جايگاه اهل بيت (ع) در جهان هستی

محمد تقی صرفی پور

- ۱ -


خلقت‌ نور اهلبيت‌(ع‌)قبل‌ از همه‌

اگر انسانها چه‌ مسلمان‌ وچه‌ غير مسلمان‌ درباره‌ زندگي‌ وخصوصيات‌اهلبيت‌(ع‌)بررسي‌ دقيقي‌ كنند،متوجه‌ مي‌شوند كه‌ اينان‌ از هر جهت‌عجيب‌ وشگفت‌انگيز مي‌باشند.اگرچه‌ درظاهر مانند ديگران‌ متولد شدندوزندگي‌ كردند وبعد رحلت‌ نمودند،امّاجايگاه‌ آنان‌ در نزد خداوعملكردشان‌ در زندگي‌ دنيوي‌مانندبندگي‌ وعبادتشان‌ وخصوصيات‌اخلاقي‌ وعلم‌ ومعجزات‌ وشاگردانشان‌ با ديگران‌ حتي‌ پيامبران‌ واولياءخدا قابل‌ مقايسه‌ نبوده‌ وكسي‌ نمي‌تواند مانند آنان‌ باشد.

از جمله‌ ويژگي‌ آنها اين‌ است‌ كه‌ خداوند نوروروح‌ آنان‌ را قبل‌ از هرچيزديگر خلق‌ نمود.واز اين‌ بالاتر، پيامبران‌ ديگروملائكه‌ وبهشت‌ وعرش‌وخورشيد وماه‌ وعلم‌ وعقل‌، از نور پيامبر اسلام‌(ص‌)خلق‌ شده‌اند.

به‌ سخن‌ زير توجه‌ نمائيد:

اولين‌ مخلوق‌؟

جابربن‌ عبداللّه‌ انصاري‌ از رسولخدا(ص‌)پرسيد:اولين‌ مخلوق‌ خدا چه‌بود؟

فرمود:اي‌ جابر!نورپيغمبرت‌ بود كه‌ خدا اول‌ آنرا آفريد وسپس‌ از او هر چيزديگر را خلق‌ كرد.

وقتي‌ خدا نور مرا خلق‌ كرد،تامدتي‌ نورمرا در مقام‌ قُرب‌ قرار داد.بعد اين‌نور را چهار قسمت‌ كرد.از يك‌ قسم‌ عرش‌ را آفريد.از يك‌ قسم‌ كرسي‌را آفريد.از يك‌ قسم‌ حاملان‌ عرش‌ را آفريد وقسم‌ چهارم‌ را در مقام‌حُب‌ّ قرار داد.سپس‌ آنرا به‌ چهارقسمت‌ نمود واز يك‌ قسم‌ لوح‌ راآفريد.از يك‌ قسم‌ قلم‌ را آفريد .از يك‌ قسم‌ بهشت‌ را آفريد وقسم‌ چهارم‌ رادر مقام‌ خوف‌ قرار داد.سپس‌ آنرا به‌ چهار قسمت‌ نمود واز يك‌ قسم‌ملائكه‌ را آفريد.از يك‌ قسم‌ خورشيد را آفريد واز يك‌ قسم‌ ماه‌ را آفريدوقسم‌ چهارم‌ را در مقام‌ رجاء قرار داد.سپس‌ آنرا چهار قسمت‌ كرد.از يك‌قسم‌ عقل‌ را آفريد.از يك‌ قسم‌ علم‌ وحلم‌ را آفريد.از يك‌ قسم‌ عصمت‌را آفريد وقسم‌ چهارم‌ را در مقام‌ حياء نگاه‌ داشت‌.سپس‌ آنرا به‌ صدوبيست‌ وچهارهزار نور تقسيم‌ كرد واز هر نوري‌ پيامبري‌ را آفريد وازارواح‌ آنان‌،ارواح‌ اولياء وشهداء وصالحين‌ را بيافريد.(الميزان‌ ذيل‌ آيه‌32بقره‌)

فخرفروشي؟

آدم‌(ع‌)وحوا(ع‌)در بهشت‌ فردوس‌

آمده‌ است‌ كه‌ وقتي‌ خداوند آدم‌ وحوارا خلق‌ كرد.آندو فخر مي‌فروختند.آدم‌ به‌ حوا گفت‌:خداوند متعال‌ مخلوقي‌ بهتر از ما نيافريده‌ است‌.

دراين‌ موقع‌ خدا به‌ جبرئيل‌ دستورداد تا آندو را به‌ بهشت‌ فردوس‌ ببرد.

وقتي‌ وارد فردوس‌ شدند،ديدند دختري‌ برروي‌ تختي‌ از تختهاي‌ بهشت‌نشسته‌ وتاجي‌ از نور برسر ودوگوشواره‌ از نور درگوش‌ دارد واز نورصورتش‌،فردوس‌ روشن‌ است‌.

آدم‌(ع‌)به‌ جبرئيل‌ گفت‌:اي‌ حبيب‌ من‌ جبرئيل‌!اين‌ دختر كه‌ از نور صورت‌ اوبهشت‌ روشن‌ است‌ ،كيست‌؟

جبرئيل‌ گفت‌:اين‌ فاطمه‌(س‌)دختر پيغمبرآخرالزمان‌ است‌.تاجي‌ كه‌ برسردارد،شوهرش‌ علي‌(ع‌)ودوگوشواره‌اش‌،حسن‌(ع‌)وحسين‌(ع‌) هستند. واوازچهارهزار سال‌ قبل‌ از خلقت‌ شما موجود بوده‌ است‌.(فاطمه‌ سرور زنان‌عالم‌ ص‌15)

فرشتة‌ محمود

قبل‌ از ازدواج‌ فاطمه‌(س‌)،روزي‌ فرشته‌اي‌ بنام‌ محمود كه‌ داراي‌ بيست‌وچهار صورت‌ بود،نزد پيامبراسلام‌(ص‌)آمد.

رسولخدا(ص‌)پرسيد:اي‌ دوستم‌ جبرئيل‌!تاكنون‌ تورا اينگونه‌ نديده‌ بودم‌؟

فرشته‌ گفت‌:من‌ جبرئيل‌ نيستم‌ بلكه‌ من‌ محمودم‌ كه‌ خداوند مرا فرستاده‌ تانور را بازدواج‌ نور در بياورم‌.

پيامبراسلام‌(ص‌)فرمود:چه‌ شخصي‌ را به‌ چه‌ شخصي‌؟

گفت‌:فاطمه‌ را به‌ علي‌.

در اين‌ هنگام‌ چشم‌ رسولخدا به‌ كتف‌ محمود افتاد.كه‌ برآن‌ نوشته‌بود:محمّد رسول‌ اللّه‌.علي‌ّ وصيّه‌.

پيامبر(ص‌)پرسيد:از چه‌ زماني‌ اين‌ عبارت‌ بركتف‌ تو نوشته‌ شده‌ است‌؟

محمود گفت‌:بيست‌ وچهارهزارسال‌ قبل‌ از اينكه‌ خداوند آدم‌(ع‌) را خلق‌كند.(فاطمه‌ سرور زنان‌ عالم‌ ص‌31)

سؤال‌ قريش‌ از پيامبر(ص‌)

روزي‌ عده‌اي‌ از قريش‌ نزد پيامبر اسلام‌(ص‌)آمدند وگفتند:چگونه‌ شمابرترين‌ پيامبر هستي‌ درحاليكه‌ آخر پيامبران‌ مي‌باشي‌؟

حضرت‌ فرمود:من‌ اولين‌ كسي‌ بودم‌ كه‌ به‌ خدا ايمان‌ آوردم‌ واولين‌ كسيكه‌ به‌نداي‌ پروردگار كه‌ فرمود:الست‌ُ بربّكم‌؟ لبّيك‌ گفتم‌.

برتر از فرشتگان‌

پيامبر(ص‌) به‌ علي‌ (ع‌)فرمود:اي‌ علي‌!اگرمانبوديم‌ خداوند آدم‌ وحواوبهشت‌ ودوزخ‌ وآسمان‌ وزمين‌ را نمي‌آفريد!

چگونه‌ ما از فرشتگان‌ برتر نباشيم‌ وحال‌ آنكه‌ ما در توحيدوخداشناسي‌،ودرمعرفت‌ وتسبيح‌ وتقديس‌ وتهليل‌ پروردگار برآنهاسبقت‌گرفتيم‌ .زيرا نخستين‌ چيزي‌ كه‌ خداوند آفريد،ارواح‌ مابود كه‌ خداوند مارابه‌ توحيد وتمجيد خود گويا ساخت‌.سپس‌ فرشتگان‌ را آفريد وچون‌ آنهاارواح‌ مارا يك‌ نور مشاهده‌ كردند.امور مارا عظيم‌ شمردند،پس‌ ما تسبيح‌گفتيم‌ تا فرشتگان‌ بدانند كه‌ ماهم‌ مخلوق‌ هستيم‌ وخدا از صفات‌ ما منزّه‌است‌.

از تسبيح‌ ما ملائكه‌ نيز تسبيح‌ گفتند وخدا را از صفات‌ ما منزّه‌ دانستندوچون‌ عظمت‌ مقام‌ مارا مشاهده‌ كردند،ما تهليل‌(لااله‌ الاّ اللّه‌)گفتيم‌ تاملائكه‌ بدانند كه‌ الهي‌ بجز اللّه‌ نيست‌.

پس‌ هنگاميكه‌ بزرگي‌ محل‌ (ومقام‌)مارا ديدند،خداوند را تكبير گفتيم‌ تابدانند كه‌ خداوند بزرگتر از آن‌ است‌ كه‌ درك‌ شود وموقعيت‌ او عظيم‌ است‌وماخداياني‌ نيستيم‌ كه‌ واجب‌ باشد در عرض‌ خدا ويا پائينتر از او عبادت‌شويم‌!

پس‌ هنگاميكه‌ قدرت‌ وقوّة‌ مارا ديدند،گفتيم‌:لاحول‌ ولاقوة‌ الاّباللّه‌ العلي‌العظيم‌ تابدانند كه‌ هيچ‌ نيروئي‌ جز نيروي‌ الهي‌ نيست‌.

وچون‌ نعمتي‌ كه‌ خداوند برماداده‌ وطاعت‌ مارا واجب‌ فرموده‌،مشاهده‌كردند،گفتيم‌:الحمدُ لِلّه‌.تابدانند كه‌ حقوق‌ خداوند متعال‌ بخاطر نعمتهائي‌كه‌ به‌ ماداده‌ چيست‌.فرشتگان‌ هم‌ الحمدللّه‌ گفتند.

پس‌ فرشتگان‌ به‌ وسيلة‌ ما به‌ معرفت‌ وتسبيح‌ وتهليل‌ وتمجيد خداوندمتعال‌ راهنمائي‌ شدند.

سپس‌ خداوند متعال‌ آدم‌(ع‌) را آفريد ومارا درصُلب‌ او قرار داد وبه‌فرشتگان‌ امر فرمود تا بخاطر احترام‌ ما كه‌ در صلب‌ آدم‌ بوديم‌،براو سجده‌كنند.درواقع‌ سجده‌ آنها بندگي‌ خداوند بود واحترام‌ واطاعت‌ آدم‌ بود كه‌مادر پشتش‌ بوديم‌.

وچگونه‌ از ملائكه‌ برتر نباشيم‌ وحال‌ آنكه‌ در معراج‌ وقتي‌ به‌ آسمانها بالارفتم‌،جبرئيل‌ براي‌ نماز جماعت‌ بمن‌ گفت‌ كه‌ جلو بايست‌!

گفتم‌:اي‌ جبرئيل‌ برتو پيشي‌ بگيرم‌؟

گفت‌:آري‌ زيرا خداوند تبارك‌ وتعالي‌ پيامبرانش‌ را برهمة‌ فرشتگان‌ برتري‌داده‌ وتورا بخصوص‌ برتري‌ داده‌ است‌.من‌ جلو ايستادم‌ وبراي‌ آنها نمازخواندم‌.البته‌ فخر فروشي‌ نيست‌.

وقتي‌ به‌ حجابهاي‌ نور رسيديم‌،جبرئيل‌ بمن‌ گفت‌،پيش‌ برو!ولي‌ خودش‌ماند.

گفتم‌:اي‌ جبرئيل‌!در چنين‌ جائي‌ از من‌ جدا مي‌شوي‌؟

گفت‌:خدايم‌ دستورداده‌ كه‌ از اينجافراتر نروم‌.

من‌ بالارفتم‌تا در جائيكه‌ با خدا سخن‌ گفتم‌.

ندا رسيد كه‌:اي‌ محمّد!توبندة‌ من‌ هستي‌ ومن‌ پروردگار توام‌!مراعبادت‌ كن‌وبرمن‌ توكل‌ نما كه‌ تو نور من‌ در بندگانم‌ ورسول‌ من‌ در مخلوقاتم‌ وحجّت‌من‌ در آفريدگانم‌ هستي‌!بهشتم‌ را براي‌ كسيكه‌ از تو پيروي‌ كندآفريدم‌ودوزخم‌ را براي‌ كسيكه‌ نافرمانيت‌ كند،قرار دادم‌ وكرامتم‌ را براي‌ اوصياي‌تو واجب‌ نمودم‌ وثوابم‌ را براي‌ شيعيان‌ تو قرار دادم‌.

گفتم‌:خدايا!اوصياي‌ من‌ كيانند؟

نداشد كه‌:اي‌ محمّد!اوصياي‌ تو همانها هستند كه‌ نامشان‌ برساق‌ عرش‌نوشته‌ شده‌ است‌.كه‌ اول‌ آنها علي‌ بن‌ ابيطالب‌ وآخرين‌ آنها مهدي‌ امّت‌ من‌است‌.(مكيال‌ المكارم‌ ج‌1ص‌57)

امتحان‌ قبل‌ از خلق‌ شدن

‌در زيارتنامة‌ حضرت‌ فاطمه‌(س‌)آمده‌ است‌ كه‌:

اي‌ امتحان‌ شده‌ !خدا قبل‌ از اينكه‌ تورا خلق‌ كند،شمارا آزمايش‌ كرد وتوراصبور يافت‌.(مفاتيح‌ الجنان‌)

روح‌ بدون‌ بدن‌!

امام‌ صادق‌(ع‌):در حديث‌ قدسي‌ است‌ كه‌ خدا فرمود:اي‌ محمّد!من‌ ،تووعلي‌ را قبل‌ از آسمانها وزمين‌ وعرش‌ ودرياها، بصورت‌ نور آفريدم‌يعني‌روح‌ بدون‌ بدن‌!وتو بعد از آن‌، هميشه‌ مرا تهليل‌ وتمجيدمي‌كردي‌. سپس‌روح‌ شمارا دونيم‌ كردم‌ وهرنيمي‌ راهم‌ دونيم‌ كردم‌ كه‌ از آن‌، تو وعلي‌وحسن‌ وحسين‌ خلق‌ شديد.

سپس‌ امام‌ صادق‌(ع‌)فرمود:بعد از آن‌ خداوند ،فاطمه‌ را از نور كه‌ روح‌ بدون‌بدن‌ است‌ آفريد...ونورخودرا در ماهم‌ جاري‌ كرد.(اصول‌ كافي‌ج‌3ص‌258)

دريك‌ ساية‌ سبز رنگ‌!

مفضل‌ به‌ امام‌ صادق‌(ع‌)گفت‌:زمانيكه‌ شما در (اظلّه‌)بوديد درچه‌ حالي‌بوديد؟

فرمود:اي‌ مفضّل‌!كسي‌ جزما نزد خدا نبود ومادر يك‌ ساية‌ سبز رنگ‌،اوراتسبيح‌ مي‌گفتيم‌ وتقديس‌ مي‌نموديم‌ وبه‌ بزرگواري‌ ياد مي‌كرديم‌.جز ما نه‌فرشتة‌ مقربّي‌ بود ونه‌ صاحب‌ روحي‌ بود!تا اينكه‌ خدا خلقت‌ اشياء راشروع‌ كرد وملائكه‌ وغير آنهارا خلق‌ نمود وعلم‌ آن‌ را بماداد.(اصول‌ كافي‌ج‌3ص‌262)

نداي‌ منادي

‌امام‌ صادق‌(ع‌):حقيقتا ما اولين‌ خانداني‌ هستيم‌ كه‌ خدا نام‌ مارا بلندكرد.زيرا وقتي‌ خداوند، آسمانهاوزمين‌ را خلق‌ كرد،دستور داد كه‌ منادي‌ سه‌بار ندا كند:

اشهد اَن‌ لا اله‌ الاّ اللّه‌.اشهد اَن‌ّ محمدا رسول‌ اللّه‌.اشهدُ اَن‌َّ عليّااميرالمؤمنين‌ حقّا.

از اهل‌ تسنن‌ نقل‌ شده‌ كه‌:

از امام‌ احمدبن‌ حنبل‌ وغيراو نقل‌ شده‌ كه‌ پيامبر(ص‌)فرمود:من‌ وعلي‌،چهارده‌ هزارسال‌ قبل‌ از خلقت‌ آدم‌ از يك‌ نور خلق‌ شديم‌.وقتي‌آدم‌(ع‌)خلق‌ شد،خدامارا در صُلب‌ او قرار داد.

بعد از آن‌،نورمن‌ وعلي‌ باهم‌ بود تا اينكه‌ در صُلب‌ عبدالمّلب‌ از هم‌جداشديم‌.آنوقت‌ در من‌ نبوّت‌ ودر علي‌ ،خلافت‌ وجانشيني‌ مقررگرديد.(شبهاي‌ پيشاور)

ابراهيم‌(ع‌)وملكوت‌ آسمانهارسولخدا(ص‌):وقتي‌ خداوند ،ملكوت‌ آسمانها را به‌ ابراهيم‌(ع‌)نشان‌داد،ابراهيم‌(ع‌)نوري‌ را در عرش‌ ديد.

پرسيد:خدايا!اين‌ چه‌ نوري‌ است‌؟

خطاب‌ رسيد:اي‌ ابراهيم‌!اين‌ نور،محمّد برگزيده‌ من‌ است‌.

پرسيد:نور ديگري‌ كه‌ پهلوي‌ اوست‌،چيست‌؟

فرمود:اين‌ نور علي‌،ياري‌ كنندة‌ دين‌ من‌ است‌.

پرسيد:نورديگري‌ هم‌ پهلوي‌ ايشان‌ مشاهده‌ مي‌كنم‌!

فرمود:اين‌ فاطمه‌ است‌ كه‌ پهلوي‌ پدر وشوهرش‌ قرار دارد.من‌ دوستان‌فاطمه‌ را از آتش‌ نجات‌ داده‌ام‌.

پرسيد:خدايا!دو نور ديگر مي‌بينم‌!

فرمود:آنها حسن‌ وحسين‌ هستند.

پرسيد:نورهاي‌ ديگري‌ هم‌ مي‌بينم‌!

فرمود:آنهاعلي‌ بن‌ الحسين‌ ومحمدبن‌ علي‌ وجعفربن‌ محمد وموسي‌ بن‌جعفر وعلي‌ بن‌ موسي‌ ومحمدبن‌ علي‌ وعلي‌ بن‌ محمد وحسن‌ بن‌ علي‌ومهدي‌ آل‌ محمد مي‌باشند.

پرسيد:خدايا!غير از اين‌ چهارده‌ نور، نورهاي‌ بسياري‌ در اطراف‌ آنهامي‌بينم‌!

فرمود:اينها شيعيان‌ ودوستان‌ محمّد وآل‌ محمّدند.

پرسيد:شيعيان‌ را با چه‌ علامتي‌ مي‌توان‌ شناخت‌؟

فرمود:خواندن‌ پنجاه‌ ويكركعت‌ نماز در شبانه‌ روز(17ركعت‌ واجب‌و34ركعت‌ نافله‌)،بلند گفتن‌ بسم‌ اللهالرحمن‌ الرحيم‌،قنوت‌ قبل‌ ازركوع‌،سجدة‌ شكر وانگشتر بدست‌ راست‌ كردن‌.

ابراهيم‌(ع‌)درخواست‌ كرد كه‌:خدايا!مرانيز از دوستان‌ وشيعيان‌ محمّد وآل‌محمّد قرار بده‌!

خطاب‌ رسيد:من‌ تورا از دوستان‌ وشيعيان‌ آنها قرار دادم‌.«ستارگان‌ درخشان‌ج‌11ص‌5»

نظر بعضي‌ از دانشمندان‌ومشاهير غير مسلمان‌ درباره‌ شخصيت‌حضرت‌ محمّد(ص‌)

«لامارتين‌»شاعر ونويسندة‌ بزرگ‌ فرانسه‌:

محمّد شخصيتي‌ است‌ كه‌ مافوق‌ بشريّت‌ ومادون‌ خداست‌.

«ژان‌ ژاك‌ روسو»فيلسوف‌ مشهور نامي‌ سويسي‌:

اي‌ محمّد!اي‌ آورندة‌ قرآن‌ كجائي‌!بيا دست‌ مرا بگير وبه‌ باغ‌وصحرا وچمن‌ وبه‌ هرجائي‌ كه‌ مي‌خواهي‌ ببر!اگر تومرا ميان‌درياي‌ بلا ببري‌،خواهم‌ رفت‌ .زيرا توعالم‌ به‌ حيات‌ وزندگي‌هستي‌.

«گوستاولوبون‌»مورخ‌ ودانشمند شهير فرانسوي‌ مي‌گويد:

عقل‌ محمّد از بزرگترين‌ عقول‌ بشري‌ وعقائد او از استوارترين‌عقائد است‌.

«مستر وليز»دانشمند ونويسندة‌ شهير انگليسي‌:

درميان‌ دينهاي‌ موجود جهان‌،ديانتي‌ كه‌ از روي‌ حق‌ وحقيقت‌سيزده‌ قرن‌ است‌ كه‌ با تمدن‌هاي‌ اعصار،سير نموده‌،بدون‌ اينكه‌تغييري‌ در قوانين‌ واحكام‌ خود بدهد،فقط‌ دين‌ پاك‌ از خرافات‌اسلام‌ است‌.اگربمن‌ بگويند:اسلام‌ را تعريف‌ كن‌!مي‌گويم‌.اسلام‌يعني‌ تمدن‌!«محمدپيامبرشمشيرنيست‌»

و...

برتري‌ محمّد وآل‌ محمّد برساير انبياء

دلايل‌ متقني‌ وجوددارد كه‌ چهارده‌ معصوم‌(ع‌)برتر از انبياءواولياءبوده‌اند.دربعضي‌ از آيات‌ قرآن‌ به‌ صراحت‌ آمده‌ است‌ كه‌ حضرت‌ابراهيم‌ (ع‌) و يعقوب ‌(ع‌) ويوسف ‌(ع‌) و عيسي ‌(ع‌) خودرا مسلمان‌ خوانده‌اند و خداوند ابراهيم ‌(ع‌) را از شيعيان‌ ذكر نموده‌ است‌.به‌ چند آيه‌ توجه ‌فرمائيد:

«اذقال‌ ربُّه‌ اَسلِم‌.قال‌ اسلمت‌ُ لرب‌ّ العالمين‌.ووصّي‌ بها ابراهيم‌ بنيه‌ويعقوب‌ يابَني‌ّ اِن‌َّ الله اصطفي‌ لكم‌ الدين‌ فلا تموتن‌ّ الاّ وانتم‌مسلمون‌»131و132بقره‌

خدابه‌ ابراهيم‌ گفت‌:مسلمان‌ شو!اوهم‌ گفت‌:من‌ تسليم‌ پروردگارعالميانم‌. وابراهيم‌ پسرانش‌ را به‌ اين‌ دين‌ سفارش‌ كرد ويعقوب‌ نيز به‌ پسران‌گفت‌: بدرستيكه‌ خدا اين‌ دين‌ را براي‌ شما انتخاب‌ كرده‌ است‌ پس‌ مبادابميريد مگر با اسلام‌.

******

«فلمّا احس‌ّ عيسي‌ منهم‌ الكفر قال‌ مَن‌ انصاري‌ الي‌ اللهقال‌الحواريون‌ نحن‌ انصارالله آمنّا بالله واشهد بانّا مسلمون‌»52آل‌عمران‌

وقتي‌ عيسي‌ احساس‌ كرد كه‌ مردم‌ كافرشده‌اند.پرسيد:چه‌ كساني‌ ياور من‌بسوي‌ خدايند؟حواريون‌ گفتند:مابه‌ خدا ايمان‌ آورده‌ وتوشاهد باش‌ كه‌مامسلمان‌ هستيم‌.

******

«ماكان‌ ابراهيم‌ يهودياً ولا نصرانياً ولكن‌ كان‌ حنيفاً مسلماً وماكان‌من‌ المشركين‌»67آل‌ عمران‌

ابراهيم‌ نه‌ يهودي‌ ونه‌ مسيحي‌ بود بلكه‌ موحّد ومسلمان‌ بود ومشرك‌ نبود.

******

«قُل‌ آمنّا بالله وما اُنزل‌ علينا ومااُنزل‌ علي‌ ابراهيم‌ واسماعيل‌واسحاق‌ ويعقوب‌ والاسباط‌ وما اوتي‌ موسي‌ وعيسي‌ والنبيّون‌ من‌ربّهم‌ لانُفرِق‌ُّ بين‌ احدٍ منهم‌ ونحن‌ له‌ مسلمون‌»84آل‌ عمران‌

بگو به‌ خدا وآنچه‌ برما وبرابراهيم‌ واسماعيل‌ واسحاق‌ ويعقوب‌ وفرزندان‌ونوادگان‌ او فروفرستاده‌ شده‌ وبه‌ آنچه‌ بر موسي‌ وعيسي‌ وپيامبران‌ ازخدايشان‌ داده‌ شده‌،ايمان‌ داريم‌ وميان‌هيچ‌ يك‌ از ايشان‌ جدا نكنيم‌ ومامسلمان‌ِ خداهستيم‌.

******

«اليوم‌ اكملت‌ُ لكم‌ دينكم‌ واتممت‌ُ عليكم‌ نعمتي‌ ورضيت‌ُ لكم‌الاسلام‌ ديناً»3مائده‌

امروز(غدير)دين‌ شمارا به‌ كمال‌ رساندم‌ ونعمت‌ خودرا برشما تمام‌ كردم‌واسلام‌ را براي‌ شما پسنديدم‌ وبه‌ آن‌ راضي‌ شدم‌.

******

«رب‌ّ قد آتيتني‌ من‌ المُلك‌ وعلمّتني‌ مِن‌ تأويل‌ الاحاديث‌.فاطرالسماوات‌ والارض‌ انت‌َ ولي‌ّ في‌ الدنيا والاخرة‌ توفّني‌ مسلماًواَلحِقني‌ بالصالحين‌»101يوسف‌

يوسف‌ گفت‌:خدايا!توبمن‌ پادشاهي‌ دادي‌ وعلم‌ تعبيرخواب‌آموختي‌.توآفريننده‌ آسمانها وزميني‌.توسرپرست‌ من‌ در دنياوآخرتي‌.مرامسلمان‌ از دنيا ببر وبه‌ صالحين‌ ملحق‌ نما.

سؤالات‌ يهودي‌ از علي‌(ع‌)

بعد از رحلت‌ رسولخدا(ص‌)،يكنفر يهودي‌ وارد مدينه‌ شد وسؤالاتي‌ رامطرح‌ كرد كه‌ تنها علي‌(ع‌)توانست‌ به‌ آنهاجواب‌ دهد وبعد ازآن‌يهودي‌،مسلمان‌ شد.

او پرسيد:پيامبرشما گفته‌ است‌ برتر از ساير پيامبران‌ است‌.حضرت‌آدم‌(ع‌)اين‌ فضيلت‌ را داشت‌ كه‌ همة‌ فرشتگان‌ براو سجده‌ نمودند.آياپيامبرشما چنين‌ فضيلتي‌ داشته‌ است‌؟

علي‌(ع‌):سجده‌ فرشتگان‌ براي‌ آدم‌(ع‌)يكبار بود.ولي‌ خدا خود وملادكه‌اش‌تاروز قيامت‌ بر محمّد(ص‌)صلوات‌ مي‌فرستند.همانطور كه‌ خدادرقرآن‌مي‌فرمايد:«اِن‌َّ الله وملائكته‌ يُصلّون‌ علي‌ النبي‌ّ.»احزاب‌56

يعني‌ خدا وملائكه‌اش‌ بر پيامبراسلام‌ صلوات‌ مي‌فرستند.

يهودي‌:نوح‌(ع‌)نفرين‌ كرد وبه‌ دعاي‌ او خدا باراني‌ فرستاد تا كفار غرق‌شدند.آيا پيامبرشما چنين‌ فضيلتي‌ داشته‌ است‌؟

علي‌(ع‌):پيامبر اسلام‌،پيامبررحمت‌ بوده‌ است‌.ولي‌ ما شاهد بوديم‌ كه‌ وقتي‌مدتي‌ مدينه‌ دچار خشكسالي‌ شد ومردم‌ از پيامبر درخواست‌ كردند كه‌براي‌ آمدن‌ باران‌ دعا كند.حضرت‌ دعا كرد وتا هفت‌ شبانه‌ روز باران‌ آمدبطوريكه‌ مردم‌ آمدند ودرخواست‌ كردند كه‌ پيامبر دعا كند كه‌ باران‌ برشهرمدينه‌ نبارد وفقط‌ بر زمينهاي‌ كشاورزي‌ آنان‌ ببارد!پيامبرهم‌ دعاكرد:خدايا!برمدينه‌ نباران‌!وبرخارج‌ از مدينه‌ بباران‌.دراين‌ حال‌ آسمان‌مدينه‌ صاف‌ بود ولي‌ خارج‌ از مدينه‌ باران‌ مي‌آمد.

يهودي‌:حضرت‌ هود(ع‌)برقومش‌ نفرين‌ كرد وخدابادي‌ فرستاد كه‌ قوم‌ناسپاس‌ هود،هلاك‌ شدند.آيا پيامبرشما چنين‌ فضيلتي‌ داشته‌ است‌؟

علي‌(ع‌):در جنگ‌ خندق‌ كه‌ مشركين‌ مدينه‌ را محاصره‌ نمودند،خداطوفاني‌ فرستاد تا خيمه‌هاي‌ مشركين‌ را از جادرآورد ويكي‌ از عوامل‌شكست‌ دشمن‌ شد.

يهودي‌:خدابراي‌ صالح‌،شتري‌ از دل‌ كوه‌ درآورد تا نشانة‌ نبوت‌ او باشد.آياپيامبرشما چنين‌ فضيلتي‌ داشته‌ است‌؟

علي‌(ع‌):شتر صالح‌ با او حرف‌ نزد ولي‌ يكروز شتري‌ در مقابل‌ پيامبر زانو زدوبا زبان‌ عربي‌ فصيح‌ از صاحبش‌ نزد پيامبر شكايت‌ كرد.پيامبر صاحبش‌ راخواست‌ واورا از كشتن‌ شتر منع‌ نمود.

يهودي‌:خدا با موسي‌(ع‌)حرف‌ زد.آيا پيامبرشما چنين‌ فضيلتي‌ داشته‌است‌؟

علي‌(ع‌):وقتي‌ پيامبر اسلام‌ به‌ معراج‌ رفت‌،در «مقام‌ قاب‌ قوسين‌ اوادني‌»باخدا سخن‌ گفت‌ و..

يهودي‌:خدا به‌ سليمان‌ پادشاهي‌ داد.آيا پيامبرشما چنين‌ فضيلتي‌ داشته‌است‌؟

علي‌(ع‌):يكروز ملكي‌ با كليدهايي‌ در دست‌ نزد پيامبراسلام‌ آمدوگفت‌:خدا سلام‌ رسانده‌ وفرموده‌ است‌ كه‌ اينها كليدهاي‌ گنجهاي‌ زمين‌است‌.اگر مي‌خواهي‌ در دنيا پادشاه‌ باش‌ وآخرت‌ هم‌ جايت‌ در بهشت‌محفوظ‌ است‌.پيامبر كليدهارا پس‌ داد وعرضه‌ داشت‌ كه‌:ميخواهم‌ يكروزسير باشم‌ وشكر خدا گويم‌ ويكروز گرسنه‌ باشم‌ از خدا درخواست‌ كنم‌.

يهودي‌:خدا باد را تحت‌ فرمان‌ سليمان‌(ع‌)قرار داد واو بوسيله‌ باد به‌ هرجامي‌خواست‌ مي‌رفت‌.آيا پيامبرشما چنين‌ فضيلتي‌ داشته‌ است‌؟

علي‌(ع‌):درسفر معراج‌،وسيله‌اي‌ آسماني‌ بنام‌ بُراق‌ براي‌ پيامبر آوردند كه‌حضرت‌ برآن‌ سوار شد ودر يكشب‌ از مكه‌ به‌ قدس‌ رفت‌ واز آنجا به‌آسمانهاي‌ هفت‌ گانه‌ بالارفت‌ وبعد از سفرهائي‌،موقع‌ اذان‌ صبح‌ به‌ مكه‌برگشت‌.

يهودي‌:عيسي‌(ع‌)مرده‌ زنده‌ مي‌كرد.آيا پيامبرشما چنين‌ فضيلتي‌ داشته‌است‌؟

علي‌(ع‌):يكروز يكنفرزن‌ يهودي‌ پيامبر را مهمان‌ كرد وبراي‌ او دست‌گوسفند كباب‌ شده‌ آورد.وقتي‌ پيامبر لقمه‌ اول‌ را در دهان‌ گذاشت‌،آن‌دست‌ گوسفند بزبان‌ آمد وگفت‌:مرا به‌ زهر آلوده‌اند از من‌ نخور!

يهودي‌:عيسي‌(ع‌)از ذخاير غذايي‌ پشت‌ ديوارها وخانه‌ها خبر مي‌داد. آياپيامبرشما چنين‌ فضيلتي‌ داشته‌ است‌؟

علي‌(ع‌):در جنگ‌ موته‌،لشگر اسلام‌ در مرز روم‌ مشغول‌ جنگ‌ با دشمن‌ بودوپيامبر در مسجد مدينه‌،اخبار جنگ‌ را نقل‌ مي‌كرد. وقتي‌ لشگر اسلام‌مراجعت‌ كرد،ديدند همانطور بوده‌ است‌ كه‌ حضرت‌ نقل‌ مي‌كرد. «ستارگان‌ درخشان‌ ج‌1ص‌29»

نهنگ‌ سخن‌ مي‌گويد!

ابوحمزه‌ ثُمالي‌ نقل‌ مي‌كند كه‌:

عبدالله بن‌ عمر نزد امام‌ سجاد(ع‌)آمد وگفت‌:اي‌ پسر حسين‌!تو گفته‌اي‌ كه‌حضرت‌ يونس‌(ع‌)به‌ اين‌ علت‌ در شكم‌ نهنگ‌ گرفتار شد كه‌ در ولايت‌اهلبيت‌(ع‌)تأمل‌ كرده‌ بود؟

امام‌ سجاد(ع‌):آري‌!ثكلتك‌ امّك‌!

عبداللهبن‌ عمر:اگر راست‌ مي‌گوئي‌ بمن‌ نشان‌ بده‌!

امام‌ فرمود:چشمانت‌ را برهم‌ بگذار سپس‌ باز كن‌!

وقتي‌ عبدالله چشمانش‌ را باز كرد،خودرا كنار دريائي‌ ديد(ودچار ترس‌شد).او گفت‌:اي‌ سرورم‌!خون‌ من‌ بگردن‌ شماست‌!شمارا به‌ خدا قسم‌مي‌دهم‌ كه‌مرا بخطر نياندازيد!

امام‌ فرمود:مي‌خواهم‌ نهنگ‌ يونس‌ را بتو نشان‌ بدهم‌.

سپس‌ امام‌ صدا زد:ايهّا الحوت‌!اي‌ نهنگ‌!

ناگاه‌ نهنگي‌ چون‌ كوهي‌ عظيم‌ سر از دريا بيرون‌ اورد وگفت‌:لبّيك‌ يا ولي‌ الله!

امام‌ فرمود:توكيستي‌؟

گفت‌:من‌ نهنگ‌ حضرت‌ يونس‌ هستم‌.

امام‌ فرمود:برايمان‌ حرف‌ بزن‌!

گفت‌:اي‌ مولايم‌!از زمان‌ جدّت‌ آدم‌(ع‌)تا زمان‌ حضرت‌ محمّد(ص‌)خداهيچ‌ پيامبري‌ را مبعوث‌ نكرد الاّ اينكه‌ ولايت‌ شما اهلبيت‌(ع‌)را براو عرضه‌نمود.هركدام‌ كه‌ قبول‌ كرد،سالم‌ ماند.وهركه‌ تأمل‌ كرد،دچار فتنه‌شد.همانطور كه‌ آدم‌(ع‌)به‌ معصيت‌،نوح‌(ع‌)به‌ غرق‌ شدن‌،ابراهيم‌(ع‌)به‌آتش‌ ،يوسف‌(ع‌)به‌ زندان‌،ايوب‌(ع‌)به‌ بلا وداود(ع‌)به‌ خطا مبتلاشد.تا اينكه‌خداوند،يونس‌(ع‌)را مبعوث‌ نمود وبه‌ او وحي‌ كرد كه‌:ولايت‌علي‌(ع‌)وامامان‌ از نسل‌ اورا دوست‌ بدار!

يونس‌ جوابداد:چگونه‌ كس‌ را كه‌ نديده‌ام‌ ونشناخته‌ام‌ ،دوست‌ بدارم‌؟وباغيظ‌ رفت‌!

خدابمن‌ وحي‌ كرد كه‌:اورا درشكم‌ خود زنداني‌ كن‌ ولي‌ استخواني‌ از او نرم‌ننما!

من‌ اورا چهل‌ روز در شكمم‌ نگاه‌ داشتم‌ تا اينكه‌ اودرتاريكي‌ شكمم‌ نداداد:اي‌ خدايي‌ كه‌ جز تو خدايي‌ نيست‌!تو منزّهي‌ ومن‌ بخودم‌ ظلم‌ كردم‌.من‌ولايت‌ علي‌(ع‌)وامامان‌ از نسل‌ اورا قبول‌ نمودم‌.

خداهم‌ بمن‌ دستوردادكه‌ اورا بساحل‌ بياندازم‌.

سپس‌ امام‌ فرمود:اي‌ نهنگ‌ برگرد!او هم‌ رفت‌ ودريا آرام‌ شد.«مكيال‌المكارم‌ ج‌1»

نگاه‌ عميقانه‌ يهودي‌ به‌ پيامبر

اسلام‌يكروز يك‌ نفر يهودي‌ نزد پيامبراسلام‌ آمد ونگاه‌ خيره‌اي‌ به‌ حضرت‌ نمود.

حضرت‌ فرمود:كاري‌ داري‌؟

يهودي‌ گفت‌:موسي‌(ع‌)برتر است‌ يا تو؟موسايي‌ كه‌ خدا با او حرف‌ زدومعجزاتي‌ چون‌ اژدها شدن‌ عصا وتابيدن‌ نور از جبينش‌ را به‌ او داد وتورات‌را براو نازل‌ كرد ودريارا براي‌ او شكافت‌!

پيامبراسلام‌(ص‌)فرمود:براي‌ انسان‌ خوب‌ نيست‌ كه‌ از خودش‌ تعريف‌ كندولي‌ برتو واجب‌ است‌ كه‌ پيامبرآخرالزمان‌ را بشناسي‌!

بدانكه‌ وقتي‌ آدم‌(ع‌)از بهشت‌ اخراج‌ شد،صدا زد:خدايا!تورا بحق‌ محمّدوآل‌ محمّد مرا بيامرز!

خداهم‌ اورا آمرزيد.

وقتيكه‌ نوح‌ سوار كشتي‌ شد،مي‌خواست‌ غرق‌ شود،صدازد:خدايا!بحق‌محمّد وآل‌ محمّد مرا نجات‌ بده‌!خداهم‌ اورا نجات‌ داد.

وقتي‌ ابراهيم‌(ع‌)در آتش‌ گرفتار شد،صدازد:خدايا!بحق‌ محمّد وآل‌ محمّدمرا نجات‌ بده‌!خداهم‌ اورا نجات‌ داد.

هنگاميكه‌ موسي‌(ع‌)به‌ دريا رسيد وپشت‌ سرش‌ فرعونيان‌ بودند،صدازد:خدايا!بحق‌ محمّد وآل‌ محمّد مرا نجات‌ بده‌!خداهم‌ اورا نجات‌داد....

اگر موسي‌(ع‌)زمان‌ من‌ بود وبمن‌ ايمان‌ نمي‌آورد،ايمانش‌ بخدا سودي‌برايش‌ نداشت‌!...

وبدانكه‌ از نسل‌ من‌،مهدي‌ ظاهر مي‌شود كه‌ عيسي‌(ع‌)پشت‌ سر او نمازمي‌خواند واورا ياري‌ مي‌كند.

روز قيامت‌ ومنبرهاي‌ پيامبران‌ واوصياء

جابربن‌ عبدالله انصاري‌ از امام‌ باقر(ع‌) نقل‌ مي‌كند كه‌ رسولخدا(ص‌)فرمود:

روز قيامت‌،منبرهائي‌ از نوربراي‌ پيامبران‌ نصب‌ مي‌كنند.منبري‌ كه‌ براي‌ من‌مي‌گذارند،از همه‌ با عظمت‌تر است‌.آنگاه‌ خداوند عزّ وجل‌ مي‌فرمايد:

اي‌ محمّد!خطبه‌ بخوان‌! من‌ سخنراني‌ مي‌كنم‌ كه‌ هيچ‌ يك‌ از پيامبران‌نشنيده‌ باشند.

سپس‌ برا ي‌ جانشينان‌ پيامبران‌ هم‌ منبرهائي‌ نصب‌ مي‌نمايند.منبر جانشين‌من‌ علي‌(ع‌)از همه‌ بلندتر است‌.آنگاه‌ خداوند عزّ وجل‌ّ مي‌فرمايد:

اي‌ علي‌!خطبه‌ بخوان‌!علي‌(ع‌)خطبه‌اي‌ بخواند كه‌ هيچ‌ يك‌ از اوصياءنشنيده‌ باشند.

آنگاه‌ براي‌ فرزندان‌ پيامبران‌ وفرزندان‌ من‌ ،حسن‌ وحسين‌ هم‌ منبرهائي‌ قرارمي‌دهند.

در اين‌ موقع‌،جبرئيل‌ ندا مي‌كند:

فاطمه‌ كجاست‌؟خديجه‌ وآسيه‌ ومريم‌ كجاهستند؟

آنها بلند مي‌شوند.پس‌ خداوند مي‌فرمايد:

لِمَن‌ِ المُلك‌ اليوم‌؟امروز پادشاهي‌ مال‌ِ كيست‌؟

محمّد وعلي‌ وحسن‌ وحسين‌ مي‌فرمايند:لِله‌ّ الواحدِ القهّار.پادشاهي‌براي‌ خداوند يگانه‌ وپرقدرت‌ است‌.

خداوند مي‌فرمايد:

امروز!من‌ محمّد وعلي‌ وحسن‌ وحسين‌ وفاطمه‌ را بزرگواري‌ دادم‌.

هان‌!اي‌ اهل‌ محشر!سرهابه‌ گريبان‌ كشيد وچشمهاي‌ خودرا ببنديد كه‌فاطمه‌ مي‌خواهدبطرف‌ بهشت‌ برود.

در اين‌ هنگام‌ ،جبرئيل‌، ناقه‌اي‌ از بهشت‌ كه‌ مهار آن‌ از مرواريد وزين‌ آن‌ از مرجان‌ است‌ در مقابل‌ فاطمه‌ مي‌خواباند وآن‌ حضرت‌ بر آن‌سوار مي‌شود.آنگاه‌ صدهزار فرشته‌ از طرف‌ راست‌ وصدهزار از طرف‌ چپ‌،حضرت‌ را بربالهاي‌ خود حمل‌ مي‌كنندوبر در بهشت‌ فرود مي‌آورند.

فاطمه‌ داخل‌ بهشت‌ نمي‌شود.وبطرف‌ اهل‌ محشر نگاه‌ مي‌كند.

خطاب‌ مي‌رسد كه‌:اي‌ دختر حبيب‌ من‌!اين‌ نگراني‌ تو از چيست‌؟در حاليكه‌تورا فرمان‌ بهشت‌ دادم‌؟

فاطمه‌ مي‌فرمايد:اي‌ پروردگارم‌!دوست‌ دارم‌ كه‌ مقامم‌ در پيشگاه‌ تو معلوم‌گردد.

خطاب‌ رسد:اي‌ فاطمه‌!بنگر ودر دل‌ هر كه‌ چيزي‌ از محبت‌ خودوفرزندانت‌ يافتي‌،دست‌ اورا بگير ودر بهشت‌ جاي‌ بده‌!

امام‌ باقر(ع‌)فرمود:اي‌ جابر!بخدا سوگند!در آن‌ روز ،فاطمه‌،شيعيان‌ خودراجدا مي‌كند،همانطور كه‌ مرغ‌ دانه‌هاي‌ خوب‌ را از دانه‌هاي‌ بد جدامي‌نمايد.«فاطمه‌ سرور زنان‌ عالم‌ ص‌11»

تقسيم‌ كننده‌ بهشت‌ وجهنّم

‌يك‌ روز علي‌(ع‌)برفراز منبر فرمود:

من‌ از طرف‌ خدا، تقسيم‌ كنندة‌ بهشت‌ وجهنم‌ هستم‌.هيچ‌ كسي‌ جز پيامبراسلام‌ بر من‌ برتري‌ ندارد.«اصول‌ كافي‌ ج‌1»

موسي‌(ع‌) در معراج‌رسولخدا(ص‌)فرمود:در سفر معراج‌،وقتي‌ به‌ آسمان‌ ششم‌ رسيدم‌،مردبلندبالا وگندم‌ گوني‌ كه‌ موي‌ بلندي‌ داشت‌،ديدم‌ كه‌ مي‌گفت‌:

بني‌ اسرائيل‌ گمان‌ مي‌كنند كه‌ من‌ گراميترين‌ فرزند آدم‌(ع‌)نزد خدا هستم‌.امّااين‌ مرد(حضرت‌ محمد)نزد خدا گرامي‌تر است‌.«حيوة‌ القلوب‌»

دو مرد برگزيده‌

!پيامبر اسلام‌(ص‌) به‌ فاطمه‌(س‌) فرمود:

خداي‌ عزّ وجل‌ّ از ميان‌ مردان‌،دو مرد را برگزيد.يكي‌ پدرتو وديگري‌شوهرتو.«فاطمه‌ سرور زنان‌ عالم‌ ص‌32»

تو بهتري‌ يا جبرئيل‌؟

پيامبر اسلام‌(ص‌)فرمود:

خداوند،مخلوقي‌ بهتر از من‌ نيافريده‌ وكسي‌ نزد او از من‌ گرامي‌تر نيست‌.

علي‌(ع‌)پرسيد:اي‌ رسول‌ خدا!شمابهتريد يا جبرئيل‌؟

فرمود:اي‌ علي‌!خداوند تبارك‌ وتعالي‌ پيامبران‌ مرسل‌ را بر فرشتگان‌ مقرّب‌خويش‌ برتري‌ داده‌ است‌ ومرا بر همة‌ پيامبران‌ برتري‌ بخشيده‌ است‌.اي‌علي‌!بعد از من‌،برتري‌ از آن‌ تو وامامان‌ بعد از تو است‌ زيرافرشتگان‌،خدمتگزار ما ودوستان‌ ما هستند.اي‌ علي‌!فرشتگان‌ حامل‌عرش‌،كه‌ به‌ تسبيح‌ وتحميد پروردگار مشغولند،براي‌ آنانكه‌ به‌ ولايت‌مابگروند،طلب‌ آمرزش‌ كنند.«مكيال‌ المكارم‌ ج‌1 ص‌57»

سروران‌ بهشت‌!پيامبراكرم‌(ص‌)فرمود:ما فرزندان‌ عبدالمطّلب‌ سادات‌ وسروران‌ اهل‌بهشتيم‌.من‌،علي‌،جعفر،حمزه‌،حسن‌،حسين‌ ومهدي‌.«مكيال‌ المكارم‌ ج‌1ص‌63»

عبادت‌ بي‌ ولايت‌؟پيامبراكرم‌(ص‌)فرمود:هنگاميكه‌ به‌ معراج‌ رفتم‌،خدا بمن‌ وحي‌ كرد كه‌:

اي‌ محمّد!من‌ نظري‌ بسوي‌ زمين‌ كردم‌ وتورا از آن‌ اختيار كردم‌وپيغمبرساختم‌ واسم‌ تو را از نام‌ خود بر گرفتم‌ كه‌ من‌ محمودم‌ وتومحمّدي‌!دوباره‌ برزمين‌ نظري‌ افكندم‌ وعلي‌ را از آن‌ برگزيدم‌ واورا جانشين‌وداماد تو قرار دادم‌ ونام‌ اورا از نام‌ خودم‌ برگرفتم‌ كه‌ من‌ علي‌ّ اعلي‌ هستم‌واو علي‌ است‌.

سپس‌ فاطمه‌ وحسن‌ وحسين‌ را از نور شما خلق‌ كردم‌.آنگاه‌ ولايت‌ شما را برفرشتگان‌ عرضه‌ كردم‌،تا هركه‌ پذيرفت‌ در پيشگاه‌ من‌ از مقربّين‌ شود.

اي‌ محمّد!اگر بنده‌اي‌ آنقدر عبادتم‌ كند تا خسته‌ شود وبدنش‌ مانند مَشك‌پوسيده‌ گردد ولي‌ درحالي‌ از دنيا برود كه‌ منكر ولايت‌ شما باشد،اورا دربهشتم‌ جاي‌ نخواهم‌ داد ودر زير عرشم‌ سايه‌ نخواهم‌ بخشيد.

اي‌ محمّد مي‌خواهي‌ آنان‌ را ببيني‌؟

عرض‌ كردم‌:آري‌ پروردگارا!

فرمود:سرت‌ را بلند كن‌.

وقتي‌ سرم‌ را بلند كردم‌ ناگاه‌ انوار علي‌ وفاطمه‌ وحسن‌ وحسين‌ وعلي‌ بن‌الحسين‌ ومحمدبن‌ علي‌ وجعفربن‌ محمد وموسي‌ بن‌ جعفر وعلي‌ بن‌موسي‌ ومحمد بن‌ علي‌ وعلي‌ بن‌ محمد وحسن‌ بن‌ علي‌را ديدم‌ ومحمدبن‌الحسن‌ القائم‌ رادر وسط‌ آنان‌ مانند ستارة‌ درخشاني‌ ديدم‌.

عرض‌ كردم‌:اينها كيانند؟

فرمود:اينها امامان‌ هستند واين‌ قائم‌ است‌ .آنكه‌ حلال‌ مرا حلال‌ وحرام‌ مراحرام‌ كند وبوسيلة‌ او از دشمنانم‌ انتقام‌ كشم‌ واوبراي‌ دوستانم‌،ماية‌ راحتي‌است‌ واوست‌ كه‌ دل‌ شيعيان‌ وپيروان‌ تورا از ظالمين‌ وكافرين‌ شفا مي‌بخشدودوبُت‌ لات‌ وعزّي‌ را تروتازه‌ بيرون‌ مي‌آورد وآنهارا مي‌سوزاند.البته‌ فتنه‌وامتحان‌ مردم‌ در آنروز بوسيله‌ اين‌ دوبت‌، سخت‌تر از فتنه‌ گوسالة‌ سامري‌خواهد بود!«مكيال‌ المكارم‌ ج‌1 ص‌75»

غبطه‌ به‌ شيعيان‌ علي‌(ع‌)

پيامبر(ص‌)فرمود:

روز قيامت‌،عده‌اي‌ را مي‌آورند كه‌ لباسهايي‌ از نور پوشيده‌ وبر صورتشان‌ نيزنور است‌.آثار سجده‌ از آنها پيداست‌.آنها از مقابل‌ صفوف‌ عبور كرده‌ ودرمقابل‌ «قدرت‌»خدا مي‌ايستند.

ملائكه‌ وپيامبران‌ وصالحين‌ بر آنها غبطه‌ مي‌خورند.

عمر پرسيد:اي‌ رسولخدا!اينها كيانند؟

فرمود:شيعيان‌ ما كه‌ امامشان‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ است‌.«بحارج‌7»

در كتاب‌ ادريس‌ در صحف‌ ادريس‌ نوشته‌ شده‌ كه‌:

محمّد اولين‌ كسي‌ است‌ كه‌ در قيامت‌ از زمين‌ محشور ميشود وبه‌ محل‌قيامت‌ وارد مي‌گردد وشفاعت‌ مي‌كند وشفاعتش‌ قبول‌ مي‌شود واو اولين‌شخصي‌ است‌ كه‌ درهاي‌ بهشت‌ را مي‌كوبد وبهشت‌ برايش‌ گشوده‌مي‌شودو وارد بهشت‌ مي‌گردد.«بحارج‌15»

خوردن‌ غذا در قيامت‌!

علي‌(ع‌)فرمود:

شيعيان‌ ما در قيامت‌، در حاليكه‌ صورتهاي‌ نوراني‌ وبدني‌ پوشيده‌ بوده‌ وازهر ترسي‌ ايمن‌ مي‌باشند.، از قبرها بيرون‌ مي‌آيندوسختي‌ها ومواقف‌قيامت‌،براي‌ آنان‌ آسان‌ است‌.مردم‌ در هراسند ولي‌ آنان‌ نمي‌ترسند. مردم‌ناراحتند ولي‌ آنها اندوهي‌ ندارند.براي‌ آنان‌ ناقه‌ هايي‌ سفيد كه‌ داراي‌بالهايي‌ باشند،مي‌آورند وآنان‌ سوار شده‌ ودرساية‌ عرش‌ الهي‌ فرود آمده‌وبر منبرهايي‌ از نور مي‌نشينند وتا پايان‌ قيامت‌ وحساب‌ مردم‌،به‌ خوردن‌غذاهايي‌ كه‌ مقابلشان‌ است‌،مشغول‌مي‌باشند. «بحارج‌68»

اولين‌ نفري‌ كه‌ در قيامت‌ صدا مي‌زنند!

رسول خدا(ص‌):

اولين‌ نفري‌ را كه‌ در قيامت‌ صدا مي‌زنند ،من‌ هستم‌.من‌ از طرف‌ راست‌عرش‌ بلند مي‌شوم‌ ولباس‌ سبز بهشتي‌ را مي‌پوشم‌.سپس‌ پدرم‌ ابراهيم‌(ع‌)راصدا مي‌زنند.او هم‌ از جانب‌ عرش‌ بر مي‌خيزد ولباس‌ سبز بهشتي‌ را بر تن‌مي‌نمايد.بعد منادي‌ از طرف‌ عرش‌ ندا مي‌كند:

بهترين‌ پدر،پدرت‌ ابراهيم‌ است‌ وبهترين‌ برادر،برادرت‌ علي‌است‌.«بحارج‌12»

نام‌ محمّد!در قيامت‌ خدا به‌ كسيكه‌ نامش‌ محمّد است‌(وداراي‌ عمل‌ بدي‌است‌)مي‌فرمايد:

حيا نكردي‌ باينكه‌ نامت‌،نام‌ حبيب‌ من‌ است‌،معصيت‌ نمودي‌؟ولي‌ من‌امروز حيا مي‌كنم‌ كه‌ تورا عذاب‌ كنم‌!زيرا نامت‌،نام‌ حبيب‌ من‌است‌.«مستدرك‌ وسائل‌»

عبور از عقبه‌!

رسولخدا(ص‌) در تفسير(«فلا اقتحم‌ العقبة‌»بلد11) يعني‌ باز هم‌ به‌ تكليف‌عقبة‌ تن‌ در نداد!فرمود:

بدرستيكه‌ بر بالاي‌ صراط‌،گردنه‌اي‌ صعب‌ العبور است‌ كه‌ طول‌ آن‌ سه‌هزارسال‌ مي‌باشد.هزارسال‌ سربالايي‌ وهزارسال‌ در ميان‌ ماروعقربهاوخاروخاشاك‌ وهزار سال‌ سرازيري‌ دارد!من‌ اولين‌ شخصي‌ هستم‌ كه‌ از اين‌گردنه‌ رد مي‌شوم‌.دومين‌ نفري‌ كه‌ از اين‌ گردنه‌ رد مي‌شود،علي‌ بن‌ ابيطالب‌است‌.

سپس‌ فرمود:

همة‌ افراد در هنگام‌ عبور از اين‌ گردنه‌ دچار سختي‌ مي‌شوند مگر محمّدواهلبيتش‌.«بحارج‌8»

توسل‌ به‌ پيامبر در جهنّم‌!

امام‌ باقر(ع‌)فرمود:

بنده‌اي‌ را به‌ مدت‌ هفتاد «خريف‌» كه‌ هر«خريفي‌» مطابق‌ هفتاد سال‌است‌،در جهنّم‌ عذاب‌ مي‌كنند.سپس‌ آن‌ شخص‌ دعا مي‌كند كه‌:

خدايا!بحق‌ّ محمّد وآل‌ محمّد برمن‌ رحم‌ نما!

خدا به‌ جبرئيل‌ دستور مي‌دهد كه‌ اورا از جهنّم‌ نجات‌ دهد وبه‌ آن‌ شخص‌مي‌گويد:

اگر دعا نمي‌كردي‌،زياد در آتش‌ مي‌ماندي‌!ولي‌ من‌ برخود حتم‌ كرده‌ام‌ كه‌هركه‌ مرا بحق‌ محمّد وآل‌ محمّد سوگند دهد،اورا بيامرزم‌ وامروز توراآمرزيدم‌.«بحارج‌94»

كوثر مخصوص‌ اهلبيت‌(ع‌)

ابن‌ عباس‌ در تفسير آية‌«انّا اعطيناك‌ الكوثر»گفت‌:

كوثر ،نهري‌ در بهشت‌ است‌ كه‌ عمق‌ آن‌ هفتاد هزار فرسخ‌ است‌.آبش‌ از شيرسفيدتر واز عسل‌ شيرينتر است‌. كناره‌هاي‌ آن‌ از لؤلؤ وزبرجد وياقوت‌است‌.خداوند اين‌ نهر را براي‌ رسولخدا واهلبيتش‌ قرارداده‌ است‌ وديگرپيامبران‌ در آن‌ سهمي‌ ندارند.«بحارج‌8»

ريشة‌ درخت‌ طوبي‌رسولخدا(ص‌)فرمود:

طوبي‌ درختي‌ در بهشت‌ است‌ كه‌ ريشة‌ آن‌ در خانة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ است‌.ازآن‌ زينتها وميوه‌هاي‌ خوشگوار مي‌رويد كه‌ به‌ دهان‌ اهل‌ بهشت‌ نزديك‌است‌ وشاخه‌هاي‌ آن‌ از پشت‌ ديوارهاي‌ بهشت‌ ،پيداست‌.

دوستان‌ علي‌(ع‌)از آن‌ بهره‌مند ودشمنانش‌ ناكامند.

درهاي‌ بهشت

‌علي‌(ع‌)فرمود:

بهشت‌ داراي‌ هشت‌ در است‌ كه‌ يكي‌ براي‌ پيامبران‌ ويكي‌ براي‌ صديقين‌ويكي‌ براي‌ شهداء وصالحين‌ است‌ وشيعيان‌ ما از پنج‌ در ديگر داخل‌بهشت‌ مي‌شوند.«تصويري‌ از بهشت‌ وجهنّم‌»

حرام‌ بودن‌ بهشت‌؟پيامبر اسلام‌(ص‌)فرمود:

بهشت‌ بر پيامبران‌ حرام‌ است‌ تا زمانيكه‌ من‌ داخل‌ آن‌ شوم‌ وبرامّت‌ ها نيزحرام‌ است‌ تا شيعيان‌ ما اهلبيت‌ وارد شوند.«بحارج‌8»

چهارنفر سواره‌ در قيامت

‌رسولخدا(ص‌)فرمود:

اي‌ مردم‌!بدانيد كه‌ در روز قيامت‌،هيچكس‌ سواره‌ وارد محشر نمي‌شودمگر چهارنفر!

يكي‌ منم‌ كه‌ بر بُراق‌ سوارم‌.ديگري‌ صالح‌ است‌ كه‌ برشتري‌ كه‌ قومش‌ آنراكشتند،سوار است‌.

سومي‌ وچهارمي‌ ،علي‌ وحمزه‌ شيرخدا هستند كه‌ بر شتري‌ از شترهاي‌بهشت‌،سوارند.«اكسير اعظم‌»