ترجمه و شرح رساله حقوق

سيد محسن حجت

- ۷ -


و أما حق بصرك فغضه عما لا يحل لك و ترك ابتذاله إلا لموضع عبرة تستقبل به بصرا أو تستفيد بها علما فإن البصر باب الإعتبار

ترجمه :

اما حق چشمت برتو آنست كه برگرداني آنرا از چيزي كه خداوند ترا از ديدن آن منع نموده است و بيجهت بهر طرف و هر چيز نظر نكني ؛ مگر در جائي كه موجـب پند و عبرتي باشد يا سبب بصيرت و بيداري گردد و يا علمي از آن استفاده شود زير چشم دروازهء پند و عبرت گرفتن است .

شرح :

چشم انسان نيز چون ديگر اعضاي بدن ؛ يا سبب سعادت مي شود و يا موجب شقاوت . اگر در معرض سوء استفاده قرار گيرد سبب شقاوت است  مثل نظر نمودن به نامحـرم و نگاه كردن بهر كسي از روي شهوت و ريبه اعم از آنكه مرد باشد يا زن ؛ محرم باشد يا نامحرم .

پيامبر خدا حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه واله وسلم فرمود :

النظرة سهم مسموم من سهام ابليس

نگاه حرام تيري زهرآگين از تيرهاي شيطان است (1) .

هم چنين نظر اندازي به چيزهاي كه به هيچ عنوان خيري به دنبال نداردو جز غفلت و دوري ازخداوند چيزي براي انسان به ارمغان نمي آورد . يا نظاره نمودن

كارها و برنامه هاي ديگران براي پيدا نمودن عيب ؛ تا در روز مبادا به

رخ آنان كشيده

شود و مواردي از اين قبيل .

امام باقـر عليه السلام از جـد بزگوارش پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه واله وسلم

اين روايت را نقل فرمود :

كفى بالمرء عيبا ان يبصر من عيوب الناس ما يعمى عنه نفســـــه اين عيب براي انسان كافيست كه عيب خود را نبيند و در صدد عيب جوئي از ديـگران و پيدا نمودن عيوب آنها باشد (2) .

عيب كسان منگرو احسان خويش  ديــده فروبر بـــه گريبان خـــويش

آينه روزي كه بگيري بـــه دست  خود شكن آن روز و مشو خود پرست

از جمله مواردي كه حق چشم زير پا گزاشته ميشود ؛ اشاراتي است كه براي استهـزاي ديگران يا خورد كردن و تحقير نمودن آنها صورت مي گيرد .

و متاسفانه كه اين كار بسيار معمول بوده هست ؛ به حدي كه خداي متعال صريحا اين

ـــــــــــــــــــــــــ

(1)   نهج الفصاحه    ص   231    (2)  كافي ج 2   ص

   460

عمل را بـه عنوان خيانتي كه از طريق چشم صورت مي گيرد ؛ معرفي نموده و مــورد مذمت قرار داده و ميفرمايد :

يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ (غافر:19)

خداوند آگاه است به خيانت شما از طريق چشم و آنچه در سينه هاي خود مخفي كرده ايد .

بلكه حق چشم به گردن ما اينست كه از آن به عنوان دري براي ورود به شهر عبرت  و پند استفاده نمائيم و هر چيزي را كه مي بينيم با ديدهء عبرت ببينيم .

هان ايدل عبرت بين ازديده نظركن هان ايـوان مدايـن را آئينـه عبـرت دان

به قبرستان گزر كردم كم و بيش  بديدم قبر دولت مند و درويش

نه درويش بي كفن در خاك خفته  نه دولت مند برده يك كفن بيش

و با مطالعه و تحقيق كه چشم از ابزار مهم و اساسي آن به حساب مي آيد بر معرفت و علم خود بيفزائيم و با دقت در آيات الهي و آفاق وانفس راهي به سوي سعادت ابدي و هميشگي خود بگشائيم .

نظر محبت آميز و پر عاطفه ومهر خود را از اهل عيال و اقوام و اقارب دريغ نكنيم .وب كشيدن پرده هاي غفلت بر روي حقايق خود را از ديدن حـقيقت محروم نسازيم .

6- حق پ

 و أما حــق رجليك فأن لاتمشى بهما إلى ما لايحــل لــك و لاتجعلهمــا مطيتك فى الطريق المستخفة بأهلها فيها فإنها حاملتك و سالكة بك مسلك الديـن و السبــق لك

و لاقوة ‘لا بالله .

ترجمه :

اما حق پاهايت برتو آنست كه از آن به عنوان وسيله اي براي رفتن به طرف حرام استفاده نكني و پا را مركب در راهي كه سبب استخفاف و زبوني تو ميشود قرار ندهي ؛ زيرا كه اين دوپا ترا حمل ميكنند و سير ميدهند در مسير دين  و سبقت گرفتـن در كارهاي خوب و قوتي نيست مگر به قوت پرور دگار .

شرح :

چيستان يا معمائي بين مردم معمول است كه براي سرگرمي و آزمايش ذهنه نقل مي شود ؛ ولي اگر در معنا و مفهوم آن دقت شود حامل پيام بسيار مهمي ميباشد . معما اين است " مرده در ميان دريا ؛ شلغم مي خورد " ؛ اهل ذهن و زكاوت فورا جـواب ميدهند كه مردهء در ميان دريا بود و در كنار دريا شخصي كه از دوپا شل ومعلول بود غم ميخورد كه اي كاش پا ميداشت وميتوانست جنازهء آن بيچاره را از بين آب بيرون بياورد و كفن و دفن نمايد .

براستي انسان وقتي قدر نعمتي را مي داند كه از آن محروم باشد . از جمله نعمتهاي خداوند براي انسان ؛ همين پاهاي ما است كه با  اين و سيله ميتوانيم راه برويم و ازمكاني به مكان ديگر منتقل شويم ؛ بسبب آن ايستاده شويم و تمام وزن بدن ما را بدون آنكه منتي برما بگزارد تحمل نمايد .

وسيله اي كه صد در صد تابع فرمان بوده و هيچ وقت با دستورات ما مخالفت نكند . مسلما انسان تا وقتي كه از اين نعمت برخوردار است قدر آن را نميداند ؛ اما وقتي عمر زياد شد و قدرت و توان جواني از انسان سلب گرديد و كارش به جائي رسيد كه يا ب كمك ديگران و يا با تكيه به عصا از زمين بلند شود و لرزان ؛ لرزان چند قدمي راه رود آنگاه هست كه مي فهمد چه نعمت بزرگي را از دست داده است .

امام سجاد عليه السلام ميفرمايد : مهم ترين حق پا اين است كه از آن به عنوان وسيلهء براي رفتن به سوي حرام استفاده نشود ؛ زيرا كه خداوند پا را براي ارتكاب گناه به م عطا نكرده است .

رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم با جمعي از ياران و اصحاب خـــود ؛ از قبرستان بقيع ميگزشت در همين حال كنار دوتا از قبرهاي بقيع ايستاده شده و ياران خود را از معذب بودن صاحبان آن دوقبر خبر داد ؛عرض كردند :يا رسول الله اين دونفر چه كرده بودند كه اين چنين گرفتار عذاب الهي شده اند ؛فرمود :

كان احدهما يمشى بالنميمة والاخر لا يستبرء عن البول " يكي

از اين دونفر كارش راه رفتن بجهت  نمامي و سخن چيني بود و ديگري استبراء از بول نمي كرد (1) يعني به فكر طهارت و نجاست خود نبود .

مورد استشهاد ما نفر اول است كه از پاهايش درست استفاده نكرده و اين طـرف و آن طرف راه مي افتاد تا سخنها وخبرها را بشنود وبعد اين جا و آن جا به گوش اين و آن رسانيده سبب ايجاد فتنه و فساد بين مردم شود و آرامش و آسايش آنها را بهم زند .

مسلما كساني كه از پايشان براي رفتن به مراكز فساد و قمارخانه ها وديگر مراكز گناه استفاده مي نمايند يا با آن به رقص و پاي كوبي در برابر نا محرمان مي پردازند ؛ قدر اين نعمت الهي را ندانسته و حق آنرا ادا نكرده اند .

پا براي رفتن به محل كار است تا درآمد حلالي كسب شود و براي رفتن بسوي عبـادت و مساجد ومراكز ديني است تا معنويت و قربي حاصل گردد و براي رفتن به مدرسه و مراكز علمي است تا بر معلومات انسان چيزي اضافه شود و براي رفتن بــه تفريحات سالم و مباح است تا ملالت و خستگي از انسان زايل گردد .

ــــــــــــــــــــــــ

(1)  مستدرك الوسايل   ج  1   ص

270

7- حق دست

 و أما حــق يــدك فأن لاتبسطهـا إلى مالايحــل لك فتنال بما تبسطها إليه مــن الله العقوبة فى الآجل و من الناس بلسان اللائمة فى العاجل ؛ و لاتقبضها مما افتــرض الله عليها؛  و لكن توقرها بقبضها عـــن كثير مما لايحل لها و بسطها الى كثيـر مم ليس عليها؛ فاذا هى قد عقلت و شرفت فى العاجل وجب لها حسن الثواب فى الاجل

ترجمه :

اما حق دست بر تو آنست كه به سوي حرام دراز نشود زيرا سبب عقوبـت و و عذاب خداوند در آخرت و ملامت و سرزنش مردم در دنيا خواهد بود ؛ و دستهايت ر منع نكني از چيزي كه خداوند بر آن واجب نموده است . بلكه با استفادهء صحيح و مشروع ؛ دستهايت را موقر و بزرگ نما به اين بيان كــه از تمام جيزهاي كه حرام است دورش نگهداري و براي بدست آوردن آنچه كه مفيد اسـت باز وآزادش گزاري ؛ پس درين صورت است كه مورد احترام ديگران در دنيا و پـاداش و اجر خداوند در آخرت قرار خواهي گرفت .

شرح :

دست نيز يكي از اعضا وجوارح مهم بدن است بلكه مهمتر از ديگر اعضاي بدن ميباشد ؛ چون استفاده هاي مختلفي كه از دست ميشود بسيار زياد است . استفاده هاي غلط و نا درست مثل دزدي ؛ زدن ؛ اشاره توهين آميز ؛ محكم گرفتـن يك طرف در حال جنگ تا طرف مقابلش بتواند اورا بيشتر مورد ضرب قرار دهد ؛ فحش  و نا سزا گفتن بوسيلهء بعضي از علامات كه با دست صورت ميگيرد و....... .

استفاده هاي صحيح و درست مثل دفاع از مظلوم ؛ دفع  ظلم ؛ منع متجاوز از تعدي به حقوق ديگران ؛ كمك بــه سالخـوردگان و مريضها ؛ نوازش  خورد سالان و مخصوص ايتام ؛ دست دادن به عنوان دوستي با ديگران ؛ دادن صدقات به فقرا و مساكين ؛  سلام دادن به ديگران و اداي احترام ؛نوشتن مطالب مفيد براي آگاهي ديگران ؛برداشتن سنگ و چوب و ساير موانع از سر راه مردم ؛ انجام معاملات و داد وستد ؛ دراز كردن بسوي خداوند براي عرض نياز ؛ شمارش تسبيح و تحميد و تهليل و تكبير ؛ و........ .

در هر موردي كه انسان از دستش استفاده صحيح يا نا صحيح نمايد ؛ دو نتيجه عايد او ميگردد يكي عاجل و در همين دنيا و ديگري آجل و در آخرت . اگر خداي ناكرده شخصي دزدي نمايد يا آدم بكشد يا كار خلاف ديگري با دست  انجام دهد ؛ در همين دنيا مورد ملامت و سرزنش مردم قرار ميگيرد طوريكه او را به همديگر نشان داده و عمل زشت اورا اينجا و آنجا حكايت مينمايند ؛ و دربين اجتماع مورد تنفر و انزجار قرار ميگيرد . نتيجه دوم ؛ عذاب خداوند است كه دامنگير او پس از مرگ يا حتي قبل از آن ميگردد . و اگر شخصي از دست استفاده صحيح و مشروع نمايد ؛ چـون مواردي كـه گزشت در دنيا مورد تكريم و احترام مردم قرار گرفته و   پس ازمرگ هم رحمت و غفران  خداونـد شامل حالش ميگردد .

امام صادق عليه السلام فرمود :

و فرض الله على اليدين ان لايبطش بهما الى ما حرم الله  و ان يبطش بهما الى ما امر الله عزوجل و فرض عليهما من الصدقة و صلة الرحم و الجهاد فــى سبيل الله و الطهور للصلوات  " خداوند بر دستها واجب نموده است كه به سوي آنچه  او حرام نموده است دراز نشود بلكه بايد وسيلهء براي بدست آوردن حلال باشد و واجب نموده است بردست دادن صدقه و صله رحم و جهاد في سبيل الله را و هم چنين تطهير براي نماز و وضو يا تيمم را (1) .

از علي عليه السلام نيز نقل شده است كه فرمود :

وفرض على اليدين الانفاق فى سبيل الله

خداوند واجب نموده است كه بوسيله دست انفاق كنيم در راه خدا (2) .

و بخاطر همين جهت است كه رسول الله صلي الله عليه واله وسلم فرمود :

اليد العليا خير من اليد السفلى

" دست بالا بهتر از دست پائين است (3) يعني كسي كه صدقه ميدهد؛ در نزد خداوند مقامي بالاتر از صدقه گيرنده دارد .

بايد توجه داشت كه يكي از ابزار غيبت كردن همين دستها ميباشد ؛ زيرا گاهي اوقـات حركات وعلائمي كه بواسطه دست صورت ميگيرد حاوي پيامهاي مختلف است . در بسياري از موارد مردم مقاصد خودشان را باهمين حركات و علائم ؛ به طرف مقابل ابلاغ مينمايند مثل سلام دادن از راه دور يا خدا حافظي يا حتي بعضي از دشنامها .

از ام المومنين عائشه نقل شده كه زني وارد خانه ماشد تا از حضرت پيامبـر صلي الله عليه و اله وسلم سوالي كند ؛ وقتي جوابش را شنيد و برگشت كه برود ؛ مـن با اشاره دستم به كساني كه در خانه بودند فهماندم كه قد اين زن كوتاه است ؛ پس رسول خـد صلي الله عليه واله وسلم فرمود : عائشه تو با اين كارت غيبت اورا نمودي (4) .

ــــــــــــــــــــــــــــ

(1)   بحار الانوار  ج   69 ص   23
(2)   بحار الانوار  ج   69 ص   73
(3)   بحار الانوار  ج   21 ص   210

(4)   جامع السعادات   ج   2   ص   294

پى‏نوشتها:‌


1 . مشكل
2 . مشكل
3 . مشكل
4 . مشكل
5 . مشكل
6 . مشكل
7 . مشكل
8 . مشكل
9 . مشكل
10 . مشكل
11 . مشكل
12 . مشكل
13 . مشكل
14 . مشكل
15 . مشكل
16 . مشكل
17 . مشكل
18 . مشكل
19 . مشكل
20 . مشكل
21 . مشكل
22 . مشكل
23 . مشكل
24 . مشكل
25 . مشكل
26 . مشكل
27 . مشكل
28 . مشكل
29 . مشكل
30 . مشكل
31 . مشكل
32 . مشكل