1997 - راز تشهد در بيان امام عسكرى (ع )
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
ثم لايزال يقول الله لملائكة - هكذا فى كل ركعة - حتى اذا قعد للتشهد
الاول و التشهد الثانى ، قال الله تعالى يا ملائكتى قد قضدى خدمتى و
عبادتى و قعد يثنى على و يصلى على محمد نبى لاثنين عليه فى ملكوت
السموات و الارض ولاصلين على روحه فى الارواح فاذا صلى على اميرالمؤ
منين - عليه السلام - فى صلاته : قال الله له : يا عبدى ! لاصلين عليك
كما صليت عليه و لاجعلنه شفيعك كما استشفعت به
سپس مدام خداوند تعالى - در هر ركعت از نمازى كه بنده مى خواند - خطاب
به ملائكه چنين خواهد گفت : تا زمانى كه براى تشهد اول و تشهد دوم نشست
در اين هنگام خداى تعالى مى گويد: اى ملائكه من ! به تحقيق به جا
آوردبنده من خدمت و عبادت مرا واكنون نشسته و ثناى مرا مى كند و درود
بر محمد پيغمبر من مى فرستد هرآينه بر او ثنا مى فرستم در ملكوت
آسمانها و زمين و هر آينه درود بر روح او مى فرستم ، و زمانى كه درود
بر اميرالمؤ منين (ع ) در نمازش فرستاد، خدا به او مى گويد: اى بنده من
! هرآينه من بر تو درود مى فرستم ، كما اينكه تو بر على درود مى فرستى
، هر آينه او را شفيع تو قرار مى دهم ، چنانچه تو به وسيله اوطلب شفاعت
كردى . (بحارالانوار، ج 82، ص 221).
1998 - اسرار تشهد
قال الصادق - عليه السلام -
التشهد ثناء على الله تعالى فكن عبدا له فى السر
خاضعا له فى الفعل كما انك عبد له بالقول و الدعوى وصل صدق لسانك بصفاء
صدق سرك فانه خلقك عبدا و امرك ان تعبده بقلبك و لسانك و جوارحك ، و ان
تحقق عبوديتك له بربوبيته لك ، و تعلم ان نواصى الخلق بيده فليس لهم
نفس و لالحظ الا باذنه و ارادته قال الله - عزوجل -:
((و ربك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيرة : امرهم
سبحان الله و تعالى عما يشركون )) فكن
عبدا شاكرا بالفعل كما انك عبد ذاكر بالقول و الدعوى و صل صدق لسانك
بصفاء سرك فانه خلقك ؛ فعزوجل ان يكون ارادة و مشية لاحد الا بسابق
ارادته و مشيته فاستعمل العبودية فى الرضا بحكه وبالعبادة فى اداء
اوامره و قد امرك بالصلوة على نبيه محمد -صلى الله عليه وآله - فاوصل
صلوته بصلوته و طاعته بطاعته و شهادته بشهادته و انظر لايفوتك بركات
معرفة حرمته ، فتحرم عن فائدة صلوته و امره بالاستغفار لك و الشفاعة
فيك ان اتيت بالجواجب فى الامر و النهى و السنن و الاداب ؛ و تعلم جليل
مرتبته عند الله - عزوجل - ؛
تشهد ستايش خداوند تعالى است ؛ پس در باطن و ضمير بنده او و در عمل و
كردار خاضع براى او باش ، همچنان كه در سخن و ادعا اوهستى و راستى
زبانت را به صفاى صدق ضميرت بپيوند، كه او تو را بنده آفريده و دستورت
داده تا با قلب و زبان و (همه ) اعضا و جوارحت عبادتش كنى و بدان جهت
كه او پروردگار تو است ، بندگى او نمايى ، وبدانى كه اختيار و سرنوشت
خلق به دست اوست و كس را ياراى هيچ نفسى و نيم نگاهى جز به توان و
خواست او نيست و جز با اجازه و اراده او قادر به انجام كوچكترين كارى
در مملكت او نمى باشد خداوند عزوجل فرموده : ((پروردگار
تو آنچه بخواهد مى آفريند و انتخاب واختيار مى كند وآنان را در
كارهايشان گزينش و انتخاب نيست ، منزه و برتر است خدا از آنچه شرك مى
ورزند)) پس بنده سپاسگزار خدا باش در عمل
، آن سان كه به زبان و و ادعا ذكر اوگويى ، و راستى زبانت را به صفاى
ضميرت بپيوند كه او تو را آفريده (و از درونت آگاه است ) پس برتر و
والاتر از آن است كه كسى را بدون آنكه نخست او اراده كند، اراده اى
باشد؛ پس با تسليم ورضا به فرمان او باش و با عبادت كردن به وسيله
انجام اوامرش بندگى به جاى آر و تو را به صلوات بر پيامبرش محمد (ص )
امر كرده ، پس نماز خدا را با صلوات بر پيامبر (ص ) و طاعت او را با
طاعت آن حضرت وشهادت (به وحدانيت ) او را به شهادت (به رسالت ) آنجناب
وصل كن ، و بكوش تا بركات معرفت حرمت آن جناب از دستت نرود و از بهره
درود فرستادن او (اشاره به آيه 103 سوره توبه ) غافل نشوى كه اگر به
آنچه فعل يا تركش واجب است و به سنن و آداب عمل كنى ، و مرتبت بلند او
را نزد خداوند بدانى او به فرمان خدا برايت استغفار كند و درباره ات
شفاعت نمايد (اشاره به آيه 159 سوره آل عمران و آيات ديگر). (مصباح
الشريعة ، باب 17، بحارالانوار، ج 82، ص 284).
فصل سى و پنجم : اركان نماز: سلام
آيه :
1999 - تاءثير سلام نماز
قال العسكرى - عليه السلام - فى تفسيره :
فاذا سلم من صلاته ، سلم الله عليه و سلم عليه
ملائكته
پس زمانى كه بنده نمازش راسلام داد، خداوند و ملائكه بر او سلام مى
فرستند. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).
2000 - افتتاح و پايان نماز
سئل على بن الحسين - عليهماالسلام -
ما افتتاح الصلاة ؟ قال : التكبير، قال : ما
تحريمها؟ قال : التكبير، قال : ما تحليلها؟ قال : التسليم ؛
از على بن الحسين (ع ) سؤ ال شد: افتتاح نماز چيست ؟ فرمود: تكيبر سوال
شد: تحريم آن چيست ؟ فرمود: تكبير سوال شد: تحليل آن چيست ؟ فرمود:
سلام . (بحارالانوار، ج 85، ص 303).
2001 - سلام بعد از تشهد
قال الصادق - عليه السلام -
اذا قضيت التشهد فسلم عن يمينك و عن شمالك تقول : ((السلام
عليكم و رحمة الله و بركاته ))
هنگامى كه ذكر تشهد را تمام كردى ، بر راست و چپ خود درود فرست و بگو:
((السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
)). (بحارالانوار، ج 85، ص 308).
2002 - صورت به سمت راست بعد از اسلام
سئل الصادق - عليه السلام - عن التسليم قال :
لانه تحليل الصلاة ، قلت : فلاءى علة يسلم على
اليمين ولايسلم على اليسار؟ قال : لان الملك الموكل الذى يكتب الحسنات
على اليمين و الذى يكتب السيئات على اليسار و الصلاة حسنات ليس فيها
سيئات فلهذا يسلم على اليمين دون اليسار
از امام جعفر صادق (ع ) پرسيدند كه چرا در نماز، سلام واجب است ؟ حضرت
فرمود: زيرا به وسيله سلام آنچه كه در حال نماز حرام بود، بر نمازگزار
حلال مى شود پرسيدند: چرا در وقت سلام مى بايست روى به طرف راست نمود
نه چپ ؟ حضرت فرمود: زيرا ملكى كه كارهاى خوب بنده را مى نويسد، در طرف
راست و ملكى كه كارهاى بد بنده را مى نويسد، در طرف چپ است و چون نماز
همه اش خوب است وبدى در او نيست ، به طرف راست سلام داده مى شود، نه
طرف چپ . (بحارالانوار، ج 85، ص 281، 288، 305).
2003 - اسرار اسلام نماز
قال الصادق - عليه السلام -
معنى السلام فى دبر كل صلوة الامان اى ، من ادى
امرالله وسنة نبيه -صلى الله عليه وآله - خاشعا منه قلبه فله الامان من
بلاء الدنيا و برائة من عذاب الاخرة و السلام اسم من السماء الله تعالى
، اودعه خلقه ليستعملوا معناه فى المعاملات و الامانات و الاضافات ، و
تصديق مصاحبتهم فيما بينهم وصحة معاشرتهم و اذا اردت ان تضع السلام
موضعه و تؤ دى معناه فاتق الله و ليسلم منك دينك و قلبك و عقلك و
لاتدنسها بظلمة المعاصى ؛ و لتسلم حفظتك لاتبرمهم ولاتملهم و توحشهم
منك بسوء معاملكت معهم ثم صديقك ثم عدوك فان من لم يسلم منه من هو
الاقرب اليه فالابعد اولى و من لا يضع السلام مواضعه هذه فلا سلام و
لاتسليم (خ ل : سلم ) و كان كاذبا فى سلامه و ان افشاه فى الخلق
؛
معناى سلام در پايان هر نماز امان است ؛ يعنى هركس كه امر خدا و سنت
پيامبرش را با خشوع قلبى در مقابل خداوند به جاى آورد، از بلاى دنيا در
امان و از عذاب آخرت بر كنار است . و ((سلام
)) نامى از نامهاى خداوند تبارك و تعالى
است كه ميان خلق خود به وديعت نهاده تا معنا و محتواى آن را در داد و
ستدها، امانتدارى ها و در روابط باهم ، و براى تاءييد و تصديق همنشينان
و صحت آميزش و معاشرتشان به كار ببرند. چنانچه خواستى
((سلام )) را جاى خود نهى
و (حق ) معناى آن را ادا كنى ، بايد از خدا پروا كنى و دين ، دل و عقلت
از (گزند و آسيب ) خودت در سلامت باشد وآنها را به تيرگى گناهان
نيالايى ؛ و بايد فرشتگان نگهبانت را سلامت بدارى ، آنها را نيازارى و
ملولشان نسازى و با بد رفتارى با ايشان آنان را از خود نترسانى ؛ آنگاه
دوستت و سپس دشمنت (بايد از جانب تو در سلامت باشند) كه هركس نزديك
ترين كس به او از دست او در سلامت نباشد، به طريق اولى دورترين كس از
او در سلامت نخواهد بود وهر كس كه سلام را در جايگاههايش ننهد، (او را)
نه سلامى است و نه تسليمى و در سلام گفتنش دروغگو است ، هرچند كه بلند
و آشكار در ميان مردم سلام بگويد. (مصباح الشريعه ، باب 18،
بحارالانوار، ج 82، ص 307).
2004 - خروج از نماز با سلام
و منهم من قال :
انه يخرج من الصلاة بالتسليم ، و هو ظاهر
الشيخين
بعضى از فقها گفته اند كه مى توان از حالت نماز با سلام خارج شد كه نظر
شيخين هم اين است . (بحارالانوار، ج 85، ص 302).
2005 - مراد از تحريم و تحليل نماز
قال الصادق - عليه السلام -
تحريم الصلاة التكبير، و تحليلها التسليم
تحريم نماز، تكبير است و تحليل آن سلام . (بحارالانوار، ج 85، ص 310).