زندگانى خاتم الاوصياء امام مهدى (عج )

باقر شريف قرشى
مترجم :ابوالفضل اسلامي

- ۱۴ -


از اين جهت كه ولادت او به جهت خوف از حاكمان ستمكار، مخفى بوده است ، شبيه حضرت موسى (عليه السلام ) است كه ولادت او به خاطر فرعون زمانش ، پنهان نگهداشته شده است . و از اين جهت بين او و مردم ، حجاب است و آن حضرت از ديد مردم پنهان مى باشد، شبيه حضرت يوسف (عليه السلام ) است كه مدتها در زندان و به دور از ديد مردم قرار گرفته بود.
ب - حضرت امام حسين (عليه السلام ) فرمود: ((قائم اين امت ، نهمين فرزند من است و او صاحب غيبت است )).
ج - حضرت امام حسين (عليه السلام ) فرمود: ((دوازده امير از ماست كه اول آنان حضرت اميرالمؤ منين على بن ابيطالب (عليه السلام ) و آخرين آنان ، نهمين فرزند من است كه به حق ، قيام مى كند گرچه مشركان ، خوششان نيايد. البته او داراى غيبتى است كه گروهى درباره آن حضرت به شك مى افتند و گروهى ديگر بر او ثابت قدم مى مانند و مورد اذيت قرار مى گيرند و به آنان گفته مى شود: اين وعده شما چه موقع است اگر راست مى گوييد؟ و البته صابرين و دوستداران آن حضرت ، بر اين اذيت و تكذيب ، تحمل مى كنند و اجر و پاداش آنان مانند اجر مجاهدينى است كه در ركاب حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) شمشير زده باشند(169) )).
از اين حديث معلوم مى شود كه مردم به وسيله غيبت حضرت امام منتظر (عليه السلام ) امتحان و آزمايش مى شوند. كسانى كه خداوند متعال بر آنان عنايت كرده و ايمان را در قلبشان رسوخ داده است ، بر آن حضرت باقى مى مانند و اينان همانند مجاهدين صدر اسلام اند كه در ركاب آن حضرت ، جهاد كرده باشند.
د- امام حسين (عليه السلام ) فرمود: ((صاحب اين امر يعنى مهدى ، داراى دو غيبت است ؛ يكى از آنها به حدى طول مى كشد كه بعضى از مردم مى گويند آن حضرت فوت كرده است . و بعضى مى روند كه جاى او را پيدا كنند اما پيدا نمى كنند و فقط خداى حكيم است كه بر او ولايت و از او اطلاع دارد)).(170)
5 - حضرت امام زين العابدين (ع )
روايات زيادى از امام المتقين حضرت امام زين العابدين (عليه السلام ) در بشارت به ظهور حضرت صاحب العصر (عليه السلام ) نقل شده است كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
الف - حضرت على بن حسين امام سجاد (عليهما السلام ) وقتى آيه شريفه ((ليستخلفنهم فى الارض )) را قرائت كرد، فرمود: ((سوگند به خدا آنان دوستداران ما اهل بيت مى باشند و اين استخلاف به وسيله مردى از ما انجام مى گيرد و او مهدى اين امت است . پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اگر از دنيا فقط يك روز مانده باشد، خداوند متعال همان يك روز را طولانى خواهد كرد تا مردى از عترت من كه همنام من است ، بيايد و زمين را از عدل و قسط، پر كند، همچنانكه از ظلم و ستم پر شده باشد(171) )).
ب - حضرت امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود: ((آيه شريفه : وعد الله الذين آمنوا منكم در مورد امام قائم حضرت مهدى (عليه السلام ) نازل شده است )).(172)
ج - حضرت امام زين العابدين وقتى كه (به ظاهر) اسير بود، در ضمن خطبه اى فرمود: ((از ماست رسول خدا و وصى او و سيد الشهدا و جعفر طيار در بهشت و دو سبط اين امت و مهدى كه دجال را به قتل مى رساند(173) )).
د- حضرت امام زين العابدين (عليه السلام ) فرمود: ((قائم ما سنتى از هفت پيغمبر مى باشد؛ سنتى از پدرمان آدم (عليه السلام )، سنتى از نوح (عليه السلام )، سنتى از ابراهيم (عليه السلام )، سنتى از موسى (عليه السلام )، سنتى از عيسى (عليه السلام )، سنتى از ايوب (عليه السلام ) و سنتى از حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم )، اما سنت او از آدم و نوح ، عمر طولانى است . و اما از ابراهيم ، مخفى بودن ولادت و كناره گيرى از مردم است . و اما از موسى (عليه السلام ) خوف و غيبت است . و اما از عيسى ، اختلافى است كه مردم درباره اش پيدا كردند. و اما از ايوب ، فرج بعد از مبتلا و گرفتارى است . و اما از حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه خروج او با شمشير است )).(174)
6 - حضرت امام محمد باقر (ع )
از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) رواياتى در رابطه با حضرت مهدى (عليه السلام ) و مسلم بودن ظهور او نقل شده است ، از قبيل : ابو بصير روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: ((در صاحب اين امر، سنتى از موسى و سنتى از عيسى و سنتى از يوسف و سنتى از حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، اما سنت او از موسى ، خوف است . و از يوسف ، زندان و غيبت است . و از حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) دست به شمشير زدن است . او مرتبا دشمنان خدا را به قتل خواهد رساند تا مورد رضايت خدا واقع شود)).
ابو بصير گويد: چگونه مى داند كه خداوند متعال راضى شده است ؟
فرمود: ((در قلب آن حضرت ، القاى رحمت و راءفت مى كند)).(175)
حضرت امام محمد باقر (عليه السلام ) اسامى دوازده امام و خليفه رسول الله را كه پيغمبر اسلام آنان را معرفى و منصوب كرده ، ذكر نموده است و فرموده آخرين و دوازدهمين آنان كسى است كه عيسى بن مريم نمازش را به او اقتدا مى كند.(176)
7 - حضرت امام جعفر صادق (ع )
از حضرت امام جعفر الصادق (عليه السلام ) روايات زيادى درباره حضرت امام منتظر (عليه السلام ) و ظهور حتمى آن حضرت نقل شده است كه به بعضى از آنها اشاره مى كنيم :
الف - ((سيد جليل اسماعيل بن محمد حميرى )) شاعر برجسته اهل بيت (عليهم السلام ) مى گويد: من مدتى غلو داشتم و به غيبت محمد بن حنفيه معتقد بودم تا اينكه خداوند متعال بر من منت گذاشت و به وسيله حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) از آتش نجات داد به راه راست هدايت كرد و وقتى كه با برهان و وجدان و دلايل محكم برايم ثابت شد كه حضرت صادق (عليه السلام ) حجت خدا بر من و بر تمام اهل زمانش است و اوست كه طاعتش واجب و لازم است ، آنگاه از آن حضرت پرسيدم از پدران بزرگوار شما رواياتى درباره غيبت و صحت آن روايت شده است ، اين غيبت بر چه كسى واقع مى شود؟
جواب فرمود: ((اين غيبت ، بر ششمين فرزندم كه دوازدهمين امام از امامان هدايت بعد از پيغمبر اسلام (عليهم السلام ) است ، واقع مى شود. اين امامان ، اولشان اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) و آخرشان ((مهدى )) است كه به حق قيام مى كند و بقية الله و صاحب الزمان است . سوگند به خدا! اگر چه غيبتش طول بكشد اما بالاءخره ظهور مى كند و زمين را پر از عدل و قسط مى كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد)).
((سيد حميرى )) مى گويد: وقتى كه اين مطلب را از مولايم حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) شنيدم ، به خدا توبه كردم و از گذشته ام پشيمان شدم و قصيده اى گفتم كه اولش اين است :
فلما راءيت الناس فى الدين قد غووا غغغ تجعفرت باسم الله فيمن تجعفروا(177)
ب - حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود: ((صاحب ما يعنى امام مهدى (عليه السلام ) ظهور مى كند و او از صلب اين شخص است . و با دستش به موسى بن جعفر اشاره كرد. و زمين را از عدل پر مى كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد و دنيا به وسيله او اصلاح مى شود)).(178)
ج - حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) فرمود: ((خلف صالح از فرزندان من است و او مهدى است كه نامش محمد و كنيه اش ابوالقاسم مى باشد.
در آخر الزمان خروج مى كند و مادرش نرجس است . و بالاى سر آن حضرت ، ابرى قرار دارد كه نمى گذارد حرارت خورشيد او را اذيت كند و آن ابر با آن حضرت در حركت است و بلند فرياد مى كشد: اين مهدى است ، پس از او پيروى كنيد)).
روّات ، از امام صادق (عليه السلام ) مانند احاديث فوق را بسيار نقل كرده اند كه همه آنها حتمى بودن ظهور امام منتظر (عليه السلام ) را اعلان مى كنند، كسى كه اقامه حق و ازهاق باطل مى نمايد.
8 - حضرت امام موسى كاظم (ع )
حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) هم مانند ساير امامان (عليهم السلام ) بر امامت حضرت صاحب العصر (عليه السلام ) تصريح كرده است . ((يونس بن عبدالرحمن )) مى گويد خدمت حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) رسيدم و از حضرتش پرسيدم آيا شما قائم هستيد؟
فرمود: ((من قائم به حق هستم ولكن آن قائم به حقى كه زمين را از دشمنان خدا پاك و از عدل پر مى كند، همچنانكه از جور پر شده است . آن پنجمين فرزند من است كه داراى غيبت طولانى است ، به طورى كه اقوامى به ترديد مى افتند و اقوام ديگرى بر آن حضرت ثابت مى مانند. و خوشا به حال شيعيان ما كه به ريسمان ولايت ما در زمان غيبت قائم ما تمسك مى جويند. و بر ولايت ما ثابت و از دشمنان ما برائت مى جويند، اينان از ما هستند و ما از آنان مى باشيم ، اينان به امامت ما راضى و ما هم به تشيع آنان خوشحاليم ، پس خوشا به حال آنان ، باز هم خوشا به حال آنان ، سوگند به خدا! اينان در قيامت در مرتبه ما هستند)).(179)
از اين حديث استفاده مى شود كه حضرت مهدى (عليه السلام ) زمين را از دشمنان خدا تطهير كرده و ستمكاران را در هم مى كوبد.
9 - حضرت على بن موسى الرضا (ع )
حضرت امام رضا (عليه السلام ) هم به مسلمين بشارت داده كه حضرت بقية الله فى الارضين ظهور خواهد كرد، از باب نمونه :
الف - شاعر اهل بيت ، ((دعبل خزاعى )) خدمت امام رضا (عليه السلام ) رسيد و قصيده خود را كه مشتمل بر مصايب اهل بيت از سوى بنى اميه و بنى عباس بود، قرائت كرد و اول آن قصيده اين است :
مدارس آيات خلت من تلاوة غغغ و منزل وحى مقفر العرصات
و وقتى كه به اين قسمت قصيده اش رسيد:
فلولا الذى ارجوه فى اليوم او غد غغغ لقطع قلبى اثركم حسرات
حضرت رضا (عليه السلام ) سرش را بالا گرفت تا بشنود كه آرزوى خزاعى چيست ؟ آرزويى كه اگر نبود، حسرتها جانش را مى گرفت . دعبل ادامه داد و چنين خواند:
خروج امام لا محالة خارج غغغ يقوم على اسم الله و البركات
يميز فينا كل حق و باطل غغغ و يجزى على النعماء و النقمات
حضرت امام رضا (عليه السلام ) به گريه افتاد و گريه سختى نمود و به دعبل ، اين شاعر مظلومها و شكنجه ديده ها توجه كرد و به او فرمود: ((اى خزاعى ! در حقيقت ، روح القدس ، اين دو بيت شعر را با زبان تو نطق كرد. و آيا مى دانى كه آن امام كيست و چه وقت قيام مى كند؟))
((دعبل )) با علاقه گفت : نه اى مولاى من ! البته من شنيده ام كه امامى از شما خروج مى كند و زمين را از فساد، تطهير و از عدل پر مى كند. حضرت امام رضا (عليه السلام ) شروع كرد به معرفى مصلح اعظم حضرت مهدى (عليه السلام ) و چنين فرمود:
((اى دعبل ! امام بعد از من پسرم محمد و بعد از او پسرش على و بعد از على پسرش حسن و بعد از حسن پسرش حجة الله قائم مى باشد كه در ايام غيبت ، مورد انتظار مى باشد و مومنين بعد از ظهورش از او پيروى مى كنند و اگر يك روز از دنيا باقى نمانده باشد، خداوند متعال همان روز را طولانى مى كند تا آن حضرت ظهور نمايد و زمين را از عدالت پر كند بعد از آنكه از ظلم و جور، پر شده باشد. و اما اينكه چه موقع قيام مى كند، اين خبر دادن از وقت آن است و به تحقيق پدرم از جدم از پدرش از پدران بزرگوارش از على (عليه السلام ) برايم حديث كرد كه به پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) گفته شد: اين قائم از ذريه تو چه موقع قيام مى كند؟ پس فرمود: مثل او همانند مثل ساعت قيامت است كه فقط خداى عزوجل خبر دارد و ناگهان واقع مى شود)).(180)
ب - ((حسن بن خالد)) از امام على بن موسى الرضا (عليه السلام ) روايت كرده است كه فرمود: ((كسى كه ورع ندارد، ديندار نيست و كسى كه تقيه ندارد، داراى ايمان نمى باشد. و شريفترين شما نزد خدا اتقاى شما يعنى عالمترين شما به تقيه است )).
به آن حضرت گفته شد تا كى اى فرزند رسول خدا؟
فرمود: ((تا روز وقت معلوم و آن روز خروج قائم ماست ، پس كسى كه قبل از ظهور قائم ما، تقيه را ترك كند از ما نيست )).
به آن حضرت گفته شد اى فرزند رسول خدا! قائم شما چه كسى است ؟
فرمود: ((چهارمين فرزند من ، فرزند سيده كنيزان است كه زمين را از هر ظلم و ستمى تطهير مى كند و آن كسى است كه ولادتش مورد شك خيلى از مردم قرار مى گيرد و او صاحب غيبت است و وقتى كه ظهور كند، نورافشانى مى كند و ترازوى عدل را بين مردم برقرار مى كند و به احدى ظلم نمى شود و او كسى است كه بر زمين محيط است و از آسمان منادى ندا مى كند و مردم را به سوى او مى خواند و همه اهل زمين آن ندا را مى شنوند و چنين صدا مى زند:
((آگاه باشيد كه حجت خدا كنار بيت الله ظهور كرده ، پس ، از او تبعيت كنيد، زيرا حق در او و با اوست و آن قول خداست كه مى فرمايد: ان نشاء ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين (181) و قول خداوند عزوجل است كه مى فرمايد: يوم ينادى المناد من مكان قريب # يوم يسمعون الصيحة بالحق ذلك يوم الخروج (182) يعنى خروج فرزندم مهدى قائم (عليه السلام ))).(183)
اينها بعضى از احاديثى بود كه از امام رضا (عليه السلام ) در شاءن امام منتظر (عليه السلام ) رسيده بود و مضمون همه اين احاديث اين است كه امام زمان به زودى مصدر نور در تمام كره زمين خواهد شد.
10 - حضرت امام محمد جواد (ع )
آن حضرت نيز به وجود مصلح كل ، حضرت صاحب العصر (عليه السلام ) بشارت داده و ظهور او را حتمى دانسته است :
الف - مرد ثقه و پاك ((حضرت عبدالعظيم الحسنى )) مى گويد: بر آقايم محمد بن على (عليهما السلام ) داخل شدم و مى خواستم از آن حضرت پيرامون قائم بپرسم كه آيا او مهدى است يا غير او؟ ديدم كه آن حضرت ابتدا به سخن كرد و به من فرمود:
((اى ابوالقاسم ! به درستى كه قائم از ما، همان مهدى است كه در زمان غيبتش بايد انتظارش را كشيد و وقتى كه ظهور كرد، بايد اطاعتش نمود و او سومين فرزند من است ، سوگند به خدايى كه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) را مبعوث كرد و امامت را به ما اختصاص داد، اگر از دنيا فقط يك روز هم مانده باشد، خداوند متعال همان روز را طولانى مى كند تا آنكه آن حضرت ظهور كند و زمين را از عدل و قسط پر كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد و خداوند متعال كار او را يكشبه اصلاح مى كند، همچنانكه امر كليم خود موسى را اصلاح كرد آن وقتى كه رفت تا قبسى از آتش بياورد، پس برگشت در حالى كه پيغمبر و فرستاده خدا شده بود، سپس فرمود: افضل اعمال شيعيان ما انتظار فرج است )).(184)
امام جواد (عليه السلام ) در اين حديث شريف ، شيعيان و راويان حديث خود را بر امام منتظر (عليه السلام ) دلالت كرده و فرموده كه خروج آن حضرت از امور حتمى است و لا جرم در دنيا تحقق خواهد يافت .
ب - ((صقر بن ابو دلف )) مى گويد: از حضرت ابا جعفر محمد بن على (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: ((امام بعد از من ، پسرم على است كه امر او امر من و قول او قول من و طاعت او طاعت من است )). سپس ساكت شد. من به ايشان گفتم اى فرزند رسول خدا! امام بعد از على كيست ؟
فرمود: ((پسرش حسن است )).
گفتم : بعد از امام حسن عسگرى (عليه السلام ) چه كسى امام است ؟
حضرت جواد (عليه السلام ) گريه شديدى كرد و سپس فرمود: ((پسر امام حسن ، قائم به حق و منتظر مى باشد)).
به آن حضرت گفتم : چرا نامش ((قائم )) گذاشته شده است ؟
فرمود: ((براى آنكه قيام آن حضرت بعد از خاموش شدن ياد او و بعد از ارتداد بيشتر كسانى كه به امامت او قايل بوده اند، مى باشد)).
به آن حضرت گفتم : چرا ((منتظر)) ناميده شده است ؟
فرمود: ((او غيبتى دارد كه بسيار طولانى مى شود و مخلصين انتظارش را مى كشند و شكاكان به ترديد مى افتند و منكرين آن را به استهزا مى گيرند و تعيين كنندگان وقت ظهور، به دروغ متوسل مى شوند و اهل باطل به هلاكت مى افتند و مسلمانان و اهل تسليم در آن نجات مى يابند)).(185)
11 - حضرت على الهادى (ع )
حضرت امام هادى (عليه السلام ) نيز به وجود اقدس حضرت ولى الله الاعظم بشارت داده و در شاءن آن حضرت ، صريحا سخن گفته است :
الف - ((صقر بن ابو دلف )) مى گويد: از على بن محمد بن على الرضا شنيدم كه مى فرمود: ((امام بعد از من ، فرزندم حسن و بعد از او پسرش قائم است كه زمين را از عدل و قسط پر مى كند بعد از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد.))(186)
ب - فقيه فاضل ((سيد عبدالعظيم حسنى )) مى گويد: بر آقايم على بن محمد (عليهما السلام ) وارد شدم ، وقتى مورد توجه آن حضرت قرار گرفتم ، فرمود: ((مرحبا! به ابوالقاسم كه حقيقتا از دوستان ماست )).
به آن حضرت گفتم مى خواهم دينم را به شما عرضه بدارم كه اگر اشكالى نداشت و مورد رضايت بود، بر آن دين باقى بمانم تا خدايم را ملاقات كنم . حضرت فرمود: ((شروع كن و بگو)).
گفتم : هيچ چيز مانند خدا نيست و خداى متعال از دو حد ابطال و تشبيه خارج است و جسم و صورت و عرض و جوهر نيست بلكه او آفريننده تمام جسمها و ترسيم كننده صورتها و ايجاد كننده اعراض و جواهرات و صاحب و مالك و قراردهنده و آفريننده همه چيز است . و حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) بنده و رسول خدا خاتم پيامبران است و بعد از او تا قيامت پيغمبر نخواهد آمد و شريعت او خاتم شرايع است و تا قيامت شريعت ديگرى نخواهد بود و امام و خليفه و ولى امر بعد از رسول خدا حضرت اميرالمؤ منين على بن ابيطالب (عليه السلام )، سپس امام حسن ، امام حسين ، على بن الحسين ، محمد بن على ، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى ، محمد بن على و سپس تو هستى اى مولاى من !
حضرت عبدالعظيم بعد از اين بيان ساكت مى شود، آن وقت امام هادى (عليه السلام ) امام بعد از خودش را به او معرفى مى كند و مى فرمايد: ((امام بعد از من ، فرزندم حسن است . پس بعد از او مردم با خلف آن حضرت چگونه هستند)).
حضرت عبدالعظيم با اشتياق از جانشين حضرت حسن عسگرى (عليه السلام ) مى پرسد، امام هادى (عليه السلام ) مى فرمايد: ((او امام منتظر است كه از ديده ها پنهان است تا اينكه ظهور كند و زمين را پر از عدل و قسط مى كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد)).
حضرت عبدالعظيم به آنچه امام هادى (عليه السلام ) به آن فرمان مى دهد، اقرار و اعتراف مى كند و به غيبت حضرت امام مهدى (عليه السلام ) ايمان مى آورد. سپس حضرت هادى (عليه السلام ) به او توجه كرده مى فرمايد: ((اى ابوالقاسم ! اين همان دينى است كه خداوند براى بندگان خود رضايت داده است )).(187)
12 - حضرت امام حسن عسگرى (ع )
حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) بر امامت فرزند قائم و منتظرش حضرت مهدى (عليه السلام ) تصريح كرده و در بحثهاى گذشته ، رواياتى را از آن حضرت در اين زمينه توضيح داديم كه از جمله آنها اين روايت بود:
شخصيت ثقه ((احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى )) مى گويد: بر امام حسن عسگرى ابو محمد (عليه السلام ) وارد شدم و من مى خواستم كه از آن حضرت از خليفه اش بپرسم . حضرت عسگرى ابتدا به سخن كرد و فرمود: ((اى احمد بن اسحاق ! خداوند متعال از زمان خلقت آدم ، زمين را از حجتش خالى نگذاشته تا اينكه ساعت قيامت فرا رسد و به وسيله همان حجت از اهل زمين ، دفع بلا مى شود و باران نازل مى گردد و بركات زمين بيرون مى آيد)).
احمد مى پرسد: اى فرزند رسول خدا! مشخصا امام و خليفه بعد از تو چه كسى است ؟
حضرت عسگرى (عليه السلام ) با شتاب به اندرون خانه رفت و سپس برگشت در حالى كه بقية الله فى الارض را با خود به همراه داشت و صورت آن حضرت همچون ماه شب چهارده مى درخشيد و در اين موقع ، عمر آن حضرت سه سال بود، سپس امام حسن عسگرى (عليه السلام ) مى فرمايد: ((اى احمد بن اسحاق ! اگر تو پيش خدا و حجج خدا كرامت و موقعيت نداشتى ، اين پسرم را به تو نشان نمى دادم ، او همنام و هم كنيه رسول خداست كه زمين را از عدل و قسط پر مى كند، همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.
اى احمد بن اسحاق ! مثل او در اين امت ، مثل خضر و ذى القرنين است ، سوگند به خدا! غيبتى خواهد كرد كه فقط مردمى بر امامتش باقى مى مانند كه خداوند ايمان آنان را ثابت كرده باشد و به آنان توفيق دعا براى فرج آن حضرت داده باشد وگرنه هلاك مى شوند)).
احمد با شتاب گفت : آيا علامتى كه اطمينان بيشتر قلبم باشد موجود است ؟
حضرت امام منتظر (عليه السلام ) به سخن آمد و فرمود: ((من بقية الله در زمينم و منتقم از دشمنان خدايم )).
احمد وقتى كه اين علامت را از حضرت مهدى (عليه السلام ) ديد به آن اكتفا نمود و قلبش اطمينان بيشترى پيدا كرد و از منزل آن حضرت بيرون رفت در حالى كه خوشحال و دلش آرام گرفته بود. و فرداى آن روز هم به خانه امام عسگرى (عليه السلام ) برگشت و وقتى كه خدمت آن حضرت رسيد گفت : اى فرزند رسول خدا! به آنچه ديروز بر من منت گذاشتى خيلى خوشحالم و سوالى دارم و آن اينكه سنتى كه از خضر و ذى القرنين در امام منتظر هست ، چيست ؟
امام حسن عسگرى (عليه السلام ) فرمود: ((طولانى شدن غيبت آن حضرت )).
احمد توضيح بيشترى خواست و حضرت فرمود: ((آرى ، سوگند به پروردگارم ! غيبتش طولانى مى شود كه اكثر قايلين به آن حضرت ، ارتداد پيدا مى كنند و كسانى كه بر ولايت ما باقى مى مانند كسانى هستند كه خداوند ايمان را در قلب آنان راسخ كرده و مورد تاءييد خاصى خود قرار داده است . اى احمد بن اسحاق ! اين امرى از امور خدا و سرى از اسرار و غيبتى از غيب الهى است ، پس آنچه را به تو ارائه كردم داشته باش و پنهان دار و از شكركنندگان باش كه اگر چنين كردى در مقام عليين با ما هستى (188) )).
در اينجا بحث بشارتهايى كه از پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و امامان معصوم (عليهم السلام ) نقل شده بود، به پايان مى رسانيم و نتيجه آنها به طور كلى اين بود كه حضرت ولى الله الاعظم ، امام منتظر (عليه السلام ) ظهور خواهد كرد و عدل و حق را برقرار خواهد نمود و ظلم و ستم را در هم خواهد كوبيد و او فرزند امام حسن عسگرى و حضرت نرجس و نهمين فرزند ابا عبدالله الحسين و همنام و هم كنيه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى باشد.
ظهور مصلح عظيم جهان ، يك فكر مقدس و ريشه دار
اين تفكر كه مصلح بزرگى خواهد آمد و انسانيت را سعادتمند نموده و او را از گرفتاريها و بلاها نجات مى دهد، از افكار ريشه دار و قديم است كه تمام اديان آسمانى به آن بشارت داده اند و در تمام دورانهاى تاريخ بشرى به عنوان يك فكر مقدس و محترم ، رواج داشته است .
انسانى كه بدترين ظلمها و شكنجه ها را مشاهده كرده و جنگها و بلاها كه گرگان بشريت ، آن را به راه مى اندازند، او را احاطه كرده است ، انسانى كه به وسيله استبداد و خودخواهى يك عده انگشت شمار از هواپرستان ، از نعمتها و خيرات زمين محروم شده ، آرى چنين انسانى با اشتياق تام و كامل ، در انتظار مصلحش مى باشد كه مجراى تاريخ را تغيير مى دهد و دولت حق را برقرار مى نمايد و شكى نيست كه اين مصلح بزرگ ، همان ((مهدى آل محمد)) است . دنيا به علم و عدالت و حسن سياست و تدبير او شرافت و كرامت پيدا مى كند و پيغمبر اسلام كه بدون وحى سخن نمى گويد و اوصياى گرام و معصوم آن حضرت كه استوانه هاى تقوا و فضيلت مى باشند به آن مصلح بزرگ ؛ يعنى به قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) راهنمايى كرده اند و در اينجا مناسب است كه اشاره اى به اديان آسمانى كه در مورد مصلح بزرگ عدل و حق ، بشارت داده اند، بنمايم .