شيخ بهائى در آيينه عشق

اسدالله بقائى

- پى‏نوشت‏ها -
- ۱ -


1- اشاره تلويحى به استاد فرزانه ، سيد محمد نواب رضوى يزدى كه يادش عزيز و عمرش دراز باد!
2- شيخ زين الدين بن على بن احمد جبعى عاملى مشهور به شهيد ثانى از پيشوايان معروف شيعه كه در سال 965 هجرى قمرى به شهادت رسيد.
3- بقره (2) آيه 156.
4- حج (22) آيه 7.
5- همانا پيوستگى روح مؤ من به روح خدا از پيوستگى پرتو خورشيد به خورشيد بيشتر است .
6- من در ميان شما دو امانت نفيس و گرانبها مى گذارم . يكى كتاب خدا قرآن و ديگرى عترت و اهل بيت خودم و اين دو يادگار من هيچ گاه از هم جدا نمى شوند تا ورود در حوض موعود.
7- تكوير (81) آيه 1 - 3.
8- پس چون گذشتند، گفت : موسى مر جوانش را: بيار ما را چاشت ، ما به درستى كه ديديم از اين سفرمان تعبى كهف (18) آيه 62.
9- و آن كه هجرت گزيد در راه خدا مى يابد در زمين ، موضعهاى بسيار و فراخى و آن كه بيرون رود از خانه اش ، مسافر به سوى خدا و رسولش ، پس دريابد او را مرگ ، پس به تحقيق لازم شد اجرش بر خدا و باشد خدا آمرزنده مهربان نساء (4) آيه 100.
10- آن گاه كه آسمان بشكافد... و آن گاه كه زمين كشيده شود انشقاق (84) آيه 1 و 3.
11- زمر (39) آيه 22.

12- خيال اگر چه با طاير پران انديشه ، توان پرواز بسيار دارد و سبكبال و پر توان در دشت وسيع خواهشهاى نفسانى به جولان مى پردازد، اما حفظ طاير خيال در مقابله با جنود اهريمنى و شيطانى ضرورت دارد، زيرا اين مرغ پروازى در هر زمان ، قادر به پريدن به شاخسارى تازه است كه بسيارى از آن ، نقاط آشيانه هريمنى نفس اماره مى باشد، لذا سپردن يكباره دل به دست خيال ، كار ارباب خود نيست ، زيرا عواقب دردآلودى از اين افسار گسيختگى به بار مى آيد.
13- شيعه اماميه معتقد است كه اسماعيل (عليه السلام )، ذبيح الله است .
14- نقل از كتاب احوال و اشعار فارسى شيخ بهائى ، تاءليف مرحوم سعيد نفيسى .
15- جفر: علم حروف ، آينده نگرى .
16- الف : هزار.
17- انشراح (94) آيه 7.
18- مثنوى معنوى .
19- قمر (54) آيه 11.
20- نقل از كتاب شريف جامع عباسى ، باب هيجدهم ، صفحه 405.
21- حوصله در لغت به معناى چينه دان مرغ و در اصطلاح شعرى كنايه از صبر و گنجايش و ظرفيت در تحمل آن مى باشد، چنان كه خواجه شيراز مى فرمايد:
 

خيال حوصله بحر مى پزد، هيهات
 
چهاست در سر اين قطره محال انديش
 

22- ج 2، ص 67.
23- نقل از مقاله مندرج در حافظ شناسى ، ج 13، ص 157.
24- بقره (2) آيه 172.
25- خبز شعير: نان جو.
26- اين مطلب را با مضمون قريب به آن ، استاد سعيد نفيسى نيز در كتاب زندگانى و شحر احوال و اشعار شيخ نقل نموده ، ولى صحت آن را تاءييد ننموده است .
27- ناظم الاسلام كرمانى ، تاريخ بيداى ايرانيان ، به اهتمام على اكبر سعيدى سيرجانى ، بخش دوم ، ص 235.
28- مؤ لف تاريخ روضة الصفويه مى گويد: شاه عباس نذر كرده بود، پس از باز گرفتن آذربايجان از تركان عثمانى به زيارت امام هشتم رود، ولى گويى قبل از آن به زيارت رفت ، زيرا تسخير آذربايجان در سال 1012 هجرى قمرى ، يعنى دو سال بعد صورت گرفت .
29- اين مطلب را نصرالله فلسفى در زندگانى شاه عباس اول ، ج 2، ص 460 نيز نقل كرده است .
30- اين مطلب كه با تصرف در جملات نقل گرديد، در كتب متعددى با همين مضمون ذكر گرديده ، از جمله : قصص الخاقانى (نسخه خطى ، كتابخانه ملى تهران ) ص 125؛ منتظم ناصرى ، جلد 4، ص ‍ 166؛ زندگانى شاه عباس اول ، ج 3، ص 864؛ احوال و اشعار فارسى شيخ بهائى ، تاءليف استاد سعيد نفيسى ، ص 74.
31- نقل به تصرف در كلام از كتاب زهر الربيع سيد نعمت الله جزايرى ، ترجمه پسرش نورالدين محمد، به روايت نصرالله فلسفى در كتاب زندگانى شاه عباس اول ، ج 2، ص 625.
32- مستدرك الوسايل ، ج 2، ص 420.
33- احوال و اشعار شيخ بهائى ، تاءليف استاد سعيد نفيسى ، صفحه 108 و 109. مفتاح الفلاح را آقا جمال خوانسارى به نام شاه سليمان صفوى ترجمه فارسى كرده است .
34- مى گويند شاه عباس صفوى چند عمه داشت كه به همه علاقه مند بود، اما از ميان آنها مريم سلطان بيگم ، زن خان احمد گيلانى را به لفظ عمه خطاب مى كرد و او را به اصفهان آورده ، در خانه نسبتا مناسبى سكونت داده بود. پس از فوت وى به سال 1017 هجرى قمرى شاه عباس خانه مسكونى مشار اليها را به شيخ بهائى بخشيد تا وى در ازاى آن ، روزانه پنج نوبت براى وى نماز بخواند.
35- شيخ بهائى ، جامع عباسى ، صفحه 11.
36- رصد به نقل از غياث اللغات : رصد به معناى چشم داشتن و به معناى نظر كنندگان و چوتره كه به بلندى هفت صد گز بر قله كوه بلند مى سازند و منجمان بر آن نشسته ، احوال كواكب معلوم مى كنند (از لطائف و كشف و مؤ يد). و رصد خانه مراغه از بزرگترين رصدخانه هاى آن زمان و به وسيله دانشمند و سياستمدار بزرگ ايرانى يعنى خواجه نصير الدين طوسى در دوران تركتازى مغولان در شهر مراغه به پا گرديد و انتخاب شهر مراغه از نظر وضعيت جغرافيايى بود.
37- گفتيم و نگفتيم عنوان كتابى اجتماعى - انتقادى از دكتر محمد على اسلامى ندوشن است .
38- نقل از كتاب جامع عباسى ، اثر شيخ بهائى ، ص 2.
39- شيخ بهائى ، كشكول ، ترجمه حاج شيخ محمد باقر ساعدى خراسانى .
40- سعيد نفيسى ، احوال و اشعار فارسى شيخ بهائى ، ص 63.
41- تعريض : به كنايه چيزى گفتن ، سخن سر بسته گفتن .
42- داستان فوق از كتاب زندگانى شاه عباس اول ، تاءليف مرحوم نصرالله فلسفى ، با تصرف در كلام و محاورات شاه عباس با شيخ بهائى و ميرداماد، بيان گرديد.
43- اين داستان با تصرف در جملات از كتاب زندگانى شاه عباس اول ، تاءليف مرحوم نصرالله فلسفى ، ج سوم ، صفحات 178 - 179 نقل شده است .
44- غياث اللغات : عشق ، بسيار دوست داشتن چيزى و نزد اطبا مرضى است از قسم جنون كه از ديدن صورت حسن پيدا مى شود. عبدالرحمن شارح ظهورى از شرح اسباب و فتوحات الحكم نقل كرده است كه عشق ماءخوذ از عشقه و آن نباتى است كه آن را لبلاب گويند، چون بر درختى بپيچد آن را خشك كند، همين حالت عشق است بر هر دلى كه طارى شود صاحبش را خشك و زرد كند و در مصطلحات به معناى سلام و وداع نيز نوشته اند، چه اصطلاح آزادان است كه به جاى سلام عليك عشق الله گويند.
عشق پيچان ، نباتى است كه بر درخت پيچد. گل آن سرخ باشد و در عرف آن را عشق پيچه گويند.
عشقه (به فتح اول و كسر ثانى ) به معناى عشق پيچان .
عشيقه به معناى معشوقه .
45- غياث اللغات : تصوف ، پشمينه پوشيدن ماءخوذ از صوف بالضم كه به معناى پشم و نوعى از پشمينه و به اصطلاح از خواهش نفسانى پاك شدن و اشياى عالم را مظهر حق دانستن ، چون در زمان سابق ، صاحبان صفات مذكوره صوف مى پوشيدند، لهذا مجازا اعمال و افعال ايشان را تصوف ناميدند و مى تواند كه تصوف ماءخوذ باشد از صوف بالفتح كه به معناى يكسو شدن و رو گردانيدن است ، چون واصلان حق از ما سواى الله يكسو مى شوند و رو مى گردانند، لهذا كار ايشان را تصوف گفتند. وجه آخر در كشف نيز مسطور است .
46- شعر از مؤ لف .
47- نظام بن حسين ساوجى در مقدمه دوم جامع عباسى ، تاريخ وفات شيخ بهائى را دوازدهم ماه شوال سنه 1031 هجرى قمرى مى داند و تقريبا معتبر است .