طرحى نوين در شناخت نهج البلاغه

خسرو تقدسى نيا

- ۵ -


كداميك از مخلوقات خداوند خواب و فراموشى ندارد؟ فرشتگان و ملائكه.

حضرت على "ع" در مورد آفرينش فرشتگان و صفات آنها مى فرمايد:

'گروهى از آنان "فرشتگان" هميشه در سجده اند و ركوع ندارند و يا در ركوعند و قيام نمى كنند و يا در صفوفى كه هرگز از هم پراكنده نمى گردد قرار دارند و يا همواره تسبيح مى گويند و هرگز خسته نمى شوند، هيچگاه خواب چشمان آنها را نمى پوشاند و عقول آنها گرفتار نسيان و سهو نمى گردد بدن آنها به سستى نمى گرايد و غفلت و نسيان بر آنان عارض نمى شود.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 1، شماره 19. ]

امام على چه مخلوقاتى را ستون براى عرش معرفى مى كند؟ فرشتگان. على "ع" بعد از سخن فوق الذكر مى فرمايد:

'و جمعى ديگر "از فرشتگان" حافظان بندگان اويند و دربانان بهشت او، بعضى از آنها پايشان در طبقات پائين زمين ثابت و گردنهايشان از آسمان بالا گذشته و اركان وجودشان از اقطار جهان بيرون رفته و كتفهاى آنها براى حفظ پايه هاى عرش خدا آماده است و در برابر عرش او، سر را پائين افكنده اند.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 1، شماره 21. ]

على كوتاهى حكومت چه كسى را به ليسيدن سگ از بينى تشبيه كرده اند؟ مروان بن حكم. مروان بن حكم كه در جنگ جمل اسير شده بود، امام حسن "ع" و امام حسين "ع" براى آزادى او نزد امام "ع" شفاعت كردند و امام "ع" وى را آزاد ساخت و فرمود:

'آگاه باشيد او حكومت كوتاه مدتى خواهد يافت همانند مقدار زمانى كه سگى بينى خود را با زبان پاك كند! او پدر قوچهاى چهار گانه است! و امت اسلام از دست او و پسرانش روز خونينى خواهند داشت.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 73، شماره 2. ]

از ديدگاه على مسلمان واقعى چه كسى است؟ حضرت على "ع" در مورد مسلمان واقعى مى فرمايد:

'مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و دستش در امان باشند مگر آن جا كه حق اقتضا كند. و آزار رساندن به هيچ مسلمانى جز در مواردى كه موجبى "به حكم خدا" داشته باشد روا نيست.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 167، شماره 3. ] از ديدگاه على شريرترين مردم چه كسانى هستند؟ شريرترين مردم در نزد على "ع" 'خوارج' [ خوارج عقيده داشتند كه هر كس گناه كبيره اى انجام دهد كافر مى گردد و از اسلام خارج مى شود. ] بودند.

حضرت على "ع" در مورد خوارج مى فرمايد:

'شما شريرترى مردميد و كسانى هستيد كه شيطان شما را از راه راست پرتاب كرده و به سرگردانى محكوم ساخته.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس،خطبه 127، شماره 5. ] از ديدگاه على مبغوضترين افراد نزد خدا چه كسانى هستند؟ 'مبغوضترين. افراد نزد خدا بنده اى است كه خدا او را به خودش وا گذاشته، از راه راست منحرف گشته و بدون راهنما گام برمى دارد.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 103، شماره 6. ]

در كدام ماجرا بود كه رداى على از دو طرف پاره مى شود؟ هنگام بيعت مردم با على "ع".

حضرت در شرح ماجرا مى فرمايد: 'ازدحام فراوانى كه همچون بالهاى كفتار بود مرا به قبول خلافت واداشت، آنان از هر طرف مرا احاطه كردند، چيزى نمانده بود كه نور چشمانم، دو يادگار پيغمبر "ص" حسن و حسين "ع" زير پا له شوند، آنچنان جمعيت به پهلوهايم فشار آورد كه سخت مرا به رنج انداخت و ردايم از دو جانب پاره شد.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 3، شماره 13. ] على بى ارزشى چه چيزى را به آب بينى گوسفند تشبيه مى كند؟ 'دنيا' در نزد على "ع" از آب بينى گوسفند بى ارزش تر است.

اميرالمومنين "ع" در تشبيه و بى ارزشى دنيا مى فرمايد:

'دنيا در نظر من بى ارزش تر از آبى است كه از بينى گوسفندى بيرون آيد.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 3، شماره 18. ]

على چه چيزى را به آبى متعفن و لقمه اى گلوگير تشبيه مى كند؟ زمامدارى و حكومت بر مردم در نزد على "ع" مانند آبى متعفن و لقمه اى گلوگير است.

حضرت در اين زمينه مى فرمايد: 'زمامدارى بر مردم همچون آبى متعفن و يا همانند لقمه اى است كه گلوگير مى شود.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 5، شماره 2. ] چه كسى دوبار اسير شده است؟ اشعث بن قيس.

حضرت على "ع" دراين باره مى فرمايد: 'به خدا سوگند تو يك بار در كفر و بار ديگر در اسلام اسير گشتى، مال و حسبت نتوانست تو را از يكى از دو اسارت آزاد سازد.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 19، شماره 1. ]

'عرف النار' لقب چه كسى و به چه معنا است؟ 'عرف النار' لقب اشعث بن قيس است.

داستان از اين قرار است كه اشعث قبيله خود را فريب داد و به آنان خدعه نمود تا اين كه خالد آنان را غافلگير ساخت، لذا قبيله او وى را 'عرف النار' ناميدند. اين لقب را به كسى مى گفتند كه غدر و مكر بكار مى برد.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 19، كلام سيد رضى. ] نام چه فصلهايى در نهج البلاغه ذكر شده است؟ فصل بهار، تابستان، پائيز، زمستان.

شعار خوارج در جنگ صفين چه بود؟ شعار خوارج در جنگ صفين 'لا حكم الا لله' بود. يعنى: فرمانى جز فرمان خدا نيست.

على "ع" هنگامى كه شنيد خوارج مى گويند: 'لا حكم الا لله' فرمود: 'سخن حقى است كه از آن اراده باطل شده! آرى درست است فرمانى جز فرمان خدا نيست ولى اينها مى گويند: زمامدارى جز خدا نيست، در حالى كه مردم به زمامدارى نيازمندند، خواه نيكوكار باشد يا بدكار...' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 40، شماره 1. ] على در مورد كدام قوم فرمود 'از شما حتى ده نفر باقى نخواهد ماند'؟ قوم خوارج.

هنگامى كه امام "ع" تصميم گرفت با خوارج نبرد كند، به او گفته شد: آنها از پل نهروان گذشتند، امام "ع" چنين فرمود: 'قتلگاه آنان اين سو، كنار نهر است. به خدا سوگند از آنها حتى ده نفر باقى نخواهد ماند و از شما ده نفر كشته نخواهد شد.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 59. ] على عاقبت كدام قوم را دزد و راهزن معرفى مى كند؟ قوم خوارج.

هنگامى كه خوارج نهروان كشته شدند، به امام "ع" گفته شد. خوارج همه هلاك گرديدند فرمود: 'نه به خدا سوگند، آنها نطفه هايى در پشت مردان و رحم مادران خواهند بود كه هر زمان شاخى از آنها سر برآورد و آشكار شود قطع مى گردد، تا اين كه آخرشان دزدها و راهزنان خواهند شد.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 60. ]

على ترسناكترين فتنه براى مومنين را، فتنه چه كسى مى داند؟ فتنه بنى اميه. على "ع" مى فرمايد: ''آگاه باشيد ترسناكترين فتنه ها براى شما از نظر من فتنه بنى اميه است، فتنه اى است كور و ظلمانى، كه حكومتش همه جا را فرامى گيرد و بلاى آن مخصوص نيكوكاران است.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 93، شماره 7. ]

چه قومى ارتكاب گناه كبيره را كافر مى دانند؟ قوم خوارج. كه عقيده داشتند هر كس گناه كبيره اى انجام دهد كافر و از اسلام خارج مى گردد.

على تركهاى مغول را به چه صفاتى معرفى مى كند؟ حضرت على "ع" درباره تركهاى مغول مى فرمايد:

''گويا قومى را مى نگرم كه چهره هاشان همچون سپرهاى چكش خورده است ديباج و حرير مى پوشند، اسهاى اصيل را يدك مى كشند و آن چنان دستشان در كشتار باز است كه مجروحان از روى بدن كشتگان حركت مى كنند و فراريان از اسير شدگان كمترند.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 128، شماره 4. ]

على فاصله بين چه چيزى را چهار انگشت مى داند؟ فاصله بين حق و باطل.

حضرت على "ع" در مورد فاصله بين حق و باطل مى فرمايد:

''بدانيد! بين حق و باطل بيش از چهار انگشت فاصله نيست'' از امام "ع" درباره اين سخن پرسش شد انگشتانش را كنار هم گذارد و ميان گوش و چشم خود قرار داد، سپس فرمود: باطل آن است كه بگويى شنيدم! و حق آن است كه بگويى ديدم!'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 141، شماره 2. ]

از ديدگاه على كدام ظلم بخشودنى نيست؟ شرك به خدا.

حضرت على "ع" درباره ظلم و اقسام آن مى فرمايد:

''بدانيد ظلم و ستم بر سه گونه است: ستمى كه هرگز بخشوده نمى شود و ستمى كه بدون مجازات نخواهد بود، ظلمى كه از آن صرفنظر مى شود و باز خواست ندارد. اما ظلمى كه بخشوده نخواهد شد ''شرك بخدا'' است... و ظلمى كه بخشوده مى شود ستمى است كه بنده با گناهان صغيره به خويشتن كرده است... اما ظلمى كه بدون مجازات نمى ماند ستمگرى بعضى از بندگان به برخى ديگر است.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 176، شماره 31. ]

محبوبترين چيزى كه على دوست داشت با آن ملاقات كند چه بود؟ محبوب ترين چيز در نزد اميرالمومنين "ع" ''مرگ'' بود.

حضرت مى فرمايد: ''محبوبترين چيزى كه دوست دارم ملاقاتش كنم، مرگ است.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 180، شماره 7. ]

''ابن نابغه'' لقب چه كسى مى باشد؟ ''ابن نابغه'' يا پسر نابغه لقب عمرو عاص مى باشد.

مراد ''از ناكثين''، ''قاسطين'' و ''مارقين'' چه كسانى هستند؟ ''ناكثين'' يعنى پيمان شكنان، ''قاسطين'' يعنى متجاوزان و ''مارقين'' يعنى خارج شوندگان از دين.

على "ع" مى فرمايد: ''فاما الناكثون فقد قاتلت و اما القاسطون فقد جاهدت، و اما المارقه فقد دوخت.''

اما ناكثين، من با آنها نبرد كردم، اما قاسطين، با آنها جهاد نمودم و اما مارقين، آنان را بر خاك مذلت نشاندم.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 192، شماره 113. ]

مبارزه على با سه جبهه

بخش مهمى از دوران سوم كه دوره ى فرمانروايى آن حضرت بود در راه مبارزه و جهاد مصرف شد و اين مبارزه با سه جبهه ضد انسانى صورت گرفت.

جبهه اول

گروه اشرافى طلب كه طرفدار تبعيضات ضد انسانى بودند. خواسته هاى اين گروه كه همان ناديده گرفتن حقوق امت بود هرگز با عدالت و مساواتى كه امير مومنان "ع" پرچم آن را بدوش مى كشيد سازگار نبود و قهرا مى بايست مبارزه با اين جبهه براى حفظ حقوق ملت آغاز شود. سران اين گروه افرادى شناخته شده چون طلحه و زبير بودند. اين گروه به مناسبت اين كه در ابتداء امر با آن حضرت بيعت كردند و بعد پيمان خود را شكستند ''ناكثين'' ناميده مى شوند.

جبهه دوم

مبارزه على "ع" با كسانى بود كه اساسا در مقابل حكومت مترقى و سعادت آفرين او به مخالفت برخاسته و بطور كلى حكومت علوى را به رسميت نمى شناختند. در مركز اين جبهه عنصرى سخت خطرناك بنام ''معاويه'' وجود داشت. اين گروه چون از ابتدا در مقابل حكومت عادلانه على "ع" به مخالفت برخاستند و تسليم عدالت نشدند ''قاسطين'' يعنى ستمكاران خوانده شدند.

جبهه سوم

مبارزه على "ع" با جهل و نا آگاهى و خمودگى فكرى بود. گروهى كوته فكر و نا آگاه در لباس تقدس بپا خواسته و با اظهار فكر انحراف آميز و ايراد بهانه هاى ناصواب و اصرار بر جهل و حماقت خود مطالبى مى گفتند. اين گروه به ''خوارج نهروان'' و ''مارقين'' معروفند. [ كتاب خوارج از ديدگاه نهج البلاغه "آيه الله حسين نورى" ص 44. ]

''شيطان ردهه'' لقب چه كسى مى باشد؟ ''شيطان ردهه'' لقب ذو الثديه رئيس خوارج مى باشد.

حضرت على "ع" در موردش مى فرمايد: ''و اما شيطان ردهه با صاعقه اى كه قلبش را به طپش در آورد و سينه اش را به لرزه انداخت كارش را تمام ساختم.

شرح حال ذوالثديه

اسم او ''حرقوص بن زهير'' ملقب به ''ذو الخويصره'' از طايفه تميم است كه پيامبر اكرم "ص" در مورد او مى فرمايد:

''اين شخص ياورانى پيدا خواهد كرد كه او و يارانش در تلاوت قرآن و بپا داشتن نماز و پايدارى در روزه و عبادت گوى سبقت از شما خواهند برد و عبادت و بندگى شما در برابر آنان ناچيز خواهد بود اما متاسفانه آن اذكار و عبادات فقط از زبانشان برمى خيزد و در دلشان اثر نمى كند و در نتيجه همانطور كه تير از كمان جدا مى شود آنها نيز از دين جدا خواهند شد.''

يكى از نشانه هاى حرقوص اين بود كه در قسمت بالاى يكى از بازوهايش گوشت زائدى به شكل پستان قرار داشت، كه وقتى كشيده مى شد حالت انبساط و كشيدگى پيدا مى كرد و وقتى رها مى شد باز به صورت اول برمى گشت و بر سر آن گوشت زائد موهايى روئيده بود از اين رو او را ''ذوالثديه'' هم مى گفتند. [ كتاب خوارج از ديدگاه نهج البلاغه "آيه الله حسين نورى" ص 51 -53. ]

از ديدگاه على بهترين مخلوق در نزد خدا چه كسى است؟ از ديدگاه على "ع" حضرت محمد بن عبدالله "ص" پيامبر گرامى اسلام بهترين مخلوق در نزد خدا است. [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 198، شماره 12. ]

على مصرف اموال خود را بعد از وفاتش به چه كسى مى سپارد؟ به امام حسن "ع".

حضرت على "ع" بعد از بازگشت از صفين وصيتى نوشتند كه در آن وصيت در مورد مصرف اموال خود چنين مرقوم داشتند:

''سرپرستى "اوال" به عهده حسين بن على "ع" است كه به طور شايسته از آن مصرف كند و به طور شايسته از آن انفاق نمايد. اگر براى حسن پيش آمدى كند و حسين زنده است او سرپرستى اموال را به عهده بگيرد و به جاى وى وظيفه را انجام دهد.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نامه 24، شماره 2. ]

''اسداله'' لقب چه كسى مى باشد؟ ''اسداله'' لقب حمزه سيد الشهداء عموى پيامبر گرامى اسلام "ص" مى باشد. [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نامه 28، شماره 13. ]

''اسد الاحلاف'' لقب چه كسى مى باشد؟ ''اسد الاحلاف'' لقب ابوسفيان مى باشد. [ نهج البلاغه معجم المفهرس، ناه 28، شماره 13. ]

روزى از ايام هفته است كه خواندن نماز مخصوصى در آن روز سفارش شده و على در نامه 69 به آن اشاره دارند؟ ''روز جمعه'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نامه 69، شماره 11. ]

از روزهايى است كه خواندن نماز جمعه در آن روز مستحب مى باشد و على "ع" اهميت اين روز را به حارث همدانى در نامه 69 سفارش مى كند.

عاجزترين مردم از نظر على چه كسى است؟ ''از ديدگاه على "ع" عاجزترين مردم كسى است كه از بدست آوردن دوست عاجز بماند و از او عاجزتر كسى است كه دوستان دست آورده را از دست بدهد.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 12. ]

از نظر على ايمان بر چند پايه استوار است؟ درباره ايمان از حضرت "ع" سوال شد در پاسخ فرمود: ايمان بر چهار پايه استوار است: ''صبر''، ''يقين'' ''عدالت'' و ''جهاد''. [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 31. ]

مراد على از جمله ''زبان عاقل در پشت قلب او و قلب احمق در پشت زبان او قرار دارد'' چيست؟ سيد رضى درباره اين جمله مى فرمايد: ''منظور اين است كه عاقل زبانش را رها نمى سازد در سخن گفتن مگر بعد از مشورت و فكر و سنجش. ولى احمق حرفها و سخنانى كه از زبانش مى پرد قبل از مراجعه به فكر و دقت و انديشه است. بنابراين گويا زبان عاقل تابع و پشت قلب او است و قلب احمق تابع زبانش مى باشد.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 40. ]

على جمله ''خواب توام با يقين و ايمان بهتر است از نماز با شك'' را خطاب به چه گروهى فرمودند؟ خوارج.

امام على "ع" صداى يكى از خوارج را شنيد كه نماز شب مى خواند و قرآن تلاوت مى كرد، فرمود: ''خواب توام با يقين و ايمان بهتر است از نماز با شك!'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 97. ]

چهل حديث

امر به معروف و نهى از منكر

''لا تتركوا الامر بالمعروف و النهى عن المنكر فيولى عليكم شراركم ثم تدعون فلا يستجاب لكم.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نام 47، شماره 7. ]

''امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه اشرار بر شما مسلط مى شوند سپس هر چه دعا كنيد مستجاب نمى گردد.''

شناخت خدا

''اول الدين معرفته و كمال معرفته التصديق به و كمال التصديق به توحيده، و كمال توحيده الاخلاص له و كمال الاخلاص له نفى الصفات عنه.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 1، شماره 3. ]

''آغاز دين شناخت خداست و كمال معرفتش تصديق ذات او و كمال تصديق ذاتش توحيد و شهادت بر يگانگى اوست و كمال توحيد و شهادت بر يگانگى اش اخلاص اوست و كمال اخلاصش آن است كه وى را از صفات ممكنات پيراسته داريد.''

آثار عدالت

''فا فى العدل سعه و من ضاق عليه العدل، فالجور عليه اضيق'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 15. ]

''عدالت گشايش مى آورد و آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمل ظلم و ستم بر او گرانتر خواهد بود.''

ارزش عمل صالح

''ان المال و البنين حرث الدنيا و العمل الصالح حرث الاخره و قد يجمعهما الله تعالى لا قوام.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 23، شمار 5. ]

''ثروت و فرزندان كشته هاى اين جهانند و عمل صالح زراعت آخرت است و گاهى خداوند هر دو را به افرادى مى بخشد.''

اهميت جهاد

''فان الجهاد باب من ابواب الجنه، فتحه الله لخاصه اوليائه و هو لباس التقوى و درع الله الحصنه و جنته.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 27، شماره 1. ]

''جهاد درى است از درهاى بهشت، خداوند آن را به روى دوستان مخصوص خود گشوده است، جهاد لباس تقوى، زره محكم و سپر مطمئن خداوند است.''

آفات هواپرستى و آرزوى دراز

''ان اخوف ما اخاف عليكم اثنان: ابتاع الهوى و طول الامل، فاما اتباع الهوى فيصد عن الحق و اما طول الامل فينسى الاخره.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 42، شماره 1. ]

''ترسناك ترين چيزى كه از آن بر شما خائفم دو چيز است: پيروى از هوا و هوس، و آرزوهاى طولانى.

اما تبعيت از هوا و هوس، انسان را از راه حق باز مى دارد و آرزوهاى طولانى، آخرت را بدست فراموشى مى سپارد.''

حق والى بر رعيت

''و اما حقى عليكم فالوفاء بالبيعه و النصيحه فى المشهد و المغيب و الاجابه حين ادعوكم و الطاعه حين آمركم.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 34، شماره 9. ]

''حق من بر شما اين است كه: در بيعت خويش با من وفادار باشيد و در آشكار و نهان خير خواهى را از دست ندهيد، هر وقت شما را بخوانم اجابت نمائيد و هر گاه فرمان دادم اطاعت كنيد.''

حق رعيت بر والى

''فاما حقكم على: فالنصيحه لكم و توفير فيئكم عليكم و تعليمكم كيلا تجهلوا و تاديبكم كيما تعلموا.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 34، شماره 9. ]

''اما حق شما بر من آن است كه: از خير خواهى شما دريغ نورزم و بيت المال شما را در راه شما صرف كنم و شما را تعليم دهم تا از جهل و نادانى نجات يابيد و تربيتتان كنم تا فراگيريد.''

اقسام عبادان

''ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 237. ]

''گروهى خدا را از روى رغبت و ميل "به بهشت" پرستش مى كنند اين عبادت تجارت پيشگان است. و گروهى او را از روى ترس مى پرستند اين عبادت بردگان است و گروهى خدا را بخاطر شكر نعمتها "و اينكه شايسته پرستش است" مى پرستند، اين عبادت آزادگان است.''

مقام ممتاز اهل بيت

''نحن شجره النبوه و محط الرساله و مختلف الملائكه و معادن العلم و ينابيع الحكم.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 109، شماره 38. ]

''ما درخت نبوت و فرودگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان و معدنهاى علوم و سرچشمه هاى حكمتهائيم.''

اتحاد اسلامى

''شقوا امواج الفتن بسفن النجاه و عرجوا عن طريق المنافره، وضعوا تيجان المفاخره.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 5. ]

''امواج درياى فتنه ها را با كشتيهاى نجات "علم و ايمان و اتحاد" در هم بشكنيد، از راه خلافت و تفرقه دورى كنيد و نشانه هاى تفاخر بر يديگر را از سر بر زمين نهيد.''

زهد و پارسايى

''الزهاده قصر الامل و الشكر عند النعم و التورع عند المحارم'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 81. ]

''زهد يعنى: كوتاهى آرزو، شكر و سپاس در برابر نعمت و پارسايى در مقابل گناه .''

قدر شناسى

''هلك امرو لم يعرف قدره'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 149. ]

''آن كس كه قدر خود را نشناخت هلاك شد.''

بزرگترين گناه

''اشد الذنوب ما اشتهان به صاحبه'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 348. ]

''سخت ترين گناهان آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.''

آفات خود پسندى

''عجب المرء بنفسه احد حساد عقله.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 212. ]

خود پسندى دشمن عقل است.

آيين دوستى

''الصديق من صدق غيبه'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نامه 31، شماره 110. ]

''دوست واقعى آن است كه هر جا انسان حضور ندارد از او حمايت كند.''

ارزش تربيت

''لا غنى كالعقل و لا فقر كالجهل و لا ميراث كالادب و لا ظهير كالمشاوره'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 54. ]

''هيچ ثروتى چون عقل نيست و هيچ فقرى چون جهل نمى باشد و هيچ ميراثى چون ادب و تربيت نخواهد بود و هيچ پشتيبانى چون مشورت نخواهد بود.''

اهميت هم سفر و همسايه

''سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل الدار.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نامه 31، شماره 115. ]

''قبل از حركت براى سفر، درباره هم سفرت و پيش از خريدن منزل درباره همسايه ات، سوال و تحقيق كن.''

نقش تربيتى قرآن

''ان هذا القرآن هو الناصح الذى لا يغش و الهادى الذى لا يضل.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 176، شماره 7. ]

''قرآن پند دهنده اى است كه انسان را نمى فريبد و هدايت كننده اى است كه گمراه نمى كند.''

اهميت انتخاب محيط زندگى

''و اسكن الامصار العفام فانها جماع المسلمين و احذر منازل الغفله و الجفاء و قله الا عوان على طاعه الله.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نامه 69، شماره 9. ]

''در شهرهاى بزرگى كه مركز اجتماع مسلمانان است مسكن گزين و از محيط و جامعه هايى كه اهل غفلت و ستم كارى در آنجا هستند و ياران مطيع خدا در آنجا كمتر يافت مى شوند بپرهيز.''

مذمت دروغ

''شر القول الكذب'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 84، شماره 2. ]

''بدترين گفتار دروغ است.''

مذمت ريا

''ان يسير الرياء شرك.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 86، شماره 11. ]

''ريا كارى و تظاهر هر چند هم كم باشد شرك است.''

محاسبه نفس

''زنوا انفسكم من قبل ان توزنوا و حاسبوها من قبل ان تحاسبوا.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 90، شماره 8. ]

''پيش از آن كه مورد سنجش قرار گيريد خود را بسنجيد و قبل از آن كه شما را به پاى حساب ببرند حساب خود را برسيد.''

ملاك حق و باطل

''الباطل ان تقول سمعت و الحق ان تقول رايت.'' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 141. ]

''باطل آن است كه بگويى شنيدم و حق آن است كه بگويى ديدم.''

اهميت توجه به عيب خويش

'طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب الناس.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 176، شماره 35. ]

'خوشا به حال آن كس كه اشتغال به عيب خود، وى را از توجه به عيوب ديگران باز دارد.'

تعصب ثروت در ثروتمندان

'اما الاغنياء من مترفه الامم، فتعصبوا الاثار مواقع النعم، فقالوا: نحن اكثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبين.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 192، شماره 75. ]

'و اما ثروتمندان عياش ملتها، تعصبشان به واسطه زر و زيور و دارائى آنها است چنان كه خود مى گفتند: ثروت و فرزندان ما از همه بيشتر است و هرگز مجازات نمى شويم.'

صفات متقين

'فالمتقون فيها هم اهل الفضائل: منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد و مشيهم التواضع.' [ معجم المفهرس، خطبه 193، شماره 2. ]

'پرهيزكاران در دنيا داراى صفات برجسته اند: گفتارشان راست، پوشش آنان ميانه روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است.'

اهميت نماز

'تعاهدوا امر الصلاه و حافظوا عليها و استكثروا منها و تقربوا بها، فانها 'كانت على المومنين كتابا موقوتا' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 199، شماره 1. ]

'نماز را به پا داريد، محافظت آن را بر عهده گيريد، زياد به آن توجه كنيد و فراوان نماز بخوانيد و به وسيله آن به خدا تقرب جوئيد، زيرا نماز 'به عنوان فريضه واجب در اوقات مختلف شبانه روز بر مومنان مقرر شده است.'

آثار زكات

'ان الزكاه جعلت مع الصلاه قربانا لاهل الاسلام، فمن اعطاها طيب النفس بها، فانها تجعل له كفاره و من النار حجازا "حجابا" و وقايه.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 199، شماره 7. ]

'زكات همراه نماز مايه ى تقرب مسلمانان به خداوند است، بنابر اى كسى كه زكات را با طيب خاطر عطا كند، كفاره گناهان او محسوب مى شود و مانع و حاحبى از آتش دوزخ براى او خواهد بود.'

سياستمدار بودن على

'و الله ما معاويه بادهى منى و لكنه يغدر و يفجر و لو لا كراهيه الغدر لكنت من ادهى الناس.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 200. ]

'سوگند به خدا 'معاويه' از من سياستمدارتر نيست، اما او نيرنگ مى زند و مرتكب انواع گناه مى شود. اگر نيرنگ ناپسند و ناشايسته نبود من سياستمدارترين مردم بودم.'

فناء پذيرى دنيا

'ايها الناس! انما الدنيا دار مجاز و الاخره دار قرار، فخذوا من ممر

كم لمقركم.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 203. ]

'اى مردم! دنيا سراى گذر است و آخرت خانه قرار هميشگى، پس، از گذرگاه خويش براى سر منزل قرار خود توشه تهيه كنيد.'

ارزش تقوى

'فاعتصموا بتقوى الله، فان لها حبلا وثيقا عروته، معقلا منيعا ذروته.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، خطبه 190، شماره 3. ]

'تقوا پيشه كنيد كه رشته اى است استوار و دستگيره اى است محكم و قله آن پناهگاهى است مطمئن.'

فضيلت صدقه

'الصدقه دواء منجح و اعمال العباد فى عاجلهم، نصب اعينهم فى آجالهم.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 7. ]

''صدقه' و كمك به نيازمندان داروى موثرى است. و اعمال بندگان در اين دنيا نصب العين آنها در آخرت خواهد بود.'

اركان ايمان

'الايمان على اربع دعائم: على الصبر و اليقين، والعدل و الجهاد.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 31. ]

'ايمان بر چهار پايه استوار است: بر 'صبر'، 'يقين'، 'عدالت'، 'جهاد'.'

ضرورت كنترل زبان

'اللسان سبع، ان خلى عنه عقر.' [ معجم المفهرس، حكمت 60. ]

'زبان درنده اى است كه اگر رهايش كنى دندان مى گيرد.'

اهميت 'لا ادرى'

'من ترك قول 'لا ادرى' اصيبت مقاتله.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 85. ]

'كسى كه جمله 'نمى دانم' را ترك كند خود را به كشتن خواهد داد.'

خير چيست

'و سئل "ع" عن الخير ما هو؟ فقال: ليس الخير ان يكثر، مالك و ولدك و لكن الخير ان يكثر علمك و ان تعظم حلمك و ان تباهى الناس بعباده ربك، فان احسنت حمدت الله و ان اسات استغفرت الله و لا خير فى الدنيا الا لرجلين: رجل اذنب ذنوبا فهو يتداركها بالتوبه و رجل يسارع فى الخيرات.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 94. ]

'از امام "ع" سوال شد خوبى و خوشبختى در چيست؟ فرمود: خوبى و خوشبختى در اين نيست كه مالت فراوان و فرزندانت زياد شوند، خوشبختى آن است كه علمت افزون گردد و حلمت زياد شود و بر پرستش پروردگار مباهات كنى و اگر نيكى كنى شكر خدا بجا آورى و اگر بدى كنى استغفار كنى، دنيا فقط براى دو كس خوب است: كسى كه گناهانى كرده و مى خواهد با توبه جبران كند و كسى كه با سرعت بكارهاى نيك مشغول است.'

بدترين توشه براى آخرت

'بنس الزاد الى المعاد، العدوان على العباد.' [ معجم المفهرس، حكمت 221. ]

'بدترين توشه براى آخرت ستم بر بندگان خداست.'

غيبت

'الغيبه جهد العاجز.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، حكمت 461. ]

'غيبت، آخرين كوشش شخص ناتوان است.'

بزرگترين خيانت

'ان اعظم الخيانه خيانه الامه و افظع الغش غش الائمه.' [ نهج البلاغه معجم المفهرس، نامه 26، شماره 7. ]

'بزرگترين خيانت، خيانت به ملت است و رسواترين تقلب، تقلب به پيشوايان مسلمين است.'