فقهاي نامدار شيعه

عبد الرحيم عقيقى بخشايشى

- ۴۰ -


39- آية الله شيخ الشريعة اصفهانى

(متولد1266-متوفى‏1339 ه.ق)

از مرزداران فقه و فقاهت و حماسه‏داران علوم آل محمد(ص)سخن مى‏گوييم.

آنان حلقه‏هاى ارتباط بندگان با خداى متعال،و واسطه‏ها و عوامل فيض ربانى و الهى‏هستند. آنان كه عمرهاى خويش را در راه آشنا ساختن مردم با احكام از حلال و حرام ومباح و مكروه صرف مى‏كنند و خود الگو و مظهر تربيتهاى احكام الهى مى‏گردند و آيتى‏از آيات الهى.

ولادت و رشد و نماى او:

استاد فقهاى معاصر و مرجع تقليد عصر،ميرزا فتح الله فرزند محمد جواد نمازى‏شيرازى، معروف به‏«شيخ الشريعة اصفهانى نجفى‏»،در 12 ماه ربيع الاول سال‏1266ه.ق در اصفهان،در يك خانواده علم و دانش و فقه و فقاهت متولد گرديد و تحصيلات‏ابتدايى را در همان شهر از اساتيدى مانند:شيخ جواد خراسانى،مولى حيدر على‏اصفهانى،ملا احمد سبزوارى،شيخ محمد صادق تنكابنى و شيخ محمد تقى اصفهانى‏فرا گرفت.سپس در راه پى‏گيرى تحصيلات و كسب فيض از انوار امامت،به مشهدهجرت كرد.مدتى در آن آستان قدس رضوى اقامت گزيد،سپس به موطن اصلى خودبازگشت و به تحصيل و تدريس اشتغال ورزيد و درس و بحثهاى او مورد اعجاب وشگفت همدوره‏ها و اساتيد قرار گرفت.ولى حوزه اصفهان آن روز، نتوانست نيازروحى او را اشباع كند،ناچار پس از مدتى اقامت در اصفهان،در سال 1295،به حوزه‏نجف(حوزه علميه بزرگ اسلام)مهاجرت نمود و زانوى ادب را به عنوان كسب معلومات بيشتر پيش اساتيد عظام آن حوزه به زمين زد،و شب و روز در پى فراگيرى‏علوم اسلامى تلاش و جهد به خرج داد و از محضر بزرگانى مانند:عالم ورع وپرهيزكار،حاج ميرزا حبيب الله رشتى و شيخ محمد حسين كاظمى و ديگر بزرگان واساطين فقه و فقاهت،كسب علم نمود تا به مقام عالى اجتهاد نايل آمد.

سفر حج:

او در سال‏1313 ه.ق به قصد انجام مناسك حج و زيارت قبر رسول اكرم(ص)به مكه و مدينه مشرف شد.پس از بازگشت‏به تاليف و تصنيف و تدريس اشتغال‏ورزيد،به حدى كه درس او يكى از حوزه‏هاى بزرگ و پرجمعيت‏حوزه علميه نجف‏گرديد كه صدها دانشجو و طالب علم را در بر مى‏گرفت و افرادى كه به شرح حال وى،پرداخته‏اند،عموما اتفاق نظر دارند كه او صدها تن از شاگردان فقه و اصول را تربيت،ورجال نامى اسلامى را تحويل جامعه داد.

امتيازات شيخ شريعت:

شخصيت مورد ترجمه ما با داشتن اطلاعات و معلومات وسيع،و با داشتن‏حافظه قوى و سرشار،در فراگيرى علوم مختلف و متنوع،معروف و ممتاز بود.

او تنها به فقه و اصول(رشته اختصاصى خود)نمى‏پرداخت،بلكه در كنار تبحردر آن دو،به كلام، عقايد،فلسفه،تفسير،ادبيات،رياضيات،طب و...نيز پرداخته بود،به حدى كه در هر كدام از اين رشته‏ها كتاب يا رساله‏اى تاليف نموده بود.

او در علم تفسير كتاب‏«قرائت مالك و ملك‏»و اختلاف آراء در آن موضوع رانگاشت،آن چنان كه در حديث،«القول الصراح‏»را تدوين نمود كه دقت نظر او را دراحاطه به مسائل علم حديث مى‏رساند،به حدى كه شاگرد بزرگوارش مرحوم حاج آقابزرگ تهرانى در كتاب‏«مصفى المقال‏»مى‏نويسد:«او پس از استاد بزرگوار ما،شيخ‏نورى،عالم‏ترين و داناترين استاد در علم حديث و رجال بوده كه درك كرده‏ام.»او به موازات تبحر در علوم اختصاصى خويش،به طب و رياضيات نيز پرداخته بود.برخى‏از بزرگان گفته‏اند هنگامى كه در حال مريضى،يكى از پزشكان به بالين سر او آمد،با اودر مورد مرض خود از كتاب قانون ابن سينا مطلبى بيان داشت.پزشك معالج تصوركرد كه او مبحث‏خاصى را مورد مطالعه قرار داده است،ولى با تشريح و توضيح بيشترمعلوم گرديد كه او اغلب ابواب كتاب قانون را مورد مطالعه قرار داده است و احاطه‏كامل به مباحث و فصول آن دارد.

صاحب كتاب اعيان الشيعه درباره او گويد:

«او در فنون فلسفه قديم،حكمت الهى،كلام،درايه،و شناخت اقوال و آراء ومقالات ديگران عالم و متبحر بود.» (1)

تاليفات او:

تاليفات و كتابهاى بازمانده از دانشمندان،بهترين نمايانگر معلومات و دانشهاى‏آنان مى‏باشند،از اين رو مرحوم شيخ شريعت نيز كتابها و تاليفات گرانبهايى به يادگارگذارده است كه هر كدام نشانگر تبحر و وسعت اطلاعات او در علوم اسلامى است كه‏از آن ميان مى‏توان اسامى كتابهاى زير را آورد:

1-انارة الحالك في قرائة ملك و مالك

2-ارث الزوجة من ثمن العقار

3-صيانة الابانة عن وصمة الرطانه

4-افاضة التقدير في احكام العصير(مطبوع در قم،1370)

5-قاعدة لا ضرر

6-قاعدة طهارت

7-قاعدة الواحد البسيط

8-رساله‏اى در متمم كر

9-رساله‏اى در جلود سباع

و كتابها و رساله‏هاى ديگر كه بالغ بر 15 جلد مى‏گردد.

شاگردان او:

حوزه درسى او يكى از حوزه‏هاى پربركت از نظر تربيت‏شاگردان دانشمند بود وصدها تن از عاشقان علم و تشنگان معرفت در حوزه درس فقه و اصول او شركت‏مى‏جستند كه از آن جمع مى‏توان:

1-آية الله سيد محمد حجت كوه‏كمرى(مؤسس مدرسه حجتيه قم)

2-آية الله سيد صدر الدين صدر

3-آية الله سيد محمد تقى خوانسارى

اين سه فقيه بزرگوار،زعماى حوزه علميه قم در دوران فترت پس از رحلت آية‏الله حائرى و تشريف فرمايى آية الله بروجردى به حوزه علميه قم مى‏باشند و خدمات‏بس ارزنده‏اى در آن موقعيت‏حساس حوزه انجام داده‏اند.روحشان شاد باد.

4-آية الله شيخ محمد حسين سبحانى تبريزى خيابانى(م 1392)را نام برد.

مرجعيت او:

شهرت علمى و فضيلت و تقواى او در محافل علمى نجف و اصفهان،مردم‏مسلمان را واداشت كه در مسائل دين از او تقليد نمايند.پس از فوت استاد بزرگوارش‏مرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى،مردم به او مراجعه كردند.در اثناء مرجعيت او بود كه‏انقلاب عراق شروع گرديد.او همراه ديگر علماء اسلام بر ضد استعمار بريتانيا شركت‏جست و در اثناء سفر به مرض خت‏سينه درد ابتلاء پيدا كرد و زمين‏گير گرديد،به حدى كه روز به روز بر شدت مرض او افزوده مى‏گشت.تا اينكه در سال‏1339 ه.ق‏در ماه ربيع الثانى به فيض لقاء پروردگار خود شتافت و در صحن غروى،در يكى ازغرفه‏هاى شرقى آن مدفون گرديد.

رحمة الله عليه رحمة واسعه

پى‏نوشتها:‌


1- مطالبى كه در مورد اين مرد بزرگ فقه و فقاهت گذشت،اجمالى بود از آنچه كه تفصيل آن را مى‏توان دركتابهاى:اعيان الشيعه،ج 42،ص‏257- معارف رجال،ج 2،ص 154- احسن الوديعة،ج 1،ص 171- علاء ساجدين،ص 122- مصفى المقال،ص‏193- ريحانة الادب،ج‏3، ص‏206- الاعلام،ج 5،ص‏332- معجم المؤلفين،ج 8،ص 52- الذريعه- و پيشگفتار سيد احمد حسينى اشكورى بر كتب نخبة‏الازهار في احكام الخيار،ص‏13 تاليف آية الله شيخ محمد حسين سبحانى(ره)والد استاد سبحانى،مطالعه‏نمود.