همسردارى

ابراهيم امينى

- ۷ -


شغل بانوان

درست است كه بر مردان واجب است مخارج خانواده را تامين‏كنند و بانوان شرعا در اين باره مسؤوليتى ندارند،ليكن خانمها نيز بايد شغل و كارى داشته باشند.در اسلام از فراغت و بيكارى مذمت‏شده است.

امام صادق عليه السلام فرمود:خداوند متعال خواب زياد و فراغت زياد رامبغوض ميدارد (1) باز هم حضرت صادق عليه السلام فرمود:خواب زياد،دين‏و دنياى انسان را ضايع و تلف مى‏كند (2) حضرت زهرا عليها السلام هم درخانه كار ميكرد و زحمت مى‏كشيد (3)

انسان چه نيازمند باشد چه نباشد،بايد شغل و كارى داشته باشد وعمر خويش را بيهوده هدر ندهد.كار كند و جهان را آباد نمايد.اگر محتاج‏بود درآمدش را صرف خانواده ميكند و اگر نبود در امور خيريه و كمك به‏مستمندان بمصرف مى‏رساند.بيكارى ملال‏آور و خسته كننده است، و چه‏بسا باعث‏بيماريهاى روانى و جسمانى و فساد اخلاق ميشود.

بهترين كار براى بانوان شوهردار كارى است كه در داخل منزل‏انجام بگيرد.امور خانه‏دارى و بچه‏دارى و شوهردارى بهترين و آسانترين‏اشتغالات بانوان است.بانوانى خوش سليقه و فداكار مى‏توانند خانه رابصورت بهشت‏برين و مهد پرورش كودكان خوب و استراحتگاه شوهران‏مجاهد و پر تلاش خويش در آورند.و اين كار بسيار بزرگ و ارزنده‏اى‏است.رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:جهاد زن به اين است كه خوب‏شوهردارى كند (4)

ام سلمه از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيد:كار كردن زن در خانه چه مقدار فضيلت دارد؟فرمود:هر زنى كه بمنظور اصلاح امور خانه‏چيزى را از جائى بردارد و در جاى ديگر بگذارد خدا نظر مرحمت‏باوخواهد كرد و هر كس كه مورد نظر خدا واقع شود بعذاب الهى گرفتارنخواهد شد.ام سلمه عرض كرد:يا رسول الله!پدر و مادرم بقربانت،براى‏زنان ثوابهاى بيشترى بفرمائيد.رسول خدا فرمود:هنگاميكه زن آبستن‏ميشود خدا به او اجر كسى را ميدهد كه با نفس و مالش در راه خدا جهادميكند.هنگاميكه بچه‏اش را بر زمين نهاد به او خطاب مى‏رسد گناهانت‏آمرزيده شد.اعمالت را از سر بگير.و هنگامى كه بچه‏اش را شير ميدهدخدا در برابر هر مرتبه شير دادن ثواب آزاد كردن يك بنده در نامه عملش‏نوشته ميشود (5)

خانمهاى خانه‏دار علاوه بر كارهاى خانه‏دارى گاهى فراغت‏ديگرى هم پيدا ميكنند،كه آنها را نيز نبايد بيهوده صرف كرد.در آن اوقات‏خوبست اشتغالات مرتبى را براى خودشان انتخاب كنند و همواره مشغول‏باشند:مى‏توانند كتابهاى سودمند بخوانند و در رشته‏هاى مفيد تحقيق وكنجكاوى كنند،و بر علوم و اطلاعات خويش بيفزايند.و نتيجه‏تحقيقاتشان را بصورت كتاب يا مقاله در اختيار ديگران قرار دهند.

مى‏توانند بكارهاى هنرى مانند نقاشى،خطاطى،گلدوزى،خياطى،بافندگى،بپردازند.با اشتغال به اين كارها مى‏توانند هم به اقتصاد خانواده‏كمك كنند هم به توليد و ترقى اقتصادى جامعه.بعلاوه در اثر اشتغال بكاراز ابتلاء به بيماريهاى روانى و ضعف اعصاب نيز تا حد زيادى محفوظخواهند ماند.امير المؤمنين عليه السلام فرمود:خدا مؤمنى را كه به حرفه و كارى مشغول و امين باشد،دوست دارد (6)

بهر حال خوب است‏بانوان نيز شغل و كارى داشته باشند و بهترين‏كار براى آنها كارى است كه در داخل منزل انجام ميگيرد،تا به خانه‏دارى‏و شوهردارى و بچه‏دارى نيز خوب برسند.

اما بعض بانوان ميل دارند يا احساس ضرورت مى‏كنند كه درخارج منزل بكارى مشغول باشند.بهترين و مناسب‏ترين شغلها براى‏بانوان اشتغالات فرهنگى يا پرستارى است.مى‏توانند در دبستان يادبيرستان يا كودكستان به تعليم و تربيت دختران كه هم شغل بسيارارزنده‏اى است و هم با آفرينش لطيف آنها سازگار است مشغول باشند.ياشغل پزشكى بيماريهاى زنان يا پرستارى را انتخاب نمايند.اين قبيل‏اشتغالات هم با طبع لطيف و مهربان بانوان تناسب دارد،هم در انجام آنهانيازى به خلطه و معاشرت با مردان بيگانه را ندارند يا كمتر پيدا ميكنند.

به بانوانى كه مى‏خواهند در خارج منزل به كارى اشتغال داشته‏باشند توصيه ميشود به نكات زير توجه نمايند:

1-در انتخاب شغل با شوهرتان تفاهم كنيد و بدون اجازه او شغل‏نگيريد،كه اين امر آرامش و صفاى خانوادگى را بر هم ميزند و زندگى رابر شما و فرزندانتان تلخ ميگرداند.و اين حق شوهر است كه اجازه بدهد ياندهد.به شوهران اين قبيل خانمها توصيه ميشود كه اگر در شغل همسرشان‏مانعى نمى‏بينند لجبازى نكنند و اجازه بدهند به شغل مورد پسندش مشغول‏باشد،هم به مردم خدمت ميكند هم به اقتصاد خانواده.

2-در خارج منزل و در محل كار حجاب اسلامى را كاملا رعايت نماييد.ساده و بى‏آرايش به محل كار برويد از خلطه و معاشرت با مردان‏بيگانه حتى القوه اجتناب كنيد.اداره جاى كار و خدمت است نه جاى‏رقابت و خودنمائى.شخصيت‏به لباس و زر و زيور نيست‏بلكه به متانت وسنگينى و كاردانى و انجام وظيفه است.آرامش و وقار و سنگينى يك زن‏مسلمان را حفظ كنيد.هم محترم باشيد هم احساسات و عواطف لطيف‏همسرتان را جريحه‏دار نسازيد. لباسهاى زيبا و آرايش و زر و زيورتان رادر خانه و براى همسرتان بگذاريد.

3-در عين حال كه شما در خارج كار ميكنيد اما شوهر وفرزندانتان انتظار دارند از كار خانه‏دارى و شوهردارى و بچه‏دارى نيزغفلت نكنيد:با كمك و همكارى شوهرتان نظافت منزل و طبخ غذا وشستن ظروف و لباسها و ساير امور خانه را تنظيم كنيد و در مواقع مناسب‏با هم انجام دهيد.منزل شما بايد مانند منزل ساير مردم بلكه بهتر اداره شود.

كار كردن خارج منزل مجوز اين نيست كه بكارهاى منزل نرسيد و شوهر وفرزندانتان را ناراحت‏سازيد.كار خارج منزل مقدمه،و منزل آسايشگاه‏شما است.از تنظيم آسايشگاه غفلت نكنيد.

به شوهران چنين بانوانى نيز توصيه ميشود كه در امر خانه‏دارى وبچه‏دارى حتما با همسرشان تعاون و همكارى نمايند.از او انتظار نداشته‏باشند كه هم به شغلش ادامه بدهد و هم كارهاى منزل را به تنهائى انجام‏دهد.چنين انتظارى نه مقتضاى شرع است نه مطابق انصاف و وجدان،نه‏رسم صفا و محبت و آئين همسردارى.انصاف اقتضا دارد كه كارهاى منزل‏را در بين خودشان تقسيم نمايند و هر يك از آنها با تناسب حال و وقت،كارهائى را بپذيرد و انجام دهد. 4-اگر بچه‏دار است،يا او را به كودكستانى بسپارد يا نزد شخص‏امين و دلسوز و مهربانى بگذارد و به محل كار برود.مبادا او را تنها دراتاق بگذارد و برود كه كار بسيار ناروا و خطرناكى است.علاوه برخطرات احتمالى،موجب ترس و عقده و بيماريهاى روانى خواهد شد.

5-اگر احساس ضرورت ميكنيد كه به شغل ديگرى غير ازمشاغل مذكور مشغول باشيد، حتما با همسرتان تفاهم نمائيد و با اجازه وصلاحديد او كار بگيريد.و اگر موافقت نكرد از آن شغل منصرف شويد.ودر صورت موافقت‏سعى كنيد شغلى را انتخاب كنيد كه كمتر با مردان‏بيگانه در تماس و ارتباط باشيد كه نه بصلاح خودتان ميباشد نه بصلاح‏جامعه.و بهر حال حجاب اسلامى و ساده و بى‏آرايش بيرون رفتن را حتمارعايت كنيد.

بچه‏دارى

يكى از وظائف سنگين و حساس بانوان بچه‏دارى است.بچه‏دارى‏كار آسانى نيست‏بلكه شغل بسيار پر مسئوليتى است.مقدس‏ترين وارزنده‏ترين شغلى است كه دستگاه آفرينش بر عهده بانوان گذاشته است.

در اينجا بايد چند مطلب به طور اختصار مورد بررسى قرار گيرد:

1-ثمره ازدواج

گر چه كمتر اتفاق ميافتد كه زن و مرد به منظور بچه‏دار شدن تن به‏ازدواج بدهند،معمولا عوامل ديگرى و از جمله تمايلات جنسى محرك‏آنان ميباشد.ليكن طولى نميكشد كه هدف طبيعى آفرينش روشن شده‏عشق به فرزند ظاهر ميگردد.وجود فرزند ميوه درخت زناشويى و يك‏آرزوى طبيعى است.ازدواج بى‏فرزند مانند درخت‏بى‏بار است.وجودفرزند پيوند زناشويى را استوار ميسازد،مرد و زن را به خانه و زندگى‏علاقه‏مند ميگرداند محيط خانه را با صفا و طراوت ميكند.مرد را به تلاش وكوشش بيشتر وادار و زن را به خانه و كاشانه دلگرم ميسازد.

ازدواج در آغاز كار بر پايه‏هاى لرزان و ناپايدار هوسرانى وتمتعات جسمانى و معاشقه‏هاى زودگذر و عشقهاى دروغين بنا ميشود بدين‏جهت همواره در معرض انحلال و جدايى است، نيرومندترين عاملى كه ميتواند پايدارى آنرا تضمين كند همان بچه‏دار شدن است.جوانى وهوسرانى بزودى ميگذرد،تمايلات جنسى فروكش ميكند،عشقهاى ظاهربه سردى ميگرايد. تنها يادگارى كه از آن دوران باقى ميماند و اسباب‏آرامش و دلگرمى مرد و زن را فراهم ميسازد وجود فرزند است.بدين‏جهت امام سجاد عليه السلام فرمود:سعادت انسان در اينست كه فرزندان‏صالحى داشته باشد كه به آنان استعانت جويد. (7)

پيغمبر اسلام (ص) فرمود:فرزند صالح گياه خوشبويى است ازگياهان بهشت. (8)

رسول خدا فرمود:بر تعداد فرزندانتان بيفزاييد زيرا من در قيامت‏به زيادى شما بر ساير ملل افتخار خواهم كرد. (9)

چقدر نادانند افراديكه با بهانه‏هاى بيجا از بچه‏دار شدن خوددارى‏مينمايند و بدينوسيله با ناموس آفرينش انسان مبارزه ميكنند؟!

2-تربيت فرزند

مهم‏ترين و حساس‏ترين وظيفه بانوان پرورش و تربيت فرزنداست.در اين باره پدر و مادر هر دو مسئوليت دارند ليكن ثقل اين كارمعمولا بر دوش مادران ميباشد.

زيرا آنها هستند كه ميتوانند مرتبا از كودكان خويش مراقبت وحفاظت نمايند.اگر مادران به وظيفه سنگين و مقدس مادرى آشنا باشند و با برنامه صحيح نونهالان اجتماع را پرورش دهند ميتوانند اوضاع عمومى‏يك اجتماع بلكه جهان را به طور كلى دگرگون سازند.بنابراين ترقى وتنزل،پيشرفت و عقب‏ماندگى اجتماع در دست‏بانوان و به اختيار آنهاست.

بدين جهت پيغمبر اسلام (ص) فرمود:بهشت در زير پاى مادران است. (10)

اطفالى كه هم اكنون در محيط كوچك خانه پرورش مى‏يابند مردان‏و زنان آينده اجتماع خواهند بود.هر درسى را كه در محيط خانه و در دامن‏پدر و مادر فرا گيرند در اجتماع فردا به مرحله عمل خواهند رسانيد.اگرخانواده‏ها اصلاح گردند اجتماع نيز حتما اصلاح خواهد شد. چون‏اجتماع به غير از همين خانواده‏ها چيزى نيست.اگر كودكان امروز،تندخو،ستيزه‏گر، متجاوز،چاپلوس،دروغگو،بد اخلاق،كوتاه فكر،بى‏اراده،تو سرى خور،زور شنو،ترسو،خجول، نادان،خودخواه،پول پرست،لاابالى پرورش يابند جامعه بزرگ فردا نيز به همين صفات واخلاق زشت گرفتار خواهد شد.اگر امروز تو سرى خور شما بودند فرداتو سرى خور ستمگران خواهند شد.اگر امروز با تملق و چاپلوسى از شماچيزى گرفتند فردا هم در مقابل زورگويان چاپلوسى خواهند كرد.

و بالعكس اگر كودكان امروز درستكار،شجاع،بلند همت،خوش اخلاق،خيرخواه،بردبار،دلدار، با ايمان،زور نشنو،غير متجاوز،عدالتخواه،بزرگ نفس،حقگو،امانتدار،دانا،روشنفكر،راستگو، صريح اللهجه تربيت‏شوند فردا هم همين صفات عالى را به صورت‏كاملترى ظاهر خواهند ساخت.

بنابراين،پدران و مادران و بالاخص مادران در قبال فرزندان خويش و اجتماع بزرگترين و سنگين‏ترين مسؤوليت را خواهند داشت.

اگر مطابق نقشه صحيح و برنامه دقيق تربيتى در تربيت كودكان خويش‏اقدام نمايند بزرگترين خدمت را نسبت‏به اجتماع آينده خواهند نمود.واگر در انجام اين وظيفه بزرگ سهل‏انگارى كنند در قيامت مسؤول خواهندبود.بدين جهت امام سجاد عليه السلام فرمود: حق فرزندت اينست كه‏بدانى كه او از تو ميباشد.بد باشد يا خوب با تو نسبت دارد.در قبال‏پرورش و تاديب او و راهنمايى‏اش به سوى خدا و كمك كردنش به‏فرمانبردارى مسؤوليت دارى.رفتارت با او رفتار كسى باشد كه يقين دارددر مقابل احسان كردن به او پاداش نيك خواهد داشت و در مقابل‏بد رفتارى كيفر بد خواهد ديد. (11)

در اينجا بايد يادآور شويم كه چنان نيست كه هر بانويى از شغل‏مادرى و تربيت صحيح آگاه باشد بلكه رموز آنرا بايد ياد گرفت.ليكن دراين اوراق كوتاه نميتوان وارد فن تربيت‏شد و مباحث دقيق آنرا موردتجزيه و تحليل قرار داد.آن خود بحث دقيق و دامنه‏داريست كه به كتاب‏جداگانه‏اى نيازمند است (12) .خوشبختانه كتابهايى در اين باره تاليف شده دراختيار خوانندگان قرار دارد.مادران علاقه‏مند ميتوانند آنها را تهيه ومطالعه نمايند و از تجربيات خودشان نيز استفاده كنند.اگر بانوى با هوش وعلاقه‏مندى باشد ميتواند علاوه بر تربيت كردن فرزندان،خدمات علمى‏ارزنده‏اى هم انجام دهد.با بكار بستن دستورهاى تربيتى و ملاحظه آثار ونتائج آنها بزودى در فن تربيت تخصص پيدا خواهد كرد.در آنصورت ميتواند به وسيله اطلاعات جالبى كه در اين باره بدست آورده در راه اصلاح‏و تكميل كتابهاى تربيتى خدمات علمى و ارزنده‏اى انجام دهد.

ليكن يادآورى يك نكته ضرورت دارد.بسيارى از مردم از معناى‏صحيح تربيت غافل بوده بين تعليم و تربيت فرق نميگذارند.تربيت را نيزيك نوع تعليم مى‏پندارند.خيال ميكنند با ياد دادن يك سلسله مفاهيم ومطالب سودمند دينى يا تربيتى و به وسيله پند و اندرزهاى حكما و شعراء ونقل سرگذشت مردان نيك ميتوان كودك را كاملا تحت تاثير قرار داد ومطابق دلخواه تربيتش نمود.مثلا گمان ميكنند اگر آيات و روايات مربوطبه مذمت دروغگويى را به اطفال ياد دادند و وادارشان كردند چندين حديث‏و داستان درباره فضيلت راستگويى از بر كنند،و حتى در حضور مردم‏بخوانند و جايزه بگيرند،راستگو تربيت‏خواهند شد.در صورتيكه در موردتربيت‏به اين مقدار نميتوان اكتفا نمود.البته از بر كردن آيه و حديث وداستانهاى آموزنده بى‏اثر نيست.ليكن آثارى را كه از تربيت انتظار داريم‏نبايد از اين قبيل برنامه‏هاى صورى انتظار داشته باشيم.اگر در صدد تربيت‏صحيح و كامل باشيم بايد كودك را در شرائط و اوضاع خاصى قرار دهيم‏و محيط صالح و مناسبى برايش بوجود آوريم كه طبعا راستگو و صالح ودرستكار پرورش يابد.محيط نشو و نما و پرورش كودك اگر محيطراستى،درستى،امانتدارى، ايمان،پاكيزگى،انضباط،شجاعت،خيرخواهى،مهر،وفا،صميميت،عدالت،كار و كوشش،عفت، آزادى،بلند همتى،غيرت،فداكارى باشد،كودك نيز با همين صفات خو گرفته‏تربيت ميشود.و همچنين اگر در محيط خيانت،نادرستى،دروغ،حيله بازى،چاپلوسى،كثافت،تعدى و تجاوز، عدم رعايت‏حقوق،عدم آزادى،بغض و كينه توزى،ستيزه‏گرى،لجبازى،كوتاه فكرى،نفاق ودو رويى پرورش يافت‏خواه ناخواه بدين صفات زشت‏خو گرفته فاسد وبد عمل تربيت‏خواهد شد. و در اينصورت پند و اندرزهاى دينى و ادبى‏گر چه آنها را از بر بخواند اصلاحش نخواهد كرد. صدها آيه و روايت وشعر و داستان به مقدار يك عمل آموزنده تاثير نخواهد كرد-دو صد گفته‏چون نيم كردار نيست پدر و مادر دروغگو نميتوانند بوسيله آيه و حديث‏كودك را راستگو تربيت نمايند.پدر و مادر كثيف و بى‏انضباط با عمل‏خودشان بچه را كثيف و بى‏انضباط بار ميآورند.كودك بيش از آنمقداركه به سخنان شما توجه دارد در اعمال و رفتارتان دقت ميكند.

بنابراين پدر و مادرانيكه در صدد اصلاح و تربيت فرزندان خويش‏هستند بايد قبلا محيط خانوادگى و روابط خودشان و اخلاق و رفتارشان‏را اصلاح كنند تا فرزندانشان خواه ناخواه صالح و شايسته تربيت‏شوند.

تغذيه و بهداشت

يكى از كارهاى حساس بانوان تغذيه اطفال است.سلامت وبيمارى،زشتى و زيبايى،حتى خوش اخلاقى و بد اخلاقى،زيركى و كودنى‏كودكان مربوط به چگونگى تغذيه آنها است. احتياجات غذائى آنان بابزرگسالان يكسان نخواهد بود و در سنين مختلف نيز تغيير پيدا مى‏كند.

يك بانوى بچه‏دار بايد همه اين جهات را رعايت كند.

بهترين و كاملترين غذاها شير است.تمام موادى كه براى تغذيه ورشد بدن ضرورت دارد در شير هست.به همين جهت‏شير مادر براى نوزاداز هر غذائى سالم‏تر و بهتر مى‏باشد.

زيرا مواد موجود در شير مادر با دستگاه گوارش طفل مناسب بوده‏براحتى هضم مى‏شود.به علاوه،تقلب بردار نيست.نيازى هم به جوشاندن‏ندارد تا بعض مواد غذايى آن در اثر جوشاندن از بين برود.

بدين جهت‏حضرت على عليه السلام فرمود:براى طفل هيچ غذايى‏بهتر و با بركت‏تر از شير مادر وجود ندارد (13) .

دكتر عبد الحسين طبا رئيس منطقه مديترانه شرقى بهداشت جهانى‏در پيام خود مى‏گويد: عامل مهمى كه كودك را مستعد بيمارى مى‏كند محروم كردن وى از شير مادر يعنى يگانه بيمه زندگى اوست (14) .

ليكن مادران بچه شير ده بايد بدين موضوع توجه داشته باشند كه‏مواد مختلف غذايى اطفال به وسيله شير خوردن در اختيار آنها گذارده‏مى‏شود.

مواد موجود در شير هم بايد به وسيله غذاى مادر تامين شود.يعنى‏چگونگى شير مادر به نوع و مقدار خوراك او بستگى دارد.به هر نسبت كه‏غذاى مادر متنوع و كامل باشد به همان نسبت‏شيرش نيز كامل و غنى‏خواهد بود.بنابراين،بر مادران شير ده لازم است كه در آن ايام از غذاى‏خودشان كاملا مراقبت نمايند.بايد غذاى آنها از حيث غذائيت‏به قدرى‏غنى باشد كه بتواند احتياجات غذايى خودشان و نوزادشان را تامين كند.

اگر اين جهت را مراعات نكنند ممكن است‏سلامت‏خودشان و طفلشان درمعرض خطر قرار گيرد.بر پدر نيز لازم است كه برنامه غذايى همسر بچه‏شيرده‏اش را طورى مرتب سازد كه از جهت غذائيت‏بسيار غنى و كامل‏باشد و بدين وسيله سلامت او و فرزندش را تامين نمايد.و اگر در اين باره‏كوتاهى نمود جريمه‏اش را به دكتر و دارو خواهد پرداخت.در اين باره‏مى‏توان از پزشك دستور گرفت‏يا از كتابهاى غذاشناسى استفاده نمود.

ولى به طور كلى غذاى مادر بايد متنوع و گوناگون باشد،بايد از انواع‏خوراكيها ميل كند.بايد انواع سبزيها،ميوه‏ها،حبوبات،گوشت،تخم مرغ،لبنيات در برنامه غذايى او گنجانده شود،و از همه اينها گاه گاه استفاده‏كند.به هر حال،شير مادر بدون ترديد آثار نيك يا بدى در نوزاد خواهدگذاشت كه نمى‏توان آنها را ناديده گرفت.بدين جهت على عليه السلام فرمود:زنان احمق را براى شير دادن انتخاب نكنيد زيرا شير طبيعت نوزادرا دگرگون خواهد ساخت (15) .

حضرت باقر عليه السلام فرمود:زنان زيبا را براى شير دادن‏انتخاب كنيد زيرا شير اثر دارد و صفات زن شيرده را به طفل شيرخوارسرايت مى‏دهد (16) .

نوزاد را منظم و در ساعتهاى معين شير بدهيد،تا با نظم و ترتيب‏عادت كند و بردبار و صبور بار بيايد،و معده و دستگاه گوارشش سالم‏بماند.اگر نظم و ترتيب را رعايت نكرديد و هر وقت گريه كرد پستان دردهانش گذاشتيد با همين وضع عادت مى‏كند.

گاه و بيگاه گريه را سر مى‏دهد و اسباب مزاحمت‏شما را فراهم‏مى‏سازد.در بزرگى نيز همين بى‏نظمى را از دست نخواهد داد.حريت وآزادى را از دست مى‏دهد.در مشكلات زندگى صبر و حوصله ندارد و بااندك چيزى يا ستيزه‏گرى را آغاز مى‏كند يا به گريه و زارى متوسل‏مى‏شود. خيال نكنيد كه رعايت نظم و ترتيب درباره نوزاد دشوار است.اگرچند روزى صبر و حوصله به خرج بدهيد بزودى با برنامه دلخواه شماعادت خواهد كرد.

كارشناسان تغذيه اطفال اظهار مى‏دارند كه هر سه يا چهار ساعت‏يك بار بايد نوزاد را از شير سير كرد.در موقع شير دادن طفل را در دامن‏بگذاريد.زيرا علاوه بر اينكه شير خوردن برايش آسان است،از شمااحساس محبت و مهربانى مى‏كند و همين احساس در شخصيت آينده‏اش مؤثر خواهد بود.هنگامى كه در رختخواب خوابيده‏ايد نوزاد را پهلوى‏خودتان نگذاريد و شير بدهيد.زيرا ممكن است در همان حاليكه پستانتان‏در دهان اوست‏خوابتان ببرد و بدين وسيله آن طفل بيگناه كه نمى‏تواند ازخويش دفاع كند خفه شود.اين امر را خيلى بعيد مشماريد زيرا از اين قبيل‏حوادث بسيار اتفاق افتاده است.

اگر پستان شما شير ندارد مى‏توانيد از شير گاو استفاده نماييد.ولى‏چون شير گاو غليظتر از شير زن مى‏باشد و قند كمترى دارد قدرى آب وقدرى شكر به آن اضافه كنيد.يا از شيرهاى پاستوريزه استفاده كنيد يااينكه شير را در حدود بيست دقيقه بجوشانيد تا اگر داراى ميكروب است‏كشته شود.شير داغ يا سرد به بچه ندهيد مواظب باشيد حرارتش به اندازه‏حرارت شير مادر باشد.بعد از هر دفعه كه او را شير ميدهيد شيشه وسر شيشه را كاملا بشوييد،مخصوصا در تابستان،زيرا ممكن است آلوده ومتعفن گردد و به سلامت‏شيرخوار آسيب رساند.مواظب باشيد شير فاسد ومانده به او ندهيد.براى شير دادن بهتر است از شيشه‏هاى درجه‏دار استفاده‏كنيد تا مقدار خوراكش منظم گردد.

اگر مى‏خواهيد از شير خشك استفاده كنيد حتما با پزشك اطفال‏مشورت نماييد زيرا شير خشك انواع مختلفى دارد بايد پزشك تعيين كندچه نوعى از آنها با دستگاه گوارش طفل شما تناسب دارد به هر حال دقت‏كنيد تازه باشد.

مى‏توانيد گاهى هم آب ميوه به كودك بدهيد.از پنج‏شش ماهگى‏كم كم به غذا خوردن عادتش بدهيد مى‏توانيد از سوپ رقيق استفاده كنيد.

مى‏توانيد بيسكويت‏يا نان قندى تازه را در آب حل كرده به او بخورانيد. ماست‏شيرين و پنير تازه نيز مفيد است.از نه ماه به بعد از غذاهاى‏خوراكى خودتان قدرى به او بدهيد.نوزاد هم مانند شما احتياج به آب پيدامى‏كند اگر احساس كرديد تشنه است آبش بدهيد.گريه و بيتابى اطفال‏گاهى در اثر تشنگى مى‏باشد.غذاهاى رقيق و متنوع به او بدهيد مخصوصاميوه‏جات و سبزيهاى پخته و سوپ استخوان براى اطفال مفيد است.اما تامى‏توانيد دستگاه گوارش جديد و بى‏عيب آنها را به وسيله چاى مسموم‏نسازيد.

بهداشت و نظافت كودك را كاملا رعايت كنيد.رختخواب ولباسهايش هميشه تميز باشد. كهنه‏هايش را زود بزود عوض كنيد.

دستهايش را با آب و صابون بشوييد،از حمام دادن و شستشوى او غفلت‏نكنيد.زيرا كودك در مقابل ميكروبها چندان استقامتى ندارد،اگربهداشت را رعايت نكنيد ممكن است‏بيمار يا تلف شود.

از بيمارى‏هائى كه واكسن دارند مانند:آبله،سرخك،سياه سرفه،آبله مرغان،مخملك،فلج اطفال،به وسيله واكسن قبلا از آنها جلوگيرى‏كنيد.علاج واقعه را قبل از وقوع بايد كرد.

خوشبختانه واكسن اين قبيل بيماريها در بهداريها مجانا در اختيارشما گذاشته مى‏شود.

اگر قوانين نظافت و بهداشت را كاملا رعايت كنيد مى‏توانيدفرزندانى سالم و شاداب و نيرومند پرورش دهيد و از خويشتن به يادگاربگذاريد.

بخش دوم:وظائف مردان

سرپرست‏خانواده

زن و شوهر دو ركن بزرگ خانواده هستند ليكن مرد بدانجهت كه‏آفرينش ويژه‏اى دارد و از جنبه تعقلات قوى‏تر است ركن بزرگ وسرپرست‏خانواده محسوب ميشود.

خداوند بزرگ نيز او را به عنوان قيم و سرپرست‏خانواده شناخته‏در قرآن كريم ميفرمايد: مردها سرپرست زنان ميباشند،زيرا خدا بعض‏كسان را بر بعض ديگر برترى داده است (17) .

چون بدين مقام شناخته شده طبعا وظائف سنگين‏تر و دشوارترى‏هم خواهد داشت.

اوست كه ميتواند با تدبيرات عاقلانه خويش خانواده را به بهترين‏وجه اداره كند و اسباب خوشبختى و سعادت آنان را فراهم سازد و محيطخانه را همانند بهشت‏برين مرتب و منظم گرداند،و همسرش را به صورت‏فرشته‏اى در آورد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:مرد سرپرست‏خانواده‏است و هر سرپرستى نسبت‏به زيردستانش مسؤوليت دارد (18) .

مردى كه مدير خانواده است‏بايد بدين نكته توجه داشته باشد كه زن نيز انسانى است مانند مرد.خواسته‏ها و آرزوها و حق حيات و آزادى‏دارد.بايد بداند كه زن گرفتن به معناى برده گرفتن نيست‏بلكه به معناى‏انتخاب شريك در زندگى و يار و مونس گرفتن است.بايد به خواسته‏هاى‏درونى و آرزوهاى او نيز توجه داشته باشد.چنان نيست كه مرد مالك‏مطلق زن و مطلق العنان باشد.زن نيز حقوقى بر گردن شوهر دارد.

خداوند بزرگ در قرآن مجيد ميفرمايد:همانطور كه زنها نسبت‏به‏شوهرانشان وظائفى دارند حقوقى هم بر گردن آنها دارند و مردان را بر آنهابرترى هست (19) .

زن‏دارى

چنانكه شوهردارى بزرگترين وظيفه يك بانوى خانه‏دار بوده درشريعت اسلام در رديف جهاد قرار گرفته است همچنين زن‏دارى بزرگترين‏و ارزنده‏ترين عمل يك مرد زندار بوده راز سعادتمندى خانواده ميباشد.

اما زن‏دارى كار آسانى نيست‏بلكه رموزى دارد كه هر كس كاملا بدانهاآشنا باشد ميتواند همسرش را مطابق دلخواه به صورت يك بانوى ايده‏آل‏بلكه فرشته رحمت درآورد.

مرديكه بخواهد واقعا زن‏دارى كند بايد اخلاق و روحيات همسرش‏را كاملا بدست آورد،از خواسته‏هاى درونى و تمايلات نفسانى او آگاه شودو بر طبق آنها برنامه زندگى را مرتب سازد. به وسيله اخلاق و رفتار خويش‏چنان در او نفوذ كند و دلش را بدست آورد كه به خانه و زندگى دلگرم شده‏از روى عشق و علاقه خانه‏دارى كند.

زن‏دارى كلمه جامع و مبهمى است كه احتياج به شرح و توضيح‏دارد.در مباحث آينده مورد شرح و بسط قرار خواهد گرفت.

مهرورزى كن

زن كانون محبت و يك موجود صد در صد عاطفه‏اى است.ازوجودش مهر و محبت ميبارد.

حيات و زندگى او به عشق و علاقه بستگى دارد.دلش ميخواهدمحبوب ديگران باشد.هر چه محبوبتر باشد شاداب‏تر خواهد بود.براى‏بدست آوردن محبوبيت تا سر حد فداكارى كوشش ميكند.اگر بداندمحبوب كسى واقع نشده خودش را شكست‏خورده و بى‏اثر پنداشته دائماپژمرده و افسرده خواهد بود.بدين جهت ميتوان به طور قطع مدعى شد كه‏بزرگترين رمز زن‏دارى اظهار محبت و علاقه است.

آقاى محترم!همسر شما قبلا از محبتهاى بى‏شائبه پدر و مادر كاملابرخوردار بود.اما از هنگاميكه پيمان زناشويى را امضا نمود از ديگران‏بريد و با تو پيوند دوستى بست.بدان اميد به خانه‏ات قدم نهاد كه تو تنها به‏اندازه همه آنان بلكه بيشتر او را دوست‏بدارى.انتظار دارد عشق و محبت‏تو از پدر و مادرش عميق‏تر و پايدارتر باشد.چون به عشق و محبت تواعتماد داشته تمام هستى و موجوديت‏خويش را در اختيارت نهاده است.

بزرگترين رمز زن‏دارى و بهترين كليد حل مشكلات زناشويى‏اظهار عشق و علاقه است.اگر ميخواهى دل همسرت را به طورى‏مسخر گردانى كه مطيع تو باشد،اگر ميخواهى پيوند زناشويى را استوارسازى،اگر ميخواهى او را به خانه و زندگى دلگرم نمايى،اگر ميخواهى او را نسبت‏به خودت علاقه‏مند سازى،اگر ميخواهى تا آخر عمر نسبت‏به تووفادار باشد و اگر و اگر، بهترين راهش اينست كه تا ميتوانى نسبت‏به‏همسرت اظهار عشق و علاقه كن.

اگر بداند محبوب تو نيست از خانه و زندگى بيزار خواهد شد،هميشه پژمرده و افسرده خواهد بود،به خانه‏دارى و بچه‏دارى بى‏علاقه‏ميگردد،وضع منزل شما هميشه نامنظم خواهد بود.پيش خود فكر ميكندچرا براى شوهرى جان بكنم كه دوستم ندارد.

خانه شما كه از عشق و محبت‏خالى گشت‏به صورت جهنم سوزانى‏تبديل ميگردد.اگر چه اسباب و وسائلش مرتب باشد اما چون بوى عشق ومحبت نميدهد صفا و رونق نخواهد داشت.

ممكن است همسرت به بيماريهاى روانى و ضعف اعصاب مبتلاشود.

ممكن است‏براى جبران كسرى محبوبيت‏خويش در صدد برآيد دردل ديگران نفوذ كند.

ممكن است‏به قدرى از شوهر و خانه بيزار گردد كه جدايى را بر آن‏زندگى سرد و بى‏رونق ترجيح داده تقاضاى طلاق كند.

مسؤوليت همه اين حوادث بر عهده مرد است كه نتوانسته بخوبى‏زن‏دارى كند.باور كنيد بخش مهمى از طلاقها در اثر همين بى‏مهريهابوجود ميآيد.

به آمار زير توجه فرماييد:

نياز روانى به محبت و بى‏اعتنائيهاى شوهر و اشتغال او به كارهاى‏زياد در نتيجه غفلت از حال روحى زن سبب جداييهاى بسيار شده است. در سال 1348 از ميان 10372 زن و مرديكه از يكديگر جدا شدند،1203زن علت جدايى را خستگى و دلزدگى از زندگى و احساس پوچى وبيهودگى و بى‏توجهى شوهر به مسائل عاطفى دانسته‏اند (20) .

زنى در دادگاه اعلام كرد:حاضر است علاوه بر بخشيدن مهر خودده هزار تومان هم به شوهرش بدهد تا با طلاق او موافقت كند.از ازدواج‏آنها چهار ماه ميگذرد.زن گفت:چون شوهرم به طوطيهاى خود بيشتر ازمن علاقه‏مند است نميخواهم بيش از اين با او زندگى كنم. (21)

مهر و محبت‏خانوادگى از همه چيز ارزش‏دارتر است‏بدين جهت‏خداوند بزرگ در قرآن مجيد آنرا يكى از آثار قدرت و نعمتهاى بزرگ‏شمرده بر بندگان منت نهاده ميفرمايد:

«يكى از آيات خدا اينست كه همسرانى برايتان آفريد تا با آنان انس‏بگيريد.و در ميانتان محبت و مهربانى افكند.و در اين موضوع براى اهل‏تفكر آياتى هست (22) ».

امام صادق عليه السلام فرمود:زن از مرد آفريده شده و تمام‏توجهش به سوى مردها معطوف ميباشد.پس همسرانتان را دوست‏بداريد (23) .

حضرت صادق عليه السلام فرمود:هر كس از دوستان ما باشد به‏همسرش بيشتر اظهار محبت ميكند (24) .

رسول خدا (ص) فرمود:هر چه ايمان انسان كاملتر باشد به‏همسرش بيشتر اظهار محبت مينمايد (25) .

امام صادق (ع) فرمود:يكى از اخلاق پيمبران اينست كه نسبت‏به‏همسرانشان محبت دارند (26) .

پيغمبر فرمود:اين سخن مرد كه به همسرش ميگويد:واقعا ترادوست دارم،هرگز از قلبش خارج نخواهد شد (27) .

گر چه محبت‏بايد از صميم قلب باشد تا در دل طرف اثر بگذارد،زيرا دلها با هم راه دارند، ليكن به محبت قلبى تنها هم نبايد اكتفا كرد،بلكه‏لازم است صريحا آنرا اظهار نمود.در صورتى ميتوان انتظار نتيجه داشت‏كه آثار محبت در زبان و افعال و رفتار شخص نمايان باشد.

صريحا و بدون احتياط به همسرت اظهار عشق و علاقه كن:درحضور و غياب از وى تعريف كن،اگر به سفر رفتى برايش نامه بنويس واز درد فراق بنال.گاهى برايش تحفه‏اى خريده تقديمش كن.اگر دسترسى‏به تلفن دارى گاه گاهى از احوالش جويا شو.

يكى از موضوعاتيكه بانوان هرگز آنرا فراموش نمينمايند همين‏عشقها و مهرورزيهاى واقعى است.براى نمونه بداستان زير توجه‏فرماييد:

خانمى به نام...از شوق گريست و گفت:در يك شب پاييزى باجوانى ازدواج كردم.مدتها زندگى ما به آرامى گذشت.خود را خوشبخت‏ترين زن روى زمين حس ميكردم.شش سال در خانه كوچكى كه‏برايم ترتيب داده بود بسر بردم.تا اينكه روزى خوشبختى‏ام صد برابر شد.

آن روز باردار شده بودم.هنگاميكه اين خبر را به شوهرم دادم مرا درآغوش گرفت و چون كودكان گريه را سر داد.از شوق آن قدر گريست كه‏بدون اغراق چندين بار نزديك بود نقش بر زمين شود.پس از آن بيرون‏رفت و با پس‏انداز خود يك گردن‏بند الماس برايم خريد.هنگاميكه آنرابه من داد گفت:اين گردنبند را به بهترين زن دنيا كه تا به حال ديده‏ام تقديم‏ميكنم.اما افسوس كه طولى نكشيد كه در يك حادثه غم انگيز رانندگى‏كشته شد (28) .

به همسرت احترام بگذار

زن نيز مانند مرد خودش را دوست دارد و به حفظ شخصيت‏خويش علاقه‏مند است.

دوست دارد محترم و گرامى باشد.از تحقير و توهين رنجيده خاطرميگردد.اگر مورد احترام قرار بگيرد احساس شخصيت نموده و به كار وزندگى دلگرم ميشود.از احترام و احترام كننده خوشش ميآيد،از توهين وتوهين كننده متنفر ميباشد.

آقاى محترم!همسرت حتما از شما انتظار دارد كه بيش از ديگران‏به وى احترام بگذارى. البته حق دارد چنين انتظارى را داشته باشد.زيراترا شريك زندگى و بهترين يار واقعى خويش ميداند.

شبانه‏روز براى آسايش تو و فرزندانت زحمت ميكشد.آيا حق ندارد انتظار داشته باشد كه وجودش را،غنيمت‏شمرده به وى احترام‏بگذارى؟

بزرگداشت او ترا كوچك نميكند بلكه حق شناسى و صفا و مودت‏ترا باثبات ميرساند.به همان اندازه بلكه بيشتر از آن مقدار كه به ديگران‏احترام ميگذارى به همسرت احترام بگذار.در موقع صحبت كردن ادب راكاملا رعايت كن.

با كلمه‏«تو»او را مخاطب نساز بلكه هميشه از كلمه‏«شما»كه‏علامت احترام است استفاده كن. هيچگاه كلامش را قطع نكن.بر سرش‏داد نزن.با احترام و نام خوب او را صدا بزن.در موقع نشستن به او احترام‏بگذار.وقتى وارد منزل ميشوى اگر از سلام كردن غفلت نمود به او سلام‏كن.

وقتى از خانه بيرون ميروى خداحافظ بگو.وقتى به سفر ميروى بااو توديع كن.برايش نامه بنويس،اگر شب تولدش معلوم است‏بعنوان‏احترام دسته گل يا تحفه ديگرى تقديمش كن،در مجالس و در حضورديگران به وى احترام بگذار.از توهين و تحقير جدا بپرهيز.از دشنام وناسزا گفتن اجتناب كن.از مسخره كردن و دست انداختن او و لو به طورشوخى جدا خوددارى كن.خيال نكن چون خصوصى هستيد بدش نميآيدبلكه چنين انتظاريرا هرگز از تو نداشته كاملا رنجيده خواهد شد گر چه به‏زبان نياورد.

از باب نمونه به داستان زير توجه فرماييد:

خانم موقر و متينى كه بايد 36-35 سال داشته باشد،با حالت‏خشم و غضب درباره تقاضاى طلاق ميگويد: حدود دوازده سال است‏با همسرم ازدواج كرده‏ام.مرد خوبى‏است.بسيارى از محسنات يك آدم كامل و دوست داشتنى را دارد.اماهرگز نخواست‏بفهمد كه من زن او،همسر او،مادر دو فرزند او هستم.به‏خيال خودش مرد مجلس آرايى است.اما مجالس را با دست انداختن من‏ميآرايد.نميتوانيد فكر كنيد چقدر زجر كشيده‏ام.بكلى اعصابم خراب شده‏دائما مجبورم دكتر بروم.هزار بار با شوهرم حرف زده‏ام.خواهش والتماس كرده‏ام كه من زن تو هستم،سن و سالى دارم.درست نيست كه‏پيش آشنا و غريبه صد جور شوخى زننده و غير دوستانه با من ميكنى.متلك‏ميگويى كه ديگران بخندند و مثلا خوش بگذرانند.من اغلب از همه‏خجالت ميكشم و چون از اول شوخ طبع و بذله گو نبوده‏ام هيچوقت نميتوانم‏با شوهرم مقابله به مثل كنم.بنابراين چون خواهش و تمناهاى من فائده‏نداشت‏با تمام رنجهاييكه ميدانم در انتظارم نشسته خواهم ساخت تا از مردقدر ناشناسى كه هيچوقت احترام مرا نگه نداشته جدا شوم (29) .

همه بانوان مانند بانوى مذكور از شوهران خويش انتظار احترام‏دارند و از توهين و تحقير جدا ناراحت ميشوند.اگر در مقابل‏بى‏احتراميهاى شوهر سكوت نمودند دليل رضايتشان نيست.بلكه يقين‏داشته باش كه قلبا مكدر خواهند شد و لو اصلا به زبان نياورند.اگر به‏همسرت احترام بگذارى او نيز به تو احترام خواهد گذاشت.و بدين وسيله‏رشته دوستى و صميميت‏شما روز بروز استوارتر خواهد شد.و در نزدديگران نيز محترم خواهيد شد.اگر هم به او بى‏احترامى كردى و تلافى كردتقصير خودت ميباشد.

آقاى محترم زن گرفتن با برده گرفتن خيلى فرق دارد.به عنوان‏برده و اسير به خانه‏ات نيامده بلكه انسان آزادى است كه به منظور تاسيس‏يك زندگى مشترك سعادتمندانه به خانه‏ات قدم نهاده.همان انتظاراتى راكه تو از وى دارى او هم عينا همان انتظارات را دارد.پس چنان با او رفتاركن كه دوست دارى با تو رفتار كند.

حضرت صادق (ع) از پدرش نقل كرده كه فرمود:هر كس زن‏گرفت‏بايد او را گرامى و محترم بشمارد (30) .

رسول خدا (ص) فرمود:هر كس مسلمانى را گرامى بدارد خدا اورا گرامى خواهد داشت (31) .

پيغمبر اسلام (ص) فرمود:زنان را گرامى نميدارند مگر افرادبزرگوار.و به آنان توهين نميكنند جز مردم پست و فرومايه.

رسول خدا (ص) فرمود:هر كس به خانواده‏اش توهين كند خوشى‏زندگى را از دست‏خواهد داد (32) .

خوش اخلاق باش

دنيا در مسير معين و بر طبق نقشه منظمى مى‏چرخد.حوادث‏روزگار با نظم و ترتيب مرموز يكى پس از ديگرى خودنمايى ميكند.وجودناچيز ما در اين جهان پهناور به منزله ذره كوچكى است كه هر لحظه به‏سويى حركت و با ذرات ديگر در تصادم است.اداره جهان دست ما نيست و حوادث گيتى بر طبق ميل ما واقع نمى‏شوند.بامداد كه از منزل خارج‏ميشويد تا دوباره برگرديد ممكن است‏با دهها ناملايم-كوچك يا بزرگ-برخورد نماييد.و در ميدان زندگى و صحنه كسب و كار،كه به ميدان نبردبى‏شباهت نيست،با مشكلات فراوانى مواجه شويد.براى پيدا كردن تا كسى‏لنگ شده‏ايد،فلان كس به شما توهين نموده،مورد عيبجويى و سرزنش‏قرار گرفته‏ايد،فلان كس در كسب و كار با شما رقابت كرده،رئيس ومافوقتان ايراد و بهانه‏جويى ميكند.چك فلان آدم بد حساب برگشت‏خورده.معلوم نيست‏سفته فلان شخص وصول شود يا نه.طلبكار در وصول‏مطالباتش پافشارى ميكند.و دهها بلكه صدها از اين قبيل حوادث كوچك‏و بزرگ كه خواه ناخواه براى هر كسى اتفاق ميافتد.

ممكن است از وجود ناملايمات چنان خشمگين و ناراحت‏شويدكه مانند بمب آتشزا هر لحظه در معرض انفجار باشيد.به چرخ گردون ومردم متجاوز كه زورتان نمى‏رسد،اما وقتى به خانه وارد ميشويد ميخواهيدقدرت نمايى كنيد و انتقام چرخ و فلك و مردم كج رفتار را از زن و فرزندبيگناهتان گرفته بدينوسيله دق دلى خالى كنيد.

گويا عزرائيل وارد خانه شده است.بچه‏ها مانند موش فرار ميكنند،خدا نكند كوچكترين بهانه‏اى بدستش بيفتند.غذا شور يا بى‏نمك باشد،چاى آماده و حاضر نباشد،يكى از بچه‏ها سر و صدا كند،وضع منزل نامرتب‏باشد،حرف ناپسندى از دهان همسرش بيرون بيايد،وا مصيبتا آقا همانندبمبى منفجر خواهد شد.به سر اين داد ميزند،به آن يكى دشنام ميدهد، آن‏يكى را ميزند،با اين اوقات تلخى ميكند.بدينوسيله محيط با صفاى خانه راكه به منظور استراحت‏بدانجا پناه آورده بود به صورت جهنم سوزانى تبديل خواهد ساخت.در آن دوزخ خود ساخته،هم خودش خواهد سوخت‏هم زن و فرزند بيگناهش.اگر بچه‏ها بتوانند از آن محيط رعب و وحشت‏فرار نموده در كوچه و خيابان سرگردان ميشوند.و الا خدا خدا ميكنند كه‏مالك دوزخ زودتر از منزل خارج گردد تا از شرش خلاص شوند.

وضع رقت‏بار و سرنوشت‏شوم يك چنين خانواده‏اى بخوبى‏روشن است.هميشه دعوا و اوقات تلخى برپاست.آب خوش از گلويشان‏پايين نخواهد رفت.وضع منزل رضايت‏بخش نخواهد بود. زن از محيطمنزل و ديدن صورت عبوس شوهر بيزار خواهد بود.زنيكه همواره بابد اخلاقيهاى شوهر مواجه باشد چگونه ميتواند به زندگى دلگرم باشد و ازروى عشق و علاقه خانه‏دارى و شوهردارى كند؟

از همه بدتر وضع دلخراش و سرنوشت‏خطرناك اطفالى است كه‏در چنين محيط ناگوارى پرورش مى‏يابند.اوقات تلخيها و ناسازگاريهاى‏دائمى پدر و مادر بدون ترديد در روح حساس آنها اثر بدى خواهد گذاشت.

غالبا افرادى تندخو،عصبانى مزاج،بد بين،كينه‏توز،متعدى،پژمرده تربيت‏خواهند شد.چون به محيط خانه و زندگى دلخوشى ندارند به ولگردى پناه‏ميبرند.در نتيجه،ممكن است در دامهاى گوناگون فساد كه به وسيله شيادان‏اجتماع براى منحرف كردن اينگونه افراد نهاده شده گرفتار شوند و براى‏هميشه بدبخت گردند.حتى امكان دارد براى حل عقده‏هاى درونى خويش،دست‏به كارهاى بسيار خطرناكى از قبيل قتل و جنايت و دزدى وخودكشى بزنند.

براى تاييد مطلب ميتوانيد به پرونده‏هاى افراد تبه‏كار مخصوصااطفال مراجعه نماييد. آمار و نقل حوادثى كه از اينگونه اطفال،هر روز در صفحات‏روزنامه‏ها و مجلات منعكس ميشود بهترين گواه مطلب است.مسؤوليت‏همه اين بدبختيها بر گردن سرپرست‏خانواده است كه اعصاب خويش راكنترل نكرده در منزل بد اخلاق بوده است.در اين دنيا آسايش و خوشى‏ندارد در سراى ديگر نيز بى‏كيفر نخواهد بود.

آقاى عزيز!اداره جهان در اختيار ما نيست.تزاحمات،ناملايمات،مصيبات از لوازم لا ينفك اين جهان هستند.هر كسى در مسير زندگى باآنها خواه ناخواه برخورد خواهد نمود.بايد براى پذيرش آنها آماده شد.

شخصيت انسان در اين مواقع بظهور ميرسد.بايد بدون جزع و فزع با آنهامواجه شد و در صدد چاره بر آمد.انسان توانايى آنرا دارد كه صدها مشكل‏بزرگ و كوچك را با آغوش باز بپذيرد و خم به ابرو نياورد.

حوادث روزگار علت تامه ناراحتيها نيستند بلكه اعصاب ضعيف‏هستند كه متاثر شده اسباب نگرانى و ناراحتى ما را فراهم ميسازند.اگر برنفس خويشتن مسلط باشيم و اعصابمان را كنترل كنيم كه در مقابل‏پيش آمدها متاثر نشوند ناراحتى و عصبانيت مفهومى ندارد.

امر ناگواريكه برايت اتفاق افتاده يا از امور ضرورى اين جهان واز لوازم لا ينفك ماده و ماديات است كه سعى و تدبير ما در وجود و عدم‏آنها تاثيرى ندارد يا از اموريست كه سعى و تدبير ما هم ميتواند در آنها اثرداشته باشد.اگر از قسم اول باشد جزع و فزع و عصبانيت و تندخويى‏بدون شك سودى ندارد بلكه يك امر صد در صد غير عقلائى است.زيرا دراينگونه موارد كارى از ما ساخته نيست.بخواهيم يا نخواهيم جهان ماده‏اينگونه لوازم را دارد.بايد براى وقوع آنها آماده بود و با لب خندان استقبال نمود.و اگر از قسم دوم باشد بايد با سعى و تدبير در صدد چاره‏بر آمد.

اگر در مقابل مشكلات خودمان را نبازيم و بتوانيم اعصابمان راكنترل كنيم و با فكر و تدبير وارد كار شويم اكثر مشكلات قابل حل هستند.

در اينصورت هم عصبانيت و بد اخلاقى نه تنها در حل مشكلات بما كمك‏نخواهد كرد بلكه ممكن است مشكلى به مشكلات بيفزايد.بنابراين،انسان‏عاقل و هوشيار بايد هميشه بر اعصاب خويشتن مسلط باشد و نگذارد ازحوادث و ناملايمات روزگار متاثر گردند.

انسان موجود نيرومند و توانايى است كه با بردبارى و كوشش وتدبير ميتواند بر مشكلات بزرگ پيروز گردد.آيا حيف نيست كه در مقابل‏حوادث كوچك خودش را باخته داد و فرياد و اوقات تلخى راه بيندازد؟!

از همه اينها گذشته،حوادث و ناملايمات روزگار و رفتار ناپسندمردم اسباب ناراحتى ترا فراهم ساخته‏اند زن و فرزندت چه تقصيرى‏دارند؟

همسرت از صبح تا حال در خانه زحمت كشيده،غذا پخته،لباس‏شسته،خانه را تميز و مرتب نموده،با بچه‏ها سر و كله زده،با بدن و اعصاب‏خسته در انتظار تو بوده كه وقتى به منزل آمدى با اخلاق خوش و مهربانى‏دلش را گرم نموده خستگى اعصابش را برطرف سازى.

فرزندانت نيز از بامداد تا حال در مدرسه مشغول بوده با اعصاب ومغز خويش كار كرده‏اند.يا در مغازه يا در كارگاه به كار اشتغال داشته‏اند.

اكنون خسته و ناتوان به منزل بازگشته در انتظار پدرشان هستند كه باسخنان شيرين و اخلاق خوش و اظهار محبت‏خستگى اعصابشان را برطرف سازد و براى كار و كوشش تقويتشان كند.

آرى زن و فرزندانت‏با صدها اميد و آرزو در انتظار تو بوده‏اند آياسزاوار است‏با چهره عبوس و اخلاق تند و صورت در هم كشيده تو مواجه‏گردند؟!

انتظار داشتند تو فرشته رحمت‏باشى و با اخلاق خوش و چهره‏شكفته محيط خانه را نور باران كنى و با سخنان گرم و دلپذيرت اعصاب‏خسته آنان را آرامش دهى.نه اينكه با اخلاق تند و صورت در هم كشيده‏محيط خانه را تاريك گردانى و با عصبانيت و اوقات تلخى اعصاب خسته‏آنها را خسته‏تر سازى.آيا ميدانى كه تنديها و بد اخلاقيهاى تو چه آثار بدى‏در روح و جسم آنها خواهد گذاشت كه نتيجه‏اش دامنگير تو خواهد شد؟به‏آنها رحم نميكنى اقلا به خودت رحم كن.با اين بد اخلاقيهاى دائم،جسم واعصاب سالم برايت‏باقى ميماند؟

با اين وضع چگونه ميتوانى به كسب و كار ادامه دهى و بر مشكلات‏زندگى و مصائب روزگار پيروز گردى؟چرا محل استراحت‏خودت و زن وفرزندت را به صورت زندان اختيارى تبديل ميسازى كه نتيجه‏اش عائدخودت شود؟

آيا بهتر نيست كه هميشه خوش و خندان باشى و اگر مشكلى برايت‏اتفاق افتاد بدون عصبانيت و جزع و فزع،با عقل و تدبير در صدد چاره‏برآيى؟

آيا بهتر نيست وقتى ميخواهى براى استراحت و تجديد نيرو به‏آسايشگاه خانه قدم بگذارى پيش خودت بينديشى كه تندخويى و بداخلاقى‏مشكل مرا حل نميكند بلكه اعصابم را خسته‏تر خواهد نمود و چه بسا مشكلات تازه‏اى بوجود خواهد آورد.فعلا بايد استراحت و تجديد نيرو كنم‏تا بتوانم با اعصاب راحت و فكر آزاد در صدد چاره بر آيم.آنگاه حوادث وگرفتاريهاى زندگى را موقتا بدست فراموشى بسپارى و با چهره باز و لب‏خندان وارد منزل شوى.با سخنان گرم و محبتهاى بى‏شائبه دل اهل خانه راشادمان گردانى.بگوييد و بخنديد.و تفريح و استراحت كنيد.با خوشى ولذت غذا بخوريد.و با اعصاب آسوده خواب و استراحت كنيد.بدين‏وسيله هم زن و فرزندت به خانه و زندگى دلگرم شده براى كار و كوشش‏آماده ميگردند هم خودت ميتوانى با اعصاب سالم به كسب و كار ادامه دهى‏و بر مشكلات زندگى پيروز گردى.

بدين جهت،دين مقدس اسلام اخلاق خوب را جزء ديانت و ازعلائم كمال ايمان ميشمارد.

رسول خدا (ص) فرمود:كاملترين مردم از جهت ايمان،خوش اخلاق‏ترين آنها ميباشد. بهترين شما كسى است كه نسبت‏به‏خانواده‏اش احسان كند. (33)

پيغمبر اسلام (ص) فرمود:هيچ عملى بهتر از اخلاق خوب نيست. (34)

امام صادق عليه السلام فرمود:نيكوكارى و حسن خلق خانه‏ها راآباد و عمرها را زياد ميكند. (35)

امام صادق (ع) فرمود:شخص بد اخلاق خودش را در عذاب‏ميدارد. (36)

لقمان حكيم فرمود:مرد خردمند بايد در بين خانواده‏اش مانندكودك باشد و رفتار مردانه را براى خارج منزل بگذارد. (37)

رسول خدا (ص) فرمود:عيشى بهتر از خوش اخلاقى نيست. (38)

پيغمبر اسلام (ص) فرمود:اخلاق خوب نصف دين ميباشد. (39)

وقتى سعد بن معاذ كه يكى از اصحاب بزرگ رسول خدا و مورداحترام آنجناب بود درگذشت رسول اكرم مانند صاحبان عزا با پاى برهنه‏در تشييع جنازه‏اش شركت نمود.بدست مبارك خويش جنازه را در قبرنهاده روى آنرا پوشاند.در آنهنگام مادر سعد كه آن همه احترام را از رسول‏خدا مشاهده نمود فرزندش سعد را مخاطب قرار داده گفت:اى سعدبهشت گوارايت‏باد.

پيغمبر اكرم فرمود:اى مادر سعد!اين چنين مگو.زيرا سعد را درقبر فشار سختى وارد شد. بعدا علت فشار قبر سعد را از آنحضرت‏پرسيدند.فرمود:علتش آن بود كه با خانواده‏اش بد اخلاقى ميكرد (40) .

پاورقى:‌


1- كافى جلد 5 ص 84
2- كافى جلد 5 ص 84
3- كافى جلد 5 ص 86-بانوى نمونه اسلام ص 74
4- بحار الانوار جلد 103 ص 247
5- بحار الانوار جلد 5 ص 251
6- كافى جلد 5 ص 113
7- وسائل ج 15 ص 96.
8- وسائل ج 15 ص 97.
9- وسائل ج 15 ص 96.
10- مجمع الزوائد ج 8 ص 138.
11- بحار ج 74 ص 6.
12- به كتاب آئين تربيت از همين مؤلف مراجعه شود
13- وسائل ج 15 ص 175
14- اطلاعات 15 فروردين 1353
15- وسائل ج 15 ص 188
16- وسائل ج 15 ص 189
17- سوره نساء آيه 34
18- مستدرك جلد 2 ص 550
19- سوره بقره آيه 228
20- اطلاعات 15 آذر 1350
21- اطلاعات 6 بهمن 1350
22- سوره روم آيه 31
23- بحار جلد 103 ص 226
24- بحار جلد 103 ص 223
25- بحار جلد 103 ص 228
26- بحار جلد 103 ص 236
27- شافى جلد 2 ص 138
28- اطلاعات 6 بهمن 1368
29- اطلاعات 8 اسفند 1350
30- بحار جلد 103 ص 224
31- بحار جلد 74 ص 303
32- مواعظ العدديه ص 151
33- بحار ج 103 ص 226
34- شافى ج 1 ص 166
35- شافى ج 1 ص 166
36- شافى ج 1 ص 176
37- محجة البيضاء ج 2 ص 54
38- بحار ج 71 ص 389
39- بحار ج 71 ص 385
40- بحار ج 73 ص 298