1-
مراد اين است كه خوشرفتارى با زبان يعنى خوب به كار بردن و استعمال
صحيح و به جاى آن ، دليل آراستگى خردمند به زيور عقل است . مترجم .
2-
((تهوين )) خوار شدن
به خاطر شكم است كه از آن به شكمخوارگى تعبير شود و چنان است كه آدم
شكم پرست در برابر خواهش شكم ، خوار و بى طاقت باشد و به هر پستى و
دنائتى براى ارضاى شكم خود تن دهد. مترجم .
3-
يعنى روز قيامت نيازى به آوردن گواه ندارد چنانكه در خبر آمده است
((صدقه پيشتر از آنكه به دست سائل رسد در دست
خداوند قرار گيرد.))
4-
زيرا خداوند ما را از عنصر فرودين و خاك آفريده است . مترجم .
5-
مراد مولا و آقايى است كه اسيرى را بخرد و او را با اين آزادسازى
به ((ولاء)) خويش در
آورد. لفظ ((مولا)) دو
معنى متغاير دارد و بر آزادكننده و نيز بر غلام آزاد شده ، هر دو،
اطلاق مى شود. مترجم .
6-
فرض اين است كه موذن ضمنا خدمات خانه ات را نيز انجام دهد و مباشر
بعضى امور خانه ات هم باشد. مترجم .
7-
مراد اينكه فضيلت و ثواب امام و ماءموم در نماز جماعت از حيث
نمازگزارى يكسان است . مترجم .
8-
در اصل ، خليط: كسى كه با انسان آميزش و معاشرت دارد و نديم و شريك
و همنشين اوست و مانند اينها (يعنى رفيق خانه و گرمابه و گلستان است ).
مترجم .