فقهاي نامدار شيعه

عبد الرحيم عقيقى بخشايشى

- ۲۴ -


23- احمد بن محمد اردبيلى‏«مقدس اردبيلى‏»

(متوفى‏993 ه.ق)

گفتار استاد:

«احمد بن محمد اردبيلى،معروف به مقدس اردبيلى،ضرب المثل زهد و تقوااست و در عين حال از محققان فقهاى شيعه است.محقق اردبيلى،در نجف‏سكنى گزيد.معاصر صفويه است. گويند شاه عباس اصرار داشت كه به اصفهان‏بيايد،او حاضر نشد.شاه عباس خيلى مايل بود كه مقدس اردبيلى خدمتى به اوارجاع دهد تا اينكه اتفاق افتاد كه شخصى به علت تقصيرى از ايران فرار كرد ودر نجف از مقدس اردبيلى خواست كه نزد شاه عباس شفاعت كند، مقدس‏نامه‏اى به او نوشت‏به اين مضمون:

«بانى ملك عاريت‏بداند اگر چه اين مرد اول ظالم بود،اكنون مظلوم مى‏نمايد،چنانچه از تقصير او بگذرى،«شايد»حق سبحانه از پاره‏اى از تقصيرات توبگذرد.»

بنده شاه ولايت،اردبيلى

شاه عباس نوشت:

«به عرض مى‏رساند عباس خدماتى را كه فرموده بوديد به جان منت داشت،به‏تقديم رسانيد، اميد كه اين محب را از دعاى خير فراموش ننماييد.»

كلب آستان على،عباس (1)

امتناع مقدس اردبيلى از آمدن به ايران،سبب شد كه حوزه نجف به عنوان مركزى‏ديگر در مقابل حوزه اصفهان احياء شود.همچنانكه امتناع شهيد ثانى و پسرش‏شيخ حسن صاحب معالم و دختر زاده‏اش سيد محمد صاحب مدارك از مهاجرت‏از جبل عامل به ايران،سبب شد كه حوزه شام و جبل عامل همچنان ادامه يابد ومنقرض نگردد.صاحب معالم و مدارك براى اينكه دچار محظور و رودربايستى‏براى توقف در ايران نشوند،از زيارت حضرت رضا(ع)كه فوق العاده مشتاق آن‏بودند صرف‏نظر كردند.اين بنده فعلا نمى‏داند كه مقدس اردبيلى فقه را از كجا ونزد چه كسى تحصيل كرده است،همين قدر مى‏دانيم كه فقه را نزد شاگردان شهيدثانى تحصيل كرده است.پسر شهيد ثانى و نواده دختريش،صاحب مدارك درنجف شاگرد او بوده‏اند.در كتاب جلال الدين دوانى مى‏نويسد:

«ملا احمد اردبيلى،ملا عبد الله شوشترى،خواجه فضل الله تركه،مير فخر الدين‏هاكى،شاه ابو محمد شيرازى،مولانا ميرزا جان و مير فتح الله شيرازى،شاگردان‏خواجه جمال الدين محمود بوده‏اند و او شاگرد محقق جلال الدين ديوانى بوده‏است (2) و ظاهرا تحصيل خواجه جمال الدين محمود در رشته‏هاى معقول بود،نه‏منقول.مقدس اردبيلى كه در سال‏993 درگذشته است،كتاب فقهى معروف اويكى شرح ارشاد است و ديگر آيات الاحكام.نظريات دقيق او مورد توجه فقهاءاست.» (3)

احمد بن محمد اردبيلى يكى از فقهاى نامدار،و يكى از مفاخر علماى اماميه قرن‏دهم هجرى است كه در بين توده مردم به‏«مقدس اردبيلى‏»،و در ميان خواص و فقهاء به‏«محقق و مدقق اردبيلى‏»شهرت دارد،و عامل اين شهرت،وجود آن آثار و تاليفات وتحقيقات گرانقدرى است كه در زمينه فقه،كلام و عقايد از او به يادگار مانده است.

ولادت او:

او در عصر صفويه و در شهر اردبيل ديده به جهان گشود،پس از رشد و نما وكسب تحصيلات ابتدايى،به قصد تحصيلات عاليه،به نجف اشرف مهاجرت كرد و بابهره‏گيرى از فضاى علمى و معنوى نجف اشرف مجاورت آن خاك اقدس را پذيرفت‏و على رغم دعوتهاى مكررى كه از سوى امراء و حكام صفوى از او به عمل آمد،نپذيرفت و تدريس و تدرس را بر استفاده از مزاياى اجتماعى و سياسى ايران ترجيح‏داد.پس از شهيد ثانى مرجعيت و رياست تامه شيعه را در نجف بر عهده داشت.

على رغم شهرتى كه مقدس اردبيلى در ميان توده‏هاى مردم داشت،ولى با كمال‏تاسف منابع شناخت اين فقيه عاليقدر در ميان كتابها و منابع تراجم و رجال بسيارمحدود است و ما آنچه از چند منبع به دست آمده است،بازگو مى‏كنيم:

گفتار دانشمندان درباره او:

علامه حر عاملى درباره او گويد:

«مولى بزرگوار،احمد بن محمد اردبيلى،عالم فاضل،مدقق،عابد زاهد،ثقه،پرهيزگار،جليل القدر و عظيم الشان مى‏باشد...» (4)

صاحب جامع الرواة كه خود اردبيلى است،در حق همشهرى خويش مى‏گويد:

«احمد بن محمد اردبيلى(ره)در جلالت قدر و اعتبار و موثق بودن،مشهورتر از آن‏است كه ذكر گردد.او فقيه،متكلم،جليل القدر،و عابدترين و پرهيزكارترين مردم عصرخويش بوده است. » (5)

گفتار محدث نورى:

«عالم ربانى،فقيه و محقق صمدانى،مولى احمد بن محمد اردبيلى،متوفى‏993.

درخت علم و تحقيقات او با انوار درخشان قدس،زهد،اخلاص و كرامات او پوشيده‏است.» (6)

گفتار محدث قمى:

محدث قمى در كتاب‏«الكنى و الالقاب‏»در اين باره گويد:

«عالم ربانى،محقق و فقيه بزرگوار احمد بن محمد اردبيلى،در تقوى،جلالت،فضيلت،اصالت، زهد،ديانت،ورع،امانت مشهورتر از آن است كه قلم بر آن احاطه كنديا تحت عدد و شمارش درآيد.او متكلم و فقيه بزرگوار مى‏باشد،به حدى كه علامه‏مجلسى درباره او گفته است:«او در ورع و تقوى و زهد،به حد نهايى و مرتبت عاليه‏رسيده است و همانند او را در ميان پيشينيان و متاخرين نشنيده‏ام.خداوند او را باپيشوايان معصوم(ع)محشور دارد.» (7)

كرامات روحى و فضايل اخلاقى:

در كتاب‏«انوار نعمانيه‏»سيد نعمت الله جزائرى،و در روضات الجنات،حوادث‏و قضاياى حيرت انگيزى از آن عالم ربانى نقل كرده‏اند كه صدور چنين اعمال و كرامات‏از دارندگان چنين ارواح وارسته و پاك با آن همه اخلاص و پاكى،هيچ نوع تعجب وشگفتى ندارد و طالبان تفصيل به آن كتابهاى مراجعه كنند. (8)

نامه او به شاه عباس:

او در ارتباط با رفع گرفتارى يك‏مسلمان نيازمند و گرفتار كه از ترس شاه‏عباس به حرم مطهر امير المؤمنين على(ع)پناهنده شده بود و متوسل به آن عالم ربانى‏گرديد،نامه‏اى به اين مضمون به شاه عباس‏نوشت:

«بانى ملك عاريت،عباس بدانداگر چه اين مرد اول ظالم بود و اكنون‏مظلوم مى‏نمايد، چنانچه از تقصير او بگذرى،شايد كه حق تعالى از پاره‏اى ازتقصيرات تو بگذرد...»بنده شاه ولايت،احمد اردبيلى

او در پاسخ نامه اين چنين نوشت:

«به عرض مى‏رساند عباس خدماتى كه فرموده بوديد،به جان منت داشته به‏تقديم رسانيد، اميد كه اين محب را از دعاى خير فراموش نكنند.»

كلب آستان على،عباس

اين مكاتبه و مراسله شايد از ديدگاه برخى از افراد با توجه به مقام شامخ آن عالم‏ربانى بسيار بعيد به نظر آيد و احيانا او را با اين عمل مورد ذم و توبيخ قرار دهند،ولى باتوجه به وقعيت‏سياسى حكام و شاهان اوليه صفويه در آن عهد و روزگار كه توانسته‏بودند نفوذ سياسى شيعه را بگسترانند و استقلال سياسى ايران را در پناه ولايت‏اهل بيت(ع)در برابر تركتازيها و قتل و غارتها و كشتارهاى چنگيزيان و عثمانيان تثبيت‏نمايند و استقلال سياسى و اجتماعى شيعه را با آن همه سابقه فرهنگى و معنوى كه‏داشته است،مسجل نمايند،اين عمل آنان از ديدگاه علماء و فقهاء قابل تقدير و تجليل‏بود،به ويژه جايى كه رفع گرفتارى يك مسلمان گرفتار و نيازمندى در بين بوده باشد كه‏سعى و تلاش در رفع گرفتارى محرومان خود،وظيفه اصلى فقهاء و علماء،اين‏پناه‏دهندگان راستين امت و ملت محروم و مستضعف مى‏باشد.

اساتيد او:

او با شيخ بهايى و ميرزا محمد استر آبادى صاحب رجال معروف،معاصر بود واز بعضى از تلامذه شهيد ثانى تلمذ نموده است،و صاحب اعيان الشيعه اساتيد او را،جمال الدين محمود، شاگرد جلال الدين دوانى،ملا عبد الله يزدى(صاحب حاشيه‏تهذيب المنطق)و مولى ميرزا جان باغندى ذكر نموده است. (9)

شاگردان او:

صاحب معالم و صاحب مدارك،ملا عبد الله شوشترى از شاگردان او مى‏باشند واز ديگر شاگردان او امير غلام و امير فضل الله مى‏باشد.هنگام فوت از او پرسيدند:«به‏چه كسى مى‏توانيم رجوع كنيم؟»گفت:«در شرعيات به امير غلام،و در عقليات به اميرفضل الله تفرشى. » (10)

تاليفات و آثار او:

1-زبدة البيان في آيات احكام القرآن،كه در ايران بارها چاپ شده است. (11)

2-مجمع الفائدة و البرهان في شرح ارشاد الاذهان علامه حلى،و آن كتابى است‏كه چاپ سنگى گرديده بود و اخيرا از سوى جامعه مدرسين حوزه علميه قم در 12جلد آغاز چاپ شده است و شروع تاليف آن در ماه رمضان‏977 در كربلا صورت‏گرفته،و انجام آن در سال 985 بوده است.

3-حديقة الشيعه در تفصيل احوال پيامبر(ص)و ائمه(ع)(فارسى)

4-شرح الهيات تجريد قوشجى

5-اثبات واجب تعالى

6-اثبات امامت

7-تعليقه‏اى بر شرح مختصر الاصول عضدى

8-تعليقه‏اى بر خراجيه محقق ثانى.اين كتاب در مورد مساله خراج و ماليات‏نوشته شده و هر دو در سال 1318 ه.ق در حاشيه كفاية الاصول آخوند خراسانى چاپ‏سنگى شده است.

9-استيناس المعنويه(به عربى)در علم كلام

10-اصول الدين،كه يك نسخه از آن در كتابخانه رضويه موجود است. (12)

وفات او:

او پس از عمرى تلاش و كوشش در راه اسلام و معنويت،سر انجام در ماه صفرسال‏993 ه.ق در نجف اشرف به رحمت ايزدى پيوست و در جوار قبر محبوب ومعشوق خويش،سرور متقيان مولى على(ع)در ايوان طلا سمت راست وارد شونده برحرم مدفون گرديد.

در ريحانة الادب از نخبة المقال در رديف‏«احمد»،در مورد تاريخ‏وفات او نقل مى‏كند كه گويند:

الاردبيلى من الاعاظم منه استجاز صاحب المعالم مقدس ذو ورع و عفة وفاته في الف الا السبعة

(اردبيلى از بزرگان اماميه است و صاحب معالم از او اجازه روايتى كسب كرده‏است.او مقدس و پرهيزكار و عفيف بوده است،وفاتش هفت‏سال كمتر از هزار(993)صورت گرفته است.) (13)

پى‏نوشتها:‌


1- اين داستان هر چند در منابع معتبر نقل شده،ولى با توجه به سال فوت محقق و جلوس شاه عباس قابل‏خدشه و نيازمند تحقيق بيشتر است.

2- زندگى جلال الدين دوانى،تاليف فاضل نامى آقاى على دوانى.

3- آشنايى با علوم اسلامى،ص 304.

4- معجم رجال الحديث،ج 2،ص‏229.

5- مدرك فوق.

6- خاتمة المستدرك،ج‏3،ص 392.

7- الكنى و الالقاب.

8- روضات الجنات،ص 22.

9- اعيان الشيعه،ج‏9،ص 95.

10- مدرك سابق.

11- اين كتاب فقهى و تفسيرى آيات الاحكام،در مجلد دوم‏«كتاب طبقات مفسران شيعه‏»، تاليف نگارنده،ص‏416 به تفصيل معرفى شده است.

12- الذريعه،ج 2،ص 35.

13- ريحانة الادب،ج 5،ص 370.