سيرى در رساله حقوق امام سجاد عليه السلام
(جلد دوم)
سلسله گفتارهاي حضرت آيت الله ميرسيد محمد يثربى
- ۸ -
به تعبير بعضى از مفسرين ،
در اين جا مودت عبارت است از اظهار علاقه ظاهرى و رحمت عبارت است از
ودّ و مهربانى درون قلب . خداوند متعال اين دو خلق و خو را به انسان
داد: يكى در باطن انسان ؛ كه در دل به همسر خود، احساس مهربانى و رحمت
كند و ديگر اين كه اين محبت و راءفت درونى را با زبان و رفتار به او
ابراز دارد.
محبت و مهربانى مكمّل
آرامش همسر
در بعضى از تفاسير، روايتى نقل شده است كه شخصى به محضر رسول
اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم شرفياب شد و عرض كرد:
يا
نبى اللَّه لقد عَجِبتُ مِن اءمر و انَّهُ لَعَجَبَ اَنَّ الرجل
ليتزوَّجَ المراءةَ و ما رَآها و ما راءَتهُ قطُّ حتى اذا ابتَنَى بها
اصبحا و ما شى ء اءَحبَّ الى اَحدِهِما من الاخر فقال رسول اللَّه
صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم ((و جعل بينكم
مودَّة و رحمة ))(243)(244).
((من از چيزى تعجب برانگيز، در عجبم ! مردى با
زنى ازدواج مى كند كه نه قبلا زن ، مرد را ديده است و نه مرد زن را؛
چگونه است در يك فاصله كوتاهى ، به هنگام صبح كه زن و مرد از خواب بر
مى خيزند، هيچ كس نزد زن از مرد محبوب تر و هيچ كس نزد مرد از زن محبوب
تر نيست ، رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم در پاسخ او فقط اين
قسمت از آيه كريمه را تلاوت كرده و فرمودند: خداوند در ميان شما مودت و
رحمت قرار داد)).
اين خواست الهى است كه ميان زن و مرد مودت و مهربانى برقرار كرده است و
هيچ كس نمى تواند آن را از بين ببرد. پس سكون و آرامش مرد، به واسطه
وجود زن است و آرامش و سكون زن ، به واسطه وجود مرد؛ و براى تداوم اين
آرامش و رفاه كه همه در زندگى به دنبال آن مى گردند، هم نياز به مهر و
محبت درونى است و هم نياز به اظهار محبت ظاهرى .
شبيه اين آيه در سوره مباركه اعراف آمده است كه مى فرمايد:
هو
الّذى خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها ليسكُنَ اليها(245).
((او خدايى است كه همه شما را از يك فرد آفريد؛
و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد)).
همان طور كه از اين دو آيه شريفه و همچنين از فرمايش امام سجاد عليه
السلام استفاده مى شود، براى انسان آرامش و سكون جز با وجود همسر محقق
نمى شود و اين رفاه و آرامش تداوم نخواهد داشت ، مگر با مودت و رحمت ،
گويى امام همه حقوق واجب همسر را براى شوهر در مودت و رحمت خلاصه مى
كند؛ و با تصحيح مبانى تفكر انسان و جهت دهى انديشه اش به او مى آموزد
كه بايد از زاويه مودت ، دوستى ، رحمت و انس به خانه و خانواده اش
بنگرد؛ كه اگر چنين شد، به همه وظايف و تكاليف خود آشنا شده و با
اشتياق به انجام آنها مبادرت مى ورزد.
بديهى است كه اگر بين زن و مرد دوستى ، علقه و محبت حاكم شود، انسان
نسبت به چيزى كه بدان علاقه دارد، هر نوع خدمتى را شيرين تلقى مى كند و
به هر وظيفه اى اهتمام مى ورزد و جديت مى كند؛ اما اگر هزار كتاب قانون
، به رشته تحرير درآمده و كيفرهاى شديد و غليظى هم براى تخلف از اين
قوانين وضع شده باشد، ولى علقه و مودتى در كار نباشد، انسان به دنبال
راه فرار مى گردد. در اساس دين نيز همين نكته نهفته است .
وقتى شخصى از امام صادق عليه السلام سوال كرد كه ما فرزندانمان را به
نام شما نامگذارى مى كنيم ، آيا فايده اى بر آن مترتب است ؟ حضرت
فرمودند: آيا دين جز دوستى و محبت است ؟(246)
اگر روح و صفا، عشق و محبت از دين گرفته شود، جز يك سلسله مقررات خشك و
بى روح چيز ديگرى نخواهد بود و به تعبيرى ، آنچه كه به دين حيات مى
بخشد، همان مودت و علاقه به ذات مبداء است .
اين مطلب درباره فرمانروا و رهبر امت هم ذكر شد؛ كه امام سجاد عليه
السلام فرمودند كه حاكم بايد در ميان مردم عدالت پيشه كند.
كالوالد الرحيم ، رهبر و پيشوا نسبت به امت خود، بايد به منزله
پدرى مهربان باشد؛ يعنى همه افراد از منظر فرزندى نگاه كند. مگر نگاه
انسان به فرزند، جز از منظر علاقه و محبت است ؟ اساسا جهت دهى معارف
دين ، در همه شوون زندگى شخصى و اجتماعى انسان ايجاد اين روح سازگارى و
محبت با همنوع به ويژه با همسر و شريك زندگى است .
پيامبر در جواب سوال كننده ، به اين آيه استناد فرمودند كه :
و
جعل بينكم مودَّة و رحمة
(247).
اين كار خدا است كه مودت و راءفت را ميان زن و شوهر ايجاد مى كند و
بايد قدر اين مودت و راءفت را بدانند و آن را تقويت كنند وَ امام سجاد
عليه السلام در بيان خود، مرد را هدايت مى كنند كه خود را از نظر عاطفى
، ملزم به انجام وظايف ببيند؛ نه از نظر قانونى و حقوقى ؛ كه اگر از
نظر قانونى و حقوقى ملزم به انجام تكاليف خود شود و علاقه و مودتى بين
آنها نباشد، ممكن است به دنبال راه فرار بگردد. وقتى علاقه اى بين آنها
نباشد و محبتى احساس نشود، اگر خدمتى هم انجام گيرد، با تلخى و اكراه
خواهد بود. پس نكته مهم در فرمايش امام عليه السلام اصلاح بينش و
انديشه او در اين باره است .
بنابراين ، هر روش و منشى كه هر يك از زوجين - چه مرد و چه زن - در پيش
مى گيرند اگر با طريقه محبت و مهربانى منافات داشته باشد، موجب تضييع
حقّ ديگرى است ؛ يعنى اگر عمل مرد با صفا و مهربانى منافات داشته باشد
يا رفتار زن در زندگى با دوستى و صميميت منافات داشته باشد، حقّ همسر
را ادا نكرده است .
رعايت حقوق زن
قرآن درباره رعايت حقوق زن ، صريحا مى فرمايد:
و
عاشروهنَّ بالمعروف
(248).
((با زنان به شايستگى رفتار كنيد)).
در روايتى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نقل شده است كه
حضرت مى فرمايند:
اءَلا خُيرُكُم خُيرُكُم لِنِسَائِهِ و اءَنا خيرُكُم لنسائى
(249).
((بهترين شما كسى است كه با خانواده خود رفتار
بهتر داشته باشد و من بهترين شما هستم با خانواده )).
اين سخن رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم خيلى قابل دقت است .
ميزان سنجش خوبى و صلاح مرد را، در چگونگى رفتار او با خانواده اش ذكر
مى فرمايند و مى خواهند به همه جوامع انسانى بگويند كه اگر مى خواهيد
بدانيد انسانى خوب و شايسته است ، ببينيد كه رفتار او با خانواده اش
چگونه است . ممكن است در خارج منزل بشاش ، خوشرفتار و اهل مدارا باشد،
اما در خانه ، هميشه عبوس ، بدرفتار و طلبكار باشد، اين نشانه خوبى و
اقتدار يك مرد نيست ، بلكه اين تضييع حقّ خانواده است . از روايت
استفاده مى شود كه بدرفتارى در خانه ، نشانه خيانت و پليدى روح انسان
است .
سعد بن معاذ از صحابه محترم رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم
از دنيا رفت ، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم پياده و با پاى
برهنه در تشييع جنازه و مراسم دفن او حاضر شدند و حتى خود حضرت او را
داخل قبر گذاشتند. مادر سعد كه حضور داشت از اين همه اظهار محبت حضرت
رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم خيلى خوشحال و مبتهج شد و
وقتى خاك روى قبر سعد ريختند، يقين كرد كه چون پيامبر با پاى برهنه در
تشييع جنازه اش شركت كرده و او را دفن كرده است فرزندش بهشتى است ،
بنابراين ، صدا زد:
يا
سعد! هنيئا لك الجنَّة ! فقال رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و
سلم : يا اءُمّ سعد! مَه ، لا تَجزِمى على ربِّك فانَّ سعدا قد
اءَصابته ضمَّة ... فقال صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم : نعم انَّهُ
كان فى خلقه مع اءَهله سوء(250).
اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد! تو ديگر بهشتى هستى . رسول اكرم صلَّى
اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: اى مادر سعد! اين گونه با قاطعيت سخن
نگو! الان قبر چنان فشارى به فرزندت داد كه شيرى كه در دوران كودكى از
تو خورده بود، از سر انگشتان دستش خارج شد! سوال كردند: يا رسول اللَّه
! براى چه ؟ حضرت فرمودند: چون او در خانه با خانواده اش بداخلاق و
بدرفتار بود.
در سوره مباركه نسا در مقام مذمت كسانى كه حقوق اخلاقى و مادرى زن را
ضايع مى كنند اين گونه مى فرمايد:
و
كيف تاءخذونَه و قد اءَقضى بعضكم الى بعض و اءَخَذنَ منكم ميثاق غليظا(251).
((چگونه مهريه را باز پس مى گيريد، در حالى كه
شما با يكديگر تماس و آميزش كامل داشته ايد؟! و از اين گذشته ، آنها
هنگام ازدواج ؛ از شما پيمان محكمى گرفته اند)).
آيه درباره كسانى است كه براى زن مهريه قرار مى دهند، اما بعد سعى
دارند كه آن را نپردازند. قرآن ايشان را ملامت كرده و مى فرمايد: چرا و
چگونه شما چنين مى كنيد و حال آن كه ميان شما روابط عاطفى برقرار بوده
و با همسرانتان پيمانى محكم و استوار بسته ايد؟!
مرحوم فيض از اين آيه براى بيان حقوق زناشويى استفاده مى كنند و آن را
از مصاديق اين حقّ مى شمردند.
در روايتى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نقل شده است كه
مى فرمايند:
اتقوا اللَّه عزَّ و جَلَّ فى النِّساء فانَّهنَّ عَوان بين اءَيديكم
(252).
((در رفتار با زنان خدا را در نظر داشته باشيد
كه آنان كمك كار شمايند)).
انس درباره سيره رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم مى گويد:
و
كان رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم ارحم النَّاس بالنساء(253).
((پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم از همه مردم
نسبت به زنان مهربان تر بودند)).
در روايت ديگرى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل شده است كه
حضرت مى فرمايند:
((مَن صَبَرَ على سوء خُلق امرَاءَتِه اءَعطاهُ
اللَّه من الاجر ما اءَعطاهُ داود عليه السلام على بلائه ، و من صبَرَت
على سوء خُلق زَوجها اءَعطاها مثل ثواب آسيه بنت مزاحم
(254).
((اگر مردى بدخلقى و سوءرفتار همسر بداخلاقش را
تحمل كند اجر صبر او مثل اجر داوود پيغمبر است . همين طور اگر زنى
سوءرفتار مردش را تحمل كند و پذيراى خلق و خوى ناپسند و رفتار نامناسب
او باشد خداوند همان ثوابى را كه به آسيه همسر فرعون عنايت كرد، به او
نيز خواهد داد)).
اين توصيه ها، بيانگر اهميت معارف دين به حفظ روح مودت ، صفا و صميميت
در خانواده است ؛ تا اين كانون محكم و محفوظ بماند و هرگز متلاشى نشود.
در فرمايش ديگرى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم روايت شده
است كه حضرت فرمودند:
انَّ
اءَكمَلَ المؤ منين ايمانا اءَحسَنُهُم خُلُقا(255).
((كامل ترين مؤ منان از نظر ايمان ، خوش خلق
ترين آنهاست )).
نشانه كمال انسان مؤ من ، يكى حسن خلق با همگان است و ديگر لطف و محبت
بيشتر نسبت به همسر و خانواده .
سخنى از امام هشتم على بن موسى الرضا عليه السلام روايت شده است كه
حضرت از اجدادشان و آنها از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم
نقل كرده اند كه فرمودند:
ان
اللَّه تبارك و تعالى على الاءِنَاثِ اءَراءَفُ منه على الذُّكور و ما
من رجل يُدخِلُ فرحَة على امرَاءَة بينه و بينها حُرمَة الا فرَّحَهُ
اللَّه تعالى يوم القيامة
(256).
((لطف و راءفت الهى به زنان بيشتر از مردان است
. حال اگر لطف و محبت كسى شامل حال همسرش شد و موجبات خوشحالى او را
فراهم كرد خداوند در روز قيامت به خاطر خوشحال كردن همسرش او را خوشحال
مى كند)).
در روايت ديگرى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم آمده است
كه حضرت فرمودند:
مَنِ
اتَّخَذَ زوجة فليُكرِمهَا(257).
((اگر كسى همسرى انتخاب كرد او را گرامى بدارد)).
گرامى داشتن او يعنى اين كه بى حرمتى نكند، در مقام جسارت برنيايد و از
طنز گزنده اجتناب كند؛ چون برخى از گفتارهاى ناموزون در مقابل ديگران
حتى در قالب شوخى ، روح لطيف همسر را آزرده مى كند و با حرمت او منافات
دارد؛ كه طبيعتا از مودت بين آن دو مى كاهد.
روايت ديگرى از امام صادق عليه السلام وارد شده است كه مى فرمايند:
اءَتى رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم فى ليلة ثلاثون
امرَاءَة كُلّهُنَّ تَشكو زوجها فقال رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و
آله و سلم اءَمَا انَّ اولئك ليسوا من خياركم
(258).
((شبى سى زن خدمت پيغمبر گرامى اسلام صلَّى
اللَّه عليه و آله و سلم آمدند. همه آنها از همسرانشان شكايت داشتند.
رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: اينان ، مردان خوبى
نيستند)).
يعنى اگر انسان با همسر خود، طورى رفتار كند كه موجبات شكوه و آزار وى
فراهم شود، علامت عدم تكامل او است . البته در اين جا، نكته قابل توجهى
است و آن اين كه گاهى ممكن است زن ، اشتباهاتى مرتكب شود كه موجبات خشم
و غضب مرد را فراهم كند و دست به اقدامى بزند. در اين باره نيز در
معارف دين ، توصيه هايى جدى شده است . گرچه امروزه كمتر ديده يا شنيده
مى شود، اما ممكن است هنوز هم در بعضى از نقاط كشور ما و يا در جوامع
شيعه افرادى باشند كه در چنين شرايطى اقدام به ضرب و شتم همسر خود مى
كنند. پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم در اين باره فرمودند:
انّى
اءَتَعَجَّبُ ممَّن يَضربُ امرَاءَتَهُ و هو بالضَّرب اولى منها لا
تضربوا نساءكم بالخَشَبِ فانَّ فيه القِصَاص و لكن اضرِبُوهُنَّ بالجوع
و العُرى
(259).
((من تعجب مى كنم از كسى كه اقدام به زدن همسرش
مى كند. در حالى كه خود به اين كار كتك خوردن سزاوارتر است . همسرانتان
را با چوب نزنيد، كه در اين كار قصاص است . اگر مى خواهيد او را تاديب
كنيد، به آن دو حقى كه خدا براى زن قرار داده نفقه و پوشاك تنبيه كنيد)).
مرد، مدير خانواده است و طبعا اختياراتى دارد و نمى توان در مقام ايفاى
وظايف او برخى اختيارات را ناديده گرفت ، بنابراين اگر مرد مى خواهد زن
را تاءديب كند بايد از راه هايى وارد شود كه شرع مقدس تعيين كرده است .
از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم روايت شده است كه فرمودند:
فاءَىُّ رجل لَطَمَ امراءَتَهُ لطمَة اءَمَرَ اللَّه عزَّ و جَلَّ
مالكا خازن النِّيران فيَلطِمُهُ على حُرّ وَجهه سبعين لطمة فى نار
جهنَّم
(260).
((اگر مردى سيلى به صورت همسرش بزند، خداوند به
مالك كه خازن جهنم است امر مى كند كه هفتاد سيلى در آتش جهنم بر چهره
او وارد كند)).
واقعا راه اداره يك مجموعه رفتار تند و خشن نيست ؛ چه رسد به همسر كه
ركن زندگى مشترك انسان است . البته اين به معناى بستن دست مدير در
اداره يك مجموعه نيست . اگر همسرى متخلف است و نافرمانى مى كند يا به
هر حال موجب اخلال در نظام زندگى و سيستم مديريت خانه مى شود، شارع
مقدس راه هاى ديگرى قرار داده است كه مرد مى تواند از آنها بهره گيرد.
از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم روايت شده است كه حضرت
فرمودند:
اءَخبَرَنى اَخى جبرئيل و لم يَزَل يُوصينى بالنِّساء حتّى ظَنَنت اءَن
لا يحلّ لزوجها اءَن يقول لها افّ يا محمَّد اتَّقوا اللَّه عزَّ و
جَلَّ فى النِّساء فانَّهنَّ عَوَان بين اءزيديكم اءَخَذتُموهُنَّ على
اءَمانات اللَّه عزَّ و جَلَّ ماستَحلَلتُم من فُرُوجِهِنَّ بكلمَةِ
اللَّه و كتابه من فريضَة و سُنَّة و شريعةِ محمَّد بن عبداللَّه صلَّى
اللَّه عليه و آله و سلم فانَّ لهنَّ عليكم حقّا واجبا لما استَحلَلتُم
من اءَجسامِهِنَّ و بما واصَلتُم من اءَبدانِهِنَّ و يَحمِلنَ
اءَولادَكُم فى اءَحشائِهنَّ حتى اءَخَذَهُنَّ الطَّلقُ من ذلك
فاشفِقُوا عليهنَّ و طيِّبُوا قلوبِهِنَّ حتَّى يَقِفنَ مَعَكُم
(261).
((برادرم جبرئيل به من خبر داد و درباره زن ها
آنقدر مرا توصيه كرد، كه من تصور كردم كه حتى اف گفتن به آنها جايز
نيست . و بعد جبرئيل گفت : يا محمَّد! به مردم بگو: مراقب باشيد كه به
همسران و زنانتان ستم نكنيد؛ ايشان در زندگى ، يار و كمك كار شما
هستند. شما بر اساس امانات الهى ، آنهارا به خانه آورديد؛ يعنى نزد شما
وديعه الهى اند. محرميتى كه ميان شما و همسرانتان حاصل شده ، با كلمات
مقدس اللَّه ، كتاب خدا و سنت پيامبر خاتم صلَّى اللَّه عليه و آله و
سلم حاصل شده و به راحتى به دست نيامده است . آنها بر شما حقوقى پيدا
كرده اند. ارتباط روحانى و جسمانى شما با همسرانتان حقوقى ايجاد مى
كند. حقّ ديگرى كه اينها بر شما پيدا مى كنند اين است كه مادر فرزندان
شما مى شوند، و فرزندان شما را در رحم خود پرورش مى دهند و در اين راه
متحمل رنج و درد مى شوند؛ پس شما موظفيد در مقام اداى حقوق آنها
مهربانى و شفقت داشته باشيد؛ دلهاى آنها را نسبت به خود پاكيزه
نگهداريد تا هميشه با شما بمانند)).
اين توصيه ذات اقدس پروردگار از زبان جبرئيل به رسول اكرم صلَّى اللَّه
عليه و آله و سلم است . اگر با اين نگاه به حقوق زن نظر كرديم ، مرد
بايد در اوج عواطف انسانى با زن رفتار كند. ولى نبايد از چند نكته غفلت
كنيم : يكى اين كه مسائل عاطفى قاعده مند نشده و در چهارچوبى منضبط نمى
گنجد؛ دوم اين كه انسان ها از نظر عاطفى متفاوتند؛ عده اى در ابراز يا
ادراك عاطفى در حد افراطند؛ بعضى متوسط و بعضى ديگر در حد تفريطند و
مودت و مهربانى در روح آنها مفهومى ندارد و دل هايشان مثل سنگ است .
در روايتى آمده است كه كسى خدمت پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم
رسيد. ديد رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نسبت به حسنين
عليهماالسلام اظهار محبت مى كنند. آنها را روى زانو نشانده اند و دست
به سَر و رويشان مى كشند و آنها را مى بوسند. گفت : يا رسول اللَّه !
خدا به من ده فرزند داده است ؛ تا حالا من يكى از آنها را نبوسيده ام .
پيامبر فوق العاده تعجب كرده فرمودند: دل تو از سنگ است
(262).
بعضى از دل ها از عواطف و احساسات پاك نسبت به ديگران به خصوص به
فرزند، همسر و يا پدر و مادر تهى است . و بر اساس اين كه مسائل عاطفى
در انسان ها متفاوت است ، شرع مقدس ، حداقلى از وظايف را براى آنها
تعيين فرموده است ؛ البته در همين حداقل ، هزاران سخن نهفته است .
حقوق زن نسبت به شوهر
پس اولين قدم در توصيه امام سجاد عليه السلام به رعايت حقوق زن
، برقرارى روابط عاطفى ، دوستانه و صميمانه است ، ولى براى اين كه
روابط عاطفى در يك چهارچوب ، قابل تعريف بشود، شرع مقدس آنها را يك به
يك برشمرده است كه ما نيز به آنها اشاره مى كنيم :
1 - مهريه
اولين حقى كه قرآن براى زن ذكر كرده است ، مهريه است . خداوند مى
فرمايد:
و
آتوا النِّساء صَدَقاتِهِنَّ نِحلِة فاءِن طبنَ لكم عن شى ء منهُ نفسا
فكُلّوهُ هَنيئا مَريئا(263).
((مهريه زنان را به طور كامل به عنوان يك بدهى و
عطيه ، به آنان بپردازيد؛ اگر آنها چيزى از آن را با رضايت خاطر به شما
ببخشند، حلال و گوارا مصرف كنيد)).
در اين آيه شريفه تعابير ظريفى به كار رفته است :
اولا، از مهريه تعبير به صدقه شده است و عكس اين مطلب هم در روايات
آمده است كه مهريه را صداق گفته اند در اين جا صدقه به معناى آنچه كه
به فقرا داده مى شود نيست . بعضى از مفسرين به مهريه ، صداق گفته اند،
چون صدق و صدقه مشتق از ماده صدق است ، صداق نشانه راستگويى مرد در
اظهارعلاقه به همسر است . به كار گرفتن اين كلمه و تعيين مهريه ، ظاهرا
سابقه قبل از اسلام هم ندارد و از اصطلاحات وضع شده شرع انور است كه
نشان از راستگويى مرد از علاقه او به زن است .
ثانيا، تعبير ديگرى در آيه شريفه است كه به صدقات ضمير مونث اضافه مى
كند و مى فرمايد:
صدقاتهن يعنى مالك اين صداق و مهريه خانم ها هستند و ديگران را
در آن هيچ دخالتى نيست . اين كه صداق به عنوان خريد متاع در قالب پول ،
به پدر و مادر تحويل مى شود به هيچ عنوان درست نيست ؛ چرا كه اولا
فرزند متاع نيست ؛ ثانيا آنچه كه به عنوان شيربها متعارف شده و هنوز هم
هست ، جنبه شرعى ندارد.
ثالثا، تعبير نحله است . نحله ، در لغت به معناى هديه و پيش كش است .
آن هم نه هر هديه و عطيه اى ، بلكه به تعبير راغب در كتاب مفردات ،
نحله ، معناى خاص و كوچك ترى از عطيه دارد و به معناى عطيه و هديه اى
است كه از روى رضا، رغبت به اشتياق كامل و براى ايجاد شيرينى در بين دو
يا چند نفر بذل مى شود. بنابراين هر نحله اى عطيه هست ، ولى هر عطيه اى
نحله نيست . كلمه نحله ماءخوذ از نحل به معناى زنبور عسل است و نحله
يعنى آنچه از زنبور عسل حاصل مى شود(264)؛
يعنى مايع شيرين ، ارزشمند و مرغوب عسل كه قرآن درباره آن مى گويد:
فيه
شفاء للناس
(265).
((در آن عسل شفا براى مردم است
)).
با اين تعبير، شايد بتوانيم آيه را اين گونه ، تعفسر كنيم كه مهريه و
صداق يا به تعبير قرآن نحله براى اين است كه مرد به وسيله آن خود را به
روح لطيف و ظريف زن كه با حيا و عفاف ذاتى او در آميخته است و او را از
ابراز نيازهاى جسمى و جنسى بازمى دارد نزديك كند و پيوند استوار و
مستحكمى با او منعقد سازد. اين برداشت دقيقى از آيه كريمه است كه شايد
بعضى از مفسران هم به آن تصريح كرده باشند.
در مكتب اسلام مهريه نوعى حرمت نهادن كم نظير يابى نظيرى است كه در هيچ
يك از اديان و فرهنگ ها با اين شيوه و ترتيب ، سابقه ندارد؛ ارج نهادنى
كه برخاسته از صفا، صميميت و علاقه درونى است ، البته پرواضح است
شيرينى و حلاوت آن ، در مقدار آن نيست ، بلكه چون نشانه راستگويى و
اظهار علاقه و محبت مرد است ارزش دارد و هرگز نمى توان علاقه را با
ميزان مهريه و اعداد و ارقام ، سنجيد، اما بايد گفت كه مرد بدون هيچ
بها، مشقت و رنجى نمى تواند به همسر مورد علاقه اش دسترسى پيدا كند؛
بايد براى چيزى كه مورد علاقه او است هزينه كند و مايه بگذارد تا
بتواند به او دست يابد. مهريه نشان از اهتمام و سعى او است . در روايتى
از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم
نقل شده است كه فرمودند:
افضل
نساء امّتى اءَصبَحُهُنَّ وجها و اءَقَلَّهُنَّ مِهرا(266).
((بهترين زنان امت من كسانى اند كه زيبارو
باشند، اما مهريه آنان كم باشد)).
اميرالمؤ منين عليه السلام در روايتى مى فرمايند:
لا
تُغِالُوا بمُهور النِّساء فتكون عداوة
(267).
((اگر مهريه زنان را سنگين قرار دهند، نتيجه اش
ايجاد دشمنى است )).
سنت رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم هم بر اين بود كه مهريه
دختران كم باشد، حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل مى كنند:
ما
نكح رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم من نسائِهِ الا على
اثنَتَى عشرةَ اءُوقِيَّة و نصف الاُوقيَّةِ من فضَّة و على ذلك
اءَنكَحَنِى فاطمةَ عليهاالسلام فالاُوقيَّة اءربعون درهما(268).
((پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم زنهاى
متعددى داشتند و براى هيچ يك از آنها، بيشتر از پانصد درهم مهريه قرار
ندادند و بر همين منوال هم من - اميرالمؤ منين عليه السلام - و فاطمه
زهرا عليهاالسلام ازدواج كرديم )).
در روايتى ديگر از امام هشتم حضرت اباالحسن الرضا عليه السلام نقل شده
است كه فرمودند:
اذا
تزوَّجَت فاءَجهَد اءَن لا يُجَاوِزَ مَهرُها مهرَ السُّنَّةِ و هو
خمسُمِائَةِ دِرهَم فَعَلى ذلك زوَّج رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و
آله و سلم و تَزَوَّجَ نِسَاءَهُ(269).
((اگر تصميم گرفتى ازدواج كنى ، سعى كن كه مهريه
از مهر سنت كه پانصد درهم است تجاوز نكند كه پيغمبر صلَّى اللَّه عليه
و آله و سلم نيز، به همين صورت ازدواج خود را منعقد فرمودند)).
در روايتى ماجراى خواستگارى مولا اميرالمؤ منين عليه السلام چنين آمده
است : وقتى كه حضرت به خواستگارى فاطمه عليهاالسلام اقدام كردند، رسول
اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم از اميرالمؤ منين عليه السلام سوال
كردند: چيزى براى مهريه دارى يا نه ؟ با پاسخ منفى حضرت مواجه شدند.
پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: زرهى را كه در فلان جنگ
به دست آوردى يا من به تو داده ام چه كردى ؟ اميرالمؤ منين عليه السلام
در جواب عرض كردند:
آن زره موجود است ، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند:
همان زره را بياور، حضرت امير عليه السلام آن زره را به خدمت رسول اكرم
صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم تقديم داشتند. حضرت عده اى را ماءمور
كردند كه زره را به بازار برده ، بفروشند.
بنابر آنچه كه در روايت نقل شده است ، زره با قيمت 480 درهم به فروش
رفت و پول آن را مهريه قرار دادند و عقد ازدواج منعقد شد و بعد هم رسول
اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم دستور دادند، از همان پول براى
فاطمه عليهاالسلام جهيزيه فراهم كردند(270).
در اين جا توجه به اين نكته مهم است كه بزرگ ترين شخصيت و ارزشمندترين
خانواده اسلامى ؛ يعنى شخص رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم ،
فرزندشان فاطمه زهرا عليهاالسلام و داماد و پسرعمويشان اميرالمؤ منين
عليه السلام از دادن مهريه غفلت نكردند و اجازه ندادند كه بر ذمه باقى
مانده يا آنقدر سنگين باشد كه توان پرداخت آن را نداشته باشند؛ و يا
فراهم كردن جهيزيه ، وزر و وبال بر عهده خانواده دختر باشد؛ كه پسران و
دختران از آن گريزان باشند و خانواده ها از شوهر دادن دختران و زن دادن
پسرها فرار كنند.
با سنتى كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم ترويج كردند، ازدواج
امر بسيار آسانى بود، حتى در بعضى از روايات وارد شده است كه بعضى از
زن ها نياز خود را به ازدواج در مسجد و خدمت پيامبر صلَّى اللَّه عليه
و آله و سلم عرض مى كردند؛ و پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم
مى فرمودند: چه كسى حاضر است با اين خانم ازدواج كند؟ گاه افرادى اعلام
آمادگى مى كردند.
پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم مى فرمودند: براى مهريه چه دارى
؟ مى گفت : هيچ . و در نهايت رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم
مى فرمودند: بدون وجود چيزى كه نمى شود! آيا قرآن بلد هستى كه به همسرت
بياموزى ؟ اگر مى گفت : آرى ! حضرت مى فرمودند: آموزش قرآن ، مهر اين
زن باشد(271).
اكنون در عوارض و تطور تاريخى آن بحثى نداريم ؛ ولى مهم اين است كه اصل
وضع اين قانون ، احترام به زن و اداى حقّ او در ازدواج است .
2 - نفقه و مسكن
يكى ديگر از حقوقى كه زن نسبت به مرد دارد، حقّ نفقه و مسكن است . به
حكم آيه شريفه قرآن كه در سوره مباركه طلاق ذكر شده است :
ليُنفِق ذوسَعَة من سَعَتَهُ و مَن قُدِرَ عليه رزقُهُ فليُنفِق ممّا
آتاهُ اللَّه لا يكُلّف اللَّه نفسا الا ما آتاها سيَجعَلَ اللَّه بعدَ
عُسر يُسرا(272).
((آنان كه امكانات وسيعى دارند، بايد از امكانات
وسيع خود انفاق كنند و آنان كه تنگدست هستند، از آنچه كه خدا به آنان
داده انفاق نمايند؛ خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او
داده تكليف نمى كند؛ خداوند به زودى بعد از سختى ها آسانى قرار مى دهد)).
در اين آيه ، خداوند فرمان مى دهد؛ انسان بايد از همه توانش براى فراهم
كردن نفقه همسر خود استفاده كند؛ همچنين روايات فراوانى وجود دارد كه
مورد استناد علما در اين حكم حقوقى اسلام قرار گرفته است ؛ كه مساله
نفقه و مسكن را از حقوق الزامى همسران مى دانند.
نكته اى كه درباره حقّ صداق ، نفقه و مسكن وجود دارد و در مباحث
مقدماتى و بيان امام سجاد عليه السلام نيز بيان شده اين است كه بايد بر
محيط، شرايط و فضاى زندگى صميميت و دوستى حاكم باشد تا مرد و زن در
كنار يكديگر احساس آرامش و رفاه كنند؛ اگر چنين شد، انسان به عنوان
محبوب و مطلوب خود، نه تنها به همسرش مسكن مى دهد و خوراك و پوشاك او
را تامين مى كند، بلكه سعى مى كند در حد توان خود، بهترين ها را برايش
فراهم كند.
خلاصه مطلب اين است كه اگر از منظر و نگاه امام سجاد عليه السلام به
زندگى زناشويى بنگريم ، حقوق مهريه ، مسكن ، خوراك و پوشاك ، از نظر
عاطفى حقوق بسيار ضرورى است ، اما همان طور كه در مباحث گذشته اشاره
كرديم ، از آن جا كه در ميان انسان ها، عواطف در يك سطح نيست ، شرع
مقدس نظام مدونى را براى اين حقوق عاطفى مقرر فرموده است كه نبايد از
اين چهارچوب معين ، كمتر باشد.
در شرع مقدس براى مهريه حداقل و حداكثرى قرار نداده اند؛ آنچه كه هست ،
توصيه به اصل وجود مهريه است و طبق نظر فقهاى شيعه ، قوام عقد با مهريه
است و اگر براى عقدى ، مهريه قرار ندهند، مهرالمثل در نظر گرفته خواهد
شد.
بنابراين ، مهم اصل مهريه است و حداقل و حداكثرى هم ندارد. اما براى
تسهيل در زندگى ، تعيين مهريه هاى سنگين نهى شده است . اين نهى ، ارشاد
به اين است كه براى گرم ماندن كانون زندگى ، بر طبقات ضعيف اجتماع فشار
نيايد. البته در بعضى از روايات ذكر شده است كه مهريه نبايد كمتر از ده
درهم باشد؛ به علت جلوگيرى از مشابهت با كار فواحشى كه با مبالغ ناچيزى
به خودفروشى دست مى زدند. شرع مقدس نخواسته است كه هيچ مرحله اى از اين
پيوند عاطفى مقدس ، شبيه ارتباطات نامشروع شود.
اما همان طور كه گفته شد در شرع مقدس براى برآورده كردن حقّ مسكن و
نفقه حداقل و حداكثرى مقرر نشده است ؛ مرد مى تواند بهترين خانه ،
بهترين لباس ، بهترين خوراك و بهترين امكانات را براى همسر خود فراهم
كند. نكته مهم اين است كه چون انسانها در عواطف متفاوت هستند، شارع
مقدس براى اين كه اين اصل را نظام مند و قانون مند فرموده باشد،
موازينى را تعيين فرموده و حقوقى را به عنوان مهريه ، مسكن و نفقه قرار
داده است كه در صورت افراط و تفريط حقى از زنان ضايع نشود. در روايتى
از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم آمده است كه حضرت ضمن خطبه
اى مى فرمايند:
و
لهنّ عليكم رزقهنّ و كسوَتهنَّ بالمعروف
(273).
((از حقوق زن ها بر شما مردان يكى خوراك آنها
است و ديگرى لباس درخور شاءن آن ها)).
در اين روايت هم حد محدودى ذكر نشده است . مرد موظف است آنچه را كه
جايگاه اجتماعى و شخصيت زن اقتضا مى كند، تامين كند. در كلام ديگرى از
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده است كه مى فرمايند:
يُجبَرُ الرَّجل على النفقة على امرَاءَته
(274).
((اگر مرد از پرداخت نفقه خوددارى كند، حاكم شرع
او را مجبور بر انجام اين وظيفه مى كند)).
نفقه حقى است كه به اصطلاح فقهى هم اثر تكليفى دارد، و هم اثر وضعى ؛
اثر تكليفى دارد يعنى وظيفه واجب مرد است كه اين كار را انجام دهد و
اگر بخواهد در انجام اين وظيفه كوتاهى كند يا آن را انجام ندهد، گناه
كرده است و مورد عقاب قرار مى گيرد. اثر وضعى هم دارد به اين معنا كه
اگر اين وظيفه را انجام ندهد، زن طلبكار است و ذمه مرد نسبت به همسرش
بدهكار. به عبارت ديگر، زن مى تواند در محكمه ، ادعا و اقامه دعوا كند
و حقوق تاءديه نشده يا عقب افتاده خود را مطالبه كند حاكم هم به حكم
شرع ، موظف است حقوق ضايع شده زن را به او برگرداند.
در اين جا فرقى نمى كند كه زن صاحب تمكن مالى و ثروت باشد كه بتواند
زندگى خود را اداره كند؛ يا تمكن مالى نداشته باشد. اين حقى است كه
خداوند متعال براى مطلق زن قرار داده است ؛ اعم از اين كه زن توان مالى
داشته باشد يا نداشته باشد.
نكته قابل توجه اين است كه فرق بارز وجوب نفقه زن با ساير طبقاتى كه
واجب النفقه مرد هستند مثل فرزند، اين است كه فرزند تا زمان بلوغ ،
واجب النفقه پدر است ، اما بعد از بلوغ اگر متمكن و ثروتمند باشد، آن
حقّ ساقط مى شود. اگر پدر و مادر نيز متمكن و صاحب مكنت باشند كه
بتوانند زندگى خود را اداره كنند، فرزند در مقابل آنها وظيفه اى ندارد.
اما همسر اگر متمكن هم باشد، مرد موظف است خرج زندگى او را نسبت به
موارد يادشده فراهم كند؛ و در صورت تخلف به عنوان دين و بدهكارى بر ذمه
او باقى مى ماند و حاكم مى تواند مطالبه كند، حتى اگر مرد قدرت اداى
اين حقّ را نداشته باشد. در روايتى از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام
وارد شده است كه :
اذا
لم يَجِدِ الرَّجُلُ ما يُنفِقُ على امراءَته استُؤ نِىَ فان جاءَهَا
بشى ء لم يُفَرِّق بينهما و ان لم يَجِد شيئا اءُجِّلَ و فُرِّقَ
بينهما(275).
((اگر مرد نتواند نفقه زن را بپردازد، به او
فرصت داده مى شود كه آن را فراهم كند. اگر توانست اين حقّ را ادا كند،
ادامه زندگى مقدور است و بين آنها جدايى ايجاد نخواهد شد؛ اما اگر
نتوانست ، حاكم او را ملزم به طلاق مى كند و زن نيز مى تواند تقاضاى
طلاق كند)).
در هر حال ، اين وظيفه مرد هيچ ارتباطى به فقر و غناى همسر و نياز و
عدم نياز وى ندارد، اين وظيفه اى است كه در شرع مقدس و در چهارچوب
قانون ازدواج بر عهده مرد قرار داده شده است و حتى اگر طلاق صورت گيرد،
به حكم آيه شريفه سوره مباركه طلاق كه مى فرمايد:
اءَسكنوهُنَّ من حيث سكنتُم مِن وُجدكُم و لا تُضاروهُنَّ لتُضيِّقوا
عليهنَّ(276).
((زنان مطلقه را هرجا خودتان سكونت داريد و در
توانايى شما است سكونت دهيد؛ و با تنگ گرفتن ، بر آنها زيان نرسانيد)).
فراهم كردن مسكن ، حتى در ايام عده طلاق از وظايف مرد است ؛ يعنى حقّ
ندارد قبل از اين كه عده او تمام شود او را از خانه خود بيرون كند. حتى
در عده وفات چنين است كه اگر شوهر از دنيا برود، ورثه شوهر حقّ ندارند
تا پايان عده ، همسر را از خانه بيرون كنند. همچنين اگر همسرى كه طلاق
داده شده است ، صاحب حمل باشد، تا مدتى كه زايمان انجام مى گيرد مسكن و
نفقه او بر عهده مرد است .
اين حقوق و تفاوت هاى قابل دقتى است كه در طبقات واجب النفقه ميان همسر
و ساير مصاديق ، مثل فرزند فقير و يا پدر و مادر نيازمند وجود دارد.
نكته قابل توجه و مهم ديگر اين كه ممكن است بعضى تصور كنند كه حقّ نفقه
محدود است . شهاب بن عبد ربّه روايتى از امام صادق عليه السلام نقل مى
كند كه خدمت امام عليه السلام رسيدم و پرسيدم :
ما
حقّ المراءة على زوجها قال يَسُدُّ جوعَتَهَا و يَستُرُ عورَتَهَا و لا
يُقَبِّحُ لها وَجها فاذا فَعَلَ ذلك فَقَد واللَّه اءَدَّى حقَّها
قُلتُ فالدُّهنُ قال غِبّا يوم و يوم لا قُلتُ فاللَّحم قال فى كُلّ
ثلاثة فيكون فى الشَّهر عَشرَ مرَّات لا اءَكثَرَ مِن ذلك قلت
فالصِّبغُ قال و الصِّبغُ فى كُلّ ستَّةِ اءَشهُر و يَكسوهَا فى كُلّ
سَنَة اءَربَعَةَ اءَثواب ثَوبَين للشِّتَاء و ثَوبين للصَّيف و لا
يَنبَغى اءَن يُفقِرَ بَيتَهُ من ثلاثه اشياء دُهنِ الرَّاءس و الخَلِّ
و الزِّيت و يَقُوتُهنَّ بالمُدِّ فانِّى اءَقوتُ به نفسى و عيالى و
ليُقَدِّرَ لكُلّ انسان منهم قوَّتِهِ فان شاء اءَكلهُ و ان شاء
وَهَبَهُ و ان شاء تصدَّقَ به و لا تكون فاكِهَة عامَّة الا اءَطعَمَ
عياله منها و لا يَدَع اءَن يكون للعِيدِ عندهم فضل فى الطَّعام اءَن
يُسَنِّى من ذلك شيئا لا يُسَنِّى لهم فى سائِرِ الاءَيام
(277).
((زن چه حقى بر شوهرش دارد؟ حضرت مى فرمايند:
حقوق زن بر مرد عبارتند از: تامين خوراك ، غذا و پوشاك ؛ و نيز از لحاظ
عاطفى نبايد هرگز ترش رويى كند؛ پس وقتى مرد اين كارها را انجام داد،
حقّ زن را به جاى آورده است . پرسيدم روغن چه مقدار بايد به او داده
شود؟ حضرت عليه السلام فرمودند: يك روز در ميان . پرسيدم : گوشت چقدر؟
حضرت عليه السلام فرمودند: هر سه روز يك بار؛ يعنى در هر ماه ده مرتبه
و بيشتر لازم نيست . از رنگ سوال كردم . امام عليه السلام فرمودند: هر
شش ماه يكبار. بايد در هر سال چهار لباس براى او تهيه كنى ؛ دو لباس
براى تابستان و دو لباس براى زمستان . مرد نبايد خانه اش را از سه
چيز خالى نگه دارد: روغن براى آرايش ، سركه و روغن و اينها را دايما
براى قوت خانواده اش تهيه كند كه من براى خود و خانواده ام از اينها
استفاده مى كنم و بايد مرد قوت عيال خود را به اندازه تهيه كند؛ اگر
خواستند آن را مى خورند و اگر خواستند مى بخشند يا آن را صدقه مى دهند.
نبايد ميوه اى باشد كه در دسترس همگان قرار گرفته باشد و او عيالش را
از آن محروم كند و در ايام عيد هم بايد نزد خانواده غذايى حاضر كند كه
نسبت به بقيه ايام تفاوتى داشته باشد)).
مثل اين كه مطلب براى او روشن نمى شود، بنابراين توصيه شده است كه بايد
مرد را در فشار اخلاقى يا عاطفى قرار داد يا از طرق ديگر او را در زحمت
انداخت كه هر چه همسرش مى خواهد، فراهم كند.
|