1- اهتمام على عليه السّلام به نمازاول
وقت
هنگامى كه على عليه السّلام در جنگ صفّين سرگرم نبرد بود، در ميان هر دو صف كارزار،
مراقب حركت و وضعيّت خورشيد بود (تا ببيند چه وقت به وسط آاسمان مى رسد تا نماز ظهر
را بخواند).
ابن عبّاس عرض كرد: يا اميرالمؤ منين ، اين چه كارى
است كه مى كنيد ؟
حضرت فرمود: منتظر زوال هستم تا نماز بخوانيم .
ابن عبّاس گفت : آيا حالا وقت نماز است با وجود اينكه
سرگرم پيكار هستيم ؟
على (ع ) فرمود: جنگ ما با ايشان بر سر چيست ؟ تنها
به خاطر نماز است كه با آنها نبرد مى كنيم .
(1)
2- بوستان ابوطلحه ، صدقه اى به خاطر
حواس پرتى
مى گويند ابى طلحه در بوستان خود نماز مى گزارد، در اثناى نماز نظرش به مرغى
افتاد كه در لابلاى شاخه هاى درختى گير كرده بود و راه نجاتى مى جست . وى به آن مرغ
چنان سرگرم شده بود كه ندانست چند ركعت نماز به جاى آورده است . پس ، خدمت رسول
اكرم (ص ) آمد و حال خود را بيان داشت و عرض كرد: بوستانم
را صدقه قرار دادم ، در هر راهى كه صلاح مى دانيد مصرف كنيد.
(2)
ببينيد چگونه مجاهده با نفس و مخالفت با شيطان موجب مى شود بوستانى كه مرغ درخت آن
صاحبش را در نماز مشغول داشته است ، ترك گفته شود.
3- امام خمينى و اهمّيت نماز
از قول فرزند امام نقل شده است :
روز اولى كه شاه رفت ، ما در نوفل لوشاتو بوديم .
نزديك به سيصد الى چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختى گذاشتند و
امام روى آن ايستادند.تمام دوربينها كار مى كرد. قرار بود هر چند نفر خبرنگار يك سؤ
ال بكنند. دو سه سؤ ال از امام شد كه صداى اذان ظهر شنيده شد. بلافاصله امام محل را
ترك كردند و فرمودند: وقت فضيلت نماز ظهر مى گذرد. تمام حاضرين از اين كه امام صحنه
را ترك كردند، متعجّب شدند. كسى از امام خواهش كرد چند دقيقه اى صبر كنيد تا حداقل
چهار پنج سؤ ال ديگر بشود. امام با عصبانيّت فرمودند: به هيچ وجه نمى شود. و رفتند.
(3)
4- ملا محمد تقى برغانى قزوينى ، شهيد
محراب
مرحوم ملا محمّد تقى برغانى از روحانيانى بود كه در محراب عبادت به هنگام سحر در
حالى كه مشغول خواندن مناجات خمس عشرة
در سجده بود به دست فرقه بابيه به شهادت رسيد. در احوال او مى
نويسند:
عبادت آن جناب (قدس سره ) چنان بود كه هميشه از نصف
شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مى رفت و به مناجات ادعيه و تضرع و زارى و تهجد
اشتغال داشت و مناجات خمس عشرة را از حفظ مى خواند بر اين روش و شيوه پسنديده
استمرار داشت تا اينكه در يكى از آن شب ها شربت شهادت نوشيد. مكرّر در فصل زمستان
ديده مى شد كه در پشت بام مسجد خود در حالى كه برف به شدّت مى باريد، در نيمه شب
پوستين بر دوش و عمّامه بر سر داشت و مشغول تضرع و مناجات بود و در حالت ايستاده ،
دستها را به سوى آسمان بلند مى كرد تا برف سراسر قامت مباركش را از سر تا نوك پا
سفيدپوش مى كرد.
(4)
5- امام رضا (ع ) و نماز اول وقت به
جماعت
ابراهيم بن موسى از القزّاز مى گويد: امام رضا عليه السّلام به عنوان استقبال از
بعضى از طالبان خارج شد (در حالى كه من با عده اى از ياران با آن حضرت همراه بوديم
). وقت نماز فرا رسيد. قصرى در آن حوالى بود. امام (ع ) با ياران به سوى آن رفتند و
در كنار سنگ بزرگى ايستادند و سپس امام به من فرمودند: اذان
بگو.
عرض كردم : منتظر رسيدن و ملحق شدن بعضى از ياران
هستيم كه بيايند.
حضرت فرمود: خدا تو را بيامرزد، نماز را از اول وقت
بدون عذر به تاءخير نيانداز. بر تو باد خواندن نماز در اول وقت .
راوى گفت : پس اذان گفتم و نماز خوانديم .
(5)
خواننده محترم ، نمازى كه امام رضا (ع ) به پا داشت ، نماز جماعت بود كه هر چه
جمعيت بيشتر باشد ثواب نماز جماعت بيشتر است ، ولى توجه نموديد كه امام (ع ) اجازه
نفرمود نماز اول وقت ، به خاطر رسيدن و ملحق شدن بقيه ياران به تاءخير بيفتد، بلكه
تاءكيد كرد كه نماز اول وقت خوانده شود و تاءخير را صلاح ندانست . اينكه امام رضا
(ع ) فرمود: اى موسى ، بر تو باد كه هميشه نماز را در
اول وقت بپا دارى خطاب به فرد فرد ماست و اختصاص به
آن شخص ندارد.
6- نماز موجب فرو ريختن گناهان مى شود
ابن عبّاس گويد: من و سلمان در زير درختى نشسته بوديم . سلمان شاخه درختى را كه
برگهايش خشك شده بود، جنباند و در نتيجه آن همه برگها به زمين ريخت . جناب سلمان
فرمود: اى ابوعثمان ، از من نمى پرسى كه چرا چنين
كردم ؟
گفتم : سبب اين كار چه بود؟
فرمود: با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در
زير اين درخت نشسته بوديم ، آن حضرت چنين كرد كه من كردم و سپس به من فرمود: اى
سلمان ، از من نمى پرسى كه چرا چنين كردم ؟ من عرض كردم : يا رسول اللّه ، سبب چه
بود؟ حضرت فرمود: مؤ من چون وضو بگيرد بر آن وجهى كه دستور آمده بود، و بعد از آن
نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بريزد بسان اين برگها كه از اين
درخت فرو ريخت .
آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود:
و اقم الصلوة طرفى النّهار و زلفا من اللّيل ... .
(6)
و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره هايى از شب ...
(7)
7- نماز چيست ؟
روزى حضرت اميرالمؤ منين (ع ) در مسجد كوفه جوانى را مشغول نماز خواندن ديد. جوان
با حضور قلب و توجه تام نسبت به آداب نماز، نماز مى خواند. حضرت به او فرمود:
اى جوان ، تاءويل نماز چيست ؟
جوان عرض كرد: آيا نماز را جز عبوديت ، تاءويلى است
؟! كه بدون آن ، ناقص و ناپسند است . تاءويل حقيقت نماز، عبارت است از: قربت ، خلوص
، حضور قلب و توجّه ، معرفت خدا و محبّت اهل بيت عليهم السّلام ، كه بدون آن هيچ
عملى صحيح نخواهد بود، اگر چه در همه دهر صائم و روزه دار باشد و در بين صفا و مروه
به عبادت قيام كند.
(8)
آرى ، روح نماز همانا قربت و خلوص ، توجّه و حضور قلب ، و معرفت و محبّت اهل بيت
عليهم صلوة المصلّين است .
8- بستن طناب تا در مسجد و حضور در صف
نماز جماعت
مرد نابينايى به محضر رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شرف ياب شد و عرض كرد:
يا رسول اللّه ، چشمانم ديد ندارد و چه بسا پيش آمده كه اذان مسجد را
مى شنوم ولى كسى پيدا نمى شود كه دستم را بگيرد و براى اقامه نماز جماعت در كنار
شما مرا به مسجد بياورد.
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به او فرمود: طنابى
به در منزلت ببند و آن را به در مسجد وصل كن و با كمك آن خود را به مسجد برسان و در
نماز جماعت شركت كن .
(9)
9- امام سجّاد (ع ) و نماز اعرابى
عربى وارد مسجد پيامبر صلّى اللّه عليه وآله و سلّم شد، با عجله تمام دو ركعت نماز
گذاشت ، در هيچ ركنى شرايط و آداب مربوطه نكرد و در قرائت و حفظ مخارج و الفاظ و
حروف و كلمات هيچ گونه دقّتى به عمل نياورد. به عبارت ديگر، نماز را با طماءنينه و
سكون ، و وقار و خضوع و خشوع به جا نياورد. آنگاه براى دريافت مزد نمازى كه خوانده
بود دستهايش را به آسمان برداشت و گفت : خدايا، اعلى
علّيين ، بهشت را روزى من كن و قصرى زرّين و چهار حوريه به من عطا فرما.
از قضا امام سجّاد (ع ) در آنجا حضور داشت و نماز خواندن شتابزده و در خواست اعرابى
را از خداوند شنيد، پس خطاب به او فرمود: اى برادر
عرب ، كابين و ازدواج بزرگى طلب مى كنى .
يعنى نمازى كه تو با اين وصف گزارده اى ، شايستگى درخواست بهترين نعمتها و عالى
ترين مكانها را از درگاه بارى تعالى ندارد.
(10)
10- مستخفين به نماز
ابوبصير يار با وفاى حضرت امام جعفر صادق (ع ) مى گويد: در زمان شهادت حضرت صادق (ع
) در مدينه منوّره حضور نداشتم . پس از مراجعت از سفر، به عنوان تغزيت و تسليت به
محضر امّ حميده همسر
آن حضرت رفتم . امّ حميده وقتى مرا ديد، به شدت گريست و فرمود: اى
ابا محمّد،
(11)
كاش در هنگام رحلت آن جناب حاضر بودى و مى ديدى كه آن حضرت يكى از دو چشمان مباركش
را بست و سپس فرمود: خويشان و اقوام و هر كس را كه به من لطف و محبتى دارد خبر كنيد
تا بيايند. وقتى همه به حضور آن جناب رسيدند و در دور بسترش گرد آمدند، فرمود: هرگز
شفاعت ما به كسى كه نمازش را سبك بشمارد و استخفاف به نماز داشته باشد، نمى رسد.
(12)
بزرگترين آرزوى ما در آخرت ، شفاعت پيامبر و آل گرامى اش - عليهم صلوة المصلّين -
است . بنابراين ، نبايد به نمازمان با بى توجهى برخورد كنيم و براى آن اهميتى قائل
نباشيم ، چرا كه در اين صورت از نعمت بزرگ شفاعت محروم مى شويم .
11- نماز استسقاى مرحوم آية اللّه
خوانسارى
در سال 1363 هجرى قمرى رحمت حقتعالى از شهر قم و حومه آن قطع شده و از آغاز بهار تا
اوايل خرداد حتى قطره اى باران از آسمان نازل نشده بود. دشت و هامون خشك و مزارع در
اثر بى آبى پژمرده شده بود و آخرين مراحل حيات خود را طى مى كرد. ابرهاى اندوه و
وحشت بر سراسر منطقه سايه افكنده بود و خرمن اميد مردم را بر باد مى داد. در چنين
موقعيت خطرناك و ساعات وحشتناكى كه اميد افراد رفته رفته به نااميدى مبدّل مى شد و
بيم قحطى و غلا اين سامان را تهديد مى كرد، نسيم صبح رحمت وزيدن گرفت : يگانه مرد
ايمان و خداپرستى كه در كانون معرفت ، اسرار حقيقت آموخته بود و آن گوهر گرانبهايى
كه در گنجينه تقوا و فضيلت براى چنين موقعى اندوخته شده بود، با عزمى متين و ايمانى
راسخ دامان همّت به كمر زد و تصميم گرفت به وسيله نماز استسقاء و دعا، از منبع رحمت
الهيّه طلب باران نمايد و روى عجز و نياز به درگاه خداوند رحيم بى نياز آورد. پس ،
اراده خود را به عموم طبقات اعلام كرد و در روز جمعه يك ساعت بعد از طلوع آفتاب
عازم گرديد تا با رعايت دستور مقدس اسلام مشغول نماز شود.
مردمى كه بر اثر سستى ايمان به خداوند، خوش گمان نبودند، به رغم فساد درونى خود، از
راه خيرخواهى ، به حضرتش معروض داشتند: ممكن است اين
نماز، بى اثر بماند و به مقام شامخ شما لطمه بخورد.
ولى آن رادمرد، با حسن ظنّى كه به خداى خود داشت و جز خداى خود هيچ كس را نمى ديد و
جز سخن حق سخنى نمى شنيد، بدين سخنان وقعى نگذارد و فرمود: من
به دستورى كه از شارع اسلام رسيده است عمل مى كنم و وظيفه خود را انجام مى دهم و
بيمى از گفته اين و آن ندارم . آنچه صلاح باشد، واقع خواهد شد.
آنگاه طبق مقررّات دينيّه خود با جمعى از مردان با ايمان و با داشتن روزه ، چنانكه
دستور رسيده است ، رداى مبارك را از راست به چپ و برعكس انداخت و با پاى برهنه ،
مانند عموى بزرگوارش حضرت ثامن الائمّه علىّ بن موسى الرّضا عليه السّلام كه در
مرو
خراسان براى استسقاء به بيابان رفت ، استغفار كنان رهسپار سمت خارج
خاك فرج
(13) گرديد و به اميد فتح و فرج رو به بيابان نهاد.
اين حادثه مصادف با زمانى بود كه متّفقين ايران را اشغال كرده و واحدهايى از
سربازان انگليسى و امريكايى در حدود خاك فرج
استقرار يافته بودند. در اين ميان چند نفر از دشمنان قرآن از فرقه
ضالّه و مضلّه بهائيّه ، به آنها خبر داده بودند كه عده زيادى از اهالى در نظر
دارند به اين محدوده بيايند و چاه آبى را كه مورد استفاده شماست پر كنند و بعد براى
نابود كردنتان به شما حلمه بياروند.
نيروهاى متّفقين كه اين خبر را شنيدند، چون از جريانات و قضايا هيچ اطّلاعى نداشتند
و از طرفى هم هياهوى مردم اين گفته ها را تاءييد مى كرد، كاملا براى دفاع آماده
شدند و حتى تيربارها را به سوى جمعيت قرار دادند تا هنگام حمله مردم از خود دفاع
كنند.
مرحوم آية اللّه فقيد كه تنها متوجه خدا بود و هدفى خاص داشت ، با نهايت رشادت و
متانت به راه خود ادامه داد و با حضور و متجاوز از بيست هزار تن از همراهان ، در
حال تضرع و خشوع به ذات مقدس ربوبى ، نماز استسقاء را بجاى آورد و آن را با خطبه
و دعا پايان مى داد.
دلها پرتپش و رنگ از رخ افراد پريده بود. هر كس با خود زمزمه مى كرد كه آيا دعا به
هدف اجابت خواهد رسيد يا خير؟ متخصّصان اروپايى كه در لشكر متّفقين بودند، اوضاع
جوّى را به دقّت مورد بررسى قرار داده و اظهار داشتند كه علائمى از نزول باران به
چشم نمى خورد.
روز ديگر، باز مرحوم آية اللّه فقيد - اعلى اللّه مقامه الشّريف - با جمعى از خوّاص
اهل علم با خضوع و خشوع بيشترى به خارج محدوده رفتند و به حكم من
لجّ بابا ولجّ
بر اصرار و استغاثه افزودند و با چشم گريان و دل بريان چنين با خداى تو راز و نياز
كردند: خدايا، اگر بندگان تو مخالفت و معصيت تو را مى
كنند، تو آنان را به غضب خود و قطع رحمتت ، مؤ اخذه مفرما و بر آنان رحم كن ، كه تو
ارحم الرّاحمينى .
آنگاه از قبيل ادعيه ماءثوره و غير ماءثوره خواندند و به سجده افتادند و با تضرع و
زارى تقاضاى نزول رحمت كردند.
ناگهان آثار رحمت حقتعالى در آسمان ظاهر گرديد و ابرهاى متراكم ، آسمان قم را
پوشانيد. مردم به سوى خانه ها روانه شدند، ولى هنوز به مقصد نرسيده بودند كه باران
سيل آسيايى شروع به باريد كرد و شهر و حومه را سيراب ساخت ، بطوريكه سيل در رودخانه
قم به راه افتاد. روح تازه اى در سراسر باغات و مزارع و بيابانهاى سوزان دميده شد و
زمين كه بر اثر بى آبى خشك و تفته شده بود، خلد برين گرديد.
ظهور اين كرامت بزرگ و دعاى سريع الاجابه ، در جهان اثر عجيبى بخشيد، بطوريكه
ژنرالها و فرماندهان لشكر متّفقين نيز تسليم مقامات دينى شدند و از آن بزرگوار
خواستند براى رفع غائله جنك جهانى دعا فرمايند و مقامات رسمى لندن و واشنگتن وقوع
اين حادثه شگفت انگيز را از طريق راديو، در تمام دنيا پخش كردند. در نتيجه ،
حقّانيت دين مبين اسلام و ارزش حوزه علميّه قم عملا بر جهانيان آشكار گشت و بر آن
مردم عادى و عناصر ناپاكى كه به ديانت اسلام و حوزه علميّه قم به نظر منفى و حقارت
ميگريستند، ثابت شد كه مردان پاك و بافضيلتى در عالم هستند كه بى واسطه با عالم غيب
پيوستگى پيدا مى كنند و مى توانند با نيروى ايمان جهانى را تكان دهند و طبيعت را با
اذن خداوند در زير فرمان آورند.
(14)
12- نماز قيس بن سعد بن عباده
جناب قيس ، از صحابه بزرگ و از اشراف عرب به حساب مى آمد. وى از رؤ سا، سياستمداران
، جنگ آوران ، سخاوتمندان ، سخنرانيها، زاهدان و دانشمندان شمرده مى شد و از پايه
هاى اصلى دين و استوانه مذهب بود. بعلاوه ، قيس رئيس طايفه خزرج
و از خاندانهاى بزرگ اين طايفه بود. خاندان او، هم در دوران جاهيليت
و هم در زمان اسلام داراى مجد و عظمت بودند.
قيس در مرتبه خوف از خداوند و شدّت بندگى و اطاعت نسبت به ذات پروردگار به جايى
رسيده بود كه روزى به هنگام نماز، در سجده گاهش مارى نمايان شد، ولى او بى آنكه
به اين خطر توجهى داشته باشد يا ترسى به خود راه دهد، براى سجده خم شد و طورى فرود
آمد كه در پهلوى مار به سجده رفت . در اين هنگام ، مار به دور گردن قيس پيچيد. ولى
او از نماز خود كوتاهى نكرد و چيزى از آن نكاست ، تا آنكه از نماز فارغ شد و مار را
با دست خود از گردن جدا ساخت و به طرفى افكند.
(15)
13- پيدا كردن گمشده به هنگام نماز
الوالعبّاس جوالقى روزى جوالى به كسى داد و فراموش كرد به چه كسى داده است . هر چه
انديشيد، يادش نيامد. روزى به نماز ايستاده بود، يادش آمد كه جوال خود را به چه
كسى داده است . به دكان رفت و به شاگرد خود گفت : يادم
آمد كه جوال را به چه كسى داده ام .
شاگردش گفت : چگونه يادت آمد؟
الوالعباس گفت : در نماز يادم آمد.
شاگرد گفت : اى استاد، به نماز خواندن مشغول بودى يا
به جوال جستن ؟
الوالعبّاس متوجّه كار بدش شد و دكان را رها كرد و به طلب علم پرداخت و چندان علم
بياموخت تا مفسّر قرآن شد.
(16)
هنگام نماز، حواس نمازگزار بايد از تشتّت و پراكندگى بدور باشد و در يك چيز خلاصه
گردد. آرى بايد قلب متوجه يك چيز باشد و آن فقط خداست و بس ، كه اگر از خدا غافل
گردد ناچار خشوع و حضور قلب در غير خدا خلاصه مى شود.
14- اميدوار كننده ترين آيات قرآن
ابو حمزه ثمالى از يكى از امامين همامين ، امام محمّد باقر يا امام جعفر صادق عيهما
السّلام ، روايت كرده است كه : اميرالمؤ منين عليه السّلام روزى خطاب به اصحاب خود
فرمود: كداميك از آيات كلام اللّه مجيد نزد شما اميدوار كننده ترين آيات است ؟
بعضى گفتند آيه :
ان اللّه لا يغفر ان يشرك به و يغفر مادون ذلك لمن
يشاء...
(17)
همانا خداوند مشرك را نمى آمرزد و مى آمرزد پايين تر از شرك را براى كسى كه
بخواهد...
حضرت فرمود: نيكو آيه اى است ، اما اميدوار كننده ترين آيات براى غفران و آمرزش
معاصى نيست .
عده اى ديگر گفتند آيه :
و من يعمل سوء او يظلم نفسه ثم يستغفر اللّه يجداللّه
غفورا رحيم.
(18)
و كسى كه به كارى زشت بپردازد يا ستم بر خويشتن كند و سپس از خدا آمرزش خواهد،
بيابد خداوند را آمرزنده مهربان .
حضرت فرمود: نيكو آيه اى است ، امّا آيه مورد نظر نيست . بعضى ديگر گفتند آيه
قل يا عبادى الّذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من
رحمة اللّه انّ اللّه يغفر الذنوب جميعا...
(19)
بگو اى بندگانم كه با گناه به نفس خود اسراف مى ورزيد. از رحمت خدا ماءيوس نباشيد،
چون خداوند جميع گناهان را مى آمرزد....
حضرت فرمود: نيكو آيه اى است ، امّا آيه مورد نظر نيست .
بعضى ديگر گفتند آيه :
والّذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكرو اللّه فاستغفروالذنوبهم ...
(20)
تقواپيشگان آنهايند كه هر گاه كار ناشايستى از ايشان سر زند يا ظلمى به خويش كنند،
خدا را به ياد آورند و از گناه خود استغفار نمايند...
حضرت فرمود: نيكو آيه اى است ، اما آيه مورد نظر نيست . آيا آيه ديگرى نمى دانيد كه
به نظر شما اميدوار كننده ترين آيات قرآن باشد؟
اصحاب عرض كردند: نه اميرالمؤ منين ، به خدا سوگند چيزى در نزد ما نيست كه بخوانيم
.
امام فرمود: از حبيبم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه فرمود:
اميدوار كننده ترين آيه در قرآن اين آيه شريفه است :
و اقم الصّلواة طرفى النّهار و زلفا من اللّيل ...
(21)
و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره هايى از شب ...
سپس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: يا
على ، به خدايى كه مرا بشير و نذير قرار داد و مبعوث به رسالت گردانيد، اگر يكى از
شما به وضو قيام كند، گناهان و معاصى او از اعضاى بدنش فرو مى ريزد تا وقتى كه با
صورت و قلب خود متوجّه قبله شود، از قبله و نمازش بر نگردد مگر آنكه جميع گناهان او
بريزد و هيچ گناهى بر صحيفه عملش باقى نماند همچون روزى كه از مادر متولد شده باشد
و هرگاه ما بين دو نماز گناهى از او صادر شده باشد با خواندن نماز آمرزيده شود و از
گناهان پاك گردد.
آنگاه پيامبر نمازهاى پنجگانه را كه موجب آمرزش هستند، شماره كرد و فرمود:
يا على ، بدان كه منزلت نمازهاى پنجگانه براى امّت من مانند نهرى است
كه بر در خانه يكى از شما باشد. اگر شخصى بدنش چركين باشد و هر روز پنج بار در آن
نهر شستشو كند آيا چيزى از آن چركها باقى خواهد ماند؟ سوگند به خدا، نمازهاى
پنجگانه براى امّتم چنين است كه تمام گناهانشان را پاك مى كند و تيرگى قلبشان را مى
برد.
(22)
15- پاداش نماز اول وقت
حضرت عبدالعظيم حسنى از امام يازدهم حضرت حسن عسكرى عليه السّلام روايت كرده است كه
حضرت فرمود: موسى بن عمران با خداوند سخن گفت و عرض
كرد: بار خدايا، جزاى كسى كه نمازش را در اول وقت مى خواند چيست ؟ خداوند فرمود:
خواسته هايش را بر مى آورم و بهشتم را به او مباح مى گردانم .
(23)
آرى ، چون نمازگزار محبوب ترين كارهاى خود را ناديده مى گيرد و فريضه الهى را بر
همه منافع خود مقدّم مى دارد، خداوند نيز محبوب ترين و بهترين جايگاه را كه بهشت
است ، براى او مباح و حلال مى گرداند و او را به بهترين نعمتهاى بهشت خويش متنعّم
مى سازد.
16- نماز را بر امتحان ترجيح داد
آقا سيّد محسن جبل عاملى از علماى بزرگ شيعه و نواده برادر مرحوم آقا سيّد جواد
صاحب مفتاح الكرامه است . ايشان در دمشق مدرسه اى تاءسيس كرده اند كه دانش آموزان
شيعه در آن مدرسه تحت نظر آن جناب تحصيل مى كنند. حاج سيّد احمد مصطفوى كه يك از
تجّار قم است گفت من از خود سيّد محسن امين شنيدم كه مى گفت يكى از تربيت يافتگان
مدرسه ما براى تحصيل علم به آمريكا مسافرت كرد، از آنجا كاغذى براى من نوشت به اين
مضمون :
چند روز پيش شاگردان مدرسه ما را امتحان مى كردند، من هم براى امتحان رفتم . مدتى
نشستم تا نوبت به من رسيد. بسيار طول كشيد تا اينكه وقت دير شد، ديدم اگر بنشينم
نماز فوت مى شود. از جا حركت كردم كه بروم نماز بخوانم ، آنهايى كه در آنجا بودند
پرسيدند كجا مى روى ، چيزى نمانده كه نوبت تو برسد. گفتم من يك تكليف دينى دارم ،
وقتش مى گذرد. گفتند امتحان هم وقتش مى گذرد، اگر اين جلسه برگزار شود، ديگر جلسه
اى تشكيل نخواهند داد و براى خاطر تو هرگز هيئت ممتحنه جلسه خصوصى تشكيل نمى دهند.
گفتم هر چه بادا باد ! من از تكليف دينى خود صرف نظر نمى كنم . بالاخره رفتم . از
قضا هيئت ممتحنه متوجه شده بودند كه من به اندازه اداء يك وظيفه دينى غيبت نموده ام
، انصاف داده و اظهار كرده بودند كه چون اين شخص در وظيفه خود جدى است ، روانيست او
را معطّل بگذاريم ، براى قدر دانى از اينكه عمل به وظيفه نموده بايد جلسه اى خصوصى
برايش تشكيل دهيم . اين بود كه جلسه ديگرى تشكيل دادند، من حاضر شدم و امتحان دادم
.
آقاى سيّد محسن امين پس از نقل داستان فرمود: من در مدرسه چنين شاگردانى تربيت كرده
ام كه اگر به دريا بيفتند دامنشان تر نمى شود.
(24)
17- توصيه على عليه السّلام به كميل
حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام به كميل بن زياد نخعى درباره خصوصيّات و كيفيّت
اقامه نماز مى فرمايد:
اى كميل ، شاءن و قدر و منزلت در عبادت و اطاعت خدا
به اين نيست كه نماز بگزارى و روزه بدارى و صدقه بدهى ، بلكه شاءن و منزلت در اين
است كه نماز را با قلب پاك بگزارى و سليم النّفس باشى و عملى خداپسندانه را با
خشوعى انجام دهى كه سراپاى وجودت را فرا گيرد.
(25)
بنگر در آن چيزى كه در آن و بر آن به نماز ايستاده اى كه اگر غصبى و حرام باشد،
نماز قبول نيست و فايده اى ندارد.
(26)
آرى ، نمازگزار نمى تواند اموال مردم را خائنانه تصرف كند و مالك آن شود. حتى اگر
در نماز از كمترين چيزى استفاده كند كه صاحب آن راضى نباشد، نمازش باطل است و بايد
اعاده شود. بنابراين ، نماز آدمى را از تجاوز به مال و ناموس مردم و حقوق آنها بر
حذر مى دارد و آدمى را به يك زندگى صحيح و مرضىّ خداوند بزرگ موفق و پايدار مى
گرداند.
18- اثر نيك نماز
نماز جماعت با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله برپا شده و يكى از مسلمانان مدينه نيز
در آن شركت كرده بود كه در عين نماز خواندن گناه نيز مى كرد. اين مطلب را به پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله خبر دادند. آن حضرت فرمود: انّ
صلوته تنهاه يوم يعنى قطعا نماز باعث مى شود كه او
روزى سرانجام از كارهاى ناشايست خود دست بردارد.
(27)
19- سفارش امام زمان (ع ) درباره نماز
صبح و مغرب
مرحوم كلينى و شيخ طوسى و طبرسى از زهرى
نقل كرده اند كه گفت : مدّتهاى مديد در طلب حضرت مهدى عليه السّلام بودم و در اين
راه اموال فراوانى (در راه خدا) خرج كردم اما به هدف نرسيدم تا اينكه به خدمت محمّد
بن عثمان
(28) رسيدم و مدتى در خدمت او بودم تا روزى از او به التماس خواستم كه
مرا به خدمت امام زمان عليه السّلام ببرد. محمّد بن عثمان پاسخ منفى داد، ولى در
مقابل تضرع بسيار من ، سرانجام لطف كرد و فرمود: فردا
اول وقت بيا.
فرداى آن روز، اول وقت به خدمت محمّد بن عثمان رفتم ، ديدم جوانى خوش سيما و خوشبو
همراه اوست و به من اشاره كرد كه اين است آن كس كه در طلبش هستى . به خدمت امام
زمان عليه السّلام رفتم و آنچه سؤ ال داشتم ، مطرح كردم . ايشان جواب مرا فرمود تا
به خانه اى رسيديم و داخل خانه شد و ديگر حضرتش را نديدم . در اين ملاقات ، ايشان
دوبار به من فرمود:
از رحمت خدا بدور است كسى كه نماز صبح را چندان به
تاءخير بيندازد تا ستاره ها ديده نشوند و نماز مغرب را بقدرى به تاءخير بيندازد تا
ستاره ها نمايان شوند.
(29)
20- لباس زيبا در نماز
گويند هنگامى كه امام حسن مجتبى عليه السّلام براى نماز آماده مى شد، بهترين
لباسهاى خود را مى پوشيد. از آن حضرت پرسيدند: چرا
بهترين لباسهاى خود را مى پوشيد؟
امام عليه السّلام در پاسخ فرمود:
انّ اللّه جميل و يحب الجمال ، فاتحمل لربّى و هو يقول : خذو
زينتكم عند كل مسجد.
(30)
همانا خداوند زيباست و زيبايى را دوست مى دارد، پس من نيز لباس زيبا براى راز و
نياز با پروردگارم مى پوشم و هم او فرمود: به هنگام
رفتن در مسجد خود را به زينت دربرگيريد.
(31)
بر همين اصل ، طبق روايات مستحب است كه انسان ، براى نماز نيكوترين جامه خود را
بپوشد، خود رامعطّر كند و با رعايت نظافت و در كمال طهارت به نماز و راز و نياز با
خداى بزرگ بپردازد.