1ـ شهادت دروغين منافقان
به پيامبر وحى گرديد، به ظاهر گفتهى منافقان توجه نكنيد كه با زبان به تأييد
شما مىپردازند، عمل ملاك توجه است نه گفتار:
ـ اِذا جاءَكَ المُنافِقونَ قالوا نَشهَدُ اِنَّكَ لَرَسولُ اللّهِ و اللّهُ
يَعلَمُ اِنَّكَ لَرَسولُهُ و اللّهِ يَشهَدُ اِنَّ المُنافِقينَ لَكاذِبونَ:(1)
هنگامىكه منافقان نزد تو آمدند، مىگويند: «ما شهادت مىدهيم كه يقينا تو رسول
خدايى!» (توجه مكن)؛ خداوند مىداند كه تو حتما رسول او هستى، ولى خداوند شهادت
مىدهد كه: «منافقان دروغگويند (به پيامبرى تو ايمان ندارند)».
2ـ جريان مسجد ضرار
يكى از جريانهاى ديگر كه قبل از اقدام به انجام خواستهى منافقان، خداوند متعال
پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله را مطلع فرمود، همين جرياناست :
ـ وَالَّذينَ اتَّخَذوا مَسجِدا ضِرارا و كُفرا و تَفريقا بَينَ المُؤمنينَ وَ
اِرصادا لِمَن حارَبَ اللّهَ و رَسولَه مِن قَبلُ وَ لَيَحلِفَنَّ اِن أرَدنا
اِلاَّ الحُسنى وَ اللّهُ يَشهَدُ اِنَّهُم لَكاذِبونَ لا تَقُم فيهِ أبَدا ...:
(2)و آنان كه مسجدى را براى ضرر رساندن، و كفر ورزيدن و ايجاد اختلاف
بين مؤمنان، و كمينگاهى براى افرادى كه از قبل با خدا و رسول او محاربه مىكنند و
قاطعانه سوگند يادكردهاند كه ما جز كار نيك منظور ديگرى نداريم، در حالىكه خداوند
شهادت مىدهد: «به يقين آنان دروغگويانند»؛ در آن مسجد هيچ وقت نرو ...
منافقان بنى غنم بن عوف مسجد را برپا كردند، به حضور رسول خدا آمدند بعد از
توجيه عمل خود، از پيامبر خواستند، به آن مسجد بيايد و با آنان نمازگزارد. چون حضرت
عازم تبوك بودند، رفتن به آن مسجد را ـ با خواست خدا ـ به پس از مراجعت موكول
فرمودند. وقتى از غزوهى تبوك برگشتند، آيهى مذكور نازل گرديد و نگذاشت منافقان به
اهداف خود برسند. پيامبر هم دستور تخريب مسجد را داد و دو نفر را مأمور براى انجام
آن فرمود(3)
3ـ مهجوريت قرآن
يكى از جريانهايى كه هم مربوط به دوران حيات پيامبر است و هم مىتواند بعد از
آن باشد، مهجور گذاشتن قرآن توسط قوم رسول خدا مىباشد. كه قرآن به آن اشاره مىكند
و خبر مىدهد. اگر دقت كنيم تحريف قرآن از مهجوريت آن به مراتب از اهميت بيشترى
برخورداراست ولى باز هم وحى آنرا از نظر دور نداشته و در يك جملهى كوتاه اشاره كردهاست:
ـ و قالَ الرَّسولُ يا رَبِّ اِنَّ قَومي اتَّخَذوا هذا القرآنَ مَهجورا: و
پيامبر عرضه داشت؛ پروردگارا! قوم من قرآن را رهاكردند.»(4)
4ـ بررسى خبر فاسق
در اصل خبر مطرح است، «الخبر يحتمل الصدق و الكذب» با توجه به اينكه احتمال صدق
و كذب در آن مىرود، نمىشود گفت آنچه به گوش مىرسد، صد در صد صحيح است! هم
احتمال درست بودن مىرود؛ هم احتمال غلط بودن. لذا نمىتوان خبر را حتما درست
دانست. مگر اين كه خبرنگار يا خبربيار، معصوم باشد، نه حتى شبه معصوم. بر شنيدهها
و نوشتهها اعتماد نمىشود كرد. بهويژه اگر يك نفر فاسق يا غير معتمد، براى ما
خبرى را بياورد؛ زيرا ممكن است مشكلى بر اثر اعتماد، براى انسان پديد آيد، به همين
جهت قرآن اجازه نمىدهد انسان «بىگدار به آب زند» و مىفرمايد: اگر فاسقى برايتان
خبرى آورد، برويد و بررسى كنيد كه درست است يا نادرست؟ ممكن است با عدم بررسى بر
ديگرى ضرر و زيانى برسانيد، كه اين ضرر و زيان لطمهى بسيار عظيمى بر اسلام وارد
نمايد و جبران آن در دنيا و آخرت ممكن نباشد و بعد هم، پشيمانى از عمل فايدهاى
ندارد پس چه بهتر كه انسان بسيارى از خبرها و خبرنامههاى نورچشميان خود را نيز با
نگاهِ «الخبر يحتمل الصدق و الكذب» بنگرد:
ـ يا أيُّهَاالَّذينَ آمَنوا اِن جاءَكُم فاسقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنوا أن
تُصيبوا قَوما بِجَهالَةٍ فَتُصبِحوا على ما فَعَلتُم نادمين.(5)
***
آنچه تاكنون ذكر كرديم در يك كفّهى ترازو مىگذاريم و تحريف را در كفّهى ديگر،
تمام اين موارد نسبت به تحريف از اهميت بسيار كمترى برخوردارند كه وحى به آنها
اشاره كرده، ولى در بارهى تحريف، نكتهاى بر پيامبر نازل نشدهاست. همين نشان
مىدهد كه تحريفى در زمان رسول اكرم در قرآن صورت نگرفته؛ اگر بود حتما مىآمد.
همانطوركه از اهل كتاب در زمان آن حضرت افرادى مىآمدند تا كلام خدا را بشنوند ولى
ـ به قول قرآن، «سَمّاعونَ لِقومٍ آخَرينَ لَم يَأتوكَ» ـ ؛ جاسوس ديگران بودند كه
خودشان نزد پيامبر نمىآمدند، و كلام خدا را از جايگاه خودش تحريف و به جاى ديگرى
مىكشاندند؛ به عبارت بهتر، از منظور اصلى كلام خدا دست كشيده، خودشان هدف و منظور
ديگرى براى آن مىتراشيدند: يُحَرِّفونَ الكَلِمَ مِن بَعدِ مَواضِعِه(6).
اينها اهل كتابى بودند كه قرآن را مىشنيدند، مقصود آيه را عوض مىكردند و خداوند
از آنها خبر دادهاست. اين تحريف فقط تغيير مواضع سخنان خداوند است و ربطى به
تحريف مورد نظر ندارد زيرا منظور ما، كُتّاب و نويسندگانى است، كه اطراف رسولالله
بودند و قرآن را جمعآورى مىكردند، نه يك نفر يا چند نفر كه آيهاى را مىشنيدند و
به خطا نقل مطلب مىكردند.
لذا اين گروه، مورد نظر ما نيست؛ گروهى مثل آن دسته از يهوديانى كه سخن خدا را
مىشنيدند و به جاى اينكه بگويند: «سَمِعنا و أطَعنا»: شنيديم و اطاعت كرديم،
مىگفتند: «سمعنا و عَصَينا»: شنيديم و مخالفت كرديم. اينطور، تحريفِ كلام، از
مواضع اصلىاش به موضع ديگرى كشيده مىشد:مِنَ الَّذينَ هادوا يُحَرِّفونَ الكَلِمَ
عَن مَواضِعِه ... (7).
كاتبان وحى اطراف پيامبر، اگر چنين عملى را انجام مىدادند، خداوند خبر مىداد و
نمىگذاشت حرمت كلام خدا شكسته شود و تحريف صورت گيرد. همانطور كه از جاسوسان اهل
كتاب و نوع تحريف آنان خبر دادهاست.
به نظر ما با توجه به دلايل ذكر شده در قبل، حتى اگر قرآن بعد از پيامبر نيز
تحريف مىشد، خداوند خبر تحريف قرآن در آينده را مطرح مىكرد. همانگونه كه از تحريف
كتب آسمانى ديگر به ما خبر دادهاست،(8) مسلما از تحريف قرآن بعد از
پيامبر نيز خبر مىداد و آن را بهعنوان يك خبر غيبى همانند بسيارى از پيشگويىهاى
ديگر مطرح مىكرد(9) تا مسلمانان در بارهى قرآن بيشتر حساسيت نشان
دهند. به عبارت ديگر، اگر در آينده تحريف كلام خداوند پيش مىآمد، بطور قطع وحى،
پيامبر را در جريان مىگذاشت، همانگونه كه در آيهى 46/نساء، از جابهجايى و تغيير
موضع سخنان خداوند توسط يهود در كتاب تورات كه اخبار وارده در بارهى پيامبراكرم
صلىاللهعليهوآله را تأويل باطل مىكردند، خبر دادهاست.
بنابراين تحريف لفظى بعد از پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله نيز در قرآن صورت
نگرفته، تحريف عملى كه مسلمانان نيز همانند امتهاى پيشين داشتهاند. از همه مهمتر،
تحريف در سنت پيامبر، مثل جلوگيرى از نوشتن احاديث پيامبر در آغاز خلافت، بعد از آن
حضرت؛ پايين آوردن شخصيت پيامبر با جعل حديث، كه تحريف عملى است، در حالىكه بنا به
نص قرآن، پيامبر كلامى از خود نمىگفت، هر چه مىگفت وحى خدا بود.
اما آياتى كه كتاب خدا را از تحريف در همه زمانها مبرا مىداند.(به بعضى از
آيات در بحث افسانه غرانيق اشارهكرديم.)
ابتدا آياتى كه تحريف در زمان حيات آن حضرت را غير ممكن مىشمارد:
ـ و ما يَنطِقُ عَنِ الهَوى؛ اِن هُوَ اِلاّ وَحيٌ يُوحى(10).
ـ ... قُل ما يَكونُ لي أن اُبَدِّلَهُ مِن تِلقاءِ نَفسي اِن أتَّبِعُ اِلاّ ما
يوحى اِلَيَّ اِنّي أخافُ اِن عَصَيتُ ربّي عَذابَ يَومٍ عَظيم (11): و
هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، كسانىكه به ديدار با ما ايمان
ندارند (روز قيامت را منكر مىشوند)، مىگويند: «قرآنى غير از اين بياور يا آنرا
تغيير بده». بگو: «من اجازهى تغيير از نزد خود ندارم، جز اينكه از آنچه به من
وحى مىشود، پيروى مىكنم؛ من مىترسم كه نافرمانى پروردگارم نمايم؛ ترس از عذاب
روز بزرگ دارم.»
ـ لَو تَقَّوَلَ عَلَينا بَعضَ الأقاويلِ؛ لَأخَذنا مِنهُ بِاليَمينِ؛ ثُمَّ
لَقَطَعنا مِنهُ الوَتينَ؛ فَما مِنكُم مِن أحَدٍ عَنهُ حاجِزين:(12) اگر
بعضى از گفتهها را به ما نسبت مىداد، با قدرت او را مىگرفتيم و رگ قلبش را قطع
مىكرديم پس هيچيك از شما نمىتوانستيد مانع از انجام آن عمل شويد.
البته ظاهر آيهى «اقاويل» فقط به اينكه پيامبر سخنى بر خدا ببندد را شامل
مىشود ولى مىتوان از اطلاق «تَقَوَّلَ» استفاده كرد و ـ نعوذبالله ـ بگوييم نه
تنها شامل «سخن من درآوردى» از پيامبر مىشود، بلكه اگر ديگرى نيز سخنى به خدا نسبت
دهد و آن حضرت جلو او را نگيرد، چون حالت «تقرير» عمل او پيش مىآيد، باز هم، آيه چنين برخوردى را با پيامبر خواهد
نمود.
لذا به هيچ وجه نه «فعلاً»، نه «قولاً» و نه «تقريرا» از طرف پيامبر سخنى بر
خداوند بسته نشدهاست و اگر چنين مىشد، آن حضرت به طور حتم، برخورد مىنمود.
اما آياتى كه علاوه بر عصر رسولالله عدم تحريف قرآن بعد از آن حضرت را نيز بر
ما استدلال مىكنند: اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظونَ:
(13) بطور قطع ما ذِكر را نازل كرديم و حتما ما قاطعانه آن را حفظ
كنندهايم.
ـ ... و اِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ؛ لا يَأتيهِ الباطِلِ مِن بَينِ يَدَيهِ و لا
مِن خَلفِه ...:(14) به حقيقت، آن كتابى با عزت و چيره شوندهاست، هيچ
باطلى از گذشته و آينده بر آن وارد نمىشود.
ـ ... فَاعلَموا أنَّكُم غَيرُ مُعجِزِي اللّهِ ...:(15) بدانيد كه
شما نمىتوانيد خدا را ناتوان كنيد.
آيه سوم اگرچه ظاهرش ربطى به استدلال عدم تحريف ندارد ولى يك مطلب كلى را مطرح
مىكند و آن، عدم قدرت براى وارد كردن عجز، بر خداست. تحريف قرآن نيز نمونهى بارز
ورود قدرت ديگران بر قدرت خداوند مىباشد، البته منظور اين نيست كه خداوند قدرت
مقابله با خود و قرآن را از ديگران سلب كردهاست بلكه با توجه به توان و قدرت منطقى
كه خداوند دارد، انسان نمىتواند به مبارزه با خالقى برخيزد، كه از مخلوق خود، بيشتر از خود او شناخت دارد و به عوامل قدرت در انسان آگاهتر از او مىباشد. ـ
در بحث «قرآن كتاب آسمانىاست» به اين مطلب اشاره شد.
بنابر آنچه مطرح گرديد، تحريف قرآن سخن نادرستىاست كه از روى عناد
گفتهمىشود. قرآن اكنون پس از پانزده قرن هنوز هم ثابت و استوارمىدرخشد و
مبارزطلبى مىكند. تاكنون نيز كسى با در نظر گرفتن تمام جنبههاى معنوى و لفظى
قرآن، نتوانسته مثل و مانندى ارائه دهد و اعجاز قرآن را در اين زمينه زير سؤال
ببرد.
سؤالات فصل سوم
سؤالات فرازى از استدلالهاى قرآنى:
1ـ روش قرآن در استدلال آوردن را بيان كنيد.
2ـ از آيهى «لَقَد يَسَّرنَا القرآنَ لِلذِّكر ... » چه مىفهميم؟
3ـ آيهى «ما أرسَلنا مِن رسولٍ الاّ بِلِسانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم» را
توضيح دهيد.
سؤالات چينش آيات و سورهها:
1ـ واژههايى را ذكر كنيد كه از آنها چينش خدايى قرآن را برداشت مىكنيم.
2ـ واژهى «قرائت» چه نكتهاى را براى ما اثبات مىكند.
3ـ سه آيه را كه در آنها از همخانوادهى «قرائت»، استفاده شده بيان كنيد.
4ـ از آياتى كه «تلاوت» را مىرسانند چه مىفهميم؟
5ـ واژهى «كتاب» در آيات چه معنايى دارد؟
6ـ از آياتى كه واژهى «كتاب» و «صحف» در آنها آمده، چه برداشتى داريد؟
7ـ «آيه» يعنى چه؟ از لحاظ اصطلاحى آن را بيان كنيد.
8ـ از واژهى «سوره» چه برداشتى داريد؟
9ـ دو آيه بياوريد كه در آنها «سوره» آمده باشد.
10ـ «قل» را براى چه موردى بهكار مىبريم؟ و برداشتى خود را بيان كنيد.
11ـ از آيهى «اِنَّ عَلَينا جَمعَهُ وَ قُرآنه» چه مىفهميم؟ توضيح دهيد.
12ـ چرا به قرآن «كلامالله» گفته مىشود؟
13ـ آياتى را بياوريد كه در آنها «كلامالله» بهكار رفته است.
14ـ از آياتى كه قرآن را عربى معرفى مىكند، چه برداشت مىشود؟
15ـ عدم جابجايى آيات و سورهها را به كدام آيه استدلال مىكنيد؟
16ـ «ترتيل» يعنى چه؟ توضيح دهيد.
17ـ «وَ رَتِّلِ القرآنَ تَرتيلاً» چه نكتهاى را ثابت مىكند؟
سؤالات آيات شيطانى:
1ـ آيات شيطانى را توضيح دهيد.
2ـ با دلائلى از قرآن آيات شيطانى را رد كنيد.
3ـ شأن نزول آيهى «ثَبَّتناكَ» را كاملاً توضيح دهيد.
4ـ به چه دليل آيهى «ثَبَّتناكَ» در بارهى افسانهى غرانيق نازل نشدهاست؟
5ـ القائات شيطانى در آرزوهاى پيامبران را توضيح دهيد.
6ـ چگونه آيات سورهى نجم، آيات شيطانى را رد مىكند؟
7ـ از آيهى «نَحنُ نَزَّلنا الذِّكر و اِنّا لَهُ لَحافِظون» چه برداشتى داريد؟
8ـ آيهى «لا يَأتيهِ الباطلُ ... » چه مىگويد؟
9ـ «فَاِنَّكَ بِاَعيُنِنا» را توضيح دهيد.
10ـ از كدام آيه صراحتا بر رد افسانهپردازان غرانيق، استفاده مىكنيم؟
11ـ آيا شياطين بر پيامبران نفوذ دارند؟ به چه دليل؛ آيهاى از قرآن بياوريد.
12ـ آيا شياطين به پيامبران وحى مىكنند؟ با ذكر آيهاى پاسخ دهيد.
13ـ از مجموع بحث آيات شيطانى چه مطالبى برداشت مىكنيم؟
سؤالات آسمانى بودنِ قرآن:
1ـ با ذكر آياتى ثابت كنيد قرآن كتاب آسمانى است.
2ـ «تحدى» يعنى چه؟ آيهاى از قرآن در اين باره بياوريد.
3ـ از آيات «تحدى» چه برداشتى داريد؟
4ـ آيا با سلب قدرت از ديگران و دعوت آنان به مبارزه صحيح است؟ با استدلال به
آيهاى از قرآن مطلب را توضيح دهيد.
سؤالات تحريف قرآن:
1ـ «تحريف» در لغت را معنا كنيد.
2ـ «تحريف الكلام » را توضيح دهيد.
3ـ آيهاى بياوريد كه معناى لغوى «تحريف»را بيان نمايد.
4ـ زمخشرى ذيل آيهى «مَن يَعبُدُاللّهَ على حرفٍ» چه مىگويد؟
5ـ زمخشرى ذيل لغت «حرف» چه مىگويد؟
6ـ انواع «تحريف»ها را ذكركنيد.
7ـ «كتمان» يعنى چه؟ توضيح دهيد.
8ـ مواردى را كه ضررش از «تحريف» كمتر است و قرآن بيان كرده نام ببريد.
9ـ جريان «مسجد ضرار» را توضيح دهيد.
10ـ بررسى «خبرِ فاسق» بيان نموده و بگوييد هدف از طرح آن چيست؟
11ـ «يُحَرِّفونَ الكَلِمَ مِن بَعدِ مَواضِعِه» را توضيح دهيد.
12ـ دو آيه بياوريد كه عدم «تحريف» در زمان پيامبر را مىرسانند.
13ـ دو آيه بياوريد كه عدم «تحريف» قرآن در تمام اعصار را بيان مىكنند.
14ـ از آيهى «لَو تَقَّوَلَ عَلَينا بَعضَ الأقاويلِ» چه برداشتى داريد؟
بنويسيد.
15ـ از آيهى «فَاعلَموا أنَّكُم غَيرُ مُعجِزِي اللّهِ» چه مىفهميم؟
فهرست آيات
صفحه آيه نام سوره شمارهى آيه
12،17 ـ جادِلهُم بِالَّتي هِيَ أحسَننحل(16)/125
12 ـ يَومَ تَأتي كُلُّ نفسٍ تُجادِلُ عَن نَفسِها نحل(16)/111
13،16،17،19،27،32،35،38،40 ـ لا جِدالَ فيالحجّبقره(2)/197
13،17 ـ يُجادِلُنا في قَومِ لوطٍهود(11)/74
13 ـ قالوا نَحنُ اَعلَمُ بِمَن فيها لَنُنَجِّيَنَّه و أهلَهُعنكبوت(29)/32
14،17،29 ـ وَ كانَ الاِنسانُ أكثَرَ شَىْءٍ جَدَلاًكهف(18)/54
15 ـ لاتُجادِل عن الَّذين يَختانونَ أنفُسَهمنساء(4)/107
15،16 ـ فَمَن يُجادِلُ اللّهَ عَنهم يومَ القيامةنساء(4)/109
17،18 ـ قالوا يا نوحُ قَد جادَلتَنا فَأكثَرتَ جِدالَناهود(11)/32
23 ـ وَ مانُرسِلُالمُرسَلينَ اِلاّ مُبَشِّرينَ وَ مُنذِرينَ وَ كهف(18)/56
28 ـ اُبلِّغُكُم رسالاتِ ربّي و أنا لكم ناصحٌ أميناعراف(7)/68
28 ـ ... لا يَنفَعُكُم نُصحي ...هود(11)/34
28 ـ اُبَلِّغُكُم رسالاتِ ربّي و أنصَحُ لَكُماعراف(7)/62
29 ـ ... و اِنَّ الشَّياطينَ لَيوحُونَ اِلى أولياءِهِم
لِيُجادِلوكُمانعام(6)/121
29 ـ وَ قالوا أآلِهَتُناخَيرٌ أم هو ما ضَرَبوهُ لَكَ اِلاّ جدلاًزخرف(43)/58
29 ـ و اِن جادَلوكَ فَقُلِ اللّهُ أعلَمُ بما تَعمَلونحج(22)/68
29 ـ اِنَّ الَّذينَ يُجادِلونَ في آياتِ اللّهِ بِغَيرِ سلطانٍغافر(40)/56
30 ـ هَل أدُلُّكُم على أهلِ بيتٍ يَكفُلُونَه لَكُمقصص(28)/12
31 ـ ... توبوا الى اللّهِ تَوبةً نَصوحا...تحريم(66)/8
35 ـ لا يُؤاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ في اَيمانِكُم...بقره(2)/225
44 - ... فَاللّهُ يَحكُمُ بَينَهُم يَومَ ...بقره(2)/113
46 ـ و مِنَ النّاسِ مَن يُجادِلُ فِي اللّهِ بِغَيرِ عِلمٍ...حج(22)/2
46 ـ ... و جادِلوا بِالباطِلِ لِيُدحِضوا بِهِ الحَقَّ ...غافر(40)/5
48 ـ قَد سَمِعَ اللّهُ قَولَ الّتي تُجادِلكَ في زَوجِهامجادله(58)/1
51،112،119،127،151 ـ وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ ... نجم (53)/4-3
52 ـ اُسلُك يَدَكَ في جَيبِكَ تَخرُج بَيضاءَ مِن غَيرِ سوءٍقصص(28)/32
52،62 ـ أ اِلهٌ مَعَ اللّهِ قُل هاتوا بُرهانَكُم اِن كُنتُم صادِقيننمل(27)/64
52 ـ و مَن يَدعُ مَعَ اللّهِ اِلها آخَر لا بُرهانَ لَهُ بِهمؤمنون(23)/117
53 ـ يا أيُّهاالنّاسُ قَد جاءَكُم بُرهانٌ مِن رَبِّكُمنساء(4)/174
61 ـ ثَمانِيَةَ أزواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَينِ و مِنَالمَعزِانعام(7)/143
62 ـ أمِ اتَّخَذوا مِن دونِهِ آلِهَةً قُل هاتوا بُرهانَكُم ...انبياء(21)/24
65 ـ و قالوا لَن يَدخُلِ الجَنَّةَ اِلاّ مَن كانَ هودا أو نَصارىبقره(2)/111
63 ـ مَا اتَّخَذَ اللّهُ مِن وَلَدٍ و ما كانَ مَعَهُ مِن اِلهٍمؤمنون(23)/91
64 ـ وَاتَّخَذوا مِن دونِهِ آلِهَةً لا يَخلُقُونَ شَيْءًفرقان(25)/3
64 ـ يَقولونَ لَئِن رَجَعنا اِلَى المدينةِ لَيُخرِجَنَّ الأعَزُّمنافقون(63)8
65 ـ ... وَلِلّهِ العِزَّةُ و لِرَسولِهِ و لِلمؤمنينَمنافقون(63)/8
66 ـ و مِنهُمُ الَّذينَ يُؤذونَ النَّبيَّ و يقولونَ هو اُذُنٌتوبه(9)/61
66 ـ ألَّذينَ قالوا لِاِخوانِهِم و قَعَدوا لَو أطاعونا ما
قُتِلواآلعمران(3)/168
67 ـ و اِذا قيلَ لَهم لا تُفسِدوا في الارضِ قالوا اِنَّما نَحنُبقره(2)/11
68 ـ رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدتَنا على رُسُلِكَ و لاتُخزِناآلعمران(3)/194
69 ـ رَبَّنا و أدخِلهُم جَنّاتِ عَدنٍ ألَّتي وَعَدتَهُم ...غافر(40)/8
69 ـ وَعَدَاللّهُ لا يُخلِفُ اللّهُ وَعدَه روم(30)/6
69 ـ فَلا تَحسَبَنَّ اللّهَ مُخلِفَ وَعدِهِ رُسُلَه ابراهيم(14)/47
70 ـ ألَم تَرَ اِلَى الَّذي حاجَّ ابراهيمَ في رَبِّهِبقره(2)/258
71 ـ و ما قَدَروا اللّهَ حقَّ قَدرِه اِذ قالوا ما أنزَلَ اللّهُانعام(6)/91
71 ـ ... أنّى يَكونُ لَهُ ولدٌ و لَم تَكُن لَهُ صاحِبَةٌانعام(6)/101
72 ـ و اِذا قيلَ لَهُم آمِنوا بِما أنزَلَ اللّهُ قالوا نؤمِنُبقره(9)/91
73 ـ قُل يا أيُّهَاالَّذينَ هادوا اِن زَعَمتُم أنَّكُم أولياءُ
لِلّهِجمعه(62)/8-6
74 ـ ... يَقولونَ لَو كانَ لَنا مِنَ الأمرِ شَيْءٌ ما قُتِلنا
هيهُناآلعمران(3)/154
75 ـ و اِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعوا ما أنزَلَ اللّهُ قالوا بَل
نَتَّبِعُبقره(2)/170
75 ـ و اِذا قيلَ لَهُمُ تَعالَوا الى ما أنزَلَ اللّهُ و الَى
الرَّسولِمائده(5)/104
75 ـ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً و نَسِيَ خَلقَه قالَ مَن يُحيِ العِظامَيس(36)/78
76 ـ و قالوا أاِذا كُنّا عِظاما و رُفاتا أاِنّا لَمَبعوثونَاسراء(17)/49
76 ـ قُل كونوا حِجارةً أو حديدااسراء(17)/50
76 ـ أيَحسَبُ الانسانُ ألَّن نَجمَعَ عِظامَهقيامت(75)/4-3
77 ـ و هُوَالَّذى يَبدَأُ الخَلقَ ثُمَّ يُعيدُه و هُوَ أهوَنُ عليهروم(30)/27
77 ـ و مِن آياتِهِ أن خَلَقَ لَكُم مِن أنفُسِكُم أزواجاروم(30)/21
77 ـ اِنَّ في خَلقِ السَّمواتِ والأرضِ و اخْتِلافِ اللَّيلِبقره(2)/164
78 ـ و هو الَّذي مَدَّ الاَرضَ و جَعَلَ فيها رواسِيَرعد(13)/3
78 ـ ... قُل هَل يَستَوِي الأعمى و البصيرُ أفلا تَتَفَكَّرونانعام(6)/50
78 ـ ... فَاقصُصِ القَصَصَ لَعَلَّهُم يَتَفَكَّروناعراف(7)/176
78 ـ لَو أنزَلنا هذَا القرآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأيْتَهُ خاشِعاحشر(59)/21
79 ـ فَليَنظُرِ الانسانُ مِمَّ خُلِقَ...طارق(86)/5
79 ـ أفلا يَنظُرونَ اِلَى الاِبلِ كَيفَ خُلِقَتغاشية(88)/20-17
80 ـ قُل أرَأيتُم اِن جَعَلَ اللّهُ عَلَيكُمُ الَّيلَ سَرمَداقصص(28)/71
80 ـ ... أ أربابٌ مُتَفَرِّقونَ خَيرٌ أمِ اللّهِ الواحدِ القَهّاريوسف(12)/39
80 ـ ... أنّى يَكونُ لَهُ ولدٌ و لَم تَكُن لَهُ صاحِبَةٌانعام(6)/101
80 - وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارى نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ مائده(5)/18
81 ـ قُل مَن يُنَجّيكُم مِنَ الظُّلُماتِ البَرِّ و البَحرِانعام(6)/63
81 ـ قُل اللّهُ يُنَجّيكُم مِنها ...انعام(6)/64
81 ـ قالَ مَن يُحيِي العِظامَ و هِيَ رَميمٌ...انعام(6)/101
81 ـ قُل يُحييهَا الَّذي أنشَأَها أوَّلَ مَرَّةٍ...يس(36)/79
82 ـ لَو كانَ فيهِما آلِهَةٌ اِلا اللّهُ لَفَسَدَتا فَسُبحانَ
اللّهِانبياء(21)/22
84 ـ و كَأيِّن من آيةٍ في السَّمواتِ و الارضِ يَمُرُّونَ عَلَيهايوسف(12)/105
84 ـ و في أنفُسِكُم أفلا تُبصِرونيونس(10)/101
84 ـ ألذي خَلَقَ سَبعَ سَمواتٍ طِباقَا فَما تَرى في خَلقِملك(67)/4-3
85 ـ ألَم نَجعَلِ الأرضَ مِهادانبأ(78)/16-6
85 ـ و مِن كُلِّ شَيْءٍ خَلَقنا زَوجَينِ لَعَلَّكُم تَذَكَّرونذاريات(51)/49
85 ـ و اِنَّهُ خَلَقَ الزَّوجَينِ الذَّكَرَ و الاُنثىنجم(53)/46-45
86 ـ ألَم تَرَوا كَيفَ خَلَقَ اللّهُ سَبعَ سَمواتٍ طِباقاًنوح(71)/16-15
86 ـ اِنَّ اللّهَ فالِقُ الحَبِّ و النَّوى يُخرِجُ الحَيَّ مِنَ
المَيّتِانعام(6)/95
86 ـ ألَّذي جَعَلَ لَكُمُ الأرضَ فِراشا و السَّماءَ بِناءًبقره(2)/22
87 ـ فَانظُر اِلى آثارِ رَحمَةِ اللّهِ كَيفَ يُحيِي الاَرضَ بَعدَروم(30)/50
87 ـ تِلكَ حَجَّتُنا آتَيناها اِبراهيمَ عَلى قَومِهِانعام(6)/83
87 ـ فَلَمّا جَنَّ عَلَيهِ اللَّيلُ رَأى كَوكَبا قالَ هذا رَبّي
انعام(6)/79-76
88 ـ قالَ بَل فَعَلَه كَبيرُهُم هذا فَاسْألوهُم اِن كانواانبياء(21)/67-63
90 ـ و قالوا كونوا هودا أو نَصارى تَهتَدوا قُل بَل مِلَّةَبقره(2)/137-135
90 ـ أم تَقولونَ اِنَّ اِبراهيمَ و اِسمعيلَ و اِسحقَ و يعقوبَبقره(2)/140
91 ـ ...كُلَّما دَخَلَ عَلَيها زَكَريّا المِحرابَ وَجَدَ
عِندَهاآلعمران(3)/137
92 ـ يا أهلَ الكتابِ لِمَ تُحاجُّونَ في ابراهيمَ و ما
اُنزِلَتِآلعمران(3)/66-65
93 ـ لَقَد صَدَقَكُمُ اللّهُ وَعدَهُ اِذ تَحُسّونَهُم بِاِذنِهآلعمران(3)/152
94 ـ أوَ لَمّا أصابَتكُم مُصيبَةٌ قَد أصَبتُم مِثلَيها قُلتُم
أنّىآلعمران(3)/165
95 ـ ... و قيلَ لَهُم تَعالَوا و قاتِلوا في سَبيلِ اللّهِ أوِ
ادْفَعواآلعمران(3)/167
95 - ... قالُوا كُنّا مُسْتَضْعَفِينَ فِى الاَْرْضِ ...آلعمران(3)/97
102 ـ اللّهُ نورُ السَّموات و الأرضنور(24)/35
102 ـ لَقَد يَسَّرنا القرآنَ لِلذِّكر فَهَل مِن مُدَّكِرقمر(54)/32
102 ـ و يُبَيِّنُ آياته لِلنّاسِ لَعلَّهُم يَتَذَكَّرونبقره(2)/221
102 ـ و ما أرسَلنا مِن رسولٍ اِلاّ بِلِسانِ قومِهِ لِيُبَيِّنَ
لَهُمابراهيم(14)/4
103 ـ و لَقَد جاءَتهُم رُسُلُنا بِالبَيِّناتمائده(5)/32
103 ـ كتابٌ اَنزَلناهُ اليك لِتُخرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتابراهيم(14)/1
106 ـ فَاِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِع قُرآنَهقيامت(75)/18
106 ـ سَنُقرِئُكَ فَلا تَنسىاعلى(87)/6
106 ـ اِقرَأْ بِاسمِ ربِّكَ الَّذي خلقعلق(96)/1
106 ـ فَاِذا قَرَأْتَ القرآنَ فَاستَعِذ بِاللّهِ مِنَ الشَّيطانِ
الرَّجيمنحل(16)/98
106 ـ ... فَاقرَءوا ماتَيَسَّرَ مِنَ القرآن... مزمل(73)/20
106 ـ و قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَأهُ عَلَى النّاسِ عَلى مُكثٍ
...اسراء(17)/106
107 ـ تِلكَ آياتُ اللّهِ نَتلوها عَلَيكَ بِالحقِبقره(2)/252
107 ـ ... اِذ بَعَثَ فيهِم رَسولاً مِن أنفُسِهِم يَتلوا
عَلَيهِمآلعمران(3)/164
107 ـ وَاتلُ ما أوحى اِلَيكَ مِنَ الكتاب ...عنكبوت(29)/45
107 ـ وَاتلُ عَلَيهِم نَبَأ ابنَي آدَمَ بِالحَقِّ ...مائده(5)/27
107 ـ كُتِبَ عَلَيكُمُ الصّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنبقره(2)/183
108 ـ ذلِكَ الكتابُ لا رَيبَ فيهِ هُدىً لِلمُتَّقين.بقره(2)/2
108 ـ أ فَتُؤمِنونَ بَبَعضِ الكتاب و تَكفرونَ بِبَعضبقره(2)/85
108 ـ اِنّا أنزَلنا عَلَيكَ الكتابَ لِلنّاس بِالحَقِّزمر(39)/41
108 ـ لَو نَزَّلنا عَلَيكَ كتاباً في قِرطاسٍ فَلَمَسوهُ بِاَيديهِمانعام(6)/7
109 ـ صُحُف ابراهيمَ و موسىاعلى(87)/19
109 ـ و آتينا موسى الكتابَ ...اسراء(17)/2
109 ـ فَقَد آتينا آلابراهيم الكتاب ...نساء(4)/54
109 ـ هُوَ الَّذي أنزَلَ عَلَيكَ الكِتابُ مِنهُ آياتٌ مُحكَماتٌآلعمران(3)/7
109 ـ ... تِلكَ آياتُ الكتابِ الحَكيميونس(10)/1
109 ـ ... تِلكَ آيات الكتاب المُبينيوسف(12)/1
110 ـ لَقَد أنزَلنا اِلَيكُم آياتٌ مُبَيِّناتٌنور(24)/34
110 ـ فَلَو لا اُلقِيَ عَلَيهِ أسوِرَةٌ مِن ذَهَبٍزخرف(43)/53
110 ـ ... يُحَلَّونَ فيها مِن أساوِرَ مِن ذَهَبٍفاطر(33)/35
111 ـ سورةٌ أنزَلناها و فَرَضناها و أنزلنا فيها آياتٍ بَيِّناتٍنور(24)/1
111 ـ و يَقولُ الَّذينَ آمَنوا لَولا نُزِّلَت سورةٌ ...محمد(47)/20
111 ـ قل فَأتوا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثلهِ مُفتَرَياتٍهود(11)/13
112 ـ قُل هو اللّه أحدٌ ...اخلاص(112)/1
112 ـ قُل فَادرَؤُوا عَن انفسِكُم المَوتَ اِن كُنتُم صادقينآلعمران(3)/168
112 ـ قُل اِن كُنتُم تُحبُّون اللّهَ فَاتَّبِعوني يُحبِبكُمُ
اللّهآلعمران(3)/31
112 ـ قُل اِنَّما أنَا بَشَرٌ مِثلُكُم يوحى اِلَىَّ ...كهف(17)/110
113 ـ ... فَاِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلبِكبقره(2)/97
113 ـ آمَنَ الرَّسولُ بِما اُنزِلَ اِلَيهِ مِن رَبِّهبقره(2)/285
113 ـ ما عَلَى الرَّسولِ اِلاّ البلاغُ المُبينعنكبوت(29)/18
114 ـ وَ ما كانَ لِرسولٍ أن يَأتِيَ بِآيةٍ اِلا ّبِاِذنِ اللّه غافر(40)/78
114 ـ اِنَّ عَلَينا جَمعَهُ وَ قُرآنهقيامت(75)/17
114 ـ أيَحسَبُ اِلانسانُ أن لَن جَمَعَ عِظامَهقيامت(75)/3
115 ـ بلى قادِرينَ على أن نُسَوِيَ بَنانَهقيامت(75)/4
115 ـ وَقَد كانَ فَريقٌ مِنهُم يَسمَعُونَ كَلاماللّهِ...بقره(2)/75
115 ـ يُريدونَ اَن يُبَدِّلوا كَلامَاللّهِفتح(48)/15
115 ـ و اِن اَحَدٌ مِنَ المُشركينَ استَجارَكَ فَأَجِرْهُتوبه(9)/6
116ـ اِنّا أنزَلناهُ قُرآناً عَرَبيّاًيوسف(12)/2
116ـ هذا كتابٌ مُصَدِقٌ لساناً عَرَبيّاًاحقاف(46)/12
116ـ قرآناً عَرَبيّاً ذي عِوَجٍزمر(39)/28
116ـ قُل ما يَكونُ لي أن اُبَدِّلَهُ مِن تِلقاءِ نَفسييونس(10)/15
117ـ و رَتِّلِ القرآنَ تَرتيلاًمزمل(73)/4
119،127ـ وَالنَّجمِ اذا هَوىنجم(53)/1
121ـ و اِن كادوا لِيَفتِنونَكَ عَنِ الَّذي أوحَينااسراء(17)/73
122،125ـ و ما أرسَلنا مِن قَبلِكَ مِن رَسولٍ و لا نَبيٍّحج(22)/52
126ـ اِنَّ اللّهَ قويٌّ عزيزحديد(57)/25
126ـ اِنَّ كَيدَ الشَّيطانِ كانَ ضعيفاًنساء(4)/76
126ـ بَل نَقذِفُ بِالحقِّ عَلَى الباطلِ فَيَدمَغُهُ فَاِذا هو
زاهقٌانبياء(21)/18
126ـ فَيَنسَخُ اللّهُ ما يُلقِي الشَّيطانُ ثُمَّ يُحكِمُ اللّهُحج(22)/52
127ـ ما ضَلَّ صاحِبُكُم و ما غَوىنجم(53)/2
127ـ عَلَّمَهُ شديدُ القُوى ...نجم(53)/5
127ـ و عَصى آدمُ رَبَّهُ فغوىطه(20)/121
128ـ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَىّبقره(2)/256
129ـ اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكر و اِنّا لَهُ لَحافِظونحجر(15)/9
129ـ لا يَأْتيهِ الباطلُ مِن بَينِ يَدَيهِ و لا مِن خَلفِهِفصلت(41)/42
129ـ وَاصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ فَاِنَّكَ بِأعيُنِناطور(52)/48
129ـ وَاصنَعِ الفُلكَ بِأعيُنِنا و وَحيِنا هود(11)/37
130،151 ـ لَو تَقَّوَلَ عَلَينا بَعضَ الأقاويلِ لَأخَذنا مِنهُ
بِاليَمينِحاقّة(69)/44
131ـ قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغويَنَّهم أجمَعينَص(38)/82
131ـ اِنَّهُ لَيسَ لَهُ سُلطانٌ عَلَى الَّذينَ آمَنوا و عَلى
رَبِّهِمنحل(16)/99
132ـ و كَذلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبيٍّ عَدوّا شياطينَانعام(6)/112
132ـ ... و اِنَّ الشَّياطينَ لَيوحُونَ اِلى أولياءِهِم
لِيُجادِلوكُمانعام(6)/121
134ـ ماكانَ لِنَبِيٍّ أنْ يَّغُلَو من يغلل يأت بما غَلَّآلعمران(3)/161
136ـ ذلِكَ الكتابُ لا رَيبَ فيهبقره(2)/2
136ـ أفَلا يَتَدَبَّرونَ القرآنَ و لَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللّهِنساء(4)/82
136ـ قُل لَئِنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ و الجِنُّ عَلى أن يَأتوااسراء(17)/88
136ـ أم يَقولونَ افْتَراهُ قُل فَأْتوا بِسورَةٍ مِثلِهِيونس(10)/88
137ـ أم يَقولونَ افْتَراهُ قُل فَأْتوا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثلِهِهود(11)/13
137ـ أم يَقولونَ تَقَوَّلَهُ بَل لا يُؤمِنونَطور(52)/33
137ـ وَ اِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلى عَبدِنا فَأْتوابقره(2)/23
139ـ أتَتَّخِذُنا هُزُوا قالَ أعوذُ بِاللّهِ أن أكونَ مِنَ الجاهلينبقره(2)/67
142ـ و مِنَ النّاسِ مَن يَعبُدُاللّهَ عَلى حَرفٍ فَاِن أصابَهُحج(22)/11
144ـ اِنَّ الَّذينَ يَكتُمونَ ما أنزلَ اللّهُ مِنَ الكِتابِ...بقره(2)/174
144ـ ... ألّذييَجِدونَه مَكتوبا في التَّوراةِ و الاِنجيلِ...اعراف(7)/157
144ـ ... لِمَ تَكفُرونَ بِآياتِ اللّهِ و أنتُم تَشهَدونَآلعمران(3)/70
144ـ يا أهلَ الكِتابِ لِمَ تَلبِسونَ الحقَّ بِالباطلِآلعمران(3)/71
144ـ ... أفَتُؤمنونَ بِبَعضِ الكتابِ و تَكفُرونَ بِبَعضٍ...بقره(3)/85
145،147ـ و قالَ الرَّسولُ يا ربِّ اِنَّ قَومي اتَّخذوا هذافرقان(25)/30
145ـ أفَتَطمَعونَ أن يُّؤمِنوا لَكُم و قَد كانَ فَريقٌ مِنهُمبقره(2)/75
146ـ اِذا جاءَكَ المُنافِقونَ قالوا نَشهَدُ اِنَّكَ لَرَسولُ
اللّهِمنافقون(63)/1
146ـ وَالَّذينَ اتَّخَذوا مَسجِدا ضِرارا و كُفرا و تَفريقاتوبه(9)/107
148ـ يا أيُّهَاالَّذينَ آمَنوا اِن جاءَكُم فاسِقٌ بِنَبَأٍ
فَتَبَيَّنواحجرات(49)/6
149ـ ... سَمّاعونَ لِقومٍ آخَرينَ لَم يَأتوكَمائده(5)/41
149ـ يُحَرِّفونَ الكَلِمَ مِن بَعدِ مَواضِعِهمائده(5)/41
149ـ مِنَ الَّذينَ هادوا يُحَرِّفونَ الكَلِمَ عَن مَواضِعِه ...نساء(4)/46
151ـ ... قُل ما يَكونُ لي أن اُبَدِّلَهُ مِن تِلقاءِ نَفسييونس(10)/15
1152ـ اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظونَحج(22)/9
1152ـ ... و اِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌفصلت(41)/41
1152ـ ... فَاعلَموا أنَّكُم غَيرُ مُعجِزِي اللّهِ ...توبه(9)/3
فهرست احاديث
گوينده حديث صفحه
پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله : نَحنُ المُجادلونَ في دينِ اللّه31
امام صادق عليهالسلام :... لَم يُنهَ عَنهُ مُطلقا و لكِنَّهُ نَهى عَنِ الجدال
بِغَيرِ الَّتي ...31
امام صادق عليهالسلام : اذا أحرَمتَ فَعَلَيكَ بِتَقوَى اللّهِ، و
ذِكرِاللّهِ،...32
امام صادق عليهالسلام :اِتَّقِ المُفاخَرَةَ وَ عَلَيكَ بِوَرَعٍ يَحجِزُكَ عَن
مَعاصِي...33،34
امام صادق عليهالسلام : وَ مِنَ التَّفَثِ اَن تَتَكَلَّمَ في اِحرامِكَ
بِكَلامٍ قَبيحٍ...33،34
امام صادق عليهالسلام : فى قول الله عزوجل «لا يُؤاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ
في اَيمانِكُم...35
امام على عليهالسلام : اَن لا يُماري رَفيقاً وَ لا غَيرَهُ37
ابن عباس: ... تُماري صاحِبَك حتّى تُغضِبَهُ38
الحسن:الجدالُ الاختلافُ فِي الحج 38
عطاءقال: ...و الجدالُ اَنْ تُجادِلَ صاحِبَك حتّى تُغضِبَهُ و يُغضِبَك38
جابربن زيد قال: لَيسَ لَكَ اَنْ تُمارِيَ صاحِبَك حتّى تُغضِبَهُ38
امام رضا عليهالسلام :الجِدالُ: المِراء، تُماري رَفيقَكَ حَتّى تُغضِبهُ....38
امام صادق عليهالسلام : لا اِنَّما أرادَ بهذا اِكرامَ أخيهِ، اِنَّما ذلك
ماكان...39،40
پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله : لا تُمارِ أخاك و لا تُمازِحه 40
پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله : مَن تَرَكَ المراءَ و هو مُحِقٌّ بَنَى اللّهُ
له بيتا في أعلى الجنةِ...41
پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله : من جادَلَ في خصومةٍ بِغيرِ علمٍ لَم يَزَل في
سَخَطِ اللّهِ...41
پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله : لا تُمارِ أخاك و لا تُمازِحه و لا تَعِدهُ
مَوعِدا فتُخلِفَه41
امام على عليهالسلام : المراءِ بَذرُ الشَّر41
امام صادق عليهالسلام : لا تُماريَنَّ حليما و لا سَفيها، فَاِنّ الحليمَ
يَقليك ...41
پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله : ماعَهِدَ اِلَيَّ جَبرَئيلُ عليهالسلام في
شَيءٍ ماعَهِدَ اِلَيَّ في مُعاداةِ...41
پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله :قال جبرئيل :يا محمّدُ اِتَّقِ شَحناءَ
الرِّجال و عَداوَتَهُم42
امام صادق عليهالسلام : مَن زَرَعَ العَداوَةَ حَصَدَ مابَذَرَ42
امام صادق عليهالسلام : ايّاكُم و المُشارَّةً فَاِنَّها تُورِثُ المَعَرَّةَ و
تُظهِرُ المُعوِرَةَ42
امام على عليهالسلام : ايّاكُم و المِراءَ و الخُصومةَ فَانَّهما
يُمرضانالقلوبَ علىالاَخوان42
اميرالمؤمنين عليهالسلام :وَ مَن قال لِمُسلمٍ قولاً يُريدُ بِه اِنتِقاصَ
مُرُوئَتِه ...43
امام صادق عليهالسلام : ايّاك و مُلاحاةَ الرّجال.43
پيامبراكرم صلىاللهعليهوآله : اِنّما هلك مَن كان قبلَكُم بهذا، ذَروا
المراء فانَّ المؤمن ...45
فهرست منابع
ترجمه قرآن ـ ناصرمكارم شيرازى، 1378 ش.
ترجمه قرآن ـ محمد كاظم معزى، 1372 ش.
فرهنگ لغات
اساسالبلاغه ـ ابىالقاسم محمدبن عمر الزمخشرى، دارالفكر، بيروت، 1409 ق.
التعريفات ـ علىبن محمد جرجانى، انتشارات ناصرخسرو، تهران.
فرهنگ لغات قرآن ـ محمد قريب، انتشارات بُنياد، تهران 1360 ش.
قاموس قرآن ـ سيد علىاكبر قرشى، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1364 ش.
لسان العرب ـ ابن منظور، دار احياءالتراث العربى، بيروت، 1405 ق.
لغتنامهى دهخدا ـ جمعى از نويسندگان ـ تهران.
مجمعالبحرين (6ج) - فخرالدين الطريحى، مكتبه مرتضويه، تهران، 1395 ق.
معارف و معاريف (دايرةالمعارف جامع اسلامى) ـ سيدمصطفى حسينى دشتى، مؤسسهى
فرهنگى آرايه، تهران 1371ش.
معجم مقاييس اللغة ـ ابن فارس، تهران و قم، مكتب الاعلام الاسلامي، 1404 ق.
المفردات فى غريبالقرآن ـ ابىالقاسم حسين بن محمد (راغب اصفهانى)، مكتبةى
مرتضوى، تهران.
تفسير
تفسيرالقرآنالكريم ـ اسماعيل ابن كثير، دارالمعرفة، بيروت، 1992 م.
جوامع الجامع ـ الفضلبنالحسنالطبرسى، دانشگاهتهران، تحقيق ابوالقاسم گرجى.
في ظلالالقرآن ـ سيد قطب، دارالشروق، بيروت، 1406 ق.
مجمعالبيان،الفضلبنالحسنالطبرسى،تحقيق سيدهاشم رسولىمحلاتى، مؤسسة التاريخ
العربى، بيروت، 1412 ق.
الميزان فى تفسيرالقرآن ـ محمدحسين طباطبايى، بيروت، 1417 ق.
المنار ـ رشيدرضا، دارالمعرفة بيروت، 1960 م.
علوم قرآنى
الاتقان في علومالقران ـ جلالالدين سيوطى، ترجمهى مهدى حايرى قزوينى،
اميركبير، تهران، 1363 ش.
اسباب النزول ـ سيد محمد باقر حجتى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1374ش.
تاريخ قرآنكريم ـ سيدمحمد باقر حجتى، دفتر نشرفرهنگ اسلامى، تهران، 1374 ش.
تدوين قرآن ـ علىكورانى، مترجم: سيد محمود عظيمى.
التمهيد فى علومالقرآن ـ محمدهادى معرفت، مؤسسةالنشرالاسلامى، قم، 1417ق.
صيانةالقرآن منالتحريف ـ محمدهادى معرفت، مؤسسةالنشرالاسلامى، قم، 1418ق.
علوم قرآنى ـ محمدهادى معرفت، مؤسسه فرهنگىانتشاراتى «التمهيد»، قم، 1378 ش.
هدى الفرقان فى علومالقرآن ـ غازى عناية، عالم الكتب بيروت، 1996 م.
حديث
تحفالعقول ـ ابىمحمد الحسن بن على بنالحسين بن شعبةالحرّانى،
كتابفروشىاسلاميه،تهران،تصحيح و ترجمه علىاكبر غفارى، 1400ق .
الكافى ـ محمد بن يعقوب الكلينى الرازى، دار الاسوة للطباعة و النشر،تهران،
1376ش.
الفروع منالكافى - ثقةالاسلام ابى جعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق الكلينى
الرازى.
الكتاب المُصَنَّف ـ ابىبكر عبدالله بن محمد بن ابى شيبة الكوفى العبسى، متوفى
235،تحقيق: محمد عبدالسلام شاهين،بيروت.
مجموعهى ورام ـ ابوالحسين ورامبنابىفراس، ترجمهى محمدرضا عطايى، انتشارات
آستان قدس رضوى، 1375ش.
مستدركالوسائل ـ حاج ميرزاحسينالنورى، تحقيق و چاپ مؤسسة آلالبيت لاحياء
التراث، قم، 1407ق.
من لا يحضرهالفقيه ـ شيخ صدوق ابى جعفر محمد بن على بن الحسين بن بابويه قمى،
تصحيح على اكبر غفارى، جامعهى مدرسين قم، 1404ق.
ميزان الحكمة ـ محمد محمدى رى شهرى، مكتب الاعلام الاسلامى، قم، 1362 ش.
وسائلالشيعة ـ الامام الشيخ محمد بن الحسنالحرالعاملى، تحقيق شيخ عبدالرحيم
الربانى الشيرازى،بيروت، داراحياءالتراثالعربى، 1403ق.
فقهى و ...
تحرير الوسيلة(با ترجمه) - سيد روحالله خمينى، چاپ دفتر انتشاراتاسلامى وابسته
به جامعهى مدرسين حوزهى علميهى قم، 1368.
جواهرالكلام ـ شيخ محمد حسن نجفى، چاپ بيروت.
كتاب الاخلاق ـ سيد عبدالله شُبّر، ترجمهى محمدرضا جباران،هجرت، قم، 1380 ش.
مستندالشيعه ـ ملا احمد نراقى، مؤسسة آلالبيت (ع) لاحياءالتراث، قم، 1417ق.
المنطق ـ محمد رضا مظفر، مترجم: منوچهرصانعى درهبيدى، حكمت، تهران، 1404 ق.
منيةالمريد فيآدابالمستفيد - زينالدين بن على بناحمدالعاملىالشامى،
قم،مجمعالذخائرالاسلامية،اعداد السيد احمدالحسينى، 1402ق.
نقش ائمه در احياء دين ـ سيد مرتضىعسكرى، مجمع علمىاسلامى، تهران، 1374 ش.
پىنوشتها:
1- منافقون/1.
2- توبه/107.
3- برگرفته از اسباب النزول، سيد محمد باقر حجتى، ص58ـ55.
4- فرقان/30.
5- حجرات/6.
6- مائده/41.
7- نساء/46.
8- آلعمران/78، بقره/75، مائده/13.
9- آيا تحريف قرآن كم اهميتتر از پيروزى رومىها بر ايرانيان بوده كه قرآن پيروزى
آنها را مطرح كردهاست (روم/3ـ2).
10 نجم/4ـ3.
11- يونس/15.
12- حاقة/47ـ44.
13- حج/9. حافظ اسم فاعل است و دلالت بر شغل بودن مىكند مثل كاتب كه شغل او نوشتن
است لذا بايد طورى ترجمه شود كه معناى اشتغال از آن فهميده شود.
14- فصلت/42.
15- توبه/3.