حضرت مهدى (ع) فروغ تابان ولايت

محمد محمدى اشتهاردى

- ۱ -


پدر، مادر و ولايت امام زمان عليه السلام 
پدر بزرگوار امام زمان عليه السلام حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام امام يازدهم شيعيان است ، بنقل شيخ مفيد امام عسكرى عليه السلام در مدينه در 24 ربيع الاول سال 232 متولد شد و در سال 260 در سن 28 سالگى در منزل شخصى خود در سامرا به شهادت رسيد.(1)
مادر بزرگوار امام زمان عليه السلام ((مليكه )) است كه از طرف پدر دختر ((يشوعا)) فرزند امپراطور روم شرقى بود، و از طرف مادر نوه شمعون از ياران مخصوص حضرت عيسى عليه السلام و وصى او بشمار مى رفت .
او با اينكه در كاخ مى زيست و با خاندان امپراطورى زندگى مى كرد اما آنچنان پاك و با عفت بود كه گويى شباهت به خانواده خود ندارد، بلكه به مادر و خانواده مادرى كشيده و زندگيش همچون زندگى شمعون و عيسى عليه السلام و مريم عليهاالسلام از صفا و معنويت و پاكى خاصى برخوردار بود، از اينرو دوست داشت با يك خانواده پاك و خداپرست وصلت كند و به توحيديان بپيوندد، خداوند او را در اين هدف كمك كرد و او را بطور عجيب (كه در داستان ماجراى اسارت او و خريدارى از جانب امام هادى عليه السلام براى امام عسكرى عليه السلام در تاريخ آمده است ) به خواسته و هدفش رسانيد.
مليكه يا نرجس خاتون به خانه امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شد، امام هادى عليه السلام به خواهرش حكيمه فرمود: او را به خانه ببر و دستورات اسلامى را به او بياموز، او همسر فرزندم حسن عليه السلام و مادر مهدى آل محمد صلى اللّه عليه و آله خواهد بود، آنگاه به نرجس رو كرده و فرمود:
مژده باد ترا به فرزندى كه سراسر جهان را با نور حكومتش پر از عدالت و دادگرى كند، پس از آنكه پر از ظلم و جور شده باشد.
آرى اين چنين يك دختر پاك و دانا، آلودگى كاخ شاهان را رها كرد و در خط جد مادريش ((شمعون )) قرار گرفت و سرانجام به سعادت عظماى همسرى حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام در آدم و لياقت پر افتخار مادر حضرت قائم (عج ) را پيدا كرد.
او نامهاى ديگر مانند ريحانه ، صقيل و سوسن نيز دارد و خواهر امام هادى عليه السلام حكيمه او را به عنوان سيده (خانم ) مى خواند.
اين بانوى با سعادت در سال 261 هجرى و به روايتى قبل از شهادت امام حسن عسكرى عليه السلام از دنيا رفت و قبر شريفش در سامرا كنار قبر منور امام عسكرى عليه السلام قرار گرفته است .(2)
امام قائم (عج ) از همين خاندان پاك در شب جمعه نيمه شعبان سال 255 هجرى در زمان حكومت معتمد عباسى در سامرا متولد شد و هنگام شهادت پدر، پنج ساله بود.(3)
تولد آن حضرت را جز عده اى خاص نمى دانستند و براى نوع مردم مخفى بود، تا مبادا مورد گزند طاغوتيان غاصب و ستمگر زمان قرار گيرد.
حكيمه خاتون عمه امام حسن عسكرى عليه السلام گويد: روز پنجشنبه نيمه شعبان به منزل برادرم رفتم ، هنگام مراجعت ، امام عسكرى عليه السلام فرمود: امشب را نزد ما باش ، امشب فرزندى كه خداوند زمين را به علم و ايمان و هدايت او زنده گرداند متولد مى شود.
بالاخره ماندم صبح صادق حالت اضطراب در نرجس خاتون عليهاالسلام پديد آمد، او را در برگرفتم ، امام عليه السلام فرمود: سوره قدر را بر او بخوان ، مشغول خواندن سوره قدر شدم شنيدم آن كودك در رحم مادر در خواندن سوره با من همراهى مى كند در اين موقع پرده اى بين من و آنها افكنده شد، ديگر نرجس را نمى ديدم ، از آنجا سراسيمه دور شدم امام عسكرى عليه السلام فرمود: برگرد، برگشتم در نرجس عليهاالسلام نورى مشاهده كردم كه ديده ام را خيره كرد و امام زمان عليه السلام را ديدم رو به قبله به سجده افتاده سپس دستش را بلند كرد و مى گفت : گواهى مى دهم به يكتائى خدا و اينكه جدم ، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله است ، و پدرم اميرمؤ منان عليه السلام ، وصى رسول خدا است ، بعد يك يك امامان را شمرده تا به خود رسيد.
او را به نزد پدرم بردم ، تا او را ديد به دست گرفت و پس از خواندن آياتى از قرآن و انجيل و تورات و زبور اين آيه را تلاوت فرمود:
(( و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين و نمكن لهم فى الارض و نرى فرعون و هامان و جنود هما منهم ما كانوا يحذرون ؛))
((اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين ، نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين روى زمين قرار دهيم ، حكومتشان را پا بر جا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه را بيم داشتند از اين گروه نشان دهيم ))(4)
نمونه كامل و گسترده مفهوم آيه مذكور، ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كره زمين بوسيله امام قائم (عج ) است .
سخنى درباره نيمه شعبان  
شيخ حر عاملى رحمه اللّه از بزرگان اصحاب نقل مى كند كه امام صادق عليه السلام فرمود:
((شبى كه حضرت قائم (عج ) در آن متولد شد، هيچ نوزادى در آن شب متولد نمى شود مگر اينكه مؤ من خواهد شد، و اگر در سرزمين كفر متولد گردد، خداوند او را به بركت امام مهدى (عج ) به سوى ايمان منتقل مى سازد.))(5)
در نيمه شعبان زيارت حضرت امام حسين عليه السلام و همچنين زيارت امام زمان عليه السلام مستحب است ، امام صادق عليه السلام فرمود:
((شب نيمه شعبان بهترين شب بعد از شب قدر است و خواندن دو ركعت نماز در شب نيمه شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است ، در ركعت اول بعد از حمد، سوره كافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سوره توحيد خوانده شود)).(6)
غسل و شب زنده دارى و عبادت در اين شب بخصوص فضائل بسيار دارد، اين شب در نزد خدا چنين مقامى دارد كه ولايت با سعادت امام زمان عليه السلام در سحرگاه اين شب واقع شده و بر عظمت و رونق آن افزوده .
ضمنا رواياتى آمده كه نيمه شعبان همان شب قدر و تقسيم ارزاق و عمرها است ، و در بعضى از اين روايات است شب نيمه شعبان شب امامان عليهم السلام است و شب قدر شب رسول خدا صلى اللّه عليه و آله است .
از جمله فضائل اين شب اينكه ، از شبهاى مخصوص زيارت امام حسين عليه السلام است كه صد هزار پيامبر (صلواة اللّه عليهم ) آن حضرت را در اين شب زيارت مى كنند.
از نمازهاى مستحبى كه در اين شب وارد شده دو ركعت نماز است كه در هر ركعت بعد از حمد صد بار سوره توحيد خوانده مى شود.
نقل شده : رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله فرمود: شب نيمه شعبان در خواب ديدم جبرئيل بر من نازل شد و فرمود: اى محمد: اى محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم در چنين شبى خوابيده اى ؟ گفتم : اين شب چه شبى است ؟
فرمود: شب نيمه شعبان است برخيز، مرا بلند كرد و به بقيع برد، و سپس ‍ فرمود: سرت را بلند كن زيرا در اين شبها درهاى رحمت خدا در آسمان بروى بندگان باز است ، همچنين در رضوان ، در آمرزش ، در فضل ، در توبه ، در نعمت ، در جود و سخاوت ، در احسان باز است ، خداوند به عدد پشمها و موهاى چرندگان در اين شب گنهكاران را آزاد مى كند، پايان عمرها در اين شب ، تعيين مى گردد، رزق هاى يكسال در اين شب تقسيم مى شود و حوادث يكسال در اين شب معين مى گردد.
اى محمد! كسى كه اين شب را با تكبير و تسبيح و تهليل و دعا و نماز و قرائت قرآن و اطاعت و خضوع و استغفار بسر برد، بهشت منزل و سراى او است ، و خداوند گناهان گذشته و آينده اش را مى آمرزد... اى محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم اين شب را احياءدار و به امت خود دستور بده آنها نيز اين شب را احياء بدارند، و با عمل به سوى خدا تقرب جويند، چرا كه اين شب شبى شريف است .
از اعمال اين شب ، خواندن دعاى كميل در سجده است روايت شده كه كميل گويد ديدم على عليه السلام اين دعا را در شب نيمه شعبان در سجده خواندند.
در مورد زيارت امام حسين عليه السلام در اين شب بخصوص در صورت امكان در كنار قبرش ، آمده هر كه بشناسد امام حسين عليه السلام را و شهادت او و هدف شهادتش را كه موجب نجات امت گرديد و وسيله و راهگشائى براى رسيدن به فوز عظيم شد (خلاصه اينكه عبادتش در اين شب از روى توجه و علاقه و معرفت خاص باشد) آنگونه خويشتن را در برابر خدا خاضع نمايد كه شايستگى آن را دارا مى باشد و نيز از خدا خواسته هاى شرعيش را تقاضا كند.(7)
نام و كينه امام زمان عليه السلام  
امام زمان عليه السلام هنگام تولد تا وقتى كه پدرش به شهادت رسيد (از سال 255 تا سال 260) مخفى بود و تنها خواص از اصحاب او را مى ديدند و مسائل خود را از ايشان مى پرسيدند، هنگام رحلت پدر، پنچ سال داشت ، سرانجام عواملى باعث شد كه آن حضرت از نظرها غايب گرديد و نخست غيبت صغرى و سپس غيبت كبرى به وجود آمد (كه در اين مورد، بعد سخن خواهيم گفت ).
بهر حال : چنانكه در روايات آمده ، محل زندگى امام زمان عليه السلام در دوران كودكى همچون محل زندگى حضرت موسى عليه السلام مخفى بود تا از گزند طاغوتيان محفوظ گردد.(8)در اينجا براى اينكه دورنمائى از دوران خفقان آن زمان را دريابيم شايسته است به داستان زير توجه فرمائيد.
جعفر كداب عموى امام زمان عليه السلام  
گاه مى شود بر اثر عواملى ، از حضرت نوح عليه السلام پسرى ناخلف بنام كنعان و يا از حضرت آدم عليه السلام پسرى متمرد بنام قابيل به وجود مى آيد.
حضرت امام هادى عليه السلام داراى 5 فرزند بنامهاى امام حسن عليه السلام ، حسين ، محمد، جعفر، و عليه بود. در ميان اين فرزندان ، جعفر، بسيار ناخلف بود كه لقب كذاب (دروغگو) را گرفت ، امام هادى عليه السلام درباره او فرمود: از فرزندم جعفر دورى كنيد، نسبت او به من همچون نسبت كنعان به نوح عليه السلام است ، امام عسكرى عليه السلام فرمود: مثل من و جعفر مانند هابيل و قابيل دو فرزند آدم عليه السلام است ، اگر كشتن من براى جعفر ممكن بود، مرا مى كشت ، ولى خداوند جلو او را گرفت .
جعفر از افرادى بود كه ادعاى امامت داشت و پس از رحلت پدر مى گفت امام مردم من هستم نه برادرم ، امام عسكرى عليه السلام ، حتى پس از رحلت پدر نزد خليفه وقت رفت و گفت : بيست هزار اشرفى براى تو مى فرستم و از شما خواهش دارم كه فرمان دهى تا بر مسند امامت بنشينم و اين مقام از برادرم سلب گردد.
خليفه در جواب گفت : عجب آدم احمق هستى اگر امامت در دست ما مى بود آن را براى خود قرار مى داديم اگر امام شناسان و شيعيان آنچه از برادرت و پدرت از معجزات و... ديدند از تو ببينند تو را امام خود مى دانند، ديگر نيازى به كمك ما ندارى و گرنه هرگز به تو ايمان نخواهند آورد.
كارشكنى هاى او در عصر امامت برادرش امام عسكرى عليه السلام بجائى نرسيد ولى پس از شهادت برادرش دوباره شروع به ادعا كرد و اعلام داشت كه امام بعد از برادرم من هستم .
امام عسكرى عليه السلام براى اينكه امر بر مردم اشتباه نشود و امامت امام مهدى (عج ) را از كارشكنى هاى جعفر، حفظ كند، در آخرين لحظات عمر، يكى از اصحاب بنام (ابوالاديان ) را به حضور طلبيد و به او فرمود:
((چند نامه هست اينها را به مدائن مى برى و به فلان و فلان كس مى رسانى و جواب نامه ها را مى گيرى ، روز 15 به سامراه مى آئى ، صداى گريه از خانه من خواهى شنيد مطلع مى شوى كه من از دنيا رفته ام .))
ابوالاديان : فدايت شوم ، معلوم است كه سخن شما راست و درست است ، و همين طور كه مى فرمائى خواهد شد ولى سؤ الى دارم و آن اينكه پس از شما امام كيست ؟
امام عسكرى عليه السلام : ((امام كسى است كه جواب نامه ها را از تو مطالبه كند.))
ابوالاديان : علامت ديگر امام پس از شما چيست ؟
امام عسكرى عليه السلام : ((امام كسى است كه بر جنازه من نماز بخواند.))
ابوالاديان مى گويد: علامت ديگر چيست ؟
امام عسكرى عليه السلام فرمود: امام كسى است كه از ميان هميانهاى طلا خبر دهد.))
ابوالاديان مى گويد: ابهت امام عسكرى عليه السلام مرا گرفت ، ديگر نپرسيدم كه منظور چه هميانى است برخاستم خداحافظى كردم نامه را گرفتم بسوى مدائن رهسپار شدم ، نامه ها را به صاحبانشان دادم جواب نامه ها را گرفت و به سامره برگشتم همين كه وارد خانه امام حسن عليه السلام شدم صداى گريه شنيدم فهميدم كه امام عسكرى عليه السلام دار دنيا را وداع كرده است ولى ديدم گروهى دور جعفر كذاب را گرفته اند و به او به عنوان امام تهنيت مى گويند و بعضى به او تسليت مى گفتند.
در اين ميان كسى آمد و به جعفر گفت : جنازه برادرت را غسل داده اند، بفرمائيد بر جنازه نماز بخوانيد ديدم جعفر برخاست و همراه گروهى براى انجام نماز رهسپار شد، با خود گفتن : عجبا! اگر امام مردم ، بى دين بشود، معلوم مى شود كه همواره دين از اول سست بوده است ، چون من جعفر كذاب را مى شناختم كه همواره با ساز آواز و شرابخوارى سر و كار داشت ، من هم دنبال جعفر براه افتادم تا ببينم جريان به كجا منتهى مى شود.
كنار جنازه امام عسكرى عليه السلام رسيديم جعفر پيش ايستاده و همراهان پشت سرش ، گفتم ديگر كار از كار گذشت ، ناگهان پرده سفيدى كه در حجره آويزان بود بلند شد، ديدم كودكى نورانى پيدا شد، رداى جعفر را گرفت و فرمود: اى عمو! پس برو، من سزاوارترم كه بر جنازه پدرم نماز بخوانم ، جعفر مانند نقش بر ديوار هيچ نتوانست بگويد و كنار رفت .
آن كودك مشغول نماز شد و پس از نماز همين كه خواست برود به من رسيد و فرمود: جواب نامه ها را به من بده ، نامه ها را به او دادم ، رفت به حجره ، با خود گفتم حمد و سپاس خدا را كه دو علامت از علاماتى كه امام عسكرى عليه السلام به من فرموده بود ظاهر شد، نزد جعفر آمدم و گفتم اين طفل كه بود؟
گفت : من اصلا چنين كودكى را نديده ام و نمى شناسم .
مسافران قمى و جعفر كذاب :  
روز بعد ديدم گروهى از اهل قم آمده بودند به زيارت امام عسكرى عليه السلام نائل شوند، مطلع شدند كه حضرت از دنيا رفته است ، پرسيدند: امروز امام و حجت خدا كيست ؟
گروهى جعفر كذاب را نشان دادند، اهل قم نزد جعفر آمده و سلام كردند و گفتند: پول زيادى كه مخصوص امام عليه السلام است براى شما آورده ايم ، دستور داد پولها را بگيرند.
گفتند: ما هر وقت خدمت امام عسكرى عليه السلام مى رسيديم و پولى نقد مى آورديم نام صاحبان پول را حضرت مى بردند و حدود مبلغ را از درهم و دينار مى فرمود، شما هم اگر امام هستيد و جانشين برادر خود مى باشيد مبلغ و عدد و اسم صاحبان پول را بگوئيد.
جعفر گفت : مردم از من علم غيب مى خواهند، مگر برادرم علم غيب داشت ؟
اهل قم گفتند: در چنين صورت ما پول را نخواهيم داد.
دستور دستگيرى امام زمان عليه السلام  
جعفر ديد با اين وضع به هدف شوم خود نمى رسد، نزد معتمد عباسى خليفه وقت رفت و گزارش داد كه برادرم امام عسكرى عليه السلام پسرى دارد و او بر جنازه پدرش نماز خواند (امام عسكرى عليه السلام براى حفظ فرزندش حضرت حجت (عج ) از دشمنان ، تولد او را به كسى نفرموده بود.) خليفه ، ضد ماءمور به فرماندهى شخصى بنام ((رشيق )) به خانه امام عسكرى عليه السلام فرستاد و به او دستور اكيد داد كه برو به خانه امام عسكرى عليه السلام همه حجره ها را جستجو كن ، بى آنكه اجازه بگيرى وارد خانه شو.
رشيق با ماءمورين به خانه امام عسكرى عليه السلام آمدند و همه حجره ها را گشتند تا به آن حجره كه در آن پرده سفيد آويزان بود رسيدند، پرده را بلند كردند دريائى آنجا ديدند كه در وسط آن ، كودكى سجاده انداخته و نماز مى خواند، رشيق بيكى از ماءمورانش دستور داد كه برو، و آن كودك را بگير. آن ماءمور تا به سراغ كودك آمد در ميان آب غرق شد.
رشيق به ديگرى دستور داد، ديگرى وقتى خواست به طرف كودك رود در آب غرق شده با فرياد بلند تقاضاى كمك كرد، او را نجات دادند، حضرت با كمال وقار نماز را تمام كرد و سپس در پيش روى ماءموران از حجره بيرون آمد. ماءموران گويا چوب خشكى شده بودند. اصلا نتوانستند كوچكترين آسيبى به كودك كه حضرت حجت (عج ) بود برسانند.
همين موقع بود كه حضرت مهدى عليه السلام غايب شد و غيبت صغرى به وقوع پيوست .(9)
مشخصات امام زمان عليه السلام 
بهر حال امام زمان عليه السلام در زمان پدر كه 5 ساله بود (از سال 255 تا 260، سال شهادت پدر) نزد پدر بود، ولى در مخفيگاه بسر مى برد، بسيارى از اصحاب ائمه عليهم السلام و علما و فقهاى اعلام اسلام ، وى را زيارت كرده اند، حتى بسيارى از نوابغ و علماى بزرگ چين و بخارا و سمرقند و هندوستان و اندلس و اروپا به سامراه سفر كرده و توسط امام عسكرى عليه السلام با امام زمان عليه السلام ملاقات كرده و مسائل خو را از وى پرسيده اند، و نشان سوغات و هداياى صاحبانش را از او خواسته اند، او به يك يك آنها پاسخ صحيح داده است . (چنانكه اين مطلب در جلد 52 و 53 بحار بطور مفصل آمده است .)
براى اينكه بيشتر با اين عزيز كه پرده هاى غفلت و گناه ، ما را از ديدارش ‍ محروم ساخته آشنا شويد به اين حديث توجه كنيد: پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
(( المهدى من ولدى اربعين سنة كان وجهه كوكب درى فى خده الايمن خال اسود عليه عبائتان قطوا نيتان ، كانه من رجال بنى اسرائيل يستخرج الكنوز و يفتح مدائن الشرك ؛))
مهدى (عج ) از فرزندان من داراى چهل سال است (يعنى هنگام خروج همچون مرد چهل ساله است ) صورتش همچون ستاره درخشان است ، در گونه راستش خال سياهى است و دو عباى قطوانى بر دوش دارد، قيافه اش ‍ همانند مردان بنى اسرائيل (زمان حضرت موسى عليه السلام ) است گنجها را استخراج كند، در كشورهاى شرك را فتح كرده و تحت رهبرى خود در مى آورد.))(10)
از خصوصيات امام قائم (عج ) اينكه آن حضرت از ناحيه پدر از نسل امام حسين است ، از ناحيه مادر از نسل امام حسن عليه السلام است ، از اين رو كه مادر امام باقر عليه السلام از فرزندان امام حسن عليه السلام است .(11)
از ويژگيهاى او اينكه پس از ظهور، حضرت عيسى عليه السلام از آسمان آمده و پشت سر او نماز بجا مى آورد.(12)
و ديگر اينكه در آخر عمر امام قائم (كه رجعت امامان به وجود مى آيد) پس ‍ از آنكه حضرت قائم (عج ) از دنيا رحلت كرد، امام حسين عليه السلام بدن او را غسل مى دهد.(13)
و ديگر اينكه امام عصر(عج ) شبيه يوسف عليه السلام و عيسى عليه السلام و موسى عليه السلام و محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم است .
اين هم در جاى خود بسيار جالب است كه بزرگترين چهره انقلابى تاريخ ، حضرت سيد الشهداء امام حسين عليه السلام در غسل و كفن و دفن مصلح بزرگ جهان حضور يابد.
بهر حال مردم در هر زمان ، امام زمان عليه السلام خود را بشناسد و هر زمانى داراى امام است (و اين كتاب براى همين منظور نگاشته شده ) در زمان ائمه عليهم السلام ياران امامان در اين جهت خيلى كوشا بودند كه امام حق را بشناسند، اكنون به روايت زير توجه كنيد:
محمد بن عثمان (14)گويد: از پدرم شنيدم گفت : از امام عسكرى عليه السلام اين سؤ ال شد و من در حضورش بودم ، سؤ ال اين بود:
((اين مطلب كه از پدران شما نقل شده : هيچگاه زمين از حجت خدا خالى نمى ماند و اگر كسى بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ زمان جاهليت مرده است (15) آيا حق است ؟))
امام حسن عليه السلام فرمود:
آرى اين مطلب حق است همچنانكه روز حق است ، شخص پرسيد: بعد از شما امام مردم كيست ؟
فرمود: پسرم محمد، امام و حجت بعد از من است كسى كه بميرد و او را نشناسد به مرگ زمان جاهليت مرده است ، ولى براى او غيبتى هست كه نادانان در اين مورد حيران گردند و منحرفان هلاك شوند، و كسانى كه وقت ظهورش را تعيين كنند او را تكذيب نمايند، سپس ظهور مى كنند گويا مى بينم طوقهاى سفيدى را كه بر بالاى سر او در نجف و كوفه در حركت است .(16) و در پرچم ارتش آن حضرت نوشته شده :
((البيعة لله ؛ بيعت مخصوص خداست .))(17)
از ويژگيهاى آن بزرگوار اينكه : پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((مهدى طاووس اهل بهشت است .))
و در عبارت ديگر فرمود:
((چهره مهدى (عج ) از فرزندانم همچون ماه تابان است ، رنگ چهره اش ‍ عربى است و بدنش همانند جسم مردان بنى اسرائيل (بلند قد) است ، زمين را همانگونه كه پر از ظلم و جور شده ، پر از عدل و داد مى كند، اهل آسمانها و زمين و پرندگان در هوا از حكومتش راضى هستند، بيست سال حكومت مى كنند.))(18)
روزى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم به دختر گراميش فاطمه عليهاالسلام رو كرد و به اين شخصيتها افتخار كرده و فرمود:
((بهترين پيامبران پدرت است ، و از ما است بهترين اوصياء كه شوهرت على عليه السلام است و از ما است بهترين شهدا كه عموى من حمزه است ، از ماست آن كس كه دو پر دارد و با آن دو پر در بهشت هر جا بخواهد به پرواز در مى آيد، و او پسر عموى پدرت جعفر است ، از ماست دو سبط اين امت ، دو آقاى جوانان اهل بهشت ، حسن عليه السلام و حسين عليه السلام و اين دو فرزندان تو هستند و از ما است مهدى (عج ) و او از فرزندان تو است .)) (19)
امام سجاد عليه السلام فرمود:
((قائم ما داراى نشانه هايى از شش پيامبر است :
1- نشانه اى از نوح عليه السلام .
2- نشانه اى از ابراهيم عليه السلام .
3- نشانه اى از عيسى عليه السلام .
4- نشانه اى از موسى عليه السلام .
5- نشانه اى از ايوب عليه السلام .
6- نشانه اى از محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم .))
امام نشانه اش از نوح عليه السلام طول عمر است ، اما نشانه اش از ابراهيم عليه السلام مخفى بودن محل ولادتش است ، اما نشانه اش از موسى عليه السلام ترس از دشمن و غيبت است (كه موسى عليه السلام از ترس ‍ فرعونيان از مصر به مدين رفت و مدتى مخفى بود) اما نشانه اش از عيسى عليه السلام اختلاف راءى مخفى بود) اما نشانه اش از عيسى عليه السلام اختلاف راءى مردم درباره اش ، و اعتزال او از مردم است ، اما نشانه اش از ايوب عليه السلام گشايش و پيروزى پس از بليات و گرفتارى است ، اما نشانه اش از محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم قيام به شمشير است .))(20)
و در بعضى روايات ، نشانه اى از حضرت يوسف عليه السلام نيز ذكر شده و آن زندان است (21) (شايد منظور دورى او از دوستانش كه به منزله زندانى بودن او است ).
از ويژگيهاى امام قائم (عج ) اينكه : امام حسين عليه السلام فرمود:
((او از نظرها پنهان است تا كسى او را به بيعت خود نخواند، و او زير پرچم هيچ رهبر ناشايستى نرود.))(22)
شوكت و قدرت فوق العاده امام عليه السلام  
حضرت رضا عليه السلام در ضمن روايتى فرمود:
((قائم عليه السلام كسى است كه هر گاه خروج كند، در سن پيرى است اما سيماى جوان دارد، و آنچنان قدرت جسمى دارد كه دستش را به بزرگترين درخت روى زمين بياندازد، مى تواند آن را از ريشه بركند، و اگر در ميان كوهها صدايش را بلند كند سنگهاى كوهها قطعه قطعه گردند، عصاى موسى عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام همراه اوست .))(23)
از ويژگيهاى حضرت قائم (عج ) اينكه : پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((بهشت مشتاق چهار نفر از خاندان من است كه خدا آنها را دوست دارد و مرا به دوستى با آنها فرمان داده است :
1- على بن ابيطالب عليه السلام 2 حسن عليه السلام 3 حسين عليه السلام 4 مهدى (عج ) كه پشت سر مهدى (عج ) حضرت عيسى عليه السلام نماز مى خواند.))(24)
و در روايت ديگر فرمود: ((ما خاندان عبدالمطلب سادات و بزرگان بهشت هستيم ، من و برادرم على عليه السلام و عمويم حمزه و جعفر و حسن و حسين و مهدى عليهم السلام .))(25)
شمائل حضرت مهدى عليه السلام  
پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود:
((مهدى از ما خاندان است ، بلند پيشانى و بر آمده بينى است (كه وسط بينى اش برآمدگى دارد).(26)
و نقل شده : روزى حضرت على عليه السلام به امام حسين عليه السلام نگاه كرد و فرمود:
اين پسرم آقا است چنانكه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم او را آقا خواند، و بزودى خداوند در صلب او مردى ظاهر سازد كه همنام پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم شماست ، و در صورت و سيرت شبيه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم است ، وقتى كه مردم در غفلت بسر مى برند و حق زير پا قرار گرفته و مرده شده و ظلم و جور آشكار گشته ، خروج مى نمايد، سوگند به خدا اگر خروج به قيام نكند، گردنش را مى زنند، اهل آسمان و ساكنان آن از خروجش شاد مى شوند، بلند پيشانى و برآمده بينى ، سطبر شكم ، لاغر ران و در ران راستش ، خالى هست ، گشاده دندان مى باشد، زمين را همچون كه پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد كند.))(27)
از خصائص امام مهدى (عج ) اينكه : حكومتش سراسر جهان را مى گيرد، در اين مورد مفسر معروف اهل تسنن قرطبى روايت مى كند كه جميع كسانى كه جهانگير شدند چهار نفرند كه دو نفرشان كافر بودند يعنى نمرود و بخت النصر و دو نفرشان مؤ من بودند يعنى : ذوالقرنين و سليمان بن داود عليهماالسلام و بزودى از امت اسلام پنجمين نفر حاكم سراسر زمين مى شود و او مهدى (عج ) است .(28)
جايز جعفى گويد: از امام باقر عليه السلام شنيدم مى فرمود:
((روزى عمر بن خطاب از اميرمؤ منان على عليه السلام در مورد حضرت مهدى عليه السلام توضيح خواست .
على عليه السلام فرمود: اما نامش ، حبيبم رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم با من عهد كرده كه نامش را نبرم تا خداوند او را مبعوث كند، امام سيمايش ، او جوان نه بلند قد و نه كوتاه قد، خوش صورت است ، مويش ‍ زيبا است ، و از سرش به شانه اش ريخته ، نور صورتش سياهى موى سر و صورتش را تحت الشعاع قرار داده است .))
امام صادق عليه السلام فرمود:
((مهدى (عج ) خروج نمى كند مگر در سالهاى طاق مانند 1 3 5 7 9.))(29)
لقب قائم عليه السلام و مهدى عليه السلام چرا؟ 
مى پرسند:  
چرا زمان عليه السلام با كلمه ((قائم )) و ((مهدى )) خوانده مى شود، و اينكه بعضى با شنيدن لقب ((قائم )) برمى خيزند و مى ايستند براى چيست ؟
پاسخ :  
در بسيارى از روايات ، آن حضرت با لقب قائم (30) و مهدى ، ياد شده و در مورد قائم ، بسيار مى شد كه در زمان ائمه عليهم السلام بر اثر ظلم و فساد و حاكمان غاصب ، امامان به ياد امام زمان عليه السلام مى افتادند و مى فرمودند: ((قائم ما انتقام ما را خواهد گرفت )).
قائم يعنى قيام كننده ، نظر به اينكه قيام و نهضت حضرت مهدى (عج ) جهانى است و در تمام تاريخ بشر چنين قيام و حكومتى نبوده ، آن حضرت با اين عنوان خوانده مى شود.
اما اينكه پيروان آن حضرت با شنيدن اين لفظ و يا با تلفظ به اين كلمه برمى خيزند و مى ايستند، اين كار يك نوع عمل مستحبى است و احترام و اظهار پيوند و انتظار آن حضرت است و ضمنا مردم را به ياد نهضت و قيام حضرت مهدى (عج ) مى اندازد و براى آنها تلقين عملى مى شود كه بايد برخاست ، نهضت كرد، اميدوار بود و به زمينه سازى براى ظهور و قيام جهانى رهبرى معصوم و قاطع كه اميد پيامبران و امامان و همه مستضعفان جهان و قلب تپنده هستى است پرداخت .
اين كار حتى در زمان امام صادق عليه السلام در ميان شيعيان معمول بوده ، حتى نقل شده در خراسان در حضور حضرت امام رضا عليه السلام كلمه ((قائم )) ذكر شد، امام رضا عليه السلام برخاست و دستش را بر سر نهاد و فرمود: (( اللّهم عجل فرجه و سهل مخرجه ؛))
((خداوندا بر فرجش شتاب كن ، و راه ظهور و نهضتش را آسان گردان .))(31)
اما در مورد واژه مهدى ، از اين روست كه امام زمان هدايت شده و هدايت كننده است .
امام صادق عليه السلام در ضمن حديثى در اين مورد فرمود:
(( انما سمى القائم مهديا لانه يهدى الى امر مضلول عنه و سمى القائم لقيامه بالحق ؛))
آن حضرت را مهدى گويند، زيرا او مردم را به امرى كه گم كرده اند هدايت مى كند، و قائم گويند چون به حق قيام كند)).(32)
از امام باقر عليه السلام سؤ ال شد چرا قائم را ((قائم )) خواندند؟
فرمود:
((زيرا ياد او فراموش مى شود و بسيارى از معتقدان به امامت آن حضرت ، راه ناصحيح مى روند.))
از آن حضرت سؤ ال شد چرا او را منتظر گويند؟ فرمود:
((زيرا براى او غيبتى طولانى است كه روزهايش بسيار است افراد مخلص ‍ و پاك در انتظارش بسر مى برند ولى افراد شكاك و مردد او را انكار مى كنند و منكران ، نامش را به مسخره مى گيرند و تعيين كنندگان وقت بسيارند، عجله كنندگان در او به هلاكت مى رسند، مسلمانان در مورد او نجات مى يابند.))
اقامتگاه حضرت مهدى عليه السلام كجاست ؟ (33) 
مى پرسند:  
امام قائم (عج ) كجاست و آيا فرزند و همسر دارد؟
پاسخ :  
از قواعد و روايات معصومين عليهم السلام استفاده مى شود كه امام قائم (عج ) هم اقامتگاه مخصوص دارد و هم زن و فرزند.
در مورد اقامتگاه آن حضرت نخست بايد توجه داشت كه آن حضرت همه ساله در مراسم عظيم حج شركت مى كند. (34)
و بعضى از سعادتمندان در مراسم حج به محضرش شرفياب شده اند.
همچنين هر جا كه بخواهند از مشاهد مشرفه و... خواهد رفت .
اما در مورد اقامتگاه آن حضرت و فرزندان و بستگان و ياران مخصوص ‍ (اوتاد) چندين مكان ماند: مدينه ، دشت حجاز، كوه رضوى ، كرعه (35) و سرزمينهاى دور دست و... گفته شده است .
در ميان اين گفتار آنچه بيشتر نظرها را جلب مى كند اين است كه اقامتگاه آن حضرت و فرزندانش و گروهى از خواص يارانش در جزيره اى از درياى بزرگ مى باشد.
از امام هادى عليه السلام داستانى نقل شده كه خلاصه اش اين است :
حضرت مهدى (عج ) و فرزندانش در جزيره هائى بسيار بزرگ و پهناور در دريا زندگى مى كند و عدد شيعيان آنجا بسيار زياد است ، و فرزندان وى هر يك حاكم جزيره اى هستند و خدا بهتر مى داند.(36)