[1]. تفسير الميزان، نوشته حضرت علامه سيد محمد حسين طباطبايىرحمه الله. اين كتاب
در 20 جلد عربى نوشته شده است كه به فارسى و به همين نام ترجمه شده. چند جلد اول آن
هم به انگليسى ترجمه و چاپ شده است.
[2]. تفسير نمونه، نوشته آيتالله مكارم شيرازى با همكارى جمعى از دانشمندان. اين
كتاب در 27 جلد فارسى نوشته شده است. همچنين در 20 جلد عربى به نام «لامثل» چاپ
شده است. تاكنون دو جلد آن به انگليسى و به نام تفسير «نورالقرآن» منتشر گرديده
است.
[3]. ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 505.
[4]. سوره طه، آيات 28 - 25.
[5]. به عبارت ديگر شان نزول آيات مربوط به ذو القرنين چيست و بر اساس چه واقعه و
چه موضوعى اين آيات نازل شده است؟
[6]. پايان قسمت مورد نياز از روايت. ترجمه تفسيرالميزان، ج 13، ص387. نقل عبارت
با اندكى تغيير.
[7]. اينكه در آيه كريمه آمده است «ساتلوا عليكم منه ذكرا»، يعنى به زودى بخشى از
سرگذشت او را براى شما بازگو مىكنم، با اينكه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله
بلافاصله از ذو القرنين سخن مىگويد، ممكن استبراى رعايت ادب در گفتار باشد; ادبى
كه آميخته با ترك عجله و شتابزدگى است; ادبى كه مفهومش دريافتسخن از خداوند و سپس
بيان آن براى مردم باشد. نقل عبارت با اندكى تغيير از تفسير نمونه، ج 12، ص 526.
[8]. امكانات ساخت و ساز سايبان، خانه و...; يعنى توانايى جسمى، وسايل، ابزار و
توان برنامهريزى را خداوند به انسانها عطا مىفرمايد; ولى اين قوم هنوز به آن
پايه از تمدن نرسيده بودند كه بفهمند خانه و سايبان هم لازم است و علم ساختمانسازى
و خيمه زدن را نمىدانستند.
[9]. منظور اين است كه دستور داد وسايلى مثل دمهاى آهنگرى كنار سد نصب كرده تا با
آن آتش را شعلهور و آهنها را سرخ كنند.
[10]. مىدانيد كه جوهره و اساس دين، اعتقاد و عمل به دو اصل توحيد ومعاد است و
نبوت اصلى است كه زائيده اين دو مىباشد. به عبارت ديگر، وقتى به خداى يگانه ايمان
داشتيم و دانستيم كه خداوند ما و دنيا را نه بيهوده، بلكه براى هدفى آفريده است تا
نيكان را پاداش داده و بدان را مجازات كند، و آن پاداش و مجازات در روز قيامت داده
خواهد شد، به اين نتيجه مىرسيم كه خالق يگانه، يقينا به وسيلهاى با مخلوقات
ارتباط برقرار كرده و هدف خلقت و جزئيات آن را بيان نموده و ما را به صلاح و دقايق
راههاى دستيابى به پاداش رهنمون نموده است. اين وسيله ارتباط، همان نبوت و
پيامبرى است. بنابراين اعتقاد به نبوت زاييده اعتقاد به توحيد و معاد است.
[11]. بايد دانست وقتى خداوند مىفرمايد: به او گفتيم، لزوما معنايش پيامبر بودن
ذو القرنين نيست; زيرا اين كه خداوند چيزى را به كسى بگويد مىتواند به صورت الهام
باشد; مثل آيه «و اوحينا الى ام موسى ان ارضعيه» و به مادر موسى الهام كرديم كه او
را شير بده (قصص، 7]. يا مىتواند به صورت گفتگوى پيامبرى باشد; مثل آيه «وقلنا يا
آدم اسكن انت و زوجك الجنة»; و گفتيم: اى آدم! تو با همسرت در بهشتسكونت كن.
(بقره، 35]. يا مىتواند از طريق پيامبرى باشد; مثل «و زمانى كه از طريقموسىعليه
السلام به بنىاسرائيل گفتيم:در اينشهر واردشويد» (بقره، 58
[12]. وقال لهم نبيهم ان الله قد بعث لكم طالوت ملكا» و پيامبرشان به آنها
گفت:خداوند طالوترابراىزمامدارى شما انتخاب كردهاست.(بقره،247
[13]. سوره مريم، آيه 53.
[14]. سوره صافات، آيه 123.
[15]. كلمات «چشمه يا دريايى تيره و گلآلود» ترجمه دو كلمه «عين حماة» است.
«عين» به هر دو معناى چشمه و دريا مىآيد و «حماة» نيز به معناى تيره، گل آلود، و
لجنى است. احتمالا وقتى ذو القرنين به آخرين نقاط خشكى رسيده است، از دور آبهاى محل
افق را سبز رنگ و تيره و تار مىديده است، همانگونه كه مسافران دريا و ساحلنشينان
چنين احساسى درباره خورشيد و غروب آن دارند.
[16]. علامه طباطبايىرحمه الله مؤلف كتاب تفسير الميزان از آيه بالا چنينبرداشت
كرده است كه خداوند به ذو القرنين اختيار تام مىدهد كه يا بدان ايشان را مجازات
كند و يا درباره همه روشى نيكو برگزيند. مىدانيم كه عذاب خوبان و بدان با همديگر
خلاف عدالت است، اما اتخاذ روش احسان و نيكويى نسبتبه خوب و بد ظلم نيست; البته
ممكن استشما بگوييد اگر درباره خوب و بد يك روش ولو يك روش نيكو داشته باشيم، اين
با عدالت و حكمتسازگار نيست; اما درجواب مىگوييم كه منظور يك روش مشترك و عين هم
نيست، بلكه منظور اتخاذ يك روش نيكو و همراه با احسان درباره مجموع، و روشى نيكوتر
و همراه با تشويق و احسان درباره خوبان است.
[17]. اينكه مىگوييم دورترين مناطق شرقى، برداشتى است كه از كلمات قرآنى «مطلع
الشمس محل طلوع خورشيد» كردهايم و يا به يكى از دو معناى زير مىتواند باشد: يا
آنجا آخرين مناطق خشكى بود و بعد از آن ديگر خشكىاى نبود و در حقيقت منظور انتهاى
مشرق مناطق خشكى است، يا اينكه منظور آخرين مناطق شرقى است كه در آنجا انسانهايى
وجود داشتند و بعد از آن ديگر اقوام و محل سكونتى وجود نداشته كه ذو القرنين مسافرت
شرقى خود را ادامه دهد.
[18]. ترجمه تفسير الميزان، ج13، ص503.
[19]. سوره ابراهيم، آيه 35.
[20]. سوره مائده، آيات 32 و 33. براى توضيح و تفسير اين آيات به تفسير نمونه جلد
4 مراجعه شود.
[21]. سوره شعراء، آيه 109.
[22]. سوره شعراء، آيات 127 و 145 و 164 و 180 و سوره هود، آيات 29 و 51 و سوره
انعام، آيه 90.
[23]. اين سخن از پيامبر اسلام به چهار صورت در قرآن آمده است:
اول: «قل لا اسئلكم عليه اجرا ان هو الا ذكر للعالمين». بگو در برابر اين رسالت
و تبليغ، پاداشى از شما نمىطلبم. اين چيزى جز يك يادآورى براى جهانيان نيست! يعنى
اين وظيفه من است. سوره انعام، آيه 90.
دوم: «قل ما سئلتكم من اجر فهو لكم ان اجرى الا على الله وهو على كل شىء شهيد»
بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواستهام براى خود شماست. اجر من تنها بر خداوند است
و او بر همه چيز گواه است! سوره سبا، آيه 47.
سوم: «قل ما اسئلكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الى ربه سبيلا» بگو: من در
برابر ابلاغ آيين خدا هيچگونه پاداشى از شما نمىطلبم مگر كسى كه بخواهد راهى به
سوى پروردگارش برگزيند. يعنى گزينش اين راه پاداش من است. سوره فرقان، آيه 57.
چهارم: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى ومن يقترف حسنة نزد له
فيها حسنا ان الله غفور شكور» بگو: من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم
جز دوست داشتن نزديكانم (اهل بيتم). و هركس كار نيكى انجام دهد، بر نيكىاش
مىافزايم چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است. سوره شورى، آيه 23.
از مجموعه اين چهار آيه چنين نتيجهگيرى مىشود كه پيامبر اسلام اجر مادى و
دنيايى از امتخويش نخواسته است و فقط دوستى و محبت اهل بيتعليهم السلام را كه
پايهاى براى رهبرى آينده اسلام و راهيابى به اهداف عالى و الهى است، بهعنوان
پاداش ذكر نموده است; چيزى كه در اصل به نفع خود امت مىباشد. و اين شبيه آن است كه
پزشكى بعد از معاينه و تجويز دارو و دستورها به مريض بگويد من از تو مزدى نمىخواهم
فقط دارو را درست مصرف كن و توصيهها را درست انجام بده. خب در اينجا اگرچه عمل و
توصيههاى پزشك به صورت اجر و مزد مطرح شده است، اما اين مزدى نيست كه نفعش به طبيب
برسد; بلكه نفع آن به شخص مريض خواهد رسيد.
[24]. سوره الرحمن، آيات 26 و 27.
[25]. كتاب مقدس مسيحيان شامل دو بخش اصلى است: كتب عهد عتيق و كتب عهد جديد.
[26]. به ترجمه تفسير الميزان، ج 13 ص 524 و 525 مراجعه كنيد.
[27]. ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 525. با اندكى تغيير.
[28]. ترجمه تفسير الميزان، جلد 13، صفحه 526، با اندكى تغيير.
[29]. در تاريخ زندگى اسكندر آمده است كه او در قربانگاه شهر بيتالمقدس براى
ستاره مشترى قربانى كرده است (مؤلف
[30]. ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 528. با اندكى تغيير.
[31]. اين كتاب به فارسى ترجمه شده و به نام «ذو القرنين يا كوروش كبير» انتشار
يافته است و بسيارى از مفسران و مورخان معاصر، نظريه آن را با لحن موافقدر
كتابهاى خود مشروحا آوردهاند. تفسير نمونه، ج 12، ص 543.
[32]. يكى از معانى قرن شاخ است.
[33]. كتب عهد عتيق شامل 46 كتاب است كه يكى از آن كتابها، كتاب دانيال است.
[34]. رجوع كنيد به ترجمه تفسير الميزان، ج 12، ص 539.
[35]. ترجمه تفسير الميزان، ج 13، ص 541.
[36]. رجوع كنيد به قرآن كريم، ترجمه، توضيحات و واژه نامه - ذيل آيه 83 سوره
مباركه كهف از استاد بهاءالدين خرمشاهى و لوح فشرده (CD]. نورالانوار(2]. ، ذيل كلمه
ذو القرنين.
[37]. موانع و وسايل پيشگيرى همشه سد يا موانع طبيعى نيست; بلكه مىتواند عدم
انسجام، غفلتيا چيزهاى ديگر باشد.