رواق عصمت

سيد علي حسيني

- ۱۲ -


السلام عليك يا رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم

در زيارت نامه حضرت معصومه عليها السلام پس از سلام به پنج پيامبر بزرگ خدا، به خاتم پيامبران و رسولان الهي، حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه وآله سلام داده مي شود و چون نوبت به ايشان مي رسد آهنگ سلام تغيير مي يابد؛ بدين سان كه پيامبر اسلام مخاطب قرار داده مي شود، و بر خلاف پيامبران ديگر كه تنها نام آنها برده مي شد و به ايشان سلام اهداء مي گرديد، به پيامبر خدا با عنوان «رسول الله» مورد خطاب قرار مي گيردد و نيز بر خلاف پنج پيامبر پيشين كه براي هر يك از آنان يك صفت آورده شد، براي رسول الله صفت ها و سلام هاي متعدد آمده است به روشني از اين تعبيرات استفاده مي شود كه رسول خدا موقعيت ممتاز و ويژه خود را دارد و اين زيارت به ايشان اهميت خاصي داده است.

در اينجا مناسب مي نمايد پيش از بررسي مفاهيم صفاتي كه در اين زيارت آمده، معناي «سلام» بررسي گردد. گرچه جاي اين توضيح در آغاز زيارت بود ليكن به خاطر تبرك جستن به نام و صفات پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در اين بخش آورده شد.

واژه «سلام»

«سلام» واژه اي است عربي و مصدر «سلّم» و به گفته برخي از لغت پژوهان اسم مصدر از «تسلم» است(1) و به معناي نداشتن عيب، حرص، گزند، و دوري از آسيب و آفت است، بر طبق آيات قرآن مؤمنان با سلام «سلامت و بي هيچ مشكلي» وارد بهشت مي شوند(2)؛ وچون ابراهيم را به آتش انداختند، آتش براي او سلام(3) يعني بي حرارت، گزند و سوزش بود و خداوند مؤمنان را به راه سلام(4) (بي خطر و سالم از هر مشكل) هدايت كرده فرجام آنان خانه(5) سلام (خانه و محلي كه خالص، پاك و با صفا و بدور از هر آفتي) است. بدين سان، سلام به معناي وارستگي و دوري از آسيب ها، عيب ها، و آفت ها است، و انواع و اقسام متعدد و متنوعي دارد چه اينكه آسيب ها و آفت ها فراوان است و وقتي بر كسي سلام مي دهيم در واقع براي او دعا كرده و از خدا برايش سلامت و دوري از آسيب ها و آفت ها را طلب مي كنيم و چون اين سلام و درود از ناحيه خدا است، با بركت، پاك و دلنشين است از اين رو هديه و تحيّتي(6) است از ناحيه خدا براي كسي كه بر او سلام داده شده، تحيتي كه مبارك، پاكيزه و شورانگيز در قرآن به پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم فرمان داده شده كه چون مؤمنان نزد تو آيند به آنان سلام كن و بگو «سلام عليكم»(7) و هنگامي كه فرشتگان مي خواهند به زندگي مؤمنان در اين دنيا خاتمه دهند مي گويند: «سلام عليكم»(8)

و همان طور كه پيش از اين اشاره شد خداوند به نوح، ابراهيم و موسي و... «سلام» مي كند. بررسي جمله «السلام عليك يا رسول الله» در زيارت هاي مختلف رسول خدا و ائمه عليهم السلام نشان مي دهد كه اين جمله معناي جامعي دارد و مقصود آن است كه سلام خداوند، همه فرشتگان، پيامبران، صالحان و مؤمنان اهل زمين و آسمان و همه شيفتگان علاقه مندان و زائران شما سلامي جامع در بردارنده انواع سلام ها. و همه سلام ها در همه زمان ها. و بايد توجه داشت اين سلام صرفا لفظي و زباني نيست و همان طور كه اشاره شد سلام دهنده از خداوند مي خواهد انواع سلامت ها، صفاها و پاكي ها را به شخص سلام داده شده عنايت كند. در برخي از زيارت ها كه مفصل است و مشروح اين نكته ها به طور صريح در آنها آمده است(9)؛ به عنوان نمونه در زيارت پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم آمده است كه خدايا همه انواع و كل سلام ها، بركتها، خيرها و تحيت هاي ... خودت، پيامبران و رسولان، فرشتگان، صالحان و اهل زمين و آسمان و همه تسبيح كنندگان را بر پيامبرت نازل فرما.(10) در تعدادي از زيارت هاي مفصل و زيارت ها كوتاه فقط عنوان «السلام عليك» آمده است كه همه معاني ياد شده در همين جمله كوتاه (السلام عليك) مندرج است و انسان بايد بكوشد به هنگام سلام دادن فروتني و حضور قلب را افزايش دهد و با توجه به معناي ياد شده بر معصومان و بزرگان سلام دهد.

سلام بر رسول خدا (السلام عليك يا رسول الله)

همان طور كه پيش تر اشاره شد در زيارت نامه حضرت معصومه عليها السلام چون نوبت به سلام به رسول خدا مي رسد چهار تغيير در چگونگي سلام دادن پديد مي آيد:

1. لحن زيارت تغيير كرده و از حالت غيبت به خطاب مبدل مي شود؛ اين تبديل حكايت از آن دارد كه رسول الله بسيار با عظمت است و منزلتي ممتاز و بي نظير دارد و لذا از راه دور و از حرم حضرت معصومه عليها السلام به او سلام مي كند و فاصله او با پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم كم شده و نوعي قرب معنوي به ايشان پيدا كرده است؛ از اين رو زاير آن حضرت را در واقع و بر ايشان سلام مي كند.

2. هنگام سلام بر پيامبران ديگر، نام آنان برده مي شد.(11) (اما سلام بر پيامبر خدا با عنوان «رسول الله» آغاز مي شود ؛ در قرآن نيز خداوند بارها پيامبران علي نبينا و آله و عليهم السلام- را با نام صدا مي زند اما هميشه پيامبر گران قدر اسلام را با عناويني از قبيل يا ايّها الرسول و يا ايّها النّبي مخاطب مي سازد و هرگز او را با نام، ياد نكرده است از امت اسلام نيز خواسته است كه پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم را مانند مردم عادي صدا نزنند «لا تجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضاً...»(12) خواندن پيامبر را در ميان خودتان همانند خطاب كردن بعضي از شما به بعضي ديگر قرار ندهيد...» و از آنان خواسته است صدايشان را از صداي آن حضرت بلندتر نكنند و در هنگام سخن گفتن با ايشان، مانند مردم عادي سخن نگويند و ادب را به طور كامل در برابر ايشان رعايت كنند. «يا ايها الذين آمنوا لا ترفعوا اصواتكم فوق صوت النبي و لا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض ان تحبط اعمالكم و انتم لا تشعرون(13)» اي كساني كه ايمان آورده ايد صداهايتان را از صداي پيامبر بلند نسازيد و در سخن گفتن با او، مانند بلند حرف زدنتان با همديگر، بلند حرف نزنيد مبادا اعمالتان تباه گردد و آگاه نباشيد.» بر طبق اين آيات مؤمنان همواره مي بايد ادب را در حريم آن حضرت پاس دارند و در چگونگي سخن گفتن و سلام كردن بر ايشان دقت ورزند در آيه اي ديگر رعايت ادب در برابر آن حضرت را نشان گر تقوا دانسته است. «ان الذين يغضون اصواتهم عند رسول الله اولئك الذين امتحن الله قلوبهم للتقوي لهم مغفرة و اجر عظيم.»(14) «بي گمان آنان كه صدايشان را نزد پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم پوشيده مي دارند، آنان هستند كه خداوند دل ها يشان را به تقوا آزموده است ايشان را آمرزش و پاداشي عظيم است.»

به طور خلاصه مراعات ادب در سلام دادن به همه پيامبران - صلوات الله عليهم - لازم است اما مسلمانان بايد در سلام دادن با پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم بسيار دقت كرده و در رعايت احترام خاص به ايشان بكوشند؛ نمونه اين احترام خاص به پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم در اين سلام به چشم مي خورد كه بر خلاف پيامبران ديگر به ايشان با عنوان «رسول الله» سلام داده مي شود:

پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم صفات متعدد و متنوعي(15) دارد، اما سلام بر او با صفت «رسول الله» آغاز مي گردد، بنظر مي رسد انتخاب اين صفت بدان جهت است كه رسالت او جاودانه است و براي همه عصرها و نسل هاست.(16) و دين و كتاب او، ناسخ همه اديان و كتاب هاي آسماني است از اين رو بر همه پيروان اديان گوناگون اطاعت و گرويدن به ايشان لازم است و هيچ استثنايي در اين باره وجود ندارد. از اين رو در پاره اي از زيارت ها و روايت ها از ايشان با عنوان سيد الانبياء و المرسلين ياد شده؛ در واقع گرچه رسولان الهي كم نبوده اند اما تفاوت نوع رسالت ايشان با ديگر پيامبران بسيار است. او خاتم پيامبران و آوردنده جامع ترين و كامل ترين كتاب آسماني و دين است و لذا در روز قيامت نيز گواه همه امت ها است.(17)

تنوع و تعدد صفات و سلام ها از ديگر تفاوت هاي «سلام بر رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم با ديگر پيامبران است كه در اين زيارت نامه چهار بار به حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم سلام داده شده. در حالي كه به ديگر پيامبران فقط يك سلام داده شده است و نيز در اين زيارت نامه يكي از صفت هاي پيامبران آمده در حالي كه به چهار ويژگي رسول خدا اشاره شده است و نيز نام پدر ايشان به نام آن حضرت افزوده شده است؛ و اين تعدد و تنوع سلام ها و صفات پيامبر در اين زيارت نامه نشان گر اوج احترام به آن حضرت و اهميت خاص منزلت و جايگاه ويژه رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم در ميان پيامبران است. اكنون توضيحي فشرده درباره معاني اين صفات پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم ارائه مي شود:

1. «رسول الله»

مي توان گفت كه بيش تر و يا همه مسلمانان تا حدودي تصويري از معناي «رسول الله» در ذهن خود دارند. آنان مي دانند كه «رسول الله» كسي است كه خداوند او را براي هدايت امت و مردم مبعوث ساخته است چه اين كه از اركان اعتقاد به اسلام، اعتقاد به رسول و نبي بودن حضرت محمدبن عبدالله صلي الله عليه وآله وسلم بلكه خاتم الانبياء بودن آن رسول بي نظير الهي است.

رسول، واژه اي است عربي و به معناي فرستاده شده، برخاسته و پيام آور است؛ و در قرآن هرگاه قرينه خاصي در كار نباشد به معناي فرستاده و پيام آور است.(18) و در اصطلاح دانش كلام به معناي كسي است كه از سوي خدا فرستاده شده و حامل پيام الهي است(19) پيامي كه از زلال وحي گرفته شده است(20)؛ درباره تفاوت «رسول و نبي» در دانش كلام به شرح سخن گفته اند.(21) به طور فشرده از روايات رسيده از اهل بيت عليهم السلام(22) استفاده مي شود كه مقام رسالت از مقام نبوت بالاتر است و «نبي» به هر فرستاده و پيكي گفته مي شود و رسول به معناي پيام آور و فرستاده خاص خدا است.(23)

2. «خير خلق الله»

«سلام بر برترين آفريده خدا».

پيش از اين نقل شده كه آن حضرت فرمود من برگزيده برگزيده هاي آفرينش ام؛ آن حضرت داراي بهترين گوهر و ذات است، خداوند براي ايشان سرشت خاصي قرار داده است و نيز بهترين اوصيا و جانشينان را به ايشان داده است به گونه اي كه اميرمؤمنان علي عليه السلام و ديگر اوصياء رسول خدا با اين كه وصّي ايشان و پيامبر نيستند از همه پيامبران و رسولان اولي العزم و غير اولي العزم مقام برتر و بالاتري دارند.(24) در مقام امتحان و آزمايش الهي ايشان در برابر سخت ترين آزمايش قرار گرفته و بيش ترين رنج ها و سختي ها را براي به فرجام رسانيدن رسالت جاودان و جهاني حضرتش بر دوش كشيده به گونه اي كه هيچ پيامبري نمي توانسته است آن دشواري ها را برتابد و در برابر آن آزمايش سرافراز و سر بلند از صحنه بدر آيد. گرچه موسي به كوه طور مي رفت و در آن جا با خدا سخن مي گفت و ابراهيم دوست خدا بود و عيسي كلمه و روح الهي ناميده شده است، اما رسول خدا بهترين سالك مسير تقرّب الهي بود او در معراج به نقطه اي از قرب خدا رسيد كه هيچ مخلوقي نتوانسته و نمي تواند به آن مقام برسد و حتي طمع و ميل آن را در سر بپروراند، بدين سان آن حضرت بهترين و برترين و والاترين آفريده خدا است.

3. صفي الله

پيش از اين معناي «صفي» بررسي گرديد و اشاره شد كه همه پيامبران صفي خدايند؛ به طور كلي لقب «صفي» درباره بسياري از پيامبران آمده است. اما پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم برگزيده و صفي از ميان پيامبران اولوالعزم است و پيامبران اولوالعزم پنج پيامبر هستند كه از ميان همه پيامبران برگزيده شده اند.

4. محمد بن عبدالله خاتم النبيّن صلي الله عليه وآله وسلم

نام رسول خدا «محمد» است و نام پدر بزرگوارش عبد الله بن عبد المطلب و نام مادرش آمنه دختر وهب بن عبد مناف است(25) آمنه و عبدالله تنها يك پسر داشتند و آن را «محمد» ناميدند(26)؛ بي شك اين نام گذاري معمولي نبود بلكه با عنايت خداوند متعال به انجام رسيد،(27) «محمد» به معناي كسي است كه او را بستايند(28) و خصلت هاي پسنديده و ستوده بسيار داشته باشد(29) و آن است كه همه صفت هاي نيك و فضليت ها را در بر داشته باشد و جامه فضليت ها و پيرايش از رذيلت ها اندازه تاقش باشد(30) بر پايه برخي گزارش ها اين نام در ميان اعراب سابقه نداشته است و تنها چند نفر تقريباً مقارن با تولّد رسول خدا -صلوات الله عليه و آله- كه شنيده بودند «محمد» نامي در حجاز مبعوث شده و ظهور مي كند و او پيامبر خاتم است، نام فرزند خود را محمد گذاشتند بدان اميد كه شايد آن محمد فرزند آنان باشد.(31)

خاتم النبيين

عبدالله

در اين زيارت چهار بار نام مبارك محمدصلي الله عليه وآله وسلم آمده است كه يكبار به نام پدر ايشان نيز اشاره شده است، عبدالله فرزند محبوب(32) عبدالمطلب بود كه بسي وارسته، زيبا و در بردارنده فضيلت ها بود.(33) او در ميان ده برادر خود ممتاز بود و دوست داشتني(34)، پدرش صد شتر برايش قرباني كرد.(35) و پيامبرخداصلي الله عليه وآله وسلم با اشاره به اين نكته فرمود: «أنا بن الذبيحين»(36) من فرزند دو ذبح شده هستم؛ يعني اسماعيل پيامبر و عبدالله عليهما السلام كه به جاي ذبح آن دو گوسفند و شتر قرباني شد.(37) نقل شده است كه چون عبدالله به سن جواني رسيد. نور چشم نواز نبوت در چهره او مي درخشيد.(38) و بسياري از خانواده هاي اصيل و بزرگ آرزو مي كردند با دخترانشان ازدواج كند. چه اين كه در حسن و جمال يگانه و بي همتا بود.(39) نور چهره او به گونه اي بود كه چون شب از محلي مي گذشت همه جا را روشن مي ساخت.(40) و لذا اهل مكه او را «مصباح حرم» (چراغ حرم) ناميده بودند.(41) به هرحال او با آمنه دختر وهب كه از دوشيزگان پاكدامن و استثنايي مكه بود ازدواج كرد.(42) و اين ازدواج به قدري مبارك بود كه رحمت و مهرباني خدا را بر مردمي كه در آتش قحطي و خشكسالي مي سوختند، نازل ساخت و چنان باران باريد و در پي آن نعمت هاي الهي فراوان گشت كه آن سال را، سال فتح ناميدند.(43) والد بي همتاي رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم كه در سن بيست و سالگي در بازگشت از سفر شام در مدينه در گذشت و در همانجا مدفون شد؛ در حالي كه آمنه دوران بارداري خود را مي گذرانيد.

همه مسلمانان معتقدند پيامبر اسلام، خاتم پيامبران است؛ پس از او پيامبري نخواهد آمد و دين او آخرين، كامل ترين و پاسخگوي همه نيازهاي آدميان در همه عصرها و نسل ها است. انسان موجودي است كه گروهي از نيازهايش ثابت و گروهي از آنها متغير است چه اين كه خود داراي جنبه هاي ثابت و متغيّر است؛ از اين رو براي ادامه زندگي بايد قوانين ثابت و متغيري وجود داشته باشد واسلام مطابق نيازهاي بشر نظام قانون گذاري خود را به گونه اي سامان داده است كه هر دو نياز جامعه هاي انساني را تامين كند و هر دو جنبه آن را لحاظ نموده است. مجتهدان و عالمان مسلمان با استفاده از قران و حديث مي توانند نيازهاي نو پيداي بشر را در قالب فروع و احكام شرعي از اصول بدست آمده از قرآن و سنت استنباط كنند و اجتهاد به چشمه جوشان، زلال و پايان ناپذيري ماند كه همآره، مي تواند زمينه هاي نوين نيازها و انديشه هاي بشري را از كوثر وحي سيراب سازد و قوانين جامعه ها بشري را بر پايه اسلام فراروي آدميان گذارد.(44)

به عبارت ديگر محدود بودن عمر پيامبران، ممكن نبودن ارتباط يك پيامبر با همه جامعه هاي انساني، تحريف دايمي كتاب هاي مقدّس، تكامل و پيچيدگي زندگي اجتماعي و در نتيجه نياز به قوانين نو و پيچيده از دلايل لزوم مبعوث شدن پيامبران متعدد بود. اما اسلام از آن رو كه ديني است جاودان و خداوند در قرآن بقا و حفظ قرآن و دين اسلام را تضمين كرده است(45) و اوصيا و امامان معصوم عليهم السلام پس از پيامبر وسيله تضمين اسلام و احكام آن در همه زمان ها هستند، ديگر نيازي به پيامبر نيست؛ در دين اسلام گرچه وحي به پيامبر و مبعوث شدن پيامبر خاتمه يافته است اما امام معصوم عليه السلام وصي رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم همواره زنده است و در ميان مردم چه حاضر باشد آن گونه كه تا سال 260 هجري قمري بود و چه غايب از نظرها باشد آن گونه كه الان هست. از اين رو نبود پيامبر و پايان يافتن وحي به ايشان هيچ اشكالاتي پديد نمي آورد و لباس فاخر امامت و عصمت همچنان بر تن رهبري اسلام مي باشد و مسلمين را از فتنه ها و انحراف ها حفظ كرده و بدان زيبايي و كرامت مي بخشد.

به هر حال بر طبق آيات متعدد قرآن كريم(46) و سخنان پرشمار معصومان عليهم السلام و اعتقاد بديهي و روشن و درست مسلمانان پيامبر اسلام خاتم پيامبران و دين او جاودان و براي همه عصرها و نسل ها تا روز قيامت پا بر جا خواهد بود و اين از مهم ترين ويژگي ها و از مدال هاي افتخار پيامبر خدا است.

پي نوشت:

1) ر.ك: مصباح المنير، ص 286 ؛ اقرب الموارد، ج 1، ص 536؛ التحقيق في كلمات القرآن ج 5، ص 192 و قاموس قرآن، ج 3، ص 296
2) سوره اعراف، آيه 46.
3) سوره انبياء، آيه 69.
4) سوره مائده، آيه 16، «يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام».
5) سوره انعام، آيه 127.
6) سوره نور، آيه 61 (فسلّموا علي انفسكم تحيّة من عندالله مباركة طيبة) و نيز قرآن از سلام با عنوان تحيت ياد كرده است و اذا حييتم بتحيّة فحيّوا بأحسن منها أو رودّها. (نساء / 76).
7) سوره انعام، آيه 54؛ «و اذا جائك الذين يؤمنون بآياتنا فقل سلام عليكم»
8) سوره رعد، آيه 24 «سلام عليكم با صبرتم»، و سوره نحل، آيه 32.
9) رك: مفاتيح الجنان زيارت حضرت رسول از راه دور، و در روزهاي شنبه و زيارت حضرت ابا الفضل عليه السلام، زيارت آل ياسين، و...
10) مفاتيح الجنان، زيارت حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم از بعيد.
11) در قرآن خداوند پيامبران را با نام صدا زده است «يا آدم ؛ (بقره (2)، آيه 35) «نوح» (سوره هود، آيه 46 يا موسي (سوره قصص (8) آيه 31) سوره مائده (5)، آيه 116، سوره ص (38) آيه 26.
12) سوره نور (24)؛ آيه 63.
13) حجرات (49) آيه 2
14) سوره حجرات (49) آيه 2.
15) ر.ك: مفاتيح الجنان، زيارت حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم در روز شنبه و زيارت آن حضرت از راه دور. (ر.ك: بحارالانوار، ج 38، ص 90؛ ج 27، ص 129؛ ج 26، ص 349 و ج 14، ص 219.
16) و ما ارسلناك الا كافة للناس بشيراً و نذيراً سوره سبا(34) آيه 28.
17) فكيف ادا جئنا من كل امة بشهيد و جئنا بك علي هؤلاء شهيدا». (نساء / 41)
18) قاموس قرآن، ج 3 ص 91.
19) ر.ك؛ الحدود محمد بن الحي النيشابوري. ص 85 و الحدود و الحقايق للقاضي اشرف الدين صاعد ا لبريد ص 28.
20) همان، اصول عقايد راهنماشناسي، ص 16.
21) همان منابع؛ ر.ك: وحي و افعال گفتاري، علي رضا قائمي نيا.
22) ر. ك: الاصول من الكافي، ج 1، ص 176 و مرآة العقول، ج 2، ص 289.
23) در روايات متعددي آمده است: «انا سيّد الانبياء و وصيّ سيد الاوصياء»؛ (ر.ك: بحارالانوار، ج 27، ص 129؛ ج 33، ص 283 و ج 38، ص 311 و 337).
24) ر.ك: مرآة العقول، ج 2، ص 292 - 286؛ راهنماشناسي، محمدتقي مصباح يزدي، ص 13 - 18، قم مركز مديريت، چاپ اول، 1367.
25) المقنعة، ص 459، سيره حلبي، ج 1، ص 39 ر.ك: سيره ابن هشام ج 1، ص 167.
26) سيره حلبي، ج 1، ص 51. البته پيامبر داراي دو اسم بوده است، خليل در العين، ج 3، ص 189، مي نويسد پنج پيامبر داراي دو اسم بودند: يكي پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم مي باشد. وهب پدر آمنه و برّه مادرش نيز تنها يك فرزند داشته و آن همان آمنه مادر رسول خدا است؛ لذا رسول خدا -صلوات الله عليه و آله- دايي و خاله نداشت. و در آن روزگار سياه كه زنان را مايه ننگ مي دانستند و دختران را زنده به گور مي كردند آمنه ميان قوم و خانواده اش احترام خاصي داشت.
27) در سيره ابن هشام (ج 1، ص 166) در آن باره آمده است كه آمنه در زماني كه حامله بود صدايي مي شنيد كه تو آقا و سيد اين امت را در رحم داري چون بدنيا آمد... نام او را محمد بگذار.
28) مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ص 130.
29) اقرب الموارد، ج 1، ص 228؛ ر.ك ترتيب كتاب العين، خليل بن احمد زاهدي، ص 1، ص 423، قم انتشارات اسوه، چاپ اول، 1414 ه.ق.
30) قاموس قرآن، ج 2، ص 175.
31) ر.ك: سيره ابن هشام، ج 1، ص 166.
32) سيره ابن هشام، ص 162.
33) بحارالانوار، ج 13، ص 80.
34) سيره ابن هشام، ص 162؛ بحارالانوار، ج 13، ص 96.
35) همان و بحارالانوار، ج 13، ص 90.
36) ر.ك: الصحيح من سيرة النبي الاعظم، ج 1، ص 43 - 47.
37) همان.
38) بحارالانوار، ج 13، ص 91.
39) منتهي الآمال، ج 1، ص 12 و همان، ص 100.
40) همان.
41) همان؛ بحارالانوار، ج 13، ص 91.
42) همان، ص 100 - 102.
43) متهي الآمال، ج 1، ص 12.
44) خاتميت، استاد مطهري، 146-145.
45) ر.ك: اصول عقايد، راهنماشناسي، محمد تقي مصباح، ص 385 - 370.
46) ر.ك: اصول عقايد، راهنما شناسي ص 345 - 340. اين آيات قرآن چهار دسته اند:
الف: آياتي كه قرآن را كتاب هدايت همه آدميان مي داند مثل بقره، 185.
ب: آياتي كه مخاطب خود را همه انسان ها قرار داده يا ايها الناس.
ج: آن دسته از آيات قرآن كه بيان گر آن ا ست كه رسالت پيامبر براي همه آدميان است مثل سبأ، 27.
د: آياتي كه نشان مي دهد دين پيامبر اسلام در نهايت برهمه اديان پيروز خواهد شد و پرچم هاي باطل را به خاك خواهد افكند.