سرشت و سرنوشت
«خلاصه آثار استاد شهيد مرتضى مطهرى»

گروه معارف اسلامى دانشگاه امام صادق عليه السلام

- پى‏نوشت‏ها -


1 - Jean-paul Sartre فيلسوف و نمايشنامه نويس فرانسوى (1980 - 1905)
2 - Emil Durkheim جامعه شناس فرانسوى (1917 - 1858)
3 - Karl marks فيلسوف سياسى و جامعه شناس آلمانى (1883 - 1818)
4 - Sigmund Freud پزشك و متخصص اعصاب اتريشى و بنيانگذار روانكاوى (1939 - 1856)
5 - Alfred Adler روانپزشك و روانشناس اتريشى (1937 - 1870)
6 - Carl Gustar jung روانشناس و روانپزشك سوئيسى (1961 - 1875)
7 - Thomas Hobbes فيلسوف تجربه گراى انگليسى (1679 - 1588)
8 - Jan-Jacques Rousseau فيلسوف و نويسنده‏ى سوئيسى تبار فرانسوى (1778 - 1712)
9 - Plato فيلسوف يونان باستان (347 - 427 قمرى.ميلادى)
10 - Rene Descartes فيلسوف عقل گرا و رياضى دان فرانسوى (1650 - 1596)
11 - sophists
12 - Ernest Cassirer
13 - ارنست كاسيرر، رساله‏اى در باب انسان، صفحه 46
14 - و نفخ فيه من روحه و خداوند در انسان از روح خود دميد.(سجده /9)
15 - و يسألونك عن الروح قل الروح من امر ربى و ما اوتيتم من العلم الا قليلا درباره‏ى روح از تو مى‏پرسند، بگو روح از (عالم) امر پروردگار من است و به شما جز اندكى از علم نداده‏اند. (اسراء /85)
16 - به نقل از آقاى دكتر غلامعلى حداد عادل.
17 - مطهرى، انسان و ايمان، صفحه 63 و جامعه و تاريخ، صفحات 8 و 105
18 - به نقل از آقاى مصطفى ملكيان.
19 - مطهرى، فطرت، صفحه 14
20 - همان، صفحات 18 - 14
21 - همو، وحى و نبوت، صفحه 113 و جامعه و تاريخ، صفحه 189
22 - همو، امدادهاى غيبى، صفحه 46 - 45 و علل گرايش به ماديگرى، صفحه 166
23 - همو، جهان بينى توحيدى، صفحات، 65 - 64، جامعه و تاريخ، صفحه 234
24 - همو، اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، صفحه 324 و 424؛ الهيات شفا، ج 16، صفحه 23
25 - همو، نقدى بر ماركسيسم، صفحه 118
26 - همو، انسان و ايمان، صفحات 61 - 56
27 - همو، خدمات متقابل اسلام و ايران، صفحات 79-62
28 - همو، فطرت، صفحه 18، جامعه و تاريخ، صفحه 56
29 - مطهرى، فطرت، صفحه 9
30 - فطرت، صفحات، 18 - 14
31 - انبياء /56
32 - انعام /14
33 - انفطار /1
34 - مزمل /18
35 - روم /30
36 - هر كس هنگام تولد بر فطرت (اسلام) آفريده شده است. (اصول كافى، ج 2، صفحه 12)
37 - بقره /138
38 - (حنفيت) همان فطرتى است كه خداوند مردم را بر آن اساس آفريده و تغيير در تبديلى در خلقت خداوند وجود ندارد. (توحيد الصدوق، صفحه 330)
39 - فطرت، صفحات، 38 - 18
40 - فطرت، صفحات، 59 - 41.
41 - آن‏ها كسانى هستند كه ايمان آورده‏اند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دل‏ها آرامش مى‏يابد.(رعد/28)
42 - و هرگز تقاضاى نقل مكان از آنجا (بهشت) يا تغيير و تحول آن را نمى‏كنند. (كهف/108)
43 - و به آن‏ها دستورى داده نشده بود جز اينكه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود را براى او خالص كنند. (بينه /5)
44 - نفوذ شرك در دل آدمى از حركت يك مورچه سياه در شبى تاريك بر روى صخره‏اى تيره مخفى‏تر است. (عوالى اللثالى، ج 2، صفحه 74 با اندكى اختلاف)
45 - فطرت صفحات 99 - 59 و 129 - 114 و 199 - 189
46 - از روح خود در او (انسان) دميدم. (صفحه /72)
47 - خداوند متعال ملائكه را آفريد و در خلقت آن‏ها عقل را ممزوج كرد، و چهارپايان را آفريد و در خلقت آن‏ها شهوت را، و انسان را آفريد و در خلقت او هم عقل را و هم شهوت را ممزوج نمود.
48 - ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس. (انسان /3)
49 - فطرت، صفحات، 109 - 100
50 - فطرت، صفحات، 146 - 134
51 - فطرت، صفحات، 155 - 146
52 - ريشه اين عقيده در خود دين است، مثلا قرآن كريم مى‏فرمايد: قل ان الخاسرين الذين خسروا أنفسهم بگو: زيانكاران واقعى كسانى هستند كه سرمايه وجود خويش را از دست داده‏اند. (زمر/15) حال ما به آن‏ها اشكال مى‏كنيم كه شما اول بگوييد حقيقت اين خود چيست كه صحبت از بيگانگى با آن مى‏كنيد؟ چگونه مى‏توان خود را اعتبارى انگاشت و درباره از خودبيگانگى سخن گفت؟
53 - فطرت، صفحات، 170 - 159
54 - من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان‏ها و زمين را آفريده است (انعام /79)
55 - فطرت، صفحات، 186 - 171
56 - ما مى‏خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم. (قصص /5)
57 - فطرت، صفحات، 215 - 203
58 - (يوسف /53) با تعبير ان النفس لأمارة بالسوء
59 - قيامت /2
60 - فجر /27
61 - نهج البلاغه، نامه 45
62 - فطرت، صفحات، 236 - 219
63 - روم /30
64 - اصول كافى، ج 2، صفحه 12
65 - نهج البلاغه، خطبه 1
66 - به نظر مى‏رسد بحث درباره فطرت و بررسى آيات قرآن ادامه داشته، ولى اين جلسات در همين جابه پايان رسيده و ادامه نيافته است (فطرت، صفحات، 261 - 239)
67 - فلسفه اخلاق، صفحات، 33 - 12
68 - نهج البلاغه، نامه 31
69 - فلسفه، اخلاق، صفحات 93 و 95 - 36 و 46
70 - انبياء /73
71 - شمس /8
72 - كنزالعمال، ج 3، صفحه 432
73 - فلسفه اخلاق، صفحات 89 - 53
74 - فلسفه اخلاق، صفحات 114 - 92
75 - تبديل انسان و نظام فكرى او به نظامى فكرى شبيه جهان خارجى.
76 - در (كار) دين خدا، نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد. (نور/2)
77 - فلسفه اخلاق، صفحات 53 - 47
78 - شايسته‏ترين افراد براى گذشت و بخشش، تواناترين فرد بر مجازات است. (نهج البلاغه، حكمت 52)
79 - فلسفه اخلاق، صفحات 323 - 318
80 - فلسفه اخلاق، صفحات، 270 - 252
81 - هر موجودى تسبيح و حمد او مى‏گويد، ولى شما تسبيح آنها را نمى‏فهميد. (اسراء /44)
82 - انبيا /73
83 - بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگى و مرگ من همه براى خداوند پروردگار جهانيان است. (انعام /162)
84 - و از مردم كسانى هستند كه گفتار آنان در زندگى دنيا مايه اعجاب تو مى‏شود (در ظاهر اظهار محبت شديد مى‏كند) و خدا را بر آن چه در دل دارند گواه مى‏گيرند. (اين در حالى است كه) آنان سرسخت‏ترين دشمنانند. (نشانه آن اين است كه) هنگامى كه روى بر مى‏گردانند (و از نزد تو خارج مى‏شوند)، در راه فساد زمين كوشش مى‏كنند و زراعت‏ها و چهارپايان را نابود مى‏سازند. (بقره /205 - 204)
85 - دشمنى با جمعيتى شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند. عدالت كنيد كه به پارسايى نزديك‏تر است. (مائده /8)
86 - خدايا تو را نه از ترس مجازاتت و نه با ميل به پاداشت عبادت كردم بلكه تو را شايسته پرستش يافتم و تو را پرستيدم. (عوالى اللثالى، ج 2، صفحه 11 با اندكى اختلاف)
87 - فلسفه اخلاق، صفحات 137 - 116
88 - و آن كسى كه از مقام پروردگار خود ترسان باشد و نفس را از هوا و هوس باز دارد، قطعا بهشت جايگاه اوست. (نازعات/41 - 40)
89 - همانا نفس (سركش )بسيار به بدى‏ها امر مى‏كند. (يوسف/53)
90 - همانا انسان با ايمان روز و شب نمى‏گذراند، مگر اين كه نفس او در نزد او مورد بدگمانى است. (نهج البلاغه، خطبه 176)
91 - نفس خود را از هر كار پستى باز دار، گرچه تو را به امور مورد علاقه‏ات برساند، آگاه باش كه تو در مقابل آنچه وجود و نفس خود صرف مى‏كنى، هرگز معادل شايسته‏اى دريافت نمى‏كنى. (نهج البلاغه، نامه 31)
92 - نيازهاى خود را با عزت نفس بخواهيد. (شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20 صفحه 317)
93 - عزت مخصوص خدا و رسولش و مؤمنين است. (فاطر/10)
94 - دشمنى با جمعيتى شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند. (مائده/8)
95 - بگو: زيانكاران واقعى كسانى هستند كه سرمايه وجودى خويش را از دست داده‏اند. (زمر/15)
96 - هر كه نفسش برايش داراى كرامت و حيثيت باشد شهوات و تمايلات براى او پست مى‏شود. (نهج البلاغه، حكمت 449)
97 - هر كسى كه نفسش نزد او پست شد. از شر او در امان نباش. (بحار الانوار، ج 72 صفحه 300 و تحف العقول، صفحه 484)
98 - تعجب مى‏كنم از كسى كه به دنبال شى‏ء گم شده خود مى‏گردد، در حالى كه نفس خود را گم كرده ولى به دنبال آن نيست. (ميزان الحكمه، ج 3، صفحه 1876)
99 - و همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز آن‏ها را به خودفراموشى گرفتار كرد. (حشر/19)
100 - بحار الانوار، ج 2، صفحه 32
101 - به زودى نشانه‏هاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن‏ها نشان مى‏دهيم تا براى آنان آشكار شود كه او حق است. (فصلت /53)
102 - و در زمين نشانه‏هايى براى جويندگان يقين هست. و در وجود خود شما (نيز). (ذاريات/21 - 20)
103 - هيچ كسى تكبر و ابراز بزرگى نمى‏كند مگر به خاطر خوارى و ضعفى كه در نفس خود مى‏يابد. (اصول كافى، ج 2، صفحه 312)
104 - فلسفه اخلاق، صفحات، 222 - 196
105 - حكمت گمشده مؤمن است، پس آن را هر جا بيابد، او به آن شايسته‏تر است. (بحارالانوار، ج 2، صفحه 99)
106 - فلسفه اخلاق، صفحات، 250 - 224
107 - مسأله شناخت، صفحات 17 - 12 و 38 - 37
108 - در اين بحث‏ها اگر در لابلاى سخن مطلبى از قرآن مى‏آوريم، قصد ما اين نيست كه به استناد قرآن، شناخت صحيح را معرفى كنيم. بلكه بحث ما يك بحث علمى است پيرامون شناخت‏شناسى، كه در كنار ذكر نظرات ديگران، نظر قرآن را هم بيان مى‏كنيم.
109 - خداوند (حقايق) تمام اسما را به آدم آموخت. (بقره /31)
110 - مسأله شناخت، صفحات 34 - 17
111 - و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه چيزى نمى‏دانستيد. (نحل /78)
112 - بگو در زمين سير كنيد و ببينيد سرانجام گناهكاران چگونه بوده است. (نمل/9)6
113 - مسأله شناخت، صفحات 81 -59
114 - نحل /78
115 - به آنچه كه در آسمان و زمين است بنگريد. (يونس /101)
116 - هر كس نفس خود را پاكيزه و تزكيه كرده، رستگار شده و آن كس كه نفس خويش را با گناه و معصيت آلوده ساخت خسران نمود. (شمس 10 -9
117 - و آنها كه در راه ما (با خلوص نيت) جهاد كنند قطعا به راه‏هاى خود هدايتشان خواهيم كرد. (عنكبوت /69)
118 - انفال /29
119 - كسانى كه هدايت يافته‏اند خداوند بر هدايتشان مى‏افزايد. (محمد /17)
120 - كهف /14
121 - هر كس چهل روز خود را براى خدا خالص كند، چشمه‏هاى حكمت از قلبش بر زبانش جارى مى‏شود. (عيون اخبار الرضا، ج 1، صفحه 74)
122 - مسأله شناخت، صفحات 58 - 36
123 - مسأله شناخت، صفحات 99 - 84
124 - مسأله شناخت، صفحات 109 -99
125 - مسأله شناخت، صفحات، 127 - 112
126 - و از نشانه‏هاى او اين كه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد. (روم/21)
127 - و از آيات او آفرينش آسمان‏ها و زمين و تفاوت زبان‏ها و رنگ‏هاى شماست. (روم/22)
128 - انعام/76
129 - من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمان‏ها و زمين را آفريد؛ من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم. (انعام/79)
130 - مسأله شناخت، صفحات، 167 - 130
131 - امت من بر خطا جمع نمى‏شوند. (مجمع الروائد، ج 5، صفحه 218)
132 - مسأله شناخت، صفحات، 191 - 170
133 - اين مطلب به بيانى در استدلال‏هاى اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه نيز وجود دارد. حضرت اصحاب خود را مورد تعرض قرار مى‏دهد و به صورت يك پيش بينى مى‏گويد: معاويه و اصحابش بر شما پيروز خواهند شد، در حالى كه تئورى شما حق است و دنبال رهبر حق مى‏رويد و قرآن هم مى‏گويد باطل در نهايت شكست مى‏خورد، نه حق. طبق اين منطق، وقتى مى‏بينيم كه معاويه در مبارزه پيروز شد و على عليه السلام شكست خورد و پس از مدت كمى شهيد شد، بايد بگوييم كه معاويه حق است، نه على عليه السلام؛ يعنى به نتيجه عملى نگاه مى‏كنيم كه معاويه در عمل بر على پيروز شده و مى‏گوييم دليل حقانيت يك تئورى يا يك مكتب، پيروزى عملى آن است.
اما اين مطلب در صورتى درست است كه تنها همين فرضيه موجود باشد كه: هر كس بر حق باشد، پيروز مى‏شود. اما حضرت مى‏فرمايد كه خير، فرضيه‏هاى ديگرى هم وجود دارد و اين پيروزى ربطى به مكتب على عليه السلام و معاويه ندارد، بلكه به روحيهى پيروان هم مرتبط است: باجتماعهم على باطلهم و تفرقكم عن حقكم يعنى عامل ديگرى در اينجا دخيل است و آن اين كه پيروى اصحاب حضرت از حق، فقط اسمى است نه عملى، ولى پيروى اصحاب معاويه از وى عملى است. (نهج البلاغه، خطبه 25)
مسيحى‏ها نيز اين حرف را زنده‏اند كه اسلام يك مكتب است و محسيحيت هم يك مكتب، بايد ببينيم هر كدام بهتر ثمره مى‏دهد، دنبال همان برويم؛ امروز كشورهاى مسيحى، هم در فرهنگ مادى و هم در فرهنگ معنوى متمدنند، ولى مسلمانان مردم عقب مانده‏اند. اگر فقط با اين فلسفه كه معيار حقيقت تنها نتيجه عملى است، بنگريم اين براى محكوميت اسلام در مقابل مسيحيت كافى است، ولى جوابش اين است كه اگر مسيحيت صددرصد پياده شده مقايسه مى‏شد، حرف شما صحيح بود. اتفاقا دليل برترى اسلام بر مسيحيت همين است كه تا زمانى كه ما به اسلام و آن‏ها به مسيحيت، ولو بطور نسبى عمل مى‏كرديم، ما پيشرفته‏ترين ملل دنيا بوديم و آن‏ها عقب مانده‏ترين. اما از وقتى كه ما اسلام را رها كرديم و آن‏ها مسيحيت را آن‏ها جلو افتادند و ما عقب مانديم.
134 - و خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هيچ چيز نمى‏دانستيد و برايتان قدرت شنوايى و بينايى و عقل قرار داد، شايد كه شكر نماييد. (نحل /78)
135 - مسأله شناخت، صفحات 243 - 194 استاد بسط بيشتر مباث اخير را به جلسه بعد محول مى‏نمايد كه متأسفانه به خاطر دستگيرى ايشان توسط رژيم طاغوت اين مباحث نيمه كار مى‏ماند. به اين ترتيب هشت مبحث از مباحث شناخت يعنى تعريف شناخت، اهميت شناخت، امكان شناخت، منابع شناخت، ابزار شناخت، مراحل شناخت، ملاك شناخت، و معيار شناخت از سوى استاد بيان شده و همان طور كه خود ايشان اشاره مى‏كند به همين مقدار مباحثى از مسأله شناخت باقى مى‏ماند كه عبارتند از: محتواى شناخت، انگيزه شناخت، متد شناخت، موضوعات شناخت، انواع شناخت (جامد و پويا)، ثبات و تغيير شناخت، تكامل شناخت و موقت بودن يا نبودن شناخت.)
136 - انسان و ايمان، صفحات 18 - 7
137 - در عهد عتيق، سفر پيدايش، باب دوم، آيه 16 و 17 درباره آدم و بهشت چنين آمده است: خداوند، آدم را امر فرموده گفت: از همه درختان باغ بى‏ممانعت بخور، اما از درخت معرفت، زنهار نخورى، زيرا روزى كه از آن خوردى هر آينه خواهى مرد.
138 - اين مسأله بعدا تحت عنوان جهان بينى مطرح خواهد شد.
139 - احياى تفكر دينى، صفحه 203
140 - لذات فلسفه، صفحه 131
141 - لذات فلسفه، صفحه 193
142 - شش بال، صفحه 305 انسان و ايمان، صفحات 32 -19
143 - اگر خدا را يارى نماييد، خدا نيز شما را يارى خواهد كرد. (محمد/7)
144 - خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد. (توبه/120)
145 - انسان و ايمان، صفحات 48 - 33
146 - طرح و بررسى تحولات جامعه در كتاب «جامعه و تاريخ» بحث مى‏شود.
147 - در كتاب ختم نبوت درباره كليت و اطلاق ايدئولوژى اسلامى و نقش اجتهاد در تطبيق آن با شرايط مختلف بحث شده است. انسان و ايمان، صفحات 65 - 48
148 - اكثر مردم چنين‏اند كه اگر بخواهى پيرو آنها باشى تو را از راه حق گمراه مى‏كنند؛ براى اين كه تكيه‏شان بر ظن و گمان است و تنها با حدس و تخمين كار مى‏كنند. (انعام/116)
149 - چيزى را كه به آن علم ندارى دنبال نكن. (اسرا/36)
150 - پيروى نمى‏كنند مگر از گمان و آن چه نفس‏ها خواهش مى‏كنند. (نجم/23)
151 - آن مقدار علم و اطلاعى كه به شما رسيده اندك است و براى قضاوت كافى نيست. (اسرا/85)
152 - چيزى را تكذيب كردند كه به علم آن احاطه نداشتند. (يونس/39)
153 - اگر به آن‏ها گفته شود كه از آن چه خدا به وسيله وى فرود آورده پيروى كنيد، مى‏گويند: ما همان روش‏ها و سنت‏ها را پيروى مى‏كنيم كه پدران گذشته خود را بر آن يافته‏ايم. (بقره/170)
154 - پروردگارا! ما بزرگان و اكابر خويش را پيروى و اطاعت كرديم و در نتيجه ما را گمراه ساختند. (احزاب /27)
155 - بگو ببينيد در آسمان‏ها و زمين چه چيزهايى است. (يونس /101)
156 - پيش از شما سنت‏ها و قانون‏هايى به وقوع پيوسته، پس در زمين (و آثار تاريخى گذشتگان) گردش و كاوش كنيد و ببينى پايان كار كسانى كه (حقايقى را كه از طريق وحى بر آن‏ها عرضه داشتيم)، دروغ پنداشتند به كجا انجاميد. (آل‏عمران/137)
157 - بزودى نشانه‏هاى خود را در بيرون و درونشان به ايشان بنمايانيم، تا بر آنان آشكار شود كه آن حق است. (فصلت /53) انسان و ايمان، صفحات 74 - 65
158 - بقره /30 و انعام /165
159 - بقره/33 - 31
160 - اعراف /172 و روم 43
161 - سجده /9 - 7
162 - طه/121
163 - احزاب /72 و دهر/3
164 - اسراء /7
165 - شمس /9 - 8
166 - رعد/28 و انشقاق /6
167 - بقره /29 و جاثيه /13
168 - ذاريات /6
169 - حشر/18
170 - ق /22
171 - فجر/28 و توبه /72
172 - انسان در قرآن، صفحات، 13 - 7
173 - احزاب /72
174 - حج/66
175 - علق /7
176 - اسراء /11
177 - يونس /12
178 - اسراء /100
179 - كهف /54
180 - معارج/21 -19
181 - معارج /21 -19
182 - اعراف /179 انسان در قرآن، صفحات 16 - 13
183 - انسان در قرآن، صفحات، 29 - 16
184 - انسان در قرآن، صفحات 36 -29
185 - انسان در قرآن، صفحات 39 - 36
186 - انسان در قرآن، صفحات 53 - 40
187 - انسان در قرآن، صفحات 64 - 54
188 - انسان در قرآن، صفحات 81 - 65
189 - اى افراد مورد اعتماد من، مرا بكشيد، چون زندگانى من در كشته شدنم است.
190 - مرگ در اين است كه زنده باشيد اما شكست خورده و حيات در اين است كه بميريد اما پيروز باشيد. (نهج البلاغه، خطبه 51)
191 - آنان كه به عالم غيب ايمان دارند. (بقره/3)
192 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 43 - 7
193 - و آن‏ها گفتند: چيزى جز همين زندگى دنياى ما در كار نيست؛ گروهى از ما مى‏ميرند و گروهى جاى آن‏ها را مى‏گيرند؛ و جز طبيعت و روزگار ما را هلاك نمى‏كند. آنان به اين سخن كه مى‏گويند علمى ندارند، بلكه تنها حدس مى‏زنند (و گمانى بى پايه دارند). (جاثيه /24)
194 - علل گرايش به ماديگرى. صفحات 54 - 45
195 - اينكه ما فقط نام كليسا را مى‏بريم، بدين معنى نيست كه در منابر ما مسلمانان، هميشه افراد مطلع، مفاهيم دينى را تعليم مى‏دهند. اين سخن به خاطر آن است كه اولا بحث در علل گرايش‏هاى مادى است و اين گرايش‏ها به طور وسيع در محيطهاى مسيحى بوده نه اسلامى. در محيطهاى اسلامى هرچه پيدا شده تقليدى از اروپا بوده و هست. ثانيا در محيط اسلامى، مكتبى به نام فلسفه الهى وجود داشته كه پاسخگوى اهل تحقيق باشد، ولى در محيطهاى كليسايى چنين مكتبى وجود نداشته است.
196 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات، 72 - 55
197 - چرا كه غير هستى، نيستى است و ماهيت؛ كه ماهيت نيز اعتبارى و همرديف نيستى است.
198 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 87 - 73
199 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 101 - 87
200 - مؤمنون /14 - 12
201 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 117 - 101
202 - براى بحث كامل‏تر در اين باره به كتاب «انسان و سرنوشت» اثر استاد مطهرى و خلاصه آن در صفحات 179 - 205 همين كتاب مراجعه كنيد.
203 - ما راه را به او (انسان) نشان داديم و او خود مختار است كه شكر گزار باشد يا كافر. (دهر/3)
204 - جهان بينى علمى، صفحات 93 - 92
205 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 136 - 117
206 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 156 - 136
207 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 160 - 157
208 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 163 - 161
209 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 169 - 164
210 - سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند. (روم/10)
211 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 177 - 170
212 - چه بسيار پيامبرانى كه مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ كردند. آن‏ها هيچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان مى‏رسيد، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسليم ندادند) و خداوند استقامت كنندگان را دوست دارد. (آل عمران/146)
213 - خداوند مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمى برترى بخشيده است. (نساء/95)
214 - خداوند كسانى را كه در راه او مانند بنايى پولادين پيكار مى‏كنند، دوست دارد. (صف/4)
215 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 188 - 179
216 - علل گرايش به ماديگرى، صفحات 194 - 189
217 - انسان و سرنوشت، صفحات 15 - 7
218 - انسان و سرنوشت، صفحات 27 - 15
219 - هيچ مصيبتى (ناخواسته) در زمين و نه در وجود شما روى نمى‏دهد مگر اين كه همه آنها قبل از آن كه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است، و اين امر به خدا آسان است. (حديد/22)
220 - مى‏گفتند: آيا چيزى از پيروزى نصيب ما مى‏شود؟ بگو: همه كارها (و پيروزى‏ها) به دست خداست. (آل عمران /154)
221 - بگو: بارالها اى مالك حكومت‏ها به هر كس بخواهى حكومت مى‏بخشى، و از هر كس بخواهى، حكومت را مى‏گيرى؛ هر كس را بخواهى عزت مى‏بخشى و هر كس را بخواهى خوار مى‏كنى. تمام خوبى‏ها بدست توست؛ تو بر هر چيز قادرى. (آل عمران /26)
222 - خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتى) را تغيير نمى‏دهد مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند. (رعد/11)
223 - (اين حق است از سوى پروردگارتان، حال) هر كس مى‏خواهد ايمان بياورد (و اين حقيقت را پذيرا شود)، و هر كس مى‏خواهد كافر گردد. (كهف/29)
224 - در عالم هستى، هيچ اثرگذارى جز خدا وجود ندارد.
225 - انسان و سرنوشت، صفحات 52 -29
226 - انسان و سرنوشت، صفحات 59 - 52
227 - خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مى‏كند و أم الكتاب (لوح محفوظ) نزد اوست. (رعد/39)
228 - اوست كه شما را از گل آفريد؛ سپس مدتى مقرر داشت (تا انسان تكامل يابد) و اجل حتمى نزد اوست. (انعام/2)
229 - هرگز در سنت خدا تبديلى نخواهى يافت. (فاطر/43)
230 - خداوند اوضاع هيچ قوم (و ملتى) را عوض نمى‏كند مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند. (رعد/11)
231 - انسان و سرنوشت، صفحات 85 - 60
232 - امام صادق (عليه السلام) مى‏فرمايد: دعا كردن قضا را عوض مى‏كند، حتى پس از آن كه قطعى شده باشد. (اصول كافى، ج 2، صفحه 469)
233 - پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى‏فرمايد: هر گاه خداوند بخواهد كارى صورت گيرد عقل و قوه تدبير مردمان را از آنان مى‏گيرد، تا در آن حال خواسته خود را اجرا كند، و سپس عقول آنان را باز مى‏گرداند؛ در اين حال انسان‏ها پشيمان مى‏شوند. (جامع الصغير، ج 1، صفحه 253)
234 - و در آن هنگام كه (در ميدان نبرد) با هم روبرو شديد، آن‏ها را به چشم شما كم نشان مى‏داد و شما را نيز به چشم آن‏ها كم مى‏نمود؛ تا خداوند كارى را كه مى‏بايست انجام گيرد، صورت بخشد. (شما نترسيد و اقدام به جنگ كنيد و آن‏ها هم نترسند و حاضر به جنگ شوند و سرانجام شكست بخورند.) و همه كارها به خداوند بازگردانده مى‏شوند. (انفال /44)
235 - و يقينا هر كس خدا را يارى كند، خدا او را نصرت مى‏دهد و خدا قوى و شكست‏ناپذير است. (حج /44)
236 - و هنگامى كه به آنان گفته شود: از آنچه خدا به شما روزى كرده انفاق كنيد، كافران به مؤمنان مى‏گويند: آيا ما كسى را اطعام كنيم كه اگر خدا مى‏خواست او را اطعام مى‏كرد؟ پس خدا خواسته است كه او گرسنه باشد! (يس/47)
237 - انسان و سرنوشت، صفحات 104 - 85
238 - انسان و سرنوشت، صفحات 124 - 106
239 - ادله عقلى جبريون مفصلا در پاورقى‏هاى جلد سوم، اصول فلسفه و روش رئاليسم ذكر و نقد شده است.
240 - او اول و آخر و ظاهر و باطن است و او به هر چيزى آگاه است. (حديد/3)
241 - انسان و سرنوشت، صفحات 130 - 124