رواق عصمت

سيد علي حسيني

- ۲۱ -


السلام عليك يا علي بن موسي الرضا المرتضي

او سومين علي از اهل بيت عليهم السلام و از فرزندان پيامبر و اميرمؤمنان بود كه تلاش هاي بي وقفه فداكاري ها و به جان خريدن رنج ها و دشوارهايي كه مردان و زنان حق طلب در حدود نيم قرن حكومت سياه عباسيان به استقبال آن شتافته بودند و نيز سياست ها، درايت ها و مديريت خاص امامان معصوم عليهم السلام پيش از ايشان و قيام ها، نهضت ها و انقلاب هاي عدالت خواهان به رهبري علويان و درگيري خونين ميان امين و مأمون، و رهبري الهي و بسيار دقيق آن حضرت اوضاع و احوالي را رقم زده بود كه ايشان بتواند بيش تر از معصومان پيشين خود را بنماياند و خود را به مردم بيش تر بشناساند. طوري كه آنان توانستند درباره اهل بيت عليهم السلام از آگاهي هاي افزون تري برخوردار شوند؛ مردم بارويارويي با واقعيت هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي به درستي دريافتند كه او به عنوان سرآمد اهل بيت عليهم السلام در روزگار خود مناسب ترين كسي است كه مي تواند آنان را به سوي خوشبختي و صراط مستقيم رهنمون گردد؛ چه آن كه از ستم ها، سياهي ها و دژخيمي هاي امويان اطلاعاتي فراوان به دست آورده بودند و نزاع ويرانگر امين و مأمون و جنايت هاي هارون و ديگر حاكمان عباسي و مردم دوستي، مردم داري، خلق و خوي انساني و الهي علي بن موسي الرضا عليه السلام و ديگر اوصاف ممتاز آن يادگار پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم سبب شده بود كه موافقان و مخالفان آن حضرت او را بپسندند و از او خشنود باشند و به همين دليل است كه برخي از دانشوران(1) نوشته اند از اين رو به آن حضرت «رضا» مي گفتند كه موافقان و مخالفان از او رضايت داشته و از ايشان خشنود بودند و چنان اين نكته در اذهان جاي گرفته بود و اين باور به حق ميان مردم گسترده شده بود كه مردم آن حضرت را با اين لقب مي شناختند و اين لقب به مشهورترين القاب ايشان مبدل شده بود. «رضا» در لغت عربي به معناي خوشي، خشنودي و پسنديدن است.(2) و در باره اين كه چرا آن حضرت را «رضا» لقب دادند چند احتمال داده شده است.

1. اين لقب را خداوند متعال به ايشان داد؛ زيرا خدا، رسولش و معصومان عليهم السلام پس از او، همه از او خشنود و راضي بودند. امام جواد عليه السلام در اين باره چنين فرمود:

«... خداي متعال پدرم را رضا ناميد، زيرا در آسمان خداي عزّوجلّ از او راضي بود و در زمين رسولش و معصومان عليهم السلام پس از او خشنود بودند.»(3)

بزنطي از آن حضرت پرسيد: مگر نه آن است كه خدا، رسول خدا و امامان عليهم السلام پس از همه اجداد پاك شما راضي بوده اند؟ فرمود: بلي، چنين است. بزنطي مي گويد: گفتم: پس چرا از ميان همه آنان تنها پدر شما را «رضا» ناميده اند؟ فرمود: از آن رو كه دشمنان مخالف پدرم و دوستان موافقش؛ از او خشنود بودند و پدران ايشان اين گونه نبودند براي همين است كه (تنها) ايشان را از ميان همه آنان «رضا» ناميدند.»(4)

از اين روايت كه افزون بر روايات شيعه گروهي از دانشوران اهل سنت(5) نيز آن را - با اندكي اختلاف - نقل كرده اند، نكته هاي زير به دست مي آيد:

1. بزنطي به عنوان يكي از بزرگتر عالمان و ياران آن حضرت لقب «رضا» را ويژه ايشان دانسته است. اين نكته از روايات، زيارت ها و تاريخ به روشني استفاده مي شود.

2.لقب «رضا» آسماني است و هديه اي است از طرف خدا براي ايشان.

3. خدا حكيم است و همه كارهايش بر پايه حكمت و دليل اين نامگذاري آن است كه خدا، رسول و اوصيايش؛ همه از آن حضرت راضي بوده اند اما اين بخش از دليل اين نامگذاري است چه اينكه ديگر معصومان عليهم السلام نيز چنين بوده اند و بخش دومين علت اين نام گذاري آن است كه دوست و دشمن و موافق و مخالف نيز از آن حضرت رضايت داشته و ايشان در واقع چهره محبوب مردم بوده است.

4. همان طور كه در اين روايت آمده است، مسلمانان در آن روزگار شيفته و شيداي ايشان بودند و براي ديدار او و شنيدن حديث از ايشان سر از پا نمي شناختند و نمونه آن را مي توان در استقبال بي نظير و تاريخي مردم از ايشان در مسير مدينه تا مرو و اشعار شاعران... مشاهده كرد.

2. بر پايه برخي از روايات اين نام را حضرت موسي بن جعفر عليه السلام براي فرزندش علي عليه السلام برگزيده، آن حضرت همواره فرزندش علي را با لقب «رضا» مي خواند. جناب عبدالعظيم حسني به نقل از سليمان بن حفص نقل كرده است كه امام موسي بن جعفر عليه السلام فرزندش علي را «رضا» ناميده بود و همواره مي فرمود: فرزندم «رضا» با بگوييد، بيايد (و يا مي فرمود:) فرزندم رضا (در اين باره) به من چنين فرمود:... (6)

به نظر مي رسد امام موسي بن جعفر عليه السلام از آن رو آن حضرت را «رضا» ناميد كه خداوند متعال ايشان را در آسمان «رضا» نام نهاده بود. آن حضرت در واقع فرمان خدا را درباره فرزندش علي عليه السلام اجرا كرد و ايشان را همواره با لقب «رضا» مي خواند.

3. ابن اثير گزارش كرده است كه لقب «رضا» را مأمون به آن حضرت داد و ايشان را «الرضا من آل محمد» ناميد. دلايل و شواهد نشان گر آن است كه مأمون نيز آن حضرت را با كمال ادب صدا مي زد و همانند پدر بزرگوارش، امام موسي بن جعفر با عنوان «اباالحسن» و «رضا» از ايشان ياد مي كرد. اما به طور كلّي مأمون و بسياري از پيروانش مي دانستند كه امام علي بن موسي الرضا عليه السلام مردي است الهي و يگانه يادگار رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم كه مظهر همه فضيلت ها است و پيراسته از تمام رذيلت ها و از سويي ميان مردم موقعيت و منزلتي ويژه دارد و وليعهدي براي او نه فضيلتي پديد مي آورد و نه ميان مردم بر محبوبيت ايشان مي افزايد، در واقع همان طور كه ابن حنبل درباره جدش علي عليه السلام نوشته است، اميرمؤمنان علي عليه السلام به خلافت زيبايي و زينت بخشيد و خلافت تأثيري در منزلت آن حضرت نداشت. وليعهدي مأمون بر بزرگي ها، امتيازها و عظمت آن حضرت اثري نگذاشت. اما مأمون هماره مي كوشيد همانند بسياري ديگر از ارباب سياست، مقام وليعهدي را براي آن حضرت و مردم بزرگ جلوه دهد و تا آن جا كه ممكن است آن را منشأ شهرت و فضيلت هاي آن حضرت به شمار آورد؛ نمونه اين تلاش ها را مي توان درباره لقب «رضا»(7) مشاهده كرد، تبليغ پردامنه مأمون درباره لقب «رضا» سبب شده بود گروهي گمان كنند مأمون اين لقب را به ايشان داده است. زيرا مأمون آن حضرت را به عنوان خليفه و وليعهد خود برگزيده است. بزنطي در اين باره به امام جواد عليه السلام عرض كرد: گروهي از مخالفان شما گمان مي كنند كه مأمون تنها به اين دليل پدر شما را «رضا» لقب نهاد كه او را به عنوان وليعهد خود برگزيد. آن حضرت در پاسخ فرمود: سوگند به خدا كه آنان دروغ مي گويند و از سرفسق و فجور چنين سخني را بر زبان مي رانند؛ خداي متعال پدرم را «رضا» ناميد...(8)

به هر حال لقب آن حضرت «رضا» بود و پيش از مأمون، پدرش امام موسي بن جعفر عليه السلام ايشان را با اين لقب مي خواند. اما مأمون با زيركي در پي آن بود كه اين افتخار را به نام خود ثبت كند. وي مي گفت: چون بررسي كردم و در ميان اهل بيت بهتر و با فضيلت تر از علي بن موسي الرضا عليه السلام نيافتم، او را به وليعهدي خود برگزيده و لقب «رضا» را به او دادم.(9)

امام جواد عليه السلام با تكذيب قاطع ادعاي طرفداران مأمون را كه در منابع شيعه(10) و سني(11) روايت شده است اين نقشه مأمون را نقش برآب ساخت.

4. لقب «رضا» به اين دليل به ايشان داده شد كه مخالفان و موافقان، عرب و عجم ايشان را دوست داشته و از ژرفاي جان به آن امام بي نظير عشق مي ورزيدند؛ به گونه اي كه آن حضرت در زمان حياتش به يگانه محور بي بديل وحدت مسلمانان تبديل شده بود و از مدينه تا مرو، به ايشان احترام گذاشته و مشتاق زيارتش بودند. پس از شهادت نيز مرقد مطهر آن حضرت نيز محور وحدت بسياري از مسلمانان بوده است و شمار زيادي از بزرگترين عالمان اهل سنّت از قبيل ابن خزيمه، ابن حبان، حاكم نيشابوري، غزالي و داود(12) به زيارت ايشان مي رفتند و زلال چشمه هماره جوشان قدسي و معنويت آن مرقد مطهر جرعه ها نوشيده و از آن بوستان با طراوت گل ها چيده اند. بدين سان او در زمان حيات و پس از شهادت «رضا» بوده و همواره در دلهاي مؤمنان رضا خواهد ماند.

المرتضي

همان طور كه اشاره شد، لقب «رضا» مشهورترين القاب آن حضرت است. اما در گروهي از دعاها در كنار «رضا» «مرتضي» نيز به كار رفته است. «مرتضي» به كسي گفته مي شود كه رضايت و خشنودي الهي را به طور كامل پذيرفته است. خدا از او خواسته است كه رضايت او را بپسندد و جز به خشنودي خدا نينديشد و تن ندهد و او رضايت الهي را به طور كامل برگزيده است و از اين رو در برابر خدا در نهايت انقياد و اطاعت است و در مقابل اوامر و نواهي او تسليم، برخي از لغت پژوهان معاصر بر اين باورند كه «مرتضي» تنها به معناي كسي نيست كه رضايت را پذيرفته است بلكه به كسي «مرتضي» مي گويند كه از سر شوق، رغبت و عشق رضايت خدا را پذيرفت و بر ديگر رضايت ها ترجيح داده است.

بدين سان از آن رو به آن حضرت «مرتضي» مي گفتند كه از سر رغبت، محبّت و عاشقانه از آن چه خدا مي خواست، خشنود بود و فروتنانه در برابر دستورهاي خدا به طور كامل تسليم و منقا بود. سلام بر سومين علي از تبار اميرمؤمنان و فاطمه كه همگان او را دوست داشتند و از او خشنود بودند و او خدا را دوست داشت و از او خشنود بود.(13)

پي نوشت:

1) مسند الرضا عليه السلام، ج 1، ص 14.
2) فرهنگ جامع نوين، ج 1، ص 508؛ المصباح المنير، ص 229؛ قاموس قرآن، ج 3، ص 103.
3) عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 14؛ بحارالانوار، ج 49، ص 4.
4) عيوان اخبارالرضا، ج 1، ص 14؛ بحارالانوار، ج 49، ص 4.
5) مناقب آل ابي طالب، ج 2، ص 417.
6) عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 14. ر. ك: كافي، ج 1، ص 312 و وافي، ج 2، ص 359؛ ر.ك: بحارالانوار، ج 49، ص 4؛ مسند الرضا عليه السلام، ص 14؛ شواهد النّبوة، ص 183 و مناقب اهل بيت عليهم السلام از ديدگاه سنت، ص 202؛ مرآةالعقول، ج 3، ص 353. علامه سيد محسن امين در كتاب «المجالس السّنية» تنها روي همين نظر تأكيد ورزيده گو اين كه وجه تسميه به «رضا» را تنها به دليل نام گذاري امام موسي بن جعفر عليه السلام مي دانسته است.
7) به عنوان نمونه؛ ر.ك: الفصول المهّمة، ص 261 - 260؛ نورالابصار، ص 320؛ ر.ك: مناقب اهل بيت از ديدگاه اهل سنت، ص 230.
8) عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 14.
9) الكامل في التاريخ، ج 1، ص 326.
10) همان، ر.ك: بحارالانوار، ج 49، ص 4 و مسندالرضا، ج 1، ص 10 ؛ اعيان الشيعه، ج 2، ص.
11) شواهدالنبوة، ص 183؛ ر. ك: مناقب اهل بيت از ديدگاه اهل سنّت، ص 203.
12) ر.ك: سيره امام رضا عليه السلام، ص 122 - 130.
13) فرهنگ جامع نوين، ج 1، ص 508 «ارتضي: خوشنودي او را خواست»؛ برخي ارتضي را به معناي ثلاثي مجرد، يعني «رضي» دانسته اند كه در اين فرض مرتضي به معناي كسي است كه برگزيده شده است. در آيه شريفه «الالمن ارتضي » (انبياء / 28)، ظاهراً مرتضي به همين معنا است. برخي از اساتيد اخلاق بر اين باورند كه رضا به معناي خشنودي و مهر است و يكي از دلايل اين نام گذاري آن است كه آن حضرت بسيار مهربان بود و در واقع جلوه اسم «راضي» خداوند.