شاگردان معروف فيض
ملا محسن شاگردان فراوانى داشت . آنان
علاوه بر استفاده هاى علمى و معنوى از او به كسب اجازه هاى اجتهاد و
نقل حديث نيز مفتخر گرديده بودند معروفترين شاگردان ايشان عبارتند از:
محمد مشهور به علم الهدى (1029 - 1115 ق ): فرزند فيض كه از دوران
كودكى تا پايان عمر نزد پدر حضور داشته و تاليف و تصنيف كتاب و رساله
ها با او همكارى مى كرده است . علم الهدى از پدر چندين اجازه مختصر و
طولانى دريافت نموده و خود او داراى آثار علمى فراوان مى باشد.
(616)
احمد مشهور به معين الدين (1056 - 1107 ق ): فرزند ديگر فيض كه او نيز
در فقه و حديث متبحر و داراى تاليفاتى بوده است .
(617)
محمد مومن فرزند عبدالغفور (برادر فيض ): از فقيهان و مدرسان عصر خود
كه در يكى از شهرهاى مازندران به تعليم و تدريس طلاب و محصلان علوم
دينى اشتغال داشته است .
شاه مرتضى دوم : پسر برادر فيض و دو فرزند او به نامهاى محمد هادى و
نورالدين محمد كه هر سه از فاضلان عصر خود و داراى كتاب و رساله هاى
متعدد بوده اند.
(618)
ضياء الدين محمد: او فرزند حكيم نورالدين دايى فيض (متوفى 1047 ق ) است
كه عالمى حكيم و عارفى دانشمند و شاعر بوده است .
(619)
ملا شاه فضل الله و ملا علامى : خواهر زادگان فيض و فرزندان ملا محمد
شريف . اين دو در علوم عقلى و نقلى صاحبنظر بودند و شاه فضل الله حدود
چهل تاليف در موضوعات فقه ، تفسير و كلام داشته است .
ملا محمد باقر مجلسى (1037 - 1111 ق ) مولف بحارالانوار.
سيد نعمت الله جزايرى (متوفى 1112 ق ).
قاضى سعيد قمى (متوفاى 1103 ق ).
ملا محمد صادق خضرى - شمس الدين محمد قمى - شيخ محمد محسن عرفان شيرازى
و...
(620)
تاليفات و تصنيفات
فيض كاشانى عمر خود را صرف تعليم ، تدريس و تاليف كرد. او پس از
كسب معارف و استفاده علمى و معنوى از استادان بزرگ خود نوشتن كتاب و
رساله را از هيجده سالگى آغاز نمود و در طى 65 سال نزديك به دويست جلد
اثر نفيس در علوم و فنون مختلف تاليف كرد.
خدمت پر ارج ايشان در اين آثار نسبت به ترويج مذهب شيعه با خدمات و
زحمات مردان زيادى از عالمان دينى برابرى مى كند. فيض در فهرست هاى
متعددى كه خود نگاشته تعداد تاليفات و تصنيفات را تا هشتاد جلد ذكر
كرده و فرزندش علم الهدى تعداد آثار او را يكصد و سى جلد نام برده است
. اما برابر فهرست تهيه شده از سوى اديب و شاعر معاصر آقاى مصطفى فيضى
تعداد كتابها و رساله هاى فيض قريب به يكصد و چهل مجلد بالغ مى گردد
(621) كه اكثر آنها به زيور طبع آراسته شده است در
اينجا به چند تاليف مهم فيض كه در علوم مختلف نگاشته شده اشاره مى كنيم
:
الف - در تفسير قرآن
1. تفسير صافى : از كتب معتبر در تفسير قرآن است . فيض اين
تفسير را در سال 1075 ق با مطالعه اكثر تفاسير قرآن (از سنى و شيعه )
نوشته و در ضمن بيان آيات ، روايات معتبر و مستند شيعه را گردآورده است
.
2. تفسير اصفى : اين تفسير تلخيص صافى است كه در سال 1077 ق نوشته شده
است .
3. تفسير مصفى : برگزيده مطالب تفسيرى ((تفسير
اصفى )) مى باشد.
ب - حديث و روايت
1. الوافى : محدث كاشانى براى نوشتن كتاب وافى چهار كتاب معتبر
حديث شيعه (كافى ، تهذيب ، استبصار، من لايحضره الفقيه ) را در سال
(1068 ق ) تنقيح و با حذف احاديث مكرر، آن را يكجا در اجزاى متعدد جمع
كرده و پس از آن فرزندش علم الهدى با نوشتن و افرودن يك جزء كه شامل
معرفى رجال حديث ، كشف رموز و... بوده آن را تكميل كرده است . هم اكنون
كتاب ((الوافى ))
در مجلدات متعدد چاپ گرديده است .
2. الشافى : منتخبى از احاديث ((الوافى
)) است كه در سال (1082 ق ) نگاشته شده
است .
3. النوادر: مجموعه احاديث نقل نشده در كتب معتبر را گردآورده است .
4. المحجه البيضاء: فيض در سال 1046 ق كتاب احياء العلوم غزالى را
تنقيح و تصحيح كرد و با استفاده از احاديث و روايات معتبر شيعه آن را
شرح و تكميل و به نام ((الحقايق
)) ارائه كرد.
5. مفاتيح الشرايع : از كتب روايى فقهى و استدلالى فيض است كه در سال
1042 ق نگاشته شده اين كتاب در بردارنده همه ابواب فقه است . فيض با
عنايت شديد به كتاب و سنت معصومين عليه السلام و گريز از به كارگيرى
دلايل عقلى و اجتهاد به راى ، راه نوى فرا روى پژوهشگران در علم فقه
قرار داده است .
اين كتاب از آغاز تاليف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاكنون
چهارده شرح و چندين حاشيه بر آن كتاب نگاشته شده كه از جمله آنها شرح
آقا محمد باقر بهبهانى (بزرگ مجتهد قرن دوازدهم ) شايان ذكر است .
(622)
ج - كلام و عرفان
از كتب كلامى و عرفانى حكيم و عارف كاشانى كتاب
((اصول المعارف )) در چند
جلد (تاليف سال 1046 ق )، ((اصول العقائد))
(1036 ق )، رساله هاى ((علم اليقين
)) و، ((الحق
اليقين ))، ((عين
اليقين ))، ((الحق
المبين )) و ((الجبر
و الاختيار)) و... مى باشند.
د - اخلاق و ادب
در موضوع اخلاق و ادب كتاب و رساله هاى متعددى به زبان فارسى و
عربى نگاشته است . از آنها ((ضياء القلب
)) (تاليف در سال 1057 ق )،
((الفت نامه ))
و ((زاد السالك ))
(بين سالهاى 1040 - 1030 ق )، ((شرح
الصدر)) (1065 ق )، ((راه
صواب ))، ((گلزار
قدس ))، ((آب
زلال ))، ((دهر
آشوب ))، ((شوق
الجمال ))، ((شوق
المهدى ))، ((شوق
العشق )) و ديوان قصائد و غزليات و
مثنويات مى باشند.
روحيات فيض
از مطالعه و سير در كتابهاى و رساله هاى اخلاقى ، عرفانى و شرح
حالهاى كه به قلم خود فيض يا شاگردان و ديگر علما نوشته اند اين گونه
دريافت مى شود كه فيض به دليل كثرت تاليفات و تصنيفات و تنوع آنها عالم
و دانشمندى پر كار و جامع در علوم و فنون بوده و سالهاى متمادى به امر
تعليم و تعلم و افاضه اشتغال داشته است .
(623)
او داراى منشى عالى و نظراتى بلند و از عناوين و القاب گريزان بوده و
از به دست آوردن شهرت و قدرت با وجود امكانات خوددارى مى كرده است . وى
گوشه گيرى و انزوا را براى كسب علم باطنى و دانش و تفكر مفيد، بر همه
چيز ترجيح داده است .
(624)
از رفتن به مهمانى و مجالست با اصحاب و انصار ديوان (حكومت ) فاصله مى
گرفته و در جستجوى اهل كمال و كاوشهاى علمى مسافرتهاى زياد كرده است .
فيض در بيان آراء و نظريات خود صريح بوده و از رياء و تظاهر و تملق
پرهيز مى كرده و نارضايتى خود را از هر گونه بى بند بارى ، تظاهرات
صوفيانه ، تقدس خشك ، عالم نماهاى دنياپرست ابراز مى نموده است .
در راه اعتلاى كلمه حق و عقايد راستين شيعه هيچ تراسى و هراسى به خود
راه نداده و آرزوى او اين بوده است كه مسلمانان همه سرزمينها بدور از
تفرقه و پراكندگى همزيستى داشته باشند. اين حكيم فرزانه خود را مقلد
حديث و قرآن و تابع اهل بيت عليه السلام معرفى كرده و مى گويد:
من هر چه خوانده ام از ياد من برفت
|
الا حديث دوست كه تكرار مى كنم
(625)
|
در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسى و عربى توانا و اين فن را فرع بر
علوم و دانستنى هاى ديگر خود شمرده و به تبعيت از اساتيد خود ملاصدرا،
ميرداماد و شيخ بهايى كه نيكو شعر مى سرودند رباعيات ، غزليات ، قصايد
و مثنوى هايى دارد كه در چند كتاب و رساله گردآورى شده است .
(626)
در اينجا به يكى از اشعار معروف فيض و به نمونه اى از نثر او اشاره مى
كنيم :
الفت و يگانگى
بيا تا مونس هم ، يار هم ، غمخوار
هم باشيم
|
انيس جان غم فرسوده بيمار هم باشيم
|
شب آيد شمع هم گرديم و بهد يكديگر
سوزيم
|
شود چون روز دست و پاى هم در كار هم
باشيم
|
دواى هم ، شفاى هم ، براى هم ، فداى
هم
|
دل هم ، جان هم ، جانان هم ، دلدار
هم باشيم
|
به هم يكتن شويم و يكدل و يكرنگ و
يك پيشه
|
سرى در كار هم آريم و دوش بار هم
باشيم
|
جدايى را نباشد زهره اى تا در ميان
آيد
|
به هم آريم سر، برگردهم ، پر كار هم
باشيم
|
حيات يكديگر باشيم و بهر يكدگر مى
ريم
|
گهى خندان زهم گه خسته و افكار هم
باشيم
|
به وقت هوشيارى عقل كل گرديم به هم
|
چو وقت مستى آيد ساغر سرشار هم
باشيم
|
شويم از نغمه سازى عندليبى غم سراى
هم
|
به رنگ و بوى يكديگر شده گلزار هم
باشيم
|
به جمعيت پناه آريم از باد پريشانى
|
اگر غفلت كند آهنگ ما هشيار هم
باشيم
|
براى ديده بانى خواب را بر يكديگر
بنديم
|
ز بهر پاسبانى ديده بيدار هم باشيم
|
جمال يكديگر گرديم و عيب يكديگر
پوشيم
|
قبا و جبه و پيراهن و دستار هم
باشيم
|
غم هم ، شادى هم ، دين هم ، دنياى
هم گرديم
|
بلاى يكديگر را چاره و ناچار هم
باشيم
|
بلا گردان هم گرديده گرد يكديگر
گرديم
|
شده قربان هم از جان و نيت دار هم
باشيم
|
يكى گرديم در گفتار و در كردار و در
رفتار
|
زبان و دست و پا يك كرده خدمتكار هم
باشيم
|
نمى بينم بجز تو همدمى اى ، فيض ،
در عالم
|
بيا دمساز هم گنجينه اسرار هم باشيم
(627)
|
نمونه نثر
بسم الله الرحمن الرحيم
يا محسن قد اتاك المسنى : فيض احسان بى
پايان تو را چگونه شكر گزارم كه از من ناتوان نمى آيد و زبان ثناى عظمت
و كبرياى تو از كجا آرم . چون اين زبان آن را نمى شايد. طوطى جان در
هواى هواى تو با شكر، شكر تو مى جويد و بلبل روح در گلزار فتوح به نواى
عجز و انكسار، ثناى كبرياى تو مى گويد. خيال جمال رخسارت قهرمان عشق را
بر قلوب مشتاقان ديدارت گماشته تا جز تو نبينند و كلك بدايع آثارت از
قلم حقايق انجام الهام بر الواح ارواح اهل عرفان نگاشته تا با غير
ننشينند...
... در اين مجموعه كه گلزارى است از عالم قدس ، گلهاى رنگارنگ شكفته و
در آن گلها، مل هاى گوناگون نهفته ، از آن گلها تحفه هاى جانفزاى
روحانى به مشام اهل دل مى وزد تا هزار دستان چمن انس را بر تنم دارد و
از آن مل ها طريهاى حيات بخش ربانى به روان مشتاقان مى رسد تا مى
پرستان ميكده قرس را در اهتزاز آرد...(628)
آراء و انديشه هاى فيض
در لابه لاى نوشته ها و گفته هاى فيض نظرات و آراء ويژه اى در
مسائل فقهى ، فلسفى و كلامى به چشم مى خورد كه گوياى شخصيت واقعى اوست
و نيز از اين آثار به سير تطور افكار و انديشه هاى او و زمانش پى مى
بريم .
ايشان در تمامى ابواب فقه چنانچه از كتاب فقهى روايى او مفاتيح الشرايع
استفاده مى شود نظراتى خاص دارد.(629)
يكى از فتاوا و نظريات مهم فيض كه در موضوع غنا و شهرت دارد بدين شرح
است .
فيض به استناد رواياتى معتبر غنا و (آواز خوانى ) را در مجالس عروسى
جايز و همچنين در رساله ((مشواق
)) خود غنا و خواندن اشعار دينى و اخلاقى
را به صورت خوش براى ترويج روح مومنان جايز دانسته است . اما در همه
آثار او با بيانى روشن مردم را از هر گونه استفاده باطل از غنا و لهو و
لعب بر حذر داشته و گفته است : در عصر حكومت اسلامى اموى و عباسيان كه
با ائمه طاهرين عليه السلام همعصر بوده اند غنا به گونه مبتذل در
درباريان رواج داشت به طورى كه زنان مغنيده در مجالس خلفا و وزرا در
ميان رجال به لهو و لعب مشغول بودند و بدون شك اين نوع غنا نمى توانسته
است مورد قبول پيشوايان بر حق اماميه باشد.))
(630)
فيض در نظر بزرگان
درباره شخصيت و آثار گوناگونى از سوى علما و بزرگان همعصر و بعد
از او ابراز شده كه به نمونه هايى از آنها اشاره مى شود.
محمد اردبيلى (متوفى قرن يازدهم ):
(آن ) علامه محقق و مدقق ، جليل القدر و عظيم الشان و بلند مرتبه ،
فاضل كامل ، اديب و متبحر در همه علوم است .
(631)
شيخ حر عاملى (متوفاى 1104 ق ):
محمد فرزند مرتضى مشهور به فيض كاشانى ، فاضل ، عالم ، ماهر، حكيم ،
متكلم ، محدث ، فقيه ، محقق ، شاعر و اديب بود و از نويسندگان خوب عصر
ماست كه داراى كتابها و نوشته هاى فراوانى است .
(632)
سيد نعمت الله جزايرى (متوفاى 1112 ق ):
استاد محقق ما ملا محمد محسن فيض كاشانى صاحب كتاب الواقى و دويست كتاب
و رساله ديگر مى باشد.
(633)
سيد محمد باقر خوانسارى (متوفاى 1213 ق ):
بر علما و بزرگان دينى پوشيده نيست كه فيض در فضل و فهم و خبره بودن در
فروغ و اصول دين و زيادى نوشته ها با عبارات و جملات زيبا و رسا سرآمد
ديگر عالمان دين است .
(634)
محدث قمى (متوفى 1319 ق ):
... او در دانش و ادب و زيادى معلومات و دانستها و به كارگيرى تعبيرات
و عبارات نيكو در نوشته ها واحاطه كامل به علوم عقلى و نقلى مشهور است
.
(635)
محدث نورى (متوفاى 1320 ق ):
از مشايخ علامه مجلسى ، عالم بافضل و متبحر، محدث و عارف حكيم ، ملا
محسن فرزند شاه مرتضى مشهور به فيض كاشانى است .
(636)
علامه امينى (متوفاى 1349 ق ):
... ((فيض ))
علمدار فقاهت و پرچمدار حديث و گلدسته رفيع فلسفه و معدن معارف دينى و
اسوه اخلاق و سرچشمه جوشان علم و دانشسهاست ... بعيد است كه روزگار به
مثل او ديگر فرزندى را بياورد.
(637)
شيهد استاد مطهرى (شهادت 1358 ه):
... فيض كاشانى ... هم يك مرد محدث فقيهى است و گاهى در آن كار محدثى و
فقاهتش خيلى قشرى مى شود و هم ضمنا يك مرد حكيم و فيلسوفى است .
(638)
علامه طباطبايى (متوفى 1360 ه):
... اين مرد جامع علوم است و به جامعيت او در عالم اسلام كمتر كسى سراغ
داريم و ملاحظه مى شود كه در علوم مستقلا وارد شده و علوم را با هم خلط
و مزج نكرده است . در تفسير صافى واصفى و مصفى وارد مسائل فلسفى و
عرفانى و شهودى نمى گردد. در اخبار، كسى كه وافى او را مطالعه كند مى
بيند يك اخبارى صرف است و او گويى اصلا فلسفه نخوانده است در كتابهاى
عرفانى و ذوقى نيز از همان روش تجاوز نمى كند و از موضاعات خارج نمى
شود تا اينكه در فلسفه استاد و از مبرزان شاگردان صدر المتالهين بوده
است .
(639)
استاد سيد محمد مشكوه :
... خاندان فيض سرشار است از عالم ، فاضل كه در هيچ خاندانى مساوى او
نيست . او با تصنيف كتاب وافى كه جامع احاديث شيعه است آن را در رديف
منابع اوليه قرار داده و ساير تاليفات اخلاقى و فقهى او چنين است . فيض
در فلسفه و زيادى تاليف بر همعصران خود پيشى گرفته است .
(640)
فرزندان و وفات
فيض كاشانى از همسر و دختر فاضل و عالم خود (متوفى 1097 ق )
داراى شش فرزند بوده است .
1. عليه بانو (1031 - 1079 ق ) فاضل و شاعر
2. علامه محمد علم الهدى (1039 - 1115 ق ) متولد قم و ساكن و مدفون در
كاشان است . عالمى فقيه و محدث و متكلى است كه از نسل او تا كنون
عالمانى اديب و فقيه در شهرهاى كاشان ، قم ، تهران ، كرمانشاه و شيراز
برخاسته اند.
3. سكينه بانو كه كنيه اش ام البر بوده و سال تولدش 1042 ق . ذكر شده
است .
4. ابو حامد محمد ملقب به نورالهدى متولد 1047 ق ، عالم و شاعر و مدفون
در كاشان است .
5. ام سلمه (متولد 1053 ق .) زاهد و حافظ قرآن بوده است .
6. ابو على معين الدين احمد (1056 - 1107 ق ) فقيه و محدث كه مدفون در
كاشان است .
(641)
ملا محسن فيض در 84 سالگى در كاشان بدرود حيات گفت و در قبرستانى كه در
زمان حياتش زمين آن را خريدارى و وقف نموده بود، به خاك سپرده شد. بر
طبق وصيت ايشان ، بر روى قبر وى سقف و سايبان ساخته نشده است ولى اهالى
مسلمان آن ديار، هر صبح جمعه به ((قبرستان
فيض )) رفته ، با قرائت فاتحه و توسل به
او، روح ملكوتى اش استمداد مى كنند.(642)
شيخ حر عاملى متوفاى 1104 ق .
روايت آزادى
حسن ابراهيم زاده
شيخ محمد بن حسن حر عاملى در سال 1033 ق . در روستاى
((مشغره )) از توابع جبع
چشم به جهان گشود. صاحب اعيان الشيعه درباره اين منطقه مى نويسد:
((جبع يكى از مراكز مهم عامل است كه
شخصيتهاى ارزنده اى همچون شيخ بهايى و شهيد ثانى ، تحويل جامعه اسلامى
داده است ))
(643)
ديارى كه شيخ حر عاملى در آن چشم به جهان گشود يكى از سرزمينهاى تشيع و
عالم پرور است كه تشيع آن ريشه در تبعيد ابوذر دارد. شيخ حر عاملى در
امل الامل در اين باره مى نويسد: ((هنگامى
كه در زمان عثمان ابوذر به شام تبعيد شد و مدتى در آنجا ماند گروه
زيادى در آن سامان شيعه شدند. سپس معاويه او را به روستاها تبعيد كرد و
او به جبل عامل آمد و از آن روز مردم به تشيع رو آوردند.
(644) گذشته از اين ، قاضى نورالله شوشترى مى افزود:
((... هيچ قريه اى از آن نيست كه جمعى از
فقها و فضلاى اماميه در آنجا نباشند.))
(645)
از تبار حر
سر سلسله خاندان شيخ حر عاملى ((حر
بن يزيد رياحى )) نخستين قربانى عشق حسين
عليه السلام در روز عاشوراست . شيخ حر در خانه ((آل
حر)) قامت راست كرد. خانه اى كه سخاوت
بارزترين خصلت اهل آن به شمار مى رفت و روى گشاده و اخلاق نيكوى آنان
زبانزد عام و خاص بود و نسل در نسل به عنوان حاملان در گرانبهاى علم و
ادب و پرچم شهادت و شهامت شناخته مى شدند. مى نويسند:
((خاندان شيخ حر عاملى خاندانى است كه از قديم خانه علم
و معرفت بوده و افراد برجسته زيادى از آن جوشيده است و تا امروز از آن
مى جوشد و به موجب سخاوت و اخلاق نيك ممتاز است .))
(646) علامه امينى مى نويسد: ((از
اين خاندان گوهر خيز (حر) مردانى برخاسته اند كه دير زمانى بر مسند
دانش و تقوا نشسته اند و مشعل هدايت دين آموز و دنيا ساز، پيشوا و رهبر
و دانشمند و پرهيزكار بودند.))(647)
گويا دست تقدير روزگار بر آن بود كه او در يكى از بهترين نقاط معنوى و
از ميان معنوى و از ميان بهترين خاندان پا به عرصه گيتى نهد.
در محضر معرفت
هيچ كس منكر اين مساله نيست كه وارثت در شكل گيرى شخصيت كودك بى
تاثير نيست و خانواده اولين كلاس درس زندگى است . شيخ حر پاكى و لطافت
را تنها از يك سو به ارث نبرده بود. مادرش طلايه دار زهد و تقوا به
شمار مى رفت بلكه در زمره اديبان وفاضلان زمان خود و داراى مرتبه بلندى
بود. آيه الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى (ره ) در سجع البلابل
درباره خانواده مادر شيخ مى نويسد: ((مادر
بزرگوار حر عاملى دختر علامه شيخ عبدالسلام فرزند حر است كه دخترى فاضل
و اديب بود.))
شيخ حر درباره پدربزرگ مادرى خود مى نويسد: ((او
دانشمندى عظيم الشان و بلند پايه و زاهدى عابد و پارسا و فقيهى حديث
دان و مورد اعتماد بود كه زهد و عبادت هيچ كس به او نمى رسد. او در فقه
و ادبيات عرب استادى زبر دست بود.))(648)
گذشته از زهد و پارسايى پدر بزرگ مادرى اش كه همراه شير مادر زاهدش به
او ارث رسيده بود شيخ حر از پدر بزرگ پدرى خود نيز شهادت را چون سر
سلسله اين خاندان حر بن يزيد بن رياحى به ارث برده بود. شهيد شيخ على
فرزند محمد حر عاملى مشغرى پدر بزرگ شيخ حر عاملى است . شيخ حر عاملى
درباره پدر بزرگ اديب و دانشمندش مى نويسد: ((او
عالمى فاضل و بود و عابدى ستوده كردار و عظيم الشان و شاعر كارآزموده و
اديب تحصيلاتش نزد شيخ حسن (مولف كتاب معالم ) و سيد محمد (مولف مدارك
) و ديگر استادانش صورت گرفت ... نويسندگان رياض العلماء و روضات
الجنات ، نجوم السماء و ديگر فرهنگ هاى رجال از او تجليل كرده و نوشته
اند كه بر اثر مسموميت شهيد شد.))(649)
از اين شهيد بزرگ چهار فرزند بر جاى ماند.
1- شيخ حسين كه داراى فضل و دانش و شيواگويى و شاعر و فردى شايسته بود.
2- شيخ محمد كه به گفته شيخ حر عاملى فاضلى دانشمند و محققى دقيق و
حافظ قرآن و عابد و شاعرى كارآزموده و اديب و شخصى مورد اطمينان بود.
3- شيخ حسن (پدر بزرگوار شيخ حر عاملى ) شيخ حر درباره ويژگيهاى اين
پدر فرزانه و عالم خود مى نويسد: ((او
دانشمندى فاضل و زبردست و ماهر و شايسته و اديب و فقيه و مورد اعتماد
بود. وى حافظ قرآن و آشنا به رشته هاى علوم عربى و فقه و ادب بود. مردم
در مسائل فقهى بويژه مسائل ارث به او مراجعه مى كردند.))
(650)
تحصيلات
حضرت آيه الله مرعشى نجفى نام علما و دانشمندانى كه شيخ حر در
محضر آنان را زانوى ادب زده و در دروس مختلف از آنان كسب فيض نموده با
مفتخر به گرفتن اجازه نقل روايت شده است در مقدمه كتاب اثبات الهداه به
رشته تحرير در آورده است ؛ كه به طور فشرده به آن اشاره مى شود.
1- علامه شيخ حسن حر عاملى (پدر بزرگوارش )
كه در محضر او درس خوانده و از او روايت نقل كرده است .
2- علامه شيخ محمد حر (عموى او) علاوه بر درس فراگيرى ، از او روايت
نقل مى كند.
3- علامه شيخ عبدالسلام (جد مادرى )
4- علامه شيخ على فرزند محمود مشغرى عاملى
5- علامه شيخ زين الدين فرزند محمد بن حسن فرزند شهيد ثانى
6- علامه شيخ حسين فرزند محمد بن حسن ظهير الدين عاملى ظهيرى
7- علامه سيد حسن حسينى عاملى
8- علامه شيخ عبدالله فوشى حر
9- علامه مجلسى (ره ) كه مشهورترين و بزرگترين استادان شيخ حر عاملى
بوده و غواص درياهاى اخبار و احاديث شمرده مى شود. شيخ حر در موارد
زيادى در كتاب امل الامل تصريح كرده كه از مرحوم مجلسى حديث نقل كرده
است .
10- فيض كاشانى (ره ) كه زينت فقهاى حديث شناس و الگوى سالكان است .
تصريح به نام وى را به خط برخى از شاگردان او ديده ام .
11- علامه مولى محمد طاهر فرزند محمد حسن شيرازى نجفى ، نويسنده
كتابهاى مشهور مثل ((حجه الاسلام در شرح
تهذيب الاحكام )) و ((حكمه
العارفين )) و ((قواعد
الدينيه در حكماء صوفيه )) و غير اينها.
شيخ حر به شاگردى نزد اين استاد در كتاب امل الامل تصريح كرده است .
12- علامه شيخ على مولف ((الدرالمنثور))
از نوادگان شهيد ثانى
13- علامه سيد على فرزند على موسى عاملى
14- علامه محقق آقا حسين خوانسارى ، شارح كتاب دروس
15- علامه سيد هاشم بحرانى ، صاحب تفسير البرهان
16- علامه مولا محمد كاشانى مقيم قم .
اولين اجازه و اولين كتاب
شيخ حر در بيان طرق نقل رواياتى كه به ائمه اطهار مى رسد، مى
نويسد:
((من كتابها را از گروهى كه يكى از آنان
شيخ بزرگوار و مورد اطمينان و پرهيزكار ابو عبدالله الحسين فرزند حسن
بن يونس ظهير الدين عاملى است با گرفتن اجازه از او (اولين كسى كه در
سال 1051 به من اجازه داده ) نقل مى كنم .))
(651)
با نگاهى به تاريخ تولد شيخ واين جمله شايستگى و درايت ، تقوا و فضيلت
وى را پيش از پيش در مى يابيم كه چگونه هنوز كه هيجده بهار از عمرش
نگذشته از مرد بزرگى چون يونس بن ظهيرى عاملى اجازه نقل روايت دريافت
مى كند.
با بيان اين مطلب كه در اعصار پيش به دليل در دسترس نبودن وسايل ارتباط
جمعى و معرفى دانشوران علوم دينى به اقشار ديگر اجازه نقل حديث سند
تقوا، راستگويى و فضيلت آنان به شمار مى رفته است و مى توان سيماى
فرزانه الهى شيخ حر را در اين سن و به مفاد اين اجازه به نظاره نشست .
در اين زمان شيخ حر كه از ذوق ادبى و خدادادى و همچنين نثرى زيبا و
روان برخوردار بود قلم به دست گرفت تا اولين اثر خود را در كنار خوشه
چينى از محضر علماى عصر به رشته تحرير در آورد.
تاليفات و آثار شيخ
جواهر السنيه
در نخستين گام و در اولين تجربه نگارشى به جمع آورى احاديث قدسى كه
همان كلام خداوند متعال است ، مى پردازد و چند سالى را در تدوين اين
احاديث به صورت كتابى مستقل مى كوشد. او در تنظيم اين اثر گرانبها نخست
به قول پروردگار پيرامون انبيا - از حضرت آدم عليه السلام تا خاتم
مرسلين صل الله عليه و آله - و سپس احاديث مربوط به ائمه اطهار رو مى
كند و در خاتمه كتاب را با احاديث اخلاقى (در تاريخ 1056)(652)
به پايان مى رساند شيخ حر عاملى در قسمتى از مقدمه آن مى نويسد:
((... البته اينها در ميان علما، به
احاديث قدسى معروف هستند هر چند من پيشتر نديده بودم كه آنها را در يك
كتاب جمع و نشر كرده باشند. از همين رو علاقه مند شدم به اينكه نخستين
كسى باشم كه آنها را در يك كتاب جمع كرده است ...))(653)
صحيفه ثانيه
شيخ حر عاملى در مقدمه اين كتاب مى نويسد: ((صحيفه
سجاديه كامل كه قسمتى از دعاهاى امام زين العابدين عليه السلام را در
بردارد به مهمات دين و دنيا مربوط است . من به خاطر علاقه اى كه براى
جمع و تركيب اين دعاهاى پراكنده و متفرق داشتم در صحيفه دوم ساير
دعاهاى آن حضرت را كه علماى بزرگوار نقل كرده اند، گرد آوردم . پس بر
شما باد كه اين صحيفه شريف را با اولى همراه داشته ، آنها را تلاوت كنى
.))
(654)
((محدث جزايرى در اول شرح ملحقات صحيفه
مى نويسد بايد جمع احاديث قدسى را (برادر قرآن ) و صحيفه ثانيه را
(خواهر قرآن ) نام نهاد.))
(655)
شيخ حر دفتر نگارش خود را با ((كلام خدا))
دعاهاى ((امام سجاد عليه السلام
)) آغاز كرد و از آن پى ده ها كتاب
ارزشمند را به جامعه شيعى تحويل داد كه حتى معرفى اختصارى هر يك در اين
مقال نمى گنجد. نكته اى كه در بيشتر آثار شيخ حر ديده مى شود تقسيم
بندى فصلها و بخشهاى آنهاست كه به عدد معصومين يا ائمه اطهار به دوازده
يا چهارده قسمت فصل بندى و تقسيم نموده است . اين امر نشان از عشق و
علاقه او حتى به عددى است كه يادآور وجود آن بزرگواران است .
الايقاظ من الهجعه برهان على الرجعه
شيخ آقا بزرگ درباره اين كتاب مى نويسد: شيخ در امل الامل مى گويد:
((اين كتاب حاوى بيش از ششصد حديث و شصت
و چهار آيه و ادله بسيارى از قدما و متاخرين و جواب شبهات در اين موضوع
است .))
((شيخ حر در سال 1075 نگارش اين كتاب را
به اتمام رساند.))(656)
خلق الكافر
شيخ بزرگ مى نويسد:
((... (مولف در اين كتاب ) آنچه در
زميننه خلقت كافر به ذهنش رسيده است به رشته تحرير در آورده است ... در
آن به ذكر احاديثى پرداخته است كه نهى از بحث در قضا و قدر و امر به
تكلم در مساله بداء شده است .))
(657)
القوائد الطوسيه
شيخ حر در مقدمه اين كتاب مى نويسد:
((اين كتاب پاسخ برخى از احاديث مشكل و
درهاى تحقيق بعضى از مسائل پيچيده اى است كه اهل علم و كمال در زمان
اقامتم در طوس سوال نموده اند...))(658)
بدايه الهدايه
شيخ حر عاملى پيرامون انگيزه نگارش اين كتاب مى نويسد:
((گروهى از برادران مومن كه خواهان حق و
حقيقت بودند از من در خواست كردند تا در حد توان احاديث مربوط به
واجبات و محرمات را جمع آورى نمايم و در مواردى جزئى مستحبات و مكروهات
و مباحثات ... برگرفته از روايات ائمه اطهار... در اين زمينه به طور
خلاصه آورده شود و...))(659)
امل الامل
شيخ در جلد دوم اين كتاب (ص 370) انگيزه نگارش اين اثر را رويايى ذكر
مى كند كه در سال ورود به مشهد (1073 هق ) ديده است . او به دليل
مشاغل بسيار 23 سال بعد آن را به رشته تحرير در مى آورد. در اين باره
نوشته اند:
شروع تاليف اين كتاب سال 1096 هق و پايانش اول جمادى الثانى 1097 بوده
است . شرح حال علماى جبل عامل كه شيخ در اين كتاب نگاشته 209 نفر و از
علماى غير جبل عامل 1110 نفر است .))
(660)
اثبات الهدايه
اين كتاب در اثبات نبوت و امامت و بيان معجزات پيامبر اكرم صل الله
عليه و آله و ائمه اطهار، از آثار شيرين و خواندنى است كه در 7 جلد به
چاپ رسيده و برخى از جلدها به همت حجه الاسلام نصرالهى و برخى ديگر به
قلم فقيه فرزانه حضرت آيت الله جنتى ترجمه شده است . شيخ در مقدمه كتاب
مى نويسد:
((من به كتابى كه در اين باب كافى باشد و
آنچه را عقلا به گرد آوردنش علاقه مندند... دست نيافتم بلكه ديدم اين
مطالب در وادى پراكندگى پنهان مانده و كسى كه بخواهد بر آنها مطلع شود
محتاج به صرف وقت زيادى است .))
هدايه الامه
شيخ حر در مقدمه اين كتاب مى نويسد: ((...
اين كتابى حاوى احكامى كه براى هر فرد ضرورت دارد... اين كتاب را به
خاطر پاسخگويى و در خواست گروهى از برادران دينى به رشته تحرير در
آورده ام ...))
(661) ديگر كتابهاى شيخ حر عاملى عبارتند از:
- تعليقه اى بر كتاب مزار تاليف علامه نسب شناس مرحوم سيد شرف الدين
على حسينى مرعشى حائرى (متوفاى 1316 ق )
- كتاب الفصول المهمه فى اصول الائمه . در بردارنده قواعد كلى كه از
ائمه عليه السلام درباره اصول دين و فروع دين و طب و اصول فقه و غيره
وارد شده و بيش از هزار باب است و به چاپ رسيده است .
- كتابى در رد صوفيه ، يكهزار حديث موجود در آن به طور عام يا خاص در
رد صوفيه است .
- كتاب اجازات : در بردارنده انبوه اجازه هاى پيشينيان است .
- كتاب كشف التعميه فى حكم التسميه : پيرامون ناميدن حضرت مهدى به نام
اصلى اوست كه همنام پيامبر اكرم صل الله عليه و آله است .
- كتابى در اثبات اينكه نماز جمعه واجب عينى است . (در رد نظر علامه
محمد ابراهيم نيشابورى )
- كتاب نزهه الاسماع فى الاجماع : اقسام و احكام اجماع در آن بيان شده
است .
- كتابى در احوال اصحاب شايسته و ستايش شده پيامبر و ائمه عليهم السلام
.
- كتابى درباره منزه بودن امامان معصوم از فراموشى و سهو
- كتابى در رد نظرات اهل سنت
- وصيت به پسرش علامه شيخ محمد رضا (به شيوه كشف المحجه علامه سيد بن
طاووس )
- كتابى پيرامون زيارتگاهها و زيارتنامه ها
- كتابى در اخلاق : كتاب طهاره الاعراق ابن مسكويه را شرح داده و
رواياتى كه از ائمه اطهار وارد شده بر آن افزوده است .
- كتاب در ابطال مساله عموميت داشتن ((حديث
منزلت ))
- ديوان امام زين العابدين عليه السلام كه اشعار امام را گردآورى و به
ترتيب حروف تنظيم كرده است . (در بمبئى چاپ شده است )
- حاشيه بر كتاب كافى مرحوم كلينى
- حاشيه بر كتاب ((من لايحضره الفقيه
)) مرحوم شيخ صدوق
- حاشيه بر كتاب تهذيب شيخ طوسى (ره )
- حاشيه بر استبصار شيخ طوسى (ره )
- رساله اى در مناظره خود با بعضى از علماى اهل سنت در سفر حج
وسائل الشيعه
اما كتابى كه شيخ حر را با آن و آن را با شيخ حر مى شناسيم كتاب
گرانسنگ ((وسائل الشيعه
)) است . اين اثر يكى از كتابهاى مرجع در زمينه احاديث
اهل بيت است كه از اعتبار و اعتماد خاصى در ميان كتابهاى حديثى
برخوردار است . در اين كتاب ، نويسنده روش خاص خود را بكار برده و
احاديث فقهى كه فقها در استنباط احكام شرعى بدان نيازمندند و بر آنها
تكيه مى زنند جمع آورى كرده است و شمار آنان به بيست هزار حديث مى رسد
كه شيخ حر از مصادر و كتب معتبر شيعه چون اصول كافى ، من لايحضره
الفقيه ، استبصار، تهذيب و كتب ديگر كه شمار آنها به هفتاد منبع و ماخذ
مى رسد جمع آورده است . شيخ حر كتاب را با احاديثى در مقدمه عبادات
افتتاح كرده و سپس بر طبق كتب فقهى آن را از بحث طهارت تا مبحث طهارت
تا مبحث بيان ديه ها تقسيم بندى نموده است .
شيخ حر 3/2 اين كار بزرگ را در زادگاهش ((مشغر))
به رشته تحرير در آورد و در سال 1088 در مشهد مقدس آن را به اتمام
رساند. اين سال براى شيخ سال پركار و پربركتى محسوب مى شد. چرا كه در
اين سال ((فهرست وسائل الشيعه
)) را نيز تدوين نمود. اين موضوع كه شيخ
سه بار اين كتاب را از نظر گذرانده و به نگارش در آورده است از نكته
هايى است كه سزاوار است هر محقق و نويسنده آن را فرا روى خويش قرار
دهد. در بيان جايگاه اين كتاب همين بس كه از روزى كه اين سرچشمه به
نگارش در آمده منبع و ماخذ تمام مجتهدان و كتاب مرجع عالمانى است كه
آخرين مرحله رسيدن به قله اجتهاد را طى مى كنند. بر اين كتاب از سوى
بزرگان تعليقه هاى بسيارى نگاشته شده كه شايد شيخ حر خود نخستين كسى
است كه براى ابهام زدايى پيرامون برخى از مطالب آن پيشقدم شده است و
((تحرير وسائل الشيعه نهاده است .
در عظمت اين كتاب تنها به يك بيت از شعر علامه امينى درباره كتاب اكتفا
مى كنيم .
((هذا صراط الهدى ما ضل سالكه
|
الى المقاصد
بل تسويه الرتب ))
(662)
|
اين كتاب راه هدايت است كه رهروش
گمراه نمى شود
|
به هدف مى رسد و بلكه به مقامى عالى
تر دست مى يابد.
|
شاعر اهل بيت
شيخ حر را بايد از شاعران شيعه بر خواند كه قله فقاهت او لطافت
باران شعرش را تحت الشعاع قرار داده است . چرا كه او خود مى گويد:
علمى و شعرى
اقتتلا اصطلاحا
|
و العلم يابى
ان اعد شاعرا
|
و الشعر يرضى
ان اعد عالما
|
دانش و شعرم با هم به جنگ و ستيز برخواستند
شعرم به رغم دانشم در مقابل آن خضوع كرد
دانشم مانع مى شد كه من شاعر به حساب آيم
ولى شعرم خشنود مى شد كه من عالم به شمار آيم
شيخ آقا بزرگ درباره ديوان شعر او مى نويسد: ((ديوان
شعرش به بيست هزار بيت شعر مى رسد كه به ترتيب حروف الفبا منظم گشته و
با اين جمله زيبا شروع مى شود: (الحمدلله الذى
جعل نجوم المعانى مصابيح سماء الافكار) (ستايش خدا را كه
ستارگان معانى را چراغ آسمان انديشه قرار داد)
(663)
كلمات منظوم شيخ را به دو قسمت مى توان تقسيم كرد. نخست ابيات كوتاه كه
مى توان از سه نوع ذيل ياد كرد.
1- تاريخ چهارده معصوم
2- در باب زكات
3- در معانى و بيان
دوم : منظومه هاى بسيار در علوم مختلف كه سيد احمد حسينى در مقدمه امل
الامل چنين آورده است .
1- منظومه در مسائل ميراث (بسيار طولانى است )
2- در مسائل هندسه و رياضيات
3- تاريخ تولد ائمه ، وفات و مناقب آنان
4- اخلاق و مواعظ
5- مسائل اصول الفقه
و نيز منظومه هايى در مسائل كلام ، نحو، صرف ، نجوم و... ديوان امام
زين العابدين عليه السلام .
(664)
محل تدريس و شاگردان شيخ
شيخ حر تنها مرد تتبع ، تحقيق و نگارش نبود بلكه در تدريس و
تربيت شاگردان از مردان موفق زمان خود به شمار مى رفت . محل تدريس او
در مشهد مقدس ، صحن حضرت ثامن الائمه بود. گرچه به درستى از عدد
شاگردان شيخ اطلاعى در دست نيست . از مكان و گفتار هم عصران شيخ
اينچنين به نظر مى آيد كه درس شيخ يكى از با شكوه ترين كلاسهاى درس در
عصر وى بوده است . از شمار بسيار شاگردان و آنان كه از شيخ حر روايت
نقل كرده اند مى توان به افراد ذيل اشاره كرد:
1- شيخ مصطفى حويزى فرزند عبدالواحد بن سيار حويزى
2- دو فرزندش شيخ محمد رضا و شيخ حسن
3- سيد محمد حسينى اعرجى فرزند محمد باقر
4- سيد محمد فرزند محمد بديع رضوى
5- مولا محمد فاضل مشهدى فرزند محمد مهدى
6- سيد محمد موسوى عاملى فرزند بن على بن محيى الدين
7- مولا محمد صالح فرزند محمد باقر قزوينى مشهور به (روغنى )
8- مولا محمد تقى عبدالوهاب استر آبادى مشهدى (متوفى 1058 هق )
9- مولا محمد تقى دهخوار قانى قزوينى
10- سيد محمد بن احمد حسينى گيلانى
11- مولا حسن بن محمد طاهر قزوينى طالقانى
12- سيد نورالله جزايرى (متوفى 1158 هق )
13- محدث مولا محمد صالح هروى
14- حاج محمود ميمندى
15- شيخ محمود بن عبدالسلام المعنى
(665)
16- علامه مجلسى (صاحب بحار الانوار)
17- شيخ ابوالحسن بن محمد النباطى العاملى
18- سيد محمد بن زين العابدين موسوى عاملى
فرزندان شيخ حر
در اين باره مى نويسند: ((فرزندان
و دامادهاى شيخ حر عاملى خاندان بزرگى را در مشهد تشكيل مى دادند كه در
راس اين خاندان فرزندش شيخ حسن قرار داشت . او در حديث و علوم متداول
آن روزگار سخنان تازه اى داشت و بعد از پدرش به مراجعات مردم و برطرف
كردن نيازهاى ايشان همت گمارد.))
(666)
فرزندان شيخ حر عبارتند از:
1- علامه شيخ حسن عاملى
2- علامه شيخ احمد عاملى
3- علامه شيخ محمدرضا كه از دانشمندان و مفسران عصر خود به شمار مى رفت
. شيخ حر داراى فرزندان دختر و پسر ديگرى بوده است كه شرح حال آنان
بدرستى براى ما، معلوم نيست .
هجرت
چهل سال از عمر پربار شيخ حر عاملى مى گذشت كه او براى زيارت
مرقد مطهر امام هشتم عليه السلام از ((مشغر))
عازم ((مشهد))
شد. اما چيزى نگذشت كه با واقعيتهاى جامعه آن روز تشيع در ايران روبرو
گشت . شيخ حر با آنكه از واژه شاه و شاهى نفرت داشت و عزلت و رياضت را
بر حضور و رياست ترجيح مى داد. در حساس ترين برهه تاريخ تشيع به ديگر
عالمان شيعه اقتدا كرد و با پذيرفتن برخى مسئوليت هاى اجتماعى در حساس
ترين نقطه ايران (خراسان ) كه در معرض تخاجم ازبكها و اخل تسنن هم مرز
ايران بود دين خود را در صحنه سياست نيز به تشيع ادا كرد. پذيرفتن مقام
شيخ الاسلامى از سوى شيخ حر به ماجراى سفرش به اصفهان باز مى گردد كه
او از طرف علامه مجلسى به ديدار كاخ شاه رفته بود.
((شيخ حر در مجلس شاه سليمان بدون اجازه
از شاه در بالاى مجلس نزد شاه نشست به طورى كه بين او و شاه يك متكا
بيش نبود. شاه پس از نشستن رو به شيخ كرد و گفت : به من گفته اند تو از
علماى جليل و بزرگ عرب محمد بن حسن بن حر عاملى هستى حال به من بگو
فاصله ميان حر و خر چقدر است ؟ شيخ بى درنگ (به شوخى ) گفت :
((يك متكا))!
شاه از شجاعت و حاضر جوابى شيخ يكه خورد.
(667)
مولف كتاب گنجينه آثار قم مى نويسد:
((بعد از گفتگو با شاه سليمان و قضيه
آنچنانى علماى اصفهان كه پى به مدارج علمى او بردند، شاه سليمان در
مقام استمالت از وى برآمده ، او را براى توطن در اصفهان دعوت كرد و شيخ
علاقه خود را به اقامت در جوار ثامن الائمه اعلام داشت . بنابراين شيخ
را قاضى القضات خراسان گردانيد و با تجليل روانه ساخت .))
(668)
كعبه در خون
شيخ حر عاملى چه در زمان سكونت خود در جبل عامل و چه در ايران
چندين مرتبه به زيارت خانه خدا و عتبات عاليات موفق گرديد. در سال 1088
كه شيخ در مكه مكرمه حضور داشت فاجعه اى دردناك به وقوع پيوست كه اين
واقعه در مقدمه امل الامل چنين آمده است :
((در سال 1088 به خادمين (خائنين ) حرم
كعبه خبر دادند كه كسانى ديوار كعبه را مطهر را آلوده به نجاست كرده
اند. خبر به سرعت در مكه پيچيد و گفتگوها شروع شد. عاقبت دشمنى قديمى
اهل تسنن با شيعيان نسبت شد تا اين هتگ حرمت را به شيعيان نسبت دهند.
عده اى از تركان و برخى از عربها با هم قرار گذاشتند كه هر كجا شيعه اى
را بيابند به قتل رسانند. چون به حرم رسيدند پنج نفر از شيعيان را كه
يكى از آنها ميرزا سيد محمد استر آبادى بود به شهادت رساندند. شيخ حر
عاملى كه در اين ايام در مكه به سر مى برد از توطئه آگاه شد و به
همراهان خود دستور داد كه از خانه بيرون نروند و با شنيدن خبر شهادت
سيد محمد مومن استر آبادى و شيعيان ديگر با همراهان خود به خانه
((سيد موسى بن سليمان
)) كه يكى از اشراف مكه بود، پناه برد. سيد موسى به كمك
ياران خود مخفيانه شيخ حر عاملى و ساير شيعيان را به سمت يمن روانه
ساخت و آنان را از اين مهلكه نجات داد.))(669)