آيين رمضان
مناسبتها، احکام، ادعيه و آداب

- ۱۰ -


عيد فطر

عيد فطر يكى از اعياد بزرگ اسلامى است، به همين مناسبت بيانات پرمحتوى شهيد بزرگوار حجةالاسلام والمسلمين باهنر را، كه حاوى نكات مهمى در باره شكوه و عظمت اين عيد است، مى آوريم:

ما در اسلام دو عيد داريم; يكى عيد فطر و ديگرى عيد قربان; و نماز عيدهم در همين دو عيد وارد شده است و دعوت به اجتماع مردم هم در اين دو عيد سفارش شده است. اين دو عيد را برادران اهل سنت در كشورهى عربى خيلى ارج مى نهند و جشن مى گيرند و مراسم بزرگ برپا مى كنند.

خوشبختانه در اوايل انقلاب و پس از آن، در ايران اسلامى نيز عيد فطر شكل و شمايل تازهى پيدا كرد و برادران و خواهران شاهد بودند كه مراسم عيد فطر در تپههى قيطريه مبدأ حركت منظم و راهپيمايى عظيمى در سراسر خيابانهى تهران بود كه به دنبال آن، راهپيمايى ها و تظاهرات و شهادتها و استقبال از مرگ و حركت انقلابى به سوى پيروزى ، به صورت گستردهى آغاز شد.

عيد فطر عيد پيروزى است

عيد فطر و عيد قربان به دنبال دو توفيق است و در حقيقت عيد پيروزى است. عيد فطر به دنبال پيروزى در عبادتهى ماه رمضان است، آنان كه روزه مى گيرند و نماز مى گزارند و قرآن تلاوت مى كنند و سحرگاهان ماه مبارك رمضان به راز و نياز و عبادت و مناجات مشغولند و در محافل و مجالس مذهبى شركت مى كنند و روح خود را با برادران مسلمانشان در سراسر دنيا پيوند معنوى مى دهند، ماه رمضان يك موفقيت و توفيق الهى است برى آنها كه به دنبالش عيد فطر مى آيد.

و چنين است عيد قربان; آنگاه كه سيل عظيمى از جمعيت سراسر دنيا در اجتماع ايام حج و مراسم زيارت خانه خدا موفق به انجام اين فريضه بزرگ مى شوند و اين كنگره عظيم اجتماعى ، سياسى و اسلامى را برپا مى دارند، پس از آن عيد قربان را كه عيد پيروزى است و موفقيت در اعمال و مناسك است بر آنان گرامى خواهد بود.

جلوههى عيد اسلامى فطر

ما معمولاً در اين دو عيد اسلامى ، سه جلوه بزرگ به دنبال پيروزى مى بينيم كه اين سه جلوه برى مراحل بعد از از پيروزى ، درسى است بسيار آموزنده و جالب:

1ـ دانستيم كه عيد فطر و قربان در واقع عيد پيروزى است، عيد توفيق، سربلندى ، نشاط معنوى و انجام وظيفه است; و يكى از اعمال جالب و ارزشمند كه در اين عيد بر عهده هر مسلمان است، اين است

كه سهمى از آنچه دارد برى مستضعفان اختصاص دهد. در عيد فطر مردم زكات فطره مى دهند; يعنى حداقل از طرف خود و افراد خانواده و تحت تكفل خويش به اندازه 3 كيلوگرم ـ تقريبا ـ از غذى معمولى روزمرّه در اختيار بيچارگان و مستمندان قرار مى دهند و در عيد قربان، مردم با قربانى كردن شتر و گاو و گوسفند مى توانند كمكى به گرسنگان بكنندد {اطعموا القانع و المغتر}.

اين مسأله را مى توان به عنوان الگويى از خدمت به مستضعفان دانست و در حقيقت گامى كوتاه و نمونهى كوچك از وظايف بعد از پيروزى است كه بايد نسبت به بينوايان و مستضعفان انجام پذيرد.

هر پيروزى كه عليه طاغوتها، مستكبران، مترفين و زورگويان و زراندوزان خون آشام انجام مى شود، بايستى به دنبال آن پيروزى ، برق نشاط در جبين مستضعفين بجهد. بايد اقدامهى فعال و جدى در راه حاكميت مستضعفين و روى كار آمدن محرومان و بيچارگان باشد. بايد در پرتو آزادى ، زير بازوى مستضعف و محروم گرفته شود و آنان بتوانند به حيات و حركت و آزادى و حقوق اوليه خود برساند.

{وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الاَْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِينَ}.

درس تزكيه و خودسازى

2ـ درس ديگرى كه از عيد فطر و قربان مى گيريم، درس نماز

[(1)1 ـ سوره حج، آيه 36 ]

است. درس تزكيه، خودسازى و پاكسازى درون است. «قد افلح من زكاها و قد خاب من دسّاها» اين آيه در نماز عيد خوانده مى شود; يعنى وقتى اوج پيروزى مى رسد، لازم است انسان به خودش باز گردد و خود را از آلودگيها پاك و منزّه كند.

مبادا غرور پيروزى او را دچار نوعى خودسرى و يا انحراف كند. و لذا در سوره فتح مى فرمايد: «وقتى نصر و پيروزى پروردگارت رسيد و ديدى كه فوج فوج جمعيت وارد دين خدا مى شوند، خدى را حمد و سپاس گو و استغفار كن». تازه پس از پيروزى موقع استغفار و خودسازى است...

درس بسيج عمومى و همبستگى اجتماعى

3ـ سومين درسى كه از اين دو عيد بزرگ مى گيريم، درس بسيج عمومى و همبستگى اجتماعى و وحدت است. ماه رمضان را با توفيق پشت سر گذاشتهايم و اكنون عيد فطر را جشن مى گيريم، امّا درست در دل جشن، فرمان نماز عيد فطر و حركت دسته جمعى مردم و اتحاد و همآهنگى داده مى شود; و در خطبههى نماز عيد برنامههى سياسى و اجتماعى برى مردم در يك هماهنگى و وحدت و بسيج عمومى بيان مى شود.

[(1)1 ـ برگرفته از كتاب «ياد ايّام» معاونت فرهنگى شورى سياستگذارى ائمّه جمعه. ]

ميعاد با فطرت

«عيد»، «ميعاد»ى در زمان است.

و «فطر»، ميثاقى با «فطرت»!

چرا كه رمضان، دعوتى است به بازيافتن «خود گمشده»،

ندايى است، برى توجه به خدى فراموش شده،

ضيافتى است برى تناول از مائده «تقوا»

و پايان اين مهمانى خدايى ، «عيد قبول» است،

عيد توفيق بر «طاعت» و «اطاعت»،

عيد توبه و تهذيب نفس،

عيد ذكر و ياد محرومان و گرسنگان،

عيد «كفّ نفس» و «كنترل خواستهها»

* * *

«فطر»، چيدن ميوههايى است كه از «فطرت» مى جوشد!

فطر، سپاس نعمتى است كه در رمضان نازل شده است.

اگر «تقوا»، فلسفه فريضه روزه است(...لعكم تتقون)

و اگر روزه، آزمايش اخلاص بندگان است (... والصّيام ابتلاء لاخلاص الخلق)

پس فطر هم، عيدى است براين پيروزى معنوى در جبهه «جهاد اكبر»!

اگر غلبه بر خصم بيرون، شيپور پيروزى مى طلبد،

پيروزى بر خصم درون (نفس) جشنى روحانى دارد بنام «عيد فطر»، كه ميثاق بستن با فطرت ما از سوى روزه داران مجاهده گر اعلام مى دارد.

اگر در بند «شكم» و «شهوت» بودن، اسارت است.

روزه، رها سازنده انسان از اين «تعلّق» است.

پس، «فطر»، شادى اين توفيق يكماهه در مهار زدن به خواستههى نفس و تمنّيات غرايز است.

برى «بنده»، هيچ لحظهى زيباتر از قبول و پسند «مولا» نيست!

و برى «مهمان»، هيچ صحنهى دلپذيرتر از پذيرايى «ميزبان» نيست!

آيا حضور يك ماه بر سفره نعمت و رحمت خدا، خرسندى ندارد؟

آيا پذيرش در مائده كرامت مولا، «عيد» نيست؟

دست ما، واسطه است.

نعمتها، از آن خداست و بندگان محتاج و بينوا، «عيال خداوند»ند.

اطعامى كه مى دهى ،

احسانى كه مى كنى ،

سفرهى كه مى گشايى ،

بار و توشهى كه برى محرومى مى بندى

همه و همه... رساندن «رزق خدا» به «عبد خدا» است.

و دستهى ما، عامل اين ربط و ايصال و وصول است.

پس درود بر دستى كه در اين ماه، بر چهره يتيمى لبخند شادى نشانده است.

تبريك بر كسى كه سعادت «طعام فقير» داشته است،

مريزاد، دستى كه از مهر، بر سر يتيمى كشيده شده است،

مرحبا، بر مالى كه در راه خدا خرج شده است،

عيد «فطر»، پاداش «افطار»هى خالصانه و بجاست.

مهر قبولى انفاقهى به قصد قربت است،

«پايان نامه» دوره ايثار و گذشت، در مسائل مالى است.

* * *

رمضانى را پشت سر نهادى ، كه فصل عبادت و بهار قرآن بود.

از شب تا روز، بركات آسمانى نازل مى شد.

«شب قدر» ش، اوج اين «جذبه» معنوى بود كه بر تارك رمضان مى درخشيد.

رمضان، ماهى بود خجسته و مبارك،

با شب زنده دارى هى سالكان،

با اشكهى شب بيداران،

با استغفارهى متهجّدان،

با «يارب، يارب»هى سحرخيزان،

با دستهى گشوده از نياز،

با دلهى لرزان از خوف و خشيت خدا،

با لحظههى سرشار از معنا و معنويت پيش از افطار،

با ترنّم دلنشين و حزين «تلاوت قرآن» در صبح و شام،

با نمازهاى مستحبّى و دعاهى روزانه،

با توجّههى بيشتر به خدا،

با كاهش چشمگير گناه تقلّب، نيرنگ و شيادى !

با زنده شدن چراغ «فطرت» در شبستان «دل»،

با آمادگى هى سى روزه، برى نشستن پيرامون شبچراغ «فطر»! پس، اين عيد، مدرك كاميابى و موفقيّت، در «كلاس فشرده رمضان» است.

«فطر»، عيد خداجوئى و خداترسى و خداپرستى است.

بركت بخش «ماه مبارك» است.

* * *

درود بر فطر «فطرت»،

سلام بر «فطر» ذكر و نيايش،

اين رمضان نيز گذشت!

و چه حسرتى مى خورند، آنانكه از اين «بازار خير»، تهيدست برگشتند...

و چه زيانكارند، آنانكه در «ماه مغفرت»، دستى به استغفار، بر آستان «غفّار» نگشودند،

و ميثاقى با «فطرت خدائى » و «فطر الهى » نبستند.

تا... رمضانى ديگر،

و شب قدر و روزهى روزهى ديگر، كه زنده باشد و كه رخت به عالمى ديگر كشيده باشد، خدا مى داند!...

«عيد فطر»، بر فاتحان عرصههى «جهاد با نفس»، گرامى باد.

[(1)1 ـ برگرفته از كتاب روايت انقلاب، ج2، استاد جواد محدّثى . ]