جايگاه مساجد در فرهنگ اسلامى

حجة الاسلام و المسلمين على رضايى

- ۵ -


ب )نهضت مشروطه در ايران  
در نهضت مشروطه نيز مساجد نقش بسيار حساسى در انسجام و حركت مردم داشت . روحانيت مبارز و انقلابى با سخنان دلنشين و افشاگرانه خود مردم را در صفوف متحد از مساجد به سوى ميادين مبارزه و انقلاب رهبرى كردند، مساجد كانون هاى آگاهى بخش و ايام محرم و عاشورا و ماه مبارك رمضان نقطه عطفى در تاريخ مبارزات مردم بوده است . مؤ لف كتاب انقلاب مشروطه مى نويسد:
در وسط بازار امير كه از بازارهاى معروف تهران در آن زمان بود، قبرستان كهنه اى وجود داشت كه سال ها مرده در آن دفن نمى شد، در جوار قبرستان مدرسه اى بود كه آنجا نيز به حال خراب و ويران افتاده بود. به مرور زمان مردم زمين هاى اطراف قبرستان را تصرف كرده و خانه ساخته بودند، علما و مجتهدين در فروش زمين هاى مدرسه و قبرستان به منظور تبديل به احسن اشكالى نمى ديدند، بنابراين هر كس زمين تصرف كرده خانه اى ساخته ، سند مالكيتى نيز به امضاى يكى از علماى به دست آورده بود.
در چنين اوضاعى بانك استقراض روس نيز مصمم شد در مركز بازار تهران ساختمانى بسازد و براى تحقق اين منظور بهتر ديد كه از مدرسه و قبرستان بلا صاحب استفاده كند؛ نخست منازل اطراف را از مالكين خريدارى ، آنگاه براى خريد مدرسه اقدام كرد و شروع به ساختمان نمود، از جمله چاهى حفر نمودند تا استخوان مردگان را در آن بريزند، ضمن در آوردن استخوانها جسد زن تازه در گذشته اى ، پيدا شد كه با بى اعتنايى به درون چاه سرازير شد.
در جريان وباى سال قبل كه تلفات زياد بود، مردم فرصت اين را نيافته بودند كه مردگان خود را به قبرستان عمومى ببرند، ناچار تنى از عزيزان خود را دور از چشم ماءموران دولت ، به خاك تيره اين قبرستان سپرده بودند كه از جمله جنازه اين زن بينوا بود كه اكنون به فرمان روس ها به چاه انداخته مى شد.
خبر اين حادثه غم انگيز به گوش انقلابيون و مخالفان دولت رسيد، مرحوم آية الله طباطبايى ، نخست با پيغام ، رئيس بانك را از تملك آن زمين بر حذر داشت ، سپس به وزير داخله و خارجه نامه اى نوشت و استدلال كرد كه جا گرفتن كفار در مركز بازار مسلمانان كار درستى نيست ، زيرا كارهاى خلاف شرع آنان ممكن است ايجاد فتنه كند، پس از اقدام به اين دو كار راه هر گونه گله را بر دولتيان بست به آخرالدوات يعنى تحريك احساسات مردم توسل جست .
روز شنبه چهارم آذر (27 رمضان ) (241) مرحوم شيخ محمد واعظ، از سخنوران بر جسته عهد انقلاب در مسجد مرحوم حاج ميرزا محمد حسن آشتيانى بالاى منبر رفت ، ابتدا شمه اى از حرمت ربا خوارى كه كار اساسى بانك هاست و سپس از حرمت اعانت به كفار سخن گفت ، آنگاه گريز به داستان قبرستان و بيرون آمدن جنازه و كار بانك استقراضى زد، وقتى كه خون در رگ هاى مستمعان به جوش آمد و احساسات غليان پيدا كرد و اشك در چشم ها حلقه زد، گفت : آقايان علما براى جلوگيرى از اين زشت كارى ها به هر درى زده اند، نتيجه اى نگرفته اند فعلا كارى كه از ما ساخته است ، اين است كه زحمت دو قدم راه بر خود گذارده زيارتى از اموات و اجداد خود بكنيم ، بلكه يك وداع آخرين از قبور و استخوان هاى آنان بنماييد و فاتحه بر آنها بخوانيد و روح آنها را شاد كنيد كه همين امروز و فردا اين قبور لگدكوب روس ها خواهد شد. (242)
آنگاه از منبر به زير آمد و به سمت قبرستان روانه شد، مردم نيز با ناراحتى شديد و عصبانيت كامل در پى او به راه افتادند، با فراهم آمدن چنين مقدمه اى مى توان نتيجه را پيش بينى كرد، مردم چون به محل ساختمان رسيدند به يك باره حمله بردند و در مدت يكى دو ساعت آنچه روس ها عمارت كرده بودند ويران كردند و جز توده اى آجر و مصالح ساختمانى چيزى به جاى نگذاشتند. (243)
ماه مبارك آن سال ، مقطعى نيست كه بتوان از آن به سادگى گذشت ؛ نابسامانى دستگاه استبداد و بى تدبيرى رجال دولت قاجار به قدر كافى خوراك تبليغاتى به دست علماى انقلابى و سخنوران و وعاظ آزاديخواه داده بود، كارهاى نارواى مسيو نوز بلژيكى ، چوب خوردن مجتهد كرمانى ، واقعه عسگر گاريچى ، داستان بانك ، همه مسائلى (244) بود كه در مجالس عزاى مولاى متقيان عليه السلام در شب هاى قدر از ناحيه وعاظ باشور و سوز خاصى عنوان مى شد و احساسات مردم ستمديده را بر مى انگيخت : علاوه بر اين حوادث ، حكومت شعاع السلطنه در فارس و ستمگريهاى آصف الدوله به جان آمده بودند وزير اكرم حاكم قزوين به سيد جمال الدين قزوينى از علماى بزرگ قزوين اهانت كرده بود. اين ستمگريها و امثال آنها زمينه مساعدى براى سخنوران مذهبى و انقلابى فراهم كرده بود. در ميان سخنوران ماه مبارك ، آنكه از همه شيرين سخن بود، سيد جمال الدين صدر المحققين اصفهانى مشهور به سيد جمال واعظ بود، سخنان اين سيد اصفهانى به سبكى روح و روانى آب در اعماق عروق و اعصاب مردم نفوذ مى كرد و به آنان جانى تازه و فكرى نو مى بخشيد. سخنان او چنان دلنشين و مطلوب خاص و عام قرار گرفته بود كه بعدها روزنامه اى به نام : الجمال به وجود آمد كه اختصاص به نشر وعظ او داشت (شماره اول اين روزنامه روز دوشنبه 26 محرم 1325 ه ق انتشار يافت ). در ميان سخنوران عهد انقلاب هيچ يك اين مقام را كسب نكرده است كه براى درج مواعظ او روزنامه اى منتشر شود.
لهجه شيرين اصفهانى وقتى با كلماتى و عبارات خوبى تعديل شود و از آيات قرآنى و اخبار و احاديث آل محمد صلى الله عليه و آله زيب و زيور پذيرد، آنگاه از دل هم بر آيد لاجرم دلپذير مى شود و اين هر سه مورد هنر در وجود سيد جمال ، به حد اعلى جمع بود، وى كه در روان شناسى اجتماعى درس نخوانده ، استاد بود، علاوه بر اينكه با عوام ، زبان عاميانه مى گشود، با همان مهارت و تردستى نقال هاى قهوه خانه اى اصفهان ، قصه پردازى نيز مى كرد، از آن جمله است قصد كدخدا نوروز و ملا صفر على كه در شماره هاى يك و دو و سه روزنامه الجمال از او به يادگار مانده در لطيفه گويى نيز از هيچ يك از اصفهانى ها عقب نمى ماند.
سيد جمال در بزرگترين مجالس آن روز تهران ، يعنى مسجد شاه (مسجد امام امروز) به منبر رفت و بى پروا به دستگاه استبداد بد مى گفت . حتى از جمله به امام جمعه نوه شاه سابق كه پاى منبر او نشسته بود، ابايى نداشت ؛ امام جمعه در تنگناى عجيبى افتاده بود زيرا اگر سيد را از منبر منع مى كرد، نمى دانستند چگونه حملات كوبنده او را به خود و دستگاه دولت تحمل كند؟ سرانجام عين الدوله ، سيد جمال را به قم تبعيد كرد.
ج ) انقلاب اسلامى ايران  
به طورى كه اشاره شد، در صدر اسلام ، حركت ها از مسجد و آغاز و در مسجد سازماندهى مى شد و نيروها از مسجد بسيج مى شدند، به اين ترتيب نهضت و انقلاب همواره با مسجد، پيوندى استوار و جاودانه دارد.
با الهام از اين تفكر بنيادى اسلامى ، ملت مسلمان ايران در جريان انقلاب اسلامى ، بويژه در سال قبل و بعد از پيروزى شكوهمند انقلاب ، با تاءكيد رهبر عظيم الشاءن انقلاب ، يعنى امام خمينى رضوان الله تعالى عليه بر حضور فعال در مساجد، مسجدها حالتى پر تحرك و سرنوشت ساز يافت و به دوران صدر اسلام باز گردانيده شد و روحانيت مبارز در سنگر محراب و منبر به تعيين تفكر سياسى اسلام و نشر اهداف نهضت و افشاگرى در زمينه فجايع رژيم ستمشاهى و آثار شوم سلطه خارجى و توطئه هاى استكبار جهانى به ويژه آمريكا و صهيونيسم پرداخت ، و با بازگو كردن بيانه ها و اعلاميه ها و سخنان رهبر اسلام ، آگاهى مردم را درباره آرمان هاى اسلامى و فجايع رژيم شاه رشد و تعميق بخشيد.
مساجد در سراسر ايران موقعى سازنده و جايگاهى مقدس پيدا كرد و جاذبيت و مركزيت سياسى و عبادى خود را باز يافت ، با اين تحول عميق ، كه خود باز گشتى به دوران شكوهمند صدر اسلام و سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امير المؤ منين على عليه السلام بود، نقش سرنوشت سازى در ايجاد وحدت و يك پارچگى طبقات گوناگون ملت و همدلى نيروهاى انقلابى در مسير اهداف و آرمان هاى مقدس انقلاب اسلامى ، ايفا كرد.
مساجد در سراسر ايران در طول مبارزات و فعاليت هاى انقلابى به كليه مبارزان و انقلابيون و هواداران مؤ من انقلاب اسلامى كه هر لحظه در معرض ‍ افتادن به چنگ مزدوران رژيم ستمشاهى و دژخيمان ساواك بودند، امكان داد كه در پناه امن مساجد و جو آكنده از وحدت و اخوت و معنويت اين مكان مقدس ، با سرعت عمل هر چه بيشتر و ضربه پذيرى هر چه كمتر، در جهت بيدارى و آگاهى بخشيدن به توده هاى وسيع و گروه هاى مردم ، رسالت خويش را متحقق سازند.
در يك جمله ، مساجد در اين مقطع زمانى به مراكز نيرومند پشتيبانى انقلاب و ستاد عملياتى رهبر انقلاب اسلامى تبديل شد.
مساجد با كسب چنين جايگاه رفيعى كه طيف وسيعى از مردم و توده هاى ميليونى را در بر گرفت ، در پيشبرد انقلاب اسلامى پيشاپيش حوزه علميه قم و دانشگاه قرار گرفت ، و به فعاليت هاى آن دوران نيز نيرو و سرعت بخشيد و همگام با يكديگر رسالت به پيروزى رساندن انقلاب اسلامى را متحقق ساخت . (245)
به همين دليل مساجد يكى از مراكز عمده اى بود كه بارها آماج حملات دژخيمان رژيم قرار گرفت ، و مسجدهاى متعددى به اين ترتيب : به آتش و خون كشيده شد، نخستين گروه هاى مقاومت اسلامى در مساجد شكل گرفت و ضربه نهايى را بر پيكر پوسيده و در حال زوال آن وارد كرد و رسالت و پاسدارى از حريم انقلاب اسلامى و اجراى رهنمودهاى رهبرى انقلاب اسلامى و اجراى فرمان هاى رهبرى انقلاب را بر عهده گرفت .
تولد جمهورى اسلامى ايران توسط آراى مردم در مسجد صورت گرفت و رفراندومها و انتخابات متعدد سرنوشت ساز براى راه اندازى نظام نوين سياسى در كشور، در فضاى پر از نور، صفا، معنويت ، يكدلى و وحدت انجام پذيرفت . (246)
در برابر خطر جدايى انقلاب از مساجد كه توطئه جديد دشمنان انقلاب اسلامى بود، امام فرمود:
از هواپيماهاى دشمن نهراسيد، از آن بترسيد كه مساجد خلوت شود.
حال ، چكار بايد كرد كه مساجد خلوت نشود و همانند دوران انقلاب مملو از جوانان پرشور و انقلابى شود و اين سنگر بنيان مرصوص همواره فعال باشد، بر عهده ائمه محترم جمعه و جماعات است كه طرح برنامه هاى مفيد و آموزنده براى جذب ، جوانان ، اين سرمايه هاى ارزنده كشور را كه بالقوه اداره كننده آينده كشور اسلامى ما هستند، بريزند و نگذارند كه آنان به دامان ناپاك ايسم هاى گوناگون و گروه هاى الحادى بيفتند. امروزه دشمن انگشت روى نقطه حساسى گذاشته و حملات وحشيانه فرهنگى خود را به سوى جوانان هدف گرفته و با توپخانه دور برد، يعنى رسانه هاى همگانى ، غرايز آنان را هدفگيرى كرده و مى خواهد با هجوم فرهنگى كه به مراتب از تهاجم نظامى ، خطرناكتر است ، قشر جوان كشور را منحرف سازد.
4 - نقش مساجد در انقلاب اسلامى  
در اسلام ، مسجد جايگاهى به وسعت يك مكتب جامع و زنده ، و متناسب با هدف ها و آرمان هاى يك رسالت جهانى ، ظرفيتى فراگير، به فراخى تمامى انسان ها و همه بشريت دارد.
مساجد خانه هاى خدا در زمين است :
ان بيوتى فى الارض المساجد. (247)
مسلمان در مسجد مهمان خداست :
المساجد بيوت الله فى الارض و حق على المزوران يخدم زائره . (248)
جايگاه مؤ من و نشست او براى سخن ، مسجد است :
المؤ من مجلسة المسجد. (249)
جهانگردى و جهانگرى مسلمان در ملازمت مسجد انجام مى گيرد:
السياحة فى امتى لزوم المساجد . (250)
بهترين نقطه هر شهر مسجد آن است :
احب البلاد الى الله مساجد. (251)
مساجد مكان اوج تعالى معنوى و بهترين نقطه بهشت برين است .
و ما رياض الجنة ؟ قال : المساجد . (252)
ساختمان مسجد معادل بقاى آخرت و بناهاى بهشت است .
من بنى مسجدا بنى الله له بيتا فى الجنة . (253)
و سادگى آن رمز جاودانه اصالت معنويت است . (254)
گذرگاه مساجد گذرگاه رحمت و بركات است و خيرات و نيز جايگاه فرشتگان است :
و تعقد الملائكة على اءبواب المساجد . (255)
در تفكر اسلامى درنگ نمودن در مسجد سودمندتر از نشستن و آرميدن در بهشت است :
الجلسة فى المسجد خير من الجلسة فى الجنة فان الجنة فيها رضى نفسى و الجامع فيها رضى ربى . (256)
مسلمانان تا در مسجد است در حال نماز و پرستش خداست :
خرج علينا على عليه السلام و فقال : ما تنتظرون ؟ قلنا: الصلوة فقال : انكم فى الصلوة . (257)
مساجد بايد جايگزين مراكز طاغوت ها گردد و در همانجا بنا شود كه كاخ ظلم بر افراشته بوده است :
ان رسول الله امره ان يجعل مسجد الطائف حيث كان طاغيتهم . (258)
مساجد مركز خير و بركت است و هيچ مسلمانى بى بهره از مسجد باز نمى گردد:
لا يرجع صاحب المسجد باءقل من احدى ثلاث خصال : اماد عايد عويه يدخله الله به الجنة و اماد عايد عوبه فيصرف الله عنه به بلاء الدنيا و اما اخ يستفيده فى الله . (259)
بهترين توشه اى كه از مسجد گرفته مى شود آموزش و آگاهى حياتبخشى است كه على عليه السلام در اين سخن بيان فرموده است :
من اختلف الى المسجد اءصاب احدى الثمان اخا مستفاد فى الله ، او علما مستطرفا او آية محكمة او يسمع كلمة تدل على هدى ، او رحمة منتظره ، او كلمة ترده عن ردى ، او يترك ذنبا خشية اوحياء . (260)
وابستگى به مسجد مسلمان را در سايه حمايت خدا قرار مى دهد:
ستة يجعلهم الله فى ظله يوم لاظل الا ظله ... رجل قلبه متعلق بالمسجد اذا خرج منه حتى يعود اليه . (261)
زمين با فرود آمدن گام هايى كه به سوى مسجد برداشته مى رود، تسبيح حق را نثار صاحب قدم مى كند:
من مشى الى المسجد لم يضع رجله على رطب و لا يابس الا سبحت له الارض . (262)
مساجد مظاهر نعمت هاى الهى هستند و كفران اين نعمت و بهره نبردن از بركات آنها مايه خسران است و موجب آن مى گردد كه مساجد نزد خدا شكوه نمايند، و در اين مورد مسجد و عالم و قرآن يكسان آمده است :
ثلاثه يشكون الى الله عزوجل : مسجد خراب لا يصلى فيه اهله ، و عالم بين جهال و مصحف معلق قد وقع عليه غبار لا يقرا فيه . (263)
در حديث ديگرى مسجد در كنار قرآن و عترت از مظلوميت خود و جفايى كه از مسلمين بر آن رفته ، شكايت مى كند:
يجى ، يوم القيامة ثلاثه يشكون الى الله عزوجل : المصحف و المسجد و العترة ، يقول المصحف : يا رب حرقونى و مزقونى ، و بقول المسجد يا رب عطلونى و ضيعونى ، و تقول العترة يا رب قتلونا و طردونا و شردونا... . (264)
براى آنكه به قداست و فضا معنوى و ارزش والاى مساجد خدشه اى وارد نشود نبايد آن را با سخن دنيا و كارهاى بى ارزش آلوده نمود، و چنين عملى مى تواند نشانه انحطاط جامعه مسلمين باشد و براى احياى قداست مسجد طرد جاهلان و مغرضائى كه با اين عمل مسجد را بى اعتبار و بى اثر و از رسالتش منحرف مى كنند لازم است .
ياءتى فى آخر الزمان قوم ياءتون المساجد فيقعدون حلقا ذكرهم الدنيا و حب الدنيا لاتجالسوهم فليس الله فيهم حاجة . (265)
در حديث ديگر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمود:
جنبوا مساجدكم صبيائكم و مجانينكم و شرائكم و بيعكم . (266)
تاءكيدى كه در اسلام بر نگهدارى و خدمت و نظافت مسجد شده ، روشن گر ميزان اهتمام شرع است در دور داشتن مسجد عواملى كه احتمالا جاذبيت آن را خدشه دار مى كنند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر پاكيزه نگهداشتن مساجد و معطر كردن آن امر مى فرمود:
ان رسول الله صلى الله عليه و آله امر بالمسجد ان تطهرو تطيب . (267)
چنين جايگاهى براى مسجد ايجاب مى كند كه همه مسلمين در بزرگداشت و توقير آن بكوشد. در اسلام عملى كه موجب هتك حرمت مسجد شود، عاملش مستوجب لعنت خداست .
عن الصادق عليه السلام قال :
ملعون ملعون من لم يوقر المسجد
. (268)
وقتى مسجد آماده برگزارى پرستش خدا و انجام دادن رسالت خويش و بهره بردارى است ، ديگر ترك مسجد شايسته مؤ من نيست ، اين منافقان هستند كه همواره در نيمه راه از اداى وظايفشان شانه خالى مى كنند و مساجد را خالى مى گذارند:
قال النبى صلى الله عليه و آله من سمع الندا فى المسجد مخرج من غير علة فهو منافق الا ان يريد الرجوع اليه . (269)
قرآن براى مساجد چنان كرامتى قائل است كه جز دعوت خدا و خداجويى را شايسته آن نمى شمارد:
و اءن المساجد لله فلا تدعوا مع الله اءحدا . (270)
به اين ترتيب قرآن مسلمين را از ياد دنيا و گفتگوهاى دنيوى و مذاكرات و حل و فصل امور مربوط به مقاصد مادى و كم بها و آنچه كه انسان را از ياد خدا غافل و به اسارت دنياى منهاى آخرت جدا از اهداف متعاليه خدايى مى كشاند باز مى دارد و آن را شايسته يك انسان در حال تعالى و ارتقاى نمى داند، ولى از آنجا كه مسائل زندگى انسان و امور جامعه ارتباط پيچيده و تنگاتنگ با اهداف معنوى و تعالى و تكامل انسان دارد، و عبادت بحق و شايسته خدا جز از طريق برپايى عدالت اجتماعى و قسط امكان پذير نيست و ارتباط مستقيم دنيا و آخرت عبادت خدا و خدمت به خلق را به صورت يك هدف مزدوج قرار داده ، پيامبران از پى چنين هدف مركب و پيچيده اى از جانب خدا مبعوت شده اند.
قرآن يك جزء اين هدف را چنين ترسيم مى كند:
يا ايها النبى انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا و داعيا الى الله باذنه و سراجا منيرا .
و در آيه ديگر، عنصر ديگر آن را به صورت بيان مى نمايد:
لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس ‍ بالقسط .
وقتى به اوج و عظمت مقام مسجد مى رسيم ، يكباره مى بينيم كه قرآن مسجد را تا جايگاه قبله بالا مى برد و آن را كانون همه توجهات و تمركز سمت گيرى ها و قبله گاه همه دل هاى خداجو معرفى مى كند. بهترين نقطه هر شهر مسجد آن است .
قرآن براى مساجد چنان كرامتى قايل است كه جز دعوت خدا و خداجويى را شايسته آن بر نمى شمارد.
گذرگاه مساجد، گذرگاه رحم و بركات و خيرات و نيز جايگاه فرشتگان است به دليل نقشى كه مسجد در تربيت دليران ايثارگر و مجاهدان مبارز و جان بر كف داشت ، محرابش نام گرفت و جايگاه حرب يافت و به اين نام مشهور شد.
مسجد قبا و مسجد النبى هم كانون عبادت و عشق به خدا و طنين خالصانه ترين راز و نيازها و عبوديت ها و پاك ترين نواهاى شورانگيز در فضاى پر معنويت آنها منعكس بود، و هم مركز مهر و شفقت و عشق به مردم و رسيدگى به مسائل جامعه بودند.
حركت ها و فعاليت هاى سياسى پيوسته از اين مراكز آغاز و در آنجا طرح و برنامه ريزى مى شد. و براى رهايى مسلمين و نجات انسان ها و مبارزه با دشمنان خدا و خلق ارتش ها بسيج و نقشه جنگ ها بررسى و جهاد در راه خدا شكل مى گرفت ، در مسجد پيامبر شيوه دو حركت موازى و دو جهاد رهايى بخش يكجا آموخته مى شد، مسلمانان با فنون پيچيده جهاد اكبر و جهاد اصغر آشنا مى شدند و تعليم و ارشاد و تربيت در همه ابعاد آن و در تمامى زمينه هاى حركت و مبارزه و جهاد عرضه مى شد و دين و سياست به مثابه دو روى يك حقيقت مطرح و تحليل مى شد.
از يكسو مردم به خدا نزديك مى شدند و صفات و جلال و جمال خدا در قالب هاى وجودى بشرى آنها متجلى مى شد و از سوى ديگر، به اتحاد و پيوستگى و فشردگى صفوف و تعاون و عمل مشترك مى رسيدند و راه آخرت و تكامل و تعالى را با راهيابى به دنيايى مستقل و آزاد و به دور از شياطين و دشمنان خدا و خلق خدا مى پيمودند.
بارها بى از قيد و بند اسارت هاى درونى و گسستن همه قيودى كه انسان را از درون زمين گير و از پرواز به ملكوت باز مى داشت و به اوج بندگى خدا مى رسيدند و از اين جايگاه پاك و منزه به اجراى حاكميت خدا بر بندگانش ‍ همت مى گماشتند.
مسلمانان بر گرد شمع وجود پيامبر صلى الله عليه و آله به بركت جايگاه تعليمى مسجد آموخته بودند كه تا حاكميت خدا بر درون و دل هاى گروهى پيشتاز استقرار نيابد و آنها را آزاد و پاك نسازد، بر پايى حاكميت خدا بر ديگر توده هاى مردم امكان پذير نيست ، همچنانكه تا رسالت حاكميت خدا بر زمين و بر جامعه بشريت ، جامه عمل نپوشد سازندگى تعاليم اسلام و عبادت و بندگى راستين خدا و خود سازى و دعوت به سوى حقيقت عينى نخواهد يافت و راه بندگى تواءم با امنيت مردم و سرانجام راه جهاد اكبر هموار نخواهد شد و اين هدف بزرگ و نهايى پيامبران تحقق نخواهد يافت .
5 - نقش مساجد در توسعه  
از جارزنى ها و خبر كردن هاى انسانى گرفته تا دنياى شگفت انگيز انقلاب ارتباطات كه هم اكنون آن را سپرى مى كنيم ، عوامل اصلى و ابزارهاى مهم رسانه اى ما، نقشى مهم در حفظ، احيا و ماندگارى ميراث سترگ تشيع خونرنگ علوى ايفا كرده است .
اگر چه نظريه پردازان و محققان بزرگ اسلامى ، يكى از عمده ترين عوامل ماندگارى و استمرار فرهنگ اسلامى در طى قرون و اعصار را در غناى درونى اين فرهنگ و مكتب حياتبخش مى دانند، ولى چه كسى است كه نداند در عصر تحولات شگرف ارتباطى و با بروز تكنيكهاى نوين اطلاع رسانى ، در ايران سال 1357 ه ش ، اين مساجد در آمدند و بار ديگر نشان دادند كه انسان ، انسان است نه ابزار.
با اين توضيح ، ما در اين مجموعه كوشيده ايم تا جنبه هايى از نقش ‍ رسانه اى
مسجد و خطابه را در مقايسه با تحول ارتباطى دنياى امروزه ، مورد بررسى قرار دهيم و در اين بررسى ، البته مقصد، آن نيست كه منكر تحولات ارتباطى جهان شويم ، بلكه بيشتر به دنبال تاءكيد اين نكته هستيم كه نمى بايد نقش ‍ رسانه اى مسجد و خطابه را در رشد و ارتقاى فرهنگ عمومى - بويژه در جوامعى كه از فرهنگ شنيدارى برخوردارند - ناديده انگاشت و يكسره مرعوب نظريه پردازان انقلاب ارتباطات امروز دنيا معاصر شد؛ واقعيت اين است كه بشر معاصر يك بار ديگر دچار اين اشتباه تاريخى مى شود كه به پديده ارتباطات باز هم نگرشى ابزارى بيندازد، غافل از آنكه اولين اصل بديهى رسانه ارتباطى ، توفيق در برقرارى ارتباط با مخاطبى چون انسان است و اين ارتباط و پيوند، جز از راه طرح پيامى قوى و فرهنگ حياتبخش - كه نياز انسان را بر طرف سازد - امكانپذير نخواهد بود.
به همين سبب ، ما ابتدا با تعريفى كه از پديده ارتباطات و مخاطبان آن ، مى كنيم به سراغ نظريه هاى معروف تحول ارتباطى دنياى امروز مى رويم و در اين ميان نقبى به وظيفه و نقش اصلى وسايل ارتباطى در برقرارى ارتباط با انسان مى زنيم ، و سپس ميزان توفيق پيام وسايل ارتباطى در نگاه واكنش رفتار جمعى افراد بشر را مورد بررسى قرار مى دهيم ، در نهايت با بررسى نظريه ماروين زديتس و حوزه هايى كه او براى مطالعه هر انقلاب ضرورى مى داند، تنها به بحث سازماندهى مى پردازيم و از رهگذر آن ، نقش رسانه اى مسجد را در اين راستا مورد ارزيابى و تحليل قرار دهيم .
1 - تعريف ارتباطات  
پيش از پرداختن به مسائل سابق الذكر، ضرورى است تصور خويش را از پديده ارتباطات روشن سازيم ، علم ارتباطات به دانشى اطلاق مى شود كه چگونگى هاى برقرارى ارتباط و اطلاع رسانى را با مخاطب بررسى مى كند و به كيفيت پيام رسانه ارتباط جمعى و تكنيك هاى ارسال پيام به مخاطب ، مى پردازد. (271)
در عصر حاضر مك لوهان يكى از نويسندگان و نظريه پردازان غربى در زمينه ارتباطات معتقد است كه منشاء تغييرات اجتماعى ، رسانه هاى ارتباط جمعى هستند؛ چنانكه ديگر نظريه پردازان اقتصادى و فرهنگى ، هر يك به طور جداگانه به اقتصاد و نهادهاى فرهنگى به عنوان منشاء تغييرات اجتماعى اعتقاد داشتند؛ اما امروزه كه اين عصر، به عصر و حاكميت اراده ملت ها، بيدارى ملت ها و بيدارى اسلامى ، قرن غلبه مستضعفين بر مستكبران (272) و عصر دهكده جهانى (273) ياد مى كنند، از نقش انكارناپذير و قدرتمند افكار عمومى در عرضه تحولات اجتماعى و فرهنگ ملت ها غافل نيستند، فرهيختگان و فرزانگان ملت هاى جهان اسلام ، امروزه نمى توانند و نبايد از كنار انقلاب شگرف تكنولوژيك در عرصه ارتباطات بى تفاوت بگذرند و مسئله را به حال خود بگذارند، افكار عمومى و فرهنگ ملى و ايدئولوژيك ، پايه اى اقتدار حكومت ها را تشكيل مى دهند، بديهى است در جوامع اسلامى ، فرهنگ و نظام اسلامى ، براى ماندگارى و تداوم ، به مدافعانى آگاه نيازمند است كه پديده ارتباطات و رسانه هاى جمعى بخوبى مى توانند از عهده اين مهم برآيند.
2 - رسانه هاى ارتباط جمعى  
انتقال پيام فرهنگى ، در مراحل ابتدايى ، دهان به دهان و سينه به سينه و شفاهى بود. حتى اگر متنى بر روى پوست حيوانات نوشته مى شد و يا خبرى را حكام به اطلاع مردم مى رساندند، با صداى بلند خوانده و يا جارچيها به اين امر مبادرت مى ورزيدند. با ورود جوامع بشرى به دنياى چاپ (گوتنبرگ ) تمدن شفاهى بشرى ، بيشتر شكل كتابت به خود گرفت و تمدن كتبى بر دستاوردهاى فرهنگ بشرى افزوده شد، فرهنگ كتبى و جستجوهاى بى امان بشر براى دستيابى به تازه هاى علم و دانش ، بر اهميت ارتباطات و علم اطلاع رسانى افزود و فرهنگ كتابت را در جايگاه تازه اى قرار داده است . مك لوهان ، شايد جزو اولين كسانى بود كه به اهميت وسايل ارتباط جمعى ، اعم از مطبوعات ، راديو، تلويزيون ، تئاتر، سينما و مجلات و نشريات پى برد، وى معتقد بود كه پس از انقلاب صنعتى ، جهان به سمت تمركز گرايى در همه عرصه هاى اجتماعى ؛ اقتصادى ، فرهنگى و سياسى مى آورد؛ اين تحول سبب شد كه اطلاعات يك جور و يكنواخت و به دست انسان برسد و در اختيار جامعه قرار گيرد، وى نام اين تحول را دهكده جهانى گذاشت . به اعتقاد او، جهان به اين دليل به دهكده اى تشبيه شده است كه اخبار با سرعتى زايدالوصف ، توسط وسايل ارتباطى منتشر مى شود و با سرعت به تمامى جوامع دنياى امروزى مى رسد؛ اين امر، سبب كوتاه شدن فاصله ملتها از لحاظ خبرى شده است ، به گونه اى كه مى توانيم نام دهكده جهانى بر آن بگذاريم . (274)
اما كاركرد وسايل ارتباط جمعى در تاريخچه كوتاه ذكر شده ، خلاصه مى شود؛ مهم اين است كه ما، چه نگاهى را به وسايل ارتباط جمعى بيفكنيم ؟ آيا بجز وسايل ارتباط جمعى مورد اشاره ، نمى توان هيچ نقش ‍ رسانه اى براى ديگر وسايل و پايگاه هاى ارتباطى - بويژه در جوامع اسلامى - قائل شد؟
3 - مسجد پايگاه ارتباطى متناسب با جوامع اسلامى  
بخوبى مى دانيم كه كاركرد وسايل ارتباط جمعى در برقرارى هر چه عميق تر ارتباط با انسان - به صورت مهمترين مخاطب - خلاصه و متمركز مى شود. اگر چنين باشد، بايد ببينيم مسجد، به عنوان پايگاهى ارتباطى و بسيار مهم ، چه نقشى در افزايش پيوندهاى انسانى و توسعه فرهنگ اسلامى ايفا كرده است .
در تبيين اين قسم از اين نوشتار به ذكر نكاتى تاءمل زا به اين شرح مى پردازيم :
1) اصولا تمامى وسايل ارتباط جمعى ، نوعى ارتباط غير حضورى را با مخاطب برقرار مى سازند و اين ارتباط غير حضورى ، على رغم جذابيتهاى فراوانش حالتى تصنعى داشته و لزوما داراى ارتباطى عميق با مخاطبان نيست .
2) در تمامى نظريه هاى ارتباطى تاكنون ، رسانه هاى جمعى ، وظيفه اطلاع رسانى و ارسال پيام داشته اند؛ در اين بينش ، مى بايد افكار عمومى به سمتى خاص ، كه نهادهاى سياسى و حكومت هاى قدرتمند و غالب دنيا طالبند، سوق داده شود و رفتار جمعى بر اساس الگوهايى كه عرضه مى شود، شكل گيرد و نهايتا ثبات اجتماعى در تحقق اهداف سرمايه دارى جهانى حفظ شود.
بديهى است در اين نظريه ها، انسان ابزارى بيش نيست ولى ديدگاه رسانه اى اسلام انسان را نه تنها به عنوان مخاطبى كه پيامى به اطلاع او مى رسد، بلكه به منزله مخاطبى كه آگاهى و بويژه تعالى او همواره مطمح نظر است ، مى نگرد، پس ، فرق است ميان تعالى آموزش و تربيت انسان تا به دست گرفتن تنها افكار عمومى او.
3) نفوذ در قلب ها و در افكار، به مراتب اقتدارى افزون تر در افكار مى سازد. رسانه هاى جمعى مورد تاءكيد فرهنگ اسلامى ، كه عمدتا بر نقش رسانه اى مسجد و خطابه و ارتباطها و پيوندهاى حضورى (و تشكل هاى ارتباطى خاص ) انگشت مى گذارد و البته وسايل و تكنيك هاى نوين را هم نفى نمى كند و مى پذيرد، در اين نكته حكمت آميز هدايتى خلاصه مى شود، زيرا در اين مدل ارتباطى ، انسان با انسان حضورا در ارتباط است و اين شيوه ارتباط، در تصرف قلب ها و تسخير افكار به مراتب مؤ ثرتر است .
4) مسجد و خطابه ، بر فرهنگ شنيدارى تاءكيد دارد، بديهى است در جوامع اسلامى كه كماكان از تحولات فرهنگ ديدارى آثار مهمى ديده نمى شود، مؤ ثرترين پيام است . ضمن آنكه مسجد به عنوان پايگاه و رسانه ارتباطى مهم ، از هر دو حالت مى تواند به طور بالقوه برخوردار باشد. براى نمونه اگر مساجد در زمانى كه در صد جامعه مورد نظر باسواد ما به حدى رسيد كه به ناچار مى بايد پاسخگوى نيازهاى فرهنگى آنان ، بويژه در زمينه كتاب و رسانه هاى ديدارى مثل سينما، تئاتر و امثال آن باشد، به سهولت مى توان كتابخانه و كانون هاى فرهنگى را در مساجد تشكيل داد و تقويت كرد، ولى نكته جالب اين است كه مخاطب آمده است و مسجد چون كانون هدايت انسان در بستر اجتماع و از جاذبه هاى معنوى فراوانى برخوردار است ، اثر خود را بر مخاطبانش مى گذارد.
4 - ويژگى هاى ارتباطى مسجد در سازماندهى حركت هاى اجتماعى و ماندگارى فرهنگاسلامى
نظريه ماروين زديتس - جامعه شناس فرانسوى - درباره مطالعه انقلاب ها نكات جالبى به دست مى دهد. (275) وى معتقد است براى مطالعه انقلابها، بايد چهار حوزه زير را بررسى كرد:
1 - رهبرى .
2 - سازماندهى .
3 - توده هاى مردم .
4 - واكنش سيستم سياسى (حكومت ).
در اين چهار حوزه اگر بخواهيم به نقش سازمان دهنده و تشكيلات ارتباطى كه انقلاب ها را ايجاد و حفظ مى كنند، توجه كنيم ، درباره انقلاب اسلامى ايران به نكته جالب توجهى دست خواهيم يافت .
اصولا در انقلاب ما، ميان رهبران انقلاب و پيروان انقلاب ، احزاب و تشكيل هاى سياسى (كه مرسوم همه انقلاب هاست ) قرار نداشتند؛ هدايت انقلاب اسلامى مستقيما به همت رهبرى و با واسطه روحانيان (خطبا) و در ميدان هاى برقرارى ارتباط با مردم (مساجد) صورت گرفت ، در واقع حلقه واسط ميان رهبرى انقلاب اسلامى و مردم - در انقلاب ما - مساجد بودند و نقش ارتباطى را هم مساجد ايفا كردند. البته صدور اعلاميه و چاپ و توزيع آن نيز، نقش عمده اى در اين فرايند ايفا كرد.
اينك به سراغ ويژگى ارتباط مسجد در سازماندهى - حركتهاى اجتماعى و تداوم فرهنگ اسلامى به اين شرح مى رويم :
1 - مسجد، غير گروهى و سازمانى است . (سازمان در شكل مصالح آن ).
2 - در عين حال مسجد، حالتى تشكيلاتى دارد و مخاطبان آن با همه امكان ، ارتباط تشكيلاتى مى يابند.
3 - اين ارتباط به دليل غير سازمانى و غير گروهى خود، به نحو بازرسى ، مردمى است كه ويژگى عمده به شمار آمده و امكان بهره بردارى دشمن را در جوامع بسته ديكتاتورى (مانند مصر امروز) به حداقل مى رساند.
4 - مسجد، پايگاهى ارتباطى - دينى است و اين عملا جهت ارتباطات را روشن مى سازد و در ماندگارى فرهنگ اسلامى نقشى عمده ايفا مى نمايد.
5 - كاركرد ارتباطى و رسانه اى مسجد عميقتر است ، زيرا چنانچه بيشتر گفته شد، با دل ها و افكار فرهنگ با يكديگر سر و كار دارند.
6 - مسجد، پايگاهى ارتباطى و سهل الوصول و در عين حال ، رسانه اى قابل دسترسى براى كليه مخاطبان و علاقه مندان است .
7 - مقابله با مسجد از ناحيه حكام جور از نظر سياسى بايد شكل علنى داشته باشد؛ اين مسئله در ابتداى امر، به افشاى چهره غير دينى حكومت هاى سلطه (كه اتفاقا در كشورهاى اسلامى ، به اسلام پناهى دست مى زنند) مى انجامد؛ اگر مبارزه حكومت با مسجد حالتى مخفى داشته باشد، كاربرد چندانى نخواهد داشت .
8 - مسجد، جدا از نقش رسانه اى و ارتباطى خود، از طريق خطبا و علما، ايجاد انگيزش در مخاطبان مى كند و اينجاست كه علاوه بر نقش اطلاع رسانى ، نقش هدايتى را نيز بر دوش مى گيرد.
نتيجه گيرى  
در عصر تحول شگرف ارتباطات قرار گرفته ايم ، عصر كه از آن به دهكده جهانى ياد مى شود. نه مى بايست يكسره مرعوب اين تحولات شد و نه از كار فرهنگى تبليغى و ارتباطى عظيمى كه در اين مقطع حساس تاريخى بر دوش مبلغان و علما و خطبا و عناصر فرهنگى نهاده شده است ، غفلت ورزيد. ماندگارى فرهنگ اسلامى به حفظ اين تلاش و افزوده تر شدن بستگى تام پيدا كرده است .
در دنياى ارتباطات ، تحولات تكنيكى يك پايه اين تحول محسوب مى شوند، ولى دنيا با فرو پاشى مكتب ها و بحران فرهنگى و انحطاط اجتماعى ، پيام و فرهنگى درست براى رفع نيازهاى انسان معاصر در دست ندارد. اهميت اسلام و فرهنگ آن و توجه يكجا به نقش رسانه هاى امروزى و مساجد به عنوان مدل ارتباطى و رسانه اى سنتى در جوامع اسلامى ، نبايد ناديده انگاشته شود.
كاركرد رسانه ارتباط جمعى ، با همه تحولات تكنيكى ، زمانى قرين توفيق قلمداد مى شود كه بتواند عميق ترين ارتباط و پيوند را با مخاطب خود برقرار سازد. مساجد در پيشرفت و پيروزى انقلاب اسلامى سال 57، نشان دادند كه مى توانند چنين ارتباطى را بر قرار ساخته و نقش هدايتى و رسانه اى خود را ايفا كنند.
ويژگى هاى منحصر به فرد مسجد، در قالب پايگاه هاى ارتباطى مهم به هيچ وجه نبايد در دنياى امروز فراموش شود، بلكه اين پايگاه همواره مى تواند در تقويت فرهنگ شنيدارى و ديدارى مردم و مخاطبانش بسيار مؤ ثر باشد؛ ماندگارى فرهنگ اسلامى تاكنون به لحاظ پويايى و تحرك اين كانون هاى سازماندهى حركت هاى اجتماعى و توده اى مردم بوده است . در آينده هم يكى از عوامل و متغيرهاى مهم اين ماندگارى ما تحرك همين پايگاه هاست .
بخش سوم : مساجد و تعالى انسان 
1 - مهد ارتباط با خدا  
مسجد، محل سجده در پيشگاه با عظمت ذات بارى و مكانى است براى ابراز بندگى و عرض تشكر و سپاس به درگاه پروردگار عالميان ، به لحاظ نعمت ها و موهبت هاى مادى و معنوى خداوندى .
مسجد، جايگاهى است براى اداى فرايض دينى و موضعى است براى ساييدن پيشانى بر خاك ، به نشان عبوديت و بندگى در پيشگاه خالق يكتا، بنابراين ، ارزش و منزلت هر مسجد و ارج و مكانت هر عبادتگاهى در همان روح عبوديت و بندگى انسان و تسليم وى در برابر خالق و آفريدگار خويش ‍ در كليه اوامر و نواحى و اطاعت و انقياد كامل از ذات اقدس الهى است كه زمينه ساز رشد و تكامل انسانى به شمار مى رود.
بدون شك ، سبب قداست مساجد و معابد در اديان آسمانى همين است و ارزش و حرمت آنان نيز در همين يك نكته خلاصه مى شود؛ مطالعه و بررسى آيات قرآنى و روايات اسلامى درباره مسجد، اين حقيقت را آشكار مى سازد كه عمران و آبادانى معابد و مساجد، با ايمان و عقيده مردمان مؤ من و متدين ارتباط تنگاتنگ دارد، همچنانكه شرك ، كفر، الحاد و نفاق با فرهنگ مسجد، كاملا در تضاد است و خرابى ظاهرى و باطنى در آن را به دنبال دارد.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
المسجد بيت كل مؤ من . (276)
مسجد، خانه هر انسان با ايمان است .
همچنين در حديث ديگر فرمود:
ان المساجد بيوت المتقين .... (277)
مسجدها، خانه هاى پارسايان و پروا پيشگان است .
هر كه مسجد خانه وى باشد، خداوند پايان عمر او را رفاه و آسايش قرار مى دهد و او را از پل صراط به سوى بهشت مى گذراند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در حديثى به زبان تمثيل فرمود:
رياض الجنة المساجد. (278)
مسجدها، باغ ها و بستان هاى بهشتى اند.
و در سخنى ديگر در مقام بيان عظمت و اهميت مسجد، فرمود:
كل بناء و بال على صاحبه يوم القيامة الا المسجد . (279)
در روز رستاخيز همه بناها و ساختمان ها براى مالك و سازنده آن ، و زر و بال و دردسر خواهد بود، جز مسجد.
به عقيده برخى ، اين حديث نكته ظريف و دقيقى در بر دارد و خلاصه آن اين است كه علاقه انسان به مال و منال مادى و دلبستگى او به كاخ و بناهاى دنيوى احيانا او را از خدا باز مى دارد و موجب فراموشى ارزش هاى معنوى مى شود، چنين انسان غافلى ، رفته رفته از خدا دورتر مى شود و هر لحظه بر ابتلاهاى دنيوى و گرفتارى هاى مادى خود مى افزايد، به خلاف مسجد كه علاقه و وابستگى به آن - از آن جا كه قصد قربت و رضاى الهى است - نه تنها براى انسان ايجاد گرفتارى نمى كند و وبال نمى شود، بلكه سبب سبكبارى ، راحتى و آزادى روح و روان وى نيز مى شود.
ناگفته نماند كسانى كه مسجد را - چنانكه درباره ضرار مطرح بوده است - وسيله دنيا خوارى و ابزارى براى هدف هاى پست دنيوى و نفسانى خود قرار مى دهند، وضعى ديگر دارند، چرا كه آن چنان بنايى مسجد نيست ، بل دام شيطانى است و بانيان آن اهل مسجد نيستند بلكه منافق يا منافقانى هستند.
حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله فرمود:
لا تقوم الساعة حتى يتباهى الناس فى المساجد . (280)
قيامت به پا نمى شود مگر اينكه مردم در مسجدها مباهات كرده و بر يكديگر فخر و ناز مى فروشد.
صاحب نظران در تفسير و توضيح اين حديث شريف دو احتمال مى دهند:
1- اهل مسجد در آخرالزمان ، گرفتار تظاهر و فخر فروشى مى شوند و از معنويت فاصله مى گيرند و اين عمل ، عملى ضد ارزش است .
2 - افراد بشر قبل از رسيدن قيامت ، بر اثر تزكيه نفسانى و رشد و كمال عقلانى و بالندگى فكرى و ايمانى به مرحله و مقامى مى رسند كه حضور در مساجد و آمد و شد مستمر به خانه هاى خدا و عبادت مرتب منظم در آن اماكن مقدس را از مفاخر خود مى دانند و به آنها مى بالند، بر خلاف اهل فساد ولااباليان ، كه آمد و شد به مسجد را براى خود كسر شاءن مى دانند و تا مى توانند از آن مى پرهيزند.
در حديثى در زمينه ارج و منزلت مسجد آمده است :
تذهب الارضون كلها يوم القيمة الا المساجد فانها تنضم بعضها الى بعض . (281)
در روز رستاخيز، همه زمين ها از بين مى روند، جز مساجد كه پيوسته باقى مى مانند.
شايد از جمله معانى تاءويلى حديث مزبور آن باشد كه چون بقاى هر شى ء با آثار آن است و زمين اهل آن در نظام طبيعت جملگى فانى اند و از سويى كمال انسان در عبوديت خدا و معرفت پروردگار است ، پس مساجد در ارتباط با بندگى انسان با قصد تقرب و رضاى خدا باقى مى مانند و بس و بقيه ، يعنى هر چه دنيا و دنيايى صرف است از بين مى رود و فانى مى شود.
(كل شى ء هالك الا وجهه ). (282)
همه چيز جز او فانى است .
كل من عليها فان * ويبقى وجه ربك ذو الجلال و الاكرام . (283)
هر آنچه بر بستر زمين است فناپذير و از بين رفتنى است جز وجه با جلالت و كرامت پروردگارت كه او باقى و ماندگار است .
سكوى پرش به آسمان  
از بحث گذشته چنين نتيجه مى شود كه حرمت و قداست مساجد و معابد با عبوديت و بندگى انسان در برابر حق تعالى معنا و مفهوم پيدا مى كنند و با ارزش مى شوند، به همين سبب ، در احاديث شريف نبوى و روايات اولياى معصوم عليه السلام گاه مساجد، خانه هاى مؤ منان و پارسايان معرفى شده (284) و ديگر گاه خانه هاى خداوند متعالى . (285)
راستى بيان اين همه ويژگى براى مساجد چيست ؟ آيا جز آن است كه انسان مؤ من در مسجد وجهه الهى پيدا كند و با الهام و رهنمود انبياء و فرستادگان الهى در سكوى پرش به بلنداى انسانيت قرار گيرد و در نتيجه ارزش ‍ وجودى تمام عيار يابد و به مقام قرب و حب و رضوان برسد؟
نبى مكرم و رسول خاتم صلى الله عليه و آله فرموده اند:
باءحب البلاد الى الله مساجدها و ابغض البلاد، الى الله اءسواقها . (286)
محبوب ترين سرزمين ها نزد خداوند مسجدها، ناخوشايندترين آنها بازارهاى آنهاست .
پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله در يك حديث نسبتا طولانى راز محبوبت مساجد را نزد خداوند چنين بيان فرموده است :
هر كس خدا را دوست مى دارد بايد مرا دوست بدارد و هر كه من را دوست بدارد عترت و خاندان مرا دوست بدارد، و هر كس قرآن را دوست بدارد، بايد مساجد را دوست بدارد، زيرا مساجد آستان هاى الهى و بناهاى پاكيزه اى هستند كه خداوند اذن داده كه بلند و مرتفع شوند و داراى خير و بركت باشند؛ مساجد مكان هايى ميمنتند و اهل آنها نيز مردمانى سعيد و خوشبختند. مساجد و اهل آنها، هر دو آراسته به جمال و كمال معنوى و روحانى اند، آنها محافظت شده اند، چون در نمازند و خداوند در صدد بر آوردن نيازمندى هاى ايشان است ؛ آنان در مسجدند و خداوند به دنبال مشكل گشايى از ايشان . (287)
در اين حديث كه با زبان كنايه و تمثيل ، سخن به ميان آمده نكاتى در خور توجه است .
1 - علت محبوبيت و قداست و ارج مساجد، اين است كه مردم در آنها با معارف قرآن آشنا مى شوند و با حضور مستمر خود سخنان عترت و خاندان نبوت را كه حافظان شريعت و پاسداران آيين اسلام و شارحان كتاب خدا هستند، را مى شنوند و در نتيجه راه و رسم صحيح زندگى را مى يابند و عنصرى صالح به بار مى آيند و به كليه رمز خوشبختى دست مى يازند و ديگران را هم به سر منزل مقصود ره مى نمايند، كه معناى دوستى خدا و رسول نيز همين است .
2 - خوشبختى و موفقيت اصلى را بايد در آستانهاى الهى (مساجد) جستجو كرد؛ كسانى كه خوشبختى را در نافرمانى خدا و آلوده شدن به گناه و انواع فساد و تباهى مى پندارند، سخت در اشتباهند و هرگز گمشده خود را نخواهند يافت .
3 - آرايش حقيقى براى انسان ، تنها به جامه نو و گران نيست ، بلكه به تقوا و آراستگى خلقى و رفتارى است ؛ به عبارت ديگر، زينت و آراستگى حقيقى و با ارزش ، تنها در پرتو بندگى خدا و عبوديت و نيايش در مساجد ميسر است .
4 - انسانى كه از پروردگار خويش گسسته است ، موجودى بى پشتوانه و بى پناه است ، لكن مساجد به سبب انتسابشان به خدا، پناهگاهى مطمئن و پشتوانه اى محكم براى مردم مؤ من و متدين محسوب مى شوند.
آن حضرت صلى الله عليه و آله درباره همين معناى ژرف و پر ارزش ، در روايتى ديگر چنين فرموده اند:
المساجد سوق من اسواق الآخرة قراها المغفرة و تحفتها الجنة . (288)
مساجد بازارى از بازارهاى آخرتند، ماده پذيرايى و مهمان نوازى در آنها بخشش و آمرزش الهى است و تحفه و هديه تقديمى در آنها بهشت است .
اين حقيقت را كه مسجد جاى كسب معالى اخلاق و محل تحصيل ثواب و كلاسى براى آموزش درس هاى انسانيت و ميدانى براى پروراندن روح و روان آدمى است ، از تقابلى كه ميان بازار و مسجد در برخى احاديث وجود دارد مى توان استفاده كرد، زيرا مسجد در ميان آن همه مكان ها و سرزمين ها نزد خداوند دوست داشتنى ترين و محبوب ترين به شمار مى رود، همچنانكه بازارها مبغوض ترين هستند.
حال بايد ديد كه چرا مساجد محبوب ترين و بازارها مبغوض ترين هستند؟
آيا جز اين است كه بازارها - غالبانه كلا و هميشه - محل تحصيل مال و منالند و افراد بشر در آنجا فقط به جمع پول و ثروت بيشتر مى انديشند و حرص مى ورزند و با يكديگر به رقابت بر مى خيزند و احيانا و دور از رحم و مروت به جان هم مى افتند و چنين امرى ، خواه نا خواه ، آنان را از كمالات معنوى باز مى دارد و دنباله رو هوا و هوسشان مى سازد و سرانجام فرصت هاى طلايى را در تحصيل كمالات روحى از بين مى برد.
از سوى ديگر، شكى نيست كه اگر انسان مؤ من در بازار و مغازه خود با توكل به خدا و در چارچوب امر و نهى الهى به دنبال روزى حلال و در پى تجارت و كسب شرعى باشد، حبيب خداست و مغازه و تجارتخانه اش نيز حكم عبادتگاه را دارد، بنابراين روايات وارد شده در مذمت بازار هرگز ناظر به چنين مواردى نيست و اصولا بايد لحن احاديث و آهنگ روايات و زبان قرآن و سنت را نيك فهميد و موارد را بدرستى تشخيص داد.
و اما مساجد، به طور كلى ميدان كسب فضايل و ارزش هاى والا و معنوى اند و انسانى كه ساعاتى از عمر خود را در آن مى گذارند به كمالاتى دست پيدا مى كند و يا بايد دست پيدا كند كه هستى را بر وى معنى دار تر، و وجود او را با ارزش تر و پايدارتر مى گرداند، زيرا مال و منال دنيوى زوال ناپذير و فانى اند و اگر هم موقتا بمانند، از آن ديگران است ، در حالى كه فضايل و كمالات جزو جدايى ناپذير وجود انسان است و باقى به بقاى اويند، البته منافاتى ندارد كه گاهى همين مسجد به صورت مسجد ضرار و وسيله اى براى رسيدن به مطامع مادى دنيوى در آيد كه در حقيقت چنين مكانى براى مسجد نيست ، بلكه دامى شيطانى و كمينگاهى ابليسى است و انسان را به مراتب بيش از بازار گرفتار و نگون بخت مى كند.
بنابراين ، جمله هاى المساجد انوار الله (289) و نظاير آن بيانگر جنبه روحانى و معنوى مساجد واقعى اند.