تربيت در سيره و سخن امام حسن مجتبى عليه السلام

عبدالكريم پاك نيا

- ۱ -


طليعه 
حمد و سپاس پروردگار متعال را كه توفيق داد، در مورد مهم ترين مسئله زندگى بشر كه رمز حقيقى سعادت انسانهاست ، در تاريخ زندگى و سيره و سخن حضرت مجتبى عليه السلام كه الگوى تمام عيار و سرمشق جاودانه براى انسان ، در تمام اصل ها و نسل هاست ، كاوش نموده و نقاط برجسته تربيتى - اخلاقى را در زواياى گفتار و رفتار آن حضرت يافته و با توضيحات لازم براى مربيان و والدين و به ويژه خانواده هاى جوان تقديم نمايم .
ضرورت طرح اين موضوع ، افزون بر اهميتى كه در خود مسئله تربيت مى باشد به نقطه نظرات شخصيتى بر مى گردد كه خود نمونه بارزى از يك انسان كامل و تربيت يافته در مكتب نبوى ، علوى و فاطمى است و هم چنين پرورش دهنده فرزندانى است كه هر كدام به نوبه خود به عنوان اسوه هاى عالى و تجلى ارزش هاى والاى انسانى در تاريخ بشر مى درخشند. همان شخصيتى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مورد وى مى فرمايد:
حسن پسر من است ، او از من است . او نور چشم من و روشنايى قلب من مى باشد او ميوه جان من است ، او سيد و آقاى جوانان اهل بهشت است او حجت خدا بر امت من مى باشد. دستورات او دستورات من و سخن او سخن من است . كسى كه از او پيروى مى كند او از من است و كسى كه با دستورات او مخالفت كند از من نيست . (1)
و همچنين در مورد او و پدر و مادرش فرمود:
خداوند على و همسرش فاطمه و فرزندانش را حجت هاى خويش بر آفريدگانش قرار داده است . آنان در ميان امت من درهاى دانش اند، هر كه به آنان راه يافت به راه راست هدايت يافته است . (2)
عظمت و شكوه شخصيت حضرت مجتبى عليه السلام به حدى است كه گويندگان و نويسندگان و انديشمندان نتوانسته اند، افق هاى فكر و انديشه خود را در مورد او به جايى برسانند و تاكنون هيچ يك از ساحل نشينان اين درياى ژرف و بى كرانه ، تصور كاملى از ابعاد وجودى آن بزرگوار نتوانسته اند ارائه دهند، حتى مخالفين و دشمنان آن حضرت در مورد اسوه بودن آن حضرت در فضائل اخلاقى اتفاق نظر دارند. ابن حجر عقلانى از دانشمندان اهل سنت مى نويسد:
هنگامى كه حسن بن على از دنيا رفت يكى از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشييع جنازه او گريه مى كرد. حسين بن على به او گفت : تو با آن همه اذيت و آزار و مخالفت كه در مورد برادرم روا مى داشتى باز هم گريه مى كنى ؟! او گفت : كه من با كسى دشمنى مى كردم صبورتر و حليم تر از اين كوه ها بود. (3)
و بالاخره در مورد مقام بلند و رفيع آن حضرت همين قدر كافى است كه امام باقر عليه السلام مى فرمايد: ما كلم الحسين بين يدى الحسن اعظما له ؛ (4) امام حسين عليه السلام به خاطر عظمت امام حسن عليه السلام هيچ گاه در مقابل سخن او حرفى نمى زد. و حضرت سيدالشهداء با آن جلالت و بزرگوارى خويش در مقابل رفتار و گفتار حضرت مجتبى در مدت امامت آن حضرت تسليم محض بود.
جايگاه تربيت 
موضوع تربيت امروزه ، نه تنها در جوامع و خانواده هاى مسلمان مورد توجه قرار گرفته و هر پدر و مادرى آرزو مى كند كه فرزندان خود را طبق رهنمودهاى صحيح و اصول و ارزشهاى الهى تربيت كرده و در نهايت فرزندى رشد يافته و كارآمد داشته باشد، بلكه اهداف عالى و اخلاقى تعليم و تربيت از مهم ترين دغدغه هاى جهانى است . سازمان ملل متحد در بند 2 از ماده 26 اطلاعيه جهانى حقوق بشر، مقرر داشته است كه :
تعليم و تربيت بايد به توسعه شخصيت انسان و تقويت و احترام به حقوق بشر و آزادى هاى اساسى متوجه گردد و تفاهم و اغماض و مودت را بين كليه ملل و دسته هاى نژادى و مذهبى به وجود آورد و موجب پيشرفت فعاليت هاى ملل متحد در راه حفظ صلح شود. (5)
تربيت چيست ؟ 
تربيت عبارت از مجموعه روشها و فنونى است كه از آغاز تولد انسان ، بلكه مدتها قبل از تولد بايد به كار گرفته شود، تا استعدادهاى درونى بشر رشد و نمو لازم را يافته و در مسير تكامل و تعالى قرار گيرد.
اساسا براى ساختن جامعه اى نمونه و تربيت انسان هاى كامل و سالم از نظر جسمى و روحى ، اصول و روشهايى لازم است كه انسان در پرتو آنها بتواند به دور از هرگونه انحراف ، مسير سعادت و كمال را بپيمايد.
اين روش ها تحت عناوين احكام و دستورات زندگى شناخته مى شوند كه برخى قبل از تولد و برخى ديگر بعد از آن و در طول رشد كودك اعمال مى شود انتخاب همسر، نحوه تشكيل خانواده ، شرايط انعقاد نطفه ، حالات و رفتار مادر در دوران باردارى ، نامگذارى كودك ، توجه به نيازهاى روحى و جسمى او، حفظ شخصيت و احترام فرزند، نظارت بر انتخاب دوستان ، شيوه تعليم و تربيت و دقت در معاشرت هاى كودكان و نوجوانان و ده ها شيوه ديگر از جمله نكات ريز و ظريفى هستند كه در حالات ، ويژگى هاى شخصيتى و خوى و خصلت ها و انتخاب هاى يك كودك در آينده موثر مى باشند.
به عبارت ديگر تربيت عبارت است از مجموعه اعمال و رفتار و شيوه هايى كه قواى جسمانى ، روانى و عقلانى انسان را شكوفا ساخته تا آن قوا با نظام و سازمان ويژه اى و با استمداد از درون متربى و به مدد تلاش هاى او به ميزان توانايى و استعداد خود، رشد و پيشرفت نمايد. بنابراين تربيت صحيح علاوه بر تلقينات و آموزش هاى مستقيم و غيرمستقيم مربى به كوشش ها و تحرك متربى نيز مربوط مى شود.
در اين ميان آنچه اهميت دارد، ارائه كاملترين و سالم ترين و مطمئن ترين روش هاى تربيتى است كه علاوه بر دربرداشتن همه ابعاد و نيازهاى زندگى انسان ، او را به سعادت حقيقى و زندگى جاودانه و فلاح و رستگارى نزديك كند و از وضع موجود به كمال مطلوب برساند.
اين شيوه ها و اصول تربيتى اطمينان بخش را مى توان از زندگى و رفتار و گفتار اسوه هاى حقيقى بشر و پيشوايان راستين الهى به دست آورده و انتخاب نمود، و آن همان سيره تربيتى ائمه معصومين عليهم السلام و خاندان وحى است . ما در اين مجموعه به روش ها و نقطه نظرات تربيتى در سيره و سخن حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام مى پردازيم . به اميد آن كه بتوانيم از راه و روش آن پيشواى معصوم كمال بهره را برده و در پرتو رهنمودهاى حيات بخش آن حضرت به كمال مطلوب كه همان فلاح و رستگارى و قرب به خداست نائل شويم .
در سيره تربيتى امام مجتبى عليه السلام مسائل تربيتى و نكات باريك روان شناختى قابل توجهى ديده مى شود، كه مى تواند به عنوان الگو و روش ‍ صحيح تعليم و تربيت كودكان مطرح شود و بهترين فنون پرورش كودكان براى والدين و مربيان است . اگر ما از نظر تربيتى به سيره و سخن آن امام معصوم نظرى بيفكنيم و از اين زاويه گفتار و رفتار آن حضرت را مورد بررسى و ارزيابى قرار دهيم ، در سراسر زندگى آن بزرگوار شيوه هاى كارآمد تربيتى خواهيم يافت و راه هاى تغيير از وضعيت موجود به يك وضعيت ايده آل و مطلوب را كه به نوعى از اهداف تعليم و تربيت محسوب مى شود براى فرزندان و نسل جديد در پيش رو خواهيم داشت .
بر اساس روش تربيتى امام مجتبى عليه السلام بعد از اين كه به زمينه ها و بسترهاى مناسب در تعليم و تربيت پرداخته شد؛ با ايجاد ارتباط عاطفى و برقرارى محبت و صميميت بين مربى و متربى به كاهش تنش و فشارهاى روانى فرزندان كمك شايان مى شود.
در اين شيوه مسائل اساسى و ريشه دار تربيت ، عوامل و نقش آفرينان در اين صحنه ، شيوه هاى اصلاح رفتار و جلوگيرى از لغزش ها، صفات و شرايط مربيان ، راه هاى مقابله با مشكلات و حل آنان و بالاخره تربيت دينى و جهان بينى الهى در كودكان و نوجوانان ، اهميت ملجا و پناهگاه در تربيت ، نقش الگو و سرمشق در اين زمينه ، فرهنگ دعا و رابطه آن با تربيت فرزند، موانع و آفات تربيت ، اهميت خانواده و نقش بنيادى پدر و مادر و مربيان ، از جمله مواردى است كه در اين كتاب بر اساس رهنمودها و نكات مهم در زندگى امام مجتبى عليه السلام مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است . با توجه به نكات ياد شده اميدواريم با بهره گيرى از اين رهنمودهاى ارزنده تربيتى نسل جوان و نوجوان را كه از مهمترين و عظيم ترين سرمايه جامعه مان مى باشند به روش صحيح تربيت نموده و سعادت و سلامت آينده كشورمان را تضمين نماييم . انشاء الله .
قم - عبدالكريم پاك نيا
ضرورت تربيت 
گفتيم كه انسان موجودى ترقى خواه و داراى استعداد كمال است و براى سير تكاملى خويش نيازمند پيروى از يك روش تربيتى قوى و كامل مى باشد و بدون آن انسان فاقد تربيت بوده و انسان تربيت نيافته فاقد همه چيز است .
پس بايد انسان در كنار پرورش و سلامت جسم خويش در تربيت روح و روان خويش بكوشد وگرنه ماهيت انسانى خويش را از دست خواهد داد.
امام مجتبى عليه السلام در مورد ضرورت تربيت روحى و معنوى انسان و تغذيه روان او مى فرمايد:
عجبت لمن يتفكر فى ماكوله كيف لا يتفكر فى معقوله ، فيجنب بطنه مايوذيه و بودع صدره ما يرديه : (6) تعجب مى كنم از فردى كه در غذاى جسمانى خود فكر مى كنند (كه سالم و بهداشتى و پاكيزه باشد) اما در غذاى روح و جان خويش نمى انديشد، در نتيجه شكم خود را از غذاهاى زيانبخش حفظ مى كند ولى برايش اهميتى ندارد كه افكار پليد و ناپسند در روان او وارد شده و وجودش را در معرض افكار پست و انحرافى قرار دهند.
آرى تربيت روح و روان يك انسان ، خيلى مهمتر از پرورش جسم اوست و مى توان گفت اگر جسم انسان صدمه ببيند، در بسيارى موارد قابل ترميم و جبران است و يا لااقل قابل تحمل مى باشد، اما ضربه روحى و روانى سال هاى طولانى انسان را رنج مى دهد و در اكثر موارد غير قابل جبران بوده و تحمل آن خيلى مشكل است .
شاعر عرب مى گويد:

جراحات السنان لها التيام
ولايلتام ماجرح اللسان (7)
جراحات وارده با شمشير و نيزه قابل التيام و بهبودى است ، ولى جراحات قلبى و روحى كه با زبان به شخص مى رسد، قابل ترميم نيست .
شاعر ديگر گفته :
مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشى
ز بامى كه برخاست مشكل نشيند
و اين به خاطر اهميت ، ظرافت و پيچيدگى روح و روان انسان است ، براى همين بايد مربيان و اولياء اطفال ، به روح و روان حساس فرزندان خويش ‍ توجه كنند و با رفتار و گفتار خويش شخصيت آنان را از نظر روحى و روانى مورد هجوم قرار ندهند و شخصيت آينده آنان را مخدوش ننمايند. بلكه برعكس بايد در تقويت خودباورى ، خودشناسى ، اعتماد به نفس در دستيابى به كفايت هاى حرفه اى ، اقتصادى و آمادگى پذيرش مسئوليتهاى اجتماعى ، بارورى خلاقيت ها و شكوفايى استعدادها، ياور مخلص و رفيق شفيق باشند.
نكته ديگرى كه در اهميت و ضرورت تربيت بايد به آن اشاره شود، اين كه تربيت يك امر موقتى و سريع نيست ، بلكه نياز به زمان و صبر و بردبارى دارد و استقامت و عشق و پشتكار مى طلبد. تربيت يك انسان ممكن است سال ها طول بكشد و نتيجه زحمات پدران و مادران در مورد پرورش ‍ فرزندشان به سال ها وقت نياز دارد. جواهر لعل نهرو مى گويد:
در ظرف دو سال مى توان ساختمان كارخانه ذوب آهن را به پايان برد ولى جهت ساختن و تربيت يك انسان كارآمد و مدير براى اين صنعت حداقل بيست سال وقت لازم است . (8)
بهترين دوران تربيت 
امام على عليه السلام به حضرت مجتبى فرمود:
و انما قلب الحدث كالارض الخاليه ما القى فيها من شى قبلته ، فبادرتك بالادب قبل ان يقسوا قلبك و بشتغل لبك : (9) قلب كودك نورس ‍ مانند زمين خالى و آماده كشت است . هر تخمى كه در آن كاشته شود قبول نموده و پرورش مى دهد، فرزند عزيزم ! من از دوران كودكى تو استفاده كردم و قبل از آن كه دل تربيت پذير تو، سخت شود و عقلت را مسائل ديگرى به خود مشغول نمايد به تربيت و تعليم تو اقدام نمودم . طبق رهنمود اميرمومنان على عليه السلام بهترين دوران تربيت همان ايام طفوليت مى باشد و عاليترين فرصت براى فراگرفتن راه صحيح زندگى همان مقطع مى باشد. زيرا قدرت تقليد و اقتباس و حس قبول آموزه هاى روشن زندگى در كودكان و نوجوانان از بزرگترها خيلى شديد است و كودك مى تواند تمام اعمال و رفتار و گفتار مربى را به بهترين صورت حفظ كند و خود را به آن عادت دهد.
گفتار اول : عوامل تربيت 
عوامل تربيت  
در بررسى موضوع تربيت ، يكى از مهم ترين بحث هايى كه توجه انديشمندان علوم تربيتى را به خود جلب كرده است ، عوامل و نقش آفرينان در عرصه تربيت مى باشند، عوامل تربيت را مى توان از چشم اندازهاى مختلفى مورد تجزيه و تحليل قرار داد، كه در اين بخش به بررسى عوامل تربيتى با توجه به سيره و سخن حضرت امام حسن عليه السلام مى پردازيم :
الف : خانواده 
خانواده از مهم ترين عوامل نقش آفرين در عرصه تربيت از نظر وراثت و محيط است ، كه مهم ترين هدف از تشكيل آن ، ايجاد و پرورش نسل جديد و هدايت آن به سوى اهداف عالى تربيتى مى باشد. خانواده كانون مقدسى است كه در پرتو پيوند زناشويى دو انسان پايه گذارى شده و با پيدايش ‍ فرزند جلوه اى نو به خود مى گيرد. نتيجه اين پيوند فرزندانى است كه هر كدام ممكن است در اثر تاثيرگذارى خانواده در آينده سربار يا سرباز جامعه باشند.
روانشناسان اجتماعى خانواده را يكى از پاسداران آثار تمدن و فرهنگ جوامع مختلف انسانى مى دانند.
نقش والدين در قبال فرزند از دو جهت قابل بررسى است :
1. جنبه وراثت : كه بر اثر آن رنگ چهره و پوست ، فرم استخوان بندى ، و ساير صفات جسمانى ، و بسيارى از خلق و خويها، بيمارى ها، زيبايى ها و زشتى هاى ظاهرى به كودك منتقل مى شود.
2. از نظر محيطى : كه بر اثر آن نوع افكار و انديشه ها، آداب و رفتار، سجاياى اخلاقى زبان ، نحوه سخن گفتن و معاشرت با ديگران و فرهنگ و رسم هاى خانوادگى به كودك آموخته مى شود.
وقتى سخن از خانواده به ميان مى آيد در ذهن انسان ، پدر و مادر جلوه مى كند، كودك از مادر درس زندگى و عشق و محبت مى آموزد و از پدر درس ‍ اقتدار و انضباط و چگونگى موضع گيرى در برابر مسائل و حوادث اجتماعى . (10)
پدر صالح 
پدر كه ركن مهم خانواده است و به عنوان عامل محيطى و وراثتى نقش ايفا مى كند، بايد داراى شرايط شايسته و صفات خوب و پسنديده و سجاياى اخلاقى و انسانى باشد. يك خانواده اصيل زمانى مى تواند در آغوش خود فرزندان شريف و با فضيلتى بپرورد، كه مدير آن خاندان دچار انحراف و انحطاط نگشته باشد، و سجاياى عاليه خانوادگى خود را كه سرمايه شرف و عزت آن خانواده است مانند گوهر گرانبهايى در محيط خانواده خود حفظ كند. اما ضعف مبانى ايمانى و اخلاقى يك پدر مانند بيمارى سرطان بر پيكر خانواده اصيل و نجيب پنجه انداخته و ريشه هاى فضائل و شرافت را يكى پس از ديگرى از بين مى برد.
حضرت مجتبى عليه السلام به مردى كه براى نظرخواهى و مشاوره در مورد خواستگاران دخترش به حضور آن حضرت آمده بود، فرمود:
زوجها من رجل تقى ، فانه ان اجنها اكرمها، و ان ابغضها لم يظلمها(11)؛ براى همسرى دخترت مردى باتقوا و مومن انتخاب كن ، زيرا اگر او دختر ترا دوست بدارد وى را احترام خواهد كرد و اگر از او خوشدل نباشد به وى ستم روا نمى دارد.
مطمئنا اگر پدر آينده براى هر خانواده كه به عنوان مدير خانواده محسوب مى شود، فردى با ايمان و صالح باشد، همسر و ساير اعضاى خانواده را در پرتو مهر و محبت - كه ريشه در ايمان او دارد - قرار داده و در اثر شايستگى هاى معنوى خويش ، كانون خانواده را به محيطى امن و باصفا تبديل نموده و زمينه رشد و تربيت فرزندانى با ايمان و مسئوليت پذير را فراهم خواهد نمود. از آن جايى كه پدر در كانون خانواده نقش مديريت دارد و مظهر امنيت ، قانونمندى ، عدالت و نظم است ؛ در مواردى كه خوف و هراس باشد پدر پناهگاه خانواده است و رفع ساير نيازمندى هاى خانواده از جمله نيازهاى اقتصادى بر عهده اوست .
او مى تواند مشكلات فرزندان را حل كرده و به آنان دل و جرات بدهد. در عين حال ريشه بسيارى از عصيان ها و لغزش ها و گرايش هاى ناپسند كودك ناشى از اعمال خشم ها و ايجاد رعب ها و ظلم هاى پدر مى باشد. اهانت ها، ضعف و سستى او در مديريت خانواده ، انحطاط اخلاقى پدر، موجب پديد آمدن آثار نامطلوب و عواقبى سوء در وجود طفل خواهد شد.
مادر شايسته 
مادر ركن ديگر خانواده ، نقش قابل توجهى در رشد و شكوفايى استعداد و خلاقيت هاى وجودى فرزندان در محيط خانه دارد، تا آن جايى كه طبق متون دينى ما يكى از عوامل سعادت و شقاوت هر انسانى در گرو اعمال و رفتار و حالات مادر در دوران باردارى بوده و آغاز نيكبختى و يا انحطاط افراد مربوط به آن دوران مى باشد. (12) حضرت مجتبى عليه السلام در مورد نقش حساس و فوق العاده مادر در ساختار هويت افراد سخنى دارد كه ما را در درك اين مهم يارى مى كند.
آن حضرت هنگامى كه با معاويه مناظره مى كرد در مورد يكى از علل انحراف معاويه از محور حق و انحطاط اخلاقى وى و گرايش او به باطل و كجروى ها، به نقش مادرش هند اشاره كرده و فرمود:
معاويه ! چون مادر تو هند است و مادر بزرگت نثيله مى باشد و در دامن چنين زنان پست و فرومايه پرورش يافته اى . اين گونه اعمال زشت از تو سر مى زند و سعادت ما اهل بيت پيامبر، در اثر تربيت در دامن مادرانى پاك و پارسا همچون خديجه و فاطمه مى باشد. (13)
مادر به عنوان سمبل عاطفه و مهر و محبت ، در شكل گيرى و رشد شخصيت روحى و جسمى كودك بيشترين اثر را دارد، او به عنوان عامل ديگر وراثتى و محيطى از هنگام انعقاد نطفه تا رسيدن به سن آموزش در فرزندان بيشترين نقش را ايفا مى كند، به ويژه در نه ماه دوران باردارى و دو سال ايام شيردادن كه در آغوش مادر يا در كنار اوست ، ساختار روانى و اخلاقى كودك همزمان با پرورش جسم او در حال رشد است و مادر اصلى ترين منبع تغذيه روحى و جسمى ، و محرم راز و ملجا و پناهگاه كودك مى باشد.
بعد از سن آموزش ، مادر باز هم نزديكترين يار و محرم اسرار فرزندان در سخت ترين لحظات زندگى كودك است و موثرترين مدل و اسوه مورد نظر براى اوست . بچه در سنين پايين در سايه مادر راه مى رود و رازهاى زندگى خويش را كشف مى كند و جهان و اطراف خود را در سايه رهنمودهاى مادر مى شناسد. امام مجتبى عليه السلام به همين خاطر براى داشتن مادرى شايسته هميشه افتخار مى كرد و مى فرمود:
من پسر بهترين بانوان و سرور زنان عالم هستم ، من فرزند زنان نجيب و پاك هستم . (14)
بنابراين ايمان ، و اخلاق والدين كه دو ركن خانواده هستند، شرط اساسى در نيل به اهداف بلند و ايده ال تربيت مى باشد.
ب : دوستان  
بعد از خانواده دوستان و همسالان و همبازى ها و هم كلاسى هاى يك كودك مى تواند به عنوان عامل محيطى موثر در تربيت و خلق و خوى كودكان و نوجوانان تاثيرگذار باشد. كودك و نوجوان فطر تا گرايش زيادى به دوستان هم سن خود دارد، زيرا كودك يك انسان است و انسان يك موجود اجتماعى و از ماده انس است و بايد براى خود انيس و مونس داشته باشد. با او درددل كند، مشورت نمايد و لحظاتى را سرگرم شده و از تنهايى به درآيد. پس پركردن اين خلا يك نياز طبيعى است و مى توان گفت : خوشترين و لذت بخش ترين لحظات زندگى يك كودك و نوجوان دقايقى است كه با دوستانش به سر مى برد. بدون ترديد اين همگرايى و هم نشينى با دوستان يكديگر موثر خواهد افتاد و در اين تعامل خلق و خوى و افكار آنان به همديگر مستقل خواهد شد.
در مبانى دينى ما، به اين نياز طبيعى و هدايت صحيح آن توجه خاصى شده است . پيشوايان معصوم عليهم السلام در يافتن و نگهدارى از دوستان خوب و مفيد تشويق نموده اند، آنان ضمن بيان اثرات مثبت و منفى رفاقت و مصاحبت ، پيروان خود را به همراهى و همنشينى با افراد شايسته ، دلسوز، امين ، و صبور و مهربان راهنمايى نموده اند. حضرت مجتبى عليه السلام نيز در تربيت فرزندان خويش به نقش حساس دوست و همبازى هاى كودك عنايت ويژه اى مبذول داشته و به فرزندش مى فرمايد: يا بنى لا تواخ احدا حتى تعرف موارده و مصادره فاذا استنبطت الخبره و رضيت العشره فاخه على اقاله العثره و المواسات فى العسره (15)
فرزندم ! با هيچ كس دوستى مكن ، مگر اين كه از رفت و آمد (و ويژگى هاى روحى و اخلاقى و رفتارى ) او آگاه كردى ، هنگامى كه دقيقا بررسى و تحقيق نمودى و معاشرت و دوستى با او را برگزيدى ، آن گاه با او بر اساس گذشت و چشم پوشى از لغزش ها و يارى كردن در سختى ها همراه باش .
همچنين آن حضرت در بخشى از سخنانش كه به جناده بن ابى اميه در آخرين روزهاى زندگى با بركت خويش بيان كرد، به نشانه ها و علائم دوست خوب و شايسته اشاره نموده و مى فرمايد:
و اذا نازعتك الى صحبه الرجال حاجه فاصحب من اذا صحبته زانك و اذا خدمته صانك و اذا اردت منه معونه اعانك و ان قلت صدق قولك و ان صلت شدصئولتك و ان مددت يدك بفضل مدها و ان بدت منك ثلمه سدها و ان راى منك حسنه عدها و ان سئلته اعطاك و ان سكت عنه ابتداك ... (16)؛ اى جناده ! اگر خواستى با كسى رفاقت كنى و احتياج به مونس تو را به رفاقت واداشت ، با كسى دوستى كن كه رفاقت او زينت و آرايش براى شخصيت تو بوده و پاسدار خدمات تو باشد. هرگاه از او يارى طلبيدى ياريت كند، هرگاه سخنى گفتى تو را تصديق نمايد، اگر به او نزديك شدى تو را محترم شمرده و مقامت را گرامى دارد، اگر دست نياز به سويش ‍ دراز كردى دستت را رد نكند، اگر مشكلى داشتى و گرهى در كارت افتاد آن را بگشايد، اگر از تو نيكى و خوبى ببيند آن را فراموش نكند، اگر خواسته اى داشتى آن را برآورد، هرگاه خاموشى گزيدى ، او با تو آغاز به سخن كند، اگر گرفتارى براى تو پيش آمد با تو همدردى نمايد. از جانب وى به تو رنج و گزندى نرسد، هنگام سختى ها تو را بى ياور نگذارد و اگر در حال تقسيم با هم به اختلاف برخيزيد تو را بر خود مقدم بدارد.
ج : معلمان  
اساتيد، معلمان ، انديشمندان جامعه از ديگر نقش آفرينان در صحنه پرورش و تربيت انسان مى باشند. از آن جايى كه معلم در نظر طفل اقتدار و شخصيت ويژه اى دارد و كودكان از حركات و سكنات معلم تقليد كرده و او را به عنوان الگوى خويش در نظر مى گيرند و از طرفى حساسترين دوران زندگى كودك در مراكز آموزشى و مدرسه مى گذرد و مربيان و معلمان مستقيما در شكل گيرى تربيت وى نقش دارند، تاثير گفتار، رفتار و منش و در يك كلام تمام حركات معلم و مربى در رفتار كودك امرى مسلم و ترديدناپذير است . در اين مرحله جنبه الگو بودن آنان براى دانش آموزان كمتر از والدين نيست ، بلكه در اين دوران آنان بيشتر صفات و اخلاق خود را از اساتيد و مربيان خود آموخته و تقليد مى كنند. كودك و نوجوان شديدا حواس خود را به معلم محبوب خويش معطوف مى كند، آن چيزى را ارزشمند مى داند كه معلم تاييد كند و آن چيزى را ناپسند مى شمارد كه مربى اش زشت بداند و بالاخره مى توان گفت كه رفتار و حركات او تبلور شخصيت معلم و استاد است .
بنابراين مربى و معلم حامل دو نوع امانت است ، اول علم و آگاهى كه امانتى بس ارزشمند در اختيار معلم است و اداى اين امانت در گرو عمل كردن به آن است . امانت دوم همان شاگردان معصوم هستند كه در اختيار وى قرار گرفته اند. معلمان و مربيان ضمن آموزش به آنان و يارى رساندن در پرورش ‍ و شكوفايى استعداد دانش آموزان راهنمايان قابل اعتمادى براى خوبى ها و كمالات مى باشند. با توجه به اين نقش ارزنده آموزگار و تاثير چشمگير او در نسل آينده ، امام حسن مجتبى عليه السلام مى فرمايد:
فضل كافل يتيم آل محمد صلى الله عليه و آله عن مواليه . الناشب فى الجهل ، يخرجه من جهله و بوضح له اشتبه عليه ، و يطعمه و بسقيه ، كفضل الشمس على السها (17): اگر كسى يتيم آل محمد صلى الله عليه و آله يعنى دانشجو و دانش آموز دينى را سرپرستى نمايد و به جاى پدر و اولياء دلسوزش وى را تحت مراقبت خويش قرار دهد، يتيمى كه در ورطه جهل و بى اطلاعى فرو رفته است ، چنانچه او را از جهل برهاند و امور مشتبه و بهم آميخته را براى او توضيح دهد. (تا بتواند حقايق و واقعيات را از ميان آن ها باز يابد و به تامين نيازهاى مادى او نيز اقدام نمايد يعنى ) از نظر آب و غذا، نياز وى را تامين سازد، فضيلت و برجستگى مقام او همچون درخشش خورشيد به سها (18) و ستاره كم نور است .
د: انديشمندان و عقلاى جامعه  
امام حسن عليه السلام علاوه بر اين كه ارزش و اهميت معلمان و تاثير آنان را در پرورش استعدادهاى نسل جديد بيان مى كند، به معرفى مربيان و تاثيرگذاران مهم جوامع مانند انديشوران و خردمندان نيز پرداخته و تاثير آنان را در پرورش خلاقيت ها و شكوفايى استعدادهاى مردم يادآور شده و مى فرمايد: اذا طلبتم الحوائج فاطلبوها من اهلها قيل يابن رسول الله و من اهلها قال الذين قص الله فى كتابه و ذكرهم فقال انما يتذكر اولو الالباب (19) قال هم اولو العقول (20)؛ هرگاه مى خواهيد نيازهاى علمى و روحى خويش را برطرف كنيد آن را از اهلش بخواهيد، گفتند: اى فرزند رسول خدا! چه كسانى مى توانند نيازهاى فكرى و روحى ما را برطرف نمايند؟ فرمود: همانهايى كه خداوند در قرآن آن ها ياد كرده است و فرموده : تنها خردمندان و صاحبان انديشه پند مى گيرند و آن انديشمندان و عقلاى جامعه هستند.
مربيان نمونه  
امام مجتبى عليه السلام در يكى از گفتارهاى خويش مربيان نمونه را معرفى مى كند و مى فرمايد: محمد و على ابوا هذه الامه فطوبى لمن كان بحقهما عارفا و لهما فى كل احواله مطيعا يجعله الله من افضل سكان جنانه و سعد بكراماته و رضوانه (21)؛
محمد صلى الله عليه و آله و على عليه السلام دو پدر (معنوى و روحى ) اين امت هستند، خوشا به حال كسى كه حق آن ها را بشناسد و پيرو آن دو در همه احوال باشد، كه اگر اين چنين بود خداى تعالى او را از برترين ساكنان بهشت قرار مى دهد و در پرتو كرامات و عنايات خويش خوشبخت مى گرداند.
ه -كانون هاى اجتماعى  
از عوامل كارساز در امر تربيت ، كانون ها و محافل اجتماعى را مى توان نام برد، زيرا انسان در محيط زندگى خويش و با نشست و برخاست در چنين مجالسى در مجموعه افكار و انديشه هاى خود تاثير و تاثر مى پذيرد.
فرزندان جامعه نيز، در اثر معاشرت با مجالس و محافل و شركت در گروه ها و تشكيلات اجتماعى تحت تاثير رفتارها و حركات آنان قرار مى گيرند، حال اگر اعضاى آن مجموعه ها از افراد نيك انديش و داراى افكار سالم و مثبت باشند، بر سجايا و روحيات كودكان و نوجوانان تاثير مفيد و مثبت خواهد گذاشت ، و اگر از افراد سست ايمان و ناسالم باشند، بديهى است كه نقش ‍ آنان منفى و مخرب خواهد بود.
اينها عوامل مهمى هستند كه در ساختن يا ويران كردن بناى اخلاقى كودكان نقش اساسى دارند. چه انسان هاى پاك و شريفى كه در اثر اختلاط با گروه ها و محافل منحرف ، ايمان و اعتقاد خود را از دست داده و به يك فرد ناصالح و سربار جامعه تبديل شده اند. در مقابل افراد ناشايست بسيارى را سراغ داريم كه با ورود به محافل مذهبى ، علمى و فكرى ، اخلاق و منش و رفتار خويش را تغيير داده و به فردى مفيد و شريف و بزرگوار حتى سرسلسله و رهبر فكرى آن مجالس سالم و ارزشمند بدل گشته است .
در عصر ما كانون هاى اجتماعى را مى توان تحت عنوان هاى ورزشى ، تبليغى ، تفريحى ، ادبى ، مذهبى و ... غيره نام برد. اين مراكز اگر تحت كنترل و مراقبت دلسوزان و عقلاى جامعه باشند و متوليان و گردانندگان در اين گونه اجتماعات افراد متعهد خيرخواه و آشنا به نيازهاى نسل جديد باشند و اولياء و مربيان نيز در مديريت و اداره و رفت و آمد فرزندانشان به اين مجموعه ها نظارت كنند؛ اين مراكز تاثير شايان توجهى در زمينه پرورش ‍ جسمانى ، روانى و اخلاقى كودك و نوجوان خواهند داشت .
در اين رابطه امام حسن مجتبى عليه السلام سخنى دارد كه راهكار سودمند و در خور توجهى براى والدين و مربيان و فرزندان مى باشد، در اين كلام نورانى آن بزرگوار علاوه بر يادآورى اصل تاثيرگذارى مجالس و كانون هاى اجتماعى ، به شركت جستن در محافل مفيد و سالم توصيه و ترغيب نموده ، مى فرمايد:
من ادام الاختلاف الى المسجد اصاب احدى ثمان : آيه محكمه و اخا مستفادا و علما متسطرفا و رحمه منتظره و كلمه تدله على الهدى او ترده عن ردى و ترك الذنوب حياء او خشيه (22)؛ كسى كه پيوسته به مساجد رفت و آمد داشته باشد، يكى از هشت بهره نصيبش خواهد شد:
1 - آشنايى با دوستان جديد 2 - استفاده از دانش هاى نو و اطلاعات تازه و ناياب 3 - يافتن دليل محكم و قاطع در راه هدف 4 - رسيدن به رحمتى مورد انتظار از طرف خداوند 5 - آموختن سخنانى كه او را از لغزش ها و خطاها باز مى دارد 6 - ياد گرفتن راه هاى صحيح و هدايت بخش 7 - ترك گناه و معصيت از ترس خداوند 8 - خوددارى از گناه به خاطر شرم از مردم و ترس از رسوايى .
اميرمومنان على عليه السلام در گفتارى راهگشا به تاثير منفى محافل و مجالس غيرسالم و نامطمئن اشاره كرده و فرزندش را از حضور در آن باز مى دارد و به امام حسن مجتبى عليه السلام مى فرمايد:
اياك و مواطن التهمه و المجلس المظنون به السوء فان قرين السوء يغير جليسه فرزندم ! از حضور در مجالس و محل هايى كه تهمت زا بوده و گمان هاى بد در مورد آن ها مى رود بپرهيز، زيرا همنشين بد انسان را دگرگون مى سازد.
بنابراين رفت و آمد به مساجد كه از محافل سالم و مفيد و از مهم ترين مراكز تاثيرگذار فرهنگى ، معنوى ، سياسى ، عبادى و اجتماعى در جوامع مسلمانان است ، در رشد و تكامل شخصيت افراد كاملا موثر مى باشد.
اگر والدين و مربيان بتوانند فرزندان خود را با چنين مراكزى و يا اجتماعاتى مطمئن مانند اينها و در اين راستا آشنا كنند و كودكان و نوجوانان با ميل و رغبت به اين محافل بروند به سازندگى و بالندگى و رشد روحى و روانى آنان كمك قابل توجهى خواهد شد و بدون ترديد به سرعت پرورش و رشد كودكان در جهت كسب كمالات و خصال پسنديده افزوده خواهد شد.
امام مجتبى عليه السلام در حديث ديگرى از افرادى كه مساجد را ترك مى كنند و در اجتماعات مسلمانان در مساجد شركت نمى كنند انتقاد نموده و آنان را به غفلت و بى خبرى نسبت داده ، مى فرمايد:
الغفله تركك المسجد و طاعتك المفسد (23)؛ غفلت آن است كه به مسجد رفتن را ترك كنى و از انسان هاى فاسد پيروى نمايى .
يكى از راه هاى انس كودكان و نوجوانان با اين مراكز و محافل مفيد اين است كه اولياء گرامى با ايجاد ارتباط دوستانه و صميمى با فرزندانشان آنان را به مجالس مذهبى و محل هاى دينى برده و اين كار را به همراه خاطرات خوش ‍ و شيرين همزمان و قرين سازند، تا اينكه كودكان با عشق و علاقه به اين اجتماعات راه يافته و از جو معنوى و فضاى دوستى و دوست داشتنى آن كمال استفاده را ببرند. گفتنى است كه نقش حساس متوليان و گردانندگان مساجد و اجتماعات دينى در آماده ساختن زمينه ها و بسترهاى مناسب براى پوشش فرهنگى نسل جديد نبايد فراموش شود.
ساير عوامل اجتماعى  
البته در اين جا مى توان به نقش عوامل ديگر اجتماعى مانند مدارس ، دانشگاه ها، مراكز آموزشى ديگر، رسانه هاى عمومى مانند راديو، تلويزيون و مطبوعات ، كتاب هاى مختلف ، مراكز ورزشى ، انجمن ها، كانون ها، احزاب ، مراكز نظامى ، سياسى ، برنامه هاى رايانه ها، پايگاه ها و سايت هاى اينترنت ، ماهواره ها، فيلم و سينما و كارتون ، اسباب بازى ها و تمام عوامل اجتماعى كه در عصر ما در تربيت ، اخلاق و خلق و خوى كودك دخالت دارند، اشاره نمود و از آنان به عنوان عوامل مهم تاثيرگذار در رفتار و كردار و افكار و انديشه ها و شخصيت معنوى كودكان و نوجوانان نام برد، حتى در بعضى مواقع تاثير اين گونه عوامل محيطى و اجتماعى از والدين و مربيان ممكن است بيشتر باشد.
براى روشن تر شدن اين سخن به گفته يكى از كارشناسان امور خانواده در اين رابطه توجه كنيد: طبق تحقيقات انجام شده در دو ماه گذشته (اسفند 79 و فروردين ماه ) در تهران تلويزيون چهار نوع اصلاح سر و صورت به جوانان و نوجوانان القاء كرده است ، آنان از طريق هنرپيشه ها، فوتباليست ها و مجريان اين مدل ها را آموخته اند. اين كارشناس خانواده اضافه مى كند:
بررسى هاى انجام شده در سال گذشته (1379) در تهران نشان مى دهد كه تلويزيون براى دختران مخاطب خويش ، هشت نوع الگوى پوشش سر و استفاده از روسرى ياد داده است . آيا پدر و مادر و يا معلم چنين تاثيرى مى تواند در عصر ما بر روى فرزندان داشته باشد؟ بنابراين لازم است والدين در كيفيت استفاده از اين وسايل بر رفتار كودكان و نوجوانان نظارت كرده و فرزندان خويش را راهنمايى كنند. ولى آيا به اندازه متوليان اين رسانه ها مى توانند تاثير بگذارند؟ قطعا جواب منفى است .
البته اين تاثيرات در كشور ما در پرتو معرفت دينى و نفوذ اعتقادات مذهبى ، به ويژه ريشه دار بودن عشق به قرآن و اهلبيت عليهم السلام به اندازه ساير كشورها نيست و باز هم پدر و مادر و مربيان و اساتيد تاثير خود را دارند و اين تاثيرات منفى در پايين ترين حد خود مى باشد. اما در ساير كشورها به ويژه كشورهاى غربى نسبت ارتباط فرزندان با پدر و مادر و همچنين نسبت ارتباط نسل نو با رسانه از توازن منفى برخوردار است و ارتباط فرزندان با پدر و مادر در حداقل ممكن قرار دارد. آن گاه كه از مسئول امور خانواده در سازمان ملل ، از رابطه كلامى و گفتارى فرزندان در غرب سوال كردند، او گفت : متاسفانه در هر 24 ساعت يك دقيقه در غرب فرزندان با والدين رابطه كلامى دارند و بقيه وقت آنان در ارتباط با رسانه هاى گروهى صرف مى شود.
بنابراين اگر رسانه هاى گروهى و اينگونه مراكز و محافل اجتماعى تحت نظارت و مديريت عقلاى جامعه و افراد دلسوز و نيك انديش و خيرخواه قرار نگيرد، نقش تخريبى آنان در روحيات و خلق و خوى فرزندان قابل جبران نخواهد بود.
در صورت نقش تخريبى اين مراكز، پدران و مادران و مربيان بايد فكر ديگرى به حال كودكان و نوجوانان خود بكنند. مثلا در استفاده از آن ها بايد نظارت داشته باشند و يا به اطفال آگاهى هاى لازم را بدهند و بالاخره چاره اى به حال نسل خويش داشته باشند و فرزند معصوم را كه امانت خداوند در دست آن هاست ، يله و آزاد در اختيار عاملان انحراف و كجروى قرار ندهند و با اظهار ياس و نااميدى مسئوليت سنگين تربيت را فراموش ‍ ننمايند.
در غير اين صورت نوجوانان آنان در آينده از تربيت اسلامى دور افتاده و نقش حقيقى خود را از ياد برده و در اثر ناهماهنگى در تربيت ، تعادل روانى آنان به هم خورده و به بحران هويت دچار خواهند گشت .
و : همسايگان  
همسايه ها و افرادى كه به نوعى در محيط زندگى انسان هستند، از عوامل محيطى و تاثيرگذار در تربيت فرزندان محسوب مى شوند. آنان به خاطر ارتباط زياد و هميشگى در خلق و خوى افراد تاثير متقابل دارند، به ويژه كه همسن و سالان كودك و نوجوان ، به خاطر همگرايى و انس بيشتر به همديگر تاثير چشمگيرترى دارند. براى همين جهت والدين بايد در انتخاب محل زندگى و جستجو از حال همسايگان دقت بيشترى به عمل آورند. با توجه به اهميت اين نكته بود كه امام اميرالمومنين عليه السلام خطاب به فرزندش امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: سل عن الرفيق قبل الطريق و عن الجار قبل الدار (24)؛ فرزندم ! قبل از سفر از حالات همسفرت جستجو كن و قبل از انتخاب محل مسكونى خويش ‍ درباره همسايه (اخلاق و رفتار و ايده هاى او) پرسش نما. بر اين اساس بعد از انتخاب همسايه و انيس محل زندگى ، آنان حقوق متقابل بر يكديگر پيدا مى كنند و از نظر تربيتى نيز يكى از عوامل و نقش آفرينان عرصه تعليم و تربيت به شمار مى آيند. اين عامل اجتماعى در سيره امام مجتبى عليه السلام مورد توجه قرار گرفته و هنگامى كه از آن حضرت در مورد شرف و بزرگوارى سوال مى كنند، مى فرمايد:
بزرگوارى و حفظ شرافت در اين است كه انسان با برادران دينى مدارا نموده و حقوق همسايگان را حفظ كند. (25) در روايت ديگرى در مورد مراعات حال همسايگان و مقدم نمودن آنان ، امام مجتبى عليه السلام از مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا عليها السلام نقل مى كند كه : مادرم در شب جمعه در محراب عبادت خويش تا صبح مناجات و عبادت مى نمود و شنيدم كه مردان و زنان مومن را بسيار دعا مى كرد و در مورد خودش هيچ دعايى و درخواستى از خداوند ننمود. گفتم : مادر جان ! چرا به خودت مانند ديگران دعا نمى كنى ؟
مادرم فرمود: فرزندم ! اول همسايه پس اهل خانه . (26)
در مورد همسايه و معاشرت با آنان و انتخاب محل زندگى روايات فراوانى از اهل بيت عليهم السلام به ما رسيده است كه نشانگر اهميت و تاثيرگذارى آن در رشد و پرورش انسان و رفتار و منش فرزندان مى باشد.
ز: قرآن و پيشوايان دينى  
از جمله عواملى كه مى تواند در تربيت و اعتلاى شخصيت افراد تاثيرگذار باشد، قرآن كتاب آسمانى ما مسلمانان است . مربيان و والدين گرامى مى توانند از اين عامل ارزنده تربيتى در رشد شخصيت و تعالى روح خويش ‍ و فرزندان به وجه احسن بهره مند شوند. حضرت امام مجتبى عليه السلام در اين رابطه مى فرمايد:
ان هذا القرآن فيه مصابيح النور و شفاء الصدور فليجل جال بضوئه وليلجم الصفه قلبه فان التلقين حياه القلب البصير كما يمشى المستنير فى الظلمات بالنور ؛ (27)
در قرآن چراغ هاى هدايت و شفاى سينه هاست ، براى هر عارف صاحب بصيرتى شايسته است كه در پرتو آن به قلب خويش جلاء دهد و هر نكته سنجى را سزد كه دل خويش و افكار خود را توسط قرآن كنترل نمايد، تفكر در آن حيات بخش دل هاست ، همچنان كه شخص گمشده در تاريكى ها به دنبال نور، راه خويش را مى يابد. و همچنين آن بزرگوار در مورد نقش پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام در رشد و ترقى افراد و تاثير پيروى از آنان در يافتن راه صحيح زندگى براى افراد بشر، چنين مى فرمايد:
ماييم حزب پيروز خداوند و خاندان نزديك پيامبر خدا و خانواده پاك و پاكيزه او، و يكى از دو چيز گرانبهايى هستيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از خود در ميان امتش به جاى گذارد، و ما جفت و همدوش كتاب خداييم كه تفصيل هر چيز در آن است و هيچگونه باطلى از پس و پيش در آن راه ندارد، پس اعتماد و اطمينان در تفسير آن بر ماست و ما در تاويل آن راه گمان نپوييم ، بلكه حقايق آن را به يقين مى دانيم ، پس از ما اطاعت كنيد كه اطاعت ما واجب شمرده شده ، چرا كه به طاعت خداوند - عزوجل - و رسولش مقرون گشته است ، خداوند عزوجل فرمود: يا ايها الذين امنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا و رسول او و صاحبان امر، اطاعت كنيد. (28)
آن حضرت در رابطه با تاثير عميق و ريشه دار قرآن و پيشوايان معصوم عليهم السلام بارها سخن گفته و مردم را با اين دو عامل تربيتى و انسان ساز آشنا ساخته است . بنابراين بر اولياء و مربيان دلسوز جامعه شايسته است كه از تاثير اين دو عامل اساسى غافل نبوده و در تربيت فرزندان به اين مسئله كمال توجه را نموده و در حد امكان با روش هاى دلپسند و جذاب تاثير آنان را مدنظر داشته باشند.
امام مجتبى عليه السلام در گفتارى مقام و عظمت اهل بيت عليهم السلام و موقعيت آنان در رهبرى افراد بشر و هدايت استعدادها و پرورش و تعالى روح و روان انسان ها را چنين ترسيم مى نمايد: ان الائمه منا و ان الخلافه الا فينا و ان الله جعلنا اهلها فى كتابه و سنه نبيه صلى الله عليه و آله و ان العلم فينا و نحن اهله و هو عندنا مجموع كله بحزا فيره و انه لا يحدث شى الى يوم القيامه حتى ارش الخدش الا و هو عندنا مكتوب باملاء رسول الله صلى الله عليه و آله و خط على عليه السلام بيده ؛ (29)
پيشوايان هدايتگر از ما اهل بيت عليهم السلام مى باشند و خلافت و صلاحيت رهبرى مردم با ما خانواده است و خداوند به ما خانواده چنين اهليتى داده و در قرآن و روش پيامبر به آن مفتخر گردانيده است .
ما اهل علم و دانش هستيم و تمام علوم مختلف در پيش ماست ، هيچ حادثه در جهان آفرينش رخ نمى دهد، مگر اينكه در پيش ما اهل بيت عليهم السلام به املاء پيامبر صلى الله عليه و آله و خط على عليه السلام نوشته اى در رابطه با آن وجود دارد، حتى حكم و دستور يك خراش كوچك هم در پيش ماست .
گفتنى است كه رهنمودهاى قرآن و اهل بيت عليهم السلام نه تنها براى سعادت مسلمانان بلكه براى كمال و تربيت تمام افراد بشر تنظيم گرديده است ، آواى ملكوتى و وحيانى آن ها با سطح فرهنگ تمام طبقات محتلف مردم هماهنگ است ، چرا كه انسان ها گرچه در فرهنگ ها و سنت هاى قومى و جغرافيايى با هم اشتراك ندارند، اما در فرهنگ انسانى - كه همان فطرت پايدار تغييرناپذير است - با هم ديگر مشترك هستند و مخاطبين قرآن و اهل بيت عليهم السلام هم فطرت پاك انسان ها است . فطرت الله التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم ولكن اكثر الناس لا يعلمون ؛ (30) اين فطرتى است كه خداوند، انسان ها را بر آن آفريده و دگرگونى در آفرينش الهى نيست ؛ اين است آيين استوار، ولى اكثر مردم نمى دانند.
در نتيجه محتواى پيام هاى آسمانى قرآن و رهنمودهاى دلنواز پيشوايان معصوم عليهم السلام همانند آبى گوارا و زلال عامل حيات و رشد و تربيت همه طبقات افراد بشر مى باشد.
گفتار دوم : زمينه هاى تربيت 
زمينه هاى تربيت  
طبق آموزه هاى فرهنگ اسلام ، اولياء و مربيان و بويژه پدران و مادران بايد مدت ها قبل از تولد كودك به تريبت روح و روان و جسم وى توجه نمايند. اين نكته از ويژگى هاى منحصر به فرد مكتب مترقى اسلام است . اين آيين آسمانى از آن جايى كه به مقوله تربيت اهميت خاصى قائل است ، براى اعمال روش هاى تربيتى نيز اين چنين ديد عميق ، وسيع و ريشه دار دارد.
از ديدگاه اين آيين انسان ساز، يكى از بزرگترين اهداف ازدواج ، تربيت نسلى پاك و فرزندانى شايسته و كارآمد مى باشد. براى همين در رهنمودهاى پيشوايان دينى پس از انتخاب همسر صالح ، نكات ظريف و قابل توجهى را به خاطر مصلحت هايى براى زوجين جوان مقرر داشته اند كه رعايت آن ها شرط موفقيت در زندگى آينده بوده و پدر و مادر را در پيش ‍ گرفتن زندگى سعادتمندانه و همراه با خوشبختى و به وجود آوردن نسلى پاك و صالح و سالم ، يارى مى نمايد.
در سيره تربيتى پيشواى دوم شيعيان به برخى از اين نكات دقيق توجه ويژه اى ديده مى شود كه ما آن ها را به عنوان زمينه ساز پرورش فرزندان سالم مطرح مى كنيم :
1. انتخاب همسر شايسته  
ازدواج يك پيمان مقدس و ارزنده ايست كه ميان زن و مرد بسته مى شود و به اين وسيله آنان دو يار غمخوار و شريك زندگى همديگر مى شوند. در مورد اهميت آن پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است : هيچ بنايى در اسلام بنيان نهاده نشده كه نزد خداوند محبوب تر از ازدواج باشد. (31) در منابع دينى ما اهداف مهمى براى ازدواج بيان گرديده ، كه مهم ترين آن ها عبارتند از:
تربيت فرزند صالح ، نيل به آرامش و سكون ، تامين نياز جنسى ، تكميل و تكامل دو جنس مخالف ، سلامت و امنيت اجتماعى ، تامين نيازهاى روانى و روحى .
پس يكى از مهم ترين اهداف ازدواج تربيت فرزند سالم و صالح مى باشد و اولين گام هاى تربيت را بايد از انتخاب همسر شايسته شروع نمود. زيرا مهم ترين عامل نقش آفرين در تربيت فرزندان لايق ، همان پدر و مادرى است كه از نظر وراثت و محيط بيشترين تاثير را مى گذارند. تاثير پدر و مادر در روحيات و حالات و اندام مناسب كودك ، در جنبه هاى فرهنگى ، اجتماعى ، اخلاقى ، عاطفى و روانى بسيار مهم و قابل امعان نظر مى باشد؛ زيرا والدين صفات ارثى خويش را به كودك منتقل مى كنند و كودك يك عمر با آن صفات و عادات بايد زندگى كند.
بر اين اساس بايد در انتخاب همسر، نهايت دقت را به عمل آورد. چرا كه همسر انسان علاوه بر اينكه شريك يك عمر زندگى فرد قرار مى گيرد، در آينده به عنوان پدر يا مادر فرزندان هم محسوب مى شود. ملاك و معيار شايستگى و صلاحيت را بايد آموخت و بر اساس آن همسر دلخواه خويش ‍ را انتخاب نمود. امام حسن مجتبى عليه السلام دقت در انتخاب همسر شايسته را مورد تاكيد قرار داده و مهم ترين ويژگى را ايمان و تقوا مى داند و در حديثى كه قبلا گذشت آن بزرگوار فرمود:
اگر داماد با ايمان و پرهيزگار باشد، در صورت دوست داشتن و توافق با همسرش او را مورد احترام قرار خواهد داد و اگر شريك زندگى اش ‍ خوش آيند او نباشد، هيچ گاه به او ستم روا نمى دارد. (32)
طبق اين فرمايش ، پدر كه مدير خانواده مى باشد و مظهر نظم و انضباط و تجلى قانون و عدالت در خانه است ، بايد فردى خود ساخته و حقيقت گرا باشد و اعضاى خانواده از ظلم و ستم و رفتارهاى غيرانسانى او در امان باشند، تا بتوان در محيطى كه سرشار از ايمان و عاطفه و محبت است فرزندانى خوب و داراى صفات نيكو پرورش داد.
2. نقش مادر در آينده كودك  
پدر و مادر وظيفه دارند كه با كودك خويش به عنوان امانت الهى رفتار شايسته اى داشته باشند. آنان مانند يك باغبان بايد اين نونهال را پرورش ‍ داده و در حد توان خود او را از آفات و گزندهاى مادى و معنوى حفظ نموده و استعداد و خلاقيت هاى وى را شكوفا ساخته و به ثمر برسانند.
در اين ميان مادر نقش حساستر و فوق العاده اى را بايد ايفا كند و زمينه را براى تقويت و رشد شخصيت كودك آماده سازد و او را هماهنگ با بلوغ و رشد جسمانى به بلوغ و رشد اجتماعى ، فرهنگى و از همه مهمتر بلوغ عقلانى هدايت نمايد. عفت و پاكدامنى و تقوا و خويشتن دارى مادران مى تواند آن ها را در اين مهم يارى كند و فرزندانشان را از مفاسدى همچون ريا، دروغ ، نفاق ، كينه توزى به هم نوع و ساير خصلت هاى زشت دور نمايد.
پاكدامنى و تقواى مادر تاثير بسزايى در خدايى شدن و رنگ انسانيت گرفتن طفل در آينده دارد. شجاعت و شهامت روحى ، حق دوستى ، حق جويى ، نيت هاى خير، انديشه هاى پاك و وقار و متانت از جمله اثرات و بركات عفت و تقواى والدين است .
آرى ، فرزندان سالم از دامن هاى سالم و پاك پديد مى آيند و برعكس ‍ نمى توان از دامن هاى آلوده انتظار به وجود آمدن نسلى پاك و فرزندانى خوشنام و با شخصيت سراغ داشت . فرزندى كه در دامن پاك و بافضيلت رشد يابد زمينه هاى مساعد براى صفات نيك را دارد، ولى اگر در محيطى فاسد پرورش يافته باشد، زمينه هاى موروثى مانع رشد و تربيت خوب در وجود طفل مى باشد. حضرت امام حسن عليه السلام در يكى از سخنان گهربار خويش كه خطاب به عمرو بن العاص بيان مى نمود با اشاره به اعمال زشت و صفات نارواى او در مورد يكى از مهم ترين علل انحراف و آلودگى وى به انواع گناهان و خلافكارى ها مى فرمايد:
مادر تو زنى فاسد و زناكار بود و تو در خانه اى متولد شدى كه چند پدر تو را به خود نسبت مى دادند، و رجال قريش بر سر تو نزاع داشتند، ابوسفيان مى گفت : پسر از آن من است . وليد بن مغيره مى گفت : عمرو فرزند من است . و عثمان بن حارث ، نضر بن حارث ، و عاص بن وائل هر يك ادعاى پدرى تو را داشتند، در ميان اين گفتگوها لئيم ترين ، خبيث ترين ، و بى اصل و نسبت ترين مردم قريش زورش به سايرين چربيد و تو را به خود ملحق ساخت . (به همين خاطر) هنگامى كه به حد بلوغ رسيدى صريحا گفتى كه من دشمن محمد هستم . (33)
3. دعاى مطلب فرزند  
بعد از اين كه زن و مرد با همسر شايسته خويش و با شرايط صحيح با همديگر پيمان وصلت بستند. بايد از خداوند فرزند سالم و نسل صالح درخواست كنند و همه اعمال و رفتارهاى خود را با نام و ياد و توكل به پروردگار عالميان انجام دهند. در اين مورد توصيه هاى ارزنده اى از رهبران الهى به ما رسيده است .
روزى شخصى از كارگزاران معاويه به امام مجتبى عليه السلام عرض كرد: من مردى ثروتمند و مرفه هستم ، و بعد از ازدواج صاحب فرزندى نشده ام ، براى من روشى تعليم نماييد شايد كه در اثر آن خداوند فرزندى به من عطا كند.
حضرت امام حسن عليه السلام به او فرمود: از گناهان خود استغفار كن و پيوسته در آن تلاش نما و از خداوند متعال بخواه با آمرزش گناهانت حاجت تو را بر آورد. آن شخص همواره در حال استغفار بود، و بعضى روزها 700 مرتبه از خداوند متعال طلب آمرزش مى نمود تا اين كه در اثر همين رفتار، خداوند به او فرزندانى عطا نمود.
هنگامى كه معاويه خبردار شد، از آن مرد خواست ، تا علت تاثير اين ذكر را در طلب فرزند از امام عليه السلام جويا شود. هنگامى كه وى از امام مجتبى عليه السلام اين پرسش را نمود، آن حضرت در پاسخ ، به دو آيه در سوره هود و نوح اشاره نمود كه خداوند متعال در مقابل استغفار و توبه حقيقى ، وعده مال و فرزند مى دهد. (34)
بر اساس اين نكته والدين گرامى بايد در ايجاد نسل و تولد فرزند از خداوند متعال استعانت بجويند و نه تنها فرزند را از خدا بخواهند بلكه اولاد صالح ، شايسته و دوستدار اهل بيت عليهم السلام را از درگاه بارى تعالى آرزو كنند.
مرد عطار و امام حسن عليه السلام  
در يكى از سفرهايى كه امام حسن عليه السلام پياده به مكه مى رفت پاهاى مباركش ورم نمود. در يكى از منازل به غلامش ، مردى عطار را نشان داده و فرمود: نزد آن مرد برو و از بوى روغن و مرهمى بگير و بهايش را هم بپرداز! فروشنده هنگامى كه فهميد آن غلام از طرف امام مجتبى عليه السلام آمده و براى آن حضرت دوا مى خواهد، گفت :
مرا نزد آن بزرگوار ببر. آن مرد عطار وقتى كه به محضر امام مجتبى عليه السلام شرفياب شد به امام عليه السلام اظهار داشت كه : پدر و مادرم فداى شما! من نمى دانستم كه شما به اين روغن نياز داريد، اجازه بفرماييد بهاى آن را از شما نستانم زيرا من غلام شما هستم ، اما از شما تقاضا مى كنم كه چون وضع حمل همسرم نزديك است ، از خداوند بخواهيد به من پسرى سالم عنايت كند كه دوستدار شما اهل بيت عليهم السلام باشد. كريم اليهم السلام به آن مرد فرمود: به منزلت برو كه خداوند به تو پسرى عطا فرموده و او از شيعيان ماست . (35)
4. مباشرت با انديشه هاى پاك  
توجه به خداوند و معاد و به فكر هم بودن زوجين و در سر داشتن افكار مثبت و انديشه هاى پاك از روش هاى تربيتى آيين حيات بخش اسلام است كه اين شيوه را در هنگام مباشرت و انعقاد نطفه به زوجين پيشنهاد مى كند.
طبق اين توصيه آنان نبايد در آن لحظه حساس و سرنوشت ساز افكار و انديشه هاى ناصواب و ناپاك در ذهن خود داشته باشند و برعكس بايد افكار عالى و انديشه هاى صحيح و پاك و اهداف الهى و متعالى را مدنظر خويش قرار دهند. بديهى است نسلى كه بر اين اساس ايجاد شود با اين انديشه ها هماهنگ بوده و در راه صحيح و مسير الهى قدم خواهد گذاشت .
امام حسن مجتبى عليه السلام در جلسه اى اين پيام آسمانى و نكته ظريف و مهم تربيتى را به يزيد بن معاويه گوشزد نمود، و آن در هنگامى بود كه يزيد در سخن جسارت آميز و بى ادبانه اى به آن بزرگوار گفت : اى حسن ! من از روزى كه خودم را شناخته ام تو را دشمن مى دارم و بغض و كينه تو در دلم جاى گرفته است . حضرت امام حسن عليه السلام در پاسخ به او فرمود: بدان اى يزيد! اين شقاوت درونى و حقد و كينه تو به من و اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله ريشه در نطفه تو دارد كه با انديشه هاى پاك به وجود نيامده است ، پدرت در هنگام آميزش ، افكار شيطانى در سر داشته و شيطان در موقع منعقد شدن نطفه تو، با پدرت شريك شده است و نتيجه آن مشاركت ، عداوت و كينه ما است كه در وجود تو به ارث مانده است .
همچنان كه خداوند در كتاب خويش خطاب به شيطان مى فرمايد: وشاركهم فى الاموال و الاولاد ؛ (36) اى شيطان ! در اموال و اولاد آنان (پيروان خويش ) شريك شو! (37) براى همين در روايات متعددى توصيه شده كه پدر و مادر با نام خدا مباشرت نموده و نسلى پاك و پرهيزگار و اولا شايسته و هوشمند و سالم را از خداوند بخواهند. توجه به اين نكته مهم در آموزه هاى دينى ما، وسعت نظر و گسترش دامنه فرهنگ تعليم و تربيت اسلامى را نشان مى دهد.
5.تاثير صفات روحى والدين در فرزند  
آرامش روح و حالت طبيعى پدر و مادر در ايجاد فرزند، نقش مهمى در كيفيت هاى جسمانى و روانى كودك در آينده دارد و اين مسئله امروزه مورد توجه كارشناسان امر تعليم و تربيت كودك مى باشد.
در احاديث و سخنان معصومين (ع ) از اين نكته علمى سخن به ميان آمده و مورد توجه قرار گرفته است .
چنانچه حضرت امام مجتبى (ع ) درباره نقش آرامش طبيعى و اطمينان خاطر والدين در زمان انعقاد نطفه و ايجاد نسل مى فرمايد:
فان الرجل اذا اتى اهله بقلب ساكن و عروق هادية و بدن غير مضطرب استكنت تلك النطفة فى الرحم فخرج الرجل يشبه اباه و امه
اگر هنگام مباشرت والدين و لحظه انعقاد نطفه ، دل آرام و دوران خون در رگ ها به صورت طبيعى و بدن خالى از اضطراب باشد، فرزند به پدر مادر خود شبيه خواهد بود.
آرى اگر در آن لحظه بدن آرامش لازم و روان زوجين وضع طبيعى خود را داشته باشد، طبيعى ترين شكل براى فرزند شباهت به والدين خويش ‍ است . بنابراين مراقبت هاى لحظه مباشرت ، عمل به رهنمودهاى دينى ، رعايت زمان و مكان و توجه به حالت جسمانى و روانى و ساير مواردى كه در دستورات دين مبين اسلام مورد تاكيد قرار گرفته اگر مورد توجه والدين باشد، آنان در تربيت و پرورش كودك آينده خود از اين جهت دچار مشكل نخواهند شد و جامعه اى كه از چنين نسلى تشكيل يابد، مطمئنا راه سعادت و خوشبختى و سلامت را خواهد پيمود.
6. مراقبت هاى دوران باردارى  
بعد از انعقاد نطفه كودك ، زندگى او وارد مرحله جديدى مى شود و مادر وظيفه دشوارترى را به عهده مى گيرد. در اين دوران علاوه بر مراقبت هاى معنوى كه بايد مد نظر قرار گيرد، مسئله غذاى مادر و توجه به بهداشت تغذيه در سيره پيشوايان معصوم عليه السلام مطرح مى باشد.
حضرت مجتبى عليه السلام با توجه به اهميت تغذيه مادر در هنگام حمل و تاثير آن در چگونگى شكل گيرى و رشد جنين به نقل از رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد اطعموا حبالاكم اللبان (38) فان الصبى اذا غذى فى بطن امه باللبان اشتد قلبه وزيد فى عقله ، فان يك ذكراكان شجاعا و ان ولدت انثى عظمت عجيزتها فتحظى بذلك عند زوجها ؛ (39) به همسران باردار خويش كندر بخورانيد، اگر كودك در شكم مادر با كندر تغذيه شود قوت قلب يافته و بر هوشمندى اش افزوده خواهد شد، در آن حال اگر جنين پسر باشد او در آينده فردى شجاع و دلير مى شود و اگر دختر باشد اندامى متناسب و زيبا يافته و مورد توجه همسر آينده اش قرار خواهد گرفت .
7. رعايت حقوق همسر  
يكى از مهم ترين علت هاى تزلزل و در نتيجه از هم فروپاشيدن خانواده ها، بى اعتنايى زوجين به حقوق همديگر مى باشد. اگر آنان حقوق متقابل را مراعات نكنند و به يكديگر احترام متقابل نداشته باشند، در اثر اين بى توجهى اعتماد و اطمينان از آنان نسبت به يكديگر سلب خواهد شد.
بديهى است فرزندانى كه در چنين فضاى بى اعتمادى رشد كنند، به حقوق ديگران از جمله پدر و مادر خويش بى اعتنا خواهند بود.
پدر و مادرى كه خودشان را اصلاح نكرده باشند و در ميان خود اصل تفاهم و توافق را مد نظر قرار ندهند، همديگر را تحمل نكنند و از لغزش ها و خطاهاى عادى زندگى در رفتار يكديگر اغماض و چشم پوشى ننمايند، بى ترديد آنان از اصول و اهداف تربيتى ازدواج بى اطلاع هستند. چنين افرادى چگونه انتظار دارند كه در خانواده خويش كودكى تربيت يافته و آراسته به كمالات و مقامات عالى انسانى به جامعه تحويل دهند. براى همين يكى از موارد زمينه هاى تربيت را مى توان در احترام به همسر و رعايت حقوق وى دانست . هنگامى كه از امام حسن عليه السلام سوال شد، انسان هاى لئيم و پست چه كسانى هستند؟ امام فرمود:
احراز المرء نفسه و اسلامه عرسه ؛ (40) انسان پست و لئيم كسى است كه به فكر خود بوده و به همسر خود بى اعتنا باشد و او را به حال خود رها كند.
بلى اگر انسان همسر خويش را گرامى بدارد و او را به عنوان امانت الهى بنگرد و با رعايت حقوق همسر خويش زمينه آرامش و امنيت فكرى و روحى را در منزل به وجود آورد، همسر او مى تواند با نيروى كامل و افكارى سالم و روحيه اى پر نشاط به وظيفه خطير مادرى و تربيت فرزندانى وارسته اقدام نمايد. نتيجه اين رفتار در مرحله اول عايد والدين و جامعه بوده و زمينه پرورش و رشد نسلى پاك ، ستوده خصال و ايده آل فراهم خواهد آمد.
چنان كه اميرمومنان عليه السلام خطاب به مديران خانواده ها فرمود:
همسرانتان در نزد شما امانت خداوند هستند، آنان را ناراحت نكنيد و به كارهاى سخت و دشوار وادار ننماييد. (41)
آرى مادر امانت حق تعالى است و در دامن خويش امانتى بس ارزشمند مى پرورد، پدر به عنوان مدير خانواده بايد زمينه اين امانتدارى را فراهم نمايد. در سيره عملى امام مجتبى عليه السلام احترام به همسر و رعايت حقوق او كاملا مشهود است .
بر اين اساس پدر خانواده مى تواند، با خوشرفتارى و ارتباط كلامى با بار مثبت و عاطفى و رعايت حال همسر خويش از مشكلات روحى و آلام روانى وى كاسته و زمينه تربيت صحيح كودكان را فراهم آورد.
8. فراهم نمودن غذاى حلال  
گذشته از اين كه پدر بايد نيازهاى روحى همسر و فرزندان را تامين نمايد، بايد با تهيه غذاى حلال و توسعه در زندگى براى رشد سالم و صحيح جسمى آنان نيز زمينه سازى نمايد.
چنان كه مى دانيم اثر غذا در فرزندان ، قبل از اين كه آن ها به اين عالم قدم بگذارند، امرى مسلم و ترديدناپذير است و در طول تربيت هم بايد كاملا مراعات شود. يك فرد مسلمان براى تربيت صحيح فرزندان ، بايد سفره هاى هر چند ساده ولى با غذاها و خوردنى هاى حلال و پاك را در منزل بگستراند.
اين كار خواص متعددى دارد كه يكى از آن ها به وجود آمدن زمينه رشد فضائل اخلاقى و خصال پسنديده در كودكان و نوجوانان مى باشد. از ديدگاه فرهنگ اهل بيت عليهم السلام غذايى كه مصرف مى كنيم و به خانواده خود مى خورانيم ، علاوه بر آثار مادى كه در جسم ها بر جاى مى گذارد، آثار ديگرى هم در روح و روان و شخصيت معنوى ما ايجاد مى كند. اين نوع از آثار را آزمايش هاى مادى و تجربه هاى عملى و عينى نمى تواند ثابت كند، اما از نظر مكتب تربيتى اهل بيت عليهم السلام امرى كاملا واضح و پذيرفته شده مى باشد.
رواياتى بسيار در مورد فراهم نمودن غذاى حلال و تاثير آن بر روحيات افراد نقل شده كه از موضوع بحث خارج است و مجال مفصلترى مى طلبد.
در اين جا فقط به گفتارى از امام مجتبى عليه السلام اكتفا مى كنيم ، آن حضرت در اين مورد مى فرمايد:
ان من اخلاق المومنين كسبا من حلال ؛ (42) از نشانه هاى انسان هاى باايمان انتخاب شغل حلال و درآمد مشروع است .
آنان از راه درست و مشروع معاش خود را تامين مى كنند و اولاد خود را با اين درآمد پرورش مى دهند. يكى از آثار مهم درآمد از راه حلال ، به وجود آمدن فضايى معنوى و آكنده از فضائل و كمالات در خانواده است كه در آن فضا فرزندان رشد مى يابند. داستانى مشهور در اين رابطه نقل شده است كه نشانگر تاثير غذا در رفتار و كردار فرزندان مى باشد.
داستان عالم اصفهانى  
نقل كرده اند كه يكى از علماى بزرگ اصفهان در عصر صفويه ، امامت مسجد جامع شهر را به عهده داشت . شبى پسر خردسال خويش را به همراه خود به مسجد آورده بود، پسربچه از ورود به مسجد خوددارى كرده و در حياط مسجد نشست . پس از رفتن پدر، چشم پسرك به مشك آبى افتاد كه متعلق به يكى از نمازگزاران بود. وى آن را با سوزنى سوراخ كرده و با آبى كه از آن مى ريخت ، مشغول بازى شد. پس از پايان نماز، پدر از اين موضوع آگاه شد و بعد از جبران خسارت صاحب مشك ، دست پسر را گرفته و با حالتى ناراحت و غمگين به خانه آمد.
او در خانه بعد از نقل ماجرا خطاب به همسرش گفت : من در تغذيه ، تهيه درآمد حلال ، رعايت آداب و رسوم اسلامى ، قبل از انعقاد نطفه و بعد از آن و همچنين در دوران كودكى و نشو و نماى فرزندمان با جديت تمام كوشيده ام ، ولى لغزش و خطاى امروز اين كودك نشانگر تقصير يكى از ما دو نفر است .
مادر درنگى نموده و بعد از اندكى تامل و تفكر گفت : من هم مثل شما در رعايت آداب شرعى و نكات تربيتى كمال دقت را به عمل آورده ام ، اما يك بار هنگامى كه به اين طفل باردار بودم ، به منزل همسايه رفتم ، درخت انار همسايه توجه مرا به خود جلب كرد و من يك لحظه وسوسه شدم و بدون اجازه همسايه به يكى از انارها سوزنى فرو برده و مزه آن را چشيدم . ممكن است لغزش امروز كودك از خطاى آن روز من ريشه گرفته باشد و اشتباه آن روز من ، در عمل امروز فرزندمان جلوه نموده است .
مرحوم الهى قمشه اى در ديوان خويش در مورد انسان هاى حلال طلب و آثار آن چنين سروده است :
به روزى در پى كسب حلالند
به حشر آسوده ز اندوه و وبالند
دهد رزق حلال آسايش دل
شود بر طاعت دلدار مايل
حرام از دل برد مهر و وفا را
كند ناپاك قلب باصفا را (43)
9. اصلاح خانواده  
يكى ديگر از مواردى كه در زمينه سازى براى تربيت فرزندان موثر است و در سيره تربيتى حضرت امام حسن عليه السلام مشاهده مى شود، تلاش ‍ براى جلوگيرى از اختلاف و از هم پاشيدن خانواده هاست . بگو مگو و كشمكش در داخل خانواده و در بين والدين بى ترديد تاثير در روح و روان كودك دارد و ناخواسته فرزندان را در مسير انحراف و ناسازگارى هاى اجتماعى و فردى قرار مى دهد. بايد در تربيت فرزندان ، زمينه هاى هنجارشكنى و اصول زدايى را از بين برده و از اختلاف شديدا پرهيز كرد و در صورت بروز مشكل ، بايد از راه هاى صحيح آن را حل نمود.
در رفتار تربيتى و منش اخلاقى حضرت مجتبى عليه السلام تلاش براى اصلاح درگيرى ها و رفع اختلاف هاى داخلى خانواده ها قابل توجه مى باشد. روزى مردى به نام غاضرى به حضور آن جناب آمده و از ضرر و زيانى كه به سبب گفتار و رفتار همسرش به او وارد شده بود، سخن به ميان آورد و از دست همسرش اظهار ناراحتى و رنجش نمود. امام حسن عليه السلام بدون اين كه در مورد جزئيات ماجرا و كيفيت اختلاف توضيحاتى بخواهد، خسارت آن فرد را شخصا جبران نمود. (44) و به اين ترتيب زمينه درگيرى خانوادگى را از ميان برداشت و اجازه نداد كه در اثر مقدارى ضرر مالى كدورت و اختلاف در بين يك زن و شوهر ريشه دار شده و به مرور اساس خانواده اى از هم بپاشد.
بنابراين والدين بايد از اختلافات و بگومگوهاى خويش كاسته و در مقابل اطفال خود از آن پرهيز نمايند. زيرا كشمكش و مجادله پدر و مادر موجب زمينه سازى براى ناسازگارى هاى فرزندانشان مى شود كه بعضى از علائم اين ناسازگارى ها عبارتند:
1. عدم حضور كودك در گروه ها و جلسات اجتماعى و نداشتن فرصت براى ابراز وجود و شكوفايى استعدادهايش .
2. داشتن قيافه اى نگران و افسرده در اجتماعات .
3. بيمناك بودن نسبت به آينده و عدم احساس لذت از درس و مدرسه و زندگى .
4. عقب ماندگى آموزشى در اثر كمبود عواطف و محبت خانوادگى .
5. روى آوردن به افراد منحرف و سرگرمى هاى پوچ و باطل و اغواكننده به علت بهره مند نبودن از محبت خانوادگى .
6. داشتن تشويش ذهنى ، افكار مضطرب و اشتغال ذهن و فكر به اختلافات و مشكلات خانوادگى .
7. داشتن ديدگاه منفى به افراد اجتماعى .
8. از بين رفتن عزت و شخصيت و احترام والدين در منظر او.
در اين گونه موارد بهتر است كه :
1. پدر و مادر در حضور كودكان از سرزنش يكديگر خوددارى نموده و از بگومگو و مجادله به شدت پرهيز كنند.
2. والدين در نشست هاى خانوادگى از مطالبى كه روح حرص و طمع و بدگويى از ديگران را در فرزندان القاء مى كند، خوددارى نمايند.
3. اصل مسلم در رفتار بين پدر و مادر بايد بر اساس خوش بينى و حسن ظن باشد.
4. والدين خواسته هاى خويش را منطبق بر رضاى خداوند قرار دهند نه مطابق با سليقه شخصى خويش .
5. همديگر را با كلمات احترام آميز صدا نموده و با عباراتى كه بار مثبت و عاطفى و محبت آميز داشته باشد استفاده نمايند و از سخنان زشت و توهين آميز و كينه آور احتراز نمايند.
6. در حضور فرزندان از روزگار و مشكلات زندگى شكايت نكنند و از مسائلى كه غالبا و به طور ناخودآگاه در زندگى به فرزندان ديد منفى القاء مى كند پرهيز نمايند و راضى به رضا و قضاى الهى باشند.
7. در مورد مسائل و مشكلات خانه هفته اى يك روز جلسه بحث و مذاكره قرار دهند و در حضور كودكان به مشورت و تبادل نظر پرداخته و به افكار اعضاى خانواده احترام بگذارند. (45)

 

next page fehrest page