آشنايى با قرآن يا دائرة المعارف قرآنى

ميرزا باقر حسينى زفره اى اصفهانى

- ۱۱ -


37ـ سخن چينى

سى و هشتمين گناه كبيره كه در آيات و روايات به آن وعده آتش داده شده، سخن چينى است.

در سوره «ن» ضمن بر شمردن صفات كفار كه سزاوار دخول در آتشند، مى فرمايد: «مَشّاءٌ بِنَميم» يعنى حركت كنندگانند براى سخن چينى كردن.

در حديث است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) خطاب به اصحابش فرمود: مى خواهيد بگويم بدترين شما كيست؟ گفتند: بلى يا رسول الله، فرمود: «بدترين شما كسى است كه براى سخن چينى قدم بردارد و در ميان دوستان جدايى افكند و براى پاكان عيب جويى نمايد.»

و نيز فرمود: «شبى كه به معراج رفتم زنى را ديدم كه سرش مانند سر خوك و بدنش مانند الاغ بود و بر او هزار هزار نوع عذاب بود، پس از آن حضرت پرسيده شد كه كار آن زن چه بود؟ فرمود: سخن چينى و دروغ گويى بود»

وجود سخن چينى در جامعه مانع استجابت دعا است: در بنى اسرائيل قحطى و خشكسالى بوجود آمد و حضرت موسى(عليه السلام) از خداوند تقاضاى باران كرد، خطاب رسيد دعاى تو و كسانى كه با تو هستند را مستجاب نمى كنم زيرا در بين شما يك نفر سخن چين وجود دارد كه دست از سخن چينى بر نمى دارد.

موسى(عليه السلام) گفت: خدايا آن شخص كيست تا او را از خود دور كنيم؟

خطاب رسيد من شما را از سخن چينى نهى مى كنم چگونه خود راز ديگرى را فاش نمايم، پس توبه دست جمعى نمودند، آن سخن چين هم در جمع آنها توبه كرد، آنگاه برايشان باران باريد.(124)

38ـ ريختن آبروى مؤمن

سى و نهمين گناه كبيره ريختن آبروى مؤمن است، خواه به مسخره كردن يا دشنام دادن و بد گفتن باشد و يا عيب گزاردن و سبك كردن باشد.

مؤمن عزيز است: از آنچه در آيات و روايات در شأن مؤمن رسيده، دانسته مى شود كه عزّت و شرافت مؤمن فوق العاده زياد است به گونه اى كه حرمتش از جميع محترمات بالاتر و ريختن آبرويش از هر گناهى عظيم تر است.

چنانچه در سوره بقره آيه 257 مؤمن وارسته را وابسته به خود دانسته مى فرمايد: «اَللهُ وَلىُ الَّذينَ آمَنُوا» خداوند ولى كسانى است كه ايمان آورده اند.

و در سوره 30 آيه 45 يارى و نصرت مؤمنين را بر خودش واجب كرده مى فرمايد: «وَ كانَ حَقّاً عَلَيْنا نَصْرُ المُؤْمِنينَ» بر ما واجب است يارى مؤمنين.

و در سوره 63 آيه 8 عزّت واقعى را از آن خدا و رسول و مؤمنين شمرده مى فرمايد: «وَ للهِِ الْعِزَّةِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ» فقط عزت واقعى از آن خدا و رسول و مؤمنين است.

اين بود قسمتى از آيات قرآنى كه در وصف مؤمنين ذكر شد امّا ببينيم روايات در اين باره چه مى گويد: امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: «هر كسى حكايتى را كه به ضرر مؤمنى باشد نقل كند و قصدش از نقل اين حكايت ريختن آبروى او باشد و بخواهد او را از چشم مردم بيندازد، خداوند او را از ولايت خود دور كرده، در ولايت شيطان قرار مى دهد، و شيطان هم او را نمى پذيرد».

و در حديث ديگرى مى فرمايد: «هر كس حكايتى را كه به ضرر مؤمنى باشد نقل كند و قصدش آبروريزى او باشد، خداوند او را در محلى كه صديد جهنّم است جاى خواهد داد. (صديد جايى است كه چرك و كثافت زنا كاران در آن جمع مى شود.)

و باز در حديث ديگرى مى فرمايد: «خداوند مى فرمايد: هر كس بنده مؤمن مرا بيازارد اعلام جنگ با من نموده و هر كس بنده مؤمنم را گرامى بدارد، از خشم من آسوده باشد».

يك مؤمن معادل هزار فرشته است: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «هر كس مؤمنى را به ناحق اذيت كند، مثل اين است كه ده مرتبه خانه كعبه و بيت المعمور را خراب كرده و هزار فرشته مقرب خدا را كشته باشد».

كيفر اذيت و آزار همسايه: روزى عده اى از اصحاب رسول خد(صلى الله عليه وآله وسلم) در حضور آن حضرت از زن مؤمنه اى تعريف كردند و گفتند روزها روزه مى گيرد و شبها به عبادت مشغول است و صدقه هم مى دهد. ليكن همسايه اش را با زبان مى آزارد. رسول خد(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: براى او خيرى از آن عبادات نيست و او اهل جهنّم است .

گفتند: فلان زن، فقط نمازهاى واجب و روزه ماه رمضانش را بجا مى آورد، و آزارى به همسايه نمى رساند، فرمود: او اهل بهشت است.

كيفر اذيت و آزار همسر: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: «هرگاه زنى شوهر خود را و يا شوهر زن خود را بيازارد، خداوند نماز و ساير كارهاى آنها را قبول نمى كند، هر چند تمام روزها روزه باشند و تمام بنده ها را آزاد، و مال زيادى در راه خدا انفاق نمايند، و آنهايى كه همسر خود را آزار مى كنند (چه زن و چه مرد) اوّل كسى هستند كه داخل جهنّم خواهند شد. مگر اينكه زن يا شوهر حق همسر خود را ادا كرده و يكديگر را خشنود سازند.

يعقوب پيغمبر بر اثر بى توجهى به همسايه كيفر مى شود: امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد: «وقتى كه بنيامين برادر حضرت يوسف(عليه السلام) از نزد يعقوب رفت فرياد زد بار الها به من رحم نمى كنى؟ فرزندم را بردى و چشمم را گرفتى.

خداوند به او وحى كرد: اگر من آنها را ميرانده باشم، زنده شان مى كنم تا آنها را به تو برسانم. ليكن يادت هست كه آن گوسفندى را كه سر بريدى و بريان كردى و خوردى و فلان و فلان در همسايگى تو بودند و روزه داشتند و چيزى از آن گوسفند را به آنها ندادى؟»

از اين حديث به خوبى حق همسايه معلوم مى شود لذا بعد از آن توبيخ الهى شيوه يعقوب(عليه السلام) بر آن قرار گرفت كه هر روز صبح جارچى از منزل او تا يك فرسخ راه جار مى كشيد كه هر كسى نهار مى خواهد به منزل يعقوب بيايد و در شامگاه هم جار مى كشيد، هر كس شام مى خواهد به منزل يعقوب بيايد.(125)

39ـ مكر و نيرنگ

چهلم از گناهان كبيره مكر و نيرنگ است، اميرالمؤمنين(عليه السلام)مى فرمايد: «اگر مكر و نيرنگ در آتش نبود، من از همه مردم مكّارتر بودم.»

مكر و نيرنگ بر دو قسم است: يكى مكر و نيرنگ با خدا و رسول(صلى الله عليه وآله وسلم) و امامان معصوم(عليهم السلام) و ديگر مكر و نيرنگ با مردم.

نيرنگ با خدا: بدترين مراتب نيرنگ، نيرنگ با خدا است، مانند نيرنگ منافقين كه در ظاهر اظهار ايمان كرده و در باطن كافر و منكر خداوندند. چنانچه خداوند در قرآن مجيد سوره بقره آيه 9 مى فرمايد: (منافقين) با خدا و اهل ايمان نيرنگ مى زنند در حالى كه آنها به خود نيرنگ مى زنند و اين معنى را درك نمى كنند.

معنى اينكه به خودشان نيرنگ مى زنند اين است كه نيرنگ آنها، به پيغمبر و مؤمنين ضررى نمى رساند، بلكه ضررش به خودشان برمى گردد. چون خودرا از هر خير و سعادتى محروم مى كنند و در دنيا به بلاى رسوايى و در آخرت به عذابهاى الهى گرفتار مى گردند.

مكر و نيرنگ در نماز: از جمله مراتب مكر و نيرنگ با خدا، در نماز صورت مى گيرد. امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «وقتى كه تكبير نماز مى گويى، بايد تمام موجودات را در برابر عظمت خداى تعالى كوچك بدانى، زيرا هرگاه بنده اى تكبير بگويد، ولى در قلبش غير خدا را بزرگتر بداند خداوند خطاب به او مى فرمايد: اى درغگو آيا با من مكر و نيرنگ مى كنى؟ به عزّت و جلالم قسم هر آينه تو را از شيرينى ذكرم و رسيدن به جوارم و لذّت مناجاتم محروم مى سازم.

مكر و نيرنگ با مردم: امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «هرگاه كسى با مسلمانان دو رو و دو زبان برخورد كند، روز قيامت مى آيد در حالى كه دو زبان از آتش خواهد داشت.»

انواع حيله گرى و كلاه بردارى و حقّه بازى و فريبكارى هايى كه در بين مردم از خدا بى خبر متداول گرديده، مكر و نيرنگ محسوب و در شمار گناهان كبيره است. و هر چه مفسده اش بيشتر باشد، حرمت و عقوبتش نيز شديدتر است.

در سوره فاطر آيه 42 مى فرمايد: «دربر نمى گيرد مكر و حيله بد مگر اهلش را (يعنى هر چه درباره كسى بينديشى درباره خود مشاهده خواهى كرد)» و اين همان ضرب المثل معروف است كه گفته اند:

بد مكن كه بد بينى *** چَه مَكَن كه خود افتى

و در اينجا قصه اى است گويا كه توجه خوانندگان محترم را به آن جلب مى كينم.

اين حكايت را حتماً بخوانيد: مرحوم جزائرى در زهرالربيع نقل كرده، كه در اصفهان مردى خواست زن خود را تنبيه كند پس چند عصا بر او زد و تصادفاً مرد در حالى كه قصد كشتن او را نداشت بلكه غرض او تنبيه بود. بعد از اين ماجرا از كرده خود پشيمان و از بستگان زن به شدت در هراس شد. و به دنبال راه چاره مى گرديد و قضيه را با يكى از آشنايان خود در ميان گذاشت، آن مرد براى او حيله اى در نظر گرفت. و به او گفت: راهش اين است كه مرد زيبايى را پيدا كنى و به عنوان ميهمانى او را به خانه دعوت كنى آنگاه او را كشته و در كنار همسرت بگذارى بعد به خويشان زنت بگويى من اين مرد را با همسرم در خانه ديدم از اين جهت هر دو را با هم كشتم.

پس اين مرد حيله اى را كه او طرح كرد پسنديد و بيرون در حياط نشست. ناگاه جوانى زيبا از در خانه اش عبور كرد و از او خواهش كرد جهت صرف غذا به منزل بيايد پس از ورود به منزل او را كشت و در كنار كشته همسرش نهاد.

همينكه بستگان همسرش آمدند و جنازه هر دو را ديدند و آن مرد ماجرا را خبر دادد، آنها راضى شدند و رفتند.

از قضا آن مرد حيله گر كه چاره را براى اين مرد گفته بود، پسرى داشت، كه آن روز به خانه نيامد. مضطربانه از خانه بيرون شد و به خانه آن مردى كه زنش را كشته بود رفت و گفت: آن حيله اى كه برايت گفتم به كار بستى؟ گفت: آرى. گفت آن جوان كشته را به من نشان بده. چون به بالين جنازه جوان آمد، ديد پسرش مى باشد.

و اين مصداق همان حديث شريف است كه مى فرمايد: «مَنْ حَفَرَ بِئْراً لاَِخيهِ اَوْقَعَهُ اللهُ فيهِ» يعنى هر كس براى برادر مؤمنش چاهى بكند خداوند خود او را در آن چاه خواهد انداخت.

تقلّب در معامله هم نيرنگ است: يكى از اقسام نيرنگ تقلّب كردن در معامله است مانند مخلوط كردن جنس خوب و بد و به عنوان خوب فروختن و يا آب را با شير مخلوط كردن.

امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: «كسى كه با مسلمانى در خريد يا فروختن تقلّب كند، مسلمان نيست و در قيامت با يهود محشور مى شود، زيرا يهود بيش از همه با مسلمانان تقلّب مى كنند.»

فريب دادن در معامله نيز حرام است: امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «فريب دادن كسى كه به صاحب جنس اطمينان دارد حرام است». (يعنى اگر كسى در معامله شما را امين دانست و گفت: حلالوار هر چه خريده اى ده تومان از من سود بگير و او هم به ظاهر قبول كند و در واقع بيشتر بگيرد، حرام است)(126)

40ـ احتكار كردن

چهل و يكمين گناه كبيره احتكار كردن، يعنى جمع نمودن مواد غذايى مردم از قبيل: گندم، جو، برنج، روغن و امثال آن است كه به انتظار گران شدن انبار كند در صورتى كه مورد احتياج مردم باشد و در جاى ديگر يافت نشود.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «جبرئيل بر من وارد شد و خبر داد كه در جهنّم يك وادى را ديدم كه در آن، آتش زبانه مى كشيد، از مالك جهنّم پرسيدم، اينجا جاى چه كسى است؟ گفت: جاى سه طايفه: احتكار كنندگان، شرابخواران و دلاّلان فساد و عمل منافى عفت است.

و در حديث ديگرى مى فرمايد: هرگاه كسى مواد غذايى مردم را بخرد و تا چهل روز آن را نگاه دارد به انتظار اينكه مسلمانان در گرانى واقع شوند، گناهى كرده كه اگر تمام آن را بفروشد و پولش را صدقه بدهد كفّاره آن گناهى كه كرده نمى شود.(127)

41ـ حسادت

چهل و دومين گناه كبيره حسادت است. و شخص حسود كسى است كه نمى تواند نعمتى را به ديگرى ببيند، بلكه دوست مى دارد و آرزو مى كند كه از او گرفته شود. امام صادق(عليه السلام)مى فرمايد: ريشه و اساس كفر، سه چيز است: حرص، تكبّر و حسد.(128)

42ـ دشمنى با مؤمن

چهل و سوم از گناهان كبيره دشمنى با مؤمن است. موسى بن جعفر(عليه السلام)مى فرمايد: «هر كس شيعيان ما را دشمن بدارد ما را دشمن داشته و هر كه آنها را دوست بدارد، ما را دوست داشته. زيرا ايشان از ما هستند و از طينت ما آفريده شده اند. بنابر اين هر كس دوستشان بدارد از ما است و هر كس دشمنشان بدارد از ما نيست. و نيز هر كس آنها را رد كند خدا را رد كرده و هر كس به آنها بد بگويد به خدا بد گفته است.»

قهر و كينه تا سه روز بيشتر جايز نيست: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «هرگاه دو نفر مسلمان از يكديگر قهر كنند، و سه روز بر آن حال بمانند و صلح نكنند، هر دو از اسلام بيرونند و ميانشان پيوند دينى نيست و هر كدام در آشتى كردن پيشى بگيرند، روز قيامت در رفتن به بهشت پيشى خواهد گرفت.(129)

43ـ قيادت و دياثت

چهل و چهارمين گناه كبيره قيادت و دياثت است. قيادت يعنى رساندن مرد و زنى براى زنا و دو نفر مرد براى لواط يعنى هم جنس بازى. و دياثت عبارت است از نامردى به اين معنى كه مردى بداند زنش منحرف است و عكس العملى به خرج ندهد.

قيادت و كيفر آن: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: «هر كس براى وقوع زناى مرد و زن واسطه شود، خداوند بهشت را بر او حرام مى كند و جايگاهش دوزخ است. و چه بد جايگاهى است جهنّم و هميشه مورد خشم خدا است تا بميرد.»

دياثت و كيفر آن: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «بوى بهشت از فاصله پانصد سال راه به مشام مى رسد ليكن دو نفر آن را استشمام نخواهند كرد: ديّوث و عاق والدين.

گفته شد يا رسول الله ديّوث كيست؟ فرمود: مردى كه زنش زنا بدهد و او بداند. و امام صادق(عليه السلام) فرمود: بهشت بر ديّوث حرام است.(130)

44ـ استمناء

چهل و پنجمين گناه كبيره استمناء است، يعنى جلق زدن و آن عبارت است از بيرون كردن منى خود از راه غير طبيعى، مانند ماليدن عورت به دست يا ساير اعضاء خود. از امام صادق(عليه السلام) حكم استمناء را پرسيدند، فرمود: استمناء از گناهان كبيره است كه خداوند در قرآن مجيد از آن نهى كرده است. و كسى كه استمناء مى كند، مثل اين است كه باخود جماع كرده است و اگر كسى چنين كارى كند، و من بدانم با او هم غذا نخواهم شد.

رواى پرسيد: يابن رسول الله از كجاى قرآن حكم آن فهميده مى شود؟ فرمود: از آيه «وَ مَنْ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَاُولئِكَ هُمُ الْعادُّونَ» يعنى كسى كه شهوت خود را با غير همسر و كنيز خود دفع كند، او از تجاوز كاران خواهد بود.

راوى پرسيد: گناه زنا بزرگتراست يا استمناء؟ حضرت فرمود: استمناء گناه بزرگ است.

مضرات جسمى و روحى استمناء: دكتر استون، دكتر كينسى، دكتر هوفمان، پروفسور گوستاولوبن، پروفسور باژ، دكتر پورد ولسكى، كارشناسان امور جنسى معتقدند كه جلق زدن يعنى استمناء كردن باعث ضعف قواى شهوانى گشته و تا اندازه اى حس بينايى و شنوايى را مختل مى سازد. كم شدن خون، پريدگى رنگ، ضعف قواى حافظه، لاغرى و سستى بيش از حدّ، بى اشتهايى، كج خلقى، عصبانيت، و هزاران بيمارى و آفت ديگر گريبان گير مبتلايان به جلق خواهد شد.

مكرر ديده شده كه بعضى از مبتلايان به جلق، بر اثر افراط در اين عمل به يك نوع بيمارى به نام جنون استمناء كه شباهت زيادى به ساديسم دارد، مبتلا مى شوند.(131)

بنابر اين جلق، هم از نظر شرع و هم از نظر طبى و خلاصه از هر جهت حرام و ناپسند است.(132)

45ـ بدعت در دين

چهل و ششم از گناهان كبيره بدعت گذاشتن در دين است كه در روايات بر آن وعده عذاب داده شده است.

اميرالمؤمنين على(عليه السلام) مى فرمايد: «كسى كه نزد بدعت گزارنده اى برود و احترامش كند، هر آينه در خراب كردن دين اسلام كوشيده است».

بدعت يعنى تغيير دادن دين الهى و به رأى و عقل ناقص خود چيزى بر آن افزودن يا كم كردن است چه در اصول و چه در فروع.

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «حلال محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) تا روز قيامت حلال و حرامش تا روز قيامت حرام است.

و در حديث ديگرى مى فرمايد: «كسى كه مردم را به خودش بخواند و حال آنكه در بين ايشان از او داناترى هست، پس او بدعت گذارنده و گمراه كننده است.(133)

46ـ حكم ناحق كردن

چهل و هفتمين گناه كبيره حكم ناحق كردن است يعنى حكم كردن بر خلاف آنچه خدا فرموده است. و بزرگى اين گناه كافى است كه خداوند چنين كسانى را كافر و ظالم و فاسق خوانده، چنانچه در آخر آيات 43 و 44 و 46 از سوره مائده مى فرمايد: «كسانى كه به آنچه خداوند فرستاده حكم نكنند (يعنى از پيش خود دستور دهند) پس ايشان كافرانند، آنان ستمگرانند، آنان فاسقانند». و با اين جملات، كفر و ستم و گناه را بر ايشان تثبيت مى فرمايد.

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: هر كس درباره دو درهم برخلاف فرموده خدا حكم كند، به خداى بزرگ كافر شده است.

و امام باقر(عليه السلام) مى فرمايد: هر كس براى مردم فتوا دهد به چيزى كه علم ندارد آن چيز از ناحيه خدا است (يعنى مطابق ميلش فتوا دهد) ملائكه رحمت و عذاب همه او را لعنت مى كنند. و گناه كسى كه به فتوايش عمل كرده به عهده او است.(134)

47ـ جنگ كردن در ماههاى حرام

چهل و هشتمين گناه كبيره جنگ كردن در ماه حرام است و آن عبارت است از ماه ذيقعده، ذيحجه، محرم و رجب كه در سوره بقره آيه 213 به كبيره بودن آن تصريح شده البته اگر جنگ از مسلمانها شروع شود حرام است. ليكن اگر كفار در ماه هاى حرام با مسلمانان جنگ كنند بر مسلمانها دفاع لازم است و جنگ حرام نيست.

48ـ بازداشتن مردم از راه خدا

چهل و نهمين گناه كبيره بازداشتن مردم از راه خدا است، مانند بازداشتن كسى از رفتن به حج يا واجبات ديگر و يا كارهاى خير ديگر كه نزد خداوند پسنديده است مانند انفاق كردن و ساير امور مستحبّه.

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: «خدا لعنت كند كسانى را كه سدّ راه خير مى شوند، پرسيدند اينها چه كسانى هستند؟ فرمود: كسى كه به او از ديگرى احسانى و خيرى برسد و او سپاسگزارى نكند و اين باعث شود كه ديگر صاحب خير به ديگران احسان نكند و خيرى نرساند».

مثل اينكه بدهكارى به موقع بدهى خود را ندهد و يا موقع دادن تشكر و عذر خواهى نكند.(135)

49ـ كفران نعمت

پنجاهم از گناهان كبيره كفران نعمت است. چنانچه در قرآن مجيد بر آن وعده عذاب داده شده است. در سوره ابراهيم آيه 7 مى فرمايد: «اگر شكر نعمت كرديد نعمت را زياد مى كنم و اگر ناسپاسى كنيد (بدانيد) عذاب من شديد است.»

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: «عقوبت كفران نعمت، از هر گناهى زودتر به صاحبش مى رسد».

و در حديث ديگرى مى فرمايد: «فشار قبر براى مؤمن كفاره آنچه از نعمتها را هدر داده مى باشد.»

نعمت ولايت بالاترين نعمتها است: نعمت ولايت آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) از هر نعمتى بالاتر است و كفران آن هم از هر گناهى سخت تر است و كفران نعمت ولايت قرار نگرفتن در خط و اوامر ايشان است.

چنانچه در قرآن مجيد سوره تكاثر آمده است كه مى فرمايد: «در قيامت از نعمت سئوال كرده خواهد شد«.

و در تفاسير، روايات زيادى نقل شده كه مى فرمايد: مراد از نعمت در اين آيه، ولايت آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) است. (يعنى آيا در زندگى در خط آل محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) بودى يا در خط ديگران و هوا و هوس).

50ـ فتنه و آشوب

پنجاه و يكمين گناه كبيره ايجاد فتنه و آشوب يعنى سلب آسايش و آزادى و امنيت از فرد يا جامعه است مثل اينكه دو نفر يا بيشتر را به جان هم انداختن و ايجاد دو دستگى و اختلاف نمودن.

در شدت مبغوضيّت فتنه كافى است كه خداوند آن را صريحاً سخت تر و بزرگ تر از قتل دانسته چنانچه در سوره بقره آيه 191 و 217 مى فرمايد: «اَلفِتْنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتلِ * وَ الفِتنَةُ اَكبَرُ مِنَ القَتلِ» يعنى فتنه از قتل سخت تر و بزرگ تر است.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: كسى كه سعى كند فتنه اى ايجاد شود به خداى بزرگ كافر شده هر چند مسلمان باشد.

51ـ فروختن اسلحه به كفار

پنجاه و دومين گناه كبيره فروختن اسلحه به كفّار است. امام باقر(عليه السلام)مى فرمايد: «كسى كه اسلحه به دشمنان مسلمان برساند تا غالب شوند مشرك است.(136)

52ـ تهمت زدن

پنجاه و سوم از گناهان كبيره تهمت زدن است به كسى كه عيبى در او نيست، زيرا در جايى كه غيبت كردن يعنى بازگو كردن عيب ديگرى گناه كبيره باشد، عيب تراشيدن به مراتب گناهش شديدتر خواهد بود.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: «هر كس مرد يا زن مؤمنى را تهمت بزند يا چيزى كه در او نيست بگويد خداوند او را در روز قيامت در محلى از آتش نگه مى دارد تا از عهده آنچه گفته است برآيد».

53ـ بى احترامى به قرآن

پنجاه و چهارمين گناه كبيره بى احترامى به قرآن كريم است. امام باقر(عليه السلام)مى فرمايد: «روز قيامت كه مى شود قرآن در محضر الهى عرضه مى دارد: بار خدايا بعضى از بندگانت حرمت مرا نگه داشته و مرا حفظ كردند و چيزى از مرا ضايع نكردند (يعنى دقيقاً به دستورات من عمل كردند و از خط من بيرون نرفتند) و بعضى ديگر مرا ضايع كردند و حق مرا خوار شمرده تكذيب كردند (يعنى به دستوراتم عمل نكردند)».

خداى تعالى مى فرمايد: به عزت و جلالم قسم، امروز بهترين ثواب را براى تو بدهم و دردناك ترين كيفر را هم به خاطر تو بكنم.

در اينجا مناسب است به پاره اى از نكات مهمّ درباره حرمت اهانت به قرآن مجيد و وجوب احترام به آن تذكر داده شود.

1ـ نجس كردن جلد و ورقهاى قرآن حرام و آب كشيدن آن واجب است.

2ـ نوشتن قرآن با مركّب و جوهر نجس حرام است و چنانچه نوشته شود بايد خطوط آن محو گردد.

3ـ دادن قرآن به دست كافر نيز حرام و گرفتن آن از دست كافر واجب است.

4ـ هرگاه قرآن مجيد يا ورقى كه روى آن دعا نوشته شده يا انگشترى كه بر روى آن نام خدا نقش بسته است و يا تربت امام حسين(عليه السلام) اگر خداى نكرده در مستراح بيفتد واجب است فوراً بيرون آورده شود و طاهر گردد هر چند مستلزم مخارج زيادى بشود و تا بيرون آورده نشود رفتن در آن مستراح حرام است. و چنانچه بيرون آوردنش ممكن نباشد، بايد آن را مسدود كنند تا كسى در آن ننشيند.

آنچه از وجوب اخراج و تطهير و غيره ذكر شد، اختصاص به صاحب آن يا نجس كننده آن ندارد. بلكه بر هر مسلمانى كه با خبر شد، واجب است به وجوب كفايى، و چنانچه هيچ كس انجام ندهد، همه كسانى كه آگاه شدند مسئول و مؤاخذه اند.

5ـ دست زدن بى وضو به خط قرآن و دعاهايى كه از معصومين(عليهم السلام) رسيده حرام است.

54ـ بى احترامى به خانه خدا

پنجاه و پنجم از گناهان كبيره بى احترامى به خانه خدا است. مرحوم صدوق از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: همانا سه چيز در نزد خدا از احترام خاصى برخوردار است: 1ـ قرآن مجيد 2ـ خانه خدا 3ـ عترت پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله).

و در احترام خانه كعبه همين قدر بس كه رو به قبله و پشت به قبله ادرار كردن حرام است.

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد: از گناهان كبيره، ترك احترام بيت الله الحرام است، و احترام به بيت الله الحرام و حرم الهى به اين است كه بدون احرام وارد مكه نشود و در شهر مكه و مسجد الحرام هيچگونه گناه و خلاف شرعى مرتكب نشوند.

حرم الهى محل امن است: از امام صادق(عليه السلام) سئوال شد، نسبت به مردى كه كسى را در بيرون حرم بكشد، پس از آن داخل حرم شود چه بايد كرد؟ فرمود: در همان حرم، حدّ بر او جارى مى شود، زيرا اين شخص براى حرم حرمتى قائل نشده است. احترام مساجد و مشاهد مشرفه نيز واجب و بى احترامى به آنها از گناهان كبيره است.

هر مكانى كه به نام مسجد باشد و به وسيله مسلمانى بنا شده باشد اعم از شيعه و سنى رعايت حرمت آن واجب و اهانت و هتك آن، مانند خراب كردن و يا آلوده ساختن به نجاست و همچنين جنب و حيض و نفساء رفتن در آن حرام و از گناهان كبيره است. و همين طور مشاهد مشرفه هم از احترام خاصى برخوردار است و همان گونه كه در احترام مسجد گفته شد، نجس كردن حرم امامان معصوم(عليهم السلام) و رفتن حيض و جنب و نفساء در حرم نيز حرام و از گناهان كبيره است. و چنانچه مسجد و حرم امامان(عليهم السلام)نجس شود تطهير آن واجب است.

بى احترامى به تربت امام حسين(عليه السلام) نيز از گناهان كبيره است و حرمت آن مانند حرمت قرآن است به اين معنا كه بى وضو نبايد به آن دست زد و چنانچه خداى نكرده در ميان دستشويى بيفتد بايد مانند قرآن كه گفته شد از دستشويى درآورده و پاك نمايند و تا بيرون نيامده، تخليه در آنجا حرام است و چنانچه بيرون آوردن آن ممكن نباشد بايد در آن مسدود گردد. مانند هتك قرآن كه بحث آن گذشت.(137)

باز هم گناهانى داريم: شيخ حر عاملى(رحمه الله) در آخر كتاب بداية النّهاية خود كه تمام واجبات و محرمات را آورده مى گويد: مجموع واجبات جمع آورى شده در اين كتاب، يك هزار و پانصد و سى و پنج، و محرمات يك هزار و چهارصد و چهل و هشت تا است.

پس از اين دانسته مى شود كه نسبت گناهانى كه در اين كتاب ذكر شده در برابر آنهايى كه ذكر نشده كمتر از يك دهم است. و اگر اين تعدادى كه در اينجا ذكر شده نه به خاطر اين است كه گناهان كبيره منحصر به اينهاست. بلكه اين تعداد از باب نمونه است و منظور شارع مقدس اسلام از ابهام كبائر اين است كه ترك هر گناهى به احتمال كبيره بودنش مدّ نظر قرار گيرد.

شستشوى گناهان با آب توبه: بحث ما پيرامون گناهان كبيره پايان يافت. و گفتيم هر گناهى كه در قرآن و روايات اهل بيت(عليهم السلام) به آن وعده عذاب و آتش داده شده، كبيره است. و صاحب آن در صورتى معذّب به عذاب الهى خواهد شد كه با اصرار به آن و يا بدون توبه از دنيا برود. اما اگر گنهكارى بعد از ارتكاب گناه واقعاً و به طور جدّى از كرده خود پشيمان شده و توبه نمايد و بعد از توبه در صدد جبران كرده هاى خود برآيد، نه تنها روى آتش و عذاب را نخواهد ديد، بلكه به تعبير قرآن گناهان گذشته اش به ثواب و حسنات مبدّل گشته و در آخرت با نيكان و صالحان محشور خواهد شد. كه در پايان بجاست قدرى درباره اهميّت و حقيقت توبه بحث را دنبال كنيم.

وجوب توبه و فضيلت آن: در قرآن مجيد سوره نور آيه 31 مى فرمايد: توبه كنيد و به سوى خدا رجوع نماييد همگى، تا اينكه رستگار شويد.

و در سوره بقره آيه 222 مى فرمايد: خداوند كسانى را كه بسيار توبه مى كنند دوست دارد و نيز كسانى را هم كه پاك هستند دوست مى دارد.

نكته قابل توجه اينكه خداوند در اين آيه گنه كاران توبه كار را در رديف پاكان و مرتبه اوّل قرار داده تا هيچ گونه ملالت خاطرى از گذشته خويش نداشته باشند.

و در سوره فرقان آيه 68 جهت خرسندى بيشتر گنه كاران توبه كار مى فرمايد:

كسانى كه به نواميس مردم تجاوز مى كنند، كيفر آن را در قيامت خواهند يافت. كيفرى مضاعف در جهنّم جاويدان همراه با خفّت و خوارى خواهند داشت، مگر كسانى كه توبه كنند و با ايمان (به خدا و روز قيامت) عمل شايسته و خدا پسند انجام دهند (كه در اين صورت نه تنها از گناهانشان چيزى باقى نخواهد ماند بلكه) گناهانش به ثواب تبديل مى شود. چرا كه خداوند آمرزنده و مهربان است.

حقيقت توبه چيست؟ البته واضح و روشن است كه معنى توبه تنها به گفتن استغفار نيست. بلكه حقيقت توبه پشيمانى از كرده هاى خويش و تصميم بر باز نگشتن به حالت سابق است. به عبارت ديگر آن توبه اى گناهان را به ثواب تبديل مى كند كه توبه كامل باشد و به تعبير قرآن مجيد توبه نصوح باشد.

چنانچه در سوره تحريم آيه 8 مى فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده ايد. (از گناهان خود) به سوى خدا توبه كنيد، امّا توبه نصوح (يعنى خالص و با حقيقت)

از امام هشتم(عليه السلام) در تفسير اين آيه روايت شده كه فرمود: مراد از توبه نصوح آن توبه اى است كه انسان بعدازآن ظاهروباطنش مثل هم بلكه باطنش از ظاهرش بهترباشد.

و امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: توبه نصوح آن توبه اى است كه انسان هرگز به سوى آن گناه باز نگردد.

توبه كامل از نگاه اميرالمومنين(عليه السلام): شخصى در حضور اميرالمؤمنين(عليه السلام)گفت: استغفر الله. حضرت فرمود: مادرت به عزايت بنشيند آيا مى دانى استغفار چيست؟

آنگاه فرمود: استغفار درجه بلند مرتبه عالم بالا است و داراى شش شرط است:

1ـ پشيمانى از كردار گذشته

2ـ عزم و اراده بر ترك آن براى هميشه

3ـ ادا كردن حقوق مردم به گونه اى كه هنگام مردن پاك باشد و خدا را در حالى ملاقات كند كه حق كسى بر گردن او نباشد

4ـ هر واجبى را كه ضايع كرده آن را تدارك نمايد (انجام بدهد)

5ـ آنچه گوشت بدنش از حرام روئيده با ياد آخرت آب كند تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت تازه برويد.

6ـ زحمت عبادت را به بدن خود بچشاند، چنانچه خوشى و شيرينى گناه را بر آن چشانيده

پس هرگاه اين شش چيز در تو پيدا شد آنگاه بگو استغفر الله.

چرا انبياء و اولياء بيش از همه ترسناك بودند: اين سئوالى است كه غالباً به ذهن افراد جامعه خطور مى كند، كه چرا انبياء الهى و ائمه طاهرين(عليهم السلام) با وجود اينكه از گناه معصوم بودند پيش از همه از عذاب آخرت ترسناك بودند؟

جوابش اين است كه آنها هم عظمت خدا را درك كرده اند و هم گفته هاى او را جدى گرفته اند از اين جهت از كوچك ترين غفلتى اظهار ندامت و شرمسارى مى نمودند و پيوسته خود را در بين خوف و رجاء مى ديدند.

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: رسول خد(صلى الله عليه وآله وسلم) از هيچ مجلسى بر نمى خواست، گرچه كوتاه بود مگر اينكه بيست و پنج بار استغفار مى كرد.

سيد بن طاووس در كتاب مهج الدعوات از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) روايت كرده كه فرمود: هر كسى را گرفتارى و تنگدستى روى دهد، سى هزار بار بگويد «اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ» حتماً خداوند برايش فرج خواهد كرد. (البته اگر اين عمل در سحرگاهان باشد بهتر است).