-دعاى مطالعه-
اَللَّهُمَّ
اَخْرِجْنى مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ وَاَكْرِمْنى بِنُورِ الْفَهْمِ. اَللَّهُمَّ
افْتَحْ عَلَيْنا اَبْوابَ رَحْمَتِكَ وَانْشُرْ عَلَيْنا خَزائِنَ عُلُومِكَ
بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ
(1)
خداوندا
مرا از تاريكىهاى وهم و خيال درآور و به روشنى فهم گرامى دار. خداوندا درهاى رحمتت
را بر ما بگشا و گنجينههاى علومت را بر ما بازگردان. به رحمت خودت اى
مهربانترين مهربانان.
مقدمه مؤلف
"امر
به معروف" انتشار خوبىها و افشاندن بذر نيكىها در كشتزار جان آدمى است تا با به
ثمر رسيدن هر بذر، گلى از درون او شكفته شود و در نتيجه جامعه گلزارى از ارزشها،
نيكىها و فضيلتها گردد.
"امر
به معروف" افزايش فضاى سبز خانه دلها و كويرزدائى معنوى جامعه و جان كسانى است كه
از نيكىها فاصله گرفتهاند.
"امر
به معروف" كليد خوبىهاست و ماهيت نيكى و نيكآورى دارد و نهى از منكر چراغ
تابندهاى است كه ماهيت نيكى و ضد پليدى دارد.
"نهى
از منكر" بارش قطرات زلال باران بر سرزمين جان گنهكار است كه شعلههاى معصيت را
خاموش مىسازد و به گسترش تيرگىهاى قلبش پايان مىبخشد. و چنين ويژگىهايى است كه
اين دو فريضه نورانى را بر ساير فرائض امتيازى بزرگ بخشيده است.
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
امر به معروف بهترين اعمال مردم است.
(2)
اما اين آثار
ارزشى جز در پرتو عمل به اين دو اصل تابنده نقش نمىبندد. اين دو گنجينه الهى با
همه ذخاير گرانقدر خود همواره در زير طبقات سهلانگارىها، فراموشىها و غفلتها
مدفون شدهاند و حتى ابعاد مختلف آنها به سررشته سنجشهاى عالمانه برنتابيده است.
چه اينكه مدتها رسالههاى عمليه از احكام محدود اين فريضه آگاهى بخش تهى مانده
بود. و مهمتر آنكه عمل به اين دو فريضه بزرگ نه به اندازه نماز و روزه كه به
اندازه برخى از مستحبات رسميت نيافته است.
به نظر مىرسد
علل عمده اين مسائل ناآگاهى به جايگاه، آثار، شيوههاى عملى موفق، رموز موفقيت،
نمونهها، الگوها و انواع معروف و منكر به ويژه درعصر ما مىباشد.
كتاب حاضر كه
به يمن الطاف الهى و عنايات اهلبيت : تأليف گرديده است مجموعهاى است كه ضمن
تحليلى نو و جامع پيرامون اين دو اصل عملى، موارد ياد شده را با كارشناسى و توجه
كامل به كاربردى بودن آنها كه غالباً به تجربه رسيدهاند مورد بحث قرار داده است. و
اميد مىرود مورد قبول ذات اقدس حق قرار گيرد.
فصل اوّل
جايگاه
امر به معروف و نهى از منكر
امر به معروف گل سر سبد حركتهاى اجتماعى انسان است.
امر و نهى از ديدگاه عقل
امر
به خوبىها و نهى از بدىها دو اصل پذيرفته شده همه ملل و اقوام در طول تاريخ زندگى
انسان بوده است، زيرا اين دو اصل در بردارنده منافع انسانها و منطبق با عقل و
فطرتاند. البته خوبىها و بدىها در نزد اقوام گوناگون متفاوت است و معيار ارزشها
و ضد ارزشها در نزد ملل معتقد به اديان الهى به ويژه اسلام با كسانى كه از چنين
عقايدى محرومند تفاوتهاى چشمگيرى دارد، اما اين اصل مشترك بينالمللى است كه اگر
عملى را خوب يا بد بدانند امرونهى آن را يك ارزش به حساب مىآورند. زيرا عقل "امر
به خوبىها" و "نهى از بدىها" را عملى نيكو تلقى مىكند و اگر اديان الهى دستورى
بر اين فريضه ارزشمند نداشتند عقل به ضرورت انجام آن حكم مىكرد. چون با توجه به
منافع فراوانى كه در امر به نيكىها و نهى از بدىها براى جامعه و فرد خطاكار و حتى
نسلهاى آينده وجود دارد انجام آن را ضرورى و ترك
آن را قبيح و زيانبار مىداند.
از
سويى جلب منفعت و دفع ضرر از احكام ضرورى و بديهى عقل است. بنابراين امر به معروف و
نهى از منكر از اصول پذيرفته شده همه عقلا است و تمام انسانهاى متفكر و عاقل آن را
جزء ضرورتهاى حيات بشرى مىدانند. و البته هرگاه مسئلهاى در اين درجه از ضرورت
قرار گيرد اديان الهى بر آن مهر تأييد مىنهند و از همين رواست كه اين دو عنصر حكم
مشترك همه اديان الهى است كه به برخى از شواهد قرآنى و روايى آن اشاره مىكنيم.
قرآن كريم از قول لقمان حكيم مىفرمايد:
اى
فرزندم، نماز بگزار و امر به معروف و نهى از منكر نما.
(3)
امام سجاد (ع) فرمود:
موسى بن عمران (ع) عرض كرد پروردگارا! چه كسى از اهل توست كه او را در سايه عرش خود
قرار مىدهى وقتى كه سايهاى جز سايه تو نباشد؟ خداوند وحى فرمود: كسانى كه براى
حلال شدن حرام من غضب مىكنند آنگونه كه پلنگ به هنگام مجروح شدن غضب مىكند.
(4)
حضرت مسيح (ع) فرمود: كسى كه قدرت داشته باشد ظلم را تغيير دهد و تغيير ندهد مثل
انجام دهنده آن است.
(5)
امر
به معروف و نهى از منكر در اسلام
اسلام داراى اصولى اعتقادى و عملى است كه مهمترين اصل اعتقادى آن توحيد و مهمترين
اصل عملى آن "امر به معروف و نهى از منكر" است. زيرا با عمل به چنين فريضهاى است
كه ساير احكام الهى احيا و اجرا مىگردد و زشتىها از چهره جامعه و زندگى مسلمانان
زدوده مىشود و حضور ضرورى صالحان در جامعه تثبيت مىگردد.
اميرمؤمنان (ع) فرمود:
پايدارى دين به امر به معروف و نهى از منكر و اقامه حدود است.
(6)
و
در حديث ديگرى فرمود: تمام اعمال خير و حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف
و نهى از منكر چون قطرهاى در برابر درياى پهناورند.
(7)
تشبيه امر به معروف و ساير اعمال خير به دريا و قطره كه سمبل و نمونه بزرگى و كوچكى
هستند عظمت بيشتر اين فريضه الهى را آشكار مىكند. و جالب توجه است كه جهاد در راه
خدا نيز همانند قطرهاى در برابر درياى پهناور "امر به نيكىها و نهى از
زشتىهاست". هر امر به معروفى كار خير است امّا هر كار خيرى امر و نهى دينى نيست و
از اين رو طرح جايگزينى اشاعه معروف و دعوت به خير و تأسيس نهادهاى علمى و اجتماعى
دينى به جاى امربهمعروف و نهىازمنكر يك خطاى بزرگ است. هر كدام از اين امور جاى
خود دارد. هيچ كار خيرى امر و نهى دينى نمىشود و جايگاه و آثار آن راندارد.
فلسفه امر و نهى دينى
فلسفه امربهمعروف و نهىازمنكر هدايت و صيانت شخص و جامعه از بدىها، گرايش به
نيكىها و در نتيجه پايدارى و حاكميت دين و ارزشهاى انسانى بر جامعه اسلامى است.
اميرالمؤمنين (ع) فرموده است:
خداوند امر به معروف را براى اصلاح عموم و نهى از منكر را براى بازداشتن بىخردان
واجب فرمود.
(8)
بهترين شيوه اصلاح جامعه
با
توجه به گستره ابعاد زندگى بشر و سرپيچىهاى او از احكام شرع و عقل در تمامى
صحنههاى زندگى هيچ سازمان و دستگاه گستردهاى با صرف بالاترين هزينهها قادر به
اصلاح جامعه و كنترل افراد آن نخواهد بود. به همين علت خداوند با تكليف قرار دادن
امر و نهى به مثابه مترقىترين حكم اجتماعى كه موفقيت و كارايى آن پيوسته به اثبات
رسيده است، اصلاح جامعه را ممكن و آسان كرده است، به گونهاى كه اصلاح مردم به دست
خود آنها در همه جا و حتى در خصوصىترين محيطهاى زندگى صورت مىپذيرد و كمترين
هزينهاى را هم براى بيتالمال در بر ندارد.
اسلام با واجب كردن امر و نهى و ولايت محدودى كه در جلوگيرى از گناه براى مؤمنين
نسبت به گنهكاران قرار داده است در عمل نوعى تشكيلات وسيع، بدون هزينه و سازندهاى
را در همه جاى جامعه اسلامى بوجود آورده است و با پاداش و تهديدى كه بر انجام و ترك
آن مقرر فرموده است تحقق اين وظيفه را تضمين نموده است.
قرآن كريم مىفرمايد:
وَ
لْتَكُنْ مِنْكُمْ اُمَّةٌ يَدْعُونَ اِلَى الْخَيْرِ وَ يأمُرُونَ بِالْمَعْروفِ و
يَنْهَونَ عَنِالمُنْكَرِ و اُولئكَ هُمُ الْمُفْلِحُون.
(9)
بايد گروهى از شما مسلمانان خلق را به خير و صلاح دعوت كنند، امر به نيكى نمايند و
از كار بد نهى كنند اينان رستگارانند.
طبيعت
امر به معروف و نهى از منكر
كسى
كه به معصيتى آلوده مىشود به انجام آن تمايل دارد و اگر واجبى را ترك مىكند انجام
آن را غالباً دشوار مىبيند. از سويى نهى كننده از عمل زشت مىخواهد بر خلاف تمايل
گنهكار او را به ترك عمل وادارد. از اين رو نوعى درگيرى بين تمايل پاك نهى كننده و
تمايل زشت گنهكار بوجود مىآيد كه انجام نهى از منكر را براى هر دو دشوار مىسازد و
چه بسا سبب درگيرى و بروز اختلاف و نزاع گردد، بهويژه اگر گنهكار خود را در زندگى
آزاد فرض نمايد و امر و نهى ديگرى را كه با نوعى ولايت بر او اعمال مىشود با آزادى
هواى نفس خود مخالف ارزيابى كند، در حالى كه نهى كننده وظيفه دينى و عقلى خود را
انجام مىدهد. و اين طبع نهى از منكر است كه بر نفس گنهكار تلخ و تند مىآيد. به
تعبير روشنتر تندى از فلفل است نه فلفلفروش، و تندى فلفل را به حساب فروشنده آن
گذاردن خطاست اگر چه گاهى تندى هر دو به هم
مىآميزد.
اين
تندى در امر به معروف كمتر احساس مىشود، زيرا در امر به معروف غالباً درگيرى
نفسانى وجود ندارد و لذا آرامش حفظ مىشود و محبوبيتها دوام مىيابد. اين طبع نهى
از منكر است كه سبب درگيرى مىشود. مشكلات تذكرات اجتماعى كه منجر به مسائل مختلفى
در سطح جامعه و دستگاههاى اجرايى و قضايى مىگردد اغلب در پى نهى از منكر است و
براى همين است كه مردمان راحتطلب و برخى از دستگاهها و رسانههاى مصلحتانديش
تنها به "امر به معروف" مىپردازند و از نهى از منكر و هرگونه تذكرى كه با درگيرى
نفسانى گنهكار همراه باشد پرهيز دارند. كسانى كه در سخنان، حركتها و
برنامهريزىهاى خود تنها به امربهمعروف همت مىگمارند نيمى از موفقيتهاى
اصلاحگرانه خويش را از دست مىدهند و از انجام نيمى از وظايف دينى خود در پاكسازى
افكار، اخلاق و اعمال مردم باز مىمانند.
البته اين گرفتارى نفسانى هر انسانى است كه وقتى با حق اصطكاك مىيابد آن را تلخ
احساس مىكند. نهىازمنكر حق است، پيام خداست و چه پيامى از پيام خداى مهربان
شيرينتر و گواراتر! اما همين پيام براى مخاطب آن تلخ احساس مىشود و حتى پيامرسان
آن كه مأمور حق است به آن گونه كه شايسته است مورد توجه قرار نمىگيرد. البته
بندگان خوب خدا كه خطايى كردهاند از پيامرسان و پيام حق استقبال مىكنند آنچنان
كه از بهترين دوست خود استقبال مىكنند بلكه از وى تشكر و در حق او دعا مىكنند.
امتياز
-نهىازمنكر- بر -امربهمعروف-
عواملى سبب امتياز نهىازمنكر بر امربهمعروف گرديده است.
*
غالباً زشتى انجام محرّمات از قبح ترك واجبات بيشتر است، زيرا انجام معصيت يك
مخالفت ايجابى است و ترك واجب مخالفت سلبى است و مخالفت در مورد اول نمود بيشترى از
مخالفت در مورد دوم را به همراه دارد و از اين رو ترك مخالفت اهميت بيشترى بر انجام
موافقت دارد و به تعبير ديگر تخريب بتخانه از ساختن مسجد بهتر است. انسانها نيز
اينگونه هستند كه اگر نهى آنها ناديده گرفته شود معمولاً نگرانى بيشترى اظهار
مىكنند تا اينكه به امر آنها عمل نشود. در سير و سلوك معنوى نيز اولين و
اساسىترين قدم ترك محرمات الهى است.
* نهىازمنكر به مراتب از امربهمعروف دشوارتر است و
بنابر روايت، بهترين اعمال، سختترين آنهاست.
اصولاً اعطاى به مردم آسانتر از گرفتن از آنهاست. در امربهمعروف انسان عمل نيكى
را هديه مىكند و گنهكار اين را درك مىكند اما در نهىازمنكر گرفتن چيزى مطرح است
كه چه بسا گنهكار به آن خو كرده باشد و گرفتن چيزى كه جزء عادت وى شده است موجب
ناخرسندى او مىگردد.
امربهمعروف و نهىازمنكر دو فريضه جداگانهاند زيرا امر به خوبىها جنبه مثبت و
ايجابى دارد و نهى از زشتىها جنبه منفى و سلبى دارد و از همين روست كه استقبال
گنهكار در امر به معروف بيشتر است و يا بىرغبتى او نسبت به آن كمتر از نهى منكر
است. چه نيكوست كه در صورت امكان، نهىازمنكر در قالب امربهمعروف بيان شود مثلاً
به جاى اينكه گفته شود بىحجابى نكن، به حجاب توصيه شود. زيرا مردم به امور مثبت
گرايش بيشترى ابراز مىكنند و از همين رو اگر به كسى كه براى نيل به مقصدى به نيمه
راه رسيده است گفته شود نصف راه را طى كردهاى بيشتر خوشايند اوست تا گفته شود نصف
راه باقى مانده است.
همچنين امربهمعروف در درون خود مبارزه جدى با گنهكار ندارد اما در نهىازمنكر اين
مبارزه نهفته است. زيرا غالب گناهان بهخاطر هواى نفس است كه به انجام آنها تعلق
گرفته است. اما ترك بسيارى از واجبات از هواى نفس سرچشمه نمىگيرد و لذا در
نهىازمنكر بر خلاف ميل يا عادت گنهكار عمل يا خوى اخلاقى او مورد مخالفت قرار
مىگيرد و "نهى كننده از گناه" مىكوشد آن را از وجود گنهكار زايل كند و اين زحمت
بيشترى را متوجه گنهكار و نهى كننده مىنمايد.
علاوه نهىازمنكر در برخى موارد نوعى عمل جراحى است كه در روح گنهكار صورت مىگيرد
تا صفت ناپسند و علاقه نامباركى از وجود او زايل شود اما امربهمعروف چنين ماهيتى
ندارد و براى همين است كه نهىازمنكر شناخت بيشترى را در زمينههاى روانى و اجتماعى
مىطلبد. نهى كننده بايد علاوه بر مداواى گنهكار جراح معنوى خوبى باشد تا بتواند در
روح گنهكار عمل كند و اين تلاش و زحمت بيشترى را بر گنهكار و نهى كننده تحميل
مىكند و در نتيجه از فضيلت بالاترى برخوردار است.
نكته
نهى از
منكر چراغ تابندهاى است كه راه را از بىراهه جدا مىسازد و دست گمشده را در دست
مولايش مىگذارد.
فصل دوّم :
آشنايى با معروف و منكر
امر به معروف مهمترين اصل عملى اسلام است.
معروف داراى معانى مختلفى از جمله نيكى و طاعت خداست. و منكر نيز داراى معانى
متعددى از جمله زشتى و پليدى است، و در اصطلاح هر يك از دستورهاى دينى از واجب و
مستحب را معروف و انجام هر يك از محرمات و مكروهات را منكر گويند.
شناخت مصداقها
شناخت مصداقهاى معروف و منكر بهويژه واجب و مستحب يا حرام و مكروه بودن آنها
انسان را از اصرار و برخوردهاى غير ضرورى در امر به مستحبات و نهى از مكروهات و
همچنين از كمرنگ برخورد كردن با ترك واجبات و انجام محرمات حفظ مىكند. در اينجا
موارد مهم بهويژه معروفها و منكرات عصر حاضر را به صورت موضوعى مورد اشاره قرار
مىدهيم.
معروفهاى اعتقادى
شناخت خداوند و ايمان به او و صفاتش كه از جمله آنها: توحيد، عدل، علم، صدق، رحمت،
قدرت، و غضب الهى است و اعتقاد به اينكه عبادت او واجب و محبت و قرب و شوق و يقين
و رضا و تسليم و توكل بر او از بهترين عبادات است. او تنها مؤثر در امور است كه
ارادهاش بر همه چيز غالب و مقدراتش بر همه چيز حاكم و همه وجود ملك او و بازگشت
همه به سوى اوست ...
ايمان به وحى الهى بهويژه قرآن كريم و عدم تحريف آن، و اينكه قرآن از ضعف و تضاد
و تناقض و هر اشكال ديگر منزه و كاملترين و آخرين كتاب الهى و معجزه نبىاكرم (ص) و
هدايت كننده انسان به سعادت و كمال است. وعدههاى آن حق و پيروان آن سعادتمند و
مخالفين آن گمراهند...
ايمان به پيامبران بهويژه پيامبر اكرم (ص) و عصمت آنها از هر خطا در افكار، اخلاق،
گفتار و كردار و اينكه آنها بهترين فرد اهل زمان خود بودند و پيامبر اكرم (ص) سرور و
بهترين آنها و خاتم پيامبران است و بعد از او پيامبرى نخواهد آمد. و ايمان به
حقانيت او و آنچه از جانب خداوند به صورت قرآن و احاديث بيان فرمود. و ايمان به
جامعيت دين او و اينكه اسلام تا پايان عمر بشر توان اداره او را در تمام ابعاد
زندگى دارد و همواره معيار حق و تنها دين مورد قبول خداوند تا روز قيامت است و جز
به پيروى از دين مقدسش كه اسلام است كمال و سعادت ميسر نخواهد بود...
ايمان به حقانيت و عصمت اميرمؤمنان على (ع) و فاطمه زهرا (س) و يازده فرزند آنها كه
آخرين آنها حضرت مهدى (ع) است و هم اكنون زنده است و زمانى ظهور خواهد كرد و زمين را
پر از عدل و داد مىكند. و ايمان به اينكه اين دوازده امام : جانشينان بهحق او
بودهاند و برترين موجودات عالم پس از رسول خدا (ص) هستند. و اعتقاد به امامت آنها و
اينكه تنها مذهب صحيح، مذهب آنهاست كه به مذهب تشيع شناخته شده است، و پيروى از
اين مذهب تنها راه سعادت و ادامه اسلام پيامبر (ص) است. و ايمان به اينكه زيارت آنها
عبادت و توهين و بدگوئى به آنها ضلالت و پذيرش آنها شرط قبولى اعمال است. و آنچه
فرمودهاند حق و اصل دين خدا بوده و مفسر واقعى دين و قرآن و معيار حق بعد از رسول
خدا (ص) هستند. زيارتگاههاى آنها مقدس و محترم و خاك كربلا از احترام ويژهاى
برخوردار است و توهين به آن از جمله گناهان است. و ايمان به
اينكه بايد در شادى آنها شاد و در غم آنها غمگين بود و
گريه بر مصائب آنها بهويژه حسينبنعلى (ع) از افضل عبادات است. و آنها بهترين شفاعت
كنندگان درگاه الهى و واسطه بين خلق و خالق و محبوبترين بندگان خدا در عالم وجودند...
ايمان به فرشتگان الهى و اينكه آنها مطيع خداوند بوده، به دستور او عمل مىكنند و
از گروههاى مختلفى تشكيل شدهاند و به وظايف متعددى از قبيل عبادت، تدبير امور،
انزال وحى، نظارت بر اعمال و نوشتن كارهاى خوب و بد، كمكرسانى، عذاب و مرگ آدميان
و ديگر امور در عوالم مختلف وجود مىپردازند...
ايمان به روز قيامت، حساب، ميزان، شفاعت، جهنم، و بهشت و نقمتهاى جهنم و نعمتهاى
بهشت و حضور جاودانى مؤمنين در بهشت و عذاب ظالمان و گنهكاران در جهنم و هميشگى
بودن عذاب كفار و اينكه مالك و پادشاه روز جزا تنها خداوند متعال است.
منكرات اعتقادى
كفر، شرك، نفاق، شك در خداوند، قيامت و حقانيت پيامبر اسلام، بتپرستى، ماديگرايى،
وهابيگرى، بهائيت، ايمان نداشتن به حقانيت، ولايت، عصمت و امامت دوازده امام شيعه :
، غلو درباره ائمه : نظير برتر دانستن آنها از پيامبر اسلام (ص) ، اعتقاد به جبر،
پايبندى به خرافات نظير چهارشنبهسورى و آتشپرستى، گرايش فكرى به كفار و غربىها
در هر يك از مظاهر زندگى، بدعت در دين، اعتقاد به برترى كفار بر مؤمنين، اولويت
دادن هر چيزى نظير علم و تخصص و مردم بر دين و تعهد دينى، اصالت دادن به دنيا،
بىاهميت دانستن آخرت، عصبيتهاى جاهلانه، مساوى دانستن افراد با تقوا و بىتقوا و
عالم دينى و غيردينى، اعتقاد به كارآئى نداشتن اسلام در اداره زندگى فردى و اجتماعى
انسان در ابعاد مختلف حكومتى، اقتصادى، اخلاقى، سياسى، نظامى و غير آنها، اعتقاد به
جدائى دين از سياست، بىاعتقادى به ولايت فقيه، اعتقاد
نداشتن به زنده بودن حضرت مهدى (ع) ، ترديد در ظهور، قدرت،
طول عمر، و تحولات ويژه و مطلوبى كه در زمان ظهور او به وقوع مىپيوندد...
معروف و منكرهاى اخلاقى و اجتماعى
معروفهاى واجب اخلاقى
رازدارى، عيبپوشى، نجابت، عفت، غيرت، عدالت، حقگرايى، ارزشگرايى، ضابطهگرايى،
آخرتگرايى، عفت كلام، خداترسى، ظلم ستيزى، كفرستيزى، مبارزه با گناه، رعايت قانون
و حقوق مردم، بىتوجهى به سخنان افراد سخن چين و غيبت كننده، چشم بستن از زنان
خودنما و بىحياى جامعه و فيلمها و عكسهاى مبتذل و عورت ديگران، احترام به مقدسات
مذهبى: قرآن، روايات، احكام خدا، مساجد، كعبه معظمه، زيارتگاههاى ائمه و
امامزادهها و علماى دين، اميدوارى به خدا، جواب دادن به سلام ديگران، خودسازى،
رعايت پاكى و پرهيز از نجاست در موارد لازم، حسن ظن به خداوند و توكل و پناهندگى به
او، توبه و پشيمانى از گناه، پوشاندن گناه، جهاد با نفس در برابر محرمات، كنترل
هواهاى حرام نفسانى، پرهيز از مال حرام،...
معروفهاى مستحب اخلاقى
صبر، عفو، تواضع، قناعت، رياضت، انصاف، سكوت، سخاوت، حلم، كرامت و بزرگوارى، محاسبه
نفس، رقت قلب، احترام به بندگان خدا و پرهيزكاران، صاحبان ارزشها، معلمين و
سالخوردگان مؤمن، كمگويى، گزيدهگويى و نيكگويى، الفت، صلحجويى و اصلاح بين
ديگران، خوش خلقى و خوشرويى، خيرخواهى و مردمگرايى، گريه از خوف و شوق و عظمت
خداوند، گريه بر مصائب پيامبر و اهلبيت او:، احترام و توجه به سادات، تشكر از
كمكهاى ديگران، زيارت اهل قبور، عاقبتنگرى، توجه و توسل به پيامبر و اهلبيت او،
ستايش لازم از خوبىهاى ديگران، اخلاص در مواردى كه نيت آن واجب نيست همانند امر به
معروف، تطهير مسجد از نجاست و ...، سلام به ديگران، دست دادن به هنگام ملاقات،
معانقه و دست در گردن يكديگر قرار دادن دو مؤمن، ملاقات با مؤمنين، مهماننوازى،
اعتراف به تقصير در نزد پروردگار، تعجيل در كار خير، بىنيازى از مردم، شاد كردن
مؤمنين بهويژه با رفع مشكلات آنها، پوزشطلبى خطاكار، برآوردن حاجات مؤمنين، بغض
به دنيا، نگاه به آيات قرآن و چهره عالم دينى، نگاه به پدر و مادر از روى مهربانى،
خدمت به همسر، سر به زيرى هنگام سخن گفتن با زنان نامحرم، جا باز كردن براى دوستان
در مجالس، سيروسياحت به منظور عبرتگيرى، تفكر سازنده، مدارا و حسن معاشرت، تعاون و
همكارى، گرهگشايى از مشكلات مردم، نظم و انضباط اجتماعى، عيادت بيماران، تشييع
جنازه مؤمنين، اطعام افراد با ايمان بهويژه در ماه مبارك رمضان، مشورت با افراد
صلاحيتدار، كمك به كسانى كه به خاطر نقص عضو قادر به انجام امور خود نيستند،
يتيمنوازى، نصيحت به ديگران، شكر نعمت، زياد كردن دوستان، محبت به دوستان به
اندازه تقواى آنها، نگاه محبتآميز به چهره برادر مؤمن در راه خدا، اعلام محبت به
برادر مؤمن، ادامه دوستى و برادرى دينى، حضور در نزد عالم دينى و تواضع در برابر
او، تواضع معلم در برابر محصل و بهعكس، ترك بيش از مقدار نياز دنيا، اكرام مؤمن،
ملامت نفس و تأديب آن، طى كردن مزد كارگر و پرداختن آن قبل از خشك شدن عرق او، روى
گردانى از عيوب مردم به عيوب خود، گريه بر گناه خود، توبه از ترك مستحبات و انجام
مكروهات، نصيحت به مسلمين، با وضو بهدنبال رفع نيازها رفتن، دست كشيدن بر سر يتيم،
ساكت كردن گريه يتيم،...
منكرهاى حرام اخلاقى
تكبر، دورغ، تهمت، استهزاى ديگران، اظهار حسادت، سوءظن، خشونت بىمورد، بىحرمتى به
ديگران، فحشا، مكرو نيرنگ، سرگرمى به لهو و لعب، غضب بىمورد، اسب سوارى و چرخ و
موتور سوارى تحريكآميز زنان، ايجاد مزاحمت و بيهودهگويى به ناموس ديگران، استعمال
بوى خوش توسط زنان كه به قصد يا سبب تحريك نامحرم باشد. عيبجويى، سرزنش مؤمن، كوچك
شمردن گناه، بوق زدنهاى آزار دهنده، ضايع ساختن حقوق و نوبت ديگران، بىتوجهى به
مقررات راهنمايى و رانندگى، بدزبانى، بىتوجهى به نداى مظلوم، شوخى تحريكآميز با
نامحرم، دوستى با نامحرم، نامهها و تلفنهاى دوستانه دو نامحرم با يكديگر، ريش
تراشى به هر وسيله كه باشد، استماع صوت زن نامحرم از روى لذت، نگاه به بدن يا موى
سر زنان نامحرم، نگاه به دست و صورت زنان به قصد لذت، نگاه لذت بخش زن به بدن زن
ديگر، نگاه لذت بخش زن به دست و صورت مرد نامحرم، نگاه
زن به بدن مرد نامحرم، نگاه مرد به بدن مرد ديگر با قصد
لذت، نگاه به عورت ديگران، عكسبردارى مرد از زن كه نگاه او به صورت تزيين شده يا
ساير بدن او بيفتد و يا دست به بدن او برساند، نگاه هتكآميز به پدر يا مادر و
مؤمنين، دگرآزارى، شيطنت و فريبكارى، سحر و شعبدهبازى، احترام به اغنيا به خاطر
اموال آنها، پخش موسيقىهاى حرام يا آزاردهنده از مجالس، عروسىها و فروشگاهها،
چوببازى مرسوم در جشنها و عروسىها، رقصيدن در جمع ديگران، آوازهخوانى (كشيدن و
(10)
گرداندن
صدا در گلو به صورت طربانگيز و مناسب مجالس لهو و لعب) يأس از رحمت الهى، احساس
امنيت از مكرو انتقام الهى، قتل، خودكشى، عاق والدين، لواط، زنا، بىحجابى و
خودنمايى زنان در نزد نامحرم، ظاهر كردن آرايش و زينتهاى زنانه در نزد نامحرم،
پوشيدن جوراب نازك، لباسهاى تنگ يا نازك يا جاذبهدار و تحريكآميز در نزد نامحرم،
عريان كردن بخشى از موهاى سر در برابر نامحرم، نازك سخن گفتن زنان و منحرف كردن
اخلاق مردها به ويژه جوانان، استفاده مرد از دستبند، انگشتر، گلوبند و حلقه طلا در
حال عبادت و غير عبادت، پوشيدن لباسهاى تحريكآميز در نزد زنان نامحرم، شبيه شدن
زن به مرد و مرد به زن در تشكّل صورت و سخن گفتن يا لباس پوشيدن يا راه رفتن يا
آرايش كردن و نظير آن، استفاده از علايم مربوط به اقشار مبتذل و منحرف اخلاقى،
آرايش زن براى غير شوهر، گواهى دروغ، قسم دورغ، كتمان شهادت، خُلف وعده، پيمان
شكنى، خيانت به امانت، ترساندن ديگران، پاگذاردن بر كفشهاى ديگران كه به آن رضايت
ندارند، هتك مؤمن فقير به علت فقر او، بىاحترامى به مقدسات مذهبى نظير قرآن و ديگر
كتابهاى الهى، پيامبران و ائمه :، هتك حرمت علما، صالحين، معلمين، والدين، سادات،
هتك كعبه معظمه، مشاهد و قبور ائمه، امامزادگان و علما و افراد صالح، هتك تربت
كربلا، گفتن و شنيدن غيبت، سخنچينى، تمسخر و خنديدن به مردم، همسايه آزارى، ظلم و
زورگويى، مكر و نيرنگ، دشمنى با مؤمن، قيادت (رساندن مرد و زن نامحرم به يكديگر
براى انجام فحشا)، دياثت (بىتفاوتى مرد به فحشاى همسرش)، استمناء، كفران نعمت،
فتنه انگيزى، ستايش ظالم و كمك به ستمگران، طعن و لعن بر مؤمنين، رسوا نمودن مؤمن،
لباس ابريشمى پوشيدن مردان، نظر در نامه ديگران بدون رضايت آنها، نگاه در منزل
ديگران بدون رضايت آنها، مس كردن بدن نامحرم، مدح و ذم كسانى كه سزاوار مدح و ذم
نيستند، حضور در مجالس معصيت، وسواسىگرى، بىغيرتى، نفرين بر مؤمن، سركشى از فرمان
خدا و رسول و ائمه و ولىفقيه جامع شرايط و هر كس كه دستور او واجب است، بازى با
آلات قمار اگرچه برد و باخت نشود، نوازندگى و شنيدن موسيقىهاى طربانگيز،
هيپنوتيزم، دست دادن با نامحرم، دورويى، فرياد زدن
(11)
بر سر مؤمن، همنشينى با بدان، بستن راه ديگران، ايجاد صداهاى آزاردهنده همسايگان نظير
صداى سگها و وسايل صوتى، و يا بازىهاى مختلف، غلبه دادن شهوت بر عقل، رد بىمورد
آشتى با برادر مؤمن، قهر بىمورد با برادران دينى، مخاصمه با برادران دينى، اصرار
بر گناه، استفاده مرد از زينتهاى زنانه، مدح ظالم و حبّ بقاى او، سوءظن به خدا،
طلب رياست براى كسى كه نتواند اجراى عدالت كند، محبت به دنياى حرام، تظاهر به گناه،
محبت به گناه،...
منكرات مكروه اخلاقى
محبت به دنيا، راحتطلبى، رياستطلبى، شهرتطلبى، خودبينى، عجله و شتابزدگى،
خودستايى، خنده بدون تعجب و شگفتى، خنده زياد، قهقهه، خنده در بين قبرها،
بيهودهگرايى، آرزومندى بيهوده، فخر، سبكسرى، پرحرفى، پرخوابى، بىمبالاتى در نشست
و برخاست با زنان نامحرم بهويژه زنان جوان يا بىتفاوتى كه ظواهر شرع را رعايت
نمىكنند، افراط و تفريط در تشويق ديگران، خودنمايى در بحث با ديگران، تملق و
چاپلوسى، اختلاط زن و مرد در محيطهاى اجتماعى، مكالمه غيرضرورى با نامحرم، خلوت با
نامحرم، جزع و بىتابى، سرگوشى صحبت كردن در نزد ديگران، سوت بلند زدن، سلام به
نمازگزار در
(12)
حال
نماز، سلام مرد به زنان و دعوت آنها به غذا خوردن بهويژه اگر جوان باشند، خود بزرگ
بينى، تند راه رفتن، بر زين (اسب، چرخ و
(13)
موتور)
نشستن زنان در صورتى كه تحريك آميز نباشد، درخواست از مردم بهويژه در شب، تنها
خوابيدن، كسالت در انجام امور دنيا و آخرت،...
معروف و منكرهاى عبادى
معروفهاى واجب عبادى
نمازهاى پنجگانه شبانهروزى، نماز جمعه، نماز آيات، نماز ميّت، اداى نمازهاى قضا
شده پدر بر پسر بزرگتر، و ديگر نمازهاى واجب، روزه ماه مبارك رمضان، حج واجب، اداى
نذرهاى عبادى، سجده واجب قرآن كه با شنيدن يا خواندن آيات سجده در سورههاى علق،
نجم، سجده و فصلت واجب مىشود.
معروفهاى مستحب عبادى
نمازهاى مستحبى از جمله سى و چهار ركعت نافله شبانهروزى و بهويژه نماز شب و ديگر
نمازهاى مستحبى كه در كتابهاى دعا نوشته شده است، خواندن نماز در مسجد و حرم رسول
خدا و ائمه بهويژه اميرالمؤمنين (ع) ، پوشيدن عبا، لباس سفيد و پاكيزهترين لباسها
و استعمال بوى خوش و انگشتر عقيق در نماز، گفتن اذان قبل از نمازهاى واجب پنجگانه،
گفتن اذان در گوش راست بچه و اقامه در گوش چپ او در روز تولد يا قبل از چيدن بند
ناف او، روزههاى مستحبى بهويژه روزههاى ماه رجب و شعبان و روزههاى ديگر كه در
رسالهها نوشته شده است، حج مستحبى، صلوات بر پيامبر و اهلبيت او بهويژه بعد از
گفتن، نوشتن و شنيدن نام آن حضرت، قرائت قرآن، دعا و نيايش، ذكر خدا، شب زندهدارى
بهويژه در شبهاى قدر، زيارت انبيا، ائمه، امامزادهها، علما، عرفا و صالحين.
اعتكاف، انجام عباداتى كه مىتوان به نيابت از پيامبر و اهلبيت او انجام داد،
تعقيب نمازهاى واجب شبانهروزى بهويژه تسبيح فاطمه زهرا 3 ، سجده شكر بهويژه بعد
از نماز، خواندن زيارت ائمه : در ايام ولادت و شهادت بهويژه زيارت عاشورا و جامعه
كبيره، نماز زيارت، نماز اول وقت، خواندن نمازهاى پنجگانه به جماعت، خواندن دعاهاى
روز، زيارت خاص پيامبر و ائمه : در روزهاى هفته بهويژه روز جمعه كه به حضرت مهدى
(ع)
اختصاص دارد، بسمالله در اول هر كار، وضو يإ؛للَّهللَّهكك تيمم به هنگام خواب،
خواندن دعاهاى خاص اعمال مثل دعاهاى هنگام خوابيدن و بيدار شدن، با وضو بودن، ذكر
خدا در بازار، خواندن سوره توحيد به هنگام ورود به منزل، خواندن سورههاى توحيد،
ناس، فلق، كافرون، آيةالكرسى به هنگام خروج از منزل، زياد به مسجد رفتن و به مسجدى
كه نمازگزار ندارد حاضر شدن، با پاى راست داخل مسجد رفتن و با پاى چپ خارج شدن،
زودتر از همه به مسجد رفتن و ديرتر از همه خارج شدن، روشن كردن چراغ مسجد، استعمال
بوى خوش و پوشيدن لباس پاكيزه به هنگام ورود به مسجد.
ترك
هم غذايى و همسايگى و مشورت و زن گرفتن از كسى كه اهل مسجد نيست، انجام غسلهاى
مستحبى نظير غسل روز جمعه، شب اول ماه رمضان، شبهاى قدر، روز عيد فطر، قربان و
غدير، شب عيد فطر، روز هشتم و نهم و بيست و چهارم ذيحجه، ماه رجب و شعبان، روز نيمه
شعبان، هفدهم ربيعالاول و غسل كسى كه در حال مستى خوابيده است و نيز زنى كه براى
غير شوهرش بوى خوش (مثل عطر و ادكلان و ...) استعمال كرده است.
(14)
منكرهاى حرام عبادى
سهلانگارى در عبادات واجب بهويژه نماز، ريا در عبادت، پرستش غير خدا نظير پرستش
آتش، مقام، پول، زن و هواى نفس، حضور نيافتن در نماز جماعت از روى بىاعتنايى، ترك
حج و روزه و امثال آن بدون عذر موجه، انجام عبادات مستحبى زنان كه سبب تضييع حق
همسر آنها مىشود، روزه عيد فطر و قربان، در حال جنابت يا حيض نماز خواندن و در
مسجد توقف كردن يا چيزى گذاردن يا جائى از بدن را به خط قرآن، اسم خدا و اسامى
پيامبران و ائمه : رساندن، خواندن سورههاى واجب حتى يك حرف آن كه عبارتند از
سورههاى علق، نجم، سجده، و فصلت.