كم لطفى نكنيد حتى به آنان اف نگوييد؛ آنان را نيازاريد؛ فروتنى خود را در برابرشان اظهار كنيد و بگوئيد: خدايا آنان را مورد رحمت خويش قرار ده چنانكه آنان ما را در كودكى مان مورد رحمت خويش داشتند (113).
صاحب مجمع البيان در تفسير جوامع الجامع ذيل آيه فوق ، يادآور مى شود: وقتى انسان از گفتن اف در مقابل پدر و مادر نهى شده باشد، به طريق اولى نمى تواند نسبت به آن دو آزار و اذيت بيشتر روا دارد. (114)
امام صادق (ع ) فرمود: كمترين نافرمانى اف گفتن به پدر و مادر است و اگر خدا مى دانست چيزى كمتر از اف موجب رنجش والدين مى شود، بدون شك از آن نهى مى كرد. همچنين در قرآن كريم آمده است : آنان را به نام صدا نكن (115).
سيد بن طاووس آن عالم بى نظير، پس از مهيا كردن كفن و تعيين محل دفن خود در قسمت پايين پاى پدر و مادر، مى گويد: مى خواهم مادامى كه در قبر هستم سرم ، پايين پاى پدر و مادرم باشد، زيرا پروردگار متعال مى فرمايد: در برابر پدر و مادر بايد فروتن باشى و در حق آنان بايد احسان كنى با رحمت و مهربانى خاصى فروتنى خود را در برابرشان ظاهر كنى (116) و در آيه اى ديگر مى خوانيم :؛ در حق والدين خود احسان كن . (117)
انسان هيچ گاه نبايد پدر و مادر خود را مورد آزار و اذيت قرار دهد، زيرا احترام آن دو هيچ گونه محدوديتى ندارد. لذا رسول خدا (ص ) فرمود: (118) كسى كه پدر و مادر را غمگين سازد، عاق والدين شده است .
بديهى است كه عاق والدين مساءله اى بس مهم و يكى از گناهان كبيره است . امام صادق (ع ) فرمود: (119) عاق والدين شدن يكى از گناهان كبيره است ؛ زيرا خداوند حكيم آدم عاق شده را گناهكار شقى قرار داده ؛ كيفر عاق والدين در همين دنيا گريبان انسان را مى گيرد.
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: (120) عقوبت سه گناه ، بدون آنكه به آخرت موكول شود در دنيا ظاهر مى گردد؛ عاق والدين ، ستمكارى در حق مردم و كفران احسان .
چند نكته : 
1. پدران سه گانه : پيامبر اكرم (ص ): براى هر كسى ، سه گونه پدر، معرفى كرده است . آن حضرت فرمود: پدران سه دسته اند: پدرى كه ترا به دنيا آورد، پدرى كه به تو همسر داد كه تو را علم و دانش آموخت (121).
2. نظر اعتراض آميز و خشم آلود: امام صادق (ع ) فرمود: كسى كه به والدين خود به گونه اى خشم آلود بنگرد، گرچه آن ها در حق وى ستم كرده باشند، نماز او پذيرفته نمى شود (122).
با توجه به فرمايش امام صادق (ع ) يكى از شرايط نماز در پيشگاه خدا نگهداشتن حرمت والدين است . از آنجايى روزه بعد از نماز در اسلام بسيار مورد توجه مى باشد بايد از شرايط و خصوصيات آن نيز باشد.
3. نفقه والدين : از امام صادق (ع ) پرسيدند: نفقه كدام يك از بستگان بر آدمى لازم و واجب است ؟ فرمودند: پرداخت نفقه والدين ، فرزند و زن بر مرد واجب است .
امام صادق (ع ) در جاى ديگر فرمود: پنج نفر واجب النفقه انسان هستند؛ بنابراين نمى توان ماليات واجب ، از جمله زكات را به آنان داد. آن پنج نفر عبارتند از: پدر، مادر، فرزند، مملوك ، همسر؛ زيرا اينان عيال آدمى هستند و واجب النفقه اند (123).
خشم و رضاى مادر 
مادرى به سراغ فرزند عابدش به در صومعه رفت . او سرگرم عبادت بود و به مادرش توجه نكرد. دل مادر شكست و در حقش نفرين كرد. فرداى آن روز زن بدكاره اى در كنار صومعه عابد فرزند آورد و گفت از آن عابد است . رسوايى بالا گرفت . عابد به اعدام محكوم شد. دل مادر سوخت و در حقش دعاى خير كرد. قبل از اجراى حكم اعدام به ذهن عابد آمد و به مسئولين امر گفت : واقعيت قضيه را از خود بچه سؤ ال كنيد؟ بچه گفت : من فرزند فلان چوپان هستم كه در فلان جا مشغول چوپانى است .(124)
يكى از مبادى تضعيف بنيادهاى خانوادگى ، تضعيف مساءله حس احترام نسبت به والدين است . احترام به والدين از اهميت ويژه اى برخوردار است ؛ احترام به پدر و مادر يكى از معيارهاى اساسى انتخاب همسر است . جوان ، هنگام انتخاب همسر بايد دقت كند كه همسر مورد نظر او از كسانى نباشد كه عاق والدين بوده و احترام لازم پدر و مادر را مراعات نمى كند.
پدر و مادر، بايد حس احترام و احسان نسبت به والدين را به فرزندان خود آموزش دهند؛ چيزى كه امروز متاءسفانه بر اثر تهاجم فرهنگى بيگانگان رو به ضعف نهاده است . پدر و مادر بايد با عمل و رفتار، خود در جهت بالا بردن سطح آگاهى هاى دينى فرزندان خويش ، بويژه درباره رعايت حقوق والدين سعى و تلاش كنند و با بهره گيرى از شيوه هاى گوناگون آموزش ، فرزندان خود را نسبت به اجداد، نياكان و والدين خود وظيفه شناس بار آورند. (125)
اولياء از جمله پدر و مادر بايد در پيش فرزند خود همواره از والدين خود به نيكى و احترام ياد كنند و نسبت به آنان نيكوكار باشند تا با عمل خويش فرزندان خود را اهل احسان و نيكى نسبت به والدين ، بار آورند. در فرهنگ اسلامى احترام به والدين از قداست و جايگاه خاصى برخوردار است و از جمله مسائلى است كه پروردگار حكيم ، عكس العمل دنيوى آن را نيز هر چه زودتر در برابر چشمان آدمى به نمايش مى گذارد. كسى كه به پدر و مادر خود احسان و نيكى كند، فرزندان وى نيز در دنيا نسبت به او احترام و احسان روا خواهند داشت .
پيامبر اكرم (ص ) فرمودند: نگاه كردن فرزند به صورت والدين از روى محبت به آن دو، عبادت است . نگاه كردن به چهره عالم و پدر و مادر از روى راءفت و مهربانى نسبت به آن دو، عبادت است (126)
نگاه كردن به سه چيز عبادت است : نظر كردن به صورت پدر و مادر، نظر كردن به قرآن و نظر كردن به دريا.
بدون شك ، اگر نظر كردن به چهره عالم ، والدين ، قرآن و دريا با راءفت و بصيرت باشد از مصاديق عبادت خدا به شمار مى رود.
امام (ع ) در اين باره كه آيا مى شود كسى بدهكارى شرعى ؛ يعنى خمس و زكات مال خود را به پدر و مادر خود بدهد يا خير پاسخ فرمودند: آدمى نمى تواند زكات خود را به پنج گروه بپردازد: پدر، مادر، فرزند، عبد و همسر خود؛ زيرا اينان نان خوران اويند و بايد نفقه آنان را بدهد، لذا نمى تواند زكات خود را به آنان دهد، بلكه بايد با اموال شخصى خود آنان را پذيرايى كند. (127)
همچنين آن حضرت فرمود، پيامبر اكرم (ص ) فرمودند: كسى كه پدر و مادر خود را بيازارد، مرا آزرده است و كسى كه مرا بيازارد، خدا را آزرده است و ملعون است آن كسى كه خدا را بيازارد (128).
حماد بن عيسى ، در حضور امام صادق (ع ) از پسر خود اسماعيل سخن بر زبان آورد و گفت : او بيش از ساير پسرانم به من احترام مى كند. امام فرمود: من او را پيش از اين دوست مى داشتم ، ولى اكنون بيشتر دوست مى دارم . امام افزود: هنگامى كه خواهر و برادر رضاعى پيامبر اكرم (ص ) بر او وارد شدند، رسول خدا (ص ) براى خواهرش ، احترام بيشترى منظور داشت ، حتى جاى خود را به او داد و آن وساده اى كه خود روى آن مى نشست ، زير پاى خواهرش پهن كرد. وقتى علت آن را ايشان سؤ ال شد، فرمودند: او بيشتر به والدين خويش احسان و نيكى مى كرد (129).
همچنين امام صادق (ع ) فرمودند: بر هر كس لازم است دوستان پدر خود را مورد تفقد و نيكى قرار دهد؛ زيرا نيكى در حق آنان نيكى به پدر و مادر است (130).
بحث حقوق والدين بحث عميق و گسترده اى است و در چند سطر و احيانا چند صفحه نمى توان تمام ابعاد آن را مورد تجربه و تحليل قرار داد. همچنانكه در مقام عمل نمى توان اين حق را به سادگى ادا كرد. بنابراين در زير به گوشه اى از اين عرصه گسترده اشاره مى شود.
اسلام ، منادى نظامى است كه سعادت همه جانبه اءبناى جامعه انسانى را در بر دارد. و در راه موفقيت اين طرح ، به ايجاد انسجام خانواده مى انديشد. به جراءت مى توان گفت : هيچ مكتبى بسان اسلام درباره ثبات خانواده و حفظ حقوق اعضاى يك خانواده قدم بر نداشته و پيروانش را به رعايت آن توصيه و سفارش نكرده است .
حقوق والدين را از زواياى مختلفى مى توان مورد بحث و بررسى قرار داد.
س - وبالوالدين احسانا (131) چه كسانى را شامل مى شود؟
ج - بايد دانست كه مصداق هاى والدين محدود به نظر عرف نمى شود، در نتيجه هر كسى داراى چند پدر است ؛ پدر تولدى ، پدر تعلمى (معلم ) و پدر تزويجى (پدر خانم ). در اين ميان پيامبر اكرم (ص ) خود و امام على (ع ) را به عنوان پدران امت اسلام معرفى كرده است : يا على اءنا و اءنت اءبو، ا هذه الاءمة (132)، و از ما خواسته كه حرمت آنان را نگهداريم . پاس داشتن حرمت پيامبر اكرم (ص ) و امام (ع ) خود بحث مفصل دارد كه در جاى خود بايد مورد بررسى قرار گيرد.
اثرات منفى عاق والدين 
عاق والدين شدن چه تاءثير منفى در زندگى انسان دارد؟ و محبت و احسان به والدين چه نقش و تاءثير مثبت در زندگى ما بر جاى خواهد گذاشت ؟
در پاسخ به پرسش فوق ، بايد به چند نكته توجه داشت :
1. يكى از اثرات منفى والدين آزارى ، جلب خشم و غضب و نارضايى پيامبر اسلام (ص ) است ، اذيت پدر و مادر اذيت پيامبر (ص ) است ؛ زيرا رسول خدا (ص ) فرمود: هر كس ‍ والدين خود آزار دهد، بدون ترديد مرا اذيت كرده است (133).
2. اذيت كردن و آزار دادن والدين موجب محروميت انسان از الطاف خداوند و پاداش الهى مى شود. هر يك از ما در برابر عبادات خود از خداوند توقع و انتظار اجر و پاداش داريم و جاى ترديد نيست كه خداوند در برابر حسنات به ما پاداش خواهد داد. يكى از اثرات منفى عاق والدين شدن اين است . كه از اجر و پاداش در برابر عبادت محروم شويم ، چرا كه پيامبر اكرم (ص ) فرمود: لا صيام لولد عاق . (134)
3. خير و بركت زندگى از آدمى گرفته مى شود، چون نفرين پدر و مادر، موجب تيرگى زندگى است .
4. در حال احتضار، زبان از گفتن شهادتين بند مى آيد، رسول خدا (ص ) به جوانى كه در حال احتضار بود، تلقين شهادتين كرد، زبان او همراهى نمى كرد، فرمودند: اين جوان پدر و مادر دارد؟ گفتند فقط مادر او در قيد حيات است .، دستور داد او را حاضر كنند، وقتى مادر بر بالين پسر حاضر شد، پيامبر فرمود: آيا از اين پسر راضى هستى ؟ جواب داد خير؛ اما به خاطر شما يا رسول الله (ص ) راضى شدم . ناگهان ديدند زبان جوان باز شد و به اداى شهادتين پرداخت .
5. عكس العمل دنيوى و مقابله بمثل دنيوى دارد (135)؛ يعنى كسى كه پدر و مادرش را آزار دهد و اذيت كند، از فرزندان خود نيكى نخواهد ديد (136).
6. دستور الهى را زير پا نهاده است : خداوند فرمان مى دهد كه غير او را پرستش نكنيم و نسبت به والدين احسان و نيكى نماييم . (137) دستور خداوند را زير پا نهادن كيفر و عقوبت در پى دارد و عاق والدين يكى از گناهان كبيره است .
آيا عاق والدين شدن اختصاص به زندگى دنيوى والدين دارد؟ با توجه به تداوم حيات انسان در عالم برزخ عاق والدين شدن اختصاص به زندگى دنيوى ندارد، چنانچه مى فرمايد: و قل اءعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله والمومنون (138)؛ در اخبار آمده است در روزهاى جمعه ، اعمال آدمى را به پدر و مادر او اگر فوت كرده باشند، ارائه مى دهند، اگر در آن حسنات مشاهده شود خوشحال مى شوند و دعاى خير مى كنند و اگر عمل شر باشد، ناراحت شده و نفرين مى كنند.
چگونه عمل و رفتار كنيم تا فرزندان ما نسبت به ما احسان كنند؟ در پاسخ بدين پرسش اولا؛ بايد دانست كه احسان و ظلم به والدين ، مقابله به مثل دنيوى را در پى دارد. ثانيا؛ در انتخاب همسر، يعنى مادر فرزندان آينده خود، از حيث عفت و پاكدامنى بايد دقت بيشترى كرد. ثالثا؛ فرزندان خويش را بايد مورد محبت قرار دهيم و جلوه هاى مختلف حب و دوستى نسبت به آنان را به نمايش بگذاريم ، وگرنه سنگدل بار مى آيند و نه تنها نسبت به ديگران كه حتى نسبت به والدين خويش نيز بى توجه خواهند بود.
آيا ترك روزه مستحبى با نهى پدر سازگار است ؟ فقيه نامدار، مقدس اردبيلى در زبدة البيان مى نويسد: مكلف مى تواند روزه مستحبى خود را رها كند، مگر آنجا كه مورد نهى پدر نه مادر قرار گيرد، در آن صورت نمى تواند آن را ابطال نمايد. (139)
آيا مسافرت غير واجب و نيز انجام اعمال مستحبى بايد با اذان پدر و مادر باشد؟ مسافرت مباح غير واجب بايد با اجازه والدين باشد؛ زيرا به نوعى اذيت و آزار آنان را به همراه دارد، لذا فقهاء بدان عنايت دارند. و همچنين در باب انجام روزه مستحبى و نذر، كه اجازه آن دو لازم است : و اما السفر المباح بل المستحب فلا يجوز بدون اذنهما لصدق العقوق و لهذا قاله الفقهاء و اما فعل المندوب فالظاهر عدم الاءشتراط الا فى الصوم و النذر (140)
آيا در مساءله ازدواج اجازه والدين ضرورى است ؟ اجازه والدين ، به خاطر رعايت مصالح زندگى فرزندان است ، در واقع اجازه آنان ، عقلى و اخلاقى است و اگر فرزندان از حيث كمال عقل و بلوغ تشخيص مصالح زندگى خود، داراى رشد لازم باشند، ازدواج آنان ، باطل نيست .
آيا در باب رعايت حقوق والدين ، مؤ من بود نشان ، شرط است ؟ خير، شرط نيست ؛ زيرا قرآن كريم مى فرمايد: و وصينا الاءنسان بوالديه حسنا (141) و ساير آيات ، مطلقند و هر گونه پدر و مادر را شامل مى گردد.
5. بدخلقى  
اخلاق بد و خوى ناپسند، باعث تضعيف ارزش و منزلت شخص روزه دار مى شود؛ بنابراين ، روزه دار، بايد تلاش كند تا در پرتو اراده خود، خلق و خوهاى ناپسند را از خود دور سازد و از اين طريق بر ارج و بهاى خود به عنوان انسان روزه دار بيفزايد. روزه دار نه تنها بايد از اخلاق بد بپرهيزد، بلكه لازم است خود را به اخلاق شايسته بيارايد؛ زيرا اين امر يكى از عوامل غفران است .
پيامبر (ص ) در ضمن خطبه اى فرمودند: اى مردم ! هر كس در ماه رمضان ، اخلاق خود را نيكو گرداند، روزى كه پاها در صراط مى لرزد، پاى او استوار مى ماند (142).
امام صادق (ع ) فرمود: اخلاق شايسته ، گناه را از بين مى برد چنانكه تابش خورشيد، يخ را آب مى كند (143) و اين مساءله ؛ يعنى حسن خلق و رفتار شايسته در محيط منزل تاءثير بيشترى دارد. پيامبر اكرم (ص ) به اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: اى على !همكارى در منزل با خانواده ، كفاره گناهان كبيره است (144).
6. مردم آزارى (همسر آزارى و همسايه آزارى ) 
يكى از عوامل كاهش ابهت روزه ، مردم آزارى است . در ديدگاه اسلام مردم بايد از يكديگر خير و نيكى ببينند نه شر و بدى . هر انسان با ايمانى موظف است ، آئينه انسان مؤ من ديگر باشد و فقر و كاستى هاى زندگى او را رفع كند و وى را بيارايد: عن على (ع ) قال : المومن مرآة لاءنه يتامله فيسد فاقته و يجمل حالته (145)
بر اين اساس هر گونه مردم آزارى باعث سقوط آبروى روزه دار مى باشد، اعم از آزار افراد داخل منزل ، داخل كوچه ، همسايگان ، داخل شهر داخل نظام حكومتى .
بارها اشاره كرديم كه روزه داشتن ، مساءله مهمى است ، ولى مهمتر از آن ، انجام روزه برتر است ؛ روزه اى كه از آن به عنوان روزه خاص الخاص ياد كرديم . بر اين اساس پيامبر (ص ) فرموده : روزه با ارزش نصيب چند دسته نمى شود؛ از جمله : كسى كه مخالفت امام حق را مى كند و عبدى كه مولايش فرمان نمى برد؛ و زنى كه نسبت به شوهرش ناشزه است و حقوق وى را مراعات نمى كند، مگر آنكه توبه نمايد و نيز فرزندى كه عاق والدين است . (146) هم چنين فرمودند: هر زنى كه شوهر خود را با زبان بيازارد، خدا اعمال نيك و حسنات او را نمى پذيرد، مگر آن كه شوهرش از وى راضى شود؛ هر چند كه روزها روزه بگيرد و شب ها را به عبادت به سر ببرد و البته در رابطه با اعمال شوهر نيز، اين چنين است اگر در حق همسر خود ستم روا دارد (147).
آن حضرت در رهنمودى ديگر فرمود: هر زنى شوهرش را آزار دهد، نماز و اعمال نيك وى را خدا قبول نمى كند هر چند تمام دهر را روزه بگيرد مگر اينكه شوهرش را از خود راضى نمايد. براى شوهر نيز مساءله از همين قرار است اگر همسرش را اذيت كند و نسبت به وى ظلم نمايد (148). همچنين فرمودند: هر كس همسر خود را بدون جهت بيازارد من در قيامت دشمن او خواهم بود (149).
هنگامى كه معاذ جبل ، يكى از صحابه پيامبر (ص ) از شام بازگشت ، به آن حضرت گزارش داد كه جمعى از نصارى را ديدم در مقابل اسقف ها و رهبران مذهبى خود، سجده مى كردند، و نيز گروهى از يهوديان را ديدم در برابر احبار و بزرگان دينى خود سجده مى نمودند. از آنان راز اعمال شان را سؤ ال كردم ، پاسخ دادند: هذه تحية الاءنبياء اين نوعى احترام و گرامى داشت پيامبران است .
من با شنيدن سخنان آنان ، دريافتم كه ما بايد در برابر پيامبر خود بيشتر سجده كنيم . پيامبر اكرم (ص ) فرمودند: آنان انبياء خود را تكذيب كردند، كتاب او را تحريف نمودند، سپس ‍ افزودند: اگر كسى را اجازه داده بودم تا در برابر ديگرى غير خدا سجده كند، به زن دستور مى دادم تا در برابر شوهر خود سجده كند (150). او اضافه كرد؛ به خاطر حق بزرگى كه شوهر بر همسر خود دارد. آنگاه افزود: زن ، شيرينى ايمان به خدا را نمى چشد، جز آن كه حق شوهر خود را ادا كند (151).
مردى از رسول خدا (ص ) خواست تا كارى كند كه بر يقين او افزوده شود و مساءله اجابت درخت و حركت به سوى رسول خدا (ص ) و باز گشت دوباره آن بر سر جاى خود پيش ‍ آمد، سپس رسول خدا (ص ) به او فرمود: اگر بنا بود كه دستور دهم ، كسى در برابر ديگرى غير خدا سجده كند، به زن دستور مى دادم تا در برابر شوهر خود سجده كند (152). همچنين آن حضرت در بيانى ديگر فرمودند: برترين اعمال زن ، فرمان بردارى از شوهر است (153).
اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: جهاد زن ، خوب شوهر دارى كردن است (154). ام سلمه همسر رسول خدا (ص ) به نقل از پيامبر اكرم (ص ) فرمود: ايما امراءة ماتت و زوجها عنها راض دخلت الجنة . (155) همچنين رسول اكرم (ص ) در جاى ديگر فرمود: نماز زنى كه در مقابل شوهر خود تمرد و نافرمانى مى كند، قبول نيست . (156)
دو نكته از احاديث فوق به دست مى آيد: اول آنكه سجده اختصاص به خدا دارد و دوم آنكه احترام به شوهر از حقوق خانوادگى و داراى اهميت ويژه اى مى باشد.
عايشه به پيامبر اكرم (ص ) عرض كرد: چه كسى بر گردن زن ، حق بيشترى دارد؟ پيامبر (ص ) پاسخ داد: شوهرش . عايشه پرسيد: چه كسى بيشتر به گردن شوهر حق دارد؟ پيامبر اكرم (ص ) فرمود: مادرش .
يكى از مسائل اساسى در باب ازدواج ، دقت در انتخاب همسر است كه سهل انگارى در اين عرصه پشيمانى جانكاهى را در پى دارد.
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: خوب همسايه دارى كردن موجب افزايش رزق و روزى مى شود، بنابراين كسى كه حق همسايه اش را تلف كند، از ما نيست .
اميرالمومنين (ع ) فرمود: حريم مسجد چهل ذراع و حريم همسايگان چهل خانه ، از چهر طرف است . (157)
كيفر همسايه آزارى . 
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر كس به اندازه يك وجب از زمين نسبت به همسايه خود خيانت كند، خداوند آن را طوقى در گردن وى قرار مى دهد، مگر اينكه توبه كند و برگردد. (158) همچنين فرمود: كسى كه همسايه اش را اذيت كند، خداوند بوى بهشت را بر وى حرام مى كند، و جايگاه او جهنم است ... و هر كس كه حق همسايه اش را تلف كند از ما نيست . (159)
مردى خدمت رسول خدا (ص ) مشرف شد و عرض كرد: همسايه ام آزارم مى دهد. رسول خدا (ص ) فرمود: صبر كن و عكس العمل نامناسب نشان مده صبر تو باعث مرگ اوست ؛ چيزى نگذشت دوباره آمد و گفت : همسايه مرد.
اهميت حرمت همسايه : 
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: جبرئيل امين پيوسته مرا نسبت به رعايت حقوق همسايه توصيه و سفارش مى كرد تا آنجا كه گمان كردم همسايه از همسايه ارث مى برد. به پيامبر عرض ‍ شد: آيا همسايه غير از زكات در مال همسايه اش حق ندارد. فرمود: بله ، بنابراين كسى شب سير بخوابد و همسايه مسلمانش گرسنه باشد به من ايمان نياورده است . (160)
امام صادق (ع ) فرمود: خوب همسايه دارى كردن باعث افزايش رزق و روزى مى شود
در حديث آمده است كه همسايه خوب فقط كسى نيست كه همسايه خود را نيازارد، بلكه همسايه خوب كسى است كه همسايه اش را تحمل كند.(161)
تواضع وزير
على بن يقطين ، وزير معروف هارون الرشيد كه از شيعيان خالص امام هفتم (ع ) بود و بر اساس توصيه هاى آن حضرت به دربار هارون راه يافته بود و حتى آيين و كيش مورد اعتماد خود را آشكار نمى كرد و در تقيه ، زندگى مى كرد، در مدينه ، دور از چشمان جاسوسان هارون ، به سراغ امام هفتم (ع ) آمد، امام او را به حضور نپذيرفت .فرداى آن روز، به گونه اتفاق و تصادف ، امام (ع ) را در بازار زيارت كرد و، و راز به حضور نپذيرفتن شب گذشته را جويا شد. امام پاسخ داد: به خاطر آن كه دل شيعه ما را شكستى و او را راه ندادى و حاجت او را برآورده نكردى ، و مشكل او را حل ننمودى و تا رضايت او جلب نشود، تو را به حضور نمى پذيريم . على بن يقطين عرض كرد: اكنون او در مكان دور دستى زندگى مى كند. امام (ع ) فرمود: شب هنگام در كنار قبرستان بقيع مركبى در انتظار توست ، سوار شو و به ديدار او برو و رضايت وى را جلب كن ، على بن يقطين طبق دستور امام (ع ) با مركب غيبى به در خانه ابراهيم جمال در بصره رسيد، و از وى طلب رضايت كرد و برگشت و پس از آن امام او را به حضور پذيرفت .
ما كه هميشه تقاضاى ديدار امام زمان (ع ) را داريم ، آيا با توجه به هتك حرمتها و تهمتها، افتراها، شايعه سازيها و دروغ پراكنى هايى كه به آنها عادت كرده ايم ، مى توانيم به آرزوى خود برسيم ؟ آيا موانع را رفع كرده ايم ؟ آيا در صدد رفع آن ها هستيم ؟ موانع فوق گاهى به صورت رد حاجت مؤ منان و گاهى به صورت اذيت و آزار و زمانى هم به صورت ناديده انگاشتن آبروى آنان است .
امام هفتم (ع ) فرمود: كسى كه از ريختن آبروى مردم خوددارى مى كند، خدا در قيامت از ريختن آبروى او خوددارى مى نمايد. (162)
7. دروغ گفتن 
يكى از معارف روزه ، پرهيز از دروغ و آراستن خود به راستگويى است بر اين اساس در دعاى معروف به جوشن كبير در بند 27 مى خوانيم : اى راستگوترين راستگويان ، قرائت اين گونه رهنمودها در نيايش ها و دعا بدون هدف و منظور نخواهد بود و كمترين هدف آن اين است كه اى روزه دار، مواظب باش كه در ماه رمضان ، زبان تو از صراط صداقت ، منحرف نگردد.
يكى از جلوه هاى روزه زبان ، پرهيز از دروغ گفتن است ؛ زيرا دروغ ارزش و اعتبار روزه را ساقط مى كند. پيامبر اكرم (ص ) فرمود: چهار چيز روزه را از اعتبار ساقط مى كند و ارزش ‍ كارهاى نيك را از بين مى برد و مى افكند آن چهار عبارتند از: غيبت ، دروغ ، سخن چينى و نگاه نامشروع به نامحرمان .
امام باقر (ع ) فرمود: بدون ترديد دروغ سبب بطلان روزه و افطار روزه دار مى شود. دروغ گفتن ، صائم را از صومش جدا مى سازد و چنان است كه روزه خود را افطار كرده است .
امام باقر (ع ) فرمود: خدا براى شر و بدى قفل هايى قرار داده كه كليد آلوده شدن بدان عبارت است از شراب ، و البته دروغ از شراب خطرناكتر است .
فردوسى مى گويد:

چو خواهى كه كار تو گيرد فروغ زبان را مگردان ، به گرد دروغ
چنانكه امام عسگرى فرمود: جعلت الخبائث كلها فى و جعل مفتاحه الكذب (163) تمام بديها در خانه اى قرار داده شده و كليد در آن دروغ انتخاب شده است . اين سخن كنايه از اين است كه دروغ ، مبداء و ريشه پيدايش همه گونه بديها و خبائث است .
برخى از دروغ ها روزه را باطل مى كند. اگر كسى ، سخنى را كه از پيامبر و امام : است و او مى داند كه از آنهاست ولى وقتى از وى سؤ ال كنند بگوى ، خير و يا آنكه به جاى خير بگويد. آرى ، روزه او باطل مى شود، حتى سخن حقى را از آنها نقل كند و سپس بگويد دروغ گفتم ، و يا آنكه چيزى را مى داند كه دروغ است به آنان نسبت دهد، روزه او باطل مى شود. (164)
روزه كسى كه به پيامبر و امامان : نسبت دروغ مى دهد، علاوه بر اينكه باطل مى شود بايد كفاره جمع نيز پرداخت كند.

 

next page

fehrest page

back page