زندگى و حيات پس از مرگ

على محمد اسدى

- ۱۰ -


فصل نهم پاداشها و كيفرها

پاداش نيكان

مؤمنان و نيكوكاران، پس از آزمون فرشتگان پرسش، زندگى بهشتى‏شان آغاز مى‏شود و از نعمتهاى الهى بهره‏مند مى‏شوند:
پيامبر خدا(ص) فرمود: «(نيكان و مؤمنان) جايگاهشان را در بهشت مى‏بينند و قبرشان را گسترش داده، سپس بديشان گويند: بياراميد؛ آرميدنى كه در آن ترس و هراس نيست و بهترين آرامشهاست».(1)
امام صادق(ع) فرمود: «... تا چشم كار مى‏كند، قبر مؤمن را گشايش دهند؛ طعامهاى بهشتى برايش آورند و او را داخل در شادى و آسايش‏نمايند».(2)


مؤمنان و نيكان از هر گونه لذتى برخوردارند؛ از درختان بهشتى ميوه مى‏خورند، از نهرهاى حوض كوثر -كه در آن، آب، شير و شراب جارى است- مى‏آشامند، با حوريان ماهروى بهشتى، همبستر شده؛ لباسهايى از حرير و استبرق به تن پوشند؛ بر كرسى‏هاى مزين به طلا و جواهر، تكيه زده و بوى عطرآگين بهشت مشامشان را نوازش مى‏دهد.
فرشتگان رحمت برآنان درود و سلام فرستند؛ با ديگر مؤمنان و نيكان ديدار نموده و از نعمت همسايگى در جوار محمّد(ص) وآل‏محمّد(ع) بهره‏مى‏برند ... و بالاخره از تمام نعمتهاى بهشت اخروى، غير از نعمتهاى مختص آن سرا، تمتع مى‏برند؛ زيرا -چنانكه در گفتارهاى پيش نيز گفته شد- جهان برزخ مثل جهان آخرت است؛ امّا در مقياسى كوچك‏تر.

كيفر بدان

كافران و بدكاران، پس از اينكه به نيكى از عهده امتحان بازرسان قبر برنيامدند، زندگى جهنمى‏شان آغاز مى‏شود و از عذابها و شكنجه‏هاى آن جهان برخوردار مى‏شوند.
پيامبر خدا(ص) فرمود: «... ضرباتى بديشان زنند كه تمام موجودات روى زمين (غير از انس و جن) صداى آن را مى‏شنوند».
امام صادق(ع) فرمود: «...درى از آتش جهنم به رويش مى‏گشايند و او را در آب جوشان مى‏اندازند».


كيفر بدكرداران بسى سخت است. قبر چنان فشارشان دهد كه استخوانهايشان درهم شكند؛ از درخت «زقّوم» -كه ميوه، برگ و خار آن از آتش است- خورانده شوند؛ از آب جوشان كه اندرون آنان را ريزه‏ريزه كند، مى‏آشامند.
جامه‏هايى از آتش برآنها پوشند؛ فرشتگان با گرزهاى آتشين بر سرشان كوبند؛ همراه و همدمشان شيطان و مار و عقرب باشد و از بوى گندشان وادى برهوت، متعفن شود و... .
امير المؤمنين حضرت على(ع) درباره شدت عذاب برزخيان چنين مى‏فرمايد: «عذاب قبر براى آنان به قدرى شديد است كه حوادث هراس انگيز، دگرگونى‏ها، زلزله‏ها و اضطرابات اين دنيا براى آنان عادى است و وحشتى بر ايشان ايجاد نمى‏كند».(3)

لذتها و رنجها(4)


لذت و سرور بهشت و رنج و اندوه جهنم در مقايسه با دنيا همچون رابطه قطره با درياست.
«نهر كوثر» كه يكى از مظاهر بهشت برزخى است، چشمه‏هايش از زير عرش الهى روان مى‏شود، از شير، سفيدتر از كره نرمتر و از عسل شيرين‏تر است؛ سنگريزه‏هايش زبرجد، ياقوت و مرجان، گياهش زعفران و خاكش از مشك خوشبوتر است.
شهيد دستغيب(ره) در كتاب «معاد» مى‏نويسد:
«اگر گوشه‏اى از صورت حورالعين باز شود، چشمها را خيره مى‏كند. نور چهره حور اگر بر اين عالم بتابد، بر نور آفتاب هم چيره مى‏شود».(5)

«درخت زقوم» يكى از مظاهر جهنم است. ميوه‏هايش از قعر جهنم بيرون مى‏آيد؛ از سير تلختر، از مردار گنديده‏تر و از آهن سخت‏تر است.
نويسنده شهيد در همان كتاب با استناد به رواياتى مى‏نويسد:
«اگر قطره‏اى از آب حميم را بر سر كوههاى دنيا ريزند، متلاشى گردند و اگر جامه‏اى از جامه‏هاى آتشين را بين زمين و آسمان آويزان كنند، اهل زمين، از شدت گرما و بوى گندش بسيار آزرده شوند».(6)
«شيخ شوشترى» در «مواعظ» مى‏فرمايد:
«خدا فرموده است: (نارٌحامية)(آتش گرم) و از اين رو صفت گرما براى آتش برزخ و آخرت آورده شده است، زيرا آتش دنيا در مقايسه با آن، آتش سرد است».
مقايسه آتش جهان برزخى با آتش دنيا، همانند مقايسه صاعقه با آتش برخاسته از هيزم است. آتش صاعقه كه از برخورد ابرها با هم به وجود مى‏آيد، چنان حقيقى و لطيف است كه گاهى در يك لحظه درختان را مى‏سوزاند و رودها را خشك مى‏گرداند.

كفاره گناهان

مؤمنان و نيكان نيز به ميزان گناهانى كه از آنها سرزده است، كيفر مى‏شوند:
پيامبر خدا(ص) فرمود: «عذاب مؤمن در قبر، كفاره گناهان اوست».(7)
امام رضا(ع) فرمود: «كسى كه به حق معتقد بوده، سپس گنهكار شود و پيش از مرگ توبه نكند، در جهان برزخى به اندازه گناهانش او را عذاب دهند؛ تا اينكه در قيامت گناهى به گردنش نباشد».(8)
فشار قبر نيكان، به خاطر برخى گناهان است كه در ادامه بحث به آنها اشاره مى‏شود.
مدت و مقدار عذاب قبر نيز بستگى به ميزان گناهان شخص دارد؛ لذا برخى يك لحظه، بعضى يك شبانه روز و عده‏اى يك هفته و... در رنج و ناراحتى به سر مى‏برند.
چند ماجراى آموزنده و حكايت شگفت و سازنده را در اين‏باره يادآور مى‏شويم:


الف - او اينك در فشار است:

به پيامبر اكرم(ص) خبر رسيد كه سعدبن معاذ انصارى -رئيس طايفه انصار و يكى از ياران بسيار با ارزش پيامبر كه بى‏اندازه مورد احترام آن حضرت بود- از دنيا رفته است.
پيامبر گرامى اسلام، بدون اينكه كفش و عبايش را بپوشد، سراسيمه براى شركت در مراسم بزرگداشت آن مرد بزرگ شتافت و يارانش نيز در پى او برخاستند و حضرت را همراهى كردند.
پيامبر ناظر بر غسل و كفن سعد بود و با پاى برهنه در تشييع جنازه، در گرفتن تابوت و حمل آن نيز شركت داشت.
هفتاد هزار فرشته، همراه جبرئيل امين به احترام اين صحابى بزرگوار در تشييع جنازه حضور يافته بودند.
در هنگام خاك‏سپارى، پيامبر با دست مباركش او را در قبر گذارد و در خاك ريختن، سنگ گذاشتن و مسدود نمودن قبر نيز كمك كرد و در نتيجه سعد با تمام احترامات خاص به خاك سپرده شد.
مادر سعد كه از اين همه بزرگداشت فرزندش به وجد آمده بود، با صدايى بلند گفت: «اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد!»
پيامبر فرمود: «اى مادر سعد! دست نگه‏دار؛ او اينك در فشار است!».
حاضران از اين گفته پيامبر بسيار شگفت‏زده و افسرده گشتند. هنگام بازگشت، عده‏اى از اصحاب عرض كردند: «يا رسول اللَّه! كسى مانند سعد هم عذاب مى‏شود؟».
حضرت فرمود: «آرى. سعد به جهت بد اخلاقى با خانواده‏اش، مدت كمى -به اندازه‏اى كه گناهش پاك گردد- عذاب مى‏شود».(9)


ب - قبرش از آتش شعله‏ور شد:

كسى را در قبرش نشاندند و به او گفتند: «ما مأموريم كه صد تازيانه از عذاب الهى به تو بزنيم!»
گفت: «از عذابم درگذريد كه طاقت آن را ندارم».
پس از گفت‏وگوى ميان او و فرشتگان، وى را گفتند: «چاره‏اى نيست مگر اينكه يك تازيانه بر شما زده شود».
گفت: «به چه دليل بايد عذاب شوم!».
گفتند: «به جهت اينكه روزى(نماز را سبك شمرده و) بى‏وضو، نماز خواندى؛ ديگر اينكه بر ضعيفى گذشتى، (و قادر بر يارى نمودنش بودى؛ اما) كمكش نكردى».
پس او را تازيانه‏اى زدند كه در اثر آن، قبرش از آتش شعله‏ور شد.(10)


ج - ضد ولايت نيز عذاب مى‏شود:

«شخصى به نام على‏بن حمزه، امامت حضرت على‏بن موسى‏الرضا(ع) را انكار مى‏كرد و با آن حضرت دشمنى مى‏ورزيد.
پس از مرگش، حال او را از امام پرسيدند.
امام فرمود: در مورد امامان از او پرسيده شد تا نوبت به من رسيد؛ وقتى مرا منكر شد؛ ضربه‏اى بر او زدند كه آتش از قبرش زبانه كشيد».(11)

اسباب عذاب

از روايات فهميده مى‏شود كه برخى از گناهان سبب عذاب نيكان و مؤمنان در قبر است. در خبرى طولانى، راجع به معراج پيامبر خدا(ص) آمده است:
«... قومى را ديدم كه به غذاهاى پاك و ناپاك دسترسى داشتند؛ امّا از غذاهاى خبيث و ناپاك مى‏خوردند!
از جبرئيل پرسيدم: اينها كيانند؟
گفت: كسانى از امت تو هستند كه در دنيا حرام خوار بودند!
سپس بر عده‏اى گذشتم كه لبهايشان، همچون لبهاى شتر، بزرگ و بدشكل بود و با قيچى گوشت خود را مى‏بريدند و در دهانشان مى‏گذاشتند.
پرسيدم: اينها كيستند؟
جبرئيل گفت: اينها بدگويان و غيبت كنندگان عيبجوى امت تو هستند!
پس از آن، بر گروهى گذشتم كه سر و صورتشان را با سنگ مى‏شكستند!
پرسيدم: اينها چه كسانى هستند؟
گفت: اينان، ترك كنندگان نماز عشايند.
بعد از آن، جمعيتى را ديدم كه از دهان و پشتشان، آتش بيرون مى‏جهيد!
پرسيدم: اينان كيستند؟
گفت: اينها ستمكارانى هستند كه دارايى يتيمان را به يغما مى‏بردند.
سپس بر عده‏اى گذشتم كه شكمهايشان به قدرى بزرگ بود كه نمى‏توانستند برخيزند!
پرسيدم: اينان كيانند؟
گفت: اينها رباخواران امت تو هستند كه هرگاه عزم برخاستن كنند، شيطان مزاحم شود و همواره آنان را مى‏آزارد و سرنوشت اينان همچون آل‏فرعون است كه شب و روز بر آتش نمايانده مى‏شوند...».(12)
اميرمؤمنان، على(ع) فرمود: «عمده عذاب قبر براى سه چيز است:
1 - سخن چينى.
2 - دورى ناجستن از بول.
3 - دورى گزيدن مرد از همسرش».(13)
بنابر آنچه گذشت، موارد زير، سبب عذاب قبر مؤمنان و نيكان است:
1 - غيبت.
2 - نميمه(سخن چينى).
3 - عيب جويى.
4 - بدزبانى.
5 - سبك شمردن نماز.
6 - دورى نكردن از ترشحات بول.(14)
7 - رعايت نكردن حلال و حرام خدا.
8 - رباخوارى.
9 - خوردن مال يتيم.
10 - كمك نكردن به نيازمندان.
11 - بدرفتارى با خانواده.
12 - دورى گزيدن مرد از همسر خويش.

پى‏نوشتها:‌


1 . «بحار الانوار»، ج‏6، ص‏222:
«... فيرى مقعده من الجنة و يفسح له عن قبره، ثم يقولان له: نم نومةً ليس فيها حلم في أطيب مايكون النائم».
2 . «امالي الصدوق»، ص‏239. «بحار»، ج‏6، ص‏222:
«...فيفسحان له في قبره مدّ بصره، و يأتيانه بالطعام من الجنة؛ و يدخلان عليه الروح والريحان».
3 . «نهج البلاغه»، ج‏212، ص‏695 (مطابق ج‏2، خطبه 221، ص‏396 شرح فشرده‏اى بر نهج البلاغه):
«لايفزعهم ورود الاهوال، ولايحزنهم تنكر الاحوال، و لايحفلون بالرواجف ولايأذنون للقواصف».
4 . اين قسمت از بحث را به طور پراكنده از صفحات: 34، 47، 141، 153، 154 و 155 «معاد» شهيد دستغيب -با تغييراتى از جهت ويرايش و نگارش- برگرفتيم.
5 . مدرك پيشين.
6 . مدرك پيشين.
7 . «علل الشرايع»، الشيخ الصدوق، ج‏1، ص‏192، مكتبة الطباطبايي. «بحار»، ج‏6، ص‏221:
«ضغطة القبر للمؤمن، كفارة لما كان منه من تضييع النعم».
8 . «تفسير نورالثقلين»، ج‏5، ص‏195. (به نقلِ «ميزان الحكمة»، ج‏3، ص‏473):
«إن من اعتقد الحق؛ ثم أذنب ولم يتب في الدنيا؛ عذب عليه في البرزخ، و يخرج يوم القيامة وليس له ذنب يسأل عنه».
9 . «بحار»، ج‏6، ص‏273:
عن الصادق(ع): «ان سعدبن معاذ قدمات؛ فقام رسول اللَّه(ص) وقام اصحابه معه؛ فامر بغسل سعد...».
قالت ام سعد: «يا سعد هنيئاً لك الجنة!»
فقال رسول اللَّه(ص): «يا ام سعد! مه؛ لاتجزفي على ربك، فإن سعدا قد أصابته ضمة...».
فقال(ص): نعم. انه كان في خلقه مع اهله سوء».
10 . «علل الشرايع»، ج‏1، ص‏291. «بحار»، ج‏6، ص‏221:
عن الصادق(ع): «أقعد رجل من الاخيار في قبره؛ فقيل له: أنا جالدوك مائة جلدة من عذاب اللَّه؛ فقال: لااطيقها... نجلدك لانك صليت يوماً بغير وضوء؛ و مررت على ضعيف فلم تنصره؛ قال: فجلدوه جلدة من عذاب اللَّه(عزوجل) فامتلأ قبره ناراً».
11 . «مدرك پيشين»، ص‏242:
«... انه سئل عن الامام بعد موسى(ابى)؛ فقال: لااعرف اماماً بعده! فقيل: لا؟ فضرب في قبره ضربة؛ اشتعل قبره ناراً».
12 . «مدرك پيشين»، ص 239 - 241:
«فاذا أنا بقوم بين أيديهم موائد من لحم طيب و لحم خبيث؛ و هم يأكلون الخبيث و يدعون الطيب!
فسألت جبرئيل: من هولاء؟ فقال: يأكلون الحرام و يدعون الحلال من أمتك.
- مررت باقوام لهم مشافر كمشافر الابل!... قال: هم الهَمَّازون اللمّازون.
- مررت باقوام ترصح وجوههم و رؤوسُهم بالصخرة!... قال: الذين يتركون الصلاة العشاء.
- مضيت فإذا أنا بأقوام يقذف بالنار في أفواهم؛ فتخرج من أدبارهم!...
قال: هؤلاء الذين يأكلون اموال اليتامى ظلماً.
- مضيت فإذا أنا بأقوام يريد أحدهم أن يقوم فلا يقدر من عظم بطنه!...
قال: فهم الذين يأكلون الربا...».
13 . «علل الشرايع»، ج‏1، ص‏291. «بحار»، ج‏6، ص‏222:
«عذاب القبر، يكون: من النميمة، و البول، و عزب الرجل عن اهله».
در روايت ديگرى(ص‏245، ج‏6، بحار) آمده است: «13 عذاب قبر به جهت غيبت كردن است»:
«عذاب القبر ثلاثة الثلاث: ثلث للغيبة و...».
14 . شايد، كنايه از رعايت نكردن پاكى و نجاست باشد.