تجلی امامت در نهج البلاغه

علاءالدين حجازی

- ۵ -


عترت پيامبر امام حق

امام على "ع" در خطبه هشتاد و شش نهج البلاغه شريف پس از بيان نابكارى و نامردميهاى عالم نمايان بى دانش و رهبران و پيشوايان بدعت گذار در جامعه ى اسلامى كه قرآن را به نظر و راى خود تفسير مى كنند، در حالى كه هيچ بهره اى از اسرار و حقايق و علوم و دقايق قرآن نبرده اند، امت اسلامى را مخاطب قرار داده و بر سر اين امت لجوج كه بر انحراف خود پاى مى فشارد فرياد مى زند:

... فاين تذهبون؟ و انى توفكون؟

و الاعلام قائمه و الايات واضحه و المنار منصوبه، فاين يتاه بكم؟ بل كيف تعمهون و بينكم عتره نبيكم؟!

و هم ازمه الحق و اعلام الدين و السنه الصدق، فانزلوهم باحسن منازل القرآن وردوهم ورود الهيم العطاش. [ نهج البلاغه فيض، خطبه 86. ]

'... بنابراين به كجا مى رويد؟ و چگونه دروغ مى گوئيد؟

در حالى كه پرچمهاى هدايت بر افراشته، آيات و نشانه هاى الهى آشكار و نورافكن هاى خدايى نصب شده است. با اين حال چگونه شما را حيران و سرگردان مى كنند؟

و در حالى كه عترت "اهل بيت پيامبر" رسول الله "ص" در ميان شما است، چرا خود را به كورى زده ايد؟ خاندان پيامبر رهبران حق، راهنمايان دين و منطق و زبان گوياى حقيقت و راستى مى باشند. عترت پيامبر را در بالاترين و نيكوترين پايگاههاى قرآن بيابيد، و به مانند حيوانات تشنه كه به سوى آب مى شتابند به آنها روى آوريد "از چشمه هاى جوشان علوم اهل بيت پيامبر بهره مند و سيراب شويد"'.

امام على "ع" در اين خطبه از سوز دل و از گذرگاه رافت و عطوفت نسبت به مردم، امت اسلامى را زير سئوال مى برد و گمراهى و دروغ و فريبكارى آنها را پس از رحلت پيامبر "ص" در رابطه با مساله ى امامت بر سر ايشان فرياد مى كند. و در نهايت صراحت و روشنى بيان، مسئوليت گمراهى مسلمانان و انحراف آنان از صراط مستقيم قرآن، سنت و امامت را بر عهده ى ايشان مى گذارد. و در نهايت شگفتى از ايشان مى پرسد كه چرا و چگونه به بى راهه مى رويد، در حالى كه خاندان پيامبر "ص" كه امامان حق از سوى خدا و پيامبرش مى باشند در ميان شما حاضرند؟ و آنگاه ائمه ى اطهار "ع" را با اوصافى معرفى مى كند، كه هر يك از اين اوصاف شايان تامل و دقت است:

و الاعلام قائمه. "پرچمهاى هدايت بر افراشته است".

در پيچ و تابهاى خطرناك و حادثه ساز دوران زندگى و در درشتناك جاده ى ناهموار و تاريك حيات، كسانى به سلامت مى گذرند و راه پر پيچ و خم حيات را كه در كمركش هر پيچ و خم آن هزاران اهريمن، با هزاران توطئه و دسيسه بر سر راه انسان كمين كرده اند، با موفقيت و پيروزى مى پيمايند، كه در طريق خطرناك زندگانى از پرچمهاى هدايت و ارشاد استفاده كرده و از آنها پيروى كنند. خداى حكيم و مهربان به منظور هدايت و حمايت از امت اسلامى، بر گذرگاه انسان در برابر هر گردنه ى خطرناك و هر پيچ و تاب گمراه كننده اى كه در زندگى ايشان وجود دارد، پرچم هدايت و راهنمايى افراشته است، تا راه جويان سعادت و جويندگان حقيقت، با بهره ورى از اين پرچمهاى هدايت از صراط مستقيم ايمان و اخلاص منحرف نشده و بر صراط مستقيم استوار و پايدار باقى بمانند.

اين پرچمهاى هدايت در كلام امير كلام، امام على عليه السلام ائمه ى اطهار "ع" از عترت پاك و معصوم رسول الله "ص" مى باشند، كه خداى عليم به اقتضاى دانش بى پايان و بصيرت بى نهايت خود از احوال بندگان، آنان را به امامت و هدايت خلق برگزيده است. و زمام ارشاد و راهنمايى بندگانش را در دست با كفايت ايشان نهاده است. چرا كه خداى حكيم خاندان پاك و معصوم پيامبر را، پرچم هدايت و باعث حمايت و عزت همه ى آفريدگان قرار داده است. اين پرچمهاى افراشته ى الهى در گذرگاه تاريخ حيات انسان، همواره راهنماى سعادت و پيروزى دو سراى بوده اند.

و هرگاه تندباد حوادث ناگوار پرچمى را سرنگون كند، روايتى ديگر به اراده و مشيت خلل ناپذير الهى فرا راه انسان بر افراشته مى شود، چندان كه پس از رحلت رسول الله "ص" و عروج آن بزرگوار به ملكوت اعلى، هميشه يكى از حجتهاى حق عهده دار امامت و زعامت امت اسلامى بوده است. و بر رغم همه ى توطئه ها و دسيسه هاى اهريمنى كه از سوى غاصبان حق اهل بيت عصمت و طهارت "ع" عليه ايشان اعمال شده، تا مگر مصباح هدايت الهى را خاموش كرده و شب پرده هاى شب پرست بر امت اسلامى حكومت كنند، خداى توانا چراغ امامت را همواره روشن و تابنده داشته است. و امروز كه عصر غيبت است آخرين حجت و بقيه ى خاندان رسول الله "ص" را در كنف حمايت و عنايت خويش، از چشمان ناپاك نا اهلان و نامحرمان پنهان كرده است، او بقيه الله و ذخيره ى پروردگار، براى روزگار رهايى همه ى انسانها از زندان شرك و كفر و فساد و گناه و انحراف مى باشد.

و الايات واضحه. "نشانه هاى الهى آشكار است".

سخن امام عليه السلام در تصريح اين حقيقت كه نشانه ها و آيات الهى آشكار است، برپايه ى اين حقيقت استوار مى باشد، كه آيات پروردگار دوگونه است:

آيات كتاب صامت و آن عبارتست از آيات مباركات قرآن، كه ناطق به حق و شريعت و هدايت است و اگر چه به ظاهر كتابى صامت و ساكت است، ولى به نزد صاحبان درايت و خداوندان بصيرت و صاحبان عقل و ذكاوت، قرآن كتاب بيان و نطق و كلام حق است، در نهايى ترين و صادقانه ترين و رساترين حد فرياد. چرا كه از اين كتاب خاموش فريادهاى بى شمار حقيقت به گوش همه ى نسلها در تمامى عصرها مى رسد و همواره بندگان خداى را به ايمان و اخلاص و صدق و صلاح و فوز و فلاح فرامى خواند. و به عقيده ى امام على "ع" آيات اين كتاب الهى به روشنى و آشكارى، در نهايت صراحت و صداقت مردم را به اطاعت و پيروى از ائمه ى اطهار عليهم السلام فرمان مى دهد. از اين رو امام عليه السلام در ارتباط با امامت عترت پيامبر "ص" مى فرمايد:

'نشانه ها و آيات الهى روشن و آشكار است'.

در ذيل به برخى از اين آيات روشن اشاره مى شود:

1- و جعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا لما صبروا و كانوا باياتنا يوقنون. [ سوره سجده، آيه 24. ]

'و برخى از ايشان را امام و پيشوايانى كه خلق را به امر ما هدايت كنند قرار داديم، براى آنكه در راه حق صبر كردند و در آيات ما مقام و يقين يافتند'.

2- و يوم نبعث من كل امه شهيدا ثم لا يوذن للذين كفروا و لا هم يستعتبون.[ سوره نحل، آيه 84. ]

'و آن روز "قيامت" كه ما از هر امتى شاهدى بر انگيزيم، آنگاه نه به كافران اجازه ى سخن داده شود و نه توبه و بهانه اى از آنها مى پذيرند'.

و اذا ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمهن قال انى جاعلك للناس اماما قال و من ذريتى قال لا ينال عهدى الظالمين. [ سوره بقره، آيه 124. ]

'و آنگاه كه خداى ابراهيم را به امورى چند امتحان فرمود و او همه را بجاى آورد، خدا به او فرمود من تو را به پيشوائى خلق برگزينم. ابراهيم عرض كرد اين امامت به فرزندان من نيز عطا خواهى كرد؟

خداى فرمود: عهد من به مردم ستمكار هرگز نخواهد رسيد'.

انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا. [ سوره احزاب، آيه 33. ]

'خدا چنين مى خواهد كه رجس هر آلايش را از شما خانواده ى نبوت بزدايد و شما را از هر عيب پاك و منزه گرداند'.

يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم. [ سوره نساء، آيه 59. ]

'اى اهل ايمان فرمان خدا و پيامبر و فرمانداران "از سوى خدا و رسول" را اطاعت كنيد'.

ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين، ذريه بعضها من بعض و الله سميع عليم. [ سوره آل عمران، آيه 33 -34. ]

'به حقيقت خدا برگزيد آدم و نوح و خانواده ى ابراهيم و خانواده ى عمران را بر جهانيان، فرزندانى هستند برخى از نسل بعضى ديگر و خدا- به گفتار و احوال همه- شنوا و دانا است'.

ام يحسدون الناس على ما آتاهم الله من فضله فقد آتينا آل ابراهيم الكتاب و الحكمه و آتيناهم ملكا عظيما. [ سوره نساء، آيه 54. ] 'آيا حسد مى ورزند "قوم يهود" نسبت به مردم "مقصود خاندان پيامبر است" چون خدا ايشان را به فضل خود برخوردار فرمود، البته ما بر آل ابراهيم "حضرت محمد ص" كتاب و حكمت فرستاديم و به آنها ملك و سلطنتى بزرگ عطا كرديم'. امام على بن موسى الرضا عليه السلام در رابطه با اين آيه ى فرمود:

'مقصود از اينكه به آل ابراهيم ملك عظيم بخشيديم، اينست كه به فرزندان صالح ابراهيم مقام فرمانروائى الهى بخشيديم و مردم بايد از اين پاكان و برگزيدگان خدا اطاعت و پيروى كنند'. [ تحف العقول، كلام امام على بن موسى الرضا "ع" فى الاصطفاء. ص 682. ]

انما وليكم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكاه و هم راكعون. [ سوره ى مائده، آيه 55. ]

'به حقيقت كه ولى و سرپرست شما فقط خدا و پيامبرش و آن مومنانى هستند كه اقامه ى نماز مى كنند و به مستمندان در حال ركوع زكات مى دهند.' [ به اتفاق آراء مفسرين عامه و خاصه مقصود اين آيه امام على عليه السلام است. ]

فاسئلوا اهل الذكران كنتم لا تعلمون. [ سوره نحل، آيه 43. ]

'اگر نمى دانيد از اهل ذكر بپرسيد'.

حضرت امام على بن موسى الرضا عليه السلام در تفسير اين آيه فرمودند: 'الذكر رسول الله و نحن اهله و ذلك يبين فى كتاب الله بقوله فى سوره الطلاق:

'فاتقوا الله يا اولى الالباب الذين آمنوا قد انزل الله اليكم ذكرا رسولا يتلو عليكم آيات الله مبينات' [ سوره طلاق، آيه 9 -10. ] فالذكر رسول الله و نحن اهله.

'ذكر رسول خدا است و ما "عترت پيامبر" اهل ذكريم، اين حقيقت در سوره ى طلاق از كتاب خدا روشن شده است: "پس شما اى خردمندان كه ايمان آورده ايد، از خدا بترسيد زيرا خدا براى- هدايت- شما قرآن را فرو فرستاد و پيامبر بزرگوارى را كه براى شما آيات روشن بيان خدا را تلاوت كند" بنابراين ذكر رسول الله است و ما عترت پيامبر اهل ذكر مى باشيم'. [ تحف العقول، كلام امام رضا "ع" فى الاصطفاء، ص 694. ]

و ربك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيره سبحان الله و تعالى عما يشركون. [ سوره قصص، آيه 68. ]

'و خداى تو هر چه خواهد بيافريند و برگزيند و ديگران را هيچ اختيار- و گزينشى- نيست و ذات پاك الهى منزه و برتر است از آن كه به او شرك آورند'.

و يقول الذين كفروا لست مرسلا قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب. [ سوره ى رعد، آيه 43. ]

'و كافران بر تو اعتراض كنند كه تو پيامبر خدا نيستى، بگو تنها گواه ميان من و شما خدا و عالمان حقيقى به كتاب خدا كافى خواهد بود'. افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع امن لا يهدى الا ان يهدى فما لكم كيف تحكمون. [ سوره يونس، آيه 35. ]

'آيا آن كس كه به راه حق هدايت كند براى پيروى شايسته تر است، يا آن كس كه خود راه را نشناسد، مگر اينكه او را هدايت كنند؟ شما را چه شده است، چگونه قضاوت مى كنيد؟'

انما انت منذر و لكل قوم هاد. [ سوره رعد، آيه 7. ]

'به حقيقت كه تنها وظيفه ى تو انذار و ترسانيدن- مردم- است و براى هر قومى از سوى خدا راهنمايى است'.

اين آيات و بسيارى از آيات مباركات قرآن، نشانه هاى روشن و آشكارى بر امامت عترت مطهر پيامبر اكرم "ص" است، كه بيان همه ى آنها شرح و بيان و كتابى ديگر مى طلبد.

قرآن ناطق

آيات روشن و حيات بخش قرآن كريم مفاهيم زنده و متعالى و ارزشمندى است، كه بيرون از صفحات اين كتاب، براى جلوه ى حقيقى و تجلى نهايى خود مصداق و نمونه ى عينى و آشكار مى طلبد. تجلى آشكار آيات قرآن در حيات عترت معصوم رسول الله "ص" مصداق حقيقى قرآن را عينيت بخشيده و در چشم انداز و ديدگاه همه ى انسانها در همه ى عصرها قرار داده است. و از آنجا كه انديشه، بيان و عمل ائمه ى اطهار عليهم السلام مطابق و هماهنگ و سازگار با قرآن كريم و منطق وحى است، ايشان را قرآن ناطق ناميده اند. چرا كه اراده، انديشه، زبان و عمل عترت مطهر پيامبر "ص"، قرآن را در چشم و دل هر مسلمان آگاه و آزاد و صاحب بصيرت تداعى مى كند. و از آنجا كه همه ى آيات ايمان، اخلاص، تقوى، عمل صالح، ايثار، جهاد، شهادت، امر به معروف و نهى از منكر، نماز، زكوه، حج، كلمه ى طيبه و اقامه ى قسط و عدل در لحظه لحظه ى زندگانى عترت مطهر و معصوم رسول الله "ص" جارى و مشهود است، تا آنجا كه گويى قرآن با همه ى آيات مباركاتش در صدا و سيما و كردار آنان جلوه كرده، عنوان زيباى قرآن ناطق براى ايشان صواب و حق است. و به همين دليل روشن و انكار ناپذير، امامت و پيشوايى امت اسلامى حق قطعى و حتمى آنان است. اگر عترت پيامبر اكرم "ص" كه بر اساس حديث ثقلين، ثقل كبيرند و ظاهر و باطن و حقايق و اسرار و علوم قرآن در حيات آنها جلوه گر است، امامت امت اسلامى را عهده دار نباشند، پس چه كسانى اين شايستگى و صلاحيت را خواهند داشت؟ در حالى كه جز ايشان احدى از اصحاب رسول الله به اسرار و حقايق و علوم و بطون قرآن آگاه نيست.

تصريح آيات قرآن مجيد در رابطه با امامت عترت پيامبر خدا "ص" از يك سو و از سوى ديگر توصيه، تبليغ و انتصاب ايشان از جانب رسول الله "ص" به امامت امت اسلامى، همراه با تجلى قرآن در حيات ائمه ى اطهار "ع" آيات روشن و آشكار و انكار ناپذيرى بر امامت اهل بيت عصمت و طهارت مى باشد. و امام على بن ابيطالب عليه السلام با توجه به اين واقعيتهاى حتمى فرمود، آيات و نشانه هاى الهى- در ارتباط با امامت عترت پيامبر- روشن و آشكار است.

و المنار منصوبه. "و نورافكن هاى خدايى نصب شده است".

امام على عليه السلام با توجه به طلوع خورشيد تابناك سيماى رسول الله در صحنه ى حيات امت اسلامى و درخشش و تابندگى آيات قرآن كريم در آسمان گيتى، راه هر انحراف و اشتباهى را بر مسلمانان بسته و مردود مى داند. و به عقيده ى امام عليه السلام اگر زمينه و اسباب انحراف از صراط مستقيم اسلام براى مسلمانان فراهم باشد، بى گمان مربوط به روزگار پس از رحلت پيامبر اسلام است.

همان روزهاى تلخ و ناگوارى كه تازه پيامبر اكرم "ص" ديده از دنيا فروبسته و به شوق رفيق اعلى به سوى ملكوت پر كشيده است. و با رحلت او خورشيد تابناك جمالش از آسمان حيات امت اسلامى غروب كرده و در نتيجه تاريكيهاى جاه طلبى و شهرت و نفس پرستى فضاى زندگى مسلمانان را پر كرده است. در چنان ظلمات وهم آفرين و خطرناكى كه از همه سوى اهريمنان به حريم اسلام و مسلمين حمله ور شده اند، تا مگر در اين فرصت مناسب راه هدايت و سعادت را با غصب امامت و خلافت رسول الله "ص" بر جمهور مسلمين سد كنند، امام على "ع" روشنى و تابندگى نورافكنهاى نصب شده ى الهى را به همه ى مسلمانان ظلمت زده ياد آور مى شود. اگر چه در كلام امام به صراحت از اين نورافكنهاى خدايى نامى برده نشده، ولى به قرينه ى موضوع و دلالت ادامه ى كلام امام "ع" اين نورافكنهاى خدايى عبارتست از:

قرآن، سنت و عترت پيامبر

قرآن كتاب خدا و نامه ى هدايت انسانها به فرموده ى پروردگار 'نور' است. و هر انسانى كه در ظلمات شرك، كفر، جهل، نفاق، گناه و هوس گرفتار باشد، با توسل و ايمان و روى آورى به قرآن از روشناى زوال ناپذير آن بهره مند شده، و به صراط مستقيم توحيد هدايت مى شود.

سنت و سيره ى رسول الله "ص" چراغ روشن و مصباح فروزان هدايت است، فرا راه همه ى كسانى كه مى خواهند اسلام را در عمل و قرآن را در زندگى انسان مشاهده كنند. هر كس كه بخواهد اجراى دقيق و صحيح احكام قرآن و اخلاق و امامت اسلامى را در صحنه ى عمل شاهد باشد، بايد چشم و دل و اراده ى خود را به سنت رسول الله "ص" تسليم كند. و بر صراط مستقيم اسلام آنگونه راه پيمايد كه پيامبر خدا "ص" راه پيمود. بنابراين سنت و سيره ى رسول الله "ص" خود يكى ديگر از نورافكنهاى روشن خدايى است، كه فرا راه امت اسلامى نصب شده است.

ائمه ى اطهار عليهم السلام از عترت پاك و معصوم پيامبر اعظم "ع" نيز يكى ديگر از نورافكنهاى روشن و تابناك خدايى است، كه بر سر راه امت اسلامى روشناى هدايت و سعادت و حمايت انسان را نثار مى كند. روشنى و فروزندگى اين نورافكن خدايى از روشناى قرآن و سنت رسول الله "ص" نشات گرفته است. تابندگى انديشه، درخشندگى عمل و فروزندگى ايمان و علم ائمه ى اطهار در افق حيات امت اسلامى، به اراده ى و مشيت الهى، پس از پيامبر اكرم "ص" ديدگان همه ى شيفتگان ايمان و هدايت را به خود جذب كرده است. چهره ى روشن و سيماى تابناك عترت مطهر رسول الله "ص" در گذرگاه اعصار و قرون، آيات نور و حكمت و عرفان و سياست و بصيرت را با گفتار و رفتار خود، در نهايت صراحت و صداقت براى امت اسلامى چنان تفسير كرده اند، كه هيچ كس را بهانه اى براى گمراهى و انحراف از صراط مستقيم نيست. و بر اساس اين حقيقت امام على "ع" فرمود:

'نورافكنهاى خدايى نصب شده است'.

و پيامبر رحمت و هدايت كه درود و رحمت خدا بر او و خاندانش باد، در همين ارتباط فرمود:

قد تركتكم على البيضاء ليلها كنهارها لا يزيغ بعدى عنها الا هالك. [ امامت و مهدويت، ج 1، ص 102، به نقل از المجازات النبويه. ]

'شما را در راهى روشن و آشكار ترك كردم، راهى كه شبش مانند روز آنست، از آن منحرف نمى شود مگر هلاك شونده'.

نكته مهم و شايان توجه در كلام امام على عليه السلام اين واقعيت تلخ و ناگوار است، كه امام به حضور گمراهان خود كام و جاه طلبى در ميان مسلمانان اشاره مى فرمايد، كه ايشان سبب گمراهى و سرگردانى امت اسلامى در امر خطير و مهم اطاعت شدند. و در حالى كه عترت رسول الله "ص" كه به دلالت قرآن و وصيت رسول الله پس از، پيامبر اكرم وصايت ايشان و امامت امت اسلامى به عهده ى آنان مى باشد، امت اسلامى را از عترت معصوم پيامبر جدا كرده و به پيروى و اطاعت خويش فرمان دادند. و با اين عمل ناشايست زمينه ى انحراف امت اسلامى را از صراط مستقيم امامت و ولايت اولياء خدا و اوصياء رسول الله "ص" فراهم آوردند.

از اين رو امام عليه السلام به همه ى مسلمانان هشدار مى دهد، تا مگر زاويه ى انحراف را كه در آغاز ناچيز مى نمايد در هم كوبند و گرنه در آينده اى نه چندان دور و در گستره ى زمان، همين زاويه ى ناچيزى كه جدايى امت را از عترت رسول الله باعث شده، فاجعه اى عظيم و بلكه فجايعى خطرناك را در پى خواهد داشت، كه بر اثر آن حكومت امويان با جنايت وحشتناك كربلا و سلطنت عباسيان با شهادت و اسارت اوصياء پيامبر خدا در تاريخ اسلام رخ مى نمايد. و با توجه به چنين آينده ى تلخى كه در انتظار مسلمانان ثانيه شمارى مى كند، امام با بيانى ملامت بار و توبيخ آميز، امت اسلامى را مخاطب قرار داده و فرياد مى زند:

... فاين يتاه بكم؟ بل كيف تعمهون و بينكم عتره نبيكم؟!

'... پس چگونه شما را حيران مى كنند؟ و در حالى كه عترت رسول الله در ميان شما است، چرا خود را به كورى زده ايد؟'.

نادانى و بى خبرى و غفلت براى هر انسانى گناهى بزرگ و خطرى عظيم است، چندانكه همين جهل و غفلت مى تواند، او را به پست ترين حضيض حيوانيت و ذلت فرو كشد. با اينهمه بدتر از اين مصيبت براى هر انسانى، اين بيچارگى و حماقت است كه حقيقت را دريافته و واقعيتهاى تلخ و شيرين زندگى را لمس كرده باشد و با اين حال تجاهل كند و اظهار نا آگاهى و بى خبرى بنمايد. فاجعه اى كه امت اسلامى پس از رحلت پيامبر خدا "ص" گرفتار آن شده بود و امام على عليه السلام از آن رنج مى برد و بر سر آنان فرياد هوشيارى و بيدارى مى كشيد، اين مصيبت تلخ و ناگوار بود كه آنان عترت رسول الله و اوصياء معصوم وى را مى ديدند و مى شناختند و با اين حال در رابطه با فاجعه ى خطرناكى كه شكل گرفته بود، سكوت كرده و خود را به بى خبرى و كورى زده بودند.

پست ترين افراد نزد خدا و منفورترين انسانها در ميان مردم، حيوانهاى انسان نمايى هستند كه كتمان و پايمالى حق را از سوى افرادى خودكام و خودخواه مشاهده مى كنند و با اينكه از ديدگاه شريعت مسئوليت برخورد و اعتراض دارند، با اين حال تجاهل كرده و در برابر اين فاجعه سكوت مى كنند. آنچه كه امام عليه السلام را برمى انگيزد تا ريشه هاى فتنه و فساد را بخشكاند و اسباب و انگيزه هاى انحراف از حق و تبديل مساله ى امامت به خلافت را براى امت اسلامى در هر عصرى معرفى كند، وظيفه ى شرعى و مسئوليت هدايت و حمايت از امت اسلامى است، كه از سوى خدا و پيامبرش به عهده ى وى گذاشته شده بود. و به همين دليل امام عليه السلام مسلمانان را مخاطب قرار داده و با بيانى تند و محرك بر سرشان فرياد مى كشد:

فاين يتاه بكم؟ بل كيف تعمهون و بينكم عتره نبيكم؟!

و هم ازمه الحق و اعلام الدين و السنه الصدق، فانزلوهم باحسن منازل القرآن، وردوهم ورود الهيم العطاش.

'پس چگونه شما را سرگردان مى كنند؟ و در حالى كه عترت رسول الله در ميان شماست، چرا خود را به كورى زده ايد؟

عترت پيامبر "ص" رهبران حق، راهنمايان دين و زبان حقيقت و راستى مى باشند. خاندان پيامبر را در بالاترين و نيكوترين پايگاههاى قرآن بيابيد و مانند حيوانات تشنه كه به سوى آب مى شتابند، به آنها روى آوريد "مقصود اينستكه از چشمه هاى جوشان علوم اهل بيت پيامبر "ص" بهره مند شويد"'.

در اين بخش از سخنان امير پرهيزگاران، زيباترين و حقيقى ترين توصيفها از عترت پيامبر اكرم "ص" شده است. وصفى كه امام عليه السلام از ائمه ى اطهار عليهم السلام كرده، يادآور سيره پيامبر خدا در هويت و شخصيت و روش زندگى و آئين هدايت پيشوايان دين است و چنين توصيفى در كلام اميرالمومنين درباره ى احدى جز خاندان رسول الله و گاه در بيان شخصيت برخى از پيامبران صاحب كتاب ديده نشده است. زيبائى كلام و حقيقت و رسايى بيش از حد سخن امام تامل و دقت بيشترى را مى طلبد، تا از اين رهگذر معرفت شخصيت امامان دينى از زبان امام على "ع" براى پيروان و شيفتگان ايشان فراهم آيد. امام عليه السلام در معرفى ائمه ى اطهار فرمود:

هم ازمه الحق. "ايشان رهبران حق مى باشند".

اسلام دين حق و قرآن كتاب حقيقت است، و همه ى جهاد و همت و پايدارى پيامبر اكرم "ص" در دوران حيات و زمان رسالتش در جهت اعلاى كلمه ى طيبه ى حق و استقرار امامت و حكومت حق صرف شده است. بنابراين پس از عروج ملكوتى حضرت ختمى مرتبت رسول الله اعظم، مى بايد كه امامت حكومت حق و عدل اسلامى، به امام منصوب از سوى حق تعالى و پيامبر بر حق او تفويض شود. و امام حق، امامى است كه هرگز در برابر بت كه باطل محض است سجده نكرده و از آغاز حيات مباركش در برابر حق تعالى چهره ى بر خاك سوده باشد.

امام حق، امامى است كه همه ى هستى و حياتش مومن به حق است و بايد كه عملكرد او در دوران زندگى شاهد صادق اين حقيقت باشد.

امام حق، چهره ى روشن و شخصيت آسمانى و بزرگواريست، كه انديشه، اراده، زبان و عمل او بر پايه ى حق است و در تمامى روزگار حياتش به حق انديشيده، اراده ى حاكميت حق كرده، از حق سخن گفته و در جهت حمايت از حق و استقرار حكومت حق قيام و جهاد كرده است. امام حق، امامى است كه لحظه اى ميان او و حق جدايى نبوده، محبوب حق است و مدافع از حريم مبارك حق، چندانكه همه ى هستى و زندگيش را براى حاكميت حق سرمايه گذارى كرده و در همين ارتباط به شهادت رسيده است.

در انديشه ى دينى و در نگرش و اعتقاد مذهبى، حقيقت ناموس شريعت الهى است، بنابراين پيروان شرايع آسمانى و اديان الهى وظيفه دارند، كه امامت احدى را گردن ننهند، مگر كسانى را كه مومن به حق، امام حق، تاييد شده ى از سوى حق تعالى و منصوب از جانب پيامبر حق گوى باشند. و در تاريخ اسلام و به شهادت عملكرد و سيره ى عترت معصوم رسول الله، غير از خاندان مطهر پيامبر خدا "ص" احدى اين ويژگيها را دارا نيست. و به همين دليل قاطع اميرالمومنين على "ع" عترت پيامبر را رهبران حق و پيشوايان حق پرست و حق طلب معرفى مى كند. چرا كه عترت معصوم پيامبر "ص" حتى براى لحظه اى به خدا شرك نورزيده اند، و همواره در جهت حاكميت فلسفه توحيد و فرهنگ زندگيساز يكتاپرستى عليه همه ى مشركين و مظاهر شرك، اگر چه در لباس اسلام و صورت مسلمانى، مبارزه كرده اند.

در اثبات حقانيت عترت رسول الله "ص"- اگر چه از بديهيات است- همين بس كه هيچيك از مخالفان و حتى دشمنان ايشان انكار حقانيت آنان را نكرده و بلكه در ارتباط با حق پرستى، حق جوئى و حق گويى آنها بسيار سخن گفته اند.

توصيف ديگر امام "ع" از اهل بيت رسول الله "ص" اينستكه:

... و اعلام الدين و السنه الصدق. "عترت پيامبر راهنمايان دين و زبان حقيقت و راستى مى باشند"

از ظهور اسلام تا امروز و از امروز تا نهايت تاريخ و پايان روزگار، همه ى انسانهاى آگاه و آزاده و حقيقت طلب كه در جستجوى سعادت و در آرزوى آشنايى با شريعت رهايى بخش و زندگيساز الهى تلاش مى كنند، بايد كه امامت و رهبرى عترت پيامبر اسلام "ص" را از جان و دل پذيرا شوند. چرا كه ايشان آيات حق و نشانه هاى زنده و مجسم آيات قرآن كريم مى باشند و سيره ى زندگانى و برنامه ى حيات خاندان پيامبر اكرم "ص" بهترين راهنما و شايسته ترين الگوى هدايت براى شيفتگان دين و آرزومندان حقيقت و فضيلت است. راه و روش زندگى اهل بيت مطهر رسول خدا بر اساس شريعت الهى و بر پايه ى حق و عدل استوار مى باشد و به همين دليل آنان بهترين رهبران و شايسته ترين راهنمايان به سوى خدا و قرآن، در گستره ى زمان و مكان، براى همه ى نسلها مى باشند.

سخنان حكمت آميز عترت پيامبر اكرم بيانگر راستى، درستى، حقيقت و بيان آنها صادقانه ترين پيام هدايت و ارشاد براى آفريدگان حق تعالى است. راستى در كلام آنها جان مى گيرد، صداقت در گفتار ايشان جلوه مى كند و كذب و ناراستى با سخنان حق و صدق ايشان مى ميرد. گفتار حقيقت بيان عترت مطهر و معصوم پيامبر خدا "ص"، جلوه گاه نهايى صدق و نمايشگر حقيقى راستى و درستى است و بالاترين حد حكمت در كلام ايشان جلوه كرده است.

از ويژگيهاى سيره ى خاندان پيامبر "ص" اينستكه مجموعه ى گفتار و سخنان آنها در تاريخ ثبت شده و باقى است و در نتيجه هر كس كوچكترين نشان خلاف و كذب را در گفتار آنها مى تواند پيدا كرده و اعتراض كند، ولى مطالعه ى تاريخ و جستجو در آثار و گفتار مخالفان عترت پيامبر "ص" خلاف اين را ثابت مى كند. چرا كه در آثار باقيمانده از مخالفان خاندان معصوم پيامبر نه تنها- خداى ناخواسته- نشانى از كذب گفتار ايشان نيست، بلكه همگان در نهايت صراحت به صداقت و حقيقت و حكمت سخنان ائمه ى اطهار عليهم السلام اعتراف كرده و زبان عترت رسول الله را زبان صدق و راستى و درستى شناخته و معرفى كرده اند.

فانزلوهم باحسن منازل القرآن، وردوهم ورود الهيم العطاش.

'عترت پيامبر را در بالاترين و نيكوترين پايگاههاى قرآن بيابيد و مانند حيوانات تشنه كه به سوى آب مى شتابند، به سوى آنها روى آور شويد'.

بالاترين و نيكوترين پايگاههاى تعالى و تكامل قرآن، جايگاه عترت معصوم پيامبر خدا است، زيرا لحظه، لحظه ى زندگى و گام به گام حركت ايشان در دوران حيات پر فيض و بركتشان، هماهنگ با اسلام و سازگار با قرآن و سنت رسول الله است. فروغ تابناك آيات مباركات قرآن همواره در اراده، انديشه، كلام و عمل خاندان مطهر پيامبر متجلى است، چندانكه گويى قرآن در حيات عينى، جلوه ى مثالى و چهره ى عملى خود، تنها در سيره ى روشن و مفيد و هدايت بخش آنان جلوه كرده، و سيماى حقيقى خويش را نمايان كرده است.

همه آنهايى كه شيفته ى اخلاق اسلامى، مشتاق شناخت تربيت اسلامى و خواهان تعالى روحى و جلوه ى آن در حيات بشرى هستند، بايد گمشده و مطلوب خود را در زندگانى و تاريخ حيات عترت معصوم رسول خدا "ص" جستجو كنند. به بيان حق و منطق گويا و رساى اميرمومنان و امام پرهيزگاران حضرت على عليه السلام، عالى ترين و نيكوترين جايگاه تربيت قرآن و شكوهمندترين مقام تعالى و ترقى و فلاح كتاب خدا را، عترت رسول الله احراز كرده و به دست آورده اند. و چنين است كه در ايمان و عمل به قرآن، در گستره تاريخ اسلام و در ميان همه ى گرويدگان به قرآن، كسى بر آنها سبقت نگرفته است. از اين رو و بر اساس اين واقعيت انكارناپذير، امام عليه السلام امت اسلامى و همه ى شيفتگان فضيلت و شرف را، به توسل و پيروى و اطاعت از عترت پيامبر "ص" فرمان داده و راز پيروزى را در روى آورى به ايشان مى داند.

امام على "ع" عقيده دارد كه عطش عشق به اسلام و تربيت قرآنى و تعالى روحانى انسانها، تنها در سايه ى نوشيدن از چشمه ى علوم، اخلاق و حكمت متعالى عترت پيامبر اكرم "ص" سيراب مى شود. و سرشارى از آبشار خروشان علوم و حقايق قرآنى، تنها به وسيله ى تمسك و توسل به دامان هدايت و حمايت خاندان پيامبر خدا "ص" امكان پذير است. و از آنجا كه امام على "ع" مسئووليت هدايت امت اسلامى را براى هميشه ى تاريخ عهده دار است، به همه ى امت اسلامى فرمان مى دهد، تا مانند حيوانات تشنه كه با شوق و سرعت به سوى آب مى شتابند، براى راه يابى و برخوردارى از هدايت حقيقى به سوى عترت مطهر و معصوم رسول الله بشتابند. چرا كه نور هدايت در ديدگان، راز سعادت در كلام و كليد رستگارى دو سراى در دست با كفايت و پر بركت آنان است.