1- رك : متن حاضر، ص 63.
2- رك : معجم الادباء 3/87
3- نسخه
ك : كه در فهرست ميكروفيلمهاى كتابخانه مركزى دانشگاه
تهران ، ج 1/447، كنزالحكمه ناميده شده است . رك :
معرفى نسخه ها. اين مطالب در مناقب خوارزمى / 374 نيز آمده است .
4- رك : مروج الذهب ، ترجمه
پاينده ج 2 / 596
5- ابن خلدون ، مقدمه (به
نقل عبدالسلام هارون ، مقدمه او بر البيان و التبيين / 6)
6- متن حاضر (كلمه پنجم )
7- ظاهر از متن البيان و
التبيين / 83 (( ثياب ))
ساقط شده است . در زهر الاداب و ثمر الالباب حصرى (چاپ بيروت ، ج 1/81) عبارت چنين
است : (( قد البسه من ثياب الجلالة و غشاه من نور
الحكمة )) . در يافتن اين ماخذ مرهون همت برادر جوانم
آقاى محمدرضا مرواريد بوده ام .
8- البيان و التبيين ج 1 /
83
9- رك : مصادر نهج البلاغه
و اسانيدها
10- رك : وفيات الاعيان ج
1 / 462
11- دستور معالم الحكم /
16
12- اين كتاب بارها به طبع
رسيده است ، از جمله يك بار (1362) با ترجمه فارسى آقاى دكتر فيروز حريرچى و به
وسيله انتشارات اميركبيرتهران .
13- ما در اينجا ترجمه
كوتاه شده اى از سخنان آمدى را آورده ايم .
14- اين كتاب در ايران ،
به سال 1312 هجرى قمرى ، در ضمن مجموعه اى به چاپ سنگى رسيده است ، رك : مصادر نهج
البلاغه ج 1 / 71.
15- رك : شرح نهج البلاغه
ابن ابى الحديد ج 20 / 255.
16- وطواط: مرغى كوچك از
جنس پرستو. درباره سبب شهرت يافتن رشيد به وطواط، رك : مقدمه عباس اقبال بر حدايق
السحر / ح .
17- درباره رشيد يكى از
شاعران معاصر وى (عبدالواسع جبلى ، م : 555) سخنى دارد كه پايه علم و شعر او را
بخوبى نشان مى دهد (ديوان / 613):
عالم علم رشيدالدين در باغ خرد |
|
آن درختى است كه همواره هنر بار دهد |
گرچه در گفتن اشعار چنان منفرد است |
|
كه همه كس به بزرگى وى اقرار دهد |
آن تبحر كه در انواع علوم است او را |
|
خاطر خويش نزيبد كه به اشعار دهد |
18- رك : معجم الادباء، ج
19 / 29
19- رك : ديوان خاقانى /
30
20- رك : مقدمه اقبال بر
حدايق السحر / ظ
21- رساله اى كه با نام
لطايف الامثال و طرايف الاقوال به رشيد وطواط نسبت
داده اند بى گمان از ديگرى است ، مولف آن از صد كلمه
اميرالمومنين ، يعنى مطلوب كل طالب ، مطالبى را گرفته است . رك : لطايف
الامثال / 70، 71
22- رك : مقدمه سعيد نفيسى
بر ديوان رشيد وطواط.
23- احتمال اين هست كه
تاليف حدايق السحر نيز نتيجه همين سالها باشد.
24- ظاهرا اين كار رشيد
وطواط با توجه به اربعين حديث بود كه گفته اند خواجه
امام عبادى (م : 547) تنظيم و شرح كرده بود. رك : بريدالسعاده ، محمد بن غازى
ملطيوى / 6 (هر چند امروز از اربعين حديث عبادى اطلاعى نداريم و در ميان آثار منسوب
به او چنين نامى را نياورده اند. رك : التصفيه فى احوال المتصوفه ، مقدمه استاد
دكتر يوسفى ).
25- و چنين است ، چرا كه
26- وطواط در فصل الخطاب
كلمات را به عربى شرح نكرده است .
27- جملات و كلمات مشخص
شده را از مقدمه رسائل چهارگانه - با اندكى تغيير در فعلها - آورده ايم ، چون از
همين اشارات علاوه بر انگيزه نخستين تاليف و ترتيب نگارش و تدوين آن ها، نظر اجمالى
مولف را هم در باب هر يك از آن رسائل مى توان دريافت .
28- منابع را در ذيل هر
سخن و نيز در تعليقات آورده ايم .
29- اين قطعات بر وزن
حديقه حكيم سنايى سروده شده اند، و گفتنى است كه فراوانى قطعاتى كه در متون تعليمى
اخلاقى فارسى با اين وزن آورده اند بسيار و گاهى شگفت آور است ، به عنوان نمونه
حدود 95 قطعه از 275 قطعه گلستان سعدى (به تصحيح استاد دكتر يوسفى ) با همين وزن
سروده شده است .
30- اصل سخن سعدالدين
وراوينى چنين است : فرايد قلايد رشيدالدين وطواط كه گوش
وگردن آفاق بدان متحلى است و خواطر ذوى الالباب از فضالات فضل او مل ءالاهاب و
ممتلى مرزبان نامه /6.
31- جاحظ درباره جراد (
ملخ ) مى گويد: وهاهنا قوم لاياكلون الجراد
الاعرابىالسمين ، و نحن لانعرف طعاما اطيب منه . الحيوان (به تصحيح
عبدالسلام هارون ، طبعدوم ، ج 4 / 43).
32- اين سخن با تفاوتهايى
در كتب ديگر به نام امام على (ع ) آمده است . رك : عيون الاخبار 1/53، 2/82 و عقد
الفريد 4/313
33- مفهوم اين عبارت نزديك
است به حكمت شماره 348 نهج البلاغه كه مى فرمايد: اشد الذنوب
مااستهان به صاحبه و نيز رك : حكمت شماره 477.
34- اين رساله گزيده اى از
سخنان ديگران است . براى آگاهى از ديگر آثار وطواط رك : مقدمه سعيد نفيسى بر ديوان
رشيد الدين وطواط / 26
35- از قرائنى كه اين
احتمال را تاييد مى كند آن است كه كلمه هشتاد و هشتم را به صورت
من ابدى صفحته للحق ملك ، و من اعرض عن الحق هلك
آورده است رك : متن حاضر، كلمه هشتاد و هشتم ، نسخه بدلها.
36- ديوان ابى الطيب متنبى
، بشرح ابى البقاء العكبرى ، تصحيح مصطفى السقاو...چاپ بيروت ، الجزء الرابع ، ص
236.
37- دو شرح ابن ميثم و
عبدالوهاب به زبان عربى نوشته شده و همراه مطلوب كل طالب به همت مرحوم محدث ارموى
به چاپ رسيده اند.
38- كشف الظنون ، چاپ
استانبول ، ج 1 / 1077
39- مولف بريد السعادة ده
كلمه امام (ع ) را ازصد كلمه مطلوب كل طالب انتخاب كرده است .
40- مقدمه مصحح بريد
السعادة ، صفحه ب .
41- ظاهرا مراد قطب الدين
ابوالمظفر منصور بن اردشير عبادى (م : 547) صاحب آثارى مانند (التصفية فى احوال
المتصوفة و جز آن است .
42- خار خشك با رطب ، و
عود با هيزم قابل مقايسه نيست .
43- قرآن كريم ، سوره نور،
آيه 24 (...يعملون )
44- رك : خردنماى جان
افروز / 1.
45- كلمه 79 از مطلوب كل
طالب .
46- خردنماى جان افروز، با
تصحيح نگارنده اين سطور در سال 1368، و به وسيله موسسه نشر فرهنگى رجا چاپ شده است
.
47- رك : تحف العقول ، ابن
شعبه حرانى ، با ترجمه احمد جنتى ، انتشارات اميركبير، 1367 / 136
48- نسخه عكسى ، به شماره
7062 كتابخانه مركزى تهران ، به خط ابن الساوجى ، سال 729، ورق اول
49- اين سخن در متن حاضر -
كلمه شصت و پنجم - به على (ع ) منسوب شده است .
50- اربعين جامى ، با
مقدمه و تصحيح و استخراج احاديث كاظم مديرشانه چى ، انتشارات آستان قدس رضوى / 26
51- اربعين جامى نيز در
اين مجموعه آمده است .
52- دو كتاب اخير از
انتشارات بنياد نهج البلاغه است .
53- اهل ادب آوردن مصراع
يا بيتى از ديگران در شعر خود را تضمين گفته اند.
54- عيون الاخبار 1/115،
اللمع /131، و نيز رك : عقد الفريد 4/113، مروج الذهب 2/371، نهج البلاغه حكمت 77.
55- اين كتاب ترجمه اى است
از تاريخ طبرى با منقولات فراوانى از كتب ديگر، تاليف ابوعلى محمد بلعمى (م : 363)
وزير معروف امير منصور سامانى . رك : تاريخ ادبيات در ايران ، دكتر ذبيح الله صفا ج
1/618.
56- متن (مرزبان نامه ، به
تصحيح محمد روشن ): زند(!) رك : مرزبان نامه به تصحيح علامه قزوينى ، 1337 / 205.
57- يكى از قلاع اسماعيليه
كه آن را كيا بزرگ اميد، جانشين حسن صباح ، در رودبار الموت ساخته بود.
58- قرآن كريم ، انعام ،
95.
59- رك : مروج الذهب ج 2 /
419
60- قال عبدالحميد بن يحيى
: حفظت سبعين خطبة من خطب الاصلع . ففاضت ثم فاضت شرح
ابن ابى الحديد، ج 1 / 24.
61- شرح شطحيات (ص 7):
الشقشقة (!)، رك : نهج البلاغه ، خطبه 3.
62- اشاره روزبهان به اين
بخش از سخنان امام نشان ميدهد كه در قرن ششم ، خطبه شقشقيه در ميان اهل فضل مشهور
بوده است .
63- غيم : مه ، ابر
64- براى آگاهى از احوال و
آثار روزبهان رك : مقدمه دكتر محمد معين بر عبهر العاشقين (به تصحيح هنرى كربين و
محمد معين ، چاپ افست ، منوچهرى ، 1360)
65- رك : دستورالوزاره ،
با تصحيح و تعليق دكتر رضا انزابى نژاد، انتشارات اميركبير، 1364، مقدمه مصحح .
66- رك : همان / 78 بد
نيست بگوييم كه از ميان شاعران ايرانى هم نخستين كسى كه در شعر خود به نهج البلاغه
اشاره كرده است اوحدى مراغه اى (م : 738) است . اوحدى در ضمن قصيده اى مى گويد
(ديوان / 37):
راى تو دشمن مال را |
|
رويت مبارك فال را |
نهج تو اهل حال را |
|
كرد از بلاغت ياورى |
67- برگرفته از نهج
البلاغه ، خطبه اول الحمدلله ...الذى لايدركه بعدالهمم و لا
يناله غوص الفطن
68- اتيناك : از آيه 87
سوره حجر يا 99 سوره طه ، و مراد از صاحب منشور اتيناك
پيغمبر اسلام (ص ) است .
69- جاندارى : محافظت ،
نگهبانى
70- نهج البلاغه :
و كان رسول الله - ص - اذا احمر الباس ...نامه شماره
9
71- دستورالوزاره / 17 و
18 (با استفاده از تعليقات مصحح )
72- نهج البلاغه ، خطبه 3
(شقشقيه )
73- تهذيب الاخلاق ابوعلى
مسكويه / 70، اخلاق ناصرى / 223.
74- رك : البيان و التبيين
ج 1 / 83 (سخن جاحظ درباره قيمة كل امرء مايحسنه )
75- رك : سبك شناسى ، ملك
الشعراء بهار، ج 2 / 400
76- رك : مقدمه آقاى محمد
روشن بر لمعة السراج / ده
77- بختيارنامه ، از شمس
الدين محمد دقايقى مروزى ، به اهتمام و تحقق ذبيح الله صفا، از انتشارات دانشگاه
تهران ، 1345 (اين كتاب بار ديگر با نام لمعة السراج لحضرة التاج ، به كوشش محمد
روشن - انتشارات بنياد فرهنگ ايران ، 1348 - چاپ شده ، مصحح محترم مولف آن را
دقايقى نمى داند و قطعه رشيد در اين چاپ ، در پاى صفحه - ص 65 - آمده است ).
78- تاريخ نامه هرات ، از
سيف بن محمد بن يعقوب هروى ، به تصحيح محمد زبير الصديقى ، كتابفروشى خيام (تهران ،
افست ) چاپ دوم ، 1352
79- مناقب العارفين ، از
شمس الدين احمد افلاكى ، به كوشش تحسين يازيجى ، دنياى كتاب (افست )، 1362
80- هزار مزار، از عيسى بن
جنيد، با تصحيح و تحشيه دكتر نورانى وصال ، از انتشارات كتابخانه احمدى شيراز، 1364
81- رك : سوانح الافكار،
از رشيدالدين فضل الله همدانى ، به كوشش محمد تقى دانش پژوه ، از انتشارات دانشگاه
تهران ، 1358 (ص 300)
82- رك : بوستان سعدى /
161 (من ارنام مردم ...) و نيز رك : تعليقات مرحوم استاد دكتر يوسفى بر بوستان /
380.
83- الرسالة العلية فى
احاديث النبوية ، از كمال الدين حسين كاشفى بيهقى سبزوارى ، به تصحيح و تعليق سيد
جلال الدين حسينى ارموى (محدث )، مركز انتشارات علمى و فرهنگى ، چاپ دوم ، 1362. (و
نيز رك : صفحه 207 كه كلمه ديگرى از مطلوب كل طالب را آورده است ).
84- در شرح عبدالوهاب نيز
به اين مشابهت اشاره شده است .
85- در شرح عبدالوهاب نيز
به مشابهت اشاره شده است .
86- در شرح عبدالوهاب نيز
به اين مشابهت اشاره شده است .
87- رك : صفحه 11
88- ص : الزاهر اخلاقه
الطاهر اعراقه
89- ص : +
اما بعد
90- اس : -
بن
91- ص اس : -
العمرى
92- ص : الرشيدى
93- س :+
المعروف بوطواط ، م : الرشيد الوطواط
94- س : احوال ، اس :
ندارد
95- ص : +
و امام المتقين
96- س : نفايس كلمات
- س : عمر
98- س : در
99- س : بدايع دررو روايع
غرر
100- م : پنداشته (!)
101- ص م : نوشته
102- س : ياد
103- س : پديد آوريده ، ص
: برآورده
104- م : -
مجلس عالى
105- م : شاه و شاهزاده
106- م : -
عالم عادل ...
107- س م : جلال الدين
108- اس : نصرت
109- س :
و
110- ص م : عمده
111- م : -
تاج الاسلام ...
112- اس : المعالى سلطان
الغراة (ظ: الغزاة ) و المجاهدين ابوالفتح خوارزمشاه
113- س :
ايل ارسلان ... ، اس : اتسز بن
خوارزمشاه
114- ص : يمين خليفه
115- م : كه درشرح كلمات
آن سه امام كه امناى دينند سعى نمودن تا هيچ ملاعين (!)لعنهم الله را مجال طعن در
آن بزرگواران نماند و نيز
116- ص : اين
117- ص : -
خدمت
118- ص : معموره
119- ص : -
تفسير
120- م : بود
121- اس : اوميد كه
122- ص اس : +
قبول
123- اس م : +
اللهم وفق و يسر
124- س : برداشته
125- س : زيادت نشود، اس
: - من
126- ص : -
اين در همه موارد مشابه نيز
127- ص : است از، م : چون
128- اس : +
را
129- م : بردارند
130- م : +
و يك حبه در حقيقت من (!) نيفزايد
131- اس م : همچون ، ص :
ندارد
132- ص در همه موارد
مشابه نيز: بيت ، م : ترجمه منظوم
133- اس ، مانند ديگر
موارد: كى ، ص س : آنچنانك
134- س : بردارند
135- م : در
136- م : همه مردمان
137- س م : خفته اند
138- م :
پس
139- اس : -
چون
140- م : الحياة هم
141- م : جحيمها (!)
142- اس :
انتبهوا
143- س : فى حال حياتهم
144- م :
و لاموا...
145- اس : لا يغنيهم ، و
اين صورت نيز صحيح است .
146- چنين است در همه نسخ
، هر چند لا تعينهم ... لا تنفعهم اصح است .
147- ص : فارغند
148- س : كار
149- ص : شوند
150- اس : ننهاده اند، ص
: ننهاد (!)، م : نهاده (!)
151- ص : -
و
152- اس : پشيمان شوند
153- اس : نيارد، م :
نكند
154- اس : زمانه
155- اس : -
از ايشان ، م : + كه
156- م : قدامهم (!)
157- ص : دو جمله مقدم و
موخر، و اين صورت با ترتيب معنى فارسى سازگارتر است .
158- س م : مردم
159- س : اقبال
160- اس م : -
نيز ، ص : + او را
161- اس : -
(( و بر سنت ...))
162- ص :
خويش
163- اس م : صورت
164- ص : +
و لم يتعد طوره
165- س : شناخت
166- اس : شناخت قدر
167- ص : +
را
168- س : مقرعا (!)، ص :
متفرغا، اس : متفزعا، متن موافق ك م
169- اس : -
پاى
170- اس : خويش گليم
171- ص : نباشد
172- م : +
او
173- س : او
174- ص : -
است ، اس : - قيمت او...
175- س : چو
176- س م : تن
177- س : به حقيقت ، اس :
- كه
178- س : خداى خود، اس م
: - را
179- اس م :
ان
180- ص : -
او
181- س : شده و، ص : -
و
182- ص : +
هست
183- س : آورنده
184- ص : شناختن
185- ص : شناختن
186- س : چون تو مر نفس
خويش
187- اس م : -
و
188- س : پوشيده
189- س : -
در
190- اس : -
معنى اين كلمه
191- ص : علمه
192- س : -
فاذا...
193- ص : نگفته باشد
194- م : گويد
195- م : شود
196- ص : تا نگويد سخن
ندانندش
197- س : داشت
198- س : خويش
199- س : -
او
200- اس : -
معنى اين كلمه و پس از اين نيز غالبا
بتازى - يا - تازى مى آورد
201- ص : -
قلوب الناس
202- اس : نيكو، ص م :
نكو
203- ص : -
ايشان
204- ص اس م : -
با
205- ص : خوش است (!)
206- س : +
مرد
207- م : +
را
208- س : مرد
209- اس : نكويى
210- س : -
طريق
211- م : باشد
212- ص م : نيكويى كن كه
نيكويى كردن
213- س : خواسته مرد
214- س : -
ب
215- س : معرضا
216- م : خيرات و مبرت
217- س : سوى آن كس كه
218- ص : طالبه
219- ص م : وضيع است (م :
- است ) يا شريف
220- م : عالم يا جاهل
است
221- اس : نيك نباشد
222- م : +
كردن
223- ص : +
و رنج
224- م :
و اى ...
225- م : برسد
226- ص : و
227- ص : روى نهد: م :
روى نمايد
228- ص : و در، اس : -
او در
229- م : خود
230- س : سرمدى
231- م : و كدام
232- ص م : فيروزى
233- س : ستم
234- س : لم يجد
235- س : -
كردن
236- اس : بدان
237- ص : +
نيابد
238- س : بود
239-
ص : + آن
240- م : نايافته
241- ك م : پس چنان است
كان ظفر بنيافت
242- س : -
مردمان
243- س : -
و ولاى او... م : نخوانند (!)
244- م : پيشه كبر شد
245- م : جويند
246- م : الحقوق على
الناس
247- ص : الى
248- م :
بگويند...بنمايند
249- م : بنمايند بخيل را
250- س م : چيزى (س : بى
نقطه چ )
251- م : +
از او
252- م : پيشه بخل شد
253- اس : بگزارد (!)
254- اس : با تندرستى
255- ص : داوه ، م :
دواءه
256- ص : سقامه
257- ع : ترش و گران
258- ص : بر
259- ص اس : اين بود، م :
آن حال بود
260-
س ص : اگرت (!)
261- ك : ادب (مانند الاعجاز، شرح غرر و المناقب )
262- م : با بى ادبى
263- اس : -
و امائل
264- ص : و به درجه اشراف
نرسد و در دايره اكابر و اعيان و اماثل نيايد، م : و به درجه بزرگى و اكابرى نرسد و
از اماثل نازل بود.
265- م : +
و
266- ص م : الحرص
267- س : يفرده
268- م : -
و يقوده ...
269- ص : سرشته باشد، اس
: پيوسته شد
270- ص : پرهيز كند
271- م : تا
272- ص ز: آن كس
273- ص : حسود، م : الحسد
274-
اس : الخالصة
275- ك ص م : لا ينقطع ، لا ينقشع
276-
م : + و غمايمها
277- ك : و لا من
278- ص : الركعات
279- م : لايكون حياة
الطيبة للحسود و هو لا يسود و فى العيش لايطيب و من الرخات (!) لا يصيب
280- م : حسود از
نيكوييها
281- م : ديگرى
282- ا س م : اندوهگين
283- ص : و بدان سبب
284- ص : لذت زندگانى
285- م : -
و
286- ص : بست ، م : داد
287- م : مردمان او را
دوست نگيرند
288- اس : +
هم
289- ص : مكن
290- س : كشيدن ، م :
كينه خواستن با مهترى
291- س :
مهتر شود
292- س : بياسايد، اس :
ببايد گذاشت
293- ص م : مذهب انتقام
(م : + بكلى ) بگذاشت
294- ص اس : بتواند
295- س اس : بايد كوشيد،
م : كوشد
296- س اس : بايد پوشيد،
ص : و اغماض پوشيد، م : پوشد
297- ص : -
ان
298- ص : -
الخلق
299- س ص : زاعر
300- س : ذائرا