(40)
قرآن مجيد سوره تغابن آيه 8.
(41)
قرآن مجيد سوره مائده آيه. 25 از جانب خداوند نور وکتاب
روشن برايتان آمد.
(42)
پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله. خطبه غدير: هان اى مردم!
به خدا ورسولش، وبه نورى که همپاى او آمده ايمان بياوريد،
پيش از آن که دستتان از ميدان عمل کوتاه، واعمالتان بى بها
گردد، وبه نشان حسرت وافسوس روى به عقب برگردانيد. هان اى
مردم! نور خدائى در من نهاده شده، سپس در على وپس از آن در
نسل او تا امام دوازدهم قرار گرفته است. همان کس که حق
خداوندى وتمامى حقوقى را که از آن ما بود، باز پس خواهد
گرفت.
(43)
بحار الانوار ج 35 ص. 404 روايت از امام باقر (عليه
السلام).
(44)
بحار الانوار، ج 23 ص 310. روايت از امام صادق (عليه
السلام).
(45)
بحار الانوار ج 9 ص 243. روايت از امام باقر (عليه السلام)
ذيل آيه 8 سوره تغابن.
(46)
همان مدرک.
(47)
مرحوم علامه مجلسى رضوان الله تعالى عليه در کتاب شريف
بحار الانوار جلد 35 باب 20، رواياتى را ذيل عنوان انه نزل
فيه صلوات الله عليه الذکر والنور والهدى والتقى فى
القرآن، پيرامون حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) گرد
آورده است. همچنين در ج 23 ص 304 باب ديگرى تحت عنوان انهم
انوار الله وتاويل آيات النور فيهم عليهم السلام منعقد
نموده که در آن ائمه عليهم السلام مصداق کلمه نور قرار
گرفته اند. على ابن ابراهيم قمى در اين زمينه در تفسير خود
مى گويد: الدليل على ان النور امير المؤمنين (عليه السلام)
قوله: واتبعوا النور الذى انزل معه... (بحار الانوار ج 25
ص 48). در مجلدات مزار کتاب بحار، از جمله ج 100 ص 347 وص
352 وج 102 ص 139 برخى زيارات امير المؤمنين (عليه السلام)
نقل شده که در بخشهايى از آن، حضرت با همين ويژگى نور فرو
فرستاده شده همپاى رسول توصيف شده است.
(48)
جملات مندرج در اين قسمت، از خطبه 138 نهج البلاغه نقل
وتوضيح داده شده است.
(49)
يکى از شارحين غير شيعى نهج البلاغه - ابن ابى الحديد
معتزلى - در شرح اين خطبه، پس از بيان يک سلسله مسائل ادبى
وتحليل کلام امام (عليه السلام)، مراد از کلمه والى در آن
را اين چنين بيان مى نمايد: يعنى الامام الذى يخلقه الله
فى اخر الزمان... (يعنى آن پيشوايى که خداوند او را در آخر
الزمان خواهد آفريد). ودر توضيح کلمه افاليذ هم مى گويد:
وهذا کنايه عن الکنوز التى تظهر للقائم بالامر، وقد جاء
ذکر ذلک فى خبر مرفوع فى لفظه: وقادت له الارض افلاذ کبدها.
وقد فسر قوله تعالي: واخرجت الارض اثقالها بذلک فى بعض
التفاسير (اين کلمه، اشاره به گنجهايى است که براى حضرت
صاحب الامر عجل الله تعالى فرجه ظاهر مى شود ودر خبر اين
مطلب نيز آمده که: زمين درون خود را براى او بيرون خواهد
ريخت. ودر بعضى تفاسير نيز مراد از آيه 6 سوره زلزال که مى
فرمايد: زمين سنگينى هاى درون خود را بيرون مى ريزد همين
مطلب دانسته شده است). البته بايد توجه داشت که شارح مذکور
- بر اساس عقايد گروهى از اهل تسنن - به غلط امام عصر
(عليه السلام) را مولود آخر الزمان مى داند که باورى
نادرست است، زيرا - همان طور که در متن نيز به تفصيل بيان
شد - اين امام بنا بر آنچه پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله
در سخنان راهگشاى خود در غدير فرمودند، ضرورتا بايد در
کنار قرآن ودر خارج موجود باشد تا همپايى قرآن وعترت که
مورد تاکيد اکيد آن حضرت مى باشد، به درستى واقع شده
ومفهوم صحيح خود را پيدا نمايد.
(50)
خطبه غدير: اى مردم! من پيامبر هستم وعلى وصى من است. آگاه
باشيد، که آخرين امام از ما، قائم، مهدى است.
(51)
ابن ابى الحديد معتزلى، شرح نهج البلاغه ج 6 ص 134، ذيل
خطبه 70.
(52)
قرآن مجيد، سوره هود، آيه 81. اين آيه در داستان حضرت لوط
ونزول عذاب بر مردمى است که پيامها ودعوت آن حضرت را نپذيرفته،
هدايتهاى او را ناديده گرفته، وبر عمل ناشايسته خويش اصرار
مى ورزيدند. اين پافشارى موجب ناراحتى آن حضرت بود، به
طورى که به بيان قرآن مجيد، حضرت لوط مى فرمود: لو ان لى
بکم قوه او آوى الى رکن شديد (هود - 80) (اى کاش براى من
نيروى خاصى بود، يا مى توانستم به رکن قدرتمندى پناه برم -
واز او کمک گيرم). در روايات ذيل اين آيه آمده که مراد از
قوه، نيروى امام عصر عجل الله تعالى فرجه ومنظور از رکن
شديد، سيصد وسيزده تن اصحاب وياران ويژه آن حضرت مى باشند
(رجوع کنيد به: معجم احاديث الامام المهدى (عليه السلام) ج
5 ص 172 و173).
(53)
نهج البلاغه، خطبه 138.
(54)
نهج البلاغه، خطبه 150.
(55)
على (عليه السلام)، نهج البلاغه، حکمت شماره 200.
(56)
قرآن مجيد. سوره قصص، آيه 5: وچنين اراده مى کنيم که بر
ضعيف نگاه داشته شدگان زمين منت نهيم، وايشان را به پيشوايى
رسانيده، وآنان را وارثان - زمين - قرار دهيم.
(57)
على (عليه السلام)، نهج البلاغه، خطبه 150.
(58)
على (عليه السلام)، کمال الدين صدوق، ج 1 ص 303.
(59)
على (عليه السلام)، (مدرک بالا).
(60)
على (عليه السلام)، (مدرک بالا).
(61)
على (عليه السلام)، کمال الدين صدوق، ج 1 ص 289. لازم به
ياد آورى است که محدث نامى شيعه مرحوم صدوق در کتاب ارزنده
کمال الدين، ذيل باب ما اخبر به امير المؤمنين على بن ابى
طالب من وقوع الغيبه بالقائم الثانى عشر من الائمه در جلد
اول صفحات 288 تا 305، جمعا 19 روايت از على (عليه السلام)
- با ذکر طبقات روات - تنها در زمينه غيبت امام عصر حجه بن
الحسن المهدى عجل الله تعالى فرجه آورده است.
(62)
دعاى ندبه، خطاب به امام عصر (عليه السلام): کى شود که تو
ما را ببينى، وما تو را ببينيم، در حالى که لواى پيروزى را
- به گونه مشهود - برافراشته اى؟.
(63)
دعاى ندبه: وما بگوييم: حمد، براى خداى جهانها است وبس.
(64)
قرآن مجيد سوره اعراف آيه 43. بد نيست بدانيم که پيامبر
اکرم صلى الله عليه وآله در طى خطابه غدير، آنجا که آياتى
از قرآن را در فضل وارج وقدر على (عليه السلام) مطرح مى
فرمودند، به اين آيه نيز استناد جسته وفرمودند: سلموا على
على بامره المؤمنين، وقولوا: سمعنا واطعنا غفرانک ربنا
واليک المصير، وقولوا: الحمد لله الذى هدانا لهذا وما کنا
لنهتدى لولا ان هدانا الله. بر على (عليه السلام) به عنوان
امير المؤمنين سلام دهيد، وبگوييد: شنيديم واطاعت کرديم،
اى خداى ما! مغفرت ترا مى خواهيم وبازگشت به سوى توست. وبگوييد:
حمد وسپاس خداى را که ما را به اين - امر مهم - هدايت کرد.
که اگر خدا راه نمى نمود ما خود راه نمى يافتيم.