ارزشها و ضد ارزشها در قرآن

آیت الله حاج شیخ ابو طالب تجلیل تبریزى

- ۱۹ -


ان فى خلق السماوات والارض واختلاف الليل والنهار لايات لاولى الالباب الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار(1094)
((همانا در آفرينش آسمانها و زمين و پشت سر هم آمدن شب و روز نشانه هائى است براى صاحبان عقل (اولى الالباب )، آنانكه ياد مى كنند خدا را به حالت ايستاده و نشسته و بر پهلو آرميده ، و در آفرينش آسمانها و زمين تفكر مى كنند، پروردگارا اين (دستگاه عظيم آفرينش ) را بيهوده نيافريدى پس ما را از عذاب آتش (به سبب كوتاهى در تفكر در آنچه براى آن جهان آفريده شده و انجام وظيفه در برابر آن ) نگهدارى كن )).
(به عنوان علم و تفكر و حكمت در همين كتاب مراجعه شود).
عمل به عهد خدا
و من اوفى بما عاهد عليه الله فسيؤ تيه اجرا عظيما))(1095)
((هر كس به آنچه با خدا عهد كرده وفا كند به زودى به او پاداش بزرگ خواهد داد)).
و اوفوا بعهد الله اذا عاهدتم ))(1096)
((هرگاه عهد كرديد به عهد خدا وفا كنيد)).
والذين ينقضون عهدالله من بعد ميثاقه و يقطعون ما امرالله به ان يوصل و يفسدون فى الارض اولئك لهم اللعنة ولهم سوء الدار(1097)
((آنانكه عهد خدا را مى شكنند بعد از آنكه با او عهد بسته اند، و قطع مى كنند آنچه را كه خدا به وصل آن امر فرموده ، و در زمين فساد مى كنند براى آنان است لعنت و جايگاه بد)).
ولا تشتروالله ثمنا قليلا))(1098)
((عهد خدا را به قيمت كم نفروشيد)).
و كان عهد الله مسئولا))(1099)
((در مورد عهد خدا بازپرسى خواهد شد)).
يا بنى اسرائيل اذكروا نعمتى التى انعمت عليكم و اوفوا بعهدى اوف بعهدكم و اياى فارهبون (1100)
((اى بنى اسرائيل ، بياد آوريد نعمتى را كه بر شما عطا كرده ام ، و به عهد من وفا كنيد تا من به عهد شما وفا كنم ، و از من بهراسيد)).
و من اوفى بعهده من الله فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به وذلك هو الفوز العظيم (1101)
((هر كس به عهد خود با خدا وفا كند (به او چنين خطاب مى شود) به معامله اى كه انجام داده ايد شادمان باشيد كه آن كاميابى بزرگ است )).
ان الذين يشترون بعهدالله و ايمانهم ثمنا قليلا اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة ولا يكلمهم الله ولا ينظر اليهم يوم القيامة ولا يزكيهم ولهم عذاب اليم (1102)
((همانا آنانكه عهد خدا و قسم هاى خود را به بهاى كم مى فروشند، در آخرت بهره اى ندارند خدا در روز قيامت با آنان سخن نمى گويد و (به نظر رحمت ) در آنان نمى نگرد، و (از آلودگى گناه ) آنها را پاك نمى سازد، و براى آنها عذابى دردناك خواهد بود)).
عتق ، يا بنده آزاد كردن
قرآن كريم يكى از مصارف ((زكات )) را كه ماليات رسمى اسلامى بر غلات و انواع دامها و طلا و نقره است ، خريدارى بنده براى آزاد كردن ، و استخلاص آنها از ملكيت انسانها قرار داده و مى گويد:
انما الصدقات للفقراء والمساكين والعاملين عليها والمؤلفة قلوبهم و فى الرقاب والغارمين و فى سبيل الله وابن السبيل فريضة من الله والله عليم حكيم (1103)
((صدقات ويژه فقرا، مساكين ، عملين صدقات ، تاءليف قلوب ، آزاد كردن بندگان ، قرض داران ، راه خدا، و درماندگان در سفر مى باشد، كه از جانب خدا واجب شده ، و خدا دانا و حكيم است )).
گذشته از مصرف زكات ، در شرع اسلام در موارد گوناگونى ، آزاد كردن بنده كفاره گناه قرار داده شده كه از جمله در سوره نساء آيه 2))، سوره مجادله ، آيه 3، كفاره ظهار با همسر، تعيين شده است .
در اهميت آزاد كردن بنده ، قرآن مى فرمايد:
فلا اقتحم العقبة و ما ادريك ماالعقبة فك رقبة او اطعام فى يوم ذى مسغبة يتيما ذامقربة او مسكينا ذا متربة (1104)
(در ذم انسان مغرور) ((او از عقبه (گردنه بالاى كوه ) نگذشت ، تو چه مى دانى كه عقبه چيست ، آزاد كردن بنده است يا طعام دادن در روز سختى به خويشاوند يتيم يا مسكين خاك نشين است ؟))
برده در اسلام
پيش از اسلام بردگى در تمام قوانين روى زمين رسميت داشت . اسلام براى آن محدوديتهائى پيش آورد كه نتيجه آن انقراض بردگى است .
اولا بردگى را به كلى ممنوع ساخته و تنها در مورد جنگ با كفار كه طبعا موجب خونريزى مى شد اجازه داده است كه مسلمانان به جاى كشتن افراد مى توانند از آنها به عنوان بردگى استفاده نمايند، اين يك دستور مفيدى است كه به توسط آن تا حد امكان از ريختن خون انسانها جلوگيرى مى نمايد.
و ثانيا مقرراتى جعل نمود كه به تدريج بردگان آزاد شوند. و اينك ما تعدادى از آنها را در ذيل مى شماريم :
1 - براى آزاد كردن بنده ثواب بزرگى قرار داده است ، پيغمبر اكرم فرمود: هر كس بنده اى آزاد كند خداوند عالم به جاى هر عضو برده ، عضوى از او را از آتش جهنم آزاد گرداند.(1105)
2 - زن برده اگر از آقاى خود داراى اولاد شد با مرگ او آزاد مى شود و به وارث منتقل نمى گردد.
3 - اگر پدر و مادر، به فرزند ارث برسند به خودى خود آزاد مى شوند.
4 - اگر پسر، پدر يا مادر خود را خريدارى نمايد قهرا آزاد مى شوند، و همچنين اگر دختر يكى از پدر و مادر و يا يكى از خويشان خود را خريدارى نمايد.
5 - اگر بنده پيش از آقاى خود مسلمان شود آزاد مى گردد.
6 - اگر بنده مبتلا به جذام و يا كورى و يا زمين گيرى شود آزاد مى شود.
7 - اگر يكى از پدر و مادر برده نباشد فرزند نيز در قيد ملكيت كسى نخواهد بود.
8 - اگر از كسى به بنده ارث برسد از بابت آن طبعا آزاد شده و بقيه ارث را تملك مى نمايد.
9- هر كس در ماه رمضان بدون عذر عمدا روزه خود را بخورد يكى از كفاراتى كه براى او قرار داده شده آنست كه در برابر هر روز يك برده آزاد كند.
10 - يكى از كفاراتى كه براى مخالفت عهد با خدا قرار داده شده آنست كه بنده اى آزاد كند.
11 - يكى از كفاراتى كه براى مخالفت نذر قرار داده شده آنست كه بنده اى آزاد كند.
12 - يكى از كفاراتى كه براى مخالفت قسم قرار داده شده آنست كه بنده اى آزاد كند.
13 - يكى از كفاراتى كه براى مو كندن و صورت خراشيدن زن در مصيبت فرزند و همچنين گريبان پاره كردن مرد در مصيبت زن يا فرزند، قرار داده شده آنست كه بنده اى آزاد كند.
14 - كفاره زدن بيش از حد يك بنده آزاد كردن اوست با اختلاف در وجوب و يا استحباب آن .
15 - گذشته از اينها يكى از مصارف زكات (ماليات اسلامى ) خريدن بندگان با آن و آزاد كردن آنان به اين وسيله است .
به اين ترتيب بردگان به تدريج آزاد و بساط بردگى جمع مى شود، متاءسفانه در اثر عمل نكردن به احكام شرع اسلام بردگى تا قرون اخير در ميان مسلمانان نيز مانند سائر ملل ديده مى شد.
فداكارى براى خدا
و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضاة الله (1106)
از مردم هست كسى كه جان خود را در برابر بدست آوردن خشنودى خدا مى فروشد)).
يا ايها الذين امنوا هل ادلكم على تجارة نتجيكم من عذاب اليم تؤ منون بالله و رسوله و تجاهدون فى سبيل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم كنتم تعلمون يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار و مساكن طيبة فى جنات عدن ذلك الفوز العظيم (1107)
((اى كسانى كه ايمان آورده ايد آيا شما را راهنمائى بكنم به تجارتى كه شما را از عذاب دردناك نجات بخشد (و آن اينست ) كه به خدا و رسول او ايمان آورده و در راه خدا با جان و مال جهاد كنيد، كه همان بهتر است براى شما اگر بدانيد، گناهان شما را مى آمرزد و شما را به بهشتهائى در مى آورد كه از زير آنها نهرها جريان دارد و مسكنهاى پاكيزه در بهشت هاى عدن ، كه همانست سعادت بزرگ )).
قنوت
در مفردات راغب گويد: قنوت به معنى ملازم طاعت بودن با خضوع و خشوع است ، و به هر يك از ملازم طاعت بودن و خضوع داشتن نيز تفسير شده است . در تعدادى از آيات ، قنوت مدح شده ، و در آيه اى نيز به آن امر شده است كه مى فرمايد:
((و قوموا لله قانتين ))(1108)
((در پيشگاه خدا) به حالت خضوع بايستيد)).
از صادقين (ع ) در تفسير مجمع البيان در ذيل اين آيه نقل كرده كه مراد از قنوت در اين آيه ((دعا)) است .
امن هو فانت اناء الليل ساجدا و قائما يحذر الاخرة و يرجوا رحمة ربه (1109)
((آيا آن كسى كه آنات شب را با حالت خضوع به سجده و قيام بسر مى برد، و از آخرت ترسان و رحمت پروردگار خود را اميد مى برد با ديگران برابر است ؟!)).
الصابرين و الصادقين و المنفقين و المستغفرين بالاسحار(1110)
(در وصف بندگان خدا) ((صبر كنندگان ، و راستگويان ، و قنوت كنندگان ، و انفاق كنندگان ، و در هر بامداد استغفار كنندگانند)).
گريه از ترس خدا
و ممن هدينا فاجتبينا اذا تتلى عليهم ايات الرحمان خروا سجدا و بكيا(1111)
((از كسانى كه هدايت كرديم و برگزيديم (گروهى هستند كه ) هرگاه آيات خدا بر آنان خوانده شود به حالت سجده و گريه به روى مى افتند)).
ان الذين اوتواالعلم من قبله اذا يتلى عليهم يخرون للاذقان سجدا و يقولون سبحان ربنا ان كان وعد ربنا لمفعولا و يخرون للاذقلان يبكون و يزيدهم خشوعا(1112)
((كسانى كه پيش از وى به آنان علم داده شده هرگاه قرآن برآنها خوانده مى شود با حالت گريه به رو مى افتند و مى گويند: پاك است پروردگار ما، به درستى كه وعده پروردگار ما انجام شدنى است .
به روى افتاده و گريه مى كنند و (شنيدن آيات قرآن ) فروتنى آنها را بيشتر مى سازد)).
گوش دادن به سخن و متابعت از بهترين آن
و الذين اجتنبوا الطاغوت ان يعبدوها و انابوا الى الله لهم البشرى فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هديهم الله و اولئك هم اولوا الالباب (1113)
كسانى را كه از عبادت طاغوت اجتناب كرده و به خدا توبه نمودند مژده باد.
پس تو (اى پيامبر) آن بندگان مرا مژده ده آنها كه به سخن گوش فرا داده و از بهترين آن پيروى مى كنند، آنها هستند كه خدا هدايتشان كرده ، و آنها هستند كه صاحبان عقلند)).
مسالمت
يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة (1114)
((اى كسانى كه ايمان آورده ايد، همگى در مسالمت در آئيد)).
و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل على الله (1115)
((اگر به مسالمت ميل كردند تو نيز به آن ميل كن و بر خدا توكل نماى )).
اين آيه در مورد اهل كتاب (يهود، نصارا، مجوس ) است ، كه اگر خواستند صلح كنند و از مسلمين رفع تعدى نمايند، و حقوق مسلمين را پامال نكنند پيشواى مسلمين با آنها صلح مى كند و جنگ را متوقف مى سازد.
ميانه روى در صداى نماز
و لا تجهر بصلوتك و لا تخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلا(1116)
((صداى خود را در نماز بلند نكن ، و پنهان نيز نكن ، بين آن دو ميانه رو باش )).
مشورت در كارها
و امر هم شورى بينهم (1117)
(در وصف مؤمنان ) ((كارشان را مورد مشورت قرار مى دهند، يا كارشان مشورت با همديگر است )).
توضيح : شورى در لغت بطورى كه در ((مفردات راغب )) گفته است به معنى كارى است كه مورد مشورت قرار گيرد، و به معنى مصدرى يعنى شور و مشورت نيز آمده است به اين جهت آيه را به دو گونه معنى كرديم .
اصل شور و مشورت در لغت عرب به معنى بيرون آوردن عسل از كندو است .
به همين مناسبت در معنى استخراج شهد راءى و نتيجه فكر ديگران استعمال شده است .
در نهج البلاغه آمده است هر كس با مردان مشورت كند در عقل آنها شركت جسته است (1118)
پيامبر گرامى اسلام با اينكه عاقل ترين مردم ، و مؤيد به وحى الهى بود، به مقتضاى آيه ذيل به مشورت امر شده است .
مشورت علاوه بر فائده اى كه ذكر شد، اين فائده را نيز دارد، كه موجب جلب محبت مى شود، و حاكى از ارزش قائل شدن و ارج نهادن به افكار شخص مورد مشورت است .
و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله (1119)
((در امور با آنان مشورت كن پس آنگاه كه تصميم گرفتى بر خدا توكل كن ))
تفسير: امر پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) به مشورت با ياران و اصحاب علل گوناگون دارد كه شايد از جمله آنها تعليم عملى طرز حكومت و پايه گذارى حكومت اسلامى بر مبناى مشورت و اجتناب از استبداد است .
مراحل تصميم گيرى
از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه پيش از انجام عمل سه مرحله به ترتيب وجود دارد:
مشورت ، انديشه ، توكل
پس از مشورت و اطلاع از نظريات ديگران بايد با تفكر و انديشه نظريات و صلاح و فسادى كه از طرف آنان ارائه شده با جهات ديگر از صلاح و فساد كه به نظر خود انسان مى رسد در كنار هم مورد بررسى قرار داده و نتيجه گيرى نمود آنگاه كه تصميم بر آن قرار گرفت به پروردگار توانا كه چيزى از حيطه قدرت او بيرون نيست توكل نمايد، و از او بخواهد كارى را كه مى خواهد انجام دهد در مسير خير و مصلحت قرار دهد، و به او در انجام آن يارى و مدد كند.
ناگفته نماند استخاره نيز كه هنگام اقدام به كارى مستحب است به همين معنى يعنى به معنى طلب خير از خداوند متعال است .
نه آنچه معمول است كه با قرآن يا تسبيح استخاره شود اگر چه در برخى از روايات آمده است كه هنگام تحير مى توان با قرآن و تسبيح استخاره كرد ولى آنچه از روايات صحيحه وارد شده و مورد تاءييد قاطع علم فقه است استحباب استخاره به معنى دعا و طلب خير از درگاه خداست .
مرابطه يا مرزبانى
مرابطه يعنى محافظت از مرزهاى اسلام كه وظيفه ديده بانى و تحصيل آگاهى از تحركات كفار براى هجوم به داخل مرزهاى اسلامى را بعهده دارد، يكى از عبادات ارزشمند است .
قرآن مى فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقواالله لعكم تفلحون (1120)
((اى كسانى كه ايمان داريد صبر (و مقاومت ) كنيد، و همديگر را به صبر (و مقاومت ) وا داريد و مرابطه انجام دهيد و از خداى بترسيد، باشد كه رستگار شويد)).
در ((تيسيرالوصل )) (ج 1 ص 223) از ابن عباس روايت كرده كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) فرمود:
((بر ديده دو كس آتش نمى رسد، ديده اى كه از ترس خداى به گريه در آيد، و ديده اى كه در راه خدا حراست و ديده بانى نمايد)).
مواظبت از مال يتيم
و لا تقربوا مال اليتيم الا بالتى هى احسن حتى يبلغ اشده (1121)
((به مال يتيم تا آنگاه كه بالغ شود نزديك نشويد جز به نيكوترين طريقه )).
نماز
نماز ترجمه فارسى ((صلات )) است
صلات قرار گرفتن در محضر خداى تبارك و تعالى با خضوع و خشوع است ، و به عبارت ديگر كرنش و تواضع ويژه مخلوق به خالق ، در برابر خداست و به عبارت سوم آداب مخصوصه حضور در پيشگاه خدا مى باشد.
در قرآن كريم طى آياتى به ((صلات )) امر و بر آن تحريص ، و نمازگزار ستوده شده و پاداش بزرگ بر آن ياد شده است ، كه بدين قرار است :
سوره مزمل آيه 20 و مجادله 13 و جمعه 9 و شورى 38 و فاطر 18 و احزاب 33 و لقمان 4 و 17 و عنكبوت 45 و نحل 3 و نور 37 و 56 و حج 35 و 41 و 78 و انبياء 73 و طه 14 و 132 و مريم 31 و 55 و 56 و اسراء 78 و ابراهيم 37 و 40 و رعد 22 و هود 114 و يونس 87 و توبه 5 و 11 و 18 و 71 و انفال 3 و اعراف 170 و انعام 72 و مائده 12 و 55 و 91 و نساء 12 و 77 و 102 و 103 و 162 و بقره 277 و 238 و 177 و 153 و 110 و 83 و 45 و 43 و آل عمران 39 و قيامت 31 واعلى 15 و علق 31.
اينك برخى از آيات نماز:
و انا اخترتك فاستمع لما يوحى اننى انا الله اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلاة لذكرى ان الساعة اتية اكاد اخفيها لتجزى كل نفس بما تسعى فلا يصدنك عنها من لا يؤ من بها و اتبع هويه فتردى (1122)
من تو را برگزيدم پس به آنچه به تو وحى مى شود گوش فرا ده ، به درستى كه منم الله ، و جز من خدائى نيست .
مرا ستايش كن ، و بياد من نماز بپادار،
روز قيامت خواهد آمد اراده كرده ام كه (وقت ) آن را پنهان دارم تا هر كس به جزاى سعى و كوشش خود برسد، ترا از آن باز ندارد كسى كه ايمان نياورده و هواى نفس خود را متابعت نموده است )).
در سوره بقره آيه 45 و 46 مى فرمايد:
و استعينوا بالصبر الصلاة و انها لكبيرة الا على الخاشعين الذين يظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم اليه راجعون (1123)
((از صبر و نماز كمك بگيريد. نماز سنگين است جز بر خاشعان ، آنانكه (لااقل ) گمان دارند كه در پيشگاه الهى حاضر خواهند شده و به سوى او رجوع خواهند كرد)).
تفسير: حقيقت صبر جلوگيرى كردن نفس از خواسته هاى آن ، و كف از هواى نفس است ، نماز نيز ايستادن در محضر خداى تبارك و تعالى و اظهار عجز و فروتنى و تذلل و عبوديت در برابر اوست ، اين دو با هم انسان را براى انجام وظائف و بجاى آوردن واجبات و ترك محرمات و منهيات يارى مى كند.
از ائمه طاهرين (سلام الله عليهم اجمعين ) روايت شده كه مراد از صبر روزه است .(1124)
بطور مسلم روزه از مصاديق صبر است و اطلاق صبر بر آن از باب اطلاق مفهوم بر مصداق است .
چنانچه گفته شد استعانت به صبر و نماز و كمك گيرى از آنها در امور اخروى مى باشد كه به انسان در انجام آنها نيرو مى دهد.
ولى از برخى از روايات استفاده مى شود كه نماز يا نماز و صبر هر دو در انجام امور دنيويه و وصول به آرمانهاى دنيوى نيز مؤثر است ، و در آيه نيز اعم از امور اخروى و دنيوى هر دو ملحوظ شده است .
از حضرت صادق (عليه السلام ) مروى است كه فرمود: چه باز مى دارد يكى از شما را آنگاه كه اندوهى بر او وارد شود وضو بسازد و به مسجد در آمده دو ركعت نماز بخواند، و در آن خدا را بخواند آيا نشنيدى سخن خدا را كه مى فرمايد:
واستعينوا بالصبر و الصلاة
در سوره عنكبوت آيه 45 مى فرمايد:
ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر
((نماز از فحشاء و منكر باز مى دارد)).
و در سوره بقره ، آيه 238 به محافظت بر آن امر فرموده ((حافظوا على الصلوات ))
((بر نمازها محافظت كنيد)).
و در سوره معارج آيه 23 و 24 مداومت كنندگان بر نماز را مى ستايد:
الا المصلين الذين هم على صلاتهم دائمون
و در سوره مؤمنون آيه 1 كسانى را كه در نماز خشوع داشته باشند سعادتمند مى شمارد:
قد افلح المؤمنون الذين هم فى صلاتهم خاشعون
و در سوره ماعون آيه 5 كسانى را كه در نماز حالت غفلت دارند مذمت مى كند:
فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون
و در سوره نساء آيه 142 و سوره توبه آيه 54 حالت كسالت در نماز را تقبيح نموده و منافقان را به آن توصيف مى كند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام در نهج البلاغه (خطبه 190) به نماز تاءكيد نموده و در ضمن بياناتى برخى از آيات نماز را تذكر داده و مى فرمايد:
امر نماز را مراعات كنيد و بر آن محافظت نمائيد و بيشتر بجاى آريد، و با آن به خدا تقرب جوئيد:
ان الصلوة كانت على المؤمنين كتابا موقوتا(1125)
((نماز بر مؤمنين نوشته شده و وقت آن تعيين گرديده است )).
آيا توجه نمى كنيد به پاسخ اهل آتش آنگاه كه از آنها پرسيده مى شود:
ماسلككم فى سقر قالوا لم نك من المصلين (1126)
((چه چيز شما را به دوزخ كشانيد؟ گفتند از نمازگزاران نبوديم )).
نماز گناهان را مانند برگ درخت مى ريزد و آنها را رها مى كند مانند رها كردن بندها، پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ) نماز را به چشمه آب گرم تشبيه نمود كه بر در خانه مردى باشد كه روزى پنج بار با آن شستشو كند، ديگر بر او چركى باقى نمى ماند.
حق نماز را مردانى از مؤمنان مى شناسند كه زينت دنيا و روشنى چشم از فرزند و دارائى آنها را از نماز باز ندارد.
خداى تبارك و تعالى مى فرمايد:
رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكرالله و اقام الصلاة و ايتاء الزكاة (1127)
((مردانى هستند كه تجارت و فروش كالا آنها را از ياد خدا و بجاى آوردن نماز باز نمى دارد)).
پيامبر خدا با اينكه به بهشت مژده داده شده بود براى نماز خود را به رنج مى افكند براى آنكه خدا فرموده :
و اءمر اهلك بالصلاة و اصطبر عليها(1128)
((اهل خود را به خواندن نماز امر كن و بر اداى آن شكيبا باش ))
پس اهل خود را به آن امر مى كرد و خود نيز بر (رنج ) آن صبر مى نمود.
نمازهاى پنجگانه
و اقم الصلاة طرفى النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات (1129)
((بر پا دار نماز را در اول و آخر روز و اول ساعات شب ، همانا حسنات سيئات را (از بين ) مى برد)).
تفسير: مراد از نماز اول روز نماز صبح ، و نماز آخر روز نماز مغرب ، و از نماز اول ساعات شب نماز عشا، است .
در اين آيه نماز ظهر ذكر نشده و در آيه اقم الصلاة لدلوك الشمس ((به جهت زوال آفتاب نماز بخوان )) از نماز ظهر ياد شده است .
نماز شب
يا ايها المزمل قم الليل الا قليلا نصفه اوانقص منه قليلا اوزد عليه و ربل القرآن ترتيلا، انا سلقى عليك قولا ثقيلا، ان ناشئة الليل هى اشد وطا و اقوم قيلا(1130)
((اى به جامه پيچيده جز اندكى شب را بپا خيز، نصف آن را يا كمى از آن بكاه يا بر آن بيفزا و قرآن را به ترتيل بخوان .
ما به زودى بر تو القاء خواهيم كرد گفتارى سنگين ، همانا پديده شب و بپا خاستن براى نماز شب پا بر جاتر و گفتارش استوارتر است )).
تفسير: ترتيل آنست كه حروف كلمات خوب آشكار شود، و معناى ديگرى هم براى آن ذكر شده است .
((ناشئة الليل )) يعنى پديده شب كه بپا خاستن براى نماز شب تفسير شده كه با استناد حديث مروى از حضرت باقر و حضرت صادق (عليهماالسلام ) مى باشد.
و من الليل فسبحه و ادبار السجود(1131)
((پاسى از شب خدا را تسبيح كن و آنگاه كه ستارگان بر مى گردند)).
تفسير: اين آيه به نماز مغرب و عشاء و در وجه ديگر به نافله شب تفسير شده است .
كانو قليلا من الليل ما يهجعون و بالاسحارهم يستغفرون (1132)
( در وصف متقين ) ((كمى از شب را مى خوابيدند و در سحرها استغفار مى نمودند)).
ان ربك يعلم انك تقوم ادنى من ثلثى الليل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذين معك (1133)
((پروردگار تو مى داند كه تو مقدارى كمتر از دو ثلث شب را كمتر از (مجموع ) نصف و ثلث آن را بپا مى خيزى و گروهى از كسانى كه با تو هستند))
و من الليل فاسجد له و سبحه ليلا طويلا(1134)
((پاسى از شب را به او (به خدا) سجده كن ، و در شب دراز او را تسبيح كن ))
و عباد الرحمان الذين يمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما(1135)
((بندگان خدا آنانند... كه شب را به حال سجده و ايستاده براى پروردگار خود بيتوته مى كنند)).
من اهل الكتاب امه قائمه يتلون ايات الله اناء اليل و هم يسجدون يومنون بالله و اليوم الاخر و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يسارعون فى الخيرات و اولئك من الصالحين (1136)
((از اهل كتاب گروهى است بپاخاسته تلاوت مى كنند آيات خدا را در ساعات شب و سجده مى كنند. ايمان دارند بر خدا و روز قيامت و امر به معروف مى كنند و از منكر نهى مى كنند و در كارهاى خير سبقت مى گيرند آنان از صالحانند)).
امن هو قانت اناء الليل ساجدا و قائما يحذر الاخره و يرجوا رحمه ربه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر اولواالالباب (1137)
((آيا كسى كه خاضع است (به خدا) در ساعت هاى شب در حالت سجده و بپا خاسته ، از آخرت مى ترسد و رحمت پروردگار خود را اميد مى برد، بگو آيا مساوى است كسانى كه مى دانند و كسانى كه نمى دانند؟! به درستى كه تذكر مى يابند دارندگان عقل )).
(به ماده تهجد مراجعه شود)