قصّه كربلا‏

على نظرى ‏منفرد

- ۲ -


مقدمه

سخنى درباره كتاب‏

واقعه عاشوراى حسينى يكى از بزرگترين و جامعترين رويدادهاى تاريخى است و در آن به نكات ظريف و رخدادهاى دقيق حادثه كربلا اشاره شده است، و كمتر رويدادى را در تاريخ و خصوصاً در مغازى و جنگهاى عصر رسول خدا (ص) و پس از آن مى‏يابيم كه در آن به اين نكات ظريف و حساس اشاره شده باشد.

از باب نمونه، در مقاتلى كه حادثه و نهضت عظيم عاشورا را به نگارش در آورده‏اند مى‏بينيم كه رجزها و شعرهاى حماسى كه امام حسين (ع) هنگام مبارزه و يا در وقت ايراد خطبه انشاء و يا انشاد فرموده‏اند ضبط شده، و نيز شعرها و رجزهاى اصحاب و ياران امام كه اينگونه جزئيات در جنگ‏ها و مغازى كمتر مورد توجه قرار گرفته است، و همچنين است نام اصحاب امام حسين(ع) و نام كسانى كه آنان را به قتل رسانده‏اند و ترتيب شهادت و به ميدان رفتن آنان و يا جملاتى كه امام بر بالين آنها فرموده است، و يا خطبه‏ها و سخنرانى‏هاى اهل بيت‏عليهم السلام در طول سفر و زمان اسارت.

اينها ويژگيهاى منحصر بفردى است كه در حادثه عظيم كربلا آن را مى‏يابيم كه اين خود حكايت از اهتمام و توجه ناقلان و اشخاصى كه رخداد عاشوراى سال 61 هجرى را نگاشته‏اند، مى‏نمايد.

از طرفى ديگر گردآوران اين رويداد عظيم تاريخى - كه هنوز با گذشت قرنها تازگى و طراوت و جذّابيّت و آموزندگى خود را از دست نداده و همچنان باقى مانده - با متدها و شيوه‏هاى گوناگون و متفاوت - كه آن هم نتيجه نگرش به اين حادثه عظيم از زواياى مختلفى است - آن را ترسيم كرده‏اند كه به ذكر برخى از شيوه‏ها و روش‏ها بسنده مى‏كنيم.

البته اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه در اينجا نقد و يا تقويت اين روش‏ها مطرح نيست، و يا در مقام انتخاب اين متدها نيستيم، و هر روشى از آنها كه مورد توجه گردآورنده قرار گرفته و بر آن اساس مجموعه خود را تنظيم كرده است در خور ستايش و توجه است ،زيرا نهضت امام حسين (ع) داراى ابعاد گوناگونى است كه طبعاً هر كدام از آنها كه براى نويسنده مقتل جالب بوده همان بُعد را مورد بررسى قرار داده و به شرح و تبيين آن پرداخته است. بلكه آنچه كه در اينجا مورد نظر و توجه است، نام بردن برخى از آثارى است كه پيرامون حادثه كربلا عرضه گرديده و نيز مقايسه‏اى بين آن آثار و كتاب حاضر، مى‏باشد.

1- جمع آورى و نگارش حادثه كربلا فقط بعنوان يك رويداد تاريخى همانند ديگر رويدادها كه در جاى و زمان مناسب خود ثبت كرده‏اند.

البته بعضى به صورت مفصّل نقل كرده‏اند مثل «تاريخ طبرى» و «الكامل فى التاريخ»، و گروهى در نهايت ايجاز و اختصار همانند «تاريخ يعقوبى» و «مروج الذهب»، و برخى نيز حادثه كربلا را نه وسيع و گسترده و نه به اختصار نقل نموده‏اند چون «ارشاد» شيخ مفيد و «مثير الاحزان» ابن نما و «الملهوف» سيد ابن طاووس.

2- دسته ديگر بطور مستقيم به نوشتن مقتل نپرداخته‏اند بلكه زندگانى و سيره امام حسين(ع) و فضائل و مناقب او را ذكر كرده‏اند و در ضمن آن از واقعه كربلا نيز سخن گفته‏اند، كه مى‏توان «بحار الانوار» علاّمه مجلسى و «عوالم» بحرانى و «جلاء العيون» شبّر و «كشف الغمّه» اربلى و «مناقب» ابن شهر آشوب را نام برد.

3- گروهى از نويسندگان هم با ديدى تحليلى به نهضت عاشورا نگريسته‏اند، و با اين ديد كه مكتب عاشورا به انسانها درس شجاعت، صبر، ايثار، وفا، ايمان، اخلاص و عشق به خدا مى‏آموزد، رخدادهاى مربوط به عاشورا را گرد آورده‏اند، همانند «سمو الذات» علائلى و «حياة الحسين» قرشى و نظائر آنها.

4- جمعى ديگر، انقلاب كربلا را يك حركتى حماسى قلمداد كرده و از اين بُعد واقعه كربلا را مورد بررسى قرار داده‏اند، و به گردآورى حماسه‏هاى عاشورا پرداخته‏اند .‏

5- و برخى ديگر از صاحبان تأليف نيز به كاوش و يافتن علل و اسباب قيام حسين (ع) پرداخته و انگيزه و يا انگيزه‏هاى قيام و نهضت آن بزرگوار را بر شمرده و آنها را به رشته تحرير و تدوين در آورده‏اند.

اينها نمونه‏هايى از شيوه‏هاى گوناگون است كه در زمينه مقتل نويسى و يا نمايان ساختن چهره واقعى حادثه عاشورا از طرف نويسندگان عرضه شده است.

شيوه نگارش‏

آنچه كه در نگارش اين كتاب از نظر ترتيب واقعه كربلا مورد توجه بوده است حركت امام و اهل بيت‏عليهم السلام و يارانش مى‏باشد، كه اين حركت از مدينه آغاز و به مدينه نيز ختم مى‏شود، و اين حركت در قالب پنج سفر صورت گرفت:

سفر اول: حركت از مدينه بسوى مكه با هدف امتناع و سر باز زدن از بيعت با يزيد و روى آوردن به جايگاهى مناسب براى رساندن پيام خود به مسلمانان جهان در عدم بيعت با يزيد و ردّ صلاحيّت او براى خلافت بر مسلمانان، در قالب ملاقاتها، سخنرانيها و مكاتبات همچون نامه‏اى كه به اهل كوفه و يا بصره ارسال فرموده‏اند.

سفر دوم: حركت از مكه بسوى عراق كه بصورت ظاهر براى اجابت دعوت مردم كوفه كه نامه‏هاى زيادى به حضرت نوشته، و نيز كسانى را كه براى دعوت از حضرت فرستاده بودند؛ و در واقع حركت براى انجام رسالت عظيمى كه بر عهده داشت و آن قيام عظيم بود در راه سعادت و آگاهى و بيدارى انسانها و رفع فساد خطرناكى كه گريبان مردم را گرفته بود، و چنانكه در بيان فلسفه قيام خود فرموده‏اند: «... انّي لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انّما خرجت لطلب الاصلاح في امّة جدّي (ص) اريد ان آمر بالمعروف و انهى عن المنكر...»(1) كه پايان آن شهادت بود و حضرت كاملاً با خبر بوده‏اند كه خود مى‏فرمايند: رسول خدا (ص) فرمودند: «شاء اللَّه ان يراك قتيلا»(2) و خود نيز فرمودند: «امرني رسول اللَّه بامر و انا ماض فيه»(3).

سفر سوم: حركت اهل بيت بسوى شام همراه با رسالت تبليغ و رسانيدن پيام امام (ع).

سفر چهارم: حركت از شام بسوى كربلا و اقامه ماتم و عزا براى عزيزان خود كنار مرقد مطهر امام (ع) و فرزندان و ياران عزيزشان بود.

سفر پنجم: بازگشت بسوى مدينه.

اين سفرها محورهايى است كه اين كتاب بر اساس آنها تنظيم گرديده، و چون قبل و بعد از اين سفرها و همچنين در بين آنها حوادث زيادى اتفاق افتاد، بخش اول كتاب را به 10 فصل تقسيم كرديم و در طى آنها به بيان رويدادها و حوادثى كه رخ داده است پرداخته‏ايم.

ويژگيهاى اين نوشتار

1- ترتيب كتاب بر محور حركت‏هاى امام حسين (ع) و اهل بيت از مدينه تا مدينه.

2- ذكر نام و مطالبى پيرامون منازلى كه امام (ع) از مكه تا كربلا از آنها عبور كرده و بيان برخوردهايى كه امام (ع) با افراد در اين منازل داشته‏اند.

3- جمع‏آورى و ذكر نام كسانى كه در كربلا با امام (ع) به شهادت رسيدند بيش از 72 شهيد مشهور.

4- ترجمه هر يك از اصحاب و ياران امام (ع) در متن و يا در پاورقى به مقدار ممكن كه از مصادر استخراج و ذكر شده است.

5- ترجمه و شرح حال كسانى كه به مناسبتى نام آنها در اين كتاب مذكور گرديده است.

6- ذكر نام افرادى كه بهمراه امام حسين (ع) به كربلا آمده و لكن بعلل مختلف بشهادت نرسيده‏اند.

7- گردآورى و ذكر اسامى بعضى از زنان و كودكانى كه بهمراه حضرت على بن الحسين (ع) بعد از شهادت اسير شده‏اند.

8- بيان منازلى كه اهل بيت هنگام اسارت در مسير شام بر آنها عبور كرده‏اند.

9- نقل روايات و احاديثى كه حكايت از اطلاع امام (ع) از شهادت و وقايع بعد از آن مى‏كند.

لازم به تذكر است كه مطالب فوق در ديگر مقاتل نيز آمده است، امّا ترتيب و جمع‏آورى و دسته‏بندى آن از ويژگيهاى اين كتاب است.

نام كتاب‏

توجه به اين نكته ضرورى است كه نام اين كتاب را از قرآن كريم اقتباس نموده‏ايم، زيرا خداى متعال در قرآن از رويدادهاى گذشته تعبير به «قصه» مى‏كند و اين واژه و مشتقات آن در موارد نسبتاً زيادى در قرآن آمده است، بعنوان نمونه درباره اصحاب كهف مى‏فرمايد «نحن نقص عليك نباهم بالحقّ»(4).

و همچنين قرآن آنچه كه بر انبياعليهم السلام گذشته است را با واژه «قصص» مطرح مى‏كند، مثلاً در سوره غافر مى‏فرمايد «و لقد ارسلنا رسلا من قبلك منهم من قصصنا عليك»(5) و در سوره نساء «و رسلا قد قصصنا عليك من قبل»(6) و نيز در سوره هود مى‏فرمايد «و كلاّ نقصّ عليك من انباء الرّسل ما نثبّت به فؤادك»(7) .

و حتى به پيامبر (ص) دستور مى‏دهد كه: «قصه‏ها» را براى مردم بيان كن كه بيانديشند «فاقصص القصص لعلّهم يتفكّرون».

و يا وقايع ديگر را نيز با همين نام ذكر كرده و مى‏فرمايد «ذلك من انباء القرى نقصّه عليك منها قائم و حصيد»(8) و «كذلك نقصّ عليك من انباء ما قد سبق»(9)

بهر حال واژه «قصه» به معناى تتبّع اثر(10) و مراجعه به آثار و حوادث گذشته است، و حادثه كربلا و نهضت امام حسين (ع) يكى از بزرگترين قصه‏هاى تاريخ اسلام است كه بايد مورد توجه و دقت نظر قرار گيرد، و همانگونه كه هدف از بيان قصه‏هاى قرآنى صرفاً براى آگاهى و اطلاع نيست بلكه قرآن علت ذكر آنها را تفكر و انديشه و يا عبرت ذكر مى‏كند، قصه كربلا نيز كه از رويدادهاى بسيار مهم تاريخ اسلام و از بزرگترين انقلابهاى الهى است نيز هر خواننده را به تفكر و انديشه فرو برده و با ابعاد گوناگونى كه در آن مى‏باشد وسيله هدايت امت‏ها و جوامع بشرى خواهد بود.

تذكر لازم‏

آنچه در اين مجموعه از نظر خوانندگان گرامى مى‏گذرد با استناد به مصادر و منابع نقل گرديده، و سعى شده است كه حتى الامكان از مصادر معتبر استفاده شده باشد كه ممكن است در ضمن بيان مطالب، نامهاى افرادى طورى عنوان شده باشد كه با آنچه مشهور بر سر زبانها و يا در همين كتاب مى‏باشد تطبيق نداشته و به گونه‏اى ديگر ضبط شده است و با آنچه كه در برخى از كتب آمده است احياناً اختلاف داشته باشد و يا حتى در همين كتاب به دو شكل نقل شده است، كه علت آن حفظ امانت در نقل از مصدر است.

على نظرى منفرد


1- من به جهت ظلم و تجاوز و فساد و تفريح و اظهار كبر بيرون نيامدم بلكه خواهان اصلاح در امّت جدّم پيامبر و تحقّق فريضه امر به معروف و نهى از منكر هستم».

2- خدا مىخواهد تو را كشته ببيند.

3- رسول خدا مرا به امرى فرمان داده كه من در پى انجام آن خواهم گرفت.

4- سوره كهف: 13.

5- سوره غافر: 78.

6- سوره نسا: 164.

7- سوره هود: 120.

8- سوره هود: 100.

9- سوره طه: 99.

10- مفردات راغب 419.