امام علي (ع) صداي عدالت انسانيت (جلد ۴)

جرج جرداق
مترجم: سيدهادي خسروشاهي

- پى‏نوشت‏ها -


(1) - آخرين سخني است كه سقراط پيش از مرگ گفته است.
(2) - آخرين سخني است كه امام علي عليه السلام قبل از شهادت بيان فرموده است.
(3) - سه نفر نخستين كساني بودند كه دشمنان سقراط آنها را برانگيختند تا تهمت هايي برضدّ سقراط شايع سازند كه دربين آن تهمت ها «كفر و الحاد» موهوم سقراط نيز بود! امّا كار و روش سوفسطائي ها البتّه روشن است و در بخش هاي آينده درباره آنان سخن خواهيم گفت.
(4) - با كمي تصرف و تلخيص از كتاب الفلسفة الاغريقبة (فلسفه يوناني)، ج 1، ص 145 ـ 146، نقل شد.
(5) - ارنست رنان فيلسوف معروف فرانسوي است.
(6) - ويدياس: يكي از بزرگان مجسمه ساز در تاريخ بشري است.
(7) - پركليس يكي از بزرگان سياست در آتن بود. بر يونان حكومت راند و از شاعران و موسيقي دانان و فلاسفه يونان چيزها آموخت! و هنرهاي گوناگون و فلسفه را هدف يونانيان قرار داد؛ دوران او از مهم ترين دوران هاي آتن، از نقطه نظر توليدات و آثار هنري و فكري بود).
(8) - سوفكل: از بزرگ ترين شاعران تراژدي در تاريخ يونان و يكي از مهترين شاعران انسانيّت است.
(9) - از كتاب سقراط ، تأليف دكتر علي حافظ بهنسي، ص 14.
(10) - با تصرف و تلخيص از كتاب سقراط، تأليف دكتر علي حافظ بهنسي، ص 138.
(11) - به جلد اول اين كتاب، فصل «اخلاق بزرگ» ، و نيز به مطالبي كه در اين زمينه، در فصل «توطئه بزرگ» در جلد پنجم نقل خواهد شد، رجوع شود.
(12) - به جلد اول اين كتاب (ترجمه فارسي)، فصل «اخلاق بزرگ» ، رجوع كنيد.
(13) - تفصيل اين داستان را در جلد اول (ترجمه فارسي) اين كتاب، فصل «علي عليه السلام برادر من است»، مطالعه فرماييد.
(14) - اين داستان را در ترجمه فارسي جلد اوّل اين كتاب بخوانيد.
(15) - جلد اول فارسي اين كتاب مراجعه شود.
(16) - همان منبع.
(17) - همان منبع.
(18) - همان منبع.
(19) - همان منبع.
(20) - به جلد دوّم ترجمه فارسي مراجعه شود.
(21) - جلد اوّل ترجمه فارسي اين كتاب مراجعه شود.
(22) - به جلد پنجم اين كتاب مراجعه شود.
(23) - تفصيل آن در بحث مربوط به ابن ملجم نقل خواهد شد.
(24) - به جلد اوّل ترجمه فارسي مراجعه شود.
(25) - به جلد اول، فصل اخلاق بزرگ مراجعه شود.
(26) - به جلد سوم، فصل «راستي زندگي» مراجعه شود.
(27) - درباره زهد علي بن ابي طالب عليه السلام ، به جلد اول مراجعه شود.
(28) - حق و زيبايي در واقع چيز واحدي هستند! ـ مؤلف.
(29) - مراجعه شود به جلد اول اين كتاب، صفحات 158 ـ 162، در آنجا معني زهد واقعي از نظر صاحبان رسالتها، توضيح داده شده است.
(30) - گفتار امام علي عليه السلام درباره «مسيح عليه السلام » در فصل «شاهكارهاي امام عليه السلام » تحت عنوان «خدمتكار او دستهايش بود» نقل خواهد شد.
(31) - از كتاب الفلسفة الاغريقية ، ج 1، صفحه 151 ـ 152.
(32) - از كتاب سقراط، تأليف دكتر بهنسي، ص 132.
(33) - مقدمه «شريف رضي» بر شرح نهج البلاغه.
(34) - مقدمه «شريف رضي» بر شرح نهج البلاغه.
(35) - خوانندگان توجّه دارند كه مؤلف، به فلسفه يونان اشاره مي كند؛ وگرنه نفس زكيّه از نظر اسلام مفهومي غير از اين دارد.
(36) - از كتاب الفلسفة الاغريقيه، صفحه 163.
(37) - شايد لازم به توضيح نباشد كه جملات فوق از قلم مؤلف و براي معرفي كيفيت فلسفه يونان قديم است و البتّه ما از نظر فلسفي هم چنين اعتقاداتي نداريم.
(38) - با مختصري تغيير، از كتاب الفلسفة الاغريقيه ، تأليف استادان فرانسوي، ژانيه و سياي نقل شد.
(39) - چنان كه قبلاً دانستيم، عقل و خرد از نظر امام علي عليه السلام ، انجام هر كاري در مورد خود آن كار است. ـ مؤلف.
(40) - «هلك في رجلان محبّ غال و مبغض قال» («دوستدار غال» كسي است كه محبت وي بيش از اندازه باشد و «دشمن قال» كسي است كه در دشمني خود افراط مي ورزد و به آتش آن مي سوزد).
(41) - آيا راستي آن مفهوم پيشين حكومت و دولت، در عمل هم پايان يافته است؟
(42) - از كتاب سقراط، تأليف دكتر بهنسي، صفحه 74 ـ 76، (سخنان سقراط با شارميدس درباره دانايي، توسط افلاطون، به صورت مكالمه به رشته تحرير درآمده و تحت همين عنوان نيز به فارسي ترجمه و منتشر شده است)
(43) - با تلخيص از كتاب سقراط، تأليف دكتر بهنسي، ص 17.
(44) - از كتاب سقراط، تأليف دكتر بهنسي، ص 86.
(45) - ما قسمتهاي كوتاهي از كتاب اول جمهوريت افلاطون را در فصل بعدي نقل خواهيم كرد.
(46) - اين مقدمه از «جرج جرداق» است و به عنوان پيشگفتار فصل شاهكارهاي سقراط ذكر شده است.
(47) - مؤلف محترم، مطالب محاوره را از جايي شروع كرده بود كه براي اغلب مردم نمي توانست مفيد واقع شود. ما براي تكميل مطالب و روشن شدن ذهن خوانندگان، قسمتهاي بيشتري از مطالب محاوره را از كتاب جمهوريت افلاطون نقل مي كنيم. توضيح بيشتر در اين باره، در اول اين بخش نقل شد.
(48) - تلخيص و ترجمه از جمهوريت افلاطون، ترجمه عربي، چاپ سوم، كتاب اول، صفحه 13 ـ 72. (ترجمه فارسي، چاپ دوم ـ 1342، صفحه 53 ـ 82).
(49) - اشاره به پندي است كه به قول «هرودوت»، سروش غيب به«كرسوس» داده بود.
(50) - نقل و تلخيص از جمهوريت افلاطون، كتاب هشتم. ترجمه عربي از صفحه 217 ـ 220، (ترجمه فارسي 494 ـ 502، چاپ تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب 1342ش).
(51) - آيا مردم مادي عصر ما عملاً پيرو اين عقيده سخيف سوفسطائيان نيستند؟
(52) - با كمي تصرف از كتاب سقراط، تأليف دكتر بهنسي، صفحه 100 ـ 102. مؤلف محترم در اينجا نيز مطالب كوتاهي از كتاب دكتر بهنسي تحت عنوان نعل الاسكافي! را نقل كرده بود. ما براي استفاده بيشتر، علاوه بر ترجمه آنچه كه مؤلف ذكر كرده بود، از كتاب فن سخنوري (گركياس) كه به قلم افلاطون نوشته شده است و به وسيله مرحوم فروغي و سپس توسط آقايان دكتر لطفي و دكتر كاوياني به فارسي برگردانده شد (چاپ تهران، صفحه 135 ـ 151) مطالب بيشتري را نقل كرديم و عنوان موضوع را هم به تناسب مطالب نقل شده «سعادتمند؟» انتخاب كرديم...
(53) - از كتاب سقراط، دكتر بهنسي، صفحه 54 ـ 55.
(54) - از كتاب سقراط، دكتر بهنسي، صفحه 87 ـ 89.
(55) - از كتاب الفلسفة الاغريقية ، (فلسفه يونان)، ج 1، صفحه 156.
(56) - از كتاب الفلسفة الاغريقية ، تأليف «ژانيه» و «سياي»، ج 1، صفحه 157 ـ 160.
(57) - اين كتاب سابقاً يك بار هم بوسيله مرحوم فروغي ترجمه شده است، ولي ما از ترجمه جديدتر از آن استفاده كرده ايم.
(58) - مدّعيان سقراط در محاكمه عبارت بودند از آنيتوس (نماينده پيشه وران)، ليكن Lykon (نماينده رجال و سخنوران) و ملتوس (نماينده شعرا).
(59) - آناگزاگوراس (Anaxagorans) : فيلسوف گلازومني؛ در 500 پيش از ميلاد به دنيا آمد و معتقد بود كه آفتاب، توده مذاب و آتشيني است و قرص ماه داراي كوه و تپه است و ساكناني نيز بر روي آن به سر مي برند.
(60) - سقراط سه پسر داشت.
(61) - سقراط پس از اينكه محكوم به اعدام شد زنداني شد و چند روزي در زندان منتظر اجراي حكم ماند.
(62) - كريتون به خاطر پسرش كريتوبلوس (Kritobulos) با سقراط رفت وآمد پيدا كرده بود و با افكار سقراط اصلاً آشنا نبود. كريتون، ملاك بود و از فلسفه بي خبر؛ ولي متمول و صاحب نفوذ بود.
(63) - اشاره به شعري است در ايلياد هومر، آنجا كه آخيلس مي گويد: «اگر خداي درياها سفر خوبي نصيب من كند، باشد كه روز سوم به ساحل فتيا برسم».
(64) - رساله فدون درباره روان، ترجمه محمّدمهدي خديوي زند، چاپ مشهد، صفحه 176 و 177.
(65) - براي آگاهي بيشتر در اين زمينه، رجوع شود به كتابهاي: سقراط ، تأليف «آندره كرسون»، ترجمه كاظم عمادي و تاريخ فلسفه ، دكتر محمود هومن و فدون درباره روان، ترجمه خديوي زند.
(66) - گروهي فرومايه و بي اطلاع، براي خالي كردن عقده هاي دروني خود و يا به خاطر مأموريتهايي كه دارند، سيدجمال الدين را در مجله ها و يا جزوه هايي كه منتشر ساخته اند، با ناجوانمردانه ترين تهمت ها، مورد حمله قرار داده اند. ما در اينجا درصدد پاسخگويي به اباطيل و اراجيف اين آدمكهاي نالايق نيستيم كه بي شك آلت فعل سياستهاي ضدّملي و ضدّمذهبي اجانب در ايران هستيند و دانسته يا ندانسته خود را به ثمن بخسي فروخته اند و به قولي «ميراث خور مشروطيت» شده اند، بلكه براي آگاهي نسل جوان و مردمي كه به دنبال حقايق هستند مداركي چند درباره سيدجمال الدين و نهضت ضدّاستعماري او، در اينجا متذكر مي شويم تا با مراجعه به آنها، حقيقت امر روشن و بر همه آشكار شود كه چرا استعمار غرب مي خواهد به وسيله ايادي خود، از سيدجمال الدينها انتقام بگيرد: دائرة المعارف الاسلاميه ، چاپ مصر، ج 7، مقاله گولدزويهر، خاطرات حاج سياح ، چاپ تهران، زندگي و فلسفه اجتماعي سيدجمال الدين از مدرسي، آرا و معتقدات سيدجمال الدين از مدرسي، اسناد و مدارك ايراني الاصل بودن سيدجمال الدين از صفات اللّه جمالي، شرح حال سيدجمال الدين ، به قلم ميرزا لطف اللّه جمالي، چاپ تبريز، العروة الوثقي و الثورة التحريرية الكبري ، چاپ مصر، ديباچه اي بر رهبري از دكتر صاحب الزماني، چاپ بيروت، اعيان الشيعه ، تأليف سيدمحسن امين عاملي، ج 16 چاپ لبنان، طبقات اعلام الشيعه ، ج 1، تأليف شيخ آقابزرگ، چاپ نجف، مشاهير الشرق از جرجي زيدان، چاپ مصر، حاضر العالم الاسلامي ، زعماءالاصلاح في العصر الحديث از احمد امين، چاپ مصر، المآثر و الاثار از اعتمادالسلطنه، چاپ تهران، انقلاب يا نهضت سيدجمال الدين، چاپ اصفهان از حسين عبداللهي خوروش، نابغة الشرق ، السيد جمال الدين تأليف محمّدسعيد عبدالمجيد، چاپ مصر، تاريخ الامام محمّد عبد ، تأليف استاد محمّد رشيدرضا، قسمتي از خاطرات سيدجمال الدين ، ترجمه سيدغلامرضا سعيدي، شرح زندگاني و مبارزات ضداستعماري سيدجمال الدين اسدآبادي از پرويز لوشاني (مجله روشنفكر، شماره هاي سال24و سال25 مجله خواندني ها(1343).
(67) - البتّه واضح است كه مقام انبيا و رهبران آسماني، والاتر و بالاتر از مقام شخصيتهاي بزرگي است كه در تاريخ پيدا شده اند، و اصولاً مقايسه اين دو گروه، با توجّه به نتايج عمل هر دو، صحيح نيست؛ ولي ما براي رعايت امانت در ترجمه، متن گفتار مؤلف را ترجمه كرديم.
(68) - مؤلف در متن عربي فقط چند جمله از جملات فوق را نقل كرده بود و ما چند سطر بيشتر از كتاب جامعه سليمان (عهد عقيق)، چاپ لندن، 1959 م، صفحه 986 را نقل كرديم.
(69) - قسمت كوتاه نخستين را مؤلف از جامعه سليمان و قسمتهاي دوم را از غزل غزلهاي سليمان، باب دوم و چهارم نقل كرده بود و ما با استفاده از متن غزل غزلهاي سليمان، قسمتهاي بيشتري را در اينجا ذكر كرديم تا خود با مقايسه اين غزل عاشقانه منسوب به سليمان كه متأسفانه در كتاب مقدس يهوديان و مسيحيان نيز نقل شده است، با سخنانِ امام علي عليه السلام، متوجه شويد كه اين مقايسه مؤلف محترم، به هيچ وجه صحيح نبوده است...
راستي غزل عاشقانه و مي و لب و بوس و كنار! و پستان و گردن همچون برج داود! كجا و گفته هاي سرشار از معنويت امام علي(ع) كجا؟...
به راستي حيف بود كه مؤلف اين جملات را نقل كند و سپس شعري از «ويكتور هوگو» ذكر كند و آنگاه آنها را با سخنان علي(ع)، از يك سرچشمه بداند! البتّه ما مقام حضرت سليمان نبي عليه السلام را هم از اين گونه غزلها مستانه! والاتر و بالاتر مي دانيم و اصالتي هم براي كتاب مقدس مسيحيان قائل نيستيم؛ ولي چون مؤلف اين سخنان را در متن كتاب نقل كرده بود، ما ضمن ترجمه آنها، قسمتهاي بيشتري را نقل كرديم و قضاوت نهايي را به عهده خود خواننده صاحبنظر مي گذاريم.
(70) - نظامي مي گويد:

تو پنداري جهاني غير از اين نيست   زمين و آسماني غير از اين نيست
چو آن كرمي كه در گندم نهانست   زمين و آسمان او، همان است!

(71) - اينها اشعاري بود از «ويكتور هوگو» كه از فرانسه به عربي ترجمه شد و از عربي به فارسي برگشت!، ولي اشعار شاعران ما، در وصف ستارگان و زمين و آسمان، خيلي شيرينتر و جالبتر است كه براي نمونه، چند بيتي از «عطار» نقل مي شود:

كه داند، كاين هزاران مهر زرين   چرا گردند در نه قبه چندين
در اين دريا چرا غواص گشتند   سماعي نيست، چرا رقاص گشتند
هزاران بار برگشتند بر هم   يكي افزون نمي گردد، يكي كم
خموشانند سر در ره نهاده   زبان ببريده و در ره فتاده
همه هستند سرگردان چو پرگار   پديدآرنده خود را طلبكار
در آن گردش نه مستند و نه هوشيار    نه درخوابند، از آن حالت نه بيدار
تو شب خوش خفته و ايشان در ره او   همي بوسند خاك درگه او

(72) - به قول شاعر فارسي زبان: «اگر نازي كنم، از هم فرو ريزند قالبها.
از كتاب نظرية الانواع الادبية ، تأليف نويسنده فرانسوي «ونسان»، ترجمه به عربي از دكتر حسن عون، صفحه 286 ـ 288.
(73) - اين اشعار به اين علّت ترجمه نشد كه زيبايي خود را براي اهل فن حفظ كند، و البتّه براي كساني كه از عربي آن نمي توانند استفاده كنند: خود مؤلف آنها را شرح مي دهد.
(74) - تيماء اسم مكاني است و به فلاتي نيز گفته مي شود كه در آن به استراحت مي پردازند (المنجد).
(75) - باز جاي شگفتي است كه مؤلف، نام مسيح عليه السلام و علي بن ابي طالب عليه السلام را با امرءالقيس، شاعر دوران جاهليت و ويكتورهوگو، شاعر فرانسوي، به طور برابر ذكر مي كند...، البتّه ما چندبار يادآور شده ايم كه اين كار مؤلف صحيح نيست ولي براي حفظ امانت، متن نوشته مؤلف را ترجمه كرده ايم.
(76) - براي نمونه، فقط متن عربي يكي از جملات نقل شده امام را در پاورقي نقل مي كنيم تا اهميت گفتار مؤلف در اين زمينه، به خوبي روشن شود: «يعلم عجيج الوحوش في الفلوات، و معاصي العباد في الخلوات و اختلاف النينان في البحار الغامرات و تلاطم الماء بالرياح العاصفات...».
(77) - مؤلف محترم در اين بخش از كتاب در حدود 300 سخن نغز و شيوا از اما علي عليه السلام نقل كرده بود و ما 50 سخن ديگر از آن حضرت به آنها افزوديم.
(78) - در علم زمين شناسي امروز ثابت شده است كه قسمت اعظم كوههايي كه ما مي بينيم، در داخل زمين قرار دارند. ژرژگاسف در كتاب سرگذشت زمين، چاپ تهران، مفصلاً در اين باره بحث كرده است. ـ مترجم.
(79) - ما اين مثل را به اين جهت در اينجا نقل كرديم كه از زيباترين امثال عربي از زبان حيوانات است؛ علاوه بر آن، اين مثل در نوع خود بي نظير است، زيرا كه در آن به اتحاد و دوري از جدايي، دعوت شده است.