حضرت مهدى (ع) فروغ تابان ولايت

محمد محمدى اشتهاردى

- ۱۰ -


گفتار امام قائم (عج ) به شيخ مفيد رحمة اللّه : 
در ضمن يكى از توقيعات يعنى نامه امام (عج ) به شيخ مفيد آمده :
((ما گرچه در مكانهاى دور از ظالمان ، به سر مى بريم ، خداوند متعال (فعلا) صلاح ما و شيعيان مؤ من ما را مادام كه دنيا در دست فاسقان است ، چنين خواسته (342) ما به ماجراى زندگى شما كاملا اطلاع داريم و از اخبار و آزارى كه از ناحيه دشمنان به شما مى رسد با خبريم ، چنانكه با گذشتگان صالح چنين مى شد... ولى ما شما را فراموش نمى كنيم و توجه كامل به شما داريم و گرنه سخت در فشار (دشمن ) قرار مى گرفتيد، يا دشمن شما را نابود مى كرد، تقوا و پرهيزكارى را پيشه كنيد...)) (343)
امام عليه السلام در ضمن توقيع ديگر براى شيخ مفيد رحمة اللّه چنين مى نويسد:
((كسى كه از برادران دينيت ، تقوا پيشه كند و از خدا بترسد و آنچه كه بر عهده اش است به مستحقش واگذار نمايد از فتنه و آشوب باطل محفوظ خواهد ماند. و اگر پيروان ما (خداوند آنها را توفيق دهد) به اتفاق با صدق قلب ، وفاى به عهد (اسلام ) كنند، بركت ملاقات با ما از آنها تاءخير نمى افتد، و سعادت ديدار ما سريعا به آنها با كمال شناخت و خلوص خواهد رسيد، خداوند يار و ياور است و او براى ما كافى است و او نيكو نگهبان است ، و درود خدا بر آقاى ما بشارت دهنده و ترساننده ، محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم و دودمان پاكش باد.))
اين نامه در آغاز شوال سال 312 هجرى قمرى از ناحيه مقدسه امام عصر(عج ) براى شيخ مفيد رحمة اللّه صادر شده است . (344)
اين گفتار حاكى است كه پنهان شدن اما قائم (عج ) به خاطر عدم پذيرش ‍ جامعه است ، اگر جامعه صالح گردد و همه با كمال خلوص به اتفاق در برابر دشمن بايستند به ملاقات امام (عج ) خواهند رسيد.
ضمنا ناگفته نماند كه توقيع (نامه ) امام عصر(عج ) براى بعضى از علماى ديگر نيز صادر شده از جمله ((على بن الحسين بن موسى بن بابويه )) معروف به (ابن بابويه ) (پدر بزرگوار شيخ صدوق رحمة اللّه ) كه در قم در قسمت شمال اول خيابان چهارمردان مدفون است و حرم و بارگاه دارد، وى در زمان خود فقيه و پيشواى مردم قم بوده است و به گفته ابن نديم ، وى 200 جلد كتاب نوشته است ، در سال 329 به ديار ابدى مسكن گزيد.
برگ سبز از نگارنده ، خطاب به امام زمان عليه السلام : 
 
بيا بيا كه دل عاشقان برفت از دست
 
بيا بيا كه چه بسيار غم به قلب نشست
 
بيا كه فصل دراز خزان و غم تا كى ؟
 
بكش تو از دل جانكاه ، تيرها با شست
 
بيا بيا كه فراغت بكشت پير و جوان
 
نجاتشان بده جانا ز دست حاكم پست
 
تو اى عزيز خداوند و سرور ثقلين
 
تو اى نواده آن كو به آسمانها رفت
 
عنايت و كرمى كن به چاكران درت
 
اگر چه لايق درگه نبود غافل و مست
 
فسوس و آه ، بهاران گذشت و غنچه نديد
 
هر آنچه بلبل محزون پريد و بيرون جست
 
و ليك خوى نكويت دلش به شور افكند
 
خطاب كرد به خود، كى ز غضه در تپ خست
 
بشارتى دهمت اى ضعيف و درمانده
 
كه مدتى است ببينم به رويت اين در، بست
 
نداى وقت تولد كه بود جاء الحق
 
چنين ندا و چنان صوت را ز مانى هست
 
خوش آن زمان كه به جوش و خروش افتد راز
 
خوش آن مكان كه بريده شود رگ تر دست
 
خوش آن دمى كه بنورش جهان شود تابان
 
خوش آن مهمى كه به گردش چو هاله مردم رست
 
بيا بيا كه چه اندازه افتخار بود
 
محمدى به حضورت شود غلام (345)
 
انتظار، يا زمينه سازى 
مقدمه 
هر انقلابى وقتى به نتيجه مى رسد كه قبلا در ابعاد مختلف زميه سازى خوبى براى آن شده باشد، و هيچ انقلاب و نهضتى بدون مقدمه و زمينه سازى به پيروزى نخواهد رسيد و اين قانون در تداوم آن نيز وجود دارد.
انقلاب جهانى حضرت مهدى (عج ) (ارواحنا فداه ) كه مهمترين و وسيعترين و عميقترين انقلابات جهانى است و مربوط به همه جهان مى باشد، از اين قانون ، مستثنى نيست بلكه به خاطر جهانى بودن و عميق بودنش به طريق اولى بايد براى آن زمينه سازى گردد.
مفهوم واقعى انتظار كه در روايات ما به عنوان بالاترين عمل شمرده شده (346) و آن ((به شمشير زدن در ركاب پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم بر فرق دشمن )) تشبيه شده (347) همين زمينه سازى است .
و گرنه انتظار خشك و خالى ، به عبارت ديگر اميد ذهنى بى آنكه در جامعه تحقق يابد و آثارش آشكار شود هيچگاه بهترين عمل و همانند شمشير زدن در ركاب پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله نخواهد بود، چنانكه مفهوم واژه ((عمل )) و جنگيدن در ركاب پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم حاكى از حضور در صحنه و فعاليت عملى و كار و كوشش و زمنيه سازى عينى است كه نه نيت بدون عمل ، و اميد ذهنى بدون آثار عملى .
((انتظار)) به معنى آينده نگرى است ، و به معنى ناراضى بودن از وضع موجود، و به راضى شدن از آيند بهتر است ، همچون بيمار كه انتظار صحت و سلامتى دارد يعنى اميد آن دارد كه وضع موجود رهائى يابد و به وضع بهترى برسد، و پر واضح است كه چنين دگرگونى نياز به زمينه سازى دارد.
در انقلابهاى پيامبران عليهم السلام نيز زميه سازى وجود داشت ، و به آنها در صورتى انقلاب را به ثمر مى رساندند كه در همه ابعاد زمينه سازى عملى شود و گرنه انقلابشان در نيمه راه با شكست مواجه مى شد. (348)
و از آنجا كه انقلاب حضرت مهدى (عج ) جهانى و همه جانبه و دراز مدت است و همه انقلابهاى خداپرستان تاريخ و پيامبران عليهم السلام در آن خلاصه مى گردد، و هدف نهائى انقلابات مقدس بشرى است ، حتما نياز به زمينه سازى وسيع تر و عميقتر دارد.
به عبارت روشن تر وقتى در روايات اسلامى مى خوانيم : در حكومت امام زمان عليه السلام علم و صنعت ، عدالت ، اخلاق ، فكر و انديشه ، كشاورزى و دامدارى و بطور كلى اقتصاد در همه زمينه ها زمينه سازى دراز مدت و عميق و پر دوام لازم دارد، چرا كه بنابر اعجاز نيست ، بلكه همانند انقلاب پيامبران عليهم السلام بنابر فكر و عمل و كار و سعى مردم در همه ابعاد است چنانكه انقلابهاى بشر در طول تاريخ هميشه بر اين اساس بوده است .
و براى مثال وقتى در روايات مى خوانيم : امام صادق عليه السلام فرمود: علم و دانش داراى 27 شعبه است ، تمام آنچه تاكنون از پيامبران به ما رسيده دو شعبه آن بيشتر نبوده و وقتى حضرت قائم (عج ) ظهور كند آن دو را به 27 شعبه مى رساند. (349)
نتيجه مى گيريم كه براى چنين انقلاب دامنه دار و عميقى ، زمينه سازى پر دامنه و عميق لازم است ، كه بسيار از زمينه سازيهاى ديگر انقلابها وسيعتر و پر دامنه دارتر است .
پاسخ به يك سؤ ال:
در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه : طبق روايات وقتى جهان ، پر از ظلم و فساد شد آنگاه امام زمان عليه السلام ظهور مى نمايد و جهان را پر از عدل و داد مى كند، اين موضوع نه تنها زمينه سازى نيست بلكه درست به عكس در جهت خلاف انقلاب مهدى (عج ) مى باشد.
پاسخ اينكه :  
خود اين موضوع (غرق شدن جهان در ظلم و فساد) يك نوع زمينه سازى است ، چرا كه نوع مردم از اين ظلم و فساد، ناراضى شده و به ستوه مى آيند و همين موضوع آنها را تشنه انقلاب مى كند، و اين خود زمينه فكرى و معنوى ايجاد مى نمايد.
علاوه ، منافات ندارد كه در كنار اين ظلم و فساد جهانى ، دوستان و هواداران آن حضرت با زمينه سازيهاى مثبت و آينده ساز، در انديشه خود و مردم ، مقدمه چينى براى انقلاب كنند، در حالى كه مخالفان سرگرم فساد و ظلم و غافل از همه جا هستند، گروههاى بيدار مسلمان از فرصت استفاده كرده با زمينه سازيهاى مثبت بر روند كار خود بيفزايند، و رفته رفته جهان را كه آتش ‍ زير خاكستر است ، ناگهان به نفع انقلاب ، شعله ور سازند، چنانكه نمونه كوچك آن را در كشور اسلامى ايران در 22 بهمن سال 1375 با چشم خود ديديم ، ولى نظر به اين كه كتاب جهانى مهدى (عج )، جهانى و بسيار وسيع و عميق است ، روشن است كه زمينه سازى (بخصوص زمينه سازى فكرى و فرهنگى ) بيشترى در سطح كل جهان لازم دارد.
عوامل مهم زمينه سازى 
از آنجا كه انقلاب حضرت مهدى (عج ) همان انقلاب اسلامى است منتهى در سطح وسيعتر و عميقتر و از آنجا كه اين انقلاب تكميل كننده انقلاب پيامبر عظيم الشاءن اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم و با توجه به اينكه طبق روايات عين همان انقلاب پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم است . (350)
منتهى در سطح وسيعتر و در جهت تكميل آن ، در اين جا به ذكر يازده عامل زير كه در انقلاب عظيم الشاءن اسلام به رهبرى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم نقش مهم در زمينه سازى حكومت اسلامى داشت مى پردازيم ، تا با تعقيب اساس اين عوامل در ابعاد گوناگون و جهانى ، زمينه ساز انقلاب حضرت مهدى (عج ) گرديم ، و مفهوم عينى و واقعى ((انتظار)) را تحقق بخشيم (با توجه به اينكه عوامل زير مهمترين آنها است ):
1 جاذبه قرآن و حقانيت اسلام :  
همان گونه كه در مثلها آمده ((سرانجام ، حقيقت جاى خود را باز مى كند)) تكيه بر حقايق نورانى و استوار و منطقى قرآن و اسلام ، اين مكتب زنده و غنى و حياتبخش و سازنده يكى از عوامل مهم پيروزى است .
در صدر اسلام ، درستى و واقعيت هماهنگى دستورات اسلام با عقل و وجدان و انسانيت و پيكار اسلام با هر گونه آلودگى و فقر و بدبختى و بى عدالتى خودبخود يك جاذبه قوى داشت كه انسانها را به سوى خود مى كشانيد، و پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم از اين راه پيروزى هاى چشمگيرى به دست آورد، تا آنجا كه گاهى مى شد سرسخت ترين دشمنان اسلام مانند وليد بن مغيره وقتى چند آيه از آيات قرآن را كه حكايت از قوانى اسلام مى كند شنيد ديوانه وار به مجلسى كه از طرف دودمانش ‍ تشكيل شده بود آمده و گفت :
به خدا سوگند از محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم سخنى كه نه شباهت به گفتار انسانها دارد، نه جن ها؛
(( و ان له حلاوة و ان عليه لطلاوة و ان اعلاه لمثمر و ان اسفله لمغدق و انه يعلوا و لا يعلى عليه ؛))
((گفتار او شيرينى خاصى دارد و زيبائى مخصوصى ، بالاى آن (همه شاخه هاى درختان برومندش ) پر ثمره و پايين آن (مانند ريشه هاى درخت كهن ) پر مايه است ، گفتارى است كه بر هر چيزى پيروز مى شود و چيزى بر آن پيروز نخواهد شد.)) (351)
امروز نيز تكيه بر چنين مكتب پر مايه و استوار و مقايسه علمى و منطقى آن بر ساير مكتبها، از نظر معنوى بزرگترين عامل حركت و زمينه سازى براى يك حكومت عدل جهانى است ، و به تنهائى كافى است كه نيازهاى مادى و معنوى انسانها را بر آورد و آنها را در همه ابعاد مثبت انسانى به پيش ببرد.
براستى اگر در انقلاب فرهنگى در دانشگاهها، قرآن به صحنه آيد و حقائق نورانى آن به مردم برسد و پياده گردد، ريشه دارترين زمينه براى آينده سازى و حكومت جهانى مهدى (عج ) پديدار خواهد شد.
2- علم و انديشه و به كار انداختن آن :  
بدون شك علم و فكر، بسيارى از كارها را آسانتر كرده و بسيارى از راهها را نزديكتر نموده و بسيارى از گرهها را در زمينه هاى گوناگون گشوده است و گاهى راه صد ساله به وسيله علم و دانش يكشبه طى مى شود.
براى پيشرفت و زمينه سازى براى حكومت ايده آل جهانى اسلام به رهبرى امام مهدى (عج ) يكى از راههاى محكم ، تحصيل علم و دانش و كاراندازى آن است ، در صورتى كه اين دو بر اساس شناخت و اولويتها و كارهاى مثبت و عادلانه به كار رود.
در اين مورد اسلام اكيدا سفارش فرموده ، در اينجا به دو گفتار ذيل از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم توجه كنيد: (( لكل شيى دعامة هذا الدين الفقه و الفقيه الواحد اشد على الشيطان من الف عابد؛))
هر چيزى ، اساس و پايه دارد، پايه اين دين (اسلام ) فهم و شناخت است ، و موضع گيرى يك مسلمان فهيم و داراى شناخت در برابر شيطان و هر گونه فساد، محكمتر و بيشتر از هزاران مسلمان بدون شناخت است .)) (352)
امام على عليه السلام در عبارتى فرمود:
((قوام و دوام دين و دنيا به چهار چيز بستگى دارد: نخست ... به دانشمندى كه دانش خود را به كار اندازد.)) (353)
بنابراين بايد همه مسلمانان در تحصيل علوم مختلف و عينيت بخشيدن آن علوم در جامعه تلاش كنند و بدين وسيله زمينه فكرى و علمى را در همه ابعاد براى حكومت جهانى حضرت مهدى (عج ) فراهم سازند.
3- استقامت و پايدارى و شجاعت :  
در صدر اسلام ، استقامت و پايدارى و شهامت پر توان مسلمانان در برابر تندبادهاى حوادث ، از عوامل پيروزى بود، اينك نيز براى پيروزى در نيل به تكميل اسلام به دست حضرت مهدى (عج ) نياز به صبر و پايدارى است .
نمونه هاى صبر و استقامت مسلمانان صدر اسلام در تاريخ بسيار است و نمونه هاى صبر و استقامت در جنگهاى اسلامى به خوبى در روحيه مسلمانان آشكار است ، آنها با كمترين نفر و كمترين ابزار جنگى پوزه بزرگترين ارتش دشمنان را به خاك ماليدند.
مثلا جعفر طيار رحمة اللّه برادر امام على عليه السلام در جنگ موته (جنگ با ابر قدرت روم ) با اين كه دو دستش قطع شده بود و نود زخم به بدنش ‍ رسيده بود، پرچم را با دو بازوى بريده اش نگه داشته بود و همچنان مى جنگيد. (354)
قرآن صد و چهار بار سخن از صبر و استقامت به ميان آورده و در آيه 200 سوره آل عمران مى فرمايد:
(( يا ايها الذين آمنوا اصبروا و رابطوا واتقوا اللّه لعلكم تفلحون ؛))
((اى كسانى كه ايمان آورديد، استقامت كنيد و در برابر دشمنان نيز پايدارى به خرج دهيد و از مرزهاى خود مراقبت به عمل آوريد و از خدا به پرهيزيد شايد رستگار شويد.))
مسلما براى زمينه سازى براى يك حكومت جهانى اجراى اين دستورات نيز لازم و ضرورى است .
4- زهد و رعايت اخلاق و حقوق :  
رعايت اخلاق نيك نسبت به يكديگر در برخوردها و تمام ابعاد زندگى ، و رعايت حقوق جانى و مالى و عرضى و... كه عاليترين نقش را در جذب ديگران و نفوذ در دلها دارد، از عوامل مهم گسترش اسلام در صدر اسلام بوده است .
اخلاق پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام و شاگردانشان بسيارى از گردنكشان را به سوى اسلام پر از مهر و صفا جلب كرد و موجب تقويت مسلمانان گرديد.
اميرمؤ منان عليه السلام در وصف پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مى فرمايد:
((از پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم پاك و نازنين پيروى كن ، او لقمه دنيا را با اطراف دندان مى خورد (نه اينكه دهانش را پر كند) و دنيا را به چشم (دقيق ) نمى نگريست ، از جهت پهلو لاغر و از جهت شكم گرسنه ترين اهل دنيا بود، مانند بردگان سياه بر روى زمين مى نشست و كفش خود را با دست خود اصلاح مى كرد و لباس خود را با دست خود مى دوختد احيانا بر الاغ برهنه سوار مى شد و از شدت تواضع و فروتنى ديگرى را هم رديف خود مى كرد.
يكى از همسرانش پرده اى نسبتا زيبا و داراى نقش و نگار بر در خانه آويخته بود، به آن بانو فرمود: بى درنگ اين پرده رنگارنگ را از در خانه بردار، چرا كه من با نگاه به اين پرده به ياد دنيا و زينتهاى آن مى افتم ...
اكنون مرا ببينيد چگونه زندكى مى كنم ، بر اين جامه پوشيده ام چندان وصله زده ام كه از وصله كننده آن شرم دارم ، روزى وصله كننده به من گفت : اين پيراهن پاره را كه ديگر وصله نمى خورد به دور اندازم ، گفتم آهسته باش ‍ سبكباران زودتر به سر منزل مقصود مى رسند.)) (355)
براستى اگر همه شاخه هاى اخلاق اسلامى رعايت گردد بهترين زمينه سازى معنوى براى ظهور امام زمان عليه السلام خواهد بود.
5- ايمان و توكل به خدا:  
روحيه قوى و اطمينان قلب و اعتماد به نفس از عوامل سازنده و پيش برنده و زمينه ساز و سوزاننده موانع سر راه است ، يك چنين روحيه و آرامش و استوارى قلب در سايه ايمان به خدا و توكل به او به دست مى آيد كه دعا و مناجات و نماز و روزه تقويت كننده چنين ايمان و توكل است .
پس از آنكه مكه به دست ارتش اسلام به رهبرى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فتح شد، ابوسفيان كنار ارتش قوى اسلام قدم برمى داشت و مى گفت :
(( ليت شعرى بماذا غلبنى ؛))
((كاش مى دانستم كه محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم با چه وسيله اى بر من پيروز شد؟ ما كه سازماندهى و تشكيلات و پول و جهاز جنگى و جمعيت داشتيم چطور مغلوب شديم ، ولى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم با دست خالى بر ما پيروز گرديد.))
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم دست بر دوش او گذارد و فرمود:
(( باللّه غلتك ؛))
((من به كمك خدا بر تو پيروز شدم .))
آرى ايمان و توكل به خدا است كه اتحاد و انسجام و روحيه قوى مى سازد و كارهاى ناممكن مى كند و مشت خالى را بر تانكها پيروز مى گرداند، به طور قطع مى توان گفت كه نقش ايمان و توكل بر جنگها به مراتب بيش از نقش ‍ وسائل و ابزار جنگى و تشكيلات است .
و ما نيز بايد در سايه ايمان و توكل به خدا به پيش رويم و فكرا و عملا زمينه ساز آينده درخشان باشيم ، چنانكه مسمانان در صدر اسلام در پرتو ايمان ، به پيروزى هاى معجزه آميز نائل شدند.
6- تعاون و همكارى  
برادرى اسلامى و رسيدگى به دردهاى اجتماعى و تاءسيس واحدهاى وسيع و پر دامنه در اين زمينه نيز در نوع خود براى انسجام و پيوند و بهم پيوستگى هر چه بيشتر، زمينه ساز آينده درخشان است و نقش اجتماعى مؤ ثرى در پيش برد هدفها دارد. (356)
پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: ((مؤ منان در دوستى با مؤ منان ديگر همچون اعضاء يكديگرند كه اگر يك عضو بدرد آيد عضوهاى ديگر نيز ناآرام هستند.)) (357)
اگر براستى جامعه ما نسبت به همديگر چنين احساسى مى داشتند پيشرفت بى نظيرى در زمينه هاى مختلف نصيبشان مى شد.
7- برخوردها و روشهاى منطقى با يكديگر:  
پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم براساس علم و منطق با گروههاى مختلف غير اسلامى مناظره و بحث مى كرد، امام صادق عليه السلام چهار هزار شاگرد در رشته هاى مختلف تربيت مى نمود، و خود شخصا با منكران خدا مى نشست و به بحث و گفتگو مى پرداخت .
اين بحثها و تجزيه و تحليلهاى روشنگرانه نقش مؤ ثرى در توسعه اسلام داشت .
قرآن مى فرمايد:  
((مردم را به راه پروردگارت با حكمت و پنده هاى نيكو و جدال و بحث و انتقاد دعوت كن .)) (358)
حكمت همان روشهاى استدلالى و منطقى است .
موعظه نيك عبارت از اندرزهايى است كه جنبه عاطفى و احساسى دارد.
مجادله نيك بحثهاى رو در رو و براساس انصاف و حسن نيت است .
حضرت على عليه السلام فرمود:
((طرفداران پنج دين مختلف به صورت گروههاى پنج نفرى به حضور پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم براى بحث و مذاكره آمدند به ترتيب : گروه يهود، سپس گروه مسيحى گروه مادى ، سپس گروه دوگانه پرست ، سپس گروه مشرك به مناظره كردند.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم با كمال متانت سخن آنها را گوش داد و به پاسخ آنها پرداخت ، و اين مناظرات ، سه روز بيشتر طول نكشيد، كه پنج گروه قانع شدند و به اسلام گرويدند، در پايان گفتند:
(( ما راءينا مثل حجتك يا محمد، نشهد انك رسول اللّه ؛))
((اى محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم ما همچون حجت و استدلال تو هرگز در جائى نديده ايم ، گواهى مى دهيم كه تو رسول خدا هستى .)) (359)
آرى ! اگر براى جذب تحصيل كرده ها و افراد مختلف غير اسلامى با چنين شيوه اى رفتار شود، نقش مؤ ثرى در گسترش اسلام خواهد داشت و همچنين زمينه سازى فكرى حساب شده اى براى آينده درخشان به دست حضرت مهدى (عج ) خواهد بود.
8- توجه به طبقه مستضعف :  
نوعا انقلابها بر دوش مستضعفين به پيش مى رود، چرا كه مستكبران و سرمايه داران از وضع موجود خود راضيند و نوعا مخالف انقلاب بر مبناى تعاليم الهى و يا طرفدارى از مستضعفان خواهد بود.
اسلام هيچگاه روى خوش به مستكبران و طاغوتيان نشان نداده است ، چنانكه در آغاز، حامى پيش برنده اسلام افراد مستضعفى همچون بلال رحمة اللّه ، سلمان رحمة اللّه ، جوبير رحمة اللّه ، خباب رحمة اللّه و عمار رحمة اللّه ، سميه رحمة اللّه و... بوده اند.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به اين گروه از افراد توجه خاصى داشت ، حتى همه اموال همسرش خديجه عليهاالسلام را در اين راه مصرف نمود و خود عملا همچون مستضعفان مى زيست و بيشتر با آنها محشور بود.
بهر حال توجه به مستضعفان ، و تاءمين نيازهاى آنها، و برقرارى عدالت اجتماعى و جلوگيرى شديد از استعمار و استثمار و استحمار، يكى ديگر از عوامل زمينه ساز براى حكومت اميد مستضعفان جهان حضرت مهدى (عج ) خواهد بود.
در حالى كه اين سطور را مى نويسم : اخبار مى گويد: امام خمينى فرمود: ((من يك لاخ موى گودنشينان را به همه كاخ ‌نشينان نمى دهم .))
9 اتحاد و انسجام مسلمانان :  
بدون شك اتحاد نقش اعجازآميزى در پيشبرد اهداف دارد، جمعيت و اتحاد، قدرت را چندين صد برابر و هزار برابر و ميليون برابر مى كند، مثل اتحاد همچون مثل سد عظيمى است كه مبداء بزرگترين نيروهاى صنعتى و آبيارى سرزمينهاى بزرگ و روشنائى شهرهاى زياد مى شود، يك چنين نيروئى بر اثر بهم پيوستن قدرتهاى ناچيز دانه هاى باران بدست آمده است .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
(( المؤ من للمؤ من كالبنيان يشيد بعضه بعضا؛))))
افراد با ايمان ، نسبت به يكديگر همانند اجزاى يك ساختمان هستند كه هر جزئى از آن ، جزء ديگر را محكم نگاه مى دارد.)) (360)
حال اگر مسلمانان دست به دست هم دهند و با اتحاد و انسجام همه جانبه در محور اسلام حركت كنند، همچون درياى خروشانى خواهند بود كه در برابر امواج سهمگين طوفانها ايستادگى خواهند نمود.
براى زمينه سازى حضرت مهدى (عج ) و تشكيل حكومت جهانى ، اتحاد و انسجام مسلمانان نقش اساسى را خواهد داشت و بايد مسلمانان از هر گونه اختلاف فرعى و موسمى پرهيز كنند و در برابر مشترك ، با اتحاد و وحدت و هماهنگى خود بايستند تا بتوانند راه را براى ظهور مصلح كل جهانى هموار سازند. (361)
10- رهبر شايسته :  
در اسلام به ((ولايت )) اهميت فراوان داده شده است به گونه اى كه اگر آن نباشد هيچ چيز نيست ، بلكه بايد برنامه هاى اسلام تحت نظارت ولايت باشد، و به عبارت ديگر چرخ انقلاب توسط او به گردش در مى آيد، او نشان راه و پيشوا و جلودار امت است ، و همه گروههاى اسلام را در يك خط به پيش مى برد.
ولايت يعنى حكومت و سرپرستى دين و دنياى مردم ، كه بسيار مقام پر مسئوليت بزرگى است و تنها افراد شايسته و كامل مى توانند عهده دار آن گردند.
همانگونه كه در صدر اسلام رهنمودهاى رهبر شايسته نقش اساسى در پيشبرد داشت ، امروز نيز در راه انتظار حضرت مهدى (عج ) و زمينه سازى براى حكومت جهانى آن حضرت حتما بايد اين خط حفظ گردد، تا مسلمانان در نظم و انسجام خاص تحت رهنمودهاى رهبر شايسته كه امروز از آن به ولايت فقيه تعبير مى شود راه زمينه سازى صحيح را دريابند و با پشتگرمى معنوى خاصى آن را دنبال كنند. و به عبارت روشنتر، نائب و معاون به حق حضرت مهدى (عج ) مسلما به راه مهدى (عج ) نزديكتر و آگاهتر است ، و رهنمودها و سرپرستى او مى تواند نزديكترين و حساب شده ترين شيوه براى رسيدن به حكومت مولى امام زمان عليه السلام باشد، با توجه به اينكه انجام دو وظيفه بزرگ امر به معروف و نهى از منكر انسان را از بى تفاوتى بيرون مى آورد، و وادار مى كند كه حضور فعال در صحنه داشته باشد.
به اميد آنكه با به كار بستن اين عوامل كه در راءس عوامل ديگر است بتوانيم همچون مسلمانان صدر اسلام به پيش رويم و جهان را به استقبال حكومت جهانى حضرت مهدى (عج ) سوق دهيم كه خود در مسير انقلاب ، و تداوم انقلاب است كه نهايت آن آينده درخشان و اهتزاز پرچم (( لا اله الا اللّه )) در كل جهان خواهد شد، و همين اميد به آينده روشن نه مبهم و تاريك خود همان عامل درونى و انتظار است كه بايد به صورت علم و عمل در آيد و به نتيجه عينى برسد. بايد توجه داشت كه خود امام قائم (عج ) نيز در انتظار است كه شرايط فراهم شود و خداوند متعال ، اذن خروجش را صادر فرمايد و جهان را از ظلم و فساد رهائى بخشد و به قدرى در اين مورد بى تاب است كه حتى وقت خروج وارد مسجدالحرام مى شود و بين مقام ابراهيم عليه السلام و كعله دو ركعت نماز مى خواند و پشت به حجرالاسود زده ، سپس دستهايش را به سوى آسمان بلند كرده و آنچنان گريه و تضرع مى كند كه به زمين مى افتد و اين است فرموده خدا در قرآن :
(( امن يجيب المضطر اذا دعاه و يكشف السوء و يجعلكم خلفاء الارض ؛))
آيا خداى شما كسى است كه دعاى مظطر را اجابت مى كند و گرفتاريها را برطرف مى سازد و شما را خلفاى زمين قرار مى دهد؟ (يا معبودهاى باطل ))) (362)
امام صادق عليه السلام فرمود:
((سوگند به خدا ((مظطر)) همان قائم (عج ) است .)) (363)
آرى امام قائم (عج ) اين چنين بى تابانه در انتظار اصلاح و انقلاب جهانى است ، تا جهان را از لوث آلودگيها و جنايات و ستمگريها نجات بخشد.
11- لزوم برنامه ريزى  
مى دانيم كه مساءله مهدى موعود(عج ) يك مساءله عادى و سطحى و اقليمى و احتمالى نيست ، بلكه مسئله بسيار مهم جهانى و عميق و واقعى است كه تقريبا در همه اديان و در همه جا و در همه زمانها در راءس مسائل مهم عقيدتى و سياسى است و در اسلام به عنوان يك اصل استوار و خلل ناپذير مطرح مى باشد، و از آن به ثمره و نتيجه قيام تمام پيامبران و رسولان و رهبران الهى ياد مى گردد، و نهضت جهانى حضرت مهدى (عج ) با عنوان اميد پيامبران و رسولان و مستضعفان تاريخ و وصول به اهداف عالى انسانى در همه ابعاد و... خوانده مى شود.
حال كه چنين است بايد مساءله را جدى گرفت ، در طول تاريخ در اين باره حرف زياد زده اند ولى براى وصول به اين هدف بايد همت كرده و آن هم همتى عميق ، همه جانبه در كل جهان ، و هميشگى ، و در عمل .
با مطالعه و بررسى آيات و روايات مربوط به نهضت و ظهور امام زمان عليه السلام به دست مى آيد كه مساءله وصول به اين ظهور مساءله راحت طلبى نيست و با يك يا چند قيام و قعود به دست نمى آيد بايد در راه آن عرقها و خونها ريخته شود. (364)
از طرفى اين مساءله داراى ابعاد گوناگون است ، مانند ابعاد فرهنگى ، اقتصادى ، سياسى ، مكتبى ، نظامى و خلاصه آميخته با مساءله دين است ، همانگونه كه دين حقيقى يك مجموعه عميق و اهرم قوى و همه جانبه براى رشد در همه ابعاد است ، مساءله قيام مصلح جهانى حضرت مهدى (عج ) كه در هر زمانى مطرح بوده و در هر دينى از آن به نوعى سخن به ميان آمده و در اسلام از آن به عنوان يك اصل مهم انقلابى ياد مى شود داراى ابعاد گوناگون است .