ثم حق مولاك المنعم عليك ؛ ثم حق مولاك الجارى نعمته عليك ( عليه نعمتك ) ثم حق ذى
المعروف لديك ؛ ثم حق مؤذنك بالصلاة ؛ ثم حق امامك فى صلاتك ؛ ثم حق جليسك .
ترجمه :
بعد حـق مولا و ولي تست كه بر تو احسان ميكند و بعد حـق غلام و نوكرت هست
كه تو به او احسان مينمائي و بعد حق كساني كه نسبت به تو احسان نموده اند
وبعد حق اذان گوينده براي نماز و بعد حـق كسي كه امام تو در نماز است و بعد
حـق كسي كه هم مجلس يا هم نشين تو ميباشد .
شرح :
در سابق غلام و كنيز وجود داشت ؛ عده اي بادار و آقا بودند و عده اي غلام و
كنيز كه ملك آقا و ارباب حساب مي شدند ؛دين مقدس اسلام ضمن مبارزه بااين
قضيه
و معرفي نمودن طرقي براي نجات انسان از غلامي انسان ؛ حقوقي را نيز براي
طرفين درنظر گرفت ؛تا درمدتي كه مسئله غلام يا كنيز بودن منتفي نشده است؛
آقا و صاحب فكر نكند كه اين تنها اوست كه به گردن غلام و كنيز
خود حـق دارد ؛ بلكه غلام و كنيز را نيز بگردن او حقوقي است كه بايد رعايت
نمايد ؛ ذي المعروف به كساني گفته ميشود كه ديگران را مورد لطف
و احسان قرار ميدهند و از طريق كمك هاي علمي يا مالي يا ارشاد و راهنمائي هميشه غمخوار و يار و
مددكار مردم هستند .
افراد نيكوكاربه خاطر همين لطف و احسان به گردن كساني كه مـورد لطـف و
احسان آنها واقع شـده اند حقوقي پيدا مي كنند . هم چنين كسي كه وقت نماز را اعلام مي كند و ما را متوجه اين فريضه الهي
ميسازد و كسيكه وظيفهء سنگيـن و خطير پيش نماز بودن را به عهده
ميگيرد ؛ حقـوقي به گردن ديگران دارند كه بايد رعايت شود .
چناچه كسي كه وارد مجلس ما ميشود و با ما هم نشين ميگردد حقوقي دارد .
ثم حق جارك ؛ ثم حق
صاحبك ؛ ثم حق شريكك ؛ ثم حق مالك ؛ ثم حق غريمك الذى تطالبه ؛ ثم حق غريمك
الذى يطالبك ؛ ثم حق خليطك ؛ ثم حق خصمك المدعى عليك ؛ ثم حق
خصمك الذى تدعى عليه ؛ ثم حق مستشيرك ؛ ثم حق المشير عليك .
ترجمه :
سپس حق همسايه و حق رفيق و حق شريك و حق مال و حق كسي كه به او قرض داده اي
و حق كسيكه از او قرض گرفته اي و حق كسي كه باتو معاشرت دارد و حق كسي كه
مدعي تو ميباشد و حـق كسي كه تو مدعي او ميباشي و حق كسي كه از
تو مشورت مي خواهد و حق كسيكه تو از او مشورت مي خواهي .
شرح :
بطور اجمال بايد دانست كه هر انساني به گردن انسانهاي ديگر انواع و اقسام
حقوق را دارد كه عبارت از حق همسايه بودن ؛ حق رفيق بودن ؛ حق شريك بودن
و..... ميباشد چنانكه مال ودارائي نيز به گردن صاحبش حقوقي دارد .
و اين حقوق حتي در صورتي كه طرف مقابل خصم و مدعي باشد باز وجود دارد .
چنانكـه قرض كيرنده و قـرض دهنده و مشورت دهنده و مشورت شـده ؛ همـه داراي
حقوقي به گردن طرف مقابل خود هستند كه بهيچ عنوان راهي براي شانه خالي
كردن و زير بار نرفتن آن حقوق ؛ وجود ندارد .
ثم حق مستنصحك ؛ ثم
حق الناصح لك ؛ ثم حق من هو اكبر منك ؛ ثم حق من هو اصغر منك ؛ ثم حق سائلك
؛ ثم حق من سألته ؛ ثم حق من جرى لك على يديه مسائة بقول او فعل
او مسرّة بذلك بقول او فعل عن تعمد منه او غير تعمد منه ؛ ثم حق
اهل ملتك عامة ؛ ثم حق اهل الذمة ثم الحقوق الجارية بقدر علل
الاحوال و تصرف الاسباب فطوبى لمن اعانه الله على قضاء ما اوجب
عليه من حقوقه و وفقه و سدده .
ترجمه :
سپس حق كسيكه اورا راهنمائي نموده اي وحق كسي كه ترا راهنمائي كرده هست و حق كسيكه بزرگتر است و حق كسيكه كوچك تر است ؛ و حـق كسيكه چيزي از تو
ميخواهد و حق كسيكه تو از او چيزي ميخواهي ؛ و حق كسيكه بـدي يا خوبي از
او به تو رسيده است ؛ چه از روي عمد يا از روي خطا ؛ اعـم از آنكه آن خـوبي
يا بدي گفتار باشد يا رفتار ؛ بعد حق همه مسلمانها به طـور عموم ؛ و حق
غير مسلمانها كـه در حال جنگ و نبرد با مسلمانها نباشند ؛ وبعد حقوق هر
حادثه و پيش آمدي كه پيش مي آيد و اتفاق مي افتد .
پس خوشا به حال كسيكه خداوند اورا كمك نمايد بر انجام آنچه كه بر او واجب
كرده است از حقوق و رعايت آن و توفيقش دهد و راهنمائي اش نمايد
.
شرح :
ما گاهي اوقات كساني را نصيحت ميكنيم ؛ همين مطلب موجب ميشود كه آنه به گردن ما حقوقي پيدا كنند ؛ گاهي هم كساني پيدا ميشوند كه ما را نصيحت مي
كنند و بهمين جهت حقوقي به گردن ما دارند يعني نصيحت كننده و
نصيحت شونده هردو به گردن هم ديگر حق دارند ؛ هم چنين كساني كه
بزرگتر ازما هستند و كساني كه ازم كوچكترند برما حقوقي دارند و
هيچ وقت بزرگ به خاطر بزرگي اجازه ندارد كه حقوق كوچكترها را
زير پا گزارد و رعايت نكند .
كسانيكه دراثر در خواست ما كمكي نسبت به ما انجام ميدهند يا كساني كه
درخواست كمك از ما مي نمايند ؛ داراي حقوقي هستند و تنها كمك كننده صاحب حق نيست .
حتي كسيكه نسبت بما مرتكب عمل زشتي شده است ؛مثلا ما را اهانت نموده يا
تحقير كرده است يا پشت سر ما حرفي زده يا با حركات و اشارات خود
خواسته ما را كوچـك نمايد چه باقصد و عمد اين اعمال را انجام
داده باشد و چـه از روي خطا و اشتباه ؛ در
هرصورت حقوقي به گردن ما دارد ؛چنانكه كسي كه خوبي و نعمتي از او به ما
ميرسد مثل اينكه از ما دفاع نموده يا تعريف نموده يا حق ضايع شدهء مارا باز پس
گرفته ي دشمن را از ما دور كرده يا آبرو وحيثيت ما را حفظ
نموده يا با مخالفان و بد خـواهان ما وارد جنگ و نزاع شده ؛
فرقي نميكند كه كارهاي خوب او براي ما از روي عمد باشد يا
اشتباه ؛ بر ما حقوقي پيدا ميكند كه بايد رعايت كنيم .
بعد از حقوقي كه ذكر شد ؛ حق عموم مسلمانان است كه بر گردن هر فرد مسلمان
قرار دارد زيرا كه اخوت و برادري ديني كمتر از اخوت و برادري
نسبي نبوده بلكه بعضي از اوقات مهتم تر هم ميشود .
پس بر مسلمان واجب است كه حقوق ديگر برادران و خواهران مسلمان خود را
محترم دانسته و با آنها چون برادر نسبي رفتار نمايد .
سپس حقوق افراد غير مسلمان است كه برگردن مسلمانها قرار گرفته است و
مسلمـان نبودن آنها دليل نمي شود كه حقشان ناديده گرفته شود .
با اين توضيح كه مراد از غير مسلمان كساني هستند كه با مسلمانهـا در حال
صلح و مسالمت باشند و در حال جنگ و نبرد نباشند .
بايد توجه داشت كه گاهي حقوق ديگري هم از ديگران به عهده ما گزاشته ميشـود
كـه مشروط به حدوث حادثه يا رخ داد يك اتفاق ميباشد .
يقينا از عهدهء تمام اين حقـوق برآمدن ؛ بدون توفيق و مساعدت خداوند متعال
ممكـن نيست و خوشا به حال كسي كه خداوند اورا كمك نموده و توفيقش عنايت
نمايد .
جمله اخر امام سجاد عليه السلام مي رساند كه انسان در هيچ حال ؛ نبايد از
خدا غافل باشد حتي اگر درحال ترك حرام يا انجام واجب هم هست باز
بايد بداند كه توفيق الهي شامل حال اوشده كه توانسته است چنين
عمل خوبي را انجام دهد و از چنان عمل بدي اجتناب و دوري نمايد .
خداونـد در قرآن كريم ميفرمايـد : (
وَمَنْ لَمْ
يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ)(النور:40)
كسي را كـه خداوند هدايت نكنـد وراهش را روشن ننمايد يقينا نور و چراغي
نخواهد
داشت
آن يكــي الله مـــي گـفتـي شبــي
تاكه شيرين مي شد از
ذكــرش لبي
گفت شيطان آخــر اي بسيار گـــو
ايــن همــــه الله را
لبيـــك كـــو
مي نيايد يك جواب از پيش تخــت
چنــد الله مي زني
باروي سخـــت
اوشكسته دل شـــد و بنهـاد ســر
ديـد در خــواب او خضر را
در خَضَر
گفت هين از ذكر چـون وا مانده اي
چـون پشيماني از آن كش
خوانده اي
گفت لبيكـــم نمي آيــــد جــواب
زان همـي ترســم كه
باشــم رد باب
گـــــفت آن الله تــو لبيك ماسـت
وان نياز و سوز و دردت
پيك ماست
حيلـه ها و چــاره سازي هاي تــو
جزب مـا بود و گشاد ايــن
پاي تــو
ترس و عشق تو كمند لطف ماسـت
زيـر هـر يــارب تـو لبيــك
هـاست
تا اينجا آنچه را خوانديم معرفي افرادي بود كه بر ما حق يا حقوقي دارند و
ما هم قبـل تذكر داديم كه امام عليه السلام دراين بخش فقط به بيان فهرست حقوق و حقوق
داران پرداخته اند تا ذهن ما را براي شنيدن انواع و اقسام حقوق
آنها آماده بسازند و تصور اجمالي از حقوقي كه ما ملزم به رعايت
آن هستيم داشته باشيم
پس ازمطالب فوق ؛امام سجاد عليه السلام مي پردازند به تشريح حقوقي كه از
ديگران بما تعلق ميگيرد و حق هر صاحب حقي را جدا گانه و به طور
مشروح بيان ميفرمايند و ما هم به تبعيت از آن امام بزرگوار و
استمداد ار روح پاك و مطهرش و با استعانـت از خداي متعال و طلب
توفيق مي پردازيم به ترجمه و شرح فرمايشات آن بزرگوار .
و الله خير ناصر و معين .