درسنامه علوم قرآنى سطح ۱

حسين جوان آراسته

- ۱ -


مقدمه

إِنّ هذا القرآنَ يهْدى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ؛(1) قطعاً اين «قرآن» به (آيينى) كه خود پايدارتر است راه‏مى‏نمايد.

نقش «قرآن» چون در اين عالم نشست
نقش‏هاى پاپ و كاهن را شكست
فاش گويم آن‏چه در دل مضمر است
اين كتابى نيست چيز ديگر است
چون به جان در رفت جان ديگر شود
جان كه ديگر شد جهان ديگر شود
هم‏چو حق پنهان و هم پيداست اين
زنده و پاينده و گوياست اين
اندر او تدبيرهاى غرب و شرق
قدرت انديشه پيدا كن چو برق‏(2)

قرآن معتبرترين منبع معارف اسلام و معجزه جاودان رسول گرامى است؛ تنها كتاب آسمانى است كه از تحريف مصون مانده و بشر از آوردن حتى سوره‏اى كوچك همانند آن عاجز است. سراسر نور و روشنايى است؛ وَأنزلْنا إلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً.(3) ضامن سعادت و سرچشمه هدايت انسان است؛ كتابٌ أَنزلْناهُ إِليْكَ لِتُخْرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلماتِ إِلَى النُّورِ.(4) سرتاسر شفا و رحمت است؛ ونُنزِّلُ مِنَ القُرآنِ ماهُو شِفاءٌ ورحمةٌ لِلْمُؤمِنينَ.(5) حقيقتى است تابناك كه از سوى خداوند فرودآمده؛ وَبِالْحقِّ أنْزَلْناهُ وبِالْحقِّ نَزَلَ.(6) و مصونيت آن آشكارا تضمين گشته‏است؛ إِنّا نَحْنُ نزّلْنَا الذّكْرَ وإِنّا لَهُ لَحافِظُونَ.(7) بيانگر همه بايدها و نبايدها، و گشاينده گره‏هاست؛ ونَزّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَىْ‏ءٍ.(8) قرآن، در واقعيت خويش در چنان بلندايى جاى گرفته است كه خداى بزرگ، از آن به قرآن عظيم‏(9) يادمى‏كند، و ثقيل‏(10) بودن آن را به پيامبر خويش يادآور مى‏شود. شگفت آن كه اين شجره طيّبه با همه ناپيدايى ژرفاى آن، زيباترين سخن است؛ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحَدِيث....(11) آن چنان زيباست كه بازخوانى‏هاى پى‏درپى آن، از حلاوت و جذابيّت آن نمى‏كاهد، و انسان مادى را در جهانى از معنويت و جاودانگى به پرواز درمى‏آورد و سيماى زندگى پاكيزه را به او مى‏نماياند.

در سايه پربركت اين امانت مقدّس و در پرتو عمل به قوانين و دستورهاى حيات‏بخش آن، جامعه اسلامى توانست در مدتى اندك، نيمى از جهان را به تسخير خود درآورد و دوران‏طلايى و شگفت‏انگيز تمدّن بشرى در آن روز را بنيان نهد. تنها به بركت «قرآن» بود كه تاريخ تمدن اسلامى، يكى از شكوهمندترين و افتخارآميزترين مراحل تاريخ تمدن بشر نام‏گرفت.

تا آن زمان كه اين مشعل فروزان هدايت فرا راه جامعه اسلامى قرار داشت، سيادت و عظمت، قدرت و شوكت و همه ارزش‏هاى والاى انسانى در اختيار مسلمانان بود و از آن‏هنگام كه «قرآن» از صحنه زندگى مسلمانان، آهسته آهسته كنار زده شد عزّت و عظمت و اقتدار آنان نيز رو به افول نهاد. بدون شك علّت اساسى انحطاط و عقب‏ماندگى مسلمانان را بايد در پشت كردن آنان به «قرآن» جست‏وجو كرد. اگر اين كتاب مقدس و اين گنجينه عظيم و گرانبها در اختيار دشمنان ما بود، بيشترين بهره را از آن مى‏بردند.

متأسفانه آشنايى و آگاهى ما مسلمانان و حتى بسيارى از تحصيل‏كردگان ما از قرآن اندك و ناچيز است، و قرآن آن گونه كه شايسته آن است، جايگاه خويش را در ميان جوامع اسلامى پيدا نكرده است. البته پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى به رهبرى امام خمينى، كه خود معلم و مفسّر بزرگ قرآن بود، قرآن درخششى ديگر يافت و آهنگ گرايش به قرآن و معارف آن به گونه‏اى فراگير در ميان عموم مسلمانان، به ويژه جوانان، آغاز شد.

در جهان آشوب‏زده كنونى كه ارزش‏ها در ميان هياهوى دنياطلبان و بمباران تبليغات مسموم آنان به فراموشى سپرده شده، خلأ معنويت، بيش از هر زمان ديگر رخ نموده و موجبات عصيان و انزجار از زندگى سرد، بى‏روح و بى‏پشتوانه كنونى را فراهم كرده است. از اين رو براى ما مسلمانان، بيش از هر زمان ديگر، ضرورت حاكم‏نمودن فرهنگ وحيانى در متن زندگى فردى، اجتماعى و سياسى احساس مى‏شود. به فرموده پيامبر اكرم(ص):

إِذا الْتَبَسَتْ عليكم الفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيلِ المُظْلِمِ فعليكم بِالقرآنِ؛ فإنّه شافِعٌ مشفّعٌ وماحِلٌ مصدَّقٌ. ومَنْ جَعَلَهُ أمامه قادَه إلَى الجَنّةِ ومَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ إلَى النارِ وهُوَ الدّليلُ يدُلُّ عَلى خيرِ سبيلٍ...و لَهُ ظَهْرٌ وبَطْنٌ،...ظاهِرُه أنيقٌ وباطنُه عميقٌ. له نجومٌ وعلى نجومِهِ نجومٌ، لاتُحصى‏ عجائِبُه ولاتُبلى غرائِبُه، فيهِ مصابِيحُ الهُدى ومنارُ الحكم...؛(12)

هرگاه فتنه‏ها چون شب تار شما را احاطه نمود به قرآن روى آوريد؛ چرا كه شفاعتش پذيرفته و گزارشش از اعمال بندگان تصديق مى‏شود. هر كه قرآن را پيشواى خويش قرار دهد، او را به بهشت رهبرى نمايد و هركه آن را پشت سر اندازد به دوزخش كشاند. راهنمايى است كه انسان را به بهترين راه‏ها، راهنمايى مى‏كند. قرآن را ظاهرى است و باطنى، ظاهرش جلوه و زيبايى دارد و باطنش ژرف و عميق است. ستارگانى دارد و ستارگانش را نيز ستارگانى است. شگفتى‏هايش قابل شمارش و عجايبش كهنه شدنى نيست....

فهم صحيح قرآن مجيد، متوقف بر مقدماتى است. «علوم قرآنى» - چنان كه خواهدآمد - مباحثى مقدماتى براى تفسيرقرآن و برداشت از آن است كه از ديرباز مورد توجه علما و قرآن‏پژوهان بوده است.

به طور كلى تأليفات «علوم قرآنى» به چهار دسته تقسيم مى‏گردند:

1. كتبى كه در يك علم خاص از علوم قرآنى تدوين يافته‏اند؛ مثل علم قراءت، اعجاز قرآن، تحريف، محكم و متشابه، ناسخ و منسوخ و....

2. كتبى كه به صورت گزينشى به چند موضوع از علوم قرآنى پرداخته‏اند.

3. كتبى كه نويسندگان آن‏ها سعى نموده‏اند همه مباحث مربوط به علوم قرآنى را در يك مجموعه گردآورى نمايند؛ نظير زركشى در البرهان فى علوم القرآن و سيوطى در الاتقان فى علوم القرآن.

4. تفاسيرى كه مفسّران در مقدمه آن‏ها مباحثى از علوم قرآنى را مطرح نموده‏اند.(13)

آن‏چه در تدوين اين كتاب موردنظر بوده، شيوه دوم، يعنى گلچينى از مباحث علوم قرآنى است كه سعى گرديده ضمن طرح مباحث عمده و مهم، ارتباط منطقى و زنجيره‏اى ميان آنها رعايت شود.

از سوى‏ديگر با عنايت به اين كه تنظيم اين‏مجموعه به منظور آموزش سطح متوسط از علوم‏قرآنى (مقطع كارشناسى) صورت مى‏پذيرد،به‏جهت پرهيز از افراط و تفريط در طرح مطالب، سعى براين بوده است كه حدّ متوسط، مبناى هر بحث قرارگيرد، به‏گونه‏اى كه طالبان آشنايى با علوم قرآنى، به‏سادگى و سهولت با مجموعه‏اى از اين علوم آشنا گردند.

سخنى با اساتيد ارجمند

همان گونه كه مى‏دانيد تدريس علوم قرآنى، چه در مراكز آموزش عالى و چه در مجامع‏حوزوى، همواره با خلأ متن آموزشى مناسب به زبان فارسى مواجه بوده است. يكى‏ازبايسته‏هاى علوم قرآنى، تغيير ساختار متون قديمى به متون آموزشى است. تدوين«درسنامه علوم قرآنى» با همين هدف صورت پذيرفت و در فاصله يك سال چاپ‏سوم‏آن در تابستان 78 منتشر و در بهمن ماه همان سال توسط معاونت پژوهشى حوزه علميه قم جزو كتب برگزيده سال 77 معرفى گرديد. استقبال گسترده از كتاب، انتخاب آن به عنوان متن درسى از سوى برخى مراكز حوزوى و گزينش آن توسط معاونت پژوهشى حوزه علميه قم، نگارنده را بر آن داشت تا بنا به توصيه بعضى از عزيزان، كتاب را در حدّ دو واحد نيز (سطح 1) تنظيم نمايد. متن حاضر مناسب براى تدريس دو واحد درسى (سطح 1) مى‏باشد.

اين كوچك‏ترين اقدام كه به فضل الهى مورد عنايت و توجه قرار گرفته است، همّتى بلند مى‏طلبد تا به مدد و يارى قرآن پژوهان و از رهگذر تذكّرات و راهنمايى‏هاى صاحب‏نظران، چه از نظر شكلى و چه از جهت محتوايى، گام به گام به هدف خويش نزديك‏تر شود.

يادآورى چند نكته

1. تنظيم مطالب كتاب در ده بخش كلى صورت گرفته كه هر بخش حاوى چند فصل است.

2. بخش‏ها عبارتند از: كليات، وحى، نزول قرآن، تدوين قرآن، قراءات قرآن، تحريف‏ناپذيرى قرآن، اعجاز قرآن، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه وهفتاد نكته قرآنى.

3. چينش منطقى موضوعات و ترتّب هريك بر ديگرى با دقت زياد انجام گرفته است.

4. در ابتداى هر بخش، به اهداف مورد نظر اشاره شده است كه ضمن ايجاد انگيزه براى محصّلان، نمايى از مباحث را به آنان ارائه مى‏دهد.

5. در آغاز هر بخش، بعضى از منابع مهم و سودمند به سه منظور كتاب‏شناسى، مطالعه آزاد و پاسخ‏يابى قسمت «پژوهش» معرفى شده است.

6. خلاصه و چكيده مطالب هر فصل، در پايان آن فصل، ذكر شده است.

7. در پايان هر بخش، پرسش‏هايى در دو قسمت، پرسش (مربوط به متن) و پژوهش (خارج از متن) طرح شده است. لازم است كه پرسش‏ها به تدريج و هماهنگ با فصل‏هاى مربوط به آن در كلاس عنوان شود.

8. براى پرهيز از هرگونه اشتباه، در ترجمه آيات، از ترجمه ممتاز استاد محمد مهدى فولادوند استفاده شده است.

9. مطالب سودمندى كه فراگيرى آن‏ها فراتر از مقدار معمول بوده است، تحت عنوان «مطالعه آزاد» مشخص شده‏اند.

10. تدوين «درسنامه علوم قرآنى» براى مقطع كاردانى (سطح 1 حوزه) و در حدّ تدريس 35 ساعت، يعنى 2 واحد درسى است.

و الحمدللّه‏
حسين جوان آراسته‏
اسفند 1379

پى‏نوشتها:‌


1 . اسراء (17) آيه 9.

2. اقبال لاهورى.

3. نساء (4) آيه 174.

4. ابراهيم (14) آيه 1.

5. اسراء (17) آيه 82.

6. اسراء (17) آيه 105.

7. حجر (15) آيه 9.

8. نحل (16) آيه 89.

9. حجر (15) آيه 87.

10. مزمّل (73) آيه 5.

11. زمر (39) آيه 23.

12. اصول كافى، كتاب فضل القرآن، ج‏2، ص‏599؛ بحار الانوار ، ج‏89، ص‏17، ح 16.

13. به همت دفتر فرهنگ و معارف قرآنى، مباحث علوم قرآنى 55 كتاب تفسيرى شيعه و سنى، كه در مقدمه آن‏ها وجود داشته در مجموعه‏اى سه جلدى تحت عنوان علوم القرآن عند المفسرين چاپ شده است كه مرجع بسيار خوبى براى پژوهشگران علوم قرآنى است.