آخرين صحابي و نخستين زائر حسيني

مصطفي غلامحسيني

- ۲ -


نخستين زائر كوي حسيني عليه السلام

آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهاني و جاودانه ساخت، اين بود كه در روز اربعين سال 61 هجري، به عنوان «نخستين زيارت كننده مرقد شريف امام حسين عليه السلام ، به كربلا آمد و به زيارت پرداخت.»

پيوند مقدس و مخلصانه با امام حسين عليه السلام به وي رنگ حسيني داد و او در كنار امام حسين عليه السلام بر قلّه رفيع جهان و زمان قرار گرفت؛ زيرا زيارت او زيارتي معمولي نبود، بلكه زيارتي سياسي و انقلابي و پايه گذار شكستن زرق و برق طاغوت زمان (يزيد) و طاغوتهاي ديگر بود. اين زيارت چون پتكي بر سر يزيديان و بردگان زر و زور فرود آمد. گويا خداوند مي خواست تا جابر در پرتو نور حسيني در همه جا حضور يابد و شيوه اش، الگويي براي مسلمانان راستين گردد.

چگونگي زيارت جابر

«عطيّه عوفي» مي گويد:

من با جابر بن عبداللّه انصاري به زيارت قبر حسين عليه السلام رفتم. وقتي به كربلا رسيديم، جابر نزديك شط فرات رفت، غسل كرد. قطيفه اي به كمر بست و قطيفه اي ديگر بر دوش افكند. سپس كيسه اي كه همراهش

جابر در پاسخ گفت: اي عطيّه، از حبيب خود رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مي گفت: هركس قومي را دوست بدارد، با آنها محشور مي شود و هر كس عمل قومي را دوست بدارد، در آن عمل با آنها شريك است.

بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ريشه خوشبوي كوفي) برون آرود و خود را خوشبو كرد. سپس به طرف مرقد شريف امام حسين عليه السلام حركت كرد؛ در حالي كه مشغول ذكر خدا بود، خود را نزديك قبور رساند و گفت: مرا به قبر حسين عليه السلام برسان تا آن را لمس كنم.(13)

دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامي كه دستش به خاك مرقد حسين عليه السلام رسيد، از شدت اندوه بيهوش شد و به روي قبر افتاد.

من بر وي آب پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت: ياحسين! ياحسين! ياحسين!

سپس گفت: «حبيبٌ لا يُجيبُ حَبيبَهُ»

آيا دوست جواب دوستش را نمي دهد؟!

بعد گفت: چگونه جواب دهي كه خون از رگهاي گلويت برسينه و شانه ات فرو ريخته و ميان سرو بدنت جدايي افتاده است! من گواهي مي دهم تو فرزند بهترين پيامبران و سرور مؤمنان و اسوه تقوا و پرهيزكاري و زاده هاديان و رهبران، و پنجمين تن از اصحاب كسا، فرزند بزرگترين نقبا(علي عليه السلام ) و فرزند سرور زناني. چرا چنين نباشي كه دست سيد المرسلين تو را پروراند، در دامن پرهيزكاري بودي از پستان ايمان شير خوردي، با اسلام از شير باز گرفته شدي و در زندگي و هنگام مرگ پاك بودي.

قلب مؤمنان، از فراقت سوخت. آنها شك ندارند كه تو زنده اي، سلام و خشنودي خدا بر تو باد. گواهي مي دهم داستان تو مانند جريان شهادت حضرت يحيي بن زكريّا بود. (كه طاغوت زمان سر از پيكرش جدا كرد.)

عطيه عوفي(14) مي گويد: سپس جابر، به اطراف قبر امام حسين عليه السلام متوجه شد و ساير شهيدان كربلا را چنين زيارت كرد:

«درود و سلام بر شما ارواحي كه در محور قبر امام حسين عليه السلام جاي گزيديد. و شتر خود را در آستان او خوابانيديد. گواهي مي دهم شما نماز را به پا داشتيد و زكات را ادا كرديد و امر به معروف و نهي از منكر انجام داديد و با منحرفان و ملحدان جنگيديد. شما خدا را عبادت كرديد تا مرگتان فرا رسيد. سوگند به خدايي كه محمد صلي الله عليه و آله را به راستي فرستاد، ما با شما در آنچه بدان وارد شديد، شريك بوديم.

عطيّه عوفي مي گويد: از او پرسيدم: ما چگونه در جهاد و پيكار آنها (شهيدان كربلا) شركت داريم؟ ما در فراز و نشيب همراه آنها نبوديم و شمشير نكشيديم؛ ولي اين شهيدان جانبازي كردند، به گونه اي كه سرهايشان از بدنشان جدا شد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه گشتند؟!

جابر در پاسخ گفت: اي عطيّه، از حبيب خود رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه مي گفت: هركس قومي را دوست بدارد، با آنها محشور مي شود و هر كس عمل قومي را دوست بدارد، در آن عمل با آنها شريك است. سوگند به خداوندي كه محمد صلي الله عليه و آله را به راستي فرستاد، نيت من و اصحابم همان نيت امام حسين عليه السلام و اصحاب اوست؛ نيتي كه بر اساس آن به شهادت رسيدند.(15)

ديدار با امام سجاد عليه السلام و همراهان آن حضرت

آيا جابر در روز اربعين كاروان اهل بيت عليهم السلام را نيز زيارت كرد؟ در اين باره، چهار نظر وجود دارد:

1 ـ امام سجاد عليه السلام و همراهانش درهمان اربعين اول (20 صفر سال 61) از شام به كربلا آمد و در همان روز با جابر ملاقات كردند.

2 ـ اين ملاقات، در اربعين دوم همان سال يا در اربعين سال بعد (سال 62 هجري) تحقق يافت.

3 ـ جابر و همراهان در اربعين اول سال 61 هجري به زيارت قبر امام حسين عليه السلام توفيق يافتند، ولي ملاقات اهل بيت عليهم السلام بعد از خروج از كوفه، در مسير خود به شام نخست به كربلا آمدند، به زيارت پرداختند و سپس به شام رفتند؛ آنها در اين روز كه مصادف با اربعين بود با جابر و همراهانش ملاقات كردند.

4 ـ اي جابر، قبر حسين عليه السلام را زيارت كن؛ زيرا پاداش زيارت قبرحسين عليه السلام با پاداش انجام دادن صد حجّ (مستحبي) برابر است؛ و در حقيقت قبر حسين بن علي عليه السلام گلزاري از گلزارهاي بهشت است... و زمين كربلا، زمين بهشت به شمار مي آيد.

به نظر مي رسد كه نظر سوم و چهارم از بقيه مناسبتر است.

نام جابر بر ضريح امام حسين عليه السلام

جالب توجه اينكه در بالاي ضريح مقدس امام حسين عليه السلام كه به وسيله شيعيان از هندوستان تهيه شده و 5/5 متر دراز و 5/4 متر پهنا دارد، با آب طلاي خالص آيه نور و پس از آن، اين حديث نبوي نگاشته شده است:

«يا جابِرُ زُر قَبْرَ الْحُسَيْن فَاِنَّ زِيارَتَهُ تَعْدِلُ مِأَةَ حَجَّةٍ وَ اِنَّ قَبْرَالحسين بن علي تُرْعَةٌ مِنْ تُرُعِ الْجَنّة ... وَ اِنَّ كَربلا اَرْضُ الجَنّة»

اي جابر، قبر حسين عليه السلام را زيارت كن؛ زيرا پاداش زيارت قبرحسين عليه السلام با پاداش انجام دادن صد حجّ (مستحبي) برابر است؛ و در حقيقت قبر حسين بن علي عليه السلام گلزاري از گلزارهاي بهشت است... و زمين كربلا، زمين بهشت به شمار مي آيد.(16)

جابر به سفارش پيامبر صلي الله عليه و آله عمل كرد و به عنوان نخستين زائر، در موقعيتي دشوار، اين سنت عظيم را بنيان نهاد.

رحلت جابر

پس از آنكه جابر، پيام رسول خدا صلي الله عليه و آله را به امام باقر عليه السلام رساند، امام باقر عليه السلام به جابر فرمود: وصيت خود را آماده كن؛ زيرا تو در مسير حركت به سوي خدايي! قطرات اشك از چشمان جابر سرازير شد و به امام باقر عليه السلام عرض كرد: آقاي من، اين خبر را قبل از شما رسول خدا صلي الله عليه و آله به من داد و فرمود:

«چند روز پس از ديدار با محمد بن علي(امام باقر عليه السلام ) از دنيا مي روي.»

امام باقر عليه السلام فرمود: «اي جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آينده تا روز قيامت را به من عنايت فرموده است.»

جابر وصيت كرد؛ آماده سفر شد.(17) و سر انجام در 73 يا 74 يا 78 قمري در 94 سالگي در مدينه از دنيا رفت.(18)

طبق بعضي از روايات، امام صادق عليه السلام فرمود:

جابر، آخرين نفر از اصحاب بود كه باقي مانده بود.(19)

ابان بن عثمان، كه در آن وقت حاكم مدينه بود، بر جنازه جابر نماز خواند. او به فرزندان جابر پيام فرستاده بود وقتي پدر تان از دنيا رفت، او را به خاك نسپاريد تا من بر جنازه اش نماز بخوانم.(20) زيرا حاكمان نماز خواندن بر جنازه بزرگان را امتياز و افتخار مي دانستند.

گرچه جابر بن عبداللّه انصاري، در ميدان نبرد با دشمن به شهادت نرسيد، ولي با شمشير قلم و بيان و در مسير مبارزه پيوسته با دشمنان بود. او با افشاگريهايش بيني دشمنان كينه توز را به خاك ماليد و از حريم مقدس امامان معصوم عليه السلام دفاع كرد.

بي ترديد، جابر از مصداقهاي روشن اين سخن رسول خدا صلي الله عليه و آله به شمار مي رود:

«اِذا كانَ يَومُ الّقِيامَةِ يُوزَنُ مِدادَ الْعُلَماء مَعَ دِماءِ الشُّهَداءِ فَيُرَجَّحُ مِدادَ الْعُلَماءِ عَلي دِماءِ الشُّهَداءِ»

هنگامي كه روز قيامت مي شود، مركّب قلم دانشمندان را با خون شهيدان مي سنجند؛ پس مركّب قلم دانشمندان بر خون شهيدان برتري مي يابد.