صدايت مى زنم، سلامت مى دهم، دعايت مى كنم

محمد باقر انصارى زنجانى

- ۱ -


در پناه خدا از شر حسودانت...

اين بار دشمنان کينه توز او را در نظر مى آوريم واز خدا مى خواهيم او را از شر يکايک دشمنانش حفظ فرمايد. گويى دل با اين دعا بيشتر آرام مى گيرد که بگويد:

اللَّهُمَّ اکْفِهِ بَغْى الحاسِدينَ وأَعِذْهُ شَرَّ الْکائِدينَ...

خدايا او را از ظلم حسودان کفايت کن واز شر مکاران پناه ده، وسوء قصد ظالمين را از او منصرف نما واو را از دست جبّاران خلاص کن.

خدايا او را از شر هر متجاوز وطاغى پناه ده.

خدايا او را در پرده اى محکم پنهان کن وبراى او پناهگاهى محفوظ قرار ده.

خدايا او را از حمله هاى متجاوزين در حصن خود حفظ فرما.

ذلت دشمنانت را مى خواهم

اکنون نوبت آن است که با اسلحه دعا بر دشمنان مهدى عليه السلام بتازيم ونابودى وريشه کن شدن آنان را از خدا بخواهيم:

اللَّهُمَّ اشْدُدْ وَطْأَتَکَ عَلى مُعانِديهِ وأَذِلَّ مَنْ ناواهُ...

خدايا، حمله ات را بر معاندين او شديد کن وهر کس در برابر او قد علم کرده ذليل فرما. هر کس با او دشمنى مى کند هلاک کن، وهر کس بر او حيله مى کند بر او حيله کن، وريشه کن نما هر کس حق او را انکار مى کند وامر او را سبک مى شمارد ودر خاموش کردن نور او سعى مى کند ومى خواهد ياد او را به فراموشى بسپارد. خدايا وليّت را از وحشت دشمنانش وحيله هر کس که قصد سوئى نسبت به او دارد، کفايت کن. خدايا به هر کس که نسبت به او مکر مى کند مکر نما، وهر کس نسبت به او قصد بدى دارد، قصد سوء را متوجهش گردان وبنيان ايشان را در مقابل او ريشه کن فرما وقلب آنان را نسبت به او پر از رعب فرما وقدمهايشان را متزلزل فرما. خدايا آنان را علنى وناگهانى گرفتار فرما.

نفرين بر مخالفانت...

نفرين ولعنت حربه مؤمنى است که قدرت ظاهرى براى غلبه بر دشمن ندارد. اين است که چون دستش بر دشمن غالب نيست، با روح وجانش از او اظهار تنفر مى کند، وبه خدا وپيامبر ومولايش اعلام مى کند که من از آنان بيزارم، وبه دشمن اعلان جنگ مى دهد، وتمام حواس اعتقادى خود را جمع مى کند وفرياد مى زند:

اللَّهُمَّ شَدِّدْ عَلَيْهِمْ عَذابَکَ... اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ فى بِلادِکَ...

خدايا عذابت را بر دشمنانِ حجتت شديد فرما وآنان را در ميان بندگانت خوار فرما. خدايا آنان را در شهرهايت لعنت کن ودر پايين ترين درجه آتش جاى ده وشديدترين عذابت را از هر سو بر آنان ببار وآتش را بر تن آنان برسان. خدايا قبر مردگانشان را از آتش پر کن وحرارت آتش را به آنان بچشان، که نماز را ضايع کردند ودر پى شهوات رفتند وبندگانت راگمراه کردند وشهرهايت را خراب نمودند.

چشم پدرانت به تو روشن باد

در نگاهى به گذشته اسلام، حضرت مهدى عليه السلام را وارث ونگاهبان ميراث انبياء وامامان عليهم السلام مى يابيم. اينجاست که با لسانى ديگر از خدا مى خواهيم او را بخاطر زحماتى که براى دين کشيده شده واحتياج آن به نگاهبانى چون او حفظ فرمايد:

اللَّهُمَّ احْفَظْ فيهِ رَسُولَکَ وآبائَهُ أَئِمَّتَکَ...

خدايا، درباره او وبوسيله او پيامبرت را وجانشين پيامبرت را وآل رسولت را وپدران او را - که امامان برگزيده تو وپايه هاى دينت هستند - حفظ فرما.

از خدا مى خواهم تو بيايى، يا صاحب الزمان

خداوند روزگارى را براى گشودن گِره انسانيت - که تاکنون دوران هفت هزار ساله را پشت سر گذاشته - مقدر فرموده است. انبيا واولياى الهى نيز بشارت آن را داده اند ودر انتظارش بوده اند. بايد معتقد بود که مشکل انسانها گرهى نيست که قابل گشايش نباشد، ولى آن قدر پيچيده شده که جز به دست يد اللهى گشوده نخواهد شد، واين پيچيدگى به دست گروهى بوجود آمده که در مقابل ذات الهى قد عَلَم کردند ومردم را به مقابله با ولايت الهى وفرامين ربوبى کشاندند.

از زمان حضرت آدم عليه السلام، قابيل گِرهى در مقابل خط مستقيم ايجاد کرد واز آن روز هر کس - با اهداف سوء يا جاهلانه - گِرههايى بر آن افزود تا امروز که ميراثى شامل تمام گِرههاى آدميت بر جاى مانده است.

نمايندگان پروردگار در هر زمانى - با امکانات محدودى که داشتند - بسيارى از اين گرهها را گشودند واگر چنين نبود بشريت به دست نابودى سپرده مى شد وراه هدايت وخير دنيا وآخرت بسته مى شد.

ولى بهره بردن کامل از نعمتهاى دنيا وبکار گرفتن صحيح آن براى آخرت احتياج به شرايطى دارد که جز با پشتيبانى خداوند وبدست گرفتن حکومت جهان توسط حجت الهى تحقق نمى پذيرد. اين وعده اى است که حق تعالى به بندگانش داده واز آنان خواسته براى آن روز دعا کنند.

با نگاهى به محتواى دعاهايى که تحت عنوان (دعاى فرج) يعنى (گشايش) به ما آموخته اند، در مى يابيم که ما را براى چنين دعايى از جهات مختلف روحى آماده کرده اند. ابتدا شکايت واحساس درد را در ما زنده نموده اند تا ارزش فرج الهى را بدانيم. سپس آنگونه که در دعاى تعجيل فرج بايد سخن گفت به ما آموخته اند.

به قدرى حساب شده اين گشايش عظيم آفرينش در فرهنگ شيعه ترسيم شده که دعا کننده به راحتى دورنمايى از آن روزگار شيرين را بر دل خويش نقش مى زند. روزگارى را مى بيند که يکصد وبيست وچهار هزار پيامبر وجانشينانشان ودوازده امام معصوم عليهم السلام در آن روز تلاشها وزحمات طاقت فرساى خود را به ثمر نشسته مى بينند. روزى را مجسم مى کند که دين الهى در جامعه جهانى عينيت پيدا کرده ودر سايه آن عدالت مطلق بر همه دنيا حکمفرما است. روزى که شيعيان واولياى اهل بيت عليهم السلام سرفراز مى شوند، ودشمنان خدا ورسول وآل رسول انتقام قرنها را باز پس مى دهند وآرامشى باور نکردنى بر زمين حکمفرما مى گردد.

در غيبت تو چه کنيم؟

بايد از عدم حضور حجت الهى نگران بود وبايد از اجرا نشدن دين خدايى دندان بر هم ساييد وبايد از قدرت وفرمانروايى دشمنان خدا رنج کشيد وتأسف خورد، تا با روحى آزرده دست به دعا برداشت واز خدا خلاصى از چنان شرايط دردناک را طلبيد:

اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ وبَرِحَ الْخِفاءُ... اللَّهُمَّ إِنّا نَشْکُو إِلَيْکَ فَقْدَ نَبِيِّنا وغَيْبَةَ وَلِيِّنا...

خدايا بلاها بالا گرفته ومخفى آشکار شده وپرده کنار رفته وزمين تنگ شده وآسمان برکاتش را منع نموده است. پروردگارا شکايت ما به درگاه توست ودر سختى وآسانى اعتماد بر توست.

خدايا انتظار طولانى گشته وفاجران ما را مورد شماتت قرار داده اند ودادخواهى بر ما مشکل شده است.

خدايا به درگاه تو شکايت آورده ايم فقدان پيامبرمان وغيبت امامان را، وسختگيرى زمان را بر ما وگرفتار کردن فتنه ها مارا ومتحد بودن دشمنان در مقابل ما وزيادى دشمنان وکمى تعدادمان را...

خدا تو را برساند

دست دعا بر مى آوريم وآروزى ديرينه امّتها را بر زبان مى آوريم. از خدا مى خواهيم وعده اش را به ظهور برساند وامام زمان عليه السلام را خليفه آشکار خود در زمين قرار دهد وبه او اذن قيام دهد وملائکه را به يارى او فرستد وآنگونه مقدر فرمايد که حجت خدا راضى شود که رضايت ما نيز در همان است. از زبان خود ومنتظران تاريخ به درگاه خدا عرضه مى داريم:

اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وأَنْجِزْ وَعْدَهُ واسْتَخْلِفْهُ فِى اْلأَرْضِ وزَيِّنِ اْلأَرْضَ بِطوُلِ بَقائِهِ...

اى امام زمان، خداوند وعده پيروزى وظاهر شدن امر امامت تو را برايت زود برساند.

خدايا بر حجت خود درودى فرست که با آن فرجش را نزديک فرمايى واو را يارى کنى.

خدايا، او را خليفه ظاهر خود در زمين قرار ده... وپس از دوران ترس، براى او دوران امن را مقرّر فرما.

خدايا، از تو مى خواهيم که به وليّت درباره ظاهر ساختن عدالت تو بين بندگانت وقتل دشمنانت اجازه دهى.

خدايا، دورى او را نزديک گردان، ووعده او را به عمل برسان وبه عهد او وفا کن وحجاب غيبت را از نيروى الهى او کنار زن وبرگهاى محنت دشمنان را با ظهور او ظاهر فرما، وپشاپيش او رعب را بفرست وقلب را با او ثابت فرما.

خدايا او را يارى کن وبراى دينت او را پيروز فرما واولياى خود را به وسيله او کمک فرما.

خدايا، نصرت با عزّت به او کرامت فرما وعمر او را طولانى کن وزمين را به طول بقاى او مزيّن فرما.

خدايا، براى وليّت آنچه وعده داده اى به مرحله عمل برسان وکلمه تامّه خود وآن غايب در زمينت که خائف ومنتظر است را ظاهر فرما.

خدايا، دعوت او را بلند گردان واو را بر دشمنش پيروز فرما وبراى او فتح آسانى مقرّر گردان.

خدايا، او را با ملائکه نصر ولشکريانى از ملائکه نشان دار حمايت فرما وآنگونه که در شب قدر درباره انتقام او مقدر فرموده اى ظاهر کن تا آنجا که او راضى گردد.

خدايا، عدالت را به دست او ظاهر کن واو را عزت عطا کن وبا او به خوبان عزت ده واو را يارى کن وبا او خوبان را پيروز فرما وبراى او قدرتى که از سوى تو پشتيبانى شود قرار ده. پروردگارا، تو هستى که گرفتارى را بر طرف مى نمايى ودرخواست مضطر را اجابت مى کنى آنگاه که تو را بخواند واز گرفتارى بزرگ نجات مى دهى. خدايا، گرفتارى را از وليّت برطرف ساز وهمانگونه که ضمانت فرموده اى او را در زمين خليفه قرار ده.

خدايا، پيامبرت را شاد کن به ديدن او وآنان که در پى دعوتش پيرو او شده اند. خدايا اين مشکل را از اين امت با حضور او برطرف کن وظهور او را زودتر برسان. ديگران ظهور او را دور مى دانند، ولى ما آن را نزديک مى دانيم.

خدايا فرج او را نزديک کن وخروج او را آسان ساز وجاده اى فراخ پيشاروى او قرار ده وامر او را نافذ گردان وپشتش را محکم کن. خدايا، تو خود فرموده اى وگفته تو حق است که در اثر کارهاى مردم، فساد در دريا وخشکى ظاهر مى شود. پس ولى خود را ظاهر گردان، همان پسر پيامبرت که هم نام او است.

اى فرج حقيقى آل محمد

پيامبر وامير المؤمنين وفاطمه زهرا ويازده امام معصوم عليهم السلام در دورانهايى قرار داشتند که خود وشيعيانشان در مظلوميت به سر بردند وهمه در انتظار فرج بودند. خود پيامبر صلى اللَّه عليه وآله بارها بشارت مهدى عليه السلام را به مردم داده بود. امير المؤمنين عليه السلام داستان ظهور مهدى عليه السلام را براى شيعيانش بيان مى فرمود. فاطمه زهرا عليها السلام در آرزوى روز انتقام مهدى عليه السلام بود. بردبارى وصبر امام مجتبى عليه السلام در انتظار مهدى عليه السلام بود. شهيدان کربلا، امام حسين عليه السلام وهفتاد ودو قربانى محبتش، وزينب کبرى وهشتاد وچهار بانوى کشتى شکسته کربلا، مهدى عليه السلام را صدا مى زدند. همه امامان مژده طلوع او را به مردم مى دادند، وبه صراحت تنها راه گشايش وروز فرج را قيام مهدى آل محمد عليه السلام معرفى مى کردند. يعنى فرج آل محمد عليهم السلام با فرج قائم آل محمد عليه السلام است وبس. در دعاهايى که براى فرج آن حضرت بر زبان مى آوريم به اين مطلب تصريح شده است:

اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِيائِکَ وَارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظالِمَهُمْ...

خدايا فرج وگشايش آل محمد عليهم السلام را با ظهور قائم ايشان قرار ده وعزّت او را ظاهر فرما. خدايا بر محمد وآل محمد درود فرست وفرج ايشان را نزديک فرما. خدايا فرج اوليائت را زود برسان وآنچه به ايشان ظلم شده به آنان باز گردان وقائم آنان را به حق ظاهر فرما.

روزى که با تو باشيم...

شيعه فرج خود را در ظهور امام غائب خود مى داند. ما شيعيان چشم براه روزى هستيم که حلقه محبت گرد آفتاب وجود مهدى موعود بزنيم. در يک نگاه، صفى طولانى از کنارِ درِ نيم سوخته خانه على وزهرا عليهما السلام تا امروز کشيده شده که در اکناف عالم منتشرند، ويکصدا ويکدل معتقدند که بايد او بيايد تا گره ها گشوده شود:

اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً... وانْصُرْ بِهِ أَوْلِيائَکَ وأَوْلِيائَهُ وشيعَتَهُ...

خدايا بحق آل محمد عليهم السلام تو را قسم مى دهيم براى ما فرج زودرسى مانند چشم برهم زدن ويا نزديک تر از آن برسانى. خدايا بوسيله حضرت مهدى عليه السلام دوستانت ودوستانش وشيعيان وياران او را يارى فرما وما را از آنان قرار ده. خدايا ياران او را يارى کن وخوارکنندگان او را خوار کن.

خدايا نور او را دائمى قرار ده که شبى نداشته باشد، وقلبهاى مرده را توسط او زنده فرما وسينه هاى غيظ گرفته را بوسيله او شفا ده، وگرايشهاى مختلف را به وسيله او بر حق متحد فرما. خدايا دوستانت را بوسيله او دولت عطا کن وياران او را قوى فرما ومؤمنين را بوسيله او عزّت عطا فرما.

در آرزوى انتقام زهرا وحسين

خون دل شيعه از کنار قبر کوچک محسن عليه السلام آغاز شده واز سينه مجروح زهرا عليهما السلام وفرق شکافته على مرتضى عليه السلام عبور کرده تا بر پهنه کربلا صفحه تاريخ را سرخ کرده است. هزار وچهار صد سال است که سقيفه خون بر دل غدير مى ريزد وچنگال کينه آلود خود را بر گلوى غديريان مى فشارد. خدايا، انتقام چهارده قرن را يک جا گرفتن در تصوّر چه کسى مى گنجد؟ پروردگارا، انتقام خانه آتش زده وبانوى پهلو شکسته کى گرفته خواهد شد؟ اى خداى منتقم، شير خوار کربلا منتظر است! اشک زينب عليهما السلام تا کنار کعبه زبانه مى کشد ودر انتظار فرياد رسى است که ندا کند: (يا أَهْلَ الْعالَمِ، إِنَّ جَدِّى الْحُسَيْنَ قُتِلَ مَظْلُوماً). روز شيرينى خواهد رسيد که ظالم سوزانده شود وريشه منافق کنده شود وهر پايه وبنيانى که در اين جهان بر ظلم نهاده شده ويران گردد تا عدالت بتواند بر پهنه گيتى بنشيند.

در دعاهايى که به ما آموخته اند آنقدر بر شکست ظالمين با قيام مهدى عليه السلام تأکيد شده که گويى همين هدف فراز مهمّى از ظهور حضرتش را تشکيل مى دهد. با لعنت وبرائت نسبت به همه ظالمين ومؤسسين بناى ظلم، دست به دعا بر مى داريم ومى گوييم:

اللَّهُمَّ اقْصِمْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِ واقْتُلِ الْکُفّارَ والْمُنافِقينَ وجَميعَ الْمُلْحِدينَ...

خدايا بدست حضرت مهدى عليه السلام جباران کفر را کمر شکن کن وکفار ومنافقين وهمه ملحدين را در هر جا که باشند از شرق وغرب وخشکى ودريا توسط او بقتل برسان. خدايا شهرها را از آنان پاک کن وقلب بندگانت را با انتقام از آنان شفا ده.

خدايا از تو مى خواهيم که به ولى خود اجازه دهى تا بدست او از ظلم وجور پايه اى باقى نگذارى مگر آن را بشکنى وبقاياى آن را نابود کنى ونيروى آن را سست کنى ورکن آن را منهدم نمايى وبُرندگى آن را کُند نمايى واسلحه آن را بى اثر قرار دهى وپرچم آن را سرنگون نمايى وشجاعان آن را بقتل رسانى. خدايا آنان را با سنگ سر شکن خود مورد اصابت قرار ده وبا شمشير برنده ات وبا شدتى که از مجرمين رد نمى کنى بزن. خدايا دشمنان خود ودشمنان رسولت ودشمنان وليت را بدست وليت وبدست بندگان مؤمن خود عذاب فرما.

خدايا خوارکنندگان او را خوار کن وهر کس در مقابل او علمى افراشته هلاک کن وهر کس بر او حيله کند سرنگون فرما. خدايا جباران کفر وستونها وپايه هاى آن را بدست او بقتل برسان ورؤساى گمراهى وبدعتگزاران واز بين برندگان سنت وتقويت کنندگان باطل را بدست او بشکن. خدايا جباران را بدست او ذليل کن وکافرين وهمه ملحدين را در شرق وغرب زمين وخشکى ودريا ودشت وکوه بدست او ذليل فرما، بطورى که از آنان کسى واثرى باقى نماند.

خدايا او را بر همه دشمنان دينت مسلط فرما واو را الهام کن که رکنى از آنان را رها نکند مگر آنکه آن را بلرزاند وخراب کند، ومغزهاى آنان را متلاشى کند، وحيله هاى آنان را به خودشان بازگرداند، وبر فاسقين آنان حد جارى کند. فراعنه آنان را هلاک کند وپوششهاى آنان بر اعمال ننگشان را بِدَرد وپرچم آنان را سرنگون کند. قدرتهاى آنان را بدست خود گيرد ونيزه هاى آنان را بشکند، وسپرهاى آنان را پاره کند. لشکر آنان را متفرق سازد ومنبر آنان را بسوزاند وشمشير آنان را بشکند وبتهاى آنان را خرد کند وخون آنان را بريزد وستم آنان را ويران سازد وقلعه آنان را منهدم سازد ودروازه ها آنان ببندد وقصرهاى آنان را خراب کند، ومحل سکونت آنان را تفتيش کند وزمينهاى پست آنان را زير پا گذارد واز کوههاى آنان بالا رود وگنجهاى آنان را بيرون آورد.

خدايا دشمنانت را بدست او ذليل فرما وهر جبّارى را بدست او بشکن وبا شمشير او هر آتشى را خاموش کن وبا عدالت او ظلم هر زورگويى را از ميان بردار وحکم او را بر هر حکمى مقدم فرما وبا قدرت او هر سلطنتى را ذليل کن.

روزى که دوستانت مسرورند

ظهور حضرت وسرور ياران او ونابودى دشمنانش، گامهايى است بسوى تحقق واجراى دين الهى که هدف از خلقت انسان است. براى تحقق حکم خدا، ابتدا بايد بدعتها معرفى واز ميان برداشته شوند، وآنجاست که دين خدا با همان طراوت وتازگى هميشه جلوه مى کند. آن روز است که دستورات الهى بدون ترس از هيچ ظالمى عرضه مى شود وهر مطلب حقّى علناً اظهار مى شود واين بالاترين آرزوى انبيا واولياى خدا بوده است. در دعاها به ما آموخته اند که بگوييم:

اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ الدّاعِى إِلى کِتابِکَ والْقائِمَ بِدينِکَ، مَکِّنْ لَهُ دينَهُ الَّذِى ارْتَضَيْتَهُ لَهُ...

خدايا حضرت مهدى عليه السلام را دعوت کننده به قرآنت وبپا دارنده دينت قرار ده، ودر دينت که مورد رضاى تو است به او امکان بده.

خدايا دينت را به دست او ظاهر فرما تا دين تو بوسيله او وبدست او به تازگى وشادابى بازگردد وحق بصورت خالص عرضه گردد وباطل دور انداخته شود.

خدايا به نور او هر ظلمتى را نورانى کن وبا پايه استوار او هر بدعتى را فرو بريز وبا عزت او هر گمراهى را منهدم فرما.

خدايا بدست او دينت وسنت پيامبرت را ظاهر فرما تا چيزى از حق از بندگانت مخفى نشود. خدايا حق را با او بپادار وباطل را خرد کن وسنتهاى پيامبران را بوسيله او زنده فرما وحکم بيامبرت را احيا کن وآنچه از دينت محو شده وآنچه از احکامت تغيير يافته بوسيله او تجديد فرما، تا آنکه دين تو توسط او وبدست او به حالت اصلى تر وتازه وخالص وصحيح خود بازگردد، بطورى که انحراف وبدعتى در آن نباشد.

خدايا دين را بعد از گوشه گيرشدن بدست او عزت عنايت کن وحق را پس از خاموشى بدست او مورد اطاعت قرار ده وظلمت را بدست او يه درخشندگى تبديل کن وغم وغصّه را بدست او زايل فرما.

خدايا بوسيله وليت قرآن را زنده کن وحدود تعطيل شده واحکام مهمل مانده را بدست او بپادار، بطورى که حقى باقى نماند مگر آنکه علنى شود.

خدايا چنان فراهم کن که او هر باطلى را بيابد پاره پاره کند وحق را بر کرسى بنشاند وآن را محقق سازد. خدايا او را تجديد کننده آنچه معطل مانده از احکام کتابت وبر پا کننده آنچه از پرچمها وعلائم دين وسنت پيامبر صلى اللَّه عليه وآله وارد شده قرارده.

گلستان عدل به يمن قدم تو

آرزوى جهانى همه مظلومين جهان، تحقق عدالت است که از وعده هاى قطعى درباره حضرت بقية اللَّه الاعظم عليه السلام است. عدالتى که گستردگى آن از يک شهر وکشور فراتر است ودر برگيرنده تمام جهان است، آن هم در حاليکه ظلم وستم در هر سوى جهان به اعلا درجه رسيده است. در دعاها اين خواسته را چنين مى گوييم:

اللَّهُمَّ امْلَأْ بِهِ الاَْرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وجَوْراً...

خدايا، زمين را بدست او پر از عدل وداد کن همانگونه که از ظلم وجور پر شده است. خدايا شکستگى ها را بوسيله او ترميم فرما وشکافها را التيام ده وستم را بدست او بميران وعدل را بوسيله او آشکار ساز.

خدايا شهرها را بوسيله او در امنيت قرار ده وبندگان را بوسيله او هدايت فرما، وهمه جلوه هاى عدل را شکوفا کن.

خدايا، ظلمتهاى ستم را با عدالت او به نورانيت تبديل فرما وآتشهاى کفر را بوسيله او خاموش کن وپيچيدگى هاى حق ومجهولات عدالت را توسط او واضح فرما.

خدايا او را پناه مظلومان از بندگانت وياور کسانى که جز تو ياورى نمى يابند قرار ده.

خدايا شهرها را با او آباد گردان وبندگانت را حيات تازه عنايت کن.

مرا شفاعت کن، يا وجيهاً عند الله

اکنون که دعا براى امام وصاحب اختيارمان را بر هر دعايى مقدم داشتيم، با اجازه از ساحت مقدسش - در حاليکه از خجالت سر به زير افکنده ايم - دست نياز به درگاه او بالا مى بريم، وملتمسانه عرضه مى داريم:

(يا أيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وأَهْلَنا الضُّرُّ وجِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَيْلَ وتَصَدَّقْ عَلَيْنا إنَّ اللَّهَ يَجْزِى الْمُتَصَدِّقينَ).

اى روح دعا! اذن دعايم مى دهى؟

اى عزيزترين بنده خدا، افتخارم اين است که هر تقرّبى به درگاه خدا مى نمايم از طريق تو باشد. رو به سوى خدا مى کنم در حاليکه پشت سر تو ايستاده ام وبه تو اقتدا کرده ام تا توسّلم به تو باشد.

خدا را به حق تو مى خوانم واز تو مى خواهم که از خدا بخواهى، چون تو را صاحب اختيار مطلق خود مى دانم. غلام يا کنيز توام، وخود وآنچه دارم از آن توست. آنچه درباره ام حکم کنى حتمى است.

آنگونه که تو مى خواهى نبوده ام. بد بوده ام وبدى کرده ام ونتوانسته ام دل تو را بدست آورم.

هر چه هستم از آنِ توام! اگر نمى پذيرى پناهنده به توام! اگر پناه نمى دهى مهمان توام! تو کريمى وپدرانت کريم بوده اند! دست گدايى وتقاضاى شفاعت به پيشگاه تو گرفته ام!

جانم فدايت! نيمى از حاجاتم براى با تو بودن است ونيم ديگر در راه با تو بودن. اول مى خواهم که يار ومدافع حريم تو باشم! محبت وولايت تو را که در دل کاشته ام حفظ کنم وتعالى بخشم! يقينم به وجود تو استوار باشد واز منتظران حقيقى تو باشم. روز خوش تو را درک کنم، روى ماه تو را ببينم، انجام وظيفه در پيشگاه تو نمايم، از معصيت تو بپرهيزم، ودر دنيا وآخرت به تو رو سفيد باشم.

در نيمه دوم حاجاتم که مربوط به دنياست، مى خواهم تا با توفيقات تو خدمتگزار وظيفه شناسى برايت باشم.

اينک با رخصت تو لب به دعا مى گشايم وآنچه به من آموخته ايد ذکر دل ونواى لب مى نمايم.

در ظل عنايت تو...

طليعه دعا آن است که حجة اللَّه الاعظم عليه السلام را چگونه واسطه درگاه الهى قرار دهيم وبا چه لسانى از او بخواهيم. قدم اول آن است که از صاحب اختيارمان وپدر مهربانمان بخواهيم که خود او برايمان دعا کند. اين جملات زيبا شيرين ترين آغازى است که در چنين موقعيتى بر زبان جارى مى کنيم:

إِنّا تَوَجَّهْنا واسْتَشْفَعْنا وتَوَسَّلْنا بِکَ إِلَى اللَّهِ... يا وَجيهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ.

اى امام زمان، ما با واسطه قرار دادن تو رو به خدا مى کنيم واز او شفاعت مى خواهيم وبه درگاه او توسل مى نماييم، وپيشاپيش حوائجمان تو را قرار مى دهيم. اى آبرومند نزد خدا، در بارگاه الهى شفيع ما باش.

اى صاحب اختيار من، از تو مى خواهم که از درگاه الهى حاجات مرا طلب کنى. براى بر آمدن حاجاتم براى من شفاعت کن، چون من حاجاتم را براى آن نزد تو آورده ام که مى دانم تو نزد خداوند شفاعتِ پذيرفته شده ومقام والايى دارى.

به برکت وجود تو...

در دعاها به ما آموخته اند که خدا را به حق او که عصمت حاضر است قسم دهيم تا به آبرويى که او در پيشگاهش دارد ما را بپذيرد. لب به دعا مى گشاييم ووجود پر برکت او را واسطه فيض قرار مى دهيم:

أَتَقَرَّبُ إِلَيْکَ يا رَبِّ... أَتَوَسَّلُ إِلَيْکَ يا رَبِّ بِإِمامِنا ومُحَقِّقِ زَمانِنا...

خدايا، به درگاه تو تقرب مى جويم با واسطه قرار دادن آن آقاى حفيظ وعليمى که اختيار خزاين زمين را به او سپرده اى. آن پدر مهربانى که زمام قبض وبسط را بدست او داده اى. صاحب نفس مبارک وريشه کن کننده شجره ملعونه. او که در گهواره با مردم سخن گفت وبه راه هدايت راهنمايى کرد. او که از ديدگان غايب است ولى در شهرها حاضر است. او که از چشمها پنهان است ولى در فکرها (وقلبها) حاضر است. باقيمانده نيکان، وارث ذوالفقار که در خانه پرده دار ظاهر مى شود. عالم مطهّر، حضرت حجة بن الحسن که بهترين تحيات وبيشترين برکات وکامل ترين صلوات بر او باد.

پروردگارا، به درگاه تو متوسل مى شوم با واسطه قرار دادن اماممان ومحقَّق کننده روز موعود در زمانمان وآن که شاهد است ومشهود، آنکه نور درخشان است، او که پرتو نورانى تر است، او که با رعب در دل دشمنانش يارى شده وبا سعادت پيروزمند است. خدايا از تو حاجتم را مى خواهم بحق وليّت وحجّتت صاحب الزمان، به جانشينى که حجّت وصاحب امر وظاهر کننده براهين است. خدايا دعاى ما را بخاطر او مستجاب کن وحوائج ما را به آبروى او برآورده فرما.

به حق مولود امشب

استفاده از فرصتهايى همچون نيمه شعبان که روز ميلاد آن گل خلقت است، ويا روز جمعه که ميعاد او با شيعيانش براى ظهور است، بهانه خوبى براى تقرّب بيشتر به حضرت اوست که مى گوييم:

اللَّهُمَّ بِحَقِّ لَيْلَتِنا هذِهِ... هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وهُوَ الْيَوْمُ الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُکَ.

خدايا بحق اين شب (نيمه شعبان) وآنکه در اين شب بدنيا آمده وبحق حجت تو وموعود چنين شبى که فضيلتى در کنار ساير فضائلش قرار داده اى... نور تابنده تو وپرتو فروزانت وپرچم نورانى در شب تاريک، او که غايب وپنهان است.

او که ميلادش با عظمت ونژادش با کرامت است. ملائکه شاهدان او وخداوند ياور ومؤيّد وملائکه مددکاران اويند، آنگاه که وعده ظهورش فرا رسد.

آن شمشير خداوند که کند نشود ونور خدايى که خاموش نگردد وصاحب حلمى که تحمّلش تمام نشود. او که مدار روزگار است واصل وناموس زمان...

اى امام زمان! امروز جمعه است که انتظار مى رود ظهور تو در آن باشد، وفرج مؤمنين به دست تو وقتل کافرين به شمشير تو در آن واقع شود.

اى مولاى من، در اين روز من مهمان وپناهنده به توام، وتو کريمى واز اولاد کريمان هستى وضيافت وپناه دادن کار توست. پس مرا هم به ميهمانى خود راه ده وپناهم ده.

همه چيز از تو مى خواهم

در يک نگاه، همه حوائج دنيا وآخرت را يک جا در نظر مى آوريم واز خدا مى خواهيم که بوسيله او وبه دست او وبه برکت او وبخاطر او آنها را به ما عطا کند:

اللَّهُمَّ أَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنا وأنْجِزْ بِهِ مَواعيدَنا واسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنا...

خدايا بوسيله او خواسته هاى ما را به هدف برسان ووعده هاى ما را به مرحله عمل برسان ودعاهاى ما را مستجاب کن وخواهش ما را عطا فرما وآرزوهاى دنيا وآخرت ما را بر آورده نما وبالاتر از آنچه آرزو داريم به ما عطا فرما.

خدايا در همه امورم به دست او مرا کمک کن، در اصلاح کارم وبرآمدن حاجاتم ودستگيرى از من در دنيا وآخرتم. خدايا در دنيا وآخرتم مرا با او قرار ده وکرامت هر دو سرا عنايت فرما.