آفتاب علم

مجيد جلالى دهكردى

- پى‏نوشت‏ها -


(1) - نهج البلاغه فيض الاسلام، حكمت 139
(2) - دهكرد: همان شهركرد فعلى است كه مركز استان چهارمحال و بختيارى مى باشد و يكى از استانهاى هم جوار اصفهان است.
(3) - المسلسلات، ج 2، ص 33.
(4) - وى عالمى است از فحول علما و متبحّرين فقهاى اماميّه قرن سيزدهم هجرت، از شاگردان وحيد بهبهانى و ميرزاى قمى و سيد مهدى بحرالعلوم و شيخ جعفر كاشف الغطاء و سيدعلى صاحب رياض. ايشان از كثرت احتياط رساله عمليّه هم ننوشته و مى گفته كه استخوان بدنم طاقت آتش جهنم ندارد، تا آن كه به اصرار ميرزاى قمى(رحمه الله)رساله اى نوشت. از تأليفات ايشان است: 1ـ اشارات الاُصول، در دو جلد بزرگ كه چاپ شده. 2ـ الايقاظات، نيز در اصول; 3ـ شوارع الهداية الى شرح الكفاية، كه در فقه و شرح كفايه محقّق سبزوارى است; 4ـ منهاج الهداية الى احكام الشريعة. قبر شريفش در اصفهان نزد مسجدى كه به مسجد حكيم معروف است مشهور، و حوزه درسش نيز در همان مسجد منعقد بود. (ريحانة الأدب، ج 5، صص 42ـ43). شايان ذكر است حاجى در عتبات با آقا سيد محمّد باقر شفتى آشنا شد و اين آشنايى علاقه و دوستى آنها را به سرحد كمال رسانيد، به طورى كه اين رفاقت حتى در زمان مرجعيت اين دو بزرگوار در اصفهان ادامه يافت و به جايى رسيد كه گفته اند، اين گونه رفاقت و صميميت در تاريخ حيات هيچ يك از دانشمندان ديده نشده. (وحيد بهبهانى، صص 225ـ 226).
(5) - محمّد بن حاج محمد ابراهيم كلباسى عالمى است فاضل، متبحّر، دقيق الفكر، كثيرالتتبّع، مُحتاط و متّقى، فقيه، اصولى، رجالى. تأليفات متنوع بسيارى دارد كه حاكى از مراتب علميه وى مى باشد از جمله: 1 - الاستخارات; 2 - الاستشفاء بالتُربة الحسينيه; 3 - تعارض الاستصحاب و اصالة الصحة; 4 - تعارض الاستصحابين; 5 - تعارض اليد و الاستصحاب... . ابوالمعالى كرباسى، آخرين فرزند حاجى كرباسى(قدس سره)و داماد فرزند سيد حجة الاسلام شفتى(قدس سره) مى باشد بعد از فراغ از مقدّمات عمده تحصيل ايشان نزد دو نفر مى باشد: 1ـ سيّد محمد بن عبدالصمد شهشهانى (م. 1289هـ .ق.) صاحب انوار الرياض على الشرح الكبير; 2ـ و مير سيّد حسن بن سيّد على مدرس. (ريحانة الأدب، ج 7، ص 269; مقدمه الاستشفاء بالتُربة الحسينيّه، ص 19).
(6) - براى اطّلاع از شرح حال آية اللّه سيد محمّد باقر دهكردى رجوع شود به: شناخت سرزمين چهارمحال، ج 2، ص 12; المسلسلات، ج 2، ص 34.
(7) - زندگانى آية اللّه چهارسوقى، ص 191.
(8) - المسلسلات، ج 2، ص 33; تذكرة القبور، ص 244. شرح حال وى و دو فرزندش در ذيل عنوان «خاندان آية اللّه دهكردى» خواهد آمد.
(9) - رجوع شود به: ريحانة الأدب، ج 7، ص 269; تذكرة القبور يا دانشمندان اصفهان، ص 105; مقدمه الاستشفاء بالتربة الحسينيه، از تأليفات ميرزا ابوالمعالى كلباسى، ص 19.
(10) - فوائد الرضويه، ص 409; تذكرة القبور، ص 160.
(11) - تذكرة القبور، ص 135; زندگانى جهانگيرخان قشقايى، صص 52 - 53.
(12) - زندگانى آية اللّه چهارسوقى، ص 193.
(13) - تاريخ حكما و عرفا، ص 37.
(14) - المسلسلات، ج 2، ص 35.
(15) - فوائد الرضويه، ص 404.
(16) - و مشاهده كردم در حرم مولاى ما اباالفضل العباس(عليه السلام) و در غير حرم آن حضرت، چيزهايى را كه دلالت مى كرد كه خاك خلقت من از زيادى خاك آن بزرگواران است. اين كلام ايشان اشاره است به حديث معروف: شِيْعتُنا مِنّا، خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طينتنا... (زندگانى آية اللّه چهارسوقى، ص 193).
(17) - الكُنى والألقاب، محدّث قمى، ج 3، ص 226.
(18) - حجرات/ 7.
(19) - حقائق الأصول، ج 1، ص 95. براى شرح حال بيشتر اين عارف الهى رجوع شود به دارالسلام، حاجى نورى و تاريخ حكماء و عرفاء، صص 142 - 147.
(20) - زندگانى آية اللّه چهارسوقى، ص 193.
(21) - همان.
(22) - فوائد الرضويه، ص 149.
(23) - المسلسلات، ج 2، ص 35.
(24) - فوائد الرضويه، ص 196.
(25) - المسلسلات، ج 2، ص 35.
(26) - المسلسلات، ج 2، ص 35.
(27) - زندگانى آية اللّه چهارسوقى، ص 193.
(28) - المسلسلات، ج 2، صص 28ـ31.
(29) - زندگانى آية اللّه چهارسوقى، ص 193.
(30) - المسلسلات، ج 2، ص 35.
(31) - صُقع: ناحيه، كرانه، گوشه زمين، اصقاع جمع، فرهنگ عميد، ص 876 .
(32) - زندگانى آية اللّه چهارسوقى، ص 194.
(33) - نُقباء البشر، ج 1، ص 61.
(34) - اربعين حديث، حضرت امام خمينى، ص 3. اصل اين اجازه يا نمونه اى از آن يافت نشد كه در اينجا نقل كنيم.
(35) - تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در دو قرن اخير، ج 2، ص 227.
(36) - المسلسلات، ج 2، صص 31ـ 32.
(37) - الاجازة الكبيرة، ص 17; قبسات، ص 40.
(38) - المسلسلات، ج 2، ص 28.
(39) - گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 91، چاپ اسلاميه، 1352 ش.
(40) - مجله حوزه، ش 33، مصاحبه با آية اللّه طيّب.
(41) - مجموعه ارباب معرفت (يادنامه آية اللّه ارباب)، صص 74 و 99.
(42) - بانوى مجتهده ايرانى، ص 32.
(43) - المسلسلات، ج 2، ص 31.
(44) - زندگانى آية اللّه چهارسوقى، ص 133.
(45) - همان، صص 58ـ59.
(46) - شناخت سرزمين چهارمحال، ج 2، ص 25.
(47) - يادنامه آية اللّه سيد بحرالعلوم ميردامادى، صص 55ـ56.
(48) - تذكرة القبور، ص 305. حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ مهدى معتمدى) - دام ظلّه - ابوالزوجه نگارنده، مى فرمودند كه آية اللّه صديقين شاگرد آية اللّه دهكردى بوده اند.
(49) - لازم به ذكر است كه ايشان ابوالزوجه حضرت آية اللّه شيخ حسين مظاهرى - دام ظلّه - مى باشند.
(50) - اقتباس از مقدمه مقبس الياقوت فى فضل السكوت، از تأليفات آية اللّه مظاهرى(رحمه الله).
(51) - يادنامه آية اللّه سيد بحرالعلوم ميردامادى، ص 53.
(52) - به نقل از صديق گرامى، طلبه فاضل آقاى رحيم قاسمى، در ضمن از راهنمائى هاى ايشان كمال تقدير و تشكر را مى نمايم.
(53) - شرح حال اين چهار نفر عالم ربانى در خاندان آية اللّه دهكردى ذكر مى گردد.
(54) - تأليفات ذكر شده از مصنّف(قدس سره) در اين كتاب ها مسطور است: ريحانة الأدب، ج 2، ص 244; نقباء البشر، ج 1، ص 66; تذكرة القبور، صص 93) - 94; المسلسلات، ج 2، صص 31 - 35.
(55) - لازم به تذكر است - اين كتاب كه اثرى بس مفيد و علمى در اصول عقايد اسلامى، به سبك فلسفى و عرفانى - مى باشد، به تحقيق بنده و از طرف مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم جلد اوّل آن چاپ گرديده و جلد دوم آن بزودى چاپ مى شود.
(56) - حكم نافذ آقا نجفى، موسى نجفى، صص 82 - 85، نقل از روزنامه حبل المتين سال 1324 قمرى.
(57) - غرر الحكم، فصل هفتاد و هفتم، ص 625.
(58) - فصّلت 41، آيه 53.
(59) - منبر الوسيله، ج اول، وسيله دوّم، ص 112.
(60) - المسلسلات، ج 2، ص 33. قابل ذكر است كه اين زندگى نامه خودنويس آية اللّه دهكردى كه به درخواست آية اللّه مرعشى نجفى نوشته اند در مقدمه جلد اول منبرالوسيله، آمده است.
(61) - بحارالانوار، ج 67، كتاب الايمان و الكفر، باب 2، ح 4، ص 74.
(62) - مرحوم سيد بحرالعلوم ميردامادى (1345) - 1411هـ.ق.) عالم عامل، فقيه كامل، عارف زاهد، در علم و عمل و تقوا و اخلاق و ملكات فاضله ممتاز بين اقران بود، ايشان از شاگردان آيات عظام و مراجع تقليد آية اللّه العظمى بروجردى، آية اللّه العظمى امام خمينى، آية اللّه العظمى علامه طباطبايى، آية اللّه العظمى مرعشى نجفى و غيره مى باشند. عمر شريف ايشان در تحصيل علم و ارشاد و هدايت و رسيدگى به امور اجتماعى مردم و رفع مشكلات آنان و ترويج دين از راه تبليغ علمى و عملى صرف گرديد. سرانجام اين استاد عزيز و عالم ربانى در بامداد روز يكشنبه 15 ربيع الثانى 1411 هجرى قمرى به ملكوت اعلا پيوست - رحمة اللّه عليه - (يادنامه آية اللّه ميردامادى، صص 36ـ40).
(63 و 2) - نقل از منبر الوسيله، نسخه خطى، جلد دوم، بحث امامت و معارف.
(65) - اين كتاب، در بردارنده انظار عرفانى، فلسفى و اعتقادى است. نويسنده محترم فارسى و عربى را به هم آميخته و نظرات بديعى در برخى موارد ابراز داشته است; با آوردن حكايت و شعر و موعظه (و ذكر مصائب ائمه اطهار)، از صعوبت مطالب، كاسته است. (مجله حوزه، ش 65، ص 82) شايان ذكر است جلد اول منبر الوسيله كه در حدود صد سال قبل چاپ سنگى شده بود و شامل بحث توحيد و عدل مى باشد، به سبك جديد با تحقيق منابع و مقدمه اى در شرح حال مؤلف به قلم نگارنده از طرف انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم چاپ گرديد و جلد دوّم اين كتاب كه شامل بحث نبوت و امامت و معاد و معارف اسلامى است براى اولين بار چاپ خواهد شد.
(66) - منبر الوسيله، جلد اوّل، صص 49 - 50.
(67) - در آخر منبرالوسيله، جلد اوّل، صص 558) - 560. آية اللّه سيد ابوالقاسم دهكردى وصيّت نامه اى عربى دارند كه حاوى دستورالعمل هاى مفيد است كه اينك ترجمه فارسى آن ذكر مى گردد.
(68) - ترجمه اين دستورالعمل - كه به عنوان وصيّت نامه ايشان در آخر كتاب منبر الوسيله، ج اوّل، صص 558 ـ 560 آمده است) - از مجله حوزه، شماره 65، نقل شد.
(69) - ميرابوالقاسم فندرسكى، حكيم و فيلسوف عالى قدر از مفاخر دانشمندان ايران و اسلام در حكمت طبيعى و الهى و رياضى و جميع علوم عقليه ماهر و استاد بوده، در سال 1050 در اصفهان وفات يافتند و در تكيه اى كه اكنون به تكيه مير مى باشد در تخت فولاد اصفهان مدفونند.(تذكرة القبور، ص 95)
(70) - مسعودبن عبداللّه انصارى بيضاوى فارسى، معروف به باباركن الدين، از فضلا و عُرفاست و مرحوم حاجى كرباسى (رحمه الله) اعتماد كافى به او داشته مخصوصاً به زيارت او مى رفته و آخوند ملاّمحمّد تقى مجلسى و شيخ بهائى هم اظهار جلالت شأن از او نموده اند.(تذكرة القبور، گزى، ص 43).
(71) - منبرالوسيله، ج 1، صص 341 - 342.
(72) - شيخ ابوعلى حائرى در باره سيد بحرالعلوم مى نويسد: سيد سند و ركن معتمد مولانا سيد مهدى بن سيد مرتضى بن سيد محمّدحسن حسينى طباطبايى نجفى - أطال اللّه بقاه و ادام علوه و نعماه - پيشوايى است كه روزگار به مثلش نديده و بزرگوارى است كه مادر دهر از آوردن مانندش عقيم است(زندگانى وحيد بهبهانى، ص 175).
(73) - منبر الوسيله، ج 1، صص 266 - 269.
(74) - منبر الوسيله، ج 1، صص 270 - 271.
(75) - منبر الوسيله، ج 1، صص 272 - 273.
(76) - منبر الوسيله، ج 1، ص 528 - 529.
(77) - اعيان الشيعه، ج 2، ص 417.
(78) - ريحانة الادب، ج 2، ص 244.
(79) - المسلسلات، ج 2، ص 33.
(80) - مجله حوزه، ش 31، ص 47.
(81) - اصل اين زندگى نامه در كتاب المسلسلات فى الاجازات، ج 2، ص 33 به بعد، مذكور است.
(82) - زندگى آية اللّه چهارسوقى، تأليف دانشمند محقق سيد محمّدعلى روضاتى، صص 191ـ196.
(83) - شرح حال اين عالم جليل القدر و فرزندانشان در فصل خاندان ايشان ذكر مى گردد.
(84) - نقل از كتاب زندگانى آية اللّه چهارسوقى، صص 191ـ196.
(85) - آية اللّه دهكردى (قدس سره) از علمايى بود كه زيارتگاه زينبيه مورد تأييدشان بوده و بنابر وصيت خودشان در آنجا دفن شدند، زيرا به ايشان گفته بودند كه شما را در تخت فولاد دفن كنيم؟ ايشان فرموده بودند: در تخت فولاد، ولو علما و صلحا هستند ولى حكم نُقره را دارند، من را در زينبيه دفن كنيد كه منسوب به اهل بيت هستند و حكم طلا دارند.
(86) - المسلسلات فى الاجازات، ج 2، ص 32، به نقل از وفيات الأعلام.
(87) - شرح حال ايشان كه برادر زاده آية اللّه دهكردى مى باشند در خاندان آية اللّه دهكردى ذكر مى شود.
(88) - شناخت سرزمين چهارمحال، ج 2، صص 20ـ21.
(89) - شناخت سرزمين چهارمحال، ج 1، ص 597.
(90) - همان، ص 593.
(91) - همان، ص 594.
(92) - مكارم الآثار، ج 6، ذيل وقايع سال 1272 قمرى، 2010.
(93) - آخوند ملاّ محمّد حسن، جدّ پدرى بنده مى باشند و نسبت ما به سه واسطه (پدر، پدربزرگ، آقاعلى) به ايشان مى رسد. به شكر الهى و أنفاس قُدسى آن بزرگوار و همچنين پدرشان آخوند ملاّ محمّد ابراهيم، اين جانب و برادرانم اكنون در حوزه علميه مقدسه قُم مشغول تحصيل هستيم. و در جوار حضرت معصومه (عليها السلام)، ساكن مى باشيم و از محضر مراجع و بزرگان دين بهره مند مى گرديم.
(94) - شناخت سرزمين چهار محال، ج 1، ص 607، نقل از بستان السياحة.
(95) - پدر بزرگ بنده حاج آقا مهدى جلالى نقل مى كردند: روزى با پسرعمه خود، حضرت آية اللّه حاج آقا ميرزا دهكردى (قدس سره) به خدمت حاج آقا رحيم ارباب (قدس سره) رسيديم. بعد از اين كه مرحوم حاج آقا رحيم ارباب (قدس سره)من را شناختند فرمودند: من پيش جدّ شم - آخوند ملاّمحمّد حسن - درس خوانده ام.
(96) - شناخت سرزمين چهارمحال، ج 1، ص 607.
(97) - تاريخ حكما و عرفا متأخر بر صدر المتألهين، ص 125.
(98) - محل قبر در شهركرد، خيابان شريعتى، رو به روى كارخانه برق سابق، كوچه 61 مى باشد.
(99) - همان، صص 617ـ620.
(100) - شناخت سرزمين چهارمحال، ج 1، ص 617.
(101) - قابل ذكر است بعد از اين واقعه جانسوز جدّ حقير به پاس احترام اين عالم مجاهد و باقى ماندن نام و خاطره او در أذهان و به خاطر نسبتى كه با ايشان داشتند و آقا جلال الدين عموزاده شان بودند فاميل خود را جلالى قرار دادند.
(102) - المسلسلات، ج 2، ص 33.
(103) - شناخت سرزمين چهارمحال، ج 2، ص 115.
(104) - دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص 244; شناخت سرزمين چهارمحال، ج 2، صص 115 - 118.
(105) - فرزند ايشان حضرت حجة الاسلام والمسلمين حاج آقا جعفر امامى (داماد حاج آقا ميرزا دهكردى) بعد از فوت حاج آقا ميرزا دهكردى، در مسجد سُرخى به جاى ايشان اقامه نماز جماعت و وعظ و خطابه فرموده و به علاوه داراى دفتر ازدواج بودند. ايشان در سال 1369 شمسى رحلت نموده و در جوار امامزاده سيد محمّد اصفهان دفن شدند.
(106) - محمّد جواد چند ماه بعد از فوت پدر به دنيا آمد و لذا نام پدر را بر او نهادند.
(107) - همسر ايشان دختر دائى خود، آخوند ملاّ محمّد حسين دهكردى بوده است چنانچه گذشت آقا سيد ابوالقاسم دهكردى هم داماد ملاّ محمّد حسن دهكردى، بوده اند.
(108) - مكارم الآثار، ج 6، 2010.
(109) - تذكرة القبور، ص 114، شناخت سرزمين چهارمحال، ج 2، ص 32.
(110) - قابل ذكر است آية اللّه دهكردى چند دختر داشته اند كه يكى از آنها همسر عالم ربانى آقا يوسف آل ابراهيم فرزند آخوند ملاّ محمّد حسن دهكردى بود و ديگرى همسر آية اللّه حاج ميرزا دهكردى بوده، و سوّمى همسر سيد محمّد جواد دهكردى عموزاده خود بوده است.