الگوهاى رفتارى امام على عليه السّلام

جلد سوم
( امام على (ع ) و اقتصاد اسلامى )

مرحوم محمّد دشتى

- ۷ -


هم صرفه جوئى در مصرف بود،
و هم صرفه جوئى در توليد،
كه از غذاهاى روزانه و معمولى ، هم نيازهاى غذائى تاءمين مى شد، و هم باغدارى و كشاورزى تحقّق مى پذيرفت . ( 222)
- علل روى آوردن به كشاورزى و باغدارى

پس از كودتاى سقيفه ، شوراى نظامى حكومت خليفه اوّل اينگونه مى انديشيد كه عدّه زيادى با خليفه اوّل بيعت نكردند ودر راءس مخالفان ، على عليه السلام و اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله قرار دارند،
يكى از راه هاى تسليم نمودن على عليه السلام و بنى هاشم را محاصره شديد اقتصادى مى دانستند كه ناچار شوند دست نياز به سوى حكومت دراز كنند و تسليم شوند و قدرت اداره و سرپرستى مخالفان را نيز نداشته باشند از اين رو:
الف - فَدَك و باغات آن را كه حدود 5 سال قبل ، رسول خدا صلى الله عليه و آله به فاطمه سلام الله عليها بخشيده بود غصب كردند.
ب - حضرت زهراسلام الله عليها را از ارث پدر محروم ساختند. (با يك حديث ساختگى )
ج - خُمس را كه حق اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله بود، به طور كلّى از احكام اسلام حذف كردند. ( 223)
و فكر مى كردند كه روزنه اميدى ديگر براى امام على عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام باقى نمانده است و ناچارند كه تسليم شوند.
امّا امام على عليه السلام
* با تلاش در كار و توليد
* و احداث باغات فراوان در اطراف مدينه و سرزمين (يَنبُع )،
* و حفر چاه هاى پر آب

نقشه آنها را نقش بر آب ، و خود و خاندان خود را براى هميشه از نظر اقتصادى بيمه كرد.
زمين هاى مدينه نوعا حاصلخيز، و آب هاى زير زمينى آن در سطح بالا قرار دارد، كه حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام از اين موهبت خدادادى استفاده كرد،
باغاتى را وقف سادات عَلَوى كرد مانند :
نخلستان (عين ابى نيزر) و (عين بغيبغه ) كه آنها را صدقات على مى ناميدند.
و همچنين در سرزمين (عقيق ) كه آن را وادى عقيق مى ناميدند نخلستان هائى احداث كرد، و باغات خرماى سرزمين (يَنبُع ) را طى نامه 24 نهج البلاغه وقف همسران و فرزندان خود كرد.
نامه اينگونه آغاز مى شود :
مِن وِصِيَّةٍ لَهُ بِمَا يُعمَل في اءموَالِهِ، كَتَبَهَا بَعدَ منصَرفِه مِن صِفِّين :
* الوصايا الاقتصادية
هذَا مَا اءَمَرَ بِهِ عَبدُ اللّهِ عَلِيُّ بنُ اءَبِي طَالِبٍ اءَمِيرُ المُؤ مِنِينَ فِي مَالِهِ، ابتِغَاءَ وَجهِ اللّهِ، لِيُولِجَهُ بِهِ الجَنَّةَ، وَيُعطِيَهُ بِهِ الاَْمَنَةَ.
منها : فَإِنَّهُ يَقُومُ بِذلِكَ الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ يَاءكُلُ مِنهُ بِالمَعرُوفِ، وَيُنفِقُ مِنهُ بِالمَعرُوفِ، فَإِن حَدَثَ بِحَسَنٍ حَدَثٌ وَحُسَينٌ حَيُّ، قَامَ بِالاَْمْرِ بَعْدَهُ، وَاءَصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ.
وَإِنَّ لاِبنَى فَاطِمَةَ مِن صَدَقَةِ عَلِيٍّ مِثلَ الَّذِي لِبَنِي عَلِيٍّ، وَإِنِّي إِنَّمَا جَعَلتُ القِيَامَ بِذلِكَ إِلَى ابنَي فَاطِمَةَ ابتِغَاءَ وَجهِ اللّهِ، وَقُربَةً إِلَى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ، وَتَكرِيما لِحُرمَتِهِ، وَتَشرِيفا لِوُصلَتِهِ.

* ضرورة حفظ الاموال
وَيَشتَرِطُ عَلَى الَّذِى يَجعَلُهُ إِلَيهِ اءَن يَترُكَ المَالَ عَلَى اءُصُولِهِ، وَيُنفِقَ مِن ثَمَرِهِ حَيثُ اءُمِرَ بِهِ وَهُدِيَ لَهُ، وَاءَلا يَبِيعَ مِن اءَولاَدِ نَخِيلَ هذِهِ القُرَى وَدِيَّةً حَتَّى تُشكِلَ اءَرضُهَا غِرَاسا.
وَمَن كَانَ مِن إِمَائِى - اللا تِى اءَطُوفُ عَلَيهِنَّ - لَهَا وَلَدٌ، اءَو هِيَ حَامِلٌ، فَتُمسَكُ عَلَى وَلَدِهَا وَهِيَ مِن حَظِّهِ، فَإِن مَاتَ وَلَدُهَا وَهِيَ حَيَّةٌ فَهِيَ عَتِيقَةٌ، قَد اءَفرَجَ عَنهَا الرِّقُّ، وَحَرَّرَهَا العِتقُ.
قوله عليه السلام فى هذه الوصية : ( واءلا يبيع من نخلها وَدِيةً )، الوَدِيّةُ: الفَسِيلَةُ، وجمعها وَدِيّ.
و قوله عليه السلام : ( حتّى تشكل اءرضها غراسا ) هو من اءفصح الكلام ، و المراد به اءن الا رض يكثر فيها غراس ‍ النخل حتى يراها الناظر على غير تلك الصفة التى عرفها بها فيشكل عليه اءمرها و يحسبها غيرها.

(پس از بازگشت از جنگ صفّين اين وصيّت نامه اقتصادى را نوشت :)
* وصيّت اقتصادى نسبت به اموال شخصى
اين دستورى است كه بنده خدا على بن ابيطالب ، اميرمؤ منان نسبت به اموال شخصى خود، براى خشنودى خدا داده است ، تا خداوند با آن به بهشتش در آورد، و آسوده اش گرداند.
(قسمتى از اين نامه است )
همانا سرپرستى اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن على است ، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد، و از آن انفاق كند، اگر براى حسن حادثه اى رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستى آن را پس از برادرش بعهده گيرد، و كار او را تداوم بخشد.
پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران على خواهند داشت ، من سرپرستى اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم ، تا خشنودى خدا، و نزديك شدن به رسول اللّه صلى الله عليه و آله و بزرگداشت حرمت او، و احترام پيوند خويشاوندى پيامبر صلى الله عليه و آله را فراهم آورم .
* ضرورت حفظ اموال
و با كسى كه اين اموال در دست اوست شرط مى كنم كه اصل مال را حفظ نموده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند، و هرگز نهال هاى درخت خرما را نفروشند، تا همه اين سرزمين يك پارچه زير درختان خرما بگونه اى قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد، و زنان غيرعقدى من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله مى باشند، پس ‍ از تولّد فرزند، فرزند خود را گيرد كه بهره او باشد، و اگر فرزندش بميرد، مادر آزاد است ، كنيز بودن از او برداشته ، و آزادى خويش را باز يابد.
((وَدّية ) به معناىِ نهال خرما، و جمع آن (وَدِىّ) بر وزن (علىّ) مى باشد، و جمله امام نسبت به درختان (حتّى تشكل ارضها غرسا) از فصيح ترين سخن است ، يعنى : تا اينكه زمين پُر از درخت شود، بطورى كه چيزى جز درختان به چشم نيايند.)

(الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام )
در چشمه سار نهج البلاغه
1 - اعتدال در دنيا
خطبه 209 نهج البلاغه
- استخدام الدّنيا فى طريق للا خرة

مَا كُنتَ تَصنَعُ بِسِعَةِ هذِهِ الدَّارِ فِى الدُّنيَا، وَاءَنتَ إِلَيهَا فِى الاَّْخِرَةِ كُنْتَ اءَحْوَجَ؟ وَبَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الاَّْخِرَةَ: تَقْرِى فِيهَا الضَّيفَ، وَتَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ، وَتُطلِعُ مِنهَا الحُقُوقَ مَطَالِعَهَا، فَإِذَا اءَنتَ قَد بَلَغتَ بِهَا الاَّْخِرَةَ.
فقال له العلاء: يا اءمير المؤ منين ، اءشكو اليك اءخى عاصم بن زياد. قال : وما له ؟ قال : لبس العباءة وتخلى عن الدنيا. قال : عليّ به . فلما جاء قال :

- نقد الرهبنة
يَا عُدَيَّ نَفسِهِ! لَقَدِ استَهَامَ بِكَ الخَبِيثُ! اءَمَا رَحِمتَ اءَهلَكَ وَوَلَدَكَ؟! اءَتَرَى اللّهَ اءَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ، وَهُوَ يَكرَهُ اءَن تَاء خُذَهَا؟! اءَنتَ اءَهوَنُ عَلَى اللّهِ مِن ذلِكَ!
قَالَ: يَا اءَمِيرَ المُؤ مِنِينَ، هذَا اءَنتَ فِى خُشُونَةِ مَلبَسِكَ وَجُشُوبَةِ مَاءكَلِكَ!
قَالَ: وَيحَكَ، إِنِّى لَستُ كَاءَنتَ، إِنَّ اللّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى اءَئِمَّةِ العَدلِ اءَن يُقَدِّرُوا اءَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النَّاسِ، كَيلاَ يَتَبَيَّغَ بِالفَقِيرِ فَقرُهُ!

ترجمه خطب -ه 209
(پس از جنگ بصره بر علاء بن زياد وارد شد كه از ياران امام بود، وقتى ديد خانه بسيار مجلّل و وسيع دارد فرمود :)
- روش استفاده از دنيا
با اين خانه وسيع در دنيا چه مى كنى ؟ در حالى كه در آخرت به آن نيازمندترى
آرى اگر بخواهى مى توانى با همين خانه به آخرت برسى ! در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرايى كنى ، به خويشاوندان با نيكوكارى بپيوندى ، و حقوقى كه بر گردن تو است به صاحبان حق برسانى ، پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز مى توانى پرداخت .
(علاء گفت : از برادرم عاصم بن زياد به شما شكايت مى كنم ، فرمود چه شد او را؟ گفت عبايى پوشيده و از دنيا كناره گرفته است : امام عليه السلام فرمود او را بياوريد، وقتى آمد به او فرمود :)
- برخورد با تفكّر ترك دنيا
اى دشمنك جان خويش ، شيطان سرگردانت كرده ، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمى كنى ؟ تو مى پندارى كه خداوند نعمت هاى پاكيزه اش را حلال كرده امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده كنى ؟ تو در برابر خدا كوچك تر از آنى كه اينگونه با تو رفتار كند.
(عاصم گفت ، اى اميرمؤ منان ، پس چرا تو با اين لباس خشن ، و آن غذاى ناگوار بسر مى برى ؟ امام فرمود :)
واى بر تو، من همانند تو نيستم ، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى ، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند.
حكمت 269 نهج البلاغه
* انواع الناس فى الدنيا
وَقَالَ عليه السلام :
النَّاسُ فِى الدُّنيَا عَامِلاَنِ:
عَامِلٌ عَمِلَ فِى الدُّنيَا لِلدُّنيَا، قَد شَغَلَتهُ دُنيَاهُ عَن آخِرَتِهِ، يَخشَى عَلَى مَن يَخلُفُهُ الفَقرَ، وَيَاءمَنُهُ عَلَى نَفسِهِ، فَيُفنِى عُمُرَهُ فِى مَنفَعَةِ غَيرِهِ؛
وَعَامِلٌ عَمِلَ فِى الدُّنيَا لِمَا بَعدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِى لَهُ مِنَ الدُّنيَا بِغَيرِ عَمَلٍ، فَاءَحرَزَ الحَظَّينِ مَعا، وَمَلَكَ الدَّارَينِ جَمِيعا، فَاءَصبَحَ وَجِيها عِندَ اللّهِ، لاَ يَساءَلُ اللّهَ حَاجَةً فَيَمنَعُهُ.

* ترجمه حكمت 269

و درود خدا بر او فرمود :
مردم در دنيا دو دسته اند، يكى آن كس كه در دنيا براى دنيا كار كرد، و دنيا او را از آخرتش بازداشت ، بر بازماندگان خويش از تهيدستى ترسان است ، و از تهيدستى خويش در امان است ، پس زندگانى خود را در راه سود ديگران از دست مى دهد.
و ديگرى آن كه در دنيا براى آخرت كار مى كند، و نعمت هاى دنيا نيز بدون تلاش به او روى مى آورد،
پس بهره هر دو جهان را چشيده ، و مالك هر دو جهان مى گردد، و با آبرومندى در پيشگاه خدا صبح مى كند، و حاجتى را از خدا درخواست نمى كند جز آن كه روا مى گردد
2 - مسئوليّت بيت المال
خطبه 232 نهج البلاغه
كلم به عبد اللّه بن زمعة ، وهو من شيعته ، وذلك اءنه قدم عليه فى خلافته يطلب منه مالا، فقال عليه السلام :
* الاحتياط فى بيت المال
اِنَّ هذَا المَالَ لَيسَ لِى وَلاَ لَكَ،
وَإِنَّمَا هُوَ فَى ءٌ لِلمُسلِمِينَ، وَجَلبُ اءَسيَافِهِم ، فَإِن شَرِكتَهُم فِى حَربِهِم ، كَانَ لَكَ مِثلُ حَظِّهِم ، وَإِلا فَجَنَاةُ اءَيدِيهِم لاَ تَكُونُ لِغَيرِ اءَفوَاهِهِم .

ترجمه خطبه 232
(عبداللّه بن زمعة از ياران امام بود و در خواست مالى داشت ، در جوابش فرمود :)
* احتياط در بيت المال
اين اموال كه مى بينى نه مال من و نه از آن توست ، غنيمتى گرد آمده از مسلمانان است كه با شمشيرهاى خود به دست آوردند،
اگر تو در جهاد همراهشان بودى ، سهمى چونان سهم آنان داشتى ، وگرنه دسترنج آنان خوراك ديگران نخواهد بود.
3 - وظائف كارگزاران مالياتى
نامه 25 نهج البلاغه
(كان يكتبها لمن يستعمله على الصدقات )
و إ نما ذكرنا هنا جملا ليعلم بها اءنه عليه السلام كان يقيم عماد الحق ، ويشرع اءمثلة العدل ، فى صغير الا مور و كبيرها و دقيقها و جليلها.
- الجباة و الاخلاق الاجتماعية

انطَلِق عَلَى تَقوَى اللّهِ وَحدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، وَلاَ تُرَوِّعَنَّ مُسلِما وَلاَ تَجتَازَنَّ عَلَيهِ كَارِها، وَلاَ تَاءخُذَنَّ مِنهُ اءَكثَرَ مِن حَقِّ اللّهِ فِى مَالِهِ، فَإِذَا قَدِمتَ عَلَى الحَيِّ فَانزِل بِمَائِهِم مِن غَيرِ اءَن تُخَالِطَ اءَبيَاتَهُم ، ثُمَّ امضِ إِلَيهِم بِالسَّكِينَةِ وَالوَقَارِ؛ حَتَّى تَقُومَ بَينَهُم فَتُسَلِّمَ عَلَيهِم ، وَلاَ تُخدِج بِالتَّحِيَّةِ لَهُم ،
ثُمَّ تَقُولَ: عِبَادَ اللّهِ، اءَرسَلَنِى إِلَيكُم وَلِيُّ اللّهِ وَخَلِيفَتُهُ، لاَِّخُذَ مِنكُم حَقَّ اللّهِ فِي اءَموَالِكُم ، فَهَل لِلّهِ فِي اءَموَالِكُم مِن حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ. فَإِن قَالَ قَائِلٌ: لاَ، فَلاَ تُرَاجِعهُ، وَإِن اءَنعَمَ لَكَ مُنعِمٌ فَانطَلِق مَعَهُ مِن غَيرِ اءَن تُخِيفَهُ اءَو تُوعِدَهُ اءَو تَعسِفَهُ اءَوتُر هِقَهُ فَخُذ مَا اءَعطَاكَ مِن ذَهَبٍ اءَو فِضَّةٍ، فَإِن كَانَ لَهُ مَاشِيَةٌ اءَو إِبِلٌ فَلاَ تَدخُلهَا إِلا بِإِذنِهِ، فَإِنَّ اءَكثَرَهَا لَهُ.

فَإِذَا اءَتَيتَهَا فَلاَ تَدخُل عَلَيهَا دُخُولَ مُتَسَلِّطٍ عَلَيهِ
ترجمه نامه 25
(دستورالعمل امام به ماءموران جمع آورى ماليات )
(ما بخشى از اين وصيت را آورديم تا معلوم شود كه امام اركان حق را به پا مى داشت و فرمان به عدل صادر مى كرد، در كارهاى كوچك يا بزرگ ، با ارزش يا بى مقدار)
- اخلاق اجتماعى كارگزاران اقتصادى
با ترس از خدايى كه يكتاست و همتايى ندارد، حركت كن ، در سر راه هيچ مسلمانى را نترسان ، يا با زور از زمين او نگذر، و افزون تر از حقوق الهى از او مگير، هرگاه به آبادى رسيدى ، در كنار آب فرود آى ، و وارد خانه كسى مشو، سپس با آرامش و وقار به سوى آنان حركت كن ، تا در ميانشان قرار گيرى ، به آنها سلام كن ، و در سلام و تعارف و مهربانى كوتاهى نكن . سپس مى گويى : (اى بندگان خدا، مرا ولىّ خدا و جانشين او به سوى شما فرستاده ، تا حق خدا را كه در اموال شماست تحويل گيرم ، آيا در اموال شما حقّى است كه به نماينده او بپردازيد؟)
اگر كسى گفت : نه ، ديگر به او مراجعه نكن ، و اگر كسى پاسخ داد: آرى ، همراهش برو، بدون آن كه او را بترسانى ، يا تهديد كنى ، يا به كار مشكلى وادار سازى ، هرچه از طلا و نقره به تو رساند بردار، و اگر داراى گوسفند يا شتر بود، بدون اجازه اش داخل مشو، كه اكثر اموال از آن اوست
آنگاه كه داخل شدى مانند اشخاص سلطه گر،
وَلاَعَنِيفٍ بِهِ. وَلاَ تُنَفِّرَنَّ بَهِيمَةً وَلاَ تُفزِعَنَّهَا، وَلاَ تَسُوءَنَّ صَاحِبَهَا فِيهَا، وَاصدَعِ المَالَ صَدعَينِ ثُمَّ خَيِّرهُ، فَإِذَا اختَارَ فَلاَتَعرِضَنَّ لِمَا اختَارَهُ. ثُمَّ اصدَعِ الباقيَ صَدعَينِ، ثُمَّ خَيِّرهُ، فَاذا اختارَ فلا تَعرِضَنَّ لِما اختارَهُ فَلاَ تَزَالُ كَذلِكَ حَتَّى يَبقَى مَافِيهِوَفَاءٌلِحَقِّاللّهِفِى مَالِهِ؛فَاقبِض حَقَّ اللّهِ مِنهُ. فَإِنِ استَقَالَكَ فَاءَقِلهُ،ثُمَّاخلِطهُمَاثُمَّاصنَع مِثلَ الَّذِى صَنَعتَ اءَوَّلا حَتَّى تَاءخُذَ حَقَّاللّهِفِى مَالِهِ.وَلاَتَاءخُذَنَّعَودا وَلاَ هَرِمَةً وَلاَ مَكسُورَةً وَلاَ مَهلُوسَةً،وَلاَذَاتَ عَوَارٍ، وَلاَ تَاءمَنَنَّ عَلَيهَا إِلا مَن تَثِقُ بِدِينِهِ، رَافِقا بِمَالِ المُسلِمِينَ حَتَّى يُوَصِّلَهُ إِلَى وَلِيِّهِم فَيَقسِمَهُ بَينَهُم .
- حماية حقوق الحيوانات
وَلاَتُوَكِّل بِهَاإِلا نَاصِحاشَفِيقاوَاءَمِيناحَفِيظا،غَيرَ مُعنِفٍ وَلاَ مُجحِفٍ،وَلاَمُلغِبٍ وَلاَمُتعِبٍ. ثُمَّ احدُر إِلَينَا مَا اجتَمَعَ عِندَكَ نُصَيِّرهُ حَيثُ اءَمَرَ اللّهُ بِهِ، فَإِذَا اءَخَذَهَا اءَمِينُكَ فَاءَوعِز إِلَيهِ. اءَلا يَحُولَ بَينَ نَاقَةٍ وَبَينَ فَصِيلِهَا، وَلاَ يَمصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ ذلِكَ بِوَلَدِهَا؛ وَلاَ يَجهَدَنَّهَا رُكُوبا، وَليَعدِل بَينَ صَوَاحِبَاتِهَا فِى ذلِكَوَبَينَهَا،وَليُرَفِّه عَلَى اللا غِبِ، وَليَستَاءنِ بِالنَّقِبِ وَالظَّالِعِ، وَليُورِدهَامَاتَمُرُّبِهِمِنَ الغُدُرِ، وَلاَ يَعدِل بِهَا عَن نَبتِ الاَْرْضِ إِلَى جَوَادِّالطُّرُقِ،وَلْيُرَوِّحْهَافِى السَّاعَاتِ، وَلُْيمْهِلْهَا عِنْدَ النِّطَافِ وَالاَْعْشَابِ. حَتَّى تَاءْتِيَنَا بِإِذْنِ اللّهِ بُدَّنا مُنْقِيَاتٍ، غَيْرَ مُتْعَبَاتٍ وَلاَ مَجْهُودَاتٍ، لِنَقْسِمَهَا عَلَى كِتَابِ اللّهِ وَسُنَّةِ نَبِيِّهِ صلى الله عليه و آله فَإِنَّ ذلِكَ اءَعظَمُ لاَِجرِكَ، وَاءَقرَبُ لِرُشدِكَ، إِن شَاءَ اللّهُ.
و سختگير رفتار نكن ، حيوانى را رَم مده ، و هراسان مكن ، و دامداررامرنجان ،حيوانات رابه دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند، پس از انتخاب اعتراض نكن ، سپس باقيمانده را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند و بر انتخاب او خرده مگير، به همين گونه رفتار كن تا باقيمانده ، حق خداوند باشد. اگر دامدار ازاين تقسيم و انتخاب پشيمان است ، و از تو درخواست گزينش دوباره دارد همراهى كن ، پس ‍ حيوانات را درهم كن ، و به دو دسته تقسيم نما همانند آغاز كار، تا حق خدا را از آن برگيرى و در تحويل گرفتن حيوانات ، حيوان پير و دست و پا شكسته ، بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير، و به فردى كه اطمينان ندارى ، و نسبت به اموال مسلمين دلسوز نيست ، مسپار، تا آن را به پيشواى مسلمين رسانده ، در ميان آنها تقسيم گردد.
- حمايت از حقوق حيوانات
در رساندن حيوانات آن را به دست چوپانى كه خيرخواه و مهربان ، امين و حافظ، كه نه سختگير باشد و نه ستمكار، نه تند براند و نه حيوانات را خسته كند، بسپار، سپس آن چه از بيت المال جمع آورى شد براى ما بفرست ، تا در نيازهايى كه خدا اجازه فرمود مصرف كنيم ، هرگاه حيوانات را به دست فردى امين سپردى ، به او سفارش كن تا: (بين شتر و نوزادش جدايى نيفكند، و شير آن را ندوشد تا به بچّه اش زيانى وارد نشود، در سوار شدن بر شتران عدالت را رعايت كند، و مراعات حال شتر خسته يا زخمى را كه سوارى دادن براى او سخت است بنمايد، آنها را در سر راه به درون آب ببرد، و از جاده هايى كه دو طرف آن علف زار است به جادّه بى علف نكشاند،وهرچند گاه شتران را مهلت دهد تا استراحت كنند،وهرگاه به آب وعلفزار رسيد،فرصت دهد تا علف بخورند و آب بنوشند). تا آنگاه كه به اذن خدا بر ما وارد شوند، فربه و سرحال ، نه خسته و كوفته ، كه آنها را بر اءساس رهنمود قرآن ، و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله تقسيم نماييم ، عمل به دستورات ياد شده مايه بزرگى پاداش و هدايت تو خواهد شد. انشاءاللّه
نامه 26 نهج البلاغه
(إ لى بعض عماله وقد بعثه على الصدقة )
- اخلاق الولاة
اَمَرَهُ بِتَقوَى اللّهِ فِى سَرَائِرِ اءَمرِهِ وَخَفِيَّاتِ عَمَلِهِ، حَيثُ لاَ شَهِيدَ غَيرُهُ، وَلاَ وَكِيلَ دُونَهُ. وَاءَمَرَهُ اءَلا يَعمَلَ بِشَى ءٍ مِن طَاعَةِ اللّهِ فِيَما ظَهَرَ فَيُخَالِفَ إِلَى غَيرِهِ فِيَما اءَسَرَّ، وَمَن لَم يَختَلِف سِرُّهُ وَعَلاَنِيَتُهُ، وَفِعلُهُ وَمَقَالَتُهُ، فَقَد اءَدَّى الاَْمَانَةَ، وَاءَخْلَصَ العِبَادَةَ. وَاءَمَرَهُ اءَلا يَجبَهَهُم وَلاَ يَعضَهَهُم ، وَلاَ يَرغَبَ عَنهُم تَفَضُّلا بِالاِْمَارَةِ عَلَيْهِمْ، فَإِنَّهُمُ الاِْخْوَانُ فِى الدِّينِ، وَالاَْعْوَانُ عَلَى استِخرَاجِ الحُقُوقِ. وَإِنَّ لَكَ فِى هذِهِ الصَّدَقَةِ نَصِيبا مَفرُوضا، وَحَقّا مَعلُوما، وَشُرَكَاءَ اءَهلَ مَسكَنَةٍ، وَضُعَفَاءَ ذَوِى فَاقَةٍ، وَإِنَّا مُوَفُّوكَ حَقَّكَ، فَوَفِّهِم حُقُوقَهُم ، وَإِلا تَفعَل فَإِنَّكَ مِن اءَكثَرِ النَّاسِ خُصُوما يَومَ القِيَامَةِ، وَبُؤ سَى لِمَن- خَصمُهُ عِندَ اللّهِ - الفُقَرَاءُ وَالمَسَاكِينُ وَالسَّائِلُونَ وَالمَدفُوعُونَ، وَالغَارِمُونَ وَابنُ السَّبِيلِ!
- ضرورة حفظ الا مانة
وَمَنِ استَهَانَ بِالاَْمَانَةِ، وَرَتَعَ فِى الْخِيَانَةِ، وَلَمْ يُنَزِّهَ نَفْسَهُ وَدِينَهُ عَنْهَا، فَقَدْ اءَحَلَّ بِنَفْسهِ الذُّلَّ وَالْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا، وَهُوَ فِي الاَّْخِرَةِ اءَذَلُّ وَاءَخْزَى . وَإِنَّ اءَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الاُْمَّةِ، وَاءَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الاَْئِمَّةِ، وَالسَّلاَمُ.
ترجمه نامه 26
(نامه به ماءموران ماليات )
- اخلاق كارگزاران مالياتى
او را به ترس از خدا در اسرار پنهانى ، و اعمال مخفى سفارش مى كنم ، آنجا كه هيچ گواهى غير ازاو، و نماينده اى جز خدا نيست ، و سفارش مى كنم كه مبادا در ظاهر خدا را اطاعت ، و در خلوت نافرمانى كند، و اينكه آشكار و پنهانش ، و گفتار و كردارش در تضاد نباشد، امانت الهى را اداء، و عبادت را خالصانه انجام دهد و به او سفارش مى كنم با مردم تندخو نباشد، و به آنها دروغ نگويد، و با مردم به جهت اينكه بر آنها حكومت دارد بى اعتنايى نكند، چه اينكه مردم برادران دينى ، و يارى دهندگان در استخراج حقوق الهى اند
بدان ! براى تو در اين زكاتى كه جمع مى كنى سهمى معيّن ، و حقّى روشن است ، و شريكانى از مستمندان و ضعيفان دارى ، همانگونه كه ما حق تو را مى دهيم ، تو هم بايد نسبت به حقوق آنان وفادار باشى ، اگر چنين نكنى در روز رستاخيز بيش از همه دشمن دارى ، و واى بر كسى كه در پيشگاه خدا، فقرا و مساكين ، و درخواست كنندگان و آنان كه از حقّشان محرومند، و بدهكاران و ورشكستگان و در راه ماندگان ، دشمن او باشند و از او شكايت كنند.
- امانتدارى
كسى كه امانت الهى را خوار شمارد، و دست به خيانت آلوده كند، و خود و دين خود را پاك نسازد، درهاى خوارى را در دنيا به روى خود گشوده ، و در قيامت خوارتر و رسواتر خواهد بود، و همانا! بزرگ ترين خيانت ! خيانت به ملّت ، و رسواترين دغلكارى ، دغلبازى با امامان است ، با درود.
4 - برخورد با غارت گران بيت المال
نامه 41 نهج البلاغه
- اءسباب ذمّ احد الولاة الخونة
اَمَّا بَعدُ، فَإِنِّى كُنتُ اءَشرَكتُكَ فِى اءَمَانَتِى ، وَجَعَلتُكَ شِعَارِى وَبِطَانَتِى ، وَلَم يَكُن رَجُلٌ مِن اءَهلِى اءَوثَقَ مِنكَ فِى نَفسِى لِمُوَاسَاتِى وَمُوَازَرَتِى وَاءَدَاءِ الاَْمَانَةِ إِلَيَّ؛ فَلَمَّا رَاءَيْتَ الزَّمَانَ عَلَى ابْنِ عَمِّكَ قَدْ كَلِبَ، وَالْعَدُوَّ قَدْ حَرِبَ، وَاءَمَانَةَ النَّاسِ قَدْ خَزِيَت ، وَهذِهِ الاُْمَّةَ قَدْ فَنَكَتْ وَشَغَرَتْ، قَلَبْتَ لاِ بْنِ عَمِّكَ ظَهْرَ الِْمجَنِّ فَفَارَقْتَهُ مَعَ الْمُفَارِقِينَ، وَخَذَلْتَهُ مَعَ الْخَاذِلِينَ، وَخُنتَهُ مَعَ الخَائِنِينَ، فَلاَ ابنَ عَمِّكَ آسَيتَ، وَلاَ الاَْمَانَةَ اءَدَّيْتَ.
وَكَاءَنَّكَ لَم تَكُنِ اللّهَ تُرِيدُ بِجِهَادِكَ، وَكَاءَنَّكَ لَم تَكُن عَلَى بَيِّنَةٍ مِن رَبِّكَ، وَكَاءَنَّكَ إِنَّمَا كُنتَ تَكِيدُ هذِهِ الاُْمَّةَ عَنْ دُنْيَاهُمْ، وَتَنوِى غِرَّتَهُم عَن فَيئِهِم ، فَلَمَّا اءَمكَنَتكَ الشِّدَّةُ فِى خِيَانَةِ الاُْمَّةِ اءَسْرَعْتَ الْكَرَّةَ، وَعَاجَلْتَ الْوَثْبَةَ، وَاخْتَطَفْتَ مَا قَدَرْتَ عَلَيهِ مِن اءَموَالِهِمُ المَصُونَةِ لاَِرَامِلِهِم وَاءَيتَامِهِمُ اختِطَافَ الذِّئبِ الاَْزَلِّ دَامِيَةَ الْمِعْزَى الْكَسِيرَةَ، فَحَمَلَتْهُ إِلَى الحِجَازِ رَحِيبَ الصَّدرِ بِحَملِهِ، غَيرَ مُتَاءَثِّمٍ مِن اءَخذِهِ، كَاءَنَّكَ

ترجمه نامه 41
(نامه به يكى از فرمانداران )للل (224)
- علل نكوهش يك كارگزار خيانتكار
پس از ياد خدا و درود! همانا من تو را در امانت خود شركت دادم ، و همراز خود گرفتم ، و هيچ يك از افراد خاندانم براى يارى و مددكارى ، و امانت دارى ، چون تو مورد اعتمادم نبود،آن هنگام كه ديدى روزگار بر پسرعمويت سخت گرفته ، و دشمن به او هجوم آورده ، و امانت مسلمانان تباه گرديده ، و امّت اختيار از دست داده ، و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختى ، و همراه با ديگرانى كه از او جدا شدند فاصله گرفتى ، تو هماهنگ با ديگران دست از ياريش كشيدى ، و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردى ، نه پسر عمويت را يارى كردى ، و نه امانت ها را رساندى . گويا تو در راه خدا جهاد نكردى ! و برهان روشنى از پروردگارت ندارى ، و گويا براى تجاوز به دنياى اين مردم نيرنگ مى زدى ، و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبى ! و غنائم و ثروتهاى آنان را در اختيار گيرى ، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتى شتابان حمله ور شدى ، و با تمام توان ، اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود، چونان گرگ گرسنه اى كه گوسفند زخمى يا استخوان شكسته اى را مى ربايد، به يغما بردى ، و آنها را به سوى حجاز با خاطرى آسوده ، روانه كردى ، بى آن كه در اين كار احساس گناهى داشته باشى
- ذمّ الخيانة فى بيت المال
لاَ اءَبَا لِغَيرِكَ! حَدَرتَ إِلَى اءَهلِكَ تُرَاثَكَ مِن اءَبِيكَ وَاءُمِّكَ. فَسُبحَانَ اللّهِ! اءَمَا تُؤ مِنُ بِالمَعَادِ؟ اءَوَ مَا تَخَافُ نِقَاشَ الحِسَابِ؟! اءَيُّهَا المَعدُودُ - كَانَ - عِندَنَا مِن اءُولِى الاَْلْبَابِ، كَيْفَ تُسِيغُ شَرَابا وَطَعَاما، وَاءَنْتَ تَعْلَمُ اءَنَّكَ تَاءْكُلُ حَرَاما، وَتَشْرَبُ حَرَاما، وَتَبتَاعُ الاِْمَاءَ وَتَنْكِحُ النِّسَاءَ مِنْ اءَمْوَالِ الْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالُْمجَاهِدِينَ، الَّذِينَ اءَفَاءَ اللّهُ
- المواجهة الصّارمة للخونة

فَاتَّقِ اللّهَ وَاردُد إِلَى هؤُلاَءِ القَومِ اءَموَالَهُم ، فَإِنَّكَ إِن لَم تَفعَل ثُمَّ اءَمكَنَنِى اللّهُ مِنكَ لاَُعذِرَنَّ إِلَى اللّهِ فِيكَ، وَلاََضرِبَنَّكَ بِسَيفِى الَّذِى مَا ضَرَبتُ بِهِ اءَحَدا إِلا دَخَلَ النَّارَ! وَوَاللّهِ لَو اءَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَينَ فَعَلاَ مِثلَ الَّذِى فَعَلتَ، مَا كَانَت لَهُمَا عِندِى هَوَادَةٌ، وَلاَ ظَفِرَا مِنِّى بِإِرَادَةٍ، حَتَّى آخُذَ الحَقَّ مِنهُمَا، وَاءُزِيحَ البَاطِلَ عَن مَظلَمَتِهِمَا، وَاءُقسِمُ بِاللّهِ رَبِّ العَالَمِينَ مَا يَسُرُّنِى اءَنَّ مَا اءَخَذتَهُ مِن اءَموَالِهِم حَلاَلٌ لِى ، اءَترُكُهُ مِيرَاثا لِمَن بَعدِى ؛ فَضَحِّ رُوَيدا، فَكَاءَنَّكَ قَد بَلَغتَ المَدَى ، وَدُفِنتَ تَحتَ الثَّرَى ، وَعُرِضَت عَلَيكَ اءَعمَالُكَ بِالَْمحَلِّ الَّذِى يُنَادِى الظَّالِمُ فِيهِ بِالْحَسْرَةِ، وَيَتَمَنَّى الْمُضَيِّعُ فِيهِ الرَّجْعَةَ، (وَلاَتَ حِينَ مَنَاصِ!).
- نكوهش از سوء استفاده در بيت المال

دشمنت بى پدر باد، گويا ميراث پدر و مادرت را به خانه مى برى ! سبحان اللّه !! آيا به معاد ايمان ندارى ؟ و از حسابرسى دقيق قيامت نمى ترسى ؟ اى كسى كه در نزد ما از خردمندان بشمار مى آمدى ، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا نمودى در حالى كه مى دانى حرام مى خورى ! و حرام مى نوشى ! چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مؤ منان و مجاهدان راه خدا، كنيزان مى خرى و با زنان ازدواج مى كنى ؟ كه خدا اين اموال را به آنان وا گذاشته ، و اين شهرها را به دست ايشان امن فرموده است !
- برخورد قاطع با خيانتكار
پس از خدا بترس ، و اموال آنان را بازگردان ، و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم ، تو را كيفر خواهم نمود، كه نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشيرى تو را مى زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا! اگر حسن و حسين چنان مى كردند كه تو انجام دادى ، از من روى خوش نمى ديدند و به آرزو نمى رسيدند تا آن كه حق را از آنان باز پس ستانم ، و باطلى را كه به ستم پديد آمده نابود سازم ، به پروردگار جهانيان سوگند، آن چه كه تو از اموال مسلمانان به ناحق بردى ، بر من حلال بود، خشنود نبودم كه آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم ، پس دست نگهدار و انديشه نما، فكر كن كه به پايان زندگى رسيده اى ، و در زير خاكها پنهان شده ، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا كه ستمكارباحسرت فرياد مى زند، و تباه كننده عمر و فرصت ها، آرزوى بازگشت دارد امّا راه فرار و چاره مسدود است .
نامه 43 نهج البلاغه
(إ لى مصقلة بن هبيرة الشيبانى ، وهو عامله على اءردشير خُرّة )
* التشدّد فى صرف بيت المال
بَلَغَنِى عَنكَ اءَمرٌ إِن كُنتَ فَعَلتَهُ فَقَد اءَسخَطتَ إِلهَكَ، وَعَصَيتَ إِمَامَكَ: اءَنَّكَ تَقسِمُ فَى ءَ المُسلِمِينَ الَّذِى حَازَتهُ رِمَاحُهُم وَخُيُولُهُم ، وَاءُرِيقَت عَلَيهِ دِمَاؤُهُم ، فِيمَنِ اعتَامَكَ مِن اءَعرَابِ قَومِكَ.
فَوَالَّذِى فَلَقَ الحَبَّةَ، وَبَرَاءَ النَّسَمَةَ، لَئِن كَانَ ذلِكَ حَقّا لَتَجِدَنَّ لَكَ عَلَيَّ هَوَانا، وَلَتَخِفَّنَّ عِندِي مِيزَانا، فَلاَ تَستَهِن بِحَقِّ رَبِّكَ، وَلاَ تُصلِح دُنيَاكَ بِمَحقِ دِينِكَ، فَتَكُونَ مِنَ الاَْخْسَرِينَ اءَعْمَالا.
اءَلا وَإِنَّ حَقَّ مَن قِبَلَكَ وَقِبَلَنَا مِنَ المُسلِمِينَ فِى قِسمَةِ هذَا الفَى ءِ سَوَاءٌ: يَرِدُونَ عِندِى عَلَيهِ، وَيَصدُرُونَ عَنهُ.

ترجمه نامه 43
(نامه به مَصقلة بن هبيره شيبانى ، فرماندار اردشير خُرّه (فيروز آباد) از شهرهاى فارس ايران )
* سخت گيرى در مصرف بيت المال
گزارشى از تو به من دادند كه اگر چنان كرده باشى ، خداى خود را به خشم آوردى ، و امام خويش را نافرمانى كردى ،
خبر رسيد كه تو غنيمت مسلمانان را كه نيزه ها و اسب هاشان گرد آورده ، و با ريخته شدن خونهايشان به دست آمده ، به اَعرابى كه خويشاوندان تواند، و تو را برگزيدند، مى بخشى .
به خدايى كه دانه را شكافت ، و پديده ها را آفريد، اگر اين گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده ، و منزلت تو سبك گرديده است ، پس حق پروردگارت را سبك مشمار، و دنياى خود را با نابودى دين آباد نكن ، كه زيانكارترين انسانى ،
آگاه باش ، حق مسلمانانى كه نزد من يا پيش تو هستند در تقسيم بيت المال مساوى است ، همه بايد به نزد من آيند و سهم خود را از من گيرند.
5 - آزمايش با اموال دنيا
خطبه 143 نهج البلاغه
(فى الاستسقاء)
- الكون فى خدمة الا نسان
اَلاَ وَإِنَّ الاَْرْضَ الَّتِى تُقِلُّكُمْ، وَالسَّمَاءَ الَّتِى تُظِلُّكُمْ، مُطِيعَتَانِ لِرَبِّكُمْ، وَمَا اءَصْبَحَتَا تَجُودَانِ لَكُمْ بِبَرَكَتِهِمَا تَوَجُّعا لَكُمْ، وَلاَ زُلفَةً إِلَيكُم ، وَلاَ لِخَيرٍ تَرجُوَانِهِ مِنكُم ، وَلكِن اءُمِرَتَا بِمَنَافِعِكُم فَاءَطَاعَتَا، وَاءُقِيمَتَا عَلَى حُدُودِ مَصَالِحِكُم فَقَامَتَا.
- الغاية من الامتحان
اِنَّ اللّهَ يَبتَلِى عِبَادَهُ عِندَ الاَْعْمَالِ السَّيِّئَةِ بِنَقْصِ الَّثمَرَاتِ، وَحَبْسِ الْبَرَكَاتِ، وَإِغْلاَقِ خَزَائِنِ الْخَيْرَاتِ، لِيَتُوبَ تَائِبٌ، وَيُقلِعَ مُقلِعٌ، وَيَتَذَكَّرُ مُتَذَكِّرٌ، وَيَزدَجِرَ مُزدَجِرٌ. وَقَد جَعَلَ اللّهُ سُبحَانَهُ الاِْسْتِغْفَارَ سَبَبا لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَرَحْمَةِ الْخَلْقِ، فَقَالَ سُبحَانَهُ: (استَغفِرُوا رَبَّكُم إِنَّهُ كَانَ غَفَّارا. يُرسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُم مِدرَارا. وَيُمدِدكُم بِاءَموَالٍ وَبَنِينَ وَيَجعَل لَكُم جَنَّاتٍ وَيَجعَل لَكُم اءَنهَارا).
فَرَحِمَ اللّهُ امرَاءً استَقبَلَ تَوبَتَهُ، وَاستَقَالَ خَطِيئَتَهُ، وَبَادَرَ مَنِيَّتَهُ!

ترجمه خطبه 143
(سخنرانى در مراسم دعاى باران )
- نظام آفرينش براى انسان
آگاه باشيد، زمينى كه شما را بر پشت خود مى برد، و آسمانى كه بر شما سايه مى گستراند، فرمانبردار پرودگارند، و بركت آن دو به شما نه از روى دلسوزى يا براى نزديك شدن به شما، و نه به اميد خيرى است كه از شما دارند، بلكه آن دو، ماءمور رساندن منافع شما مى باشند، و اوامر خدا را اطاعت كردند، به آنها دستور داده شد كه براى مصالح شما قيام كنند و چنين كردند.
- فلسفه آزمايش ها
خداوند بندگان خود را كه گناهكارند، با كمبود ميوه ها، و جلوگيرى از نزول بركات ، و بستن دَر گنجهاى خيرات ، آزمايش مى كند، براى آن كه توبه كننده اى بازگردد، و گناهكار، دل از معصيت بكند، و پند گيرنده ، پند گيرد، و بازدارنده ، راه نافرمانى را بر بندگان خدا ببندد، و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسيله دائمى فروريختن روزى ، و موجب رحمت آفريدگان قرار داد و فرمود : (از پرودگار خود آمرزش بخواهيد، كه آمرزنده است ، بركات خود را از آسمان بر شما فرو مى بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان ، شما را يارى مى دهد، و باغستانها و نهرهاى پرآب در اختيار شما مى گذارد)( 225) . پس رحمت خدا بر آن كس كه به استقبال توبه رود، و از گناهان خود پوزش طلبد، و پيش از آن كه مرگ او فرارسد، اصلاح گردد.
- الدعاء لنزول الغيث
اللَّهُمَّ إِنَّا خَرَجنَا إِلَيكَ مِن تَحتِ الاَْسْتَارِ وَالاَْكْنَانِ، وَبَعْدَ عَجِيجِ الْبَهَائِمِ وَالْوِلْدَانِ، رَاغِبِينَ فِى رَحْمَتِكَ، وَرَاجِينَ فَضْلَ نِعمَتِكَ، وَخَائِفِينَ مِن عَذَابِكَ وَنِقمَتِكَ.
اللَّهُمَّ فَاسقِنَا غَيثَكَ وَلاَ تَجعَلنَا مِنَ القَانِطِينَ، وَلاَ تُهلِكنَا بِالسِّنِينَ، (وَلاَ تُؤَاخِذنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا)؛ يَا اءَرحَمَ الرَّاحِمِينَ.
اللَّهُمَّ إِنَّا خَرَجنَا إِلَيكَ نَشكُو إِلَيكَ مَا لاَ يَخفَى عَلَيكَ، حِينَ اءَلجَاءَتنَا المَضَايِقُ الوَعرَةُ، وَاءَجَاءَتنَا المَقَاحِطُ الُْمجْدِبَةُ، وَاءَعيَتنَا المَطَالِبُ المُتَعَسِّرَةُ، وَتَلاَحَمَت عَلَينَا الفِتَنُ المُستَصعِبَةُ.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَساءَلُكَ اءَلا تَرُدَّنَا خَائِبِينَ، وَلاَ تَقلِبَنَا وَاجِمِينَ. وَلاَ تُخَاطِبَنَا بِذُنُوبِنَا، وَلاَ تُقَايِسَنَا بِاءَعمَالِنَا.
اللَّهُمَّ انشُر عَلَينَا غَيثَكَ وَبَرَكَتَكَ، وَرِزقَكَ وَرَحمَتَكَ؛ وَاسقِنَا سُقيَا نَاقِعَةً مَروِيَةً مُعشِبَةً، تُنبِتُ بِهَا مَا قَد فَاتَ، وَتُحيِى بِهَا مَا قَد مَاتَ، نَافِعَةَ الحَيَا، كَثِيرَةَ الُْمجْتَنَى ، تُرْوِى بِهَا الْقِيعَانَ، وَتُسِيلُ الْبُطْنَانَ، وَتَسْتَوْرِقُ الاَْشْجَارَ، وَتُرْخِصُ الاَْسْعَارَ؛ (إِنَّكَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ).

- نيايش طلب باران
بارخداوندا! ما از خانه ها، و زير چادرها پس از شنيدن ناله حيوانات تشنه ، و گريه دلخراش كودكان گرسنه ، به سوى تو بيرون آمديم ، و رحمت تو را مشتاق ، و فضل و نعمت تو را اميدواريم ، و از عذاب و انتقام تو ترسناكيم . بارخداوندا! بارانت را بر ما ببار، و ما را ماءيوس برمگردان ! و با خشكسالى و قحطى ما را نابود مفرما، و با اعمال زشتى كه بى خردان ما انجام داده اند ما را به عذاب خويش مبتلا مگردان ، اى مهربانترين مهربان ها!. بار خداوندا! به سوى تو آمديم از چيزهايى شكايت كنيم كه بر تو پنهان نيست و اين هنگامى است كه سختى هاى طاقت فرسا ما را بيچاره كرده و خشكسالى و قحطى ما را به ستوه آورده ، و پيش آمدهاى سخت ما را ناتوان ساخته ، و فتنه هاى دشوار كارد به استخوان ما رسانده است . بار خداوندا! از تو مى خواهيم ما را نوميد برمگردانى ، و با اندوه و نگرانى به خانه هايمان باز نفرستى ، و گناهانمان را به رخمان نكشى ، و اعمال زشت ما را مقياس كيفر ما قرار ندهى . خداوندا! باران رحمت خود را بر ما ببار، و بركت خويش را بر ما بگستران ، و روزى و رحمتت را به ما برسان ، و ما را از بارانى سيراب فرما كه سودمند و سيراب كننده و روياننده گياهان باشد، كه آن چه خشك شده دوباره بروياند، و آن چه مرده است زنده گرداند، بارانى كه بسيار پرمنفعت ، روياننده گياهان فراوان ، كه تپه ها و كوه ها را سيراب ، و در درّه ها و رودخانه ها، چونان سيل جارى شود، درختان را پربرگ نمايد. نرخ گرانى را پايين آورد، همانا تو بر هر چيز كه خواهى توانايى .
كتابنامه موضوعى
مجموعه :
(كتاب هاى فارسى و عربى پيرامون امام على (ع )
(آ)
* آيينه يقين ترجمه كشف اليقين$ علامه حلى هجرت مجتبى علوى
* آفتاب ولايت .....على اكبر بابازاده بدر
* آئين كشوردارى از ديدگاه على عليه السلام .....ح - موحدى شهاب
* آئين جهاد از ديدگاه نهج البلاغه .....هياءت تحريريه بنياد نهج البلاغه
* آئينه هدايت در اثبات خدا ج 1 و 2.....ابراهيم احمد امينى نجفى اسلاميه
* آگاهى و مسؤ ليت .....محمدمهدى رى شهرى
* آئينه اسلام .....طه - حسينى شركت سهامى انتشار ابراهيم آيتى
* آئين جهاندارى (وصيت نامه و عهدنامه ).....محمدعلى انصارى
(الف )
* ائمتنا ج 1 و 2.....على محمدعلى دخيل دارالمرتضى
* ابوطالب مؤ ن قريش
* اثبات الوصيه .....مسعودى
* اثبات خلافت بلافصل على عليه السلام .....عباس راسخى دارالنشر اسلامى
* اثبات خلافت على عليه السلام .....عباس راسخى لاهيجانى محمدعلى علمى
* اثباة الهداة ج 1 تا ج 5.....شيخ حر عاملى
* اجتهاد در مقابل نص .....عبدالحسين شرف الدين جامعه مدرسين
* احتجاج ..... طبرسى
* احقاق الحق ..... قاضى نوراللّه شهيد
* احياء تفكر اسلامى .....شهيد مطهرى دفتر انتشارات اسلامى
* اخبار الطّوال ..... دينورى
* اخبار القضاة ..... الوكيع
* اخبار الموفّقيّات ..... زبير بن بكار
* اختران هدايت .....غياثى كرمانى نداى حق
* اخلاق فرماندهى .....حسين مظاهرى انتشارات شفق
* اخلاق كارگزاران در حكومت اسلامى .....جوادى آملى رجاء
* اخلاقيات اميرالمؤ منين عليه السلام .....هادى مدرسى مؤ سسه اعلمى بيروت
* ادب القاضى ..... ماوردى
* اربعين ..... خطيب بغدادى
* ارجح المطالب ..... عبداللّه حنفى
* ارشاد.....شيخ مفيد انتشارات علميه اسلاميه
* ارشاد القلوب ..... ديلمى
* از آگاهان بپرسيد ج 1 و 2.....محمد تيجانى بنياد معارف اسلامى
* ازدواج در اسلام .....آية اللّه مشكينى الهادى
* از على آموز.....بنياد نهج البلاغه بنياد نهج البلاغه
* اسباب النزول ..... واحدى
* استصبار ..... شيخ طوسى
* استناد نهج البلاغه آية اللّه زاده شيرازى .....امير كبير
* اسد الغابة ..... ابن اءثير
* اسرار آل محمدصلى الله عليه و آله و سلم .....سليم بن قيس انتشارات علامه
* اسرار سقيفه .....حجتى كرمانى - محمدرضا مظفرى انصاريان - قم
* اسرار غدير.....محمدباقر انصارى مولود كعبه
* اسعاف الرّاغبين ..... محمد الصيان شافعى
* اسلام در قلب اجتماع .....سيدعلى محقق طباطبائى
* اسلام شناسى از ديدگاه فلسفه علمى .....بابك دوستدار كاوه
* اسلام و تشيع .....سيدمصطفى سيادتى مكتب قرآن
* اسلام و مقتضيات زمان .....مطهرى صدرا
* اسمى المناقب .....شيخ محمد جزرى
* اشارات و تنبيهات ..... ابن سينا
* اصحاب اميرالمؤ منين عليه السلام .....بحرالعلوم حكمت محمود گلزارى
* اصل الشّيعة و اصولها.....آية اللّه صدر
* اصول عقايد.....محسن قرائتى سازمان تبليغات
* اصول مالكيت در اسلام .....آية اللّه احمدى ميانجى جامعه مدرسين
* اصول و شيوه هاى حكومت اسلامى در نهج البلاغه .....گروهى از انديشمندان بنياد نهج البلاغه
* اطلاعات مقدماتى تحقيق در نهج البلاغه .....محمد دشتى
* اعجازشناسى و نصايح المعصومين .....كاظمى بروجردى نور
* اعلام النّبوّة ..... ديلمى
* اعلام النّساء..... رضا كحّاله
* اعلام الورى ..... طبرسى
* اعيان الشّيعه ..... سيّد محسن امين عاملى
* اقتصاد در فقه اسلامى .....سيدجعفر حسينى دارالكتب
* الا ثار ..... قاضى ابو يوسف
* الاستيعاب ..... ابن عبدالبر
* الاشتقاق ..... ابن دريد
* الاصابة ..... ابن دريد
* الاصناف فى العصر العبّاسى
* الامام شافعى
* الامام على عليه السلام .....جورج جرداق اسلاميه ابوالقاسم شعرانى
* الامام على امامة ورسالة .....علامه شيخ محمدخليل دارالمكتبة الهلال
* الامام على عليه السلام تاريخ ابن عساكر ج 1 و 2 و 3.....ابن عساكر
* الامام على رجل الاسلام المخلّد
* الامام على عليه السلام من المهد الى اللحد.....سيدمحمد كاظم قزوينى مؤ سسه لقمان- بيروت
* الامامة و السّيانة ..... ابن قتيبه
* الامامة واهل البيت .....محمد بيومى محرانى مركز الغدير للدراسات اسلاميه
* الامثال فى نهج البلاغه .....محمد الغروى فيروزآبادى
* الانوار العلويه .....جعفرنقدى شريف رضى
* الفين .....جعفر وجدانى سعدى و محمودى ناصر خسرو
* الهام از گفتارهاى على عليه السلام .....سيدمحمد تقى حكيم دفتر نشر فرهنگ اسلامى
* امالى ..... شيخ صدوق
* امالى ..... شيخ طوسى
* امالى .....شيخ طوسى مؤ سسه الاعلمى - بيروت
* امالى .....شيخ مفيد
* امامت در پرتو كتاب و سنت .....شيخ مهدى سماوى آستان قدس رضوى
* امامت در چند درس .....رضا استادى در راه حق
* امامت على عليه السلام در آئينه عقل وقرآن .....محمدجواد مغنيه سازمان تبليغات
* امامت و رهبرى .....شهيد مطهرى صدرا
* امامت و ولايت .....محسن كازرونى مؤ لف
* امام در عينيت جامعه .....محمدرضا حكيمى دفتر نشر فرهنگ اسلامى
* امام شناسى ج 7.....محمدحسين حسينپى تهرانى حكمت
* امام على عليه السلام .....عبداللطيف برى روح
* امام على عليه السلام الگوى كامل انسانيّت .....محمّد دشتى
* امام على عليه السلام پيشوا و پشتيبان .....سليمان كتانى محراب قلم
* امام على عليه السلام ج 1 تا ج 6.....جرج جرداق فرهانى
* امام على عليه السلام ج 1 تا ج 8.....عبدالفتاح عبدالمقصود شركت سهامى انتشار
* امام على عليه السلام مشعلى و دژى .....سليمان كتمانى برهان جلال الدين فارسى
* امام على عليه السلام منتهى كمال بشرى .....عباس على موسوى مدرسة الاعلمى للمطبوعات
* اميرالمؤ منان على عليه السلام خورشيدى در افق بشريت .....سيدمحمد حسينى شيرازى محمدباقر فالى
* اميرالمؤ منين عليه السلام .....سيدتقى طباطبائى قمى محلاتى
* اميرالمؤ منين عليه السلام اسوه وحدت .....محمدجواد ثرى آستان قدس ‍ عطائى
* انساب الاشراف ..... بلاذرى
* انسان كامل .....شهيد مطهرى دفتر انتشارات اسلامى
* انصاف در امامت .....سيدمحمد باقر خوانسارى
* انقلاب بزرگ .....طه حسين علمى محمدابراهيم آيتى
* انوار العلويّة
* انوار الولاية .....ملازين الدين گلپايگانى
* انوار نعمانيّة .....سيّد جزايرى
* انوارى از نهج البلاغه .....محمدجعفر امامى دفتر تبليغات قم
* اهلبيت رهبران الهى .....محمدكاظم محمدجواد عاشورا
* اهل سنت واقعى ج 1 و 2.....محمد تيجانى سماوى بنياد معارف اسلامى
* اءميرالمؤ منين عليه السلام در عهد پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم محمدصادق صدر اهل البيت :جمال موسوى
* شناخت امام مبين يا اربعين ولائى .....احمد سياح نشر اسلام
* اخلاق اسلامى در نهج البلاغه ج 1 و2.....اكبر خادم الذكرين هدف
(ب )
* البداية و انّهاية .....ابن كثير
* البيان و التّبيين ..... جاحظ
* با مردم اينگونه برخورد كنيم .....مهدى فقيه ايمانى مؤ لف
* بحار الانوار ..... مرحوم مجلسى
* بحارالانوار ج 29 تا 31 و 35 تا43.....مجلسى
* بحر المناقب ..... على بن ابراهيم
* بداية المجتهد
* بر اميرمؤ منان چه گذشت .....موسوى كاشانى مؤ لف
* بررسى مسائل كلى امامت .....آية اللّه امينى
* بررسى هاى اسلامى .....علامه طباطبائى هجرت
* بشارة المصطفى ..... طبرى
* بصائر الدّرجات ..... صفّار
* بصائر يا قرآن و اهلبيت :.....حاكم حسكانى چاپخانه مصطفوى حسنعلى نجابت
* بهج الصباغه ج 1 تا ج 14.....شيخ محمدتقى تسترى بنياد نهج البلاغه
* بيست گفتار.....شهيد مطهرى صدرا
* بيست و پنج اصل از اصول اخلاقى امامان :محمدتقى عبدوس دفتر تبليغات - قم
* بيست و پنج سال سكوت على عليه السلام .....فواد فاروقى مطبوعاتى عطائى
* بينش تاريخى در نهج البلاغه .....يعقوب جعفرى دفتر نشر فرهنگ اسلامى
(پ )
* پژوهشى پيرامون زندگى على عليه السلام .....آية اللّه جعفر سبحانى جهان آرا
* پرتوى از علم بيكران على عليه السلام .....حكيمى مفيد
* پيشواى اول حضرت على عليه السلام .....در راه حق موسسه در راه حق
* پند تاريخ ج 1 تاج 8.....موسى خسروى اسلاميه
* پيشگوئى اميرالمؤ منين عليه السلام .....مهدى نجفى يزدى مؤ لف
* پيشواى حقيقى .....عبدالكريم طنطاوى انديشه محمدمهدى اشتهاردى
* پرتوى از نهج البلاغه .....سيدجواد مصطفوى دانشگاه فردوسى
* پيشواى اسلام .....حسين عمادزاده
* پرتوى از غدير.....حائرى طهرانى بنياد فرهنگ امام مهدى عليه السلام
* پندهاى كوتاه از نهج البلاغه .....بنياد نهج البلاغه بنياد نهج البلاغه
* پندهاى شنيدنى .....لطيف راشدى نبوى
(ت )
* تاج العروس ..... علاّمه زبيدى حنفى
* تاريخ .....ابن اثير
* تاريخ ابن سراج ..... ابن سراج
* تاريخ ابن عساكر.....ابولقاسم على بن الحسين
* تاريخ ابن كثير
* تاريخ ابن واضح .....ابن واضح
* تاريخ ادوار اسلام .....معتمد خراسانى اسلاميه
* تاريخ اسلام .....سپاه سپاه
* تاريخ اسلام ج 2.....رسولى محلاتى دفتر نشر فرهنگ
* تاريخ الخلفاء ..... سيوطى
* تاريخ المدينة المنوّرة
* تاريخ تحليلى و سياسى .....على اكبر حسينى دفتر نشر فرهنگ
* تاريخ تحول دولت و خلافت .....رسول جعفريان مركز مطالعات اسلامى
* تاريخ تمدّن اسلام
* تاريخ 1 ج 1 و 2 و 3.....ابن عساكر
* تاريخ چهارده معصوم (جلاء العيون ).....علامه مجلسى سرور
* تاريخ خلفاء.....سيوطى شريف رضى
* تاريخ دمشق ..... ابن عساكر
* تاريخ سياسى اسلام ج 1 و 2.....رسول جعفريان ارشاد اسلامى
* تاريخ صبرى ..... صبرى
* تاريخ طبرى ..... طبرى
* تاريخ طبرى ج 3 و 4.....طبرى مؤ سسه اعلمى للمطبوعات
* تاريخ كامل ..... مبرّد
* تاريخ يعقوبى ..... احمد بن ابى يعقوب
* تاريخ يعقوبى ج 1 و 2.....ت : محمد ابراهيم آيتى علمى و فرهنگى
* تتمّة المنتهى ..... محدّث قمّى
* تجليات ولايت .....على اكبر بابازاده قدس
* تجلى امامت .....ناظم زاده قمى دفتر تبليغات
* تجلّى فضيلت ج 1 و 2.....حسين شفيعى مؤ لف
* تجهيز الجيوش ..... دهلوى
* تحف العقول ..... ابن شعبه
* تحفة المجالس
* تحفة الواعظين ج 2.....حسن شهيدى انتشارات ايران - قم
* تحليل سيره فاطمه زهراسلام الله عليها.....على اكبر بابازاده انصاريان
* تحليل مسائل امامت .....محمدحسين طباطبائى نور فاطمه
* تحليل ناگوار زندگاى حضرت زهرا.....محمّد دشتى
* تذكرة الخواص .....ابن جوزى مؤ سسه اهل بيت - بيروت
* تراتيب الادارية
* تربيت فرزند.....مظاهرى ام ابيها
* ترجمه اثبات الوصية .....مسعودى اسلاميه محمدجواد نجفى
* ترجمه احتياج طبرسى .....غفارى مازندرانى مرتضوى
* ترجمه الغارات .....محمدثقفى كوفى فرهنگ اسلام
* ترجمه الغدير ج 1 تا ج 22.....علامه امينى بنياد بعثت واحدى
* ترجمه و تفسير نهج البلاغه ج 1 تا ج 24.....محمدتقى جعفرى دفتر نشر فرهنگ اسلامى
* ترجمه و شرح فشرده نهج البلاغه ج 1 تا ج 3.....مكارم شيرازى هدف
* ترجمه و شرح نهج البلاغه ج 1 تا ج 6.....فيض الاسلام مركز نشر فيض
* تشريح و محاكمه در تاريخ آل محمد.....قاضى بهلول بجهت افندى مؤ سسه اهل بهشت
* تشيع در مسير تاريخ .....دكتر جعفرى دفتر نشر فرهنگ
* تصوير زندگى در نهج البلاغه لطيف راشدى .....قدس
* تعليم وتربيت در اسلام .....مطهرى صدرا
* تفسير آيه مودة .....محمدباقر محمودى مجمع الشقافة اسلاميه
* تفسير الميزان ..... علاّمه طباطبائى