محمد امین
(زندگانی و شخصیت پیامبر اعظم (ص))

علیرضا یوسفی

- ۶ -


14 - عوامل پیروزی

الف: حفظ اسرار نظامی

بدون شک به هنگام جنگ اگر اسرار نظامی از دشمن پوشیده نماند، پیش از آنکه کاری صورت گیرد، دشمن ضربه خود را خواهد زد و نقشه های جنگی را خنثی خواهد کرد.

برای حفظ اسرار نظامی بایستی مطالب در اختیار کسانی باشد که کاملاً مورد اطمینان و امین باشند، هنگامی که نوبت پیاده کردن نقشه های نظامی رسید، مطلب باید به فرماندهان مطمئن درجه بعدگفته شود، ولی در عین حال کاملاً مواظبت شود که از آنها به دیگران سرایت نکند.

شاهد براین مطلب، کیفیت عمل پیامبر اکرم (ص) است که خود می تواند درس مهمی در این زمینه باشد.

پیامبراکرم (ص) عبدالله بن جَحْش را به هنگام نماز عشاء خواست و فرمود: صبحگاه مسلحانه نزد من بیا که با تو کار دارم، عبدالله بن جَحْش صبح زود خدمت پیامبر (ص) رسید.

پیامبراکرم (ص) نامه ای به او داد و فرمود: بسوی مکه حرکت کن و پس از پیمودن دو روز راه، این نامه را باز کن وآنچه را که در آن است مورد عمل قرار ده، اما همراهان خود را به آمدن مجبور نساز.

عبدالله چنین کرد، هنگامیکه نامه را بازکرد، دید نوشته است: در نخله که بین مکه وطائف قراردارد قرار می گیری و چگونگی رفت و آمد قریش و قافله های آنان را دقیقاً به من گذارش می کنی.(74)

بنابراین حفظ اسرار نظامی یکی از عوامل بزرگ در میدان جنگ می باشد که باید مورد توجه قرارگیرد.

ب: صبر و پایداری

صبرواستقامت یکی از عوامل بزرگ پیروزی ا ست،اگرصبر و پایداری به همراه نداشته باشد، مؤثر نخواهد افتاد.

آنجا که ایمان به هدف، اخلاص در نیت، فرماندهی صحیح و اطاعت از فرماندهی هست، اما استقامت و پایداری نیست، پیروزی به دست نخواهد آمد.

در هر کاری چنین است. اما این مسئله در میدان جنگ سخت لازمتر است، چرا که رزم همراه با مشکلات، سختیها، ناهمواریها وشدت ها است، ولی درسایه صبر، فتح و پیروزی به دست می آید.

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند

بر اثرصبر نوبت ظفر آید

این مسئله به اندازه ای مهم است که قرآن مجید در این رابطه چنین می فرماید:

ای پیامبر مؤمنین را بر مبارزه و قتال وادار کن. اگر بیست نفر با استقامت و صابر از شما باشند بر دویست نفر از نیروی دشمن پیروز خواهند شد. و اگرصد نفر رزمندگانی چنین با استقامت باشند بر هزار نفر ازکافران پیروز می گردند، چرا که آنها ملتی هستند که واقعیت را درک نمی کنند.(75)

این آیه شریفه می گوید هر یک نفر صابر و پایدار در برابرده نفرتوان ایستادگی دارد، توان ایستادگی که پیروزی نیز به همراه می آورد، و از اینجا است که اهمیت استقامت و پایداری روشن می شود.

ج: ایمان به هدف

یکی از مهمترین عوامل پیروزی، ایمان به هدف است. تا نیروی رزمنده وجنگجو نداند چرا و برای چه می جنگد، نیروهای درونیش بسیج نخواهد شد و همیشه درتردید خواهد بود، اما همینکه دانست چرا و برای چه می جنگد، تمام عوامل وقدرتش را به کار می گیرد تا به آن هدف برسد وآن هدف هر چه بالاتر و والاتر باشد، رزمنده را مقا وم تر و پایدا ر تر می سازد. چون هدف از جهاد در راه خدا بر قراری حق و حقیقت است ، خوشنودی و رضایت خداوند و بهشت جاویدان را بدنبال دارد، ویک رزمنده می داند که طرف معامله خدا است، و لذا درتاریخ اسلام آمده است که پیامبرگرامی اسلام (ص) زمانی که می خواست سپاهی را برای جهاد در راه خدا بسیج کند، آنها راجمع می کرد و پس از توصیه های لازم، با این جملات هدف اصلی را به آنها نشان داده دستور حرکت را صادر می کرد: بسم الله و با الله و فی سبیل الله به نام خدا، برای خدا و در راه خدا بجنگید(76) ودرقرآن مجید آمده است: باید کسانی که حیات و زندگی دنیا را با آخرت معامله می کنند، در راه خدا بجنگند و کسی که در راه خدا بجنگد کشته شود یا پیروز گردد، به زودی پاداش عظیمی به او عنایت خواهیم کرد «نساء آیه 74» .

قرآن مجید درآیه دیگری چنین می فرماید:

إن اللهَ اْشتَری مِنَ اْلمُومِنینَ اَنُفسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِاَن لَهُمُ الْجَنه یقاتِلوُنَ فِی سَبیلِ اللهِ فََیقْتُلُوُنَ وَ یقْتَلوُن.

خداوند از مومنان جان ها و امو الشان را می خرد که در مقابل، بهشت به آنان عنایت کند. آنها در راه خدا می جنگند، می کشند و کشته می شوند.(77)

آری، هنگامی که یک مجاهد راه خدا چنین هدفی را در نظر داشته باشد که جنگش در راه اعلای کلمه حق و پاداشش خشنودی خدا و بهشت است، تا پیروزی یا شهادت می جنگد.

روی همین جهت بوده که در عصر پیامبر (ص) افرادی که سلاح و توان جنگ نداشتند به شدت ناراحت می شدند و گریه می کردند که چرا نمی توانند در میدان جنگ شرکت کنند.

د: نمونه ای از جنگ صدر اسلام

برای روشن شدن حقیقت خوب است به عنوان نمونه یک مورد از جنگ های صدر اسلام را که رزمندگانش تنها به خاطر خدا می جنگیدند و با توان کم، حاضر نبودند از جنگ عقب بمانند، برایتان نقل کنیم.

عَمروبن جَمُوح پیرمردی ناتوان به هنگام آغازجنگ اُحُد دید مسلمانان مخصوصاً فرزندان و بستگانش همه آماده نبردند.

احسان دینی و مذهبی اش سخت او را به هیجان آورد.

داشت خود را آماده میکرد تا با همان پای لنگ و ناتوانی جسمی در میدان جنگ اُحُد حاضر شود.

فرزندان و بستگانش او را از این کار منع کردند، ولی اصرارآنها فایده نداشت. اورا به خدمت رسول اکرم (ص) آوردند بلکه پیامبر خدا (ص) او را منصرف کند، ولی شور و اشتیاق عمروبن جموح به اندازه زیاد بود که پیامبر اکرم (ص) به فرزندانش فرمود: مانع او نشوید.

سخت علاقه به نبرد دارد. شاید خداوند نعمت شهادت را نصیبش کرده باشد.

عمروبن جموح خوشحال و خندان آماده شد و هنگامی که از خانه بیرون آمد می گفت: خدایا مرا شهادت روزی کن و به خانواده ام با ز نگردان.

عمروبن جموح آن قدر جنگ و مبارزه کرد تا به شهادت رسید. (78)

هند همسر عَمْرو بن جَمُوح و ایثار 3 تن از عزیزانش.

هند یکی از بانوان مسلمان مدینه است. در شهر مدینه منوره به او خبر رسید که در میدان جنگ اُحُد 3 تن از عزیزان خود را از دست داده است. شوهرش عَمْرو، برادرش عبدالله و فرزندش بنام خلاد، او برای حمل بدنهای کشتگان خود با شتری عازم میدان جنگ اُحُد گردید، پیکر بی جان و خونین عزیزان خود را بر شتری حمل کرده و بسوی شهر مدینه منوره باز می گشت.

در نیمه راه به یکی از همسران رسول خدا (ص) بر خورد نمود. همسرپیامبرخدا (ص) که نگران حال آن حضرت بود از او پرسید، چه خبر است در میدان جنگ و چه اطلاعی از رسول خدا داری؟ این بانوی مصیبت دیده در حالی که مهار شتر را در دست داشت و قطرات خون از اجساد آنها بر زمین می چکید، با متانت وآرامش خاصی که از ایمان محکم واستوارش سر چشمه می گرفت. پاسخ داد من بشارت ومژده ای برای شما دارم و آن اینکه به پیامبر خدا (ص) در میدان جنگ آسیبی نرسیده است و در برابر چنین نعمت باعظمت وگرانقدری هر گونه مصیبتی کوچک و قابل تحمل است.

همسر پیامبر خدا (ص) از او سوأل کرد. این اجساد از کیست که بر شتری حمل کردی؟

هند این بانوی مصیبت دیده در پاسخ گفت: یکی بدن شوهرم و دیگری فرزندم و سومی برادرم و همه را با خود به شهر مدینه می برم تا در قبرستان قریش به خاک بسپارم.(79)

عوامل پیروزی بسیار است، زیرا برای به دست آوردن یک پیروزی عوامل بسیاری لازم دارد لکن مهمترین عوامل پیروزی را در اینجا با ذکر شواهدی بعرض شما خوانندگان محترم رساندیم.

15- نمونه هائی از عشق و ایثار پیامبر اکرم (ص)

پیامبربزرگوار اسلام الگو ورحمت برای همة افراد جامعه است. از نظر اخلاقی، حلم وبرد باری، عشق به مردم، ایثارواز خود گذشتگی یک حقیقت انکار ناپذیر است.

وچنین ارزش های اخلاقی موجب کمال و برتری انسان می شود، دراین صورت کسانی که دارای چنین اوصاف پسندیده ای باشند باید برای آنها ارزش واحترام فراوانی قائل شد.

پیامبراکرم (ص) پایه گذارفرهنگ عشق وایثاراست. چه ایثارجان و شهادت درراه خدا. چه ایثار مال و ثروت در راه خدا. وچه ایثارحیثیت وآبرو. زیرا همیشه ودرهرجا همواره مرزوحد اعتدال وتجاوز را مشخص می نمود و هرگز اجازه نمی داد حقوق وحریم کسی مورد تحدی و تجاوز قرار گیرد و یا عهد و پیمانی را که بسته بودند شکسته شود.

وبااین حال می فرمود: اَشِداءُ عَلی الکُفارِرُحَمَاءُ بَینَهُم. با مخالفان ومتجاوزان با شدت برخورد می کرد و با دوستان بسیار مهربان بود «سوره فتح آیه79»

آن حضرت رسالت بزرگ رحمت و مهربانی را بر دوش گرفته و میان مسلمانان و پیروان پیمان اخوت و برادری منعقد نمود.

هرگزبدی رابا بدی پاسخ نمی داد زیرا رحمت برای همة مردمان است واین رحمت ومهربانی اختصاص به گروه وطائفه ای ندارد. و با این حال کاملاً مواظب اوضاع بود واز اشتباه دیگران به راحتی می گذشت وآنها را مورد عفو و بخشش خود قرار می داد.

واین اوصاف پیامبراکرم (ص) بر اساس عهد و پیمان الهی استوار بود که الهام گرفته از وحی آسمانی صورت می پذیرفت. و همواره مانندکوه در برابر حوادث و ناملایمت ها ایستادگی می کرد، ولقب چراغ روشنگر هدایت و پیام آور جهانیان گرفت.

برای روشن شدن حقیقت موضوع، نمونه هائی از عشق وایثار پیامبر بزرگوار اسلام را برای اطلاع شما خوانندگان محترم می رسانیم.

1 - آمدن اعرابی خدمت پیامبر اکرم (ص)

یک نفراعرابی آمد خدمت پیامراکرم (ص) وعبای مبارک آن حضرت را گرفت و محکم کشید به طوری که لب آن عبا گردن حضرت را خراشید، سپس با گستاخانه گفت: ای محمد! ازمال خدا که در نزد تو است، براین دو شترم بارکن تا ببرم، چرا که این اموال نه مال تو است و نه مال پدرت.

پیامبراکرم (ص) اندکی سکوت کرد و سپس فرمود: مال، مال خدا است و من بنده خدا هستم.

آنگاه فرمود: ای اعرابی! این آسیبی که به من رساندی، به تو برسانم.

اعرابی در پاسخ گفت: نه. پیامبراکرم (ص) فرمود: چرا؟ اعرابی گفت: زیرا شما، بدی را با بدی پاسخ نمی دهی.

پیامبر اکرم (ص) از سخن این مرد اعرابی خندید، سپس دستور داد بر یکی از شتران او جو، و بر دیگری خرما، بار کردند و به او دادند. (80)

2 - از زبان خادم آن حضرت بشنوید

اززبان انس بن مالک که خادم آن حضرت بود بشنوید که او چنین می گوید: برای افطار و سحری رسول خدا (ص) شیر فراهم کردم، یک شب پیامبر اکرم (ص) دیرتر به خانه تشریف آوردند.

من فکر کردم که آن حضرت به مهمانی رفته و افطار کرده است، شیررا خوردم، چیزی نگذشت که آن حضرت آمد، از همراهان حضرت پرسیدم که پیامبر خدا (ص) افطار کرده است، گفتند: نه.

وقتی آن حضرت از جریان من اطلاع پیدا کرد به روی مبارک خود نیاورد و با خوشرویی وگرسنگی شب را به روز رساند و همچنین روزه را گرفت. (81)

3 - طلبکار یهودی و پیامبر اکرم (ص)

اخلاق وصفات نیکوو پسندیده آن حضرت در معاشرت ها، و برخوردها با افراد جامعه، یکی دیگر از خصلت های آن بزرگوار است.

یک شخص یهودی مقداری پول از پیامبراکرم (ص) طلبکار بود،آمد خدمت حضرت و پول خودش را مطالبه کند، حضرت فرمود: الآن پولی ندارم و چیزی نزد من نیست که به تو بدهم.

مرد یهودی گفت: یا محمد من از توجدا نمی شوم تا اینکه طلبم را بدهی، پیامبراکرم (ص) فرمود: پس من هم با تو در اینجا می نشینم، رسول خدا نشست تا اینکه نماز ظهر، عصر، مغرب، عشاء، و صبح را در همان مکان بجای آورد.

یاران پیامبراکرم (ص) آن یهودی را تهدید می کردند، حضرت به صحابة خود فرمود: از این مرد چه می خواهید؟

عرض کردند: یا رسول الله! این مرد یهودی شما را حبس نموده!

رسول اکرم (ص) فرمود: پروردگار من مرا مبعوث نکرده که در حق کسی ظلم نمایم.

هنگامی که شب پایان پذیرفت و روز روشن شد، مرد یهودی گفت: اَشهَدُ اَن لا اِلَهَ اِلَا اللهُ وَحدَهُ لَا شَرِیکَ لَه وَ اَشهَدُ اَن مُحَمداً عَبدُهُ و َرَسُولُه.

نصف مالم را در راه خدا بخشیدم، قسم به خدا من به شما چنین جسارتی را نکردم مگر به جهت اینکه ببینم اوصاف تو مطابق است با آنچه که در تورات دیده ام یا نه؟ زیرا خدا فرمود: تولد محمد بن عبدالله درمکه و هجرتش در مدینه است. غلیظ القلب نیست، فریاد زننده نیست، ناسزا نمی گوید.

من شهادت می دهم به وحدانیت پروردگار و اینکه تو پیامبرخدا هستی، این مال مال من است، شما درباره آن آنطور حکم بفرمائید که خدا فرموده است. (82)

4 - اگر حریم خدا مورد تجاوز قرار گیرد

ازآنجائی که زندگانی پیامبر بزرگوار اسلام (ص) سرتا سر پر از عشق وایثار و فداکاری است، اما هنگامی که به حدود خدا و حریم دین خدا تجاوز می شد هرگز نرمش نشان نمی داد و سکوت نمی کرد، بلکه حکم خدا را به اجرا در می آورد و به خواهش و وساطت کسی اعتنا نمی کرد.

هنگامی که پیامبراکرم (ص) با خبر شدند که زنی بنام فاطمة مخزومیه دزدی کرده است به وساطت و خواهش اسامة بن زید گوش نکرد و فرمود: هلاکت و نابودی ملت ها به این علت بوده است که حدود خدا و قانون خدا را در باره اشراف جاری نمی کردند.

سوگند به خدائی که جانم در اختیار اوست اگر دخترم فاطمه «س» چنین کاری مرتکب می شد دستش را قطع می کردم.

5 - زن یهودی

زن یهودی را که بوسیله پاچه زهرآلود گوسفند رسول اکرم (ص) رامسموم نمود، و با اینکه به این عمل زشت خود اعتراف کرد پیامبر اکرم (ص) او را مورد عفو وگذشت خود قرار داد.

از امام باقر (ع) روایت شده که آن حضرت فرمود: آن زن یهودی را که پاچه گوسفندی را زهرآلود نموده بود و به خورد آن حضرت داد، نزد رسول اکرم (ص) آوردند، پیامبر خدا به او فرمود: چرا این کار را کردی؟

زن یهودی درجواب رسول خدا (ص) گفت: با خود گفتم اگر محمد (ص) پیامبرخداباشد، این غذای مسموم به اوزیانی نمی رساند، واگرسلطان وامیر باشد، مردم را از دست او راحت می کنم.

پیامبراکرم (ص) آن زن یهودی را مورد عفو و بخشش خود قرار داد. (83)

16 - پند و اندرزهای پیامبر اکرم

انسان درپرتو اراده خود می تواند در انجام کاری که تصمیم به آن گرفته با موفقیت به پیش ببرد، حتی اگردر این کار با مشکلات متعددی رو برو شود، چون با اتکاء به نیروی درونی خودوبرای به ثمررساندن اهدافش از هر گونه تلاش وکوشش تا اخذ نهائی نباید سستی بخود راه دهد، زیرا مطمئن ترین راهی که انسان را به اهدافش نزدیک می کند همان آرمان وهمت بلند اوست که باید با جدیت تمام آن را دنبال نماید تا به تصمیمی که گرفته است جامه عمل بپوشاند.

1 - تقاضای پند و اندرز

شخصی خدمت پیامبراکرم (ص) آمد و از آن حضرت درخواست پند و اندرزی کرد، پیامبر خدا تقا ضایش را پذیرفت، اما به او فرمود: آیا قول می دهی پندم را دقیقاً به کار گیری؟ عرض کرد: آری قول می دهم، بعد از آنکه حضرت این جمله را سه بار تکرار نمود و از تقاضا کننده پیمان گرفت، وتوجهش را به اهمیت موضوع کاملاً جلب نمود، فرمود: هر گاه تصمیم به انجام کاری گرفتی ابتداء در نتیجه و عاقبت آن بیندیش ودر باره موضوع به تفکر پرداز اگرعاقبت ونتیجه اش درست وصحیح به نظر رسید آن را تا اخذ نهائی دنبال کن، وچنانچه پایان و عاقبتش گمراهی و تباهی بود، از تصمیم خویش صرف نظر نما واز انجام کار خود داری کن (84)

2 - انتخاب دوست و معاشرت

اسلام خواهان آن است که انسان با تفکر و اندیشه درمورد معاشرت وانتخاب دوست و همنشین دقت بیشتری به عمل آورد، و به انضباط در کارها و تصمیماتی که می گیرد عادت دهد، تا از عمق وجدان به آن معتقد شود، و به اوج کمال انسانیت برسد، کمالی که ارزش آن با تمام معیار های مادی قابل مقایسه نیست.

اسلام عامل پیشرفت و ارتقاء درونی و برونی را به انسان نشان داده و این وظیفه انسان است که در طرز تفکر و اندیشه و انتخاب دوست و طریق عمل، راه درست را انتخاب کرده و از آن استفاده نماید.

همنشینی ودوستی با افراد پرهیزگاری که پای بند به مسائل اخلاقی وانسانی هستند، موقعیت و فرصت مناسبی برای تجدید قوای روحی انسان است، اندیشه در سایه افکار بلندشان ، وسعت وگسترش می یابد وعلاقه به نیکی و پاکدامنی در روح انسان رشد می نماید، در اثر تماس با آنها، شخص به نقایص روحی خویش بیشتر پی می برد، و صلاحیت خود را با مردان لایق و با کفایت می سنجد.

پیامبراکرم (ص) در یک جمله زیبا چنین می فرماید: انسان از روش وکردار دوست خود عملاً پیروی می کند، هر یک از شما در انتخاب دوست باید دقت کافی مبذول دارد، ودر باره کسیکه می خواهد با او طرح رفاقت بریزد، قبلا مطالعه کند (85) بنابراین انسان در میان دو جریان مخالف یعنی خوبیها و زشتیها بطور دائم درجنگ و ستیز است، و باید برای نجات از خود و برای رسالت عظیمی که در این هیجان درونی دارد توجه کامل نماید وخود را آن چنانکه شایسته یک انسان است انتخاب کند، در راههائی گام بر دارد که مطمئن ترین وسیله رسیدن به هدف و آرمان بلند انسانی است.

3 - اجرای مقررات و قوانین

اجرای مقررات و قوانین امر به معروف و نهی از منکر، درمیان جامعه یکی از عوامل بسیار مؤثر برای تشویق نیکوکاران و بیداری گناهکاران است.

وقتی که گناه و منکردرجامعه شیوع پیدا کند دراین صورت ارزش فضیلت ها که پایه و اساس یک ملت وجامعه است، از بین می رود. و انسانها در دام گناه و معصیت گرفتار می شوند، و بایدجلو گناه گرفته شود تا به سائرجاها سرایت نکند.

واگرجلوگناه گرفته نشود ودر همان نقطه شروع آن مبارزه آغاز نگردد، ممکن است دائره و قلمرو آن وسیعتر گردد و نقاط سالم دیگر را فرا گیرد.

واین وظیفه همه است که جلو منکرات را بگیرند، زیرا نتایج زشت منکرات، فقط دامن افراد گناهکاران را نمی گیرد، بلکه آتش زشت منکرآنقدر وسیع وگسترده است که حتی برای آنهائی که در جامعه بی تفاوت هستند، و با سکوت خود مشوق گناهکاران می شوند، دامن آنها را خواهد گرفت.

مسئولیت خطیری که به عهده انسان است، باید به جای سکوت و بی تفاوتی، هنگام مشاهده منکرات به وظیفه خود عمل کند، وبه رسالت عظیمی که بر دوش گرفته با بهترین روش به پایان ببرد.

مردان بزرگی که در راه خدا وخدمت به مردم دچارمشکلات فراوانی می شوند، که درعین فقر وتنگدستی دست به اموال مردم دراز نمی کنند، دردوران اوج قدرت شهوت، به ناموس مردم تجاوز نمی نمایند، زیرا برای به دست آوردن مقام و منصبهای مادی کار نامشروع انجام نمی دهند، ودر بهره برداری از عواطف و تمایلات خود جز راه عدالت و میانه روی راه دیگری را انتخاب نمی کنند.

این مردان بزرگ همان کسانی هستند که، با اراده و ایمان به خداوامید به پاداش و بیم از کیفرالهی تلاش می کنند و به وظیفه سنگینی که بر دوش گرفته اند عمل می نمایند.

در اسلام هم روی مسئله امر به معروف و نهی از منکر تأکید فراوانی شده ووظیفه همه افراد جامعه را مشخص نموده است.

قرآن مجید مبارزه با منکرات را با اهمیت خاصی بیان نموده و حدود پیروزی و رستگاری را با بیان زیبا و روشن ترسیم نموده و آن را منحصرکرده به افرادی که مردم را به نیکی دعوت کرده واز زشتی باز می دارد.

درسوره آل عمران آیه 103 می فرماید:

گروهی از شما امت باید باشند که مردم را به نیکی فرا خوانند، واز امر زشت و ناپسند بازشان دارند در حقیقت اینها رستگارانند.

کسانی به راه سعادت و پیروزی نائل می شوند که باید در چار چوب امر به معروف و نهی از منکرحرکت کنند و این دو اصل را سر لوحه زندگی خودشان قرار دهند.

پیامبراکرم (ص) دریک گفتار زیبا، سعادت و آسایش جامعه را درگرو امر به معروف و نهی از منکر می داند و می فرماید: پیروان من وقتی در آسایش و سعادت زندگی خواهند کرد،که امربه معروف ونهی از منکر را ترک نکنند، و با یکدیگر در امر نیکوکاری همکاری نمایند، اما اگر این دو اصل و دستور اززندگی آنها حذف شود، در این صورت برکت از اموال آنها گرفته خواهد شد، و عده ای بر عده دیگر تسلط می یابند، و در نتیجه بی پناه و درمانده می گردند، وبرای آنها از هیچ طرف و از هیچ کس یار و یاوری نخواهند داشت. (86)

نتیجه ای که از این گفتار به دست می آید این است که، همه ما موظفیم برای دگرگون ساختن جامعه از تمام زشتیها و تطهیر آن، باید با تمام امکانات خود در راه اسلام وجامعه اسلامی تلاش و کوشش کنیم تا جامعه ای نمونه و به دور از همه زشتیها در عا لیترین درجات عزت و شرف را به ارغوان بیاوریم.

4 - رفتار پیامبر اکرم (ص)

دررفتارپیامبراکرم (ص) همانند سخن آن حضرت باید دقت نمود، که رفتار رسول خدا هم، تفسیر و معنی روشنی دارد. خصوصاً در قرآن مجید با آن تعبیر زیبایش که می فرماید: لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللهِ اُسْوَه حَسَنَه وجود پیامبر اکرم (ص) الگو و اسوه برای شما.

روایاتی داریم که: آن حضرت در مجالس خود از با وقارترین مردم بود به گونه ای که در مجلس آن حضرت کوچکترین بی انضباطی و امور خارج از نزاکت دیده نمی شد، چشم آن حضرت به طرف زمین افکنده می شد، و نگاهش به زمین بیشتر از نگاهش به آسمان بود.

آن حضرت بسیار عفیف و با حیاء بود، و به اصحاب خود احترام زیادی می کرد، پاهای خود را بین آنها دراز نمی کرد، و هنگام نشستن زانوانش را جلوتر از زانوان آنکه در کنارش نشسته بودند، نمی گذاشت.

پیامبراکرم (ص) بسیار سکوت می کرد، تنها هنگامی که نیاز بود، سخن می گفت، واز کسانی که سخنان بیهوده می گفتند، روی برمی گردانید، خنده آن حضرت لبخند بود، وگفتارش روشن و با جمله های جدا از هم، خنده اصحاب آن حضرت نیز به احترام او در مجلس، لبخند بود، و بطور کلی مجلس آن حضرت سرشاراز عشق وصفا و صمیمیت بود، وقتی که درآن مجلس حضرت سخن می گفت، آنچنان سکوت حاکم بودوحاضران گوش می کردند که گوئی سراپا گوش شده اند.

همیشه آن حضرت در انتهای مجلس می نشست و به دیگران توصیه می فرمودکه افراد درآخر مجلس بنشینند و حق مجالس را ادا کنید.

وآن حضرت هنگام نشستن و بر خاستن، همیشه ذکر خدا می گفت، وهر وقت شخصی نزد او می نشست آن حضرت بر نمی خاست تا آن شخص بر خیزد، مگر اینکه موضوع خاصی پیش می آمدکه شتافتن به سوی آن لازم و ضروری بود، در این صورت آن حضرت از کسی که نزدش نشسته بود اجازه می گرفت و بر می خاست. (87)

5 - شأن و منزلت پیامبر اکرم (ص)

شخصی بنام جُریر بن عبدالله می گوید: ازآن زمانی که به آئین اسلام درآمدم و قبول اسلام کردم، هیچگاه بین من ورسول اکرم (ص) حجابی نبود، هر وقت خواستم به حضورش می رسیدم، وهر وقت آن حضرت را می دیدم، خنده برلب داشت، او با یاران خود مهربان بود و با آنها مزاح می کرد وگفتگو می نمود، و با کودکان آنها بسیار دلسوز و مهربان بود وآنها را در کنار خود می نشاند و به آغوش می گرفت.

همیشه دعوت آزاد و برده وفقیر وکنیز را می پذیرفت، واز اشخاص بیمار در دورترین نقاط مدینه عیادت می کرد، و جنازه ها را تشیع می نمود، و معذرت عذر خواهان را می پذیرفت، ودرخوراک وپوشاک با سایر افراد جامعه امتیازی نداشت، هر حاجتمندی نزد آن حضرت می آمد، درحالی که حاجتش بر آورده شده از نزد او بر می خواست، وقتی می نشست تکیه نمی داد و از دیگران پیشی نمی گرفت، و نگاه طولانی به چهره کسی نمی کرد.

آن حضرت هدیه دیگران را هر چند کوچک باشد می پذیرفت، و خوشنودی آن حضرت برای خدا و خشم او هم برای خدا نه برای فرو نشاندن خواسته نفس خود. (88)

6 - یک داستان زیبا از جود و کرم

وبالأخره اینکه، شخص فقیری تصمیم گرفت نزد عبیداله بن عباس برود و مشکلات مالی خود را با او در میان بگذارد و از او درخواست مساعدت نماید، ولی اشتباه کرد و به حضور پیامبر اکرم (ص) آمد به تصور اینکه او عبیداله است و گفت: من تقاضای کمک از شما دارم به من کمک کن امیدوارم خداوند به شما روزی دهد، شنیده ام که عبیداله بن عباس هزار درهم به افراد فقیر می دهد و ازآنها عذرخواهی هم می کند.

پیامبراکرم (ص) فرمود: من کجا و عبیداله کجا؟.

شخص فقیرگفت: توکیستی از جهت حسب یا زیادی مال و ثروت؟.

پیامبر اکرم (ص) فرمود: من دارای هر دو جهت هستم.

شخص فقیرگفت: شخصیت وحسب هر انسان به نیکوکاری و جوانمردی اواست، وقتی که چنین بودی دراین صورت دارای حسب خواهی بود.

پیامبراکرم (ص) دو هزار درهم به او داد و عذر خواهی کرد.

شخص فقیر گفت: اگرتو عبیداله نباشی، بهتر از او هستی، واگر عبیداله هستی امروز تو بهتر از دیروز تو است.

پیامبر اکرم (ص) هزار درهم دیگر به او داد.

شخص فقیر گفت: اگر توعبیداله هستی، سخاوتمندترین مردم زمان می باشی، فکر می کنم تو در میان جمعیتی که در میانشان محمد است، تورا به خدا بگو بدانم توخود محمد (ص) نیستی؟

پیامبر اکرم (ص) فرمود: چرا، من خود محمد هستم.

شخص فقیر گفت: سوگند به خدا که اشتباه نکردم، ولی در وجودم شک و تردید داشتم، چراکه این جمال زیبا و درخشان، جز پیامبر اکرم (ص) یا از عترت پاک او نمی باشد. (89)

17 - چه کسی را به عنوان مربی انتخاب کنیم؟

اصولاً هر انقلاب و مکتبی باید دارای دو پایه و رکن اصلی داشته باشد. یکی پایه ایدئولوژیک و دیگری پایه سیاست، که باید برای هردو توجه کافی شود، زیرا بدون شناخت مسائل سیاسی و اقتصادی وتنها با سلاح و ابزار نظامی و ایدئولوژیک نمی توان به جنگ ابرقدرتها رفت، وهمچنین با تکیه برآگاهی های سیاسی وعدم توجه به مسائل عقیدتی، امکان پیروزی وجود ندارد.

بر اساس همین دو پایه و رکن است که، دشمنان اسلام همواره در فکر توطئه و نقشه برای شکست اسلام و مسلمین بوده و هستند.

ودرزمان ما سیاست های غلط جهانی و متجاوزان به حقوق و چپاول اموال ملتهای ضعیف وستم دیده و به بند کشیدن آنها، تمامی امکانات خود را با چهره ها و راههای مختلف، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، و نظامی بکار می گیرند تا ملت ها را از حقوق مسلم خود محروم سازند.

دردنیائی زندگی می کنیم که، مادیگرائی را در جامعه رواج داده ودرحذف آئین و مقررات خداوند از صحنه زندگی و اندیشه افراد، تلاش بسیاری نموده اند.

فحشاء و بی بندو باری را توسعه داده و ما را در تمام شئون زندگی، وابسته به سرمایه داری غلط جهانی کردند.

مذهب وسنت های اصیل اسلامی، که بزرگترین مانع توسعه فرهنگ غرب و استکبار جهانی است، تلاش کردند تا چنین مذهب وسنت را به ابتذال و بیراهه بکشانند تا امکان فرهنگ مبتذل غربی و نفوذ دشمنان اسلام فراهم آید.

روش های ساده ازدواج اسلامی و روابط بسیار جالب و دوستانه فامیلی وخانوادگی، جای خود را با راه و رسم غربی ها عوض کرده تا در جهت منافع استکبار بهره گیری شود.

وبه همین جهت است که، ادبیات وسایر رشته های هنری و صنعتی از مسیر خود خارج شده و تغییر جهت می دهند تا جامعه ای متناسب با الگوی پیش ساخته استکبار جهانی سامان یابد.

خداوند برای ارشاد وچاره جوئی و طرد چنین اندیشه، راه حل ومشکل را چنین بیان می کند و می فرماید: حتماً شما به مال و جان آزمایش خواهید شد، و از زخم زبان کسانی که پیش از شما کتاب آسمانی بر آنها نازل شد، آزار بسیارخواهید دید اگر شکیبائی پیشه کنید و پرهیزگار شویدکه ثبات و تقوی سبب قوت اراده درکارها است. (90)

در این آیه همه سختیها وصدمات مالی و جانی را یکی از شئون الهی می شمارد، افراد مؤمن در عرصه این زندگی مانند سایر مردم دستخوش بسیاری از حوادث ناگوار می شوند، از این راه خداوند همه بندگانش را می آزماید، ولی مؤمنان آنچنان بردباری در برابر دشواریها به خرج می دهند تا تزلزل و ترسشان مبدل به استقامت و ایمنی گردد، ایمان به خدا موجب درهم شکستن وحشت و نومیدی است، افراد را به فداکاری وتحمل مشکلات عادت می دهد و قلب وروان واحساساتش را تصفیه می کند.

اکنون که ابرهای تیره اختناق و خفقان و سانسور اندیشه ها ا ز آسمان ایران اسلامی رخت بربست وخورشید انقلاب اسلامی همه زوایای زندگی ما را روشن کرده است. وظیفه هر مسلمان و ایرانی است که مسئول آن همه بیچارگی و درماندگیها را بشناسد و دستاوردهای بسیارگران و با ارزش گذشته را، چراغ راه آینده قرار دهد، تا دگربار اسیر وگرفتار دست جهان خواران و ایادی سر سپرده آنان نشود.

در چنین شرائطی وظیفه چیست؟

درچنین زمان وشرائطی، ما نیاز به مربی و الگو داریم که از گفتار ورفتار او درس سرمشق بگیریم. و در این راه پرفراز و نشیب دست ما را بگیرد و از تفرقه و پراکندگی ملت های مسلمان جلوگیری نماید.

وازارزشها و فضائل اخلاقی و انسانی را با عمل و سخنش در دل وجان بنشاند، شجاعت و شهامت، ایثار و فداکاری، محبت و برادری، درستی و پاکدامنی، و بالأخره همه آن فضائل و مسئولیتهائی که انسان را به اوج کمال می رساند، را در روح و جان ما پرورش دهد.

قرآن مجید در این خصوص می فرماید: آنچه رسول خدا امر می کند بگیرید وآنچه را که نهی می کندواگذارید «حشرآیه7»

خداوند صریحاً امر می کند که هر چه پیامبر بیان داشت قابل قبول است و شما به آنها عمل نمائید.

مطالعه در زندگی پرافتخار پیامبراکرم (ص) و شکیبائی و ثبات آن حضرت بخاطر پیروزی حق و ارشاد و هدایت تربیت نوع انسانی، ما را از هر توضیحی در این زمینه بی نیاز می کند.

رمزپیروزی وموفقیت مسلمانان درصدر اسلام نیز، ایمان و مقاومت آنها در برابر دشمنان خطرناک بود که مبارزه و قهرمانی آن گروه ایثارگر وفداکار با ویژگی خاصی در صفحات تاریخ ثبت شده است که تا ابد جاوید و ماندنی است.

بنابراین جز پیامبراکرم (ص) چه کسی می تواند بعنوان مربی ما بر گزیده شود.

جز ائمه اطهار (ع) فقها و عالمان دین که خود عامل به دستورات دین می باشند، عهده دار ارزشها و حفظ اسلام و مرزهای فکری و جغرافیائی آن هستند.

آنهایندکه باید حدود خدا را جاری سازند، و احکام الهی را در جامعه پیاده نمایند، همان مردان بزرگی که حیات و زندگی خود را در راه عدالت و فضیلت صرف کرده اند.

ای پیامبر اکرم (ص) . تو همان پیامبر عشق و رحمت و مهربانی هستی که مردم جهان به عدالت جهانی تو می اندیشند، زیرا همه مردم دنیا با تمام اختلافاتی که دارند بدون استثناء به قوانین و مقررات آسمانی و صلح وعدالت تو می اندیشند و عشق می ورزند، ما همه فریاد می زنیم ودراین راه پر فراز و نشیب تلاش وکوشش می کنیم و صلح و عدالت جهانی تو را با تمام وجود خود می طلبیم.

پروردگارا. کسانی که تحمل وجود نورانیت پیامبر اکرم (ص) را ندارند وهمیشه درجهل و نادانی که با دست خویش بافته اند گرفتارند، پیامبر اکرم (ص) را مورد اهانت قرار می دهند، اگر چنین افراد قابل هدایت هستند، هدایتشان فرما.

پروردگارا. ملت مسلمان و قهرمان ما را، در برابر ستمگریهای زورگویان،نقشه ها وفشارهای خطرناکدشمنان، بردباری و هوشیاری کامل عنایت فرما.

پروردگارا. ملت ما را در برابر هر نوع توطئه و مقابله با دشمن، ودرمقابل فشارهای داخلی و خارجی متجاوزان، از هرنوع ذلت وخواری، وازآزمایشهای تلخ و ناگوار زندگی، سر بلند و پیروزشان کن.

ای پروردگارمهربان، وظیفه مردان خدا این است که دربرابر دستورات تو موظفند که در تمام کارها، تقوا و پرهیز کاری را شعار خویش قرار دهند، تا به نتیجه نهائی برسند، پس نصرت ویاریشان فرما.

پروردگارا. دشمنان اسلام از هرسو درکمین نشسته اند، تا حقایق دین مبین اسلام را تحریف و وارونه نمایند، ملت ما را در برابر همه انحرافها وگمراهیها، بصیرت و هوشیاری کامل عنایت فرما.

ای خدای مهربان، دشمنان اسلام تلاش می کنند که نورخدا را خاموش کنند، اما خود که صاحب چراغ و نور هستی، روز بروز بر عظمت و گسترش نور خود بیفزای.

ای خدای مهربان، به ملت و مردم ما این آمادگی لازم را بده، تا برای تحقق حکومت واحد جهانی که زمینه سازعدل وداد درسراسر دنیاست، تلاش و کوشش بیشتری نمایند.

اَللهُمَ اِنا نَشْکوا اِلَیک فَقْدَ َنبِینا وَ غَیبَه وَلِینا وَ کثْرَه عَدُوِنا وَ قِله عَدَدِنا وَ شِدَه الفِتَنِ بِنا....

خدایا. پروردگارا از نبود پیامبران به درگاه تو شکایت می کنیم و از غیبت ولی و سر پرست مان و زیادی دشمنان وکمی یاران و فتنه های بسیار به تو شکایت می کنیم...

ای خواجه عالم همه عالم بفدایت

چون کرده خداخلقت عالم زبرایت

ذات تو بود علت و عالم همه معلوم

در حق تو لولاک از آن گفته خدایت

شد ختم رسالت بتو این جامه زیبا

خیاط ازل دوخته بر قد رسایت

در روز جزا جمله رسولان مکرم

از آدم و عیسی همه در تحت لوایت

هنگام سخا چون بعطا دست گشائی

صد حاتم طائی شده درویش گدایت

در طور پریشان شد و از پای در آمد

موسی چو شنید ا ز شجر نور صدایت

تا بار دیگر بگذری از چرخ چهارم

عیسی بفلک کرده اقامت بهوایت

مردم همه مشتاق بفردوس برینند

فردوس برین تا شده مشتاق لقایت

راضی برضا گشتی و صابر بمصائب

تا صبر و رضا مات شد از صبر ورضایت

فهرست منابع

قسمتی از فهرست منابع که در نوشتن کتاب محمد امین ازآنها استفاده شده است:

1. قرآن مجید.

2. نهج البلاغه.

3. اصول کافی، ج 2.

4. سفینه البحار، ج1.

5. الحیات، ج 2.

6. کامل ابن اثیر، ج 2.

7. دروس عقاید اسلامی.

8. تحریرالوسیله امام خمینی.

9. ایثار، ج 1 و 2.

10. ولایت فقیه امام خمینی.

11. مغازی واقدی، ج 1.

12. کلمة الرسول.

13. بحار، ج 6 - 22 - 23.

14. ارشادالباری لشرح البخاری.

15. تهذیب، ج6.

16. محجة البیضاء.

17. وسائل الشیعه، ج 2.

18. مستدرک، ج2.

19. فروع کافی، ج 5.

20. مجمع البیان، ج 8.

21. صحیح بخاری.

22. صحیح ترمذی، ج 2.

23. صحیح حلبی، ج 3.

24. ناسخ التواریخ، ج 2.